دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

"از ماست که برماست"

باز هم پرونده سفر شماره 2242 جلوی روم بازه و بعد از گذشتن حدود شش ماه از اتمام سفر  ، هنوز قرار داد ش رو ندارم .  با مسئولش تماس می گیرم .


- سلام آقای شهروزی ، روز تون بخیر . 


- سلام خانم ، روز شما هم بخیر . 


- در خصوص سفر شماره 2242 چیزی خاطرتون هست؟ 


- خیلی قدیمیه که !!چی بود جریانش؟ 


- بله ، قدیمی شده ، ولی متاسفانه من هنوزم قرارداد اصلاح شده ی سفر رو ندارم . 


اگر خاطرتون باشه ، قرار داد با یه چارترر ایرانی بود ولی به دلایلی که این روزها زیاد باهاش مواجه میشیم ، تصمیم گرفته شد قرار داد بنام یه شرکت خارجی تنظیم بشه . 


-آهااان .. 


- البته جناب شهروزی ، چون من این سفر رو زیاد پیگیری میکنم تصورم اینه که باید کاملا" حضور ذهن داشته باشید . 


- آخه قدیمی شده خانم . 


- خوب دیگه بدتر ، بقول خودتون قدیمی شده و من هنوز قرارداد درست و حسابی ندارم . 


بالاخره باید سند رو برای امضاء بفرستم .. 


-ما با اون چارترر مکاتبه کردیم ، جوابمون رو نمیدن . 


- خوب ، بهتر بود یه ابزار کنترلی دستمون داشتیم که نتونند بازیمون بدن . چرا بارش رو آزاد کردید؟ 


- از بالا دستور فرموده بودن و سفارششون شده بود . 


- بعععله متوجه م ،باشه من با مدیر امور صحبت کنم ببینم چه باید کرد . خدا نگهدار .


- خدا نگهدار . 


پرونده به دست رفتم پیش مدیر امور و گفتم :  شهروزی اینا قرار داد ندادن سند من هم که گفتید بدون قرار داد بزن تا دیر نشه رو هواست . 


مدیر گفت : به مدیر امورشون نامه بزن مکتوب بگو بعد از شش ماه هنوز قرارداد نداریم ...ولش کن  دیگه دوستانه نمیشه .


آخرای جمله ش بود که چراغ تلفن همراهم روشن شد ، ریجکت کردم . 


از اتاق مدیر اومدم بیرون و تماس گرفتم . 


- سلام عزیزم ، روزت بخیر . 


- سلام مهربانو ، مدارک چی پیشت داری؟ 


- کارت ملی دارم چی شده ؟

 

- یه بانک ... تو اقدسیه هست .


- خوب اره .. 


- کپی شناسنامه و کارت ملیت رو بردار بیا اینجا . 


(میدونست تو زونکن شخصیم ، کپی شناسنامه دارم )


- نمیگی جریان چیه؟ 


- یه حساب میخوام بازکنی ، جزییاتش رو رسیدی میگم . 


- برای افتتاح حساب اصل شناسنامه لازمه . 


- نه ، نمیخواد بیا . 


- باشه الان میام . 


مدارک رو برداشتم و رفتم بانک مورد نظر.. داشت جلوی بانک قدم میزد . 


- سلام  ، خیر باشه . 


- سلام ، چطوری؟ یادته یه پولی از فلانی مدت ها بود طلب داشتم ؟ دیروز ریخته به حسابم . 


- عه چه خوب بسلامتی . 


- سلامت باشی ..رفتم چک رمز دار از بانک ... گرفتم ، گفتم تو بیای اینجا یه حساب باز کنی ، این پول رو بریزیم توش . بیست و دو در صد بهش سود تعلق می گیره . 


- خوب چرا خودت باز نمیکنی؟ 


- من حساب سپرده دارم . گفتم این برای تو باشه . 


- ممنونم عزیزم ، لطف داری ولی من حواسم هست که این یه امانته برای هردومون که اگر کار واجب پیش اومد استفاده کنیم . 


با هم وارد بانک شدیم ، از رییس بانک تا کارمندان همه با روی باز تحویلمون گرفتند .


 مخصوصا" وقتی فهمیدند من رو برای  افتتاح سپرده معرفی کرده بیشتر از قبل هم احساسات به خرج دادند و گفتند شما که مشتری خوب مایی ، حتما" خانم هم مثل خودتون هستند . 


گفتیم ما یه چک رمز دار داریم که میخوایم تو حسابی که الان باز میکنیم بره . 


فرم های مخصوص افتتاح حساب رو به من دادند و پرکردم وقتی نوبت تحویل مدارک شد ، من اصل کارت ملی و کپی شناسنامه رو تحویل دادم . 


کارمند بانک گفت : لطفا" اصل شناسنامه . 


سر من به سمتش چرخید . 


- مگه کپی کافی نیست؟ 


- نه ، اصل شناسنامه برای استعلام و احراز هویت لازمه . 


- حالا یه کاریش بکنید . 


- لطف می کنید بعدا" برامون بیارید؟ 


من: بله حتما" .


وقتی کارت ملیم رو نگاه می کرد ، پرسید کارت ملی هوشمند نگرفتید؟ 


گفتم : چرا . 


گفت : پس چرا همراهتون نیست؟ 


گفتم: حقیقتش اون کارت رو تو خونه نگه میدارم و همیشه این یکی تو کیفمه . 


گفت: اون رو هم برامون میارید؟ 


گفتم : بله چشم . 


همراهم لب به اعتراض باز کرد . ای بابا ، آقا من الان بانک ... بودم با همین کارت ملی قدیمیم ،چک رمز دار گرفتم آوردم خدمت شما . الان اینجا داریم اینهمه پول به حساب می خوابونیم ، شما از ما کارت ملی هوشمند می خواید ؟ 


کارمند گفت : روش ما اینطوریه که مدارک رو کامل و درست تقاضا می کنیم . 


من پادر میانی کردم و گفتم : قصور از بانک ... بوده با اینهمه جرائم که در مورد چک های بانکی پیش میاد نباید انقدر سهل انگار باشند . 


کارها انجام شد ، اس ام اس نشستن مبلغ چک رمز دار هم برام اومد . کارمند بانک بهم گفت : خانم ، کارت و دفترچه شما پیش من امانت می مونه تا اصل شناسنامه و اون کارت ملی هوشمند رو برام بیارید . 


من تشکر کردم و گفتم : فردا قبل از اینکه برم محل کارم خدمتتون می رسم . 


داشتیم از بانک بیرون می اومدیم که همراه ، من باب خداحافظی از رییس بانک و البته گلایه ، به رییس گفت : جالبه من الان این وجه رو از بانک دیگه ای تحویل گرفتم ولی اینجا که پول رو ریختم به حساب شما از من اصل مدارک رو می خواید و کارت رو گرو نگه میدارید .


رییس هم فوری به کارمندش دستور داد که کارت و دفترچه رو تحویل بدید ایشون از مشتریان محترم ما هستند . 


با یه صورت برافروخته و کاملا" عصبانی از بانک بیرون اومدیم . 


- این چه کاری بود کردی؟؟


-چکار کردم مهربانو؟


- من که گفتم با اصل شناسنامه افتتاح حساب می کنند نه با کپی ، حالا رفتیم بنده خدا کارمون رو انجام داده ولی میگه حالا که کارت ملی هوشمند رو دارید باید از روی همون کارهای اداری بانکی رو انجام بدید بعد تو اعتراض می کنی که چرا جای دیگه کارمون رو انجام دادن شما انجام نمیدید؟؟ 


خوب این داره منطقی و درست میگه ولی تو اعتراض میکنی که چرا مثل بانک قبلی بی مسئولیت نیست ؟؟


الان هم که ما با هم قرار گذاشتیم ، من مدارک بیارم و کارتمو تحویل بگیرم میری به رییس بانک میگی که اونم کارمندش رو ضایع کنه بگه تحویلشون بده ؟!!!چون توبانکش پول گذاشتی همه رقم توقع داری به میل تو رفتارکنند؟؟


- ای بابااا ، مهربانو کجای این مملکت درسته ؟ 


-هیییچ جاش ، چون من و تو شهروندشیم .چون ما خودخواه و متوقعیم .. چون ما قانون گریز و هردنبیلیم . 

- ول کن حالاااا .


-خیلی ناراحت شدم و درواقع خیلی خیلی شرمنده شدم .. اصلا" شبیه آدم های متمدن رفتار نکردیم . ما چه درد بی درمونی داشتیم که الان باید کارت و همه ی بند و بساط رو تحویل میگرفتیم؟


- میخواستم تو فردا نیای دوباره . 


- خوب چشمم کور از بانک خدمات خواستم باید مدارکم درست بود ، حالا که لطف کرد و انجام داد باید دوباره می اومدم . 


- چطوری درستش کنم؟ 


- من فردا یه جعبه شیرینی برای چای ساعت ده می خرم با کارت ملی هوشمند و اصل شناسنامه م میرم بانک .. و البته پیش همون کارمند هم میرم ، نه رییسشون و عذر خواهی میکنم و تشکر، اگه دوست داشتی بیا.


- حالا تا فردا .... 


-خدا حافظ نفس جان ، به امروز فکر کن لطفاً


***********

دوستان عزیزم ،  فارغ از اینکه چی داره می گذره و دیگران چطور رفتار می کنند ، ما با شعور باشیم و سعی کنیم متمدنانه رفتار کنیم ، تا خودمون درست نشیم ، هیچ کسی نمیتونه یه ایران اباد و درست تحویلمون بده  



نظرات 18 + ارسال نظر
مداد پنج‌شنبه 21 اردیبهشت 1396 ساعت 10:39 ق.ظ http://medadrangiam.blogfa.com

اگر همه مثل شما اینقدر قانون مند بودن دیگه مشکلی وجود نداشت...
حظ کردم

قربونت عزیزم منم تمرین می کنم

اعظم سه‌شنبه 19 اردیبهشت 1396 ساعت 08:43 ق.ظ

بعد مدتها سلام
امید که خوووب هم باشید.
این پستت چقددددد حرف دل من بود

سلام به روی مااهت اعظم جون ، یکمی کسالت داشتم ولی الان خوب خوبم عزیزم

tarlan شنبه 16 اردیبهشت 1396 ساعت 11:36 ب.ظ http://tarlantab.blogsky.com/

سلام مهربانوی نازنین
مثل همیشه این پستت هم عالی بود.
متاسفانه هیچی جای خودش نیست و همه چی زنجیروار بهم پیوسته اس درسته که آدم باید از خودش شروع کنه ولی از اونجایی که همه چی بهم ریختش خیلی خیلی زمان میبره تا این جور رفتارها اصلاح بشه .

سلام ترلان جانم . چقدر دلم برات تنگ شده ، مدت زیادیه نتونستم بهت سر بزنم
بله میدونم ما سالها از استاندارد های مدنی فاصله داریم

نسرین جمعه 15 اردیبهشت 1396 ساعت 03:41 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

تکبیییییر

الاهوو اچبررررررررر

سمانه جمعه 15 اردیبهشت 1396 ساعت 01:57 ق.ظ

واااای مهربانو جان دلم میخاد تمام قد یلند بشم و برات دست بزنم قبول دارم ک خیلییی تو کشور بی نظمی هست و شاید ب خاطر مسولینه اما وقتی نمیتونیم مسولینو درست کنیم حداقل کاری ک میشه کرد درست کردن خودمونه عاشقتم‌واقعا عاشق شعورت خیلی از رفتارام با خوندن پستای شما اصلاح میشه

فدات شم عزیز دلم ممنونتم
باور میکنی وقتی تو این موقعیت ها قرار می گیرم به خودم میگم مهربانو میخوای بری برای دوستات بنویسی پس کاری که شایسته ست انجام بده .. منظورم اینه که منم به عشق شماها خیلی از رفتارهامو اصلاح کردم .

الی چهارشنبه 13 اردیبهشت 1396 ساعت 10:12 ق.ظ http://elhamsculptor.blogsky.com/

کاش توی مدارس از همون اول کلاس شعور و فرهنگ برا هممون میزاشتن ما ها خودمون سخت یاد بگیریم حتما باید معلم . نمره و امتحان باشه شاید اندک اثری کنه

بیگ لاااایک

آذر چهارشنبه 13 اردیبهشت 1396 ساعت 08:19 ق.ظ http://kuchehdusti.blogfa.com

دقیقا مهربانو ما وقتی می تونیم اینقدر شعار بدیم که چرا هیچ چی سر جاش نیست که خودمون هم یه شهروند مسئول باشیم. این پستت تلنگر خوبی بود. مرسی. نفست رو هم ببوس که لااقل در جواب اعتراض تو منطقی برخورد کرده.
مهردخت هم ببوس. مدتیه کامنت نذاشته بودم. کارش تو پست قبل عالی شده بود

اره واقعا" من میگم درست یا غلط ما نباید دنبال راه میانبر باشیم و هی فکر کنیم اگر فلان کار رو نکنیم زرنگی کردیم .
جفتشون رو میبوسم عزیزم . ممنونتم محبت داری

زیبا سه‌شنبه 12 اردیبهشت 1396 ساعت 03:22 ب.ظ http://roozmaregi40.persianblog.ir/

سلام مهربانوی عزیزم. کار خیلی خوبی کردی که قانونی عمل کردی ولی خب اگر این قانون مندی در تمام شئون جامعه باشه مردم عادت میکنن ولی متاسفانه اینطور نیست. بعدش هم در جاهایی میبینی طرف کاسه داغ تر از آش میشه. همون مَثَل شیخ بخشید ولی شیخعلی خان نبخشید. اگه این آقای کارمند در خصوص آشنا و فامیل خودش هم اینجور برخورد میکرد حرفتون درسته ولی خب در این مورد حتی رییس بانک هم مشکلی نداشت با مدارک شما. اون که باید بیشتر متوجه باشه و حساس!

فریبا دوشنبه 11 اردیبهشت 1396 ساعت 11:20 ب.ظ

سلام مهربانو جان ممنون از مهربانی ات
با عرض شرمندگی باید بگم سیستم اداری خودش ایراد داره،وقتی با کد ملی به کل احراز هویت میشیم و دار وندارمون معلوم میشه دیگه این همه مدارک خواستن جای شبهه داره .با اینهمه من شخصاً به رعایت قانون پایبندم و قبل از هر کاری مدارک خواسته شده رو تهیه می کنم

سلام فریبا جون
همه ی اینا رو درست میگی نفس هم همین دلایل رو می اورد ولی من با ضایع کردن کارمند و هی غر زدن خیلی مخالفم . منم مثل خودت مدارک رو اماده می کنم و درخواست بیشتر نمی کنم .

مجید شفیعی دوشنبه 11 اردیبهشت 1396 ساعت 03:15 ب.ظ

سلام

آره والاااااااااااااااااااااااااااااا

همچییییین

Miss.khorshid دوشنبه 11 اردیبهشت 1396 ساعت 03:03 ب.ظ

سلام
آفرین به شما. کاملا درکتون کردم. من هم تمام سعیم رو میکنم که قانون رو رعایت کنم. روی این حساب خیلی از برخوردها و رفتارها حرصم رو درمیارن. ان شالله اوضاع رفتار فردی و به تبع اون رفتار اجتماعی و شهریمون هم بهبود پیدا بکنه.

سلام خورشید خانوم
بله واقعا ادم اذیت میشه . امیدوارم

فرنوش دوشنبه 11 اردیبهشت 1396 ساعت 01:03 ب.ظ

سلام عزیزم. فقط میتونم بگم احسنت. به خاطر همین رفتارهاست که مهربانو تکه. من خودمم نه همیشه ولی بعضی وقتا سعی می کنم از راه های میانبر استفاده کنم. دعا کن همه به سوی یک جامعه انسانی قدم برداریم و وضعیت جامعه و مردم بهتر بشه.

سلام فرنوش نازنین
ااای جانم من چقدر لوس میشم باشماها بخدا
کی تو این جامعه زندگی کرده و از این کارها نکرده .. میدونی که من همیشه در حال تمرینم .. خودمم سعی میکنم و تمرین میکنم غیر معمول همیشه رفتار کنم بلکه بالاخره یه روز تغییر فرهنگ رو تو این کشور متمدن ویران شده شاهد باشیم

... دوشنبه 11 اردیبهشت 1396 ساعت 10:24 ق.ظ

سلام این واسه راه بلد مهربونی هن
ایم واسه نفس که باعث ناراحتی مهربانوشده

سلام عزیزم
آخی نفس گنااااه داره دعواش نکن نازه

غریبه دوشنبه 11 اردیبهشت 1396 ساعت 10:10 ق.ظ

سلام بر مهربان بانو
درود بر شما و طرز تفکر تون
ولی آدم باید بعضی وقتا مثل ربات عمل نکند و یک کم انعطاف داشته باشد
مادر من نزدیک نود سال داره بر اثر بی مبادلاتی مهر ه های کمرش شکست و کار به بیمارستان کشید مدارک را برای دریافت بیمه تکمیلی به آتیه سازان بردم باور کن دمار از روزگارم در آوردند تا مدارک باب میل آنها تهیه شد یک ماه و خورده ای بین بیمارستانها و آتیه سازان رفت و آمد می کردم در نهایت سه فقره چک صادر شد جمعا حدود پانصد هزار تومان به بانک رفتم گفتم لطفا این چک ها را وصول کنید گفت باید مادرت بیاید گفتم روی تخت است کمرش شکسته نمی تواند بیاید گفت متاسفم
بالاخره یک ماه بعد که کمی حالش خوب شد به کمک دو نفر دیگر او را به بانک بردیم تا طلبش را وصول کند البته من هم به سازمان بازنشستگی و بیمه رفتم و شدیدا اعتراض کردم که این روند کار درست نیست شما که شماره حساب دارید خب مثل بقیه بیمه ها به حساب بریزید قول دادند که در جلسه مطرح بشود
نکته ی بعدی که من همیشه متعرض به آن هستم اینست که یک خانم هیچوقت نباید بگوید در خدمت هستم چون مقامش قابل احترام است و باید دنبال واژه ی جایگزین باشد

سلام غریبه ی عزیز
با نوشته ت در مورد اعتراض و طلب حق موافقم . درمورد واژه خدمتتون می رسم که بکار بردم والا واقعا از اون زاویه بهش نگاه نکرده بودم

فرحناز دوشنبه 11 اردیبهشت 1396 ساعت 09:17 ق.ظ

سلام. خیلی کارت درسته مهربانو. حقیقتش من خودم عملکردم مثل نفسه... ولی با این پستت حتما تجدید نظر می کنم عزیزم. واقعا راست می گی باید همه جوره از خودمون شروع کنیم

سلام فرحناز جون .
ممنونم عزیز دلم . برای کامنت پونی هم نوشتم متاسفانه انقدر مشکلات و بی عدالتی و کار شکنی تو سیستم های اداری زیاده که جمیع شهروندان دنبال تموم شدن پروسه کارهای اداری با هر روش و ترفندی هستند ولی واقعا برای رسیدن به یه جامعه متمدن باید خیلی زحمت بکشیم . ممنونم توجه کردی عزیز من

سینا دوشنبه 11 اردیبهشت 1396 ساعت 02:04 ق.ظ

خیلی خوشم آمد. آفرین. برای درست شدن اوضاع، هر کسی باید از خودش شروع کنه. به قول مرحوم مایکل جکسون باید از "مرد داخل آینه" شروع کرد.

میدونی که مهردخت خیلی دوستت داره ولی اگر این کامنت رو نشونش بدم حتما یه بلیط رفت و برگشت می گیره میاد اونجا میگه اجازه میدی بغلتون کنم و برمی گرده

پونی یکشنبه 10 اردیبهشت 1396 ساعت 11:46 ب.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com/

آفرین

همه اینگونه باشند مملکت سویس میشه بلکه بهتر اما...

هجدهم اسفند ندارکو بردم بیمه تکمیلی اون سر شهر
کارمندا نشسته بودن گل میگفتند و می شنیدند
تحویل نگرفت گفت ببر ششم فروردین به بعد بیار

گفتم هنوز از سال دوازده روز مونده چرا از الان باید تعطیل کنید؟؟ بگیر از من هر وقت تونستی کاراشو انجام بده
دوباره منو ازون سر شهر بخاطر بیست تومن پول بیمه میکشونی اینجا چکار؟؟
گفت نخیر ، نمیشه

منم همه مدارکو انداختم روش گفتم نشه
خداحافظ
این بود انشای من
چهار روز عید نوروزه دوماه همه چی تق و لقه
تازه از بانکمون بگم که ....

از بس هیشکی وظیفشو عمل نمیکنه همه دنبال راهی میانبر و دور زدن قانون میگردند متاسفانه


پونی جان متاسفانه خیلی سیستم های اداریمون مشکل داره و همین باعث میشه بیشترمون دنبال فرصتیم که در کوتاه ترین زمان ممکن و با حداقل زحمت کارمون انجام بشه و اینو یه جور زرنگی میدونیم همین باعث میشه که هیچ کس رغبتی به تغییر و رعایت قانون نداشته باشه

Nasrin یکشنبه 10 اردیبهشت 1396 ساعت 07:06 ب.ظ

شما خیلى خیلى گُلى
کاش بیشتر پست بزارید

ممنونم نسرین جان محبت داری ...
روی چشمم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد