دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

" قامت تهران خمیده شد"



"برجی نشست و قامت تهران خمیده شد

 اسباب غم، دوباره سر سفره چیده شد


فریاد آتش است، به هر جا که می روی 

 چندین فرشته بین مه و دود دیده شد!"


******************************

سلام عزیزانم .. میدونم که همگی در بهت از دست دادن هموطنان عزیزمون هستیم و دل و دماغ خوندن و نوشتن رو نداریم . ولی درست همین موقع هاست که بیشتر به وجود هم نیاز داریم و باید همدیگه رو دلداری بدیم . 

خیلی از دوستان می پرسند ما در این موقعیت حساس و بحرانی چه کاری ازمون برمیادغیر از دعااا؟؟

من چند مورد به ذهنم می رسه ، مینویسم .. شما هم بهش اضافه کنید و تو وبلاگا یا گروه های تلگرامی و حتی پست های اینستاگرام،  اطلاع رسانی کنید . شاید بتونیم دست به دست هم بدیم و یه مقدار هرچند جزیی ، فرهنگ سازی کنیم .

1- از انتشار خبرهای غیر موثق و شایعات جلوگیری کنیم . مردم تو این روزهای سخت ، هر خبری رو باور می کنند . 

2- از انتشار عکس ها و نوشته های حزن انگیز که ناامیدی و بغض ایجاد میکنه جلوگیری کنیم .. دیدن و خوندن این مطالب ، خانواده های داغدار رو به نابودی می کشه . اونا به همدلی نیاز دارند و اگر تنهاشون نذاریم و بتونیم دردی از دردشون دوا کنیم کار بهتریه . 

3- سعی کنیم اسامی خانواده هایی که درگیر با این ماجرای تلخ هستند پیدا کنیم و ببینیم چطور میشه کمکشون کنیم ؟ 

کمک های مالی و معرفی برای پیدا کردن شغل و ... . 

4- درمورد آموزش به خودمون و بچه هامون در مواقع بحران مثل زلزله و آتش سوزی و اتفاقاتی از این دست ، جدی باشیم و واقعا یه آمادگی ضمنی رو در خانواده ایجاد کنیم.

5- فرهنگ عبور و مرور با ماشین یا پیاده در نزدیک حادثه رو در خودمون و خانواده مون بالا ببریم . اینکه اولویت با ماشین های امداد رسان هستند رو واقعا درک کنیم و سد معبر نکنیم . تجربه نشون داده مردم هیجان زده ای هستیم و به آموزش بسیار نیاز داریم . 

6- از  هلال احمر بجز یک اسم چیز بیشتری بدونیم . پایگاه های هلال احمر رو جدی بگیریم دوره های رایگان برای کمک های اولیه و پیشرفته دارن .حتی کلاس های اموزش در مواقع بحران دارند . 

7- همونطور که همگی تو پیام ها و اخبار خوندیم و شنیدیم . امسال چهارشنبه سوری رو واقعی برگزار کنیم و مطابق سنت و ایین های ایرانی و باستانیمون پیش بریم . حداقل باری به شونه های خسته ی اتش نشان های عزیزمون اضافه نکنیم . ممکنه خیلی از شما مثل من ، هیچ سالی خودتون رو درگیر این کارهای نا معقول و خطرناک نکرده باشید ، و حالا فکر کنید در این مورد کاری ندارید انجام بدید . اتفاقا برعکس کار داریم و مهم هم هست . 

همه مون تو فک و فامیل و دوست و اشنا ، کسانی رو می شناسیم که به استفاده از مواد منفجره در چهارشنبه سوری علاقه نشون میدن . کار ما اینه که با جدیت بهشون تذکر بدیم و اونا رو از انجام این کار ضد فرهنگ و ناپسند ، منصرف کنیم. 

8- اعضای شورای شهرمون رو بشناسیم و وظایفشون رو بدونیم تا بفهمیم از چه کسی باید مطالبه داشته باشیم . متاسفانه در این مورد از نادانی مردم سوئ استفاده های زیادی شده . وقتی برای رای و انتخابات می ریم . به فلان ورزشکار و هنرمندو اون یکی خوشگل تره ، اون یکی خوش تیپ تره رای ندیم . افراد متخصص و با سواد انتخاب کنیم !!!

9- باید ها و نباید های موقعیت بحران رو بشناسیمو تمرین کنیم . 

10- به حرمت خون قربانیان فداکار ، وااااقعا" یاد بگیریم و یاد بدیم که تا آژیر اتومبیل های امداد رو شنیدیم سرعتمون رو اهسته کنیم و در حاشیه اتوبان و خیابان متوقف شیم و راه وسط رو برای حرکت سریع ماشین ها باز بذاریم . 

11- تو روزای تلخ حادثه حواسمون به بچه ها باشه و عمق تاثر اونها و ترسشون رو درک کنیم و هر خبر ناخوشایندی رو بی ملاحظه درحضورشون ندیم .

12- مطالعه کنیم و بیاموزیم .

دوستتون دارم و امیدوارم در اوج ناامیدی کسی یا کسانی رو زنده پیدا کنند . لطفا" پیشنهاداتتون رو به لیست اضافه کنید . 



نظرات 16 + ارسال نظر
علی امین زاده سه‌شنبه 19 بهمن 1395 ساعت 04:08 ب.ظ http://www.pocket-encyclopedia.com

الان اومدم و این پست رو دارم می خونم.

چقدر دور به نظر میاد. انگار مال قرنها پیش بود.

راستی انگار تب آتش و آتشنشانی فرو نشست؟ دیگه خبری از اون شور و شر و ابراز همدردی و درسها نیست.

زود فراموش شدن نه؟

متاسفانه تا بوده همین بوده ، الان موضوع جدید داریم تو این مملکت گل و بلبل
مردمی که زیر کولاک و برف جان می دهند

مجید شفیعی یکشنبه 17 بهمن 1395 ساعت 11:28 ق.ظ

سلام.
ممنون
دوست خوب داشتن بدیل نداره

تکتم چهارشنبه 13 بهمن 1395 ساعت 09:22 ق.ظ

ما حالمان خوب نیست...وطن پاره پاره...تهران.سیستان.اهواز .سردشت..خدایا...
توی این اوضاع و احوال دوست صمیمی خواهرم هم از بیماری سرطان فوت شده .اوضاع خواهرم به هم ریخته ما از حال اون بهم ریخته.دختر زیبا و سرحال ...به دو سال نکشید که پر پر شد...
اخر چرا خدااا

تکتم جااانم ای وااای .. خدا صبرشون بده

زهرا یکشنبه 10 بهمن 1395 ساعت 11:10 ق.ظ http://helenakarimi.persianblog.ir

سلام عزیزم
مدت هاست که به وبلاگم سر نزده بودم ولی وقتی دیدم با وجود فضای مجازی شما همچنان دلنوشته هاتون توی وبلاگ هست خیلی خوشحال شدم.
شما کوه انرژی مثبت هستید. شاد و پیروز باشید.

سلام زهرای عزیز . محیط وبلاگامون یه عطر و بوی دیگه ای داره
قربون محبتت عزیزم

نسرین جمعه 8 بهمن 1395 ساعت 05:02 ق.ظ http://termehayerangi.blogsky.com/

سلام مهربانو جان
این پستتو برای من اسکای نشون نداده بود.

فکر می کنم تمام مواردو خودت عنوان کردی عزیزم

سلام عزیز دلم .
ممنونتم

زیست دوشنبه 4 بهمن 1395 ساعت 06:15 ب.ظ

حدود 100 سال پیش ساختمان 10 طبقه اى در مرکز شهر نیویورک آتش گرفت و بیش از 100 نفر کشته شدند. بخشى از تلفات بیش از انتظار این حادثه، به علت کوتاه بودن نردبان هاى آتش نشانى نیویورک بود که تنها تا طبقه ى ششم ساختمان مى رسید. درحالى که کارخانه نساجى که حریق از آنجا شروع شده بود، در طبقه ى هشتم تا دهم قرار داشت. پله هاى فرار ساختمان آنقدر بد ساخته شده بود که با هجوم عده اى از کارگرها از بدنه ى ساختمان جدا شد و همه شان درجا ساقط و کشته شدند. صاحب کارخانه درب پله هاى فرار داخل ساختمان را قفل کرده بود مبادا که کارگرها چیزى بدزدند و یواشکى فرار کنند. بنا به روایات خیابانهاى اطراف پر شده بود از آدمهایى که موبایل دوربین دار نداشتند، اما ایستاده بودند و کارى جز نظاره ى مرگ دیگران هم از دستشان بر نمى آمد.

این ها را گفتم که به اینجا برسم؛ پیامد این فاجعه، جنبشى به راه افتاد که مطالبه اش امنیت ساختمان ها و فضاى کار بود. پاى مطالبه هایشان هم آنقدر ایستادند که حریق کارخانه تراینگل شد نقطه اى عطف قانون هاى پیشگیرى از حریق، اصلا کارکرد سازمان آتش نشانى عوض شد و این سازمان بیشتر از آنکه مسئول اطفاء حریق باشد، موظف به برقرارى و اعمال ضوابطى براى پیشگیرى از حریق شد. دفتر "پیشگیرى از حریق" به عنوان یک نهاد همان موقع در شهردارى شروع به کار کرد و الان هر ساختمانى براى هر تغییرى ناچیزى هم بدون تایید این نهاد نمى تواند از شهردارى مجوز بگیرد/

چند روز پیش داشتم این مطلب رو میخوندم و چقدر برام جال بود ممنونم که نوشتیش

طلوع ماه دوشنبه 4 بهمن 1395 ساعت 06:15 ب.ظ http://mmnnpp.blog.ir

چقد خوب.کاشکی واقعا به این توصیه ها عمل بشه.
احساس خوبی به نوشته هات دارم مهربانو جان.تو تصوراتم شما یه خانوم پخته و فهمیده و مهربون هستید...

چقدر محبت داری دوست عزیزم امیدوارم همونطور که تصور میکنی باشم درواقع ارزو دارم

ماه دوشنبه 4 بهمن 1395 ساعت 05:05 ب.ظ

سلام
شاید پیشنهادم بدرد این ماجرا نخوره اما روزی می رسه که همه مدارک و سندها و چکها الکترونیکی بشن یا صاحب آنها مدارک رو اسکن کنه و به خاطر مدارک گاوصندوقش خودش و آتشنشانها صدمه جانی نبینند.
خدا به خانواده هاشون صبر بده.
من هنوز منتظر معجزه خداوندم برای اتشنشانها...

سلام ماه عزیز
چرا اتفاقا خیلی هم به درد میخوره و باهات موافقم عزیزم

ندا دوشنبه 4 بهمن 1395 ساعت 08:39 ق.ظ

عالی نوشتی و کاملا نکات مهمی را ذکر کردی مهربانو جان

ممنونم ندا ی عزیز م

[ بدون نام ] دوشنبه 4 بهمن 1395 ساعت 06:53 ق.ظ

افشان

یاس ایرانی یکشنبه 3 بهمن 1395 ساعت 10:31 ب.ظ

مهربانوی عزیز کاش این درک عمیق رو که شما دارین خیلی ها داشتن... کاش فرهنگ این مردم اینقدر تنزل پیدا نکرده بود.... جمعیتی که اونجا جمع شده بود چقدر کار رو برا نیروهای امداد رسان سخت کرد!! اون سلفی ها و خنده ها تو عکس های گرفته شده نشانه مرگ انسانیت بود!!
حداقل نکردن از نیروهای ارتش و ... برا متفرق کردن جمعیت استفاده کنن... حالا اگه تجمع س.ی.ا.س.ی. بود از در و دیوار نیرو می ریخت!!!
قانونی که باید اجباری بشه تو ایران کنارگرفتن ماشین ها به هنگام عبور آمبولانس و ماشین آتشنشانی.... این آموزش ها از ابتدایی باید تو کتاب های مدرسه باشه...
ما هم با فاصله هزاران کیلومتری داغدار این عزیزان آتشنشان هستیم امیدوارم روزهای که در راهن روزهای روشن تری برای همه باشه....

ممنونتم یاس عزیزم
واقعا باید همه چیمون به همه چیمون بیاد . مردم اونجوری ، مسئولین از مردم بدتر
الهی آمین

پونی یکشنبه 3 بهمن 1395 ساعت 07:09 ب.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com/

ساده ترین کار اینه که از این مملکت بذاریم بریم ....

رعنا یکشنبه 3 بهمن 1395 ساعت 04:41 ب.ظ http://www.khaneye-del.blogfa.com

هر کدام آموزگار خودمان وناظم خودمان باشیم.یاد بگیریم وسعی کنیم اشتباه نکنیم وبا رفتارمان به دیگران نیز یاد دهیم.

ای کاش این وقایع تلخ هفته ی دیگر فراموش نشود وبرای همیشه خودمان به قوانین احترام بگذاریم.

عالی گفتی رعنا جان باید اموزگار خودمون و اطرافیانمون باشیم
کااااش

شارمین یکشنبه 3 بهمن 1395 ساعت 02:36 ب.ظ http://behappy.blog.ir

سلام مهربانو جان. پستت رو توی وبلاگم لینک کردم.

سلام عزیزم ممنون از لطفت

فرحناز یکشنبه 3 بهمن 1395 ساعت 01:55 ب.ظ

سلام عزیز مهربان. مطالبت خیلی مفید بودند.....چیزی که من به ذهنم می رسه اینه که ترجیحا برای خرید عید از لباسهای ایرانی خرید کنیم تا مرهمی باشه بر دل تولیدکنندگان از کار بیکار شده این ساختمان.

سلام فرحناز عزیزم . پیشنهاد خیلی خوبیه . امیدوارم مردم متوجه این موضوع باشند هر چند که از دیروز مرتب دارم اگهی های مهربان دعوت به همکاری رو می بینم و واقعا افتخار میکنم

... یکشنبه 3 بهمن 1395 ساعت 12:40 ب.ظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد