دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

....


ای مادر ما، ایران...


جان زخمی تو در کدام روز هفته ، التیام خواهد پذیرفت  


چشمان ما 


به راه عافیت تو سفید شد 


ای ما ، نثار عافیت تو...



"محمود دولت آبادی" 

نظرات 13 + ارسال نظر
شیوا پنج‌شنبه 10 اسفند 1396 ساعت 02:39 ب.ظ

اتفاقا دو ساعت پیش دوستم هم بهم گفت نرگس کلباسی رو تو اینستا فالو کن و براش پول بریز. مرسی

آقای زیباکلام! ایشون دقیقا فردای روز زلزله شروع کرد پول جمع کردن بعد دو هفته ای که گذست اومد گفت انقدر تومن جمع شده و تصمیم گرفتم براشون کتابخونه بزنم ! هر چی مردم تو اینستا جیغ و داد کردن که آقا این زلزله زده ها دارن یخ میزنن ، غذا ندارن، لباس ندارن ، کتاب می خوان چه کنن؟ ایشون فرمودند نیازهاشون که برطرف شد من بعدا میرم اونجا براشون شهرک فرهنگی می سازم ! فقط امیدوارم تا اون موقع که ایشون بخوان برای کار فرهنگی اقدام کنن، زلزله زده ها از سرما و گرسنگی و افسردگی جون سالم بدر برده باشن.
پولهایی هم که نوید محمدزاده جمع کرده بود ریخت به حساب علی دایی ، آقایون زحمت کشیدن حساب علی دایی رو هم بلوکه کردن که نتونه کمکی به زلزله زده ها بکنه وگرنه رفته بود برای خرید یه عالمه کانکس با قیمت ارزون تر مذاکره هم کرده بود ولی هنوز پولهاش آزاد نشده.

واقعا میگی شیوااااا
من در مورد زیبا کلام اصلا نمیدونستم ، فکرشم نمی کردم همچین حرفی بزنه الان با شناختی که ازش دارم خیلی خیلی تعجب کردم !!!

می دونستمنوید کمک ها رو ریخت برای علی دایی و می دونستم علی دایی خیلی کار کرده و کمک رسونده ولی نمی دونستم پول هاش بلوکه شده جدددی میگی ؟؟ چه کارهایی میکنن چرا این حق رو از مردم بینوا سلب کردن حالا که یه نفر با نفوذ و کار بلد و چشم و دل سیر دنبال کاراشون بود؟؟
هاااا شاید برای همین بود که علی دایی برای شرکت نکردن در دور همی عذر خواهی کرد و گفت این روزا هیچ جا نمیرم برای برنامه چون یکیش رو برم مجبورم بقیه رو هم قبول کنم و اگر برم میگم اونچیز هایی که ....

شیوا چهارشنبه 9 اسفند 1396 ساعت 11:23 ب.ظ

سلام مهربانو جون
ببخشید کامنتم مربوط به پستت نیست ولی می خواستم بپرسم جای مطمئنی می شناسی که برای عید زلزله زده های کرمانشاه کمک جمع کنه؟ که واقعا چیزهایی که بهش نیاز دارن رو براشون بخره؟
والا از وقتی یه عده از این آدمهای شناخته شده کمک جمع کردن و به جای اینکه برن برای مردم تا گلو فرو رفته تو آب و برف و گل ، مکان و لباس و وسایل گرمایشی تهیه کنن اومدن گفتن می خوایم براشون کتابخونه بزنیم که زیر برف کتاب بخونن دیگه دستم نمی ره برای اونها واریز کنم.
ممنون میشم اگه کسی رو می شناسی معرفی کنی. مرسی

سلام عزیزم
والا نرگس کلباسی هنوز از کرمانشاه برنگشته و همچنان اونجا مونده و داره باهاشون زندگی میکنه و کارای عمرانی انجام میده فکر کنم گزینه ی خوبی باشه .
شیوا جون دقیقا منظورت کیه ؟ کدومشون این کار رو کردن؟؟

پونی چهارشنبه 9 اسفند 1396 ساعت 04:09 ب.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com/

درود
من به روزم و منتظر قدومتان[گل]

درود
می آیم

مینو شنبه 5 اسفند 1396 ساعت 06:50 ب.ظ http://Milad321.blogfa.com

هر هفته یک تماس چند دقیقه ای با پسر بزرگم دارم که ایران نیست.هر بار میپرسه مامان جریان...چی بوده؟حالا یا سیل هست یا زلزله یا اتش سوزی یا...دلم لک زده که یک خبر خوش بدم.

اون طفلکا چه حالی میشن با این اخبار فکر کنم همه ش تو استرسند که برای عزیزشون چه اتفاقی افتاده

غریبه چهارشنبه 2 اسفند 1396 ساعت 03:55 ب.ظ

سلام
والله چی بگم
هم هواپیمایش خوب بود هم خلبانش فقط اگه یک کم هوا خوب بود یک کم هم خلبان تحت فشار نبود الان همه سالم و سلامت فکر برگشت و تهیه بلیط بودند

سلام

یاس ایرانی چهارشنبه 2 اسفند 1396 ساعت 05:19 ق.ظ

سلام مهربانو جان
دیگه از این همه مصیبت خسته شدیم
انگار غم و اندوه پایانی نداره.... خدایا غبار اندوه رو از سرزمینمون دور کن
خدا صبر بده به بازماندگان...

سلام عزیزم
الهی آمین

نسرین چهارشنبه 2 اسفند 1396 ساعت 12:43 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

یه روزی.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 1 اسفند 1396 ساعت 11:23 ب.ظ

این روزها سقوط خبر هواپیمای آسمان از یک طرف و داغی که اون دراویش وحشی رو دلمون گذاشتن ازطرف دیگه بدجور داره زخم میزنه بهمون
خدایااااااااا محکم بغلمون کن لطفا

نگین سه‌شنبه 1 اسفند 1396 ساعت 04:00 ب.ظ

بلا .. درد .. مصیبت .. بلا .. درد... مصیبت ... بلا ............

من عین آدمهای مسخ شده دیگه حتی اشک هم نمیریزم مهربانو جان ... چشمه اشکم خشک شده انگار...
ولی از درون دارم میپوسم و فرسوده میشم
دست و دلم به هیچ کاری نمیره ...

و همیشه یه چرای بزرگ در ذهنم وول میخوره که هرچی میگردم هیچ جوابی براش پیدا نمیکنم...

و به کامنت پونی عزیز مدتهاست فکر میکنم ....


این فرسودگی کار همه مون شده .

Azi دوشنبه 30 بهمن 1396 ساعت 07:58 ب.ظ

سلام بانوی مهر ... من همیشه تو پیج های کاری که تو اینستا دارم تسلیت میزاشتم ولی نمیدونم الان چرا حتی وثتی پست تسلیت دیگران پ میبینم در کمال بی ادبی یه جمله میاد تو ذهنم که خودمم شک میشم اونم اینه : کوفت تسلیت ! کاش اصن دیگه همینم نگیم آخه کدومش تسلیت ...آخه خدا به کدوم بازمانده صبر بده...همش دارم فکر میکنم که خدایا چه جوری بریم از اینجا...امشب با همسرم حرف میزنم یه برنامه ریزی کنیم هر جا شد فقط بریم...هیییچ انگیزه و امیدی ندارم ...

سلام آزی جان
نمی دونم چی بگم .. همه دل مرده و غمگین شدیم

پونی دوشنبه 30 بهمن 1396 ساعت 02:05 ب.ظ

درود
همه این ها پس لرزه های سقوط ۵۷ ئه

لیلا دوشنبه 30 بهمن 1396 ساعت 11:38 ق.ظ

مهربانو جان
همکارایه من تویه این پرواز بودن
داغون شدیم
یکی مادر بود یکی دیگه تازه نامزد کرده بود ویکی دیگه واااای من خیلی دردناکه

خیلی بهت تسلیت میگم عزیزم اصلا حال خوبی ندارم .. هیچیم نیست ولی یه بی قراری بدی به وجودم افتاده .. از درون هی خالی میشم انگار .

نسیم دوشنبه 30 بهمن 1396 ساعت 01:12 ق.ظ

مهربانوی عزیز باور کن شنیدن کلمه تسلیت از رسانه ها برام چندش آور شده، کاش همین یک کار هم انجام نشه، واقعا کی این اندوه چهار فصل ما به پایان میرسه کی؟؟؟؟

نسیم جان منم همین احساس رو دارم عزیزم ... میبینی که دیگه حتی نوشتن متن تسلیت هم از طرف خودم رو هم بی معنی میدونم ... بشدت اندوهگین .. بشدت منتظر معجزه ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد