دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

" کاش بعضی از فکر ها به اجرا برسه"

چند سال پیش هم در این مورد پست نوشتم 


 انگار حتی  با فکر کردن به این موضوع ، مسائل فقهی و حاشیه های دیگه ای  رو میشد . اما دو روز پیش با خوندن این خبر دوباره امیدوار شدم . اگر موضوع مطروحه به مرحله ی اجرا برسه خیلی عااالیه . 


منظورم طرح عقیم سازی ، زنان معتاد و تن فروشه .. البته من فکر میکنم  این کار نه فقط برای زنان  بلکه برای مردان  واجد شرایط هم باید اتفاق بیفته . 


منصوره دوست عزیزم تو یه زایشگاه دولتی سوپروایزره .. تعریف میکنه که بیمارستانشون برای زندان سهمیه داره ، اصلا انقدر تعریفاش تلخه که اشکمون درمیاد . 


از این طرف خانوما زایمان میکنند، از اون طرف نوزادای بینوا روانه ی بهزیستی میشن . 


میگه گاهی مادری که زایمان کرده انقدر تو هپروته که نمیفهمه همه چیز تموم شده و بچه به دنیا اومده . درد بزرگیه انقدر بدشانس باشی که تو همچین موقعیتی به دنیا بیاد 



این طرح موافقان و مخالفان زیادی داره که لینک یکی از خبرهای مخالف رو براتون میذارم . 


http://www.mizanonline.ir/fa/news/263190/%D8%B9%D9%82%DB%8C%D9%85-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D9%86-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%A8-%D9%86%D9%87-%D8%A7%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%82%DB%8C-%D9%88-%D9%86%D9%87-%D8%B4%D8%B1%D8%B9%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D9%BE%DB%8C%DA%AF%DB%8C%D8%B1%DB%8C-%D9%86%D8%B4%D8%AF%D9%86-%D9%85%D8%B4%DA%A9%D9%84-%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B3%DB%8C%D8%AD%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D9%88%DB%8C-%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C


شما در این مورد نظرتون چیه؟ بنظر شما این کار درست و اخلاقیه یا نه ؟ 




روز جمعه زهرا اومده بود تو کارا کمکم کنه . 


دختر کوچولوی هشت ماهه ش رو خوابوندم و مثل همیشه بردم تو اتاق خوابم . 


تا وقتی که کوچولو بود و به چهار دست و پتا رفتن نیفتاده بود که رو تخت خودم می خوابوندمش و دورو برش بالش می ذاشتم ولی از وقتی بزرگ شده جرات نمیکنم روی تخت بذارمش . 



پایین تختم یه ملحفه پهن میکنم ، لحاف نرمم رو که دو نفره ست چند تا ، تا میزنم و دخمل خوشگله رو می خوابونم روش بعد  پتوی نرم مهردخت رو میکشم روش ، یه عروسک خرسی  بچگی های مهردخت رو هم میذارم کنارش اگر بیدار شد نترسه . 



زهرا داشت کار میکرد که گذارش به اتاق خواب افتاد . گفتم برات شیر گرم کردم بیا بخور بعد برو اتاق خواب . 



وقتی برگشت نشست رو مبل ، چشمای اشکیش رو پاک کرد .


 گفتم : وااااا چت شد تو ؟؟


 (آخه کلا" خیلی خوش اخلاق و بگو بخنده زیاد با هم گپ و گفت و شوخی میکنیم )



گفت : مهربانو ، یاد یه چیزی افتادم . تابستون که این دخترم دوماهش بود ، اون یکی هم از شهرستان اومده بود چند روز مهمونم باشه یادته ؟ گفتم : اره . 


گفت : یادش بخیر .. با خواهرم و دوتا بچه هام اومدم خونه ت چقدر بهمون خوش گذشت . 


هنوزم گاهی به دخترم زنگ میزنم سلام میرسونه  میگه : خاله مهربانو دستپختش عاالیه . 



گفتم : قربونش برم . لطف داره . خوب خاطره ی غم انگیزت رو بگو .



گفت : اره .. یه دختر خانوم مجرد بود می رفتم پیشش کار میکردم .


 یه روز زنگ زد گفت میتونی فردا صبح بیای گفتم اره ولی دختر بزرگم از شهرستان اومده پیشم . اونم باید بیارم . 


گفت اشکالی نداره . 


چون خونه ش بهم دور بود و من همه جا با مترو میرم ساعت پنج بیدار شدیم و اماده شدیم ساعت هفت هم اونجا بودیم . طفلک بچه م گیج خواب بود .. 


یکمی که گذشت گفت مامان خوابم میاد .


 به این خانومه گفتم دخترم خوابش میاد . جلوی در رو نشون داد رو موکت . گفت همینجا بخوابه . انگار خنجر زدن به دلم . این یکی رو هم شیر دادم خوابش برد .. گفتم اینو کجا بذارم گفت کنار خواهرش بخوابه دیگه . با پاش پادری رو نشونم داد . 


اونروز انگار بجای خون ، زهر تو رگام می چرخید . 


خیلی دلم برای بچه هام سوخت چون دوستاش همه سگ داشتن ، تمام خونه ش پر از موی سگ بود و من نوزاد دوماه م رو خوابوندم رو زمین خونه ش . 



دیگه هم پامو اونجا نذاشتم . 



ولی تو اولین بار که من اومدم خونه ت اجازه گرفتی بچه رو بغل کنی و به مهردخت هم بدی . 


بعدشم عینه بچه ی خودت با بچه م رفتار میکنی . من هر جا میرم اصلا جرات ندارم پوشکش رو عوض کنم .


 هرچند خدا خیر بده این خانومی هم که هر روز پیششم و بیماره ، بچه مو دوست داره و با همون وضعیت ناتوانیش باهاش بازی میکنه . 



گفتم : زهرا جان من کار معمولی کردم که دختر عزیزت رو همونجایی میخوابونم که بچه ی خودم میخوابه . اون خانم کارش غیر انسانی بوده . 



نمیدونم اینا به چی فکر میکنند .. خودشونو چی میدونند و چقدر بالا و جدا میبینند که نمیخوان باشما در یه سطح باشن . خدا عقلشون بده وااااقعا" .



**********



روز هجدهم این ماه یعنی همین چهار روز دیگه  تولد دختر بزرگشه و از اول مهردکه با همت شما یه اندوخته ای جور کردیم و رفت دیدش تا الان همو ندیدن .. قراره برای تولدش بفرستیمش بره پیشش . قبلا" هم اعلام کردم و خدا رو شکر مشارکت داشتید . 


اگر هنوز برای کمک تمایل دارید به همون شماره کارت همیشگی واریز کنید . 



بانک صادرات خانم معصومه سعیدی فر 


 6037691636703894



***************


 در ضمن  یکی از دوستان عزیزمون اقدام به دریافت سفارش های بافتنی با قیمت مناسب و اختصاصش به امور خیریه کرده . لطفا" اگر سفارش بافت دارید به آدرس صفحه baftani_arzoon  مراجعه کنید  و هم با قیمت مناسب صاحب پوشاک زیبا بشید و هم تو کار خیر شرکت کنید . 



دوستتون دارم 


نظرات 46 + ارسال نظر
سانیا یکشنبه 26 دی 1395 ساعت 11:21 ق.ظ

چی بگم ادم میخونه و زجر میکشه . من موندم این ادم وقتی شوهر اول اونجور بوده دیگه ازدواج دوم با یک ادم لاابالی اخه چرا؟ نمیخوامانتقاد کن قطعا شرایط درستی نداشته ولی واقعا گاهی ما ادمها عبرت نمیگیریم از گذشته هامون......
شرکت خدماتی 3 ت؟ واالا من اومدم دنبال کار میگشتم با کلی مدرک و... 8 ساعت کار همشون میگفتن نصف این میدن ..مسلم که طرف دنبال سواستفاده بوده ازش
درمودر عدم بارداری کارتن خوابها و... هم موافقم خیلی هم بهتر اخه بچه بد بخت بیاد که پی بشه ؟ کجا بیاد چطوری بیاد؟

سانیا جانم این بنده خدا رو با خودمون مقایسه نکن . یه دختر دوازده ساله که مادر شده واقعا چی از زندگی می فهمه .. تو شهرستان کوچیک با پدر و برادر هایی که غیرت رو تو سایه سر داشتن خواهرشون می دونند، کار کردن و استقلال زن رو با روسپی گری برابر می دونند ، بدون اجازه شون حق هیچ کاری رو نداری چکار کنه ؟
وقتی ساده و کم سواد باشی زود گول میخوری چون قدرت تجزیه و تحلیل نداری .. پس اگه بهت پیشنهاد های مورد دار بدن اصلا تو نمی فهمی چی شده و چرااا

مجید شفیعی شنبه 25 دی 1395 ساعت 08:48 ق.ظ

سلام

خدا رو شکر

ماه دوشنبه 20 دی 1395 ساعت 02:36 ب.ظ

سلام عزیزم
خوندم. ممنونم از لطفت و وقتی که گذاشتی یک دنیا.
دوباره می نویسم فعلا خواستم خبر بدهم خوندم.
مرسی از لطفت
قربونت

مرررسی که خبر دادی عزیز دلم .

ردپا دوشنبه 20 دی 1395 ساعت 11:29 ق.ظ http://radepa.bushehr.ws

سلام مهربانوی مهربان
این پیام سومی هست که واست میذارم فکر کنم دستت نرسیده پیاما
آدم تو کار خدا میمونه یکی حسرت بچه داره و تمام وقت و زندگیشو میذاره پای این موضوع ولی این جور ادما با این وضعیت ....
مهربانو جان یادت هست یه پست گذاشته بودی که واسه یه کوجولو میخواستن کیف بخرن ، من یه مبلغ ناچیزی رو کمک کردم به خدا به یک هفته نرسید دقیقا 10 برابر اون مبلغ از طرف اداره به حسابم واریز شد. الانم در حد توانم کمک میکنم نه به خاطر اینکه 10 برابرش بیاد تو حسابم فقط به خاطر اینکه می دونم خدا یه جایی یه جور دیگه واسم جبران میکنه و شک ندارم.
و یه چیز دیگه اینکه خیلی خوندن نظرات شیرینه واسه من . با نظرهای مختلف آشنا میشی و میتونی یه جمع بندی خیلی جالب داشته باشی.
دیگههه ... هیچی دیگه. مهردخت رو ببوس و مواظب خودتون باشید

سلام عزیز دلم .
نمیدونم چرا اینطوری شده .. شنیدم که تو گذاشتن کامنتداختلال پیش آمده .
ااای جانم چه خبر خوبی الهی همیشه خدا به مالت برکت بده به تنت سلامتی . می فهمم چی میگی عزیزم .
دقیقا منم نسبت به خوندن کامنت های مختلف همین احساس رو دارم و برام خیلی جذاابه .
فدات شم منم تو رو می بوسم

نسرین دوشنبه 20 دی 1395 ساعت 11:22 ق.ظ http://termehayerangi.blogsky.com/

عشق خودمی تو...
جور شد و رفت بسلامتی؟

عزززیز دل بععععله رفت و برگشت و دعاگووووست

مجید شفیعی دوشنبه 20 دی 1395 ساعت 10:02 ق.ظ

سلام
آره شبیه قتله
تو طبیعت بچه حیوانات اینجوری، زنده نمیمونن. رسما خورده میشن

خدا نسبت به یتیم خیلی غیوره و نگهداری از یتیم رو در حد عبادت خودش بالا اورده. ولی اینا.... بچه ای که عموما پدرش معلوم نیست.... و مادش برای ثانیه ای نمیخوادش..... و همراهش اعتیاد و بیماریهای وحشتناک فیزیکی و از اون بدتر روحی وجود داره.... نمیدونم. شاید بهتر باشه به این زنا بگن که هر وقت باردار شدین تشریف بیارین با احترام مراحل دفع نطفه و جنین انجام بشه و تشریف ببرن.... اینجوری احتمالا زودتر میان تا رنج حمل رو هم متحمل نشن.... راستی یکی از دوستات یه بچه که در بدو تودلش همچین شرایطی رو داشت به فرزندی قبول کرده بود، چه خبر از خودش و طفل معصومش؟

سلام مجید جان
میگن بهشون ولی اونا نمی فهمن.. تو هپروتن و توجه ندارن .
اون خانم با بچه ها و همسرش از ایران رفتند .. دورادور خبر دارم راحت و خوشبختند

مینو دوشنبه 20 دی 1395 ساعت 09:10 ق.ظ http://milad321.blogfa.com

در مورد این طرح برای کارتن خواب ها,من هم فکر میکنم خوبه مقرراتی برای بارداری باشه.
در مورد رفتار ان خانم جوان , بنظر من وضعی پیش امده که عده ای بقول معروف جرات نمیکنن رو بدن.شخصا از ادم هایی که بهشون کمک کردم خیلی رو دست خوردم

اخه مقررات رو رعایت نمیکنن مینو جان . همین دوستم که تو کادر پزشکیه و بیمارستان مهدیه ست میگه کلی براشون کلاس های جورواجور میذاریم و لوازم پیشگیری از بارداری میدیم حتی قبل از رفتن به مرخصی باز باهاشون مشاوره میکنیم و یادواری میکنیم . دوباره میرن میان حامله هستند .
بحث رو دادن نیست مینو جان ادم میتونه خیلی کسی رو داخل مسائل خصوصی نکنه و رو نده و لی با کمال ادب و عطوفت رفتار کنه .

... یکشنبه 19 دی 1395 ساعت 10:37 ب.ظ

سلام منم موافقم که این طرح اجرابشه صددرصد هم موافقم .به نظر من البته فقط یه نظر شخصی که اونایی هم که سالم هستن ومشکل ندارن 80 درصد به بچه فکر نکنند با این وضعیت جامعه .خیلی دلم میخواست بتونم به زهرای نازنین کمک کنم ولی نمیدونم چرا هرموقع سما میگید من دستم خالی دقیقا یعضی مواقع قبل از خوندن پول به حساب یک نیازمند دیگه واریز کردم ولی سعی میکنم که از این به اعد یه ذخیره دیکه داشته باشم که بتونم به زهرای نازنین کمک کنم خدایا به فریاد مردمان تمام سرزمینها به خصوص مردمان سرزمینم برس که پناهی جز خودت نداریم

والا عزیزم ، منم در مورد بچه دار شدن کلا نظرم همینه ، در بهترین شرایط مالی و روانی هم اصلا هوا نیست که نفس بکشیم ... والا گناه دارن این بچه هایی که ما وارد این این محیط می کنیم .
نگران نباش قربونت مهم اینه که دست همو بگیریم و نسبت به مشکلات هم بی تفاوت نباشیم تو داری جای دیگه کمک میکنی خدا بهت برکت بده و سلامتی .
اللللهی امییین

sahar یکشنبه 19 دی 1395 ساعت 08:02 ب.ظ

دقیقا، امروز میگن زنای خیابونی، فردا لابد میگن زنای فقیر و لابد نوبت آدمهای دیگه هم میرسه. اگر عملی‌ ناا درست با هر توجیهی از طرف عموم تایید شد، متعاقباً رفتارهای ناا درست دیگر هم توجیه خواهد شد، شخصاً فکر می‌کردم تحقیر مجرمین کار بعدی نیست، اما بعدا دیدم که این ذهن من بوده که نسبت به مقام والای هر انسان که خیلیهامون اشرف مخلوقات میدونیمش بی‌ تفاوت شده بود و تحقیر دیگران (عقیم سازی ناخوسته هم تحقیری بیش نیست) اونقدر که باید منو تکون نمیده. حق بچه دار شدن حق مسلم هر انسانی‌ هست و جز با اجازه خودش نباید این حق رو از اون سلب کرد. تنها راه همون پیگیری مستمر هست که همونطور که گفتی‌ زود وصله س ی اس ی بودن میخوره. ببخش که کمی‌ بر آشفتم. شاید راه ایجاد یک کمپین آگاه سازی باشه. به عنوان مثال میدونی‌ که کشور‌های آفریقایی با همین آگاه سازی تونستن آمار مبتلایان به ایدز رو حتی بیشتر از کشور‌های غربی کاهش بدن؟

خوب سحر جان نظراتمون با هم تفاوت داره دیگه ، حرفی هم نیست ما سالهاست داریم تمرین میکنیم که بتونیم با اختلاف عقایدمون در کنار هم ، زندگی با کیفیتی داشته باشیم و به هم حق حرف زدن و ابراز عقیده بدیم .
مهم اینه که همه مون طالب دنیاس بهتری هستیم که منافعش جمعی باشه و همه ی جانداران بتونند با شادی نسبی در کنار هم باشند

tarlan یکشنبه 19 دی 1395 ساعت 07:10 ب.ظ http://tarlantab.blogsky.com/

مهربانو جان دو،سه روز پیش من هم مبلغ نا چیزی واریز کردم
امیدوارم تولد دخرش مبارک باشه و آینده خیلی خوبی در انتظارش باشد.

قربون محبتت ترلان عزیزم خدا سلامت و برکت به تو و عزیزانت بده . نشسته بودم و همینطوری صدای اس ام اس واری زی ها می اومد . از همگی ممنونم . دل این مادر و دختر شاااد شد

شادی یکشنبه 19 دی 1395 ساعت 04:47 ب.ظ

مهربانو جان


نظر من اینه که هیچچچچچ فرد معتادی نمیشه که درمان بشه و آدم معتاد همراهش هزار و یک خلاف هم میاره

اصلا نمیشه به اعتیاد گفت بیماری
اینایی هم که میگن باید به معتادین کمک کرد تا برگردن تا حال از نزدیک با یه معتاد زندگی نکردن که بدونن فقط اون اعتیاده نیست که آزاردهندست بلکه انقدر عوامل حاشیه ای با خودش میاره که غیر قابل تحمله

بنابراین بی هیچ رحمی بهشون باید جلوی ورود یه بچه بیگناه رو ازشون گرفت

شادی جان با نوشته ت در مورد اینکه ادم معتاد هزار و یک خلاف همراهش هست موافقم ولی در صد خیلی خیلی کمی از گرفتارها هستند که واقعا پاک میشن البته انقدر تعدادشون ناچیزه که میتونیم بگیم نیستن .
عزیز دلم احساس میکنم از این موضوع خاطره ی بسیار تلخی داری

عسل یکشنبه 19 دی 1395 ساعت 02:21 ب.ظ http://http:banoo64.blogfa.com

نمیدونم حکمت خدا چیه که عده ای در حسرت مادر شدن هستن و عده ای ناخواسته
خدایا شکرت
برا منم دعا کنید

عسل جان منم حکمت خیلی از چیزها رو واقعا نمی فهمم .
عزیز دلم الهی هر چی برات خوبه پیش بیاد

علی امین زاده یکشنبه 19 دی 1395 ساعت 02:01 ب.ظ http://www.pocket-encyclopedia.com

تلخه اما زیاد می بینم این حرکتها رو

زئوس شنبه 18 دی 1395 ساعت 06:47 ب.ظ

مهربانو جان من ازت ناراحتم
بعله پس چی اون روز که زهرا جان خونه اتون بود جمعه بود من به زور ازت شماره کارت گرفتم تا یه مبلغ ناچیز و واریز کنم گفتی حل شده و اینا .چرا؟یعنی قابل نمیدونی خانم؟
البته میدونم چون من خودمم از این کارها میکنم برا همین گفتی ولی ما ها همه مون یه خانواده ایم

دختر جان تو به مشغولیات خودت برس ابجی . من که میدونم دستت بند نیازمندان دیگه ست .
دستت درد نکنه بالاخره هم کارخودتو کردی

افشان شنبه 18 دی 1395 ساعت 06:05 ب.ظ

مجید شفیعی شنبه 18 دی 1395 ساعت 04:07 ب.ظ

سلام دوباره


نظرم اینه که موقع بدنیا اومدن بچه حتی. اون موقع هم نگه ش ندارن

سلام مجید جان .
اون دیگه خیلی سخت تر میشه از بین بردن یه نوزاد کامل ، خیلی شبیه قتله

زیبا شنبه 18 دی 1395 ساعت 01:27 ب.ظ http://roozmaregi40.persianblog.ir/

مهربانو جان. امیدوارم خودت و مهر دخت عزیز خوب و خوش باشین.
طرح عجیبیه و بسیار حساس هستش. به لین راحتی نمیشه برای اینده افراد تصمیم گرفت.
در مورد فردی که مبتلا به ایدز هست که الان خیلی علم پیشرفت کرده و تا ۹۰ درصد با مراعات کردن میشه بچه رو نجات داد. بعدش هم یکم بی رحمیه که این فرد رو که فقط مریض هست از لذت بچه دار شدن محروم کرد.
برای افراد معتاد هم همینطور. ممکنه اعتیاد همیشگی نباشه.
یکم سخته در این مورد نظر داد.

قربونت زیبای عزیز تو و خانواده ی گلت هم خوب باشید .
من منظورم بیماران مبتلا به ایدز نیست . بنده های خدا مریضن دیگه .
من معتادین خیلی حاد (مثلا کسانی که تزریق میکنند یا مصرفشون شیشه و کراک و از این قبیله و تقریبا" راه برگشت ندارند) و هم زمان به ایدز مبتلا هستند رو میگم .. یا کسی که در این حد اعتیاد داره و تو خیابون ها شب ها رو به صبح می رسونه . منظورم نه همه ی معتادین ، نه همه ی مبتلا به اچ ای وی مثبت هست .
تو کامنت های دیگه هم نوشتم بالاخره ممکن نیست ما تو راه غلط پا بذاریم و تاوان اشتباهمون رو ندیم . کسی که اینهمه مسئله داره و در کمال ناباوری و خوشبختی درمان میشه و از دیو اعتیاد رها میشه باید بدونه سلب حق پدر یا مادر شدن تاوان اشتباهشه و به شکرانه ی سلامتش یه بچه ی بینوا رو به فرزندی بگیره

الهام شنبه 18 دی 1395 ساعت 11:50 ق.ظ

مهربانو جون من یک مبلغ ناچیز کمک کردم .
انشاالله تولد دخترش مبارک باشه و موفق باشه .

الهام عزیزم ممنون از محبتت امیدوارم از جاهای خوب عوضش رو ببینی

زئوس شنبه 18 دی 1395 ساعت 10:34 ق.ظ

سلام بر عزیز دلم بانوی مهر
والا منم موافقم با عقیم سازی زن و مردئهای بی خانما ومعتاد.شاید یه جوری پاک کردن صورت مساله باشه.ولی بعضی مواقع بهترین کاره.درسته باید کار زیر ساختی انجام بشه

سلام زئوس جان .. قطعا پاک کردن صورت مسئله ست ولی با این شرایط نابسامان و این گرگ هایی که بجون مردم افتادند و هیچ ابی ازشون برای بهبود شرایط گرم نمیشه ، چه راه حل دیگه ای به ذهن میرسه؟ من نمیدونم

sahar شنبه 18 دی 1395 ساعت 08:46 ق.ظ

اگر حکومتی بتونه بگه کی‌ نباید بچه دار بشه، همون حکومت میتون بگه کی‌ باید بچه دار بشه. از شما انتظار ساده اندیش بودن رو نداشتم. حق حضور هر نا اهلی رو در خصوصی‌ترین عرصه زندگی‌ افراد به همه کس دادیم و دم از آزاد‌گی می‌زنیم. یادتون بیاد وقتی‌ آقای باقی‌ اعتراض میکرد که دولت این حق رو نداره که به گردن مجرمین آفتابه بندازه و در ملا عام بگرداند و هیچ کس حتی نشنید چی‌ گفت. نتیجه چی‌ شد؟ اون همه رفتارهای شنیع که در حق جوانهای ایرانی‌ صورت گرفت و کک کسی هم نگزید. بی‌ عرضگی دولت در جلوگیری از اعتیاد یا سامان دادن کودکان بی‌ سر پرست رو با دادن حق تشخیص به همون دولت نالایق جبران می‌کنید؟ دستخوش

سحر جان من نظر شخصیم رو گفتم هیچ کاری هم با این حکومت و اون حکومت ندارم ، لطفا موضوع رو سی ا سی نکن . من در هر کشور و با هر حکومتی میگم این اتفاق (جلوگیری از تولید مثل) لازمه .. فیلمای بچه ها رو تو اتیوپی ندیدی پاهاشون مثل نی نازکه هزار تا مگس دورشون جمع شده و چشماشون از حدقه زده بیرون ؟؟ خدا وکیلی اونا دارن از زنده بودن لذت میبرن یا اون پدر و مادر از والد و والده بودن لذت می برن ؟؟ شعورشون نمیرسه یه بدبخت بیگناهی رو وارد این چرخه ی مضحک بدبختی نکنن!!!! .. به قیافه ی مستاصل این بچه ها تو عکس نگاه کن .. اصلا یه سرچ گوگلی کن ببین تو مصاحبه با این بچه ها چه اشکی میریزن میگن ما رو برای گدایی و تهیه مواد می فرستند و هم زمان چند مرد قلچماق بهمون تجاوز می کنند (هم پسر هم دختر) چرا مسائل رو قاطی میکنی افتابه گردن مجرم انداختن چه ربطی به موضوع جلوگیرسی از تولید مثل معتادین ناقل بیماری های عفونی داره؟؟
حتما از عرضه ی دولت برای بهبود شرایط نا امید هستم که با یه طرحی که صرفا پاک کردن صورت مسئله ست و کار فرهنگی و درستی نیست موافقم ..
یه موقع یکی بهم گفت تو باید پدر مهردخت رو متقاعد کنی تو هزینه ها کمک کنه ، از نظر رفتاری درست رفتار کنه و خلاصه اینکه پدری کنه .. گفتم ببین انگار یادت رفته که ما چرا از هم جدا شدیم .
ما بخاطر اینکه دل همو زده بودیم یا یکیمون هوس مهاجرت به خارج از کشور کرده بودیم جدا نشدیم که ، ما دقیقا بعلت عدم مسئولیت پذیری و رفتارهای اشتباه ارمین از هم جدا شدیم .. قربونت برم اگر اون انقدر مسئول بود که کار میکرد و می فهمید همسر بودن و پدر بودن یعنی چی که اصلا جدایی اتفاق نمی افتاد
حالا دوست عزیز اگر یکمی دلم خوش بود که اونایی که مسئولند ، مسئولیت بفهمند و دلشون برای این مملکت و جوون و پیر و کودکش میسوزه و بقول تو تا این حد نالایق نبودند که دیوانه نبودم بگم با این کار موافقم . من فقط به این فکر می کنم تعداد بچه های بیچاره که هیچ اراده ای تو انتخاب نوع زندگیشون ندارند کمتر بشه .

ناراحت شدم حقیقتا.. میگی این کار نه پس لطفا یه پیشنهاد بده

خاطره شنبه 18 دی 1395 ساعت 07:46 ق.ظ

مهربانو جان سلام امیدوارم که هفته خوبی پیش رو داشته باشی عزیزم منم مبلغ ناچیزی البته با عرض شرمندگی به حساب زهرا جان

سلام خاطره جان عزیزم دستت درد نکنه الهی خیر و برکت نصیبت بشه .. این چه حرفیه عزیزم

اذر پنج‌شنبه 16 دی 1395 ساعت 08:22 ب.ظ http://azar1394.blogfa.com

واقعا نمیدونم چی باید بگم . اخه بچه میخوان چکار.
البته به نظرم جریان مردم فلسطین فرق داره .اخه اونها 70 ساله همین اوضاعشونه .یعنی نباید خانواده بدارن
یعنی شوهر زهرا ولش میکنه چون شبیه زنهای ماهواره نیست .حالا مگه خودش شبیه مردای ماهوارس

اونا به سرباز نیاز دارن هرچند کلا با ازدیاد جمعیت بدبخت مخالفم ولی اونا تو یه موقعیت سی ا سی گیر کردن ، شاید تو همه ی اون نابسامانی ها پدر و مادر خوبی برای بچه باشند و این با اعتیاد شدید و بیماری های عفونی هم زمان و کارتن خوابی خیلی فرق داره

نه بابا فکر کن شبیه برد پیته
این حرف زهراست که میگه میدونم ولم میکنه احتمالا بر اساس حرف هایی مه شوهرش میزنه این احساس براش به وجود اومده .. بعدشم مگه کاری دارن خودشون چه شکلین ؟؟ موضوع اینه که همسر اونجوری میخوان

تکتم پنج‌شنبه 16 دی 1395 ساعت 03:46 ب.ظ

من با عقیم کردن موافقم.ولی همش فکر میکنم اگه یکی یه روز پاک شد ...اون وقت چی میشه

تکتم جان متاسفانه احتمالش کمه ولی میشه افراد رو اموزش داد که اگر یک روز این اتفاق فوق العاده خوب افتاد ، بچه ای رو به شکرانه ی سلامتش به فرزندی بگیره ... میدونم ممکنه لذت مادر یا پدر شدن برای همیشه از بین بره ولی بهتر از اینهمه بچه های بینواست که بدون اجازه وارد دنیا می کنیم

نفیسه پنج‌شنبه 16 دی 1395 ساعت 09:27 ق.ظ

مهربانو جان
منم مبلغ ناچیزی واریز کردم.خیلی ممنون که بهمون داستان زهرا رو گفتی و داری کمکش میکنی الهی خیر ببینی و الهی که خدا خودش راهی باز کنه برای زهرا و دخترای گلش که پر از خیر و برکت باشه.نمی دونم چرا من اینقد ندیده زهرا رو دوست دارم و دلم برای دختر بزرگش پر میکشه.کاش خدا زودتر یه کاری کنه دخترش بیاد پیش خودش.
بازم ممنون بابت کمک به زهرا.

قربونت نفیسه ی عزیزم . خدا بهت برکت بده . ادما انرژی های همدیگه رو می گیرن و مهرشون به دل هم میفته و همین باعث میشه معجزه اتفاق بیفته . کاش این جدایی ها تموم شه

نسرین پنج‌شنبه 16 دی 1395 ساعت 02:50 ق.ظ http://termehayerangi.blogsky.com/

مقداری حواله کردم برای زهرا جان، ولی از این ببعد من واقعن معذورم چون یه خونواده ی سه نفری جوان دیگه رو هم زیر پوشش گرفتم و بیشتر برام مقدور نیست. مگر اینکه زمانی بگی ضروریه و رو چشم بذارم.

نسرین عزیزم تو همیشه و در همه حال کمک کردی و خیلی بیشتر از توانت هم کردی یعنی میدونم یه چیزایی رو چشم پوشی کردی تا بتونی کمک کنی . الان هم با خیال راحت به اون خانواده بپرداز چون تو تنهایی داری کمک میکنی ولی من اینجا یعالمه کمک حال دارم عزیز دلم

مرجان چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 10:25 ب.ظ

سلام مهربانوجان
به شدت بااین طرح موافقم هرچند امیدی به اجرای آن ندارم .واقعا گناه کودکان بیچاره ای که معتادوبیمار به دنیامیآیند چیست؟

سلام مرجان عزیز

شادی چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 02:00 ب.ظ

مهربانو جان
امیدوارم این طرح هر چه سریعتر اجرایی بشه
این همه بچه بی گناه به دنیا نیان که اون ها هم آخر و عاقبتشون همون پدر و مادره

من که برای اون خانمی که خونمون میومد حتی ماشین خریدم التبه به اسم خودم که راحت بره و بیاد و هر کاری از دستم برمیامد کردم آخر سر دستم رو خوب گذاشت تو پوست گردو...

همکار من هم میگه مادرم خیلی به زهرا خانم عادت کرده و دوستش داره..

روی ماهت رو میبوسم

شادی جان منم امیدوارم چون واقعا از دیدن زجر و حسرتشون دیوانه میشم همه جای شهر پرشده ن
چقدر هم بده که گاهی این افراد بی معرفتی میکنند و جواب محبت رو با بی مهری میدن البته تعدادشون زیاد نیست خدا رو شکر

شادی جان خبر دارم که خانم محترم چقدر نسبت به زهرا و دخترش لطف و محبت داره .. همین دیشب برام تعریف میکرد که بلیط رو برای پنجشنبه بعد از ظهر خریده و خانم بهش پیشنهاد کرده که صبح مثل هر روز بره سرکارش و ناهار هم همونجا بخوره غذای تو راهشم برداره و بره سمت ترمینال و حقوق اون روزش رو هم محاسبه کنه .. انقدر دعاش کرد و از انصاف و محبتش گفت کلی دلم شاد شد . به همکار عزیزت سلام من رو برسون

مریم چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 01:30 ب.ظ

مهربانو عزیز
سلام
منم مبلغ ناچیزی (30 هزار تومان) برای زهرا واریز کردم.
موفق و سلامت باشی

سلام مریم جانم
خدا برکت و سلامت بهت بده .. تو هم موفق و سلامت باشی خیلی ممنونم

مجید شفیعی چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 01:19 ب.ظ

سلام

من مخالفم ولی با انداختن بچه شون در هر مرحله ای از رشد عمیقا موافقم.

چون اون بابا ممکنه برگرده از مسیرش

اما اون بچه آسیبهای وحشتناکی میبینه و هزینه های سنگینی رو برای جامعه داره



دلم برای اینجا تنگ شده بود

سلاااام مجید جان خودمووون
آخه کسی که بارداره باید بیاد بگه عاقا من هزار تا مشکل لاینحل دارم لطفا برام سقط کنید . خدایی اگه این بندگان خدا در این حد متوجه وخامت اوضاع بودند که خیلی چیزا درست میشد . همینجوری هم که نمیشه شناسایی شون کرد
قربونت اینجا هم دلش برات تنگ شده بود

نیکی چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 01:10 ب.ظ

سلام مهربانو جان
مشکل این طرح اینه که شاخص های تصمیم گیری درباره عقیم کردن یا نکردن فرد چیه؟ سرپناه نداشتن؟ معتاد بودن مرد؟ معتاد بودن زن؟ فقر؟ بی سوادی؟ بی پناهی؟ مرزی که شدت این شاخص ها رو برای تصمیم گیری درباره عقیم کردن مشخص میکنه کجاست؟ اصلا این ها کمی هستند یا کیفی؟ از کجا معلوم که این شاخص ها همیشه اینها بمونن؟ از کجا معلوم که چند صباحی دیگه دگراندیشی، دین متفاوت، مرام متفاوت برای تصمیم گیرندگان به عنوان شاخص کافی برای عقیم کردن اجباری تبدیل نشه؟ همون طور که ما و شما فکر می کنیم که فرد کارتن خواب شرایط بزرگ کردن و پرورش فرزند رو هم نداره، متعصبینی پیدا می شوند که اعتقاد دارن یک مثلا بی دین نباید بچه دار بشه، و نسلش باید منقرض بشه. از نظر من به همین دلیل که شاخص ها نمی تونن به صورت کمی مطرح بشن و همیشه کیفی خواهند بود، نمی تونه طرح موفقی باشه.

سلام نیکی عزیز
ممنون که موضوع رو از دید کاملا کارشناسانه و تخصصی باز کردی . درست میگی همه ی این ها کاملا منطقیه ولی شید برای فرار از این اتفاقات خوشایندی که هیچ بعید نیست تو مملکت بی قانون ما ، قانون بشه . کاش طرح هر 6 ماه قابل بررسی مجدد بود و بصورت قانون در نمی اومد که یه ادم دیوانه بیاد بگه از نظر من پیروان فلان دین هم صلاحیت ندارند .
شاخص رو روی اعتیاد اثبات شده و مسلم . افراد hivمثبت یا انواع بیماری های مقاربتی که قابل انتقال به جنین باشه و کارتن خواب ها بذارند ...ممکنه این تصور پیش بیاد که شاید کسی از چنگال اعتیاد بسایر شدید و بیماری ایدز رها بشه بعد راهی برای بچه دار شدنش نیست .
من که بعید میدونم کسی با این شرایط درمان بشه .. اگر هم شد خوب هر رفتار و ناهنجاری یه تاوان داره . تاوان اون موضوع رو هم شخص با عقیم شدن بده .
چی بگم ؟؟ هر جوری فکر میکنم تصور اینکه یه بچه از بدو تولد اعتیاد و ایدز داشته باشه پدر و مادر درست نداشته باشه و یا حتی جایی برای زندگی دیوانه م میکنه ... بالاخره این کار رو نکنیم ، چکار کنیم با اینهمه بدبخت ؟؟

سحر چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 01:08 ب.ظ

سلام مهربانو جان،

من از خواننده‌های خاموشت هستم که سالهاست می‌خونمت و همیشه تعریف مهر و محبتت رو توی خانواده می‌کنم.

مامان من و یک سری از دوستاشون یه کلاس قرآن دارن و چند روز پیش گفت که خیلی‌ از خانمها دنبال یک خانوم میگردن که قابل اعتماد باشه و بتونه توی کارهای نظافت خونه کمکشون کنه. الان که این پست شما رو خوندم، گفتم اگه شما صلاح بدونین شمارهٔ زهرا رو بدم به مامانم. البته همسایهٔ مسن مامان من هم نیاز به یه خانوم برای کارهای نظافت داره (یعنی‌ حتما باهاش تماس میگیرن). لطف میکنی‌ شمارهٔ ایشون رو بهم بعدی؟ ممنونت میشم.

سلام سحر جان . ممنونتم عزیزم محبت داری .
سحر جان خدا رو شکر مدتیه زهرا جان یه خانم عزیز و محترم که بیمار هستند و نگهداری میکنه . و فقط گاهی وقت ها به من لطف داره بعد از ظهر یا جمعه رو میاد پیشم . یکعالمه ممنونتم که انقدر محبت داری و بفکر هستی .

طلوع ماه چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 01:07 ب.ظ http://mmnnpp.blog.ir

وای مهربانو
کلی بهم ریختم با این پست...

سینا چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 12:53 ب.ظ

اگر کسی فاقد عقل و قدرت تشخیص خوب و بد باشه - که تشخیص این امر هم با پزشک قانونیه- ولی و سرپرستش باید به جاش تصمیم بگیره. اگر ولی و سرپرست هم نداشته باشه اونوقت منم با عقیم سازی اجباری اون شخص مخالفتی ندارم.

در هر صورت قدرت تبلیغات رو دست کم نگیر. با تبلیغات مناسب میشه کاری کرد که آدمای معمولی هم داوطلبانه خودشون رو عقیم کنن چه برسه به اون بندگان خدا!

چه برسه به اون بندگان خدا

سینا چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 11:13 ق.ظ

عقیم سازی اجباری به نظرم انسانی نیست ولی با تبلیغات میشه متقاعدشون کرد که داوطلبانه این کار را انجام بدن.

رفتار متکبرانه اون خانم هم جای تاسف داره ولی متاسفانه ایشون نه اولین شخص از این دست است و نه آخرینشون خواهد بود. من مثال خیلی بارزی از نزدیکان خودم دارم که می تونم خصوصی حضور محترم خودت عرض کنم.

در مورد کمک مالی هم چشم. اگرچه امکان کمک زیادی ندارم ولی در حد توانم مبلغ ناچیزی تقدیم خواهم کرد.

والا سینا جان تو مملکت ما ، خیلی چیزها اجباری ، غیر انسانی ، وحشیانه ، متکبرانه و (یعالمه کلمات های بد دیگه تصور کن )درمورد ادم های سالم و نرمال اتفاق میفته .. حالا بنظر شخصی من اصلا نیازی هم نیست خیلی یه انسان گرفتار و مریض و داغوون که اصلا تو فضاست نمیدونه الان شبه ، روزه ، دردش میاد ، زاییده ، نزاییده و ... رو متقاعد کنیم . میدونی سینا این بنده های خدا گاهی رفتارهای عجیب و غریب دارند مثلا تو ذهنشون میاد که چرا فلانی داره راحت زندگی میکنه و من نمیکنم ؟، بذار منم از همه انتقام بگیرم .. بذار منم زهرم رو به این روزگار منتقل کنم .. بعد اصرار به بچه دارشدن میکنند و ...
مگه تو اصول مذهبی ما خیلی راحت نمیگن رای و شهادت و ... ادم مجنون قبول نیست؟ خوب میخوام ببینم یه زن که اعتیاد شدید داره و هزار تا معضل دیگه اصلا محلی برای تشخیص خیر و صلاح خودش یا نوزادش رو داره؟؟

تو همیشه لطف داشتی سینا جان و دستمونو گرفتی .. خدا بهت برکت و سلامتی بده

آذر چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 10:28 ق.ظ

والله من بین این که این حرکت انسانی هست یا نه و اینکه به دنیا نیامدن یه نوزاد معتاد گاهی با ایدز انسانی تره نمی دونم کچی بگم. از یه طرف نمیدونم اصلا ما اجازه داریم این حق رو بگیریم از اون آدم از یه طرف ما حق داریم بذاریم یه نوزاد با اون شرایط به دنیا بیاد و از دم تولد برای گدایی یا پنهان سازی مواد مخدر فروخته بشه و همیشه هم به خاطر اینکه ساکت و بی مشکل باشه تحت تاثیر مواد باشه؟ یه کم بحثهای تخصصی تر میخواد ولی راستش منم شنیدم به نظرم کار غلطی نیامد.
در مورد قضیه زهرا جون هم چی بگم والله. طرف خیلی هم وسواسی بود یه پتو میداد به اون بچه فوقش بعدش میداد خشکشویی. والله این نظر شخصی منه آخه سگ از بچه |آدم تمیزتره یعنی؟ من نمیخوام نظرمو تحمیل کنم ولی مثلا نگهداشتن سگ تو آپارتمان 50 متری کلاسه؟ چی بگم عصبانی شدم قاطی پاتی نوشتم. تو متهی مهربانو

آذر جانم ریال، متاسفانه یا خوشبختانه من تو این مورد کاملا با قاطعیت و خشونت تصمیم می گیرم .. نمیدونم اگر تصمیم گیرنده بودم تو این مملکت چقدر موافق و یا مخالف داشتم به دلایلی که برای سینا جان هم نوشتم ، خیلی در صدد متقاعد کردن این از زندگی برگشته ها نیستم . میدونم شاید بالاخره بین بچه هایی که از این ادما متولد میشه یه انسان والا هم بیرون بیاد ولی من از اون یه بچه ی احتمالی صرف نظر میکنم تا درد اعتیاد و بیماری های بی درمان و تحقیر و حسرت برای بچه های دیگه نمونه .
قربونت برم که عصبانی شدی

آسو چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 08:36 ق.ظ

البته با عقیم سازیشون هم موافقم

آسو چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 08:34 ق.ظ

نمیدونم مغزم هنگ کرده از این همه بدبختی دیدن..............من ضعیفم توان این همه دیدنو ندرم خدایا خودت کمکمون کن

لیدا چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 08:09 ق.ظ

منم موافق این طرح هستم اما برای مردها هم اجرا بشه.اما در مورد خواباندن در روی پادری.میدونی مهربانو جان کارش اصلا درست نبوده اما مهدر بچه هم باید یه ملافه تمیز تو ساکش میزاشت با یه بالش کوچولو واسه بچه ش.راستش من خودم هم یه مقدار بد دلم.یعنی دوس ندارم غیر خودم و بچه هام و همسرم کسی روی تخت خوابم بخوابه یا مثلا پتوی خانواده رو روی کسی نمیندازم.اما اینقدر هم وجدان دارم که یه پتو مخصوص این بچه ها بذارم تو خونم یه جای دنج و امن براشون در نظر بگیرم تا استراحت کنن.

اره لیدا جون پس تو هم با من هم عقیده ای " نه فقط زنان ، بلکه مردان هم "
من در پایان تمیزکاری های خونه ، لوازم خواب رو میندازم ماشین لباسشویی ، از ملحفه گرفته تا لحاف و پتوی نرم ، چون ظریفن راحت تو ماشین شسته میشه .. بقول خودت میشه از راه های جایگزین مثل وسایل خواب مخصوص بچه ها و این چیزا استفاده کرد . مامان هایی که اینطوری کارمیکنند انقدر بچه و کیف به بغل هستند و تو متروها و با انبوه ادما له میشن که دیگه نمیتونن بار اضافه بکشن ، از همه بدتر اون خانوم تحقیریه که تو رفتارش بوده

نگین شیراز چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 01:27 ق.ظ http://www.parisima.blogfa.com

سلام مهربانو ی بدجنس و ترلان بانوی بدجنس
یه بدجنس دیگه تو جمعتون راه میدین ؟

والا بخدا به نظر منم خیلی کار پسندیده ای هست
آخه بچه ای که هیچ سرنوشت روشنی براش متصور نیست چرا باید پا به این دنیا بذاره و زجر بکشه و به هزار درد و مصیبت گرفتار بشه ؟ یعنی حتی تصورش هم وحشتناکه و نباید اجازه بدیم احساسات به عقل و منطق غلبه کنه ...

در مورد زهرا خانم هم باید بگم خدا خیرت بده مهربانو جان که اینقدر انسانی باهاش رفتار میکنی

سالها قبل که بچه هام کوچیک بودن، یه خانمی بود میومد خونه مون کار میکرد یه بار اشک ریخت و گفت: خونه خانم فلانی که میرم زمانهایی که بین کار خسته میشم و میخوام کمی استراحت کنم بهم میگه رو مبل نشین کثیف میشه، بشین پایین !!!!!

بعضی آدما بجای دل، سنگ تو سینه دارن مهربانو جان ..

برای زهرای عزیز هم همین صبح اول وقت مبلغی به حساب واریز میکنم ...
ناقابله اما چیزیه که از دستم برمیاد ...

سلام نگین بدجنس عزیز خوش اومدی .
دقیقا نکته همینه احساسات رو تو این مورد باید کشششت چون چاره ای نیست .
عزززیزم وقتی تنها چیزی که موجب برتری هرفرد به فرد دیگه ست ، شعور و محبت اون فرده دیگه من و ما چه برتری میتونیم به نیازمندان داشته باشیم ؟؟
ممنونم عزیز دلم خدا بهت برکت و سلامتی بده

نسرین چهارشنبه 15 دی 1395 ساعت 12:28 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

... عکس ها داغونم کرد.

من با طرح موافقم. قدمیه برای نبودن بچه های بدبخت بیشتر

tarlan سه‌شنبه 14 دی 1395 ساعت 10:53 ب.ظ http://tarlantab.blogsky.com/

ای جونم ، ای بابا غصه مردم پدرمون رو در آورد مهربانو جان به خدا شاید به قول شارمین عزیز پاک کردن صورت مسئله باشه ولی مگه امیدی هم هست که به جای پاک کردن بیان مسئله رو حل کنند مگه از دستشون چیزی هم میافته که به اینها برسن اونقدر زیاد شدن که آدم سرش سوت میکشه تو این هیروویر باید بد جنس بود دیگه لااقل اون فرشته های بی گناه عذاب نمیکشن من شماره حسابش رو یادداشت کردم بعد از این من هم کمک میکنم ...
چقدر هم زن سادها ی هستش که نمیدونه تو این شهر چقدر دام براش پهنه ای داد........

قربونت ترلان جانم خدا بهت برکت و سلامتی بده .
والااا انقدر مسئولین سرشون گرمه همون چیزهاییه که همه میدونیم دیگه وقت ندارند به هیچکس نگاه کنند ، البته این بینواها که یه پله از هیچ کس ها هم پایین ترند
تو این اوضاع که امیدی به بهبود وضعیت هیچ کس ها هم نیست حتی ، چاره ای بجز پاک کردن صورت مسئله نمی مونه .
خیییلی ساده ست .. من میترسم از اینهمه سادگی

سوفی سه‌شنبه 14 دی 1395 ساعت 05:54 ب.ظ http://ziyafate-zendegi.blogfa.com

مهربانوی عزیزممم رفتار شما غیر از این هم نمی تونه باشه خب...اون دختر خانم مجرد چطور دلش اومد انسانیت از فرسنگهاش هم رد نشده انگار دلم خیلی گرفت... کار این دنیا مگه معلومه ؟!چند وقت پیش یهو تصور کردم کردم خدای ناکرده اگه عفریت جنگ پاش به ایران هم برسه و داعش و این حرفا معلوم نیست کی چی میشه اصلا... خدا جهان رو از این شومی نجات بده...درباره بچه دار نشدن این قشر با شما صددرصد موافقم اون بچه های بی گناه با سرنوشت تلخ به دنیا نیان بهتره ...دوستون دارم شاد و خرم باشین عزیز مهربون

قربونت سوفی نازنینم ، هرکسی اسم انسان روی خودش بذاره باید رفتارش هم شباهت به انسان ها داشته باشه .. گو اینکه کم از رفتارهای مهر امیز حیوانات باهم ندیدیم .
باور کن منم به این موضوع خیلی فکر میکنم .. فکر اینکه اگر دچار جنگ یا حوادث طبیعی وحشتناک بشیم .. اینهمه دبدبه و کبکبه ی بعضیا ، با اینهمه نخوت و خود پسندی .. همه ی اینا جاشو به بدبختی و دربدری و عجز میده اونوقت شاید یه تیکه پتوی کهنه نیازمندی داشت که من متکبر نداشتم . جای انسان رو چی تعیین میکنه جز انسانیتش؟؟
منم دوستت دارم یار قدیمی خوشبخت باشی

زئوس سه‌شنبه 14 دی 1395 ساعت 05:15 ب.ظ

الان بغض دارم بعد میام مینویسم

مهدی سه‌شنبه 14 دی 1395 ساعت 03:29 ب.ظ

سلام مهربانو،
منم وقتی 2روز پیش این طرح رو شنیدم خیلی خوشحال شدم. اگه اجرا بشه خیلی خوبه ، چون این افراد نه عقل درست و حسابی دارند که خودشون کنترل کنند و نه شرایط مناسب واسه نگهداری بچه ها.
من به خاطر نوع کارم اوصولا زیاد با کارگرها سرو کار دارم. تقریبا هرروز. شاید خیلی اهل کمک و دستگیری نباشم ولی همیشه بهشون احترام میگذارم و به چشم یه انسان میبینمشون. شاید واسه وظایفشون سختگیر باشم ولی اجحاف رو هیچ وقت تا الان که انجام ندادم، یا حداقل سعی کردم اجحاف و بداخلاقی نکنم.
مهربانو کاش اسم اون دختره که این برخورد رو کرد میپرسیدی که قشنگ بدونیم نثار روح و جان کی باید بکنیم. فکر کنم همه دوستان استقبال کنن.

سلام اقا مهدی گل
حالا چرا اهل کمک و دستگیری نیستی بقول خودت ؟؟
فکر میکنم شکسته نفسی میکنی
" برای کامنت خصوصیت ایمیل میزنم "
درمورد نکات دیگه ای که رعایت میکنی خیلی خوشحالم . خدا عزت و احترامت رو بیشتر کنه .
اون دختره رو بیخیال ولی چند وقت پیش ، برای خانمی کار کرده که وقتی خواسته خودش رو معرفی کنه گفته از طرف مهربانو زنگ میزنم (نمیدونم خداااای نکرده از خوانندگان اینجا بوده یا یکی از خوانندگان اینجا ، به اون خانم شماره زهرا خانم رو داده و گفته بگو از طرف مهربانو هستم ) خلاصه رفته اونجا همه ی کارها رو کرده و وقتی به اتاق خواب بچه رسیده ، بچه ی خودش شروع کرده به گریه و بی تابی . خانوم میگه برو دیگه این اتاق رو ول کن . میگه اصرار کردم که شیرمیدم اروم میشه گفت نه . شماره کارت خواست که برام مزد بریزه . دوسه روز بعد زنگ زدم ببینم پول ریخته ، چقدر ریخته ؟(چون توقع نداشتم کامل بهم بده)به هوای عذر خواهی سلام علیک کردم اخرشم گفتم ببخشید هیچ پولی به حساب من نیامده . خانومه گفته من نه نذر دارم نه پول زیادی که صدقه بدم .
به من گفت فامیلیش افشار بوده . گفتم زهرا جان من اسامی خواننده هامو نمیدونم شاید هم یکی از خواننده ها به همکار یا اشناش معرفی کرده ، خیلی حرکتش زشت بوده به هرحال تو زحمت کشیدی رفتی باید یه مبلغی کم می کرد و اینطوری بی مزد نمیذاشتت .
چند وقت بعد هم گفت زنگ زده گفته میای گفتم نه وقتم پره نمیتونم .
گفتم کاش میگفتی ازاونجا که پول صدقه و نذر ندارید منم نمیتونم بیام گفت روم نشد
البته اینا حرف های زهراست و من صحبت های خانم افشار رو نشنیدم ولی اگر صحت داشته باشه خیلی خیلی متاسفم

شارمین سه‌شنبه 14 دی 1395 ساعت 02:57 ب.ظ http://behappy.blog.ir

سلام
این طرح عقیم سازی به نظر من از یه طرف پاک کردن صورت مساله س، از یه طرف یه نگاه غیرانسانی به زنه و از یه طرفم یه نگاه ناامیدانه به سرنوشت این آدما. در واقع دم دستی ترین و بی دردسرترین راه برای حل مشکل!

سلام شارمین جان من هیچ فکری به ذهنم نمیرسه که بچه های بدبخت و معتاد بیشتر نشن .. به طرح های جایگزین اگر فکر کردی برام بنویس
من هیچ امیدی به سرنوشت زنان معتاد که بعضا حبس ابد دارند و یا ایدز دارند و ... ندارم ..

tarlan سه‌شنبه 14 دی 1395 ساعت 02:46 ب.ظ http://tarlantab.blogsky.com/

مهربانوی مهربونم سلام
شاید بد جنسی باشه ولی من هم موافق اینم که تا زمانی که اوضاع پدرو مادر درست نشده بچه بدنیا نیاد و یکی دیگه رو تو بدبختی خودشون سهیم نکنن فقط بدنیا آوردن که نیست بچه تربیت و رسیدگی میخواد .حتی مردمی که الان در حال جنگ هستن مثل سوریه و فلسطین باز هم مادرهای بچه بغل رو آدم میبینه در حال دویدن هستند واقعا میمونم تو حیرت که بابا شما خودتون رو هوایین بچه میخوایین چکار آخه اون طفل چه گناهی کرده .
عمل انسانی تو دور از انتظار نبود کبر و غروز عده ای واقعا شرم آوره .
من از جریان فرزند بزرگ این خانوم ندارم چرا تو شهرستانه ؟

سلام ترلان نازنین و بدجنس عزیزم .. میدونی بدجنس ها همدیگه رو خیلی دوست دارند .
عزیزم زهرا خانم اهل لرستانه تو 12 سالگی شوهرش میدن ولی متاسفانه شوهرش اعتیاد شدید داشته خدا بهش یه دختر میده که شوهرش مرتب اینو تهدید میکرده که اگر برام پول تهیه نکنی دست بچه رو با سیخ تریاک می سوزونم .. اونم میترسیده ولی یه بار میگه من نمیکنم و فکر میکرده اینکارو نمیکنه فقط تهدید میکنه .ولی شوهر نامردش سخ داغ رو انقدر نگه میداره رو دست بچه که بوی گوشت سوخته در میاد و اینم از ناراحتی بیهوش میشه بعد دیگه با بچه ش فرار میکنه خونه ی پدرش تا طلاق میگیره . داشته تو ارایشگاه کار می کرده که برادراش غیرتی میشن میگن همسایه ها میگن شما غیرت ندارین که خواهرتون طلاق گرفته کار میکنه باید شوهرت بدیم . این بار با پسر همسایه که خودش دوسش داشته ازدواج میکنه .پسره تو تهران سرایدار یه مجتمعه نزدیک بانک مینا اینا .
متاسفانه فقط یه اتاق 12 متری داره و پدر خود زهرا اجازه نمیده دخترشو ببره تهران . میگه شما فقط یه اتاق دارید و زن و شوهر جوون هستین من اجازه نمیدم نوه م بیاد تو اون محیط (پیرمرد بدم نمیگفته ) متاسفانه زهرا از دخترش جدا میمونه و بدتر از اون همسر دومش هم از نظر مالی دختر اول رو حمایت نمیکنه میگه بچه ی یکی دیگه ست به من چه . زهرا تو خونه ها کار میکنه بخشی از پول رو میده به شوهرش بخشی از اون رو هم برای مخارج دخترش پس انداز میکنه . از عید که با هم اشنا شدیم تقریبا هر فصل کمک کردیم رفته شهرستان به دخترش سر زده چون قبلا تقریبا سالی دو یا یک بار میتونسته بره . آخرین بار برای اول مهر فرستادیمش الان هم گفتم حتما برای تولدش که 18 دی هست برو . با اول فصل هم جور درمیاد .
دست همه درد نکنه برای ثبت نام اول مهرش همه استین بالا زدن چون روستاشون دبستان درستی نداشت و دخترش رو با یه مسافتی فرستاد مدریه و باید سرویس رفت و امد می گرفت .
این دقیقا از همون موارده که نباید بچه دار میشد الان زندگیش رو هواست یه شوهر جوون و سر به هوا کرده (منم دیدم شوهرش رو) میگه من میدونم دوسال دیگه ولم میکنه چون دوتا شکم زاییدم و یواش یواش میگه تو داری پیر میشی و من از اون زنای تو ماهواره دلم میخواد . طفلک زهرا خیلی هم قشنگه ولی همه ش بفکر اینه که کم بخوره چاق نشه و ... تو ارزوهاش اینه که بتونه یه پولی پسانداز کنه چند سال بعد شوهره ولش کرد بره بچه شو بیاره پیش خودش با هم زندگی کنند . فکر کن تو این شهر بی در و پیکر خودش الان سی ساله و قشنگه دوتا دختر هم بمونه رو دستش چه خطراتی تهدیدش میکنه . انقدر ساده ست میگه یه شرکتی هست میخواد بگه شب بمون همینجا خیلی هم بهت پول میدیم . خیلی خوبه مهربانو جان . گفتم چقدر میده گفت سه میلیون . گفتم فکر نکردی کدوم شرکت برای نظافت و کارای خدمات سه تومن به تو که بچه داری و درگیر چرا باید بده شبم بمونی ؟؟ گفت : وااای منظورت چیه!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد