دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

هوای آلوده و هوای دل شکسته

سلام عزیزانم 

از تهران دود گرفته و افسرده خدمتتون هستم با سوزش گلو و چشم فراووون 


از دیروز دبیرستان ها هم تعطیل شد اما یه پیامک از مدرسه مهردخت رسید که کلیه کلاس ها دایر است و دچار توهم تعطیلی نشوید !!


البته منم برام مهم نیست چون اصلا" چاره ی کار به تعطیل کردن و نکردن نیست ، ما کارمندا همه سر کاریم ، بعضیا بچه کوچیک دارن نه مرخصی دارن بمونند خونه ، نه کسی رو دارن که بچه رو پیشش بذارن ، همینجوری آواره و سرگردونند که چکار کنند . 


هوای پاک حق همه ی شهروندانه و کارمند و خونه دار و این حرفا نداره ، ولی دلم خیلی برای راننده های بی نوا میسوزه 



 چند وقت پیش که اعلام کردند همه ی ماشین هایی که دوسال از تولیدشون گذشته (بجز خارجی های گرون قیمت ) ، باید معاینه ی فنی بگیرند . 


یادم میفته که مردم چطور دربه در دنبال دلالانی بودند که معاینه فنی میفروختند ، یعنی حاضر نبودن برن ماشینشونو درست کنند و میرفتند پول اضافه میدادند و تقلبیش رو می خریدند .


 چقدر تو این اداره حرص خوردم که نکنید این کارها رو مگه خودتون دلتون به حال خودتون نمیسوزه ؟؟، خنده تحویلم دادند و گفتند ما نخریم یکی دیگه می خره !!!!


آخه چه موجوداتی شدیم ما !! برادر من ، خواهر من تو نخر . مهمترین اصل رابطه مستقیم عرضه و تقاضاست وقتی کسی تقاضا نکنه خوب عرضه کننده هم بی خیال میشه 


ولی کو گوش شنوا؟؟ یعنی خودمونم به خودمون روا نداریم . 



اینهمه بیماریهای ریوی، انواع  سرطان ها ، کودکان با سندرم اتیسم ، سقط جنین های پی در پی ، یائسه گی ها در سنین خیلی پایین . (دختر جوونی رو می شناسم که در بیست سالگی یائسه شده ) و دلیلش آلودگی هواست . 


نمیدونم این ها کافی نیست به خودمون بیایم؟؟


جدا" متاسفم ...نه مسئولینمون مسئولند ، نه ما شهروندان به فکر هستیم . 



دیروز پیش دکترم بودم .. نمیدونم چی میگفتیم که بحث به پیاده رفتن تا کربلا کشید . 



و با افسوس میگفت : نمیدونی تو شهرای مرزی چه خبره،  پیرمرد و پیرزن هایی رو میارن که رسما به حالت مرگ افتادن ، پاهاشون زخم و زیله یعالمه هم بیماری با خودشون دارن ، ولی میان یه آمپول دگزا و مشابه هاش رو میزنند عینه فنر بلند میشن . 


بهشون میگم بازم در طول سفر از این امپولا زدید؟؟ ، میگن اره چندین بار.. 


اونایی هم که دیگه تجربه دارن قبل ازشروع سفر میزنند و هی تکرار میکنند و اصلا" نمیدونند چه عوارضی رو  ارن وارد سیستم بدنشون می کنند .


کاااش فقط یکمی فکر کنیم ، یعنی خداییشم همه چیمون به همه چیمون میاد . 



***************


فیلم بیست هفته رو بخاطر بازیگرانش خریدم .



دی وی دی شامل دوتا فیلمه که روی هم تقریبا" 90-100 دقیقه ای میشه . 


فیلم اول بنام "بیست هفته " درمورد زن و شوهریه که در آستانه ی مهاجرت به خارج از ایران دچار مشکلاتی میشن که عامل اصلیش خودشون هستند . 


فیلم ظریف و جمع و جوری بود که با زمان محدودش حق مطلب رو خوب ادا کرده بود .


 فیلم دوم با نام "هفت " شروع شد که طناز طباطبایی عزیزم و الهام کردا جان بازی میکردند .


 داستان درمورد روز تولد هفت سالگی دختر بچه ی طنازه که از همسرش جدا شده ..


 حالا امروز حضانت بچه تموم میشه و پدرش آمده جلوی در تا دخترش رو ببره .


 (صورت این مادر رو ببینید که بچه ش کنارش خوابیده ، عمق استیصال تو چشماش هویداست)



همین چند دقیقه از فیلم رو کافی بود ببینم تا کاسه ی چشمام از اشک لبریز بشه . 


بازی طناز بعنوان مادر درمانده ای که باید از دخترش دل بکنه و طبق قانون تحویل پدرش بده محشر بود و البته پایان غیر منتظره و متفاوت فیلم نابودم کرد . 


فیلم دوباره یادم انداخت که مادرانی با چنین شرایط غم انگیز، چقدر تحت فشار عاطفی و روانی زندگی میکنند. 



دوباره زخم احساسات مادرانه م سرباز کرد و دوباره یادم اومد که چه کابوس سخت و عذاب آوری رو پشت سر گذاشتم .. 


خدا رو شکر که گذشتند و امروز مهردخت هفده ساله م در کنارم قد میکشه .



آرزو دارم  هیچ عزیز ی از عزیزش جدا نمیشد البته " یک آرزوی محال " 



عجیب نیست که من همه ی اونچه که ارمین تو زندگی زناشوییمون سرم درآورد و خوندید رو بخشیدم الا جدا کردن مهردخت ازمن ؟؟ 


باید با یه مشاور سر این موضوع صحبت کنم ، چرا نمیتونم ببخشمش و فراموش کنم !!!



مراقب  خودتون باشید ، دوستتون دارم 

نظرات 17 + ارسال نظر
نسرین دوشنبه 1 آذر 1395 ساعت 09:14 ب.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

عزیزم خوبه؟

قربونت خوشگل من .. خوبه و شلووووووغ

ردپا دوشنبه 1 آذر 1395 ساعت 12:57 ب.ظ http://radepa.bushehr.ws

سلام مهربانوی مهربان.
مهربانو جان تهران شاید در سال جمعا چندین رو یا شاید دو تا سه هقته از سال این شکلی باشه. اما ما که استانهای جنوبی هستیم داغونیم . هر ماه از سال ما جندین هفتشو داریم با گرد و خاک فراوان سر میکنیم. دود تهران درصدیش رو خود مردم مقصرند ولی ما اینجا هیچ تقصیری واسه این وضع نداریم. وقتی هوای تهران ایجوری میشه مسئولین کل کشور حداقل میگن که چه کنیم ولی برای جنوب کسی حتی حرفشم نمیزنه.

سلام عزیز من ، تو کجااایی ؟ چرا دیگه با دنیای مجازی قهری؟ دلم یعالمه تنگ شده بود .
واقعا نمیدونم چی بگم عزیزم خیلی دلم براتون خونه و ناراحتتونم خدا باعث و بانیانش رو لعنت کنه .. همونا که رفتن جایی که کاری بکنند ولی تنها کاری که نمیکنند خدمت به خلقه

مینو شنبه 29 آبان 1395 ساعت 11:20 ق.ظ http://milad321.blogfa.com

من که باور دارم حداقل نصف مشکلات از خود مردم هست.
سر مساله کمبود اب هم همین اوضاعات.زیر میزی میدهند و با مجوز الکی یا بی مجوز چاه عمیق حفر میکنند.

دقیقا حرفت رو قبول دارم عزیزم

لیدا جمعه 28 آبان 1395 ساعت 01:17 ب.ظ

بوس و بغل برای مهربانو عزیز.کنار مهردخت و نفس خوشبخت باشی همیشه

عزززیز دلم ممنونتم خدا عزیزانت رو نگهدار باشه

سوفی قدیمی جمعه 28 آبان 1395 ساعت 11:20 ق.ظ

سلام بر بانوی مهر.
کاری نمیشه کرد با خاطرات قدیمی، هر چند که بیخیال شون بشیم بازم یک تلنگر کافیه همه چی رو مثل فیلم جلوی چشمامون بیاره. ولی خدارو شکر که خاطرات بعد اون خاطرات تلخ تون خوش هست و مهردخت نازنین جلوی چشم تان به قول خودتان قد می کشد و می بالد، الهی همیشه تندرست و سالم و شاد باشید مادر و دختر.
در مورد آب و هوا برای ساکنین تهران متاسفم. نمی دونم، این مسله ایی هست که هر سال این موقع بروز می کنه و بعد از یادها میره، مشکل خیلی عمیقتر از اونی هست که بشه به راحتی راه حل هایی براش پیدا کرد، باید ریشه ایی حل شه، چیزی شبیه از بین بردن همه ی ماشین های دودزا و قدیمی و البته فرهنگ سازی و فرهنگ سازی. ولله من همون مشهد که هوا مثلا خیلی بهتره نزدیک بهار آمده بودم نمیشد نفس کشید. خدا به همتون صبر و بدن قوی بده که بتونید مقاومت کنید.
نوشتم سوفی قدیمی چون ظاهرا دوست دیگری هم به نام سوفی کامنت گذاشتند.

سلام سوفی قدیمی نازنین من
دقیقا حق با توست . اره یه شاپرک قدیمی عزیز هم داریم که حالا با نام قشنگ سوفی کامنت میذاره . عاشق جفتتونم

نگین شیراز پنج‌شنبه 27 آبان 1395 ساعت 02:31 ب.ظ

میدونم زیاد حرف زدم ولی اینم بگم میرم بخدا !!

وقتی نوشتی مهردخت هفده ساله کنارم داره قد میکشه، یه قندی تو دلم آب شد که نگو ...

عزیزم الهی که همیشه نفسش تو نفست باشه و شاهد موفقیت ها و سربلندی های روز افزونش باشی...
الهی که دیگه هیچ دستی نتونه حتی برای یک لحظه بین شما جدایی بندازه و همیشه کنار هم خوش و سلامت باشین ..
آمین ...

این حرفا کدومه نگین جان خیلی لطف داری عزیزم .. منت میذاری که برامون مینویسی
الهی آممممین ، خدا عزیزا رو به هم ببخشه .. مخصوصا بچه های گل تو رو

نگین شیراز پنج‌شنبه 27 آبان 1395 ساعت 02:29 ب.ظ

و چقدر پست و بی انصافند کسانی که به هر طریق بین مادر و فرزند جدایی میندازن ... بخصوص فرزند دختر ...

درست مثل اینه که بخوان قلبت رو از تنت بیرون بکشن ...
شاید حتی دردناکتر ...

دقیقا کشیدن قلب از بدن .. تعبیر بسیار خوبیه

نگین شیراز پنج‌شنبه 27 آبان 1395 ساعت 02:28 ب.ظ

مهربانو جان باور کن مردم قسی القلب شدن
وقتی بالا دستی ها برای مشکلات دل نمیسوزونن و ککشون هم نمیگزه مردم میگن ما چرا بیخیال نشیم و حرص بخوریم؟

وقتی صحنه دعوا و درگیری رو میبینیم بجای واسطه شدن و مداخله، با دوربین فیلم میگیریم و پخش میکنیم، جایی که واقعا پای جون آدما در میونه، اونوقت انتظار داری واسه مسائل اینچنینی چقدر به خودمون زحمت بدیم که حتی بهش فکر کنیم؟

سرزمین غریبی شده مهربانو جان
چیزایی که قبلاً ارزش بود الان باعث شرمساریه و مسائلی که قدیما باعث سرافکندگی بود الان مایه افتخار!!

نمیدونم چرا دعا هم دیگه کارگر نیست ..
ولی بازم دعا میکنیم ..
شاید یه روزی ....

متاسفانه همینطوره نگین عزیزم . دلم خیلی از خودمون گرفته

زمخت خان پنج‌شنبه 27 آبان 1395 ساعت 03:21 ق.ظ

حالا من به عنوان یک پدر تحمل یک روز دوری از دخترم رو نداشتم و از ترس اینکه مبادا کار به جدایی برسه و برای دیدن دخترم دچار مشکل بشم از بعضی از مسایل گذشت کردم. اختلاف اصلی من با مادر زنم بود و اون که نقطه ضعف من رو می دونست تهدید کرده بود که زن و بچه ام رو به خارج از کشور می فرسته به نحوی که هیچوقت دستم بهشون نرسه.

ای جانم زمخت خان ، خدا این دختر ماهو برات نگه داره .. و زندگیتون گرم و شیرین باشه . کامنتت رو خیلی دوست داشتم ، خیلی خیلی ....

نسرین پنج‌شنبه 27 آبان 1395 ساعت 01:23 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

چه حماقتی! همون پول رو می تونن خرج اشینشون کنن. حتا اگه دو برابر لالقل می دونن ماشین زیر پاشون هم امنه هم دیگه یه ذره از دود هوایی که نفس می کشن رو از بین می برند!

من یه راه دیگه پیدا کردم مهربانو:
اصلن به اون دوران فکر نمی کنم. اصلن.

منیژه را دریاب!

حماقت بیش از حده بخدا ادم نمیدونه چی بگه ..
والله فکر نمیکنم نسرین جون فکر کنم که دیوانه میشم ولی به یه بهانه ای مثل فیلم یا نظیر همینا برام یاداوری میشه
اره فکر کنم منیژه لازمم

هوپ... چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت 07:58 ب.ظ http://be-brave.blog.ir

میدونستی مصطفی زمانی به شدت رنجیده که یه فیلم کوتاه رو انقدر طولانیش کردن؟ گفته من بخاطر اینکه حمایت از کارگردان جوانش حاضر شدم توی فیلم کوتاهش بازی کنم!

نه نمیدونستم عزیزم . به نظر من هم نسبت به یه فیلم کوتاه ، بیشتر بود زمانش حدود 54-55 دقیقه ولی اون یکی فیلم " هفت" واقعا کوتاه و عالی بود همون 30-35 دقیقه و کامل

غریبه چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت 07:02 ب.ظ

با سلام
فکر کنم راهی برای رفع آلودگی نیست
اون یکی طرح داد که با هواپیمای سم پاش بر سر تهران آب بپاشند ولی جواب نداد
به نظر این یکی اگر مردم تهران را در منتهی الیه کرج جمع کند و بگوید یک - دو - سه
همه با دهان فوت کنیم شاید آلودگی ها را باد ببرد

سلام غریبه جان
راهی براش نیست تا وقتی این ادمای بی مسئولیت و بی کفایت در راس کارهستند .
اره واقعا اینم راه خوبیه .. خوشبحالتون شما غرب تهرانید زود میرسید اونجا ما دوریم تا برسیم کلی راه داریم

زئوس چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت 06:55 ب.ظ

سلام مهربانوی عزیزم
راستش و بخوای من خودمم دقیقا برای اینکه تاب و تحمل دوری از بچه هام و نداشتم موندم.خیلی بده آخه این چه قانونیه مردها هم حق دارن ولی خوب بعضیاشون واقعا بچه نگه دار نیستن بعدم مادرها وابسته ترن.منم دلم میگیره از اینهمه بی عدالتی و دلم یخواد فریاد بزنم.
من نرفتم و موندم ولی الان دیگه بدنم کشش نداره دیابت چربی خون خونریزیهای داخلی و یه عالمه مشکلات دیگه.
حق داری گلم که نتونستی ببخشی آخه بد بهت ضربه زد.

سلام زئوس دوست داشتنی
منم با تو موافقم مادرا اصولا از پس رتق و فتق امور بهتر برمیان .. البته مادرهای نسل ما بیشتر .
خدا بچه های گلت رو نگهداره امیدوارم قدر گذشتت رو بدونند
خیلی برای مشکلات جسمیت ناراحتم و بهترین دعا ها رو برات دارم . اره انگار عمق این ضربه شدید تر از مسائل دیگه بود

پونی چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت 06:53 ب.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com/

عرض من اینه که ما ایرونیا دور از حضور دوستان، کی قراره آدم شیم؟؟؟
یارو تا کربلا پای پیاده میره اما ماشینشو کمی دور تر پارک نمیکنه تا راهو بند نیاره !!

نمیشیم خواهر نمیشیم

جواب منم "نمیشیمه" پونی جان

ماه چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت 05:44 ب.ظ

قلب:
دوستت دارم مهربان مهربانو

عزیزمی ماه زیبا

رعنا چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت 04:35 ب.ظ http://khaneye-del.blogfa.com

سلام مهربونم

ما در شرایطی واقعا سخت مجبور شدیم ماشین مدل پایینمون را با 800 هزارتوان تعمیر کنیم تا بتونیم معاینه فنی بگیریم کما اینکه آشنایی گفت 50 هزار بده برات معاینه می گیرم.

خدا روشکر که اون روزهای سخت تمام شده وبه آرامش رسیدی عزیزم.

برای من هم دعا کن....

سلام رعنای صبور و عزیزم
من واقعا ممنونم که شهروند خوبی بودی و تو این روزای بد هوایی ، هوای خودت و همنوعات رو داشتی و راه درست رو انتخاب کردید .
اره واقعا خدا رو شکر این ارامشو برای همه مردم ارزو دارم
عززیزم یادم میمونه که تو راز و نیاز هام حواسم بهت باشه اگر قابل باشم

سوفی چهارشنبه 26 آبان 1395 ساعت 04:15 ب.ظ http://ziyafate-zendegi.blogfa.com

سلام مهربانوی عزیزم...اخبار آلودگی رو که می شنوم واقعا دلم میگیره فکر کن چی میشد اگه همه جای زمین دل انگیزو زیبا بود و آسمونش برق برق میزد...جدایی خیلی تلخه کاش چنین مفهومی روی زمین نبود یادمه خاطراتتونو که می خوندم اونجایی که عسلک رو چند ماه ندیدین و براش نامه می نوشتین اینقد گریه کرده بودم که نفسم بند اومده بود خداروشکر که برای شما بهترین ها رقم خورد و الان خوشبختید کاش سرانجام همه خوشبختی باشه... مراقب خودتون باشین وقتی از بیرون میاید دهان وبینی و دست و صورتتون رو حتما بشورید شیر و میوه و سبزی و ویتامین سی رو هم فراموش نکنید هرچند خودتون میدونید اینهارو قلب:

سلام عزیز دلم
قربونت سوفی جان سعی میکنیم همه رو رعایت کنیم ولی این سوزش چشم و گلو خیلی اذیتمون میکنه .
کاش همه ی اینایی که گفتی میشد و.لی افسسسوس
بمیرم براتون میدونم رمانی که خاطرات رو میخوندید چقدر با من و غصه هام زندگی کردید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد