دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

"قرار داد های دست و پا گیر"

ساعت از چهار گذشته  بود ، معمولا" این موقع ها کسی  درست و حسابی کار نمی کنه .. کارمندها یا دارن دوتا دوتا گپ می زنند ، یا تلفن دستشونه .. یا یه سوژه میندازن وسط و گروهی درموردش حرف میزنن. 


اما چند تا بارنامه با یه صورتحساب همخونی نداشت و من عزمم رو جزم کرده بودم همون موقع سر از مشکلش دربیارم . 


رفتم سالن بغلی مدارک بازرگانی رو از کارشناساش گرفتم و چک کردم یه چیزایی دستگیرم شد ، داشتم برمیگشتم سر میز خودم تا دوباره با مدارکم چک کنم که صدای بلند خنده ی دو تا از خانم ها توجهم رو جلب کرد . 


به خنده شون خندیدم . اتوماتیک وار شروع به توضیح دادن علت خنده شون کردن . 


می گفتن آقای رحیمی  با یه دستش عدد سه و با یه دست دیگه ش عدد چهار رو نشون میده ، ماهم  خنده مون می گیره .

 

گفتم : این عددا چیه ؟ 


گفتن: سه ، یعنی سه شنبه و چهار یعنی چهارشنبه . و میگه چهار شنبه به مناسبت سه شنبه سورپرایز دارم براتون .


گفتم : سورپرایز برای چی ؟؟ 


گفتن: سه شنبه دیگه !!!


من گیج شده بودم ... گفتم : واا ، مگه سه شنبه چه خبره ؟؟ 


با تعجب و خنده ی بیشتر گفتن : ای بابااا تو هم از مرحله پرتی هاااا ... 


یهو متوجه شدم منظورشون چیه .. 


گفتم : آهااان ... آررره از مرحله پرتم ،  چون واقعا " هیچ اعتقادی به این مناسبت ها ندارم . روز زن یعنی چی؟ روز مرد چیه ؟؟ همه ی روزها ، روز انسان هستن.. 


آقایونِ کلافه از این مناسبت ها گفتن : وااالاااا 


اومدم نشستم سرجام . پرونده ها تو دستم بود ولی فکر " روز زن" هم از ذهنم نمی اومد بیرون . 


هر چند با تفکیک جنسیت مخالفم ولی میدونم که گفتن تبریک ، دادن گل و هدیه و گرامیداشت مناسبت ها اگر باعث انتشار انرژی مثبت و آوردن لبخند به لبها باشه ، چه حرکت پسندیده و خوبیه ولی از اونجایی که عموم مردم ما ، در امرِ ته چیزی رو درآوردن، به درجه ی دکترا رسیده ند و هر چیزی رو اگر از شور به در نکنن ، ول کن ماجرا نیستند،دیگه دل خوشی از مناسبت های اینچنینی ندارم .


درصد زیادی از خانواده ها بابت این موضوع دچار مشکل شده ن و متاسفانه من شاهد این هستم که بجای ایجاد انرژی مثبت و محیط شاد، باعث اختلاف و کدورت شده . 


راستی چرا حتما باید کنار یه آغوش گرم و صمیمانه ، لبخند فراخ و برق چشم ها ، یه هدیه هم باشه ؟؟ 


هدیه که خیلی عاالیه ولی تا جایی که وظیفه نشه ، تا جایی که کسی برای تهیه ش دچار زحمت و دردسر نشه . 


من بارها شاهد بودم که خانم یا آقایی برای خرید هدیه ، به فروشنده گفتن یه چیزی بده بهش بدم شررر بخوابه .!!! 


خوب چرا آدم باید از لفظ "شررر "برای همچین کار قشنگی استفاده کنه؟ 


 ما  عید نوروز داریم ، روز زن و مرد و دختر داریم ، روز تولد و عید غدیر و قربان و شب یلدا و ولنتاین و(بقیه شو یادم نیست )داریم . 


یه آقا پسر که میخواد تشکیل خانواده بده، باید به مناسبت دونه دونه ی این هاهدیه بگیره و خانواده دختر خانم هم معمولا پذیرایی میکنند . 


خوب واقعا بنظر شما چند درصد از داماد ها توان پرداخت این هزینه ها رو دارند؟؟ چند درصدشون با رضایت قلبی این کار رو انجام میدن ؟ چند درصدشون وقتی دارن هدیه میدن برق شادی و رضایت تو نگاهشونه؟؟ 


درسته بعد از ازدواج خیلی از این مناسبت ها کم رنگ میشه و صرفا" به کادوی تولد و عیدی و روز زن و روز مرد  ختم میشه ولی تو یه خانواده با جمعیت متوسط اگر  هر کدوم پدر و مادر و یکی دوتا  خواهر و برادر داشته باشن ،  یه زن و شوهر بخوان برای همین چند تا مناسبت  هزینه کنند ، چقدر میشه؟؟ خواهر زاده و برادرزاده اگر باشند ، چی؟؟ 


نمیدونم چرا ما همه چیز رو عادت کردیم به خودمون زهر مار کنیم ؟ مهمون دعوت می کنیم ، خرجش به کنار ، انقدر از دو شب قبل ، خورد میکنیم و میپزیم و دولا راست میشیم وقتی مهمونا میرسن و باید دور هم حالمون خوب شه دیگه از خستگی رمقی برامون نمونده . 


یادش بخیر اون وقتا که بزرگترای فامیل زنده بودند و ما بچه بودیم . روزای تعطیل خونه ی مادر بزرگ ، عمه خانوم ، عمو و دایی جان جمع می شدیم ناهار یا آبگوشت بود یا پلو خورش فقط یه مدل.


 بعد هم خنده و شوخی و بزن و برقص . خانوما با هم ،غذا و سفره رو آماده می کردن ، آقایون هم ظرفا رو میشستند . وقتی همه می رفتن خونه هاشون واقعا " سرحال و خوش بودن. الان چند در صد از زندگی رو واقعا زندگی میکنیم؟؟ 


مهمونی هامون ؟ پیش درآمد مراسم ازدواج و خود جشن ازدواج؟ .. تو کدوم اینا واقعا حال خوب جشن و شادی داریم ؟؟


فیلم های اون ور آبی رو همه مون دیدیم . عروس خودش یا به کمک دوستاش سر و صورتش رو آرایش ساده می کنه .


 تو فضای باز (معمولاجلوی خونه ش )میز و صندلی می چینن و همگی از زن و مرد و پیرو جوون کییف می کنن، هر کی به سبک خودش .. 


یکی داره خوراکی میخوره ، یکی با اون یکی گپ میزنه .. یکی هم داره می رقصه . 


اینجا از یه هفته قبل مراسم فرمالیته راه میندازن . 


یعنی یه چیزی تو ردیف همون جشن عروسی با لباس و آرایش سنگین و دسته گل مخصوص و گروه فیلم برداری ، همگی  راهی کوه و کمر میشن و به عکس انداختن و درست کردن کلیپ می پردازن .


 دوباره برای مراسم اصلی لباس و آرایشگاه و گل و ....  


البته من به هوش بنگاه های تشریفات مراسم، آفرین میگم چون با طرح انواع و اقسام بریز و بپاش ها، جیب مردم رو خالی و جیب های خودشون رو پر از پول میکنند .. 


مگه غیر از اینه که اون ها مردم رو به میل خودشون بازی میدن؟؟ 


چه خبررره بابا ؟؟ قراره دو نفر که همو برای یه عمر شراکت، انتخاب کردن به سلامتی راهی خونه ی مشترکشون بشن بقیه هم برای شیرین کردن و موندگار کردن اون مناسبت همراهیشون کنن. دیگه اینهمه بریز بپاش برای چیه وااقعا؟؟ 



از بحث اصلی دور نشیم ..


منظورم از نوشتن این پست  ، به هر مناسبت زورکی هدیه دادن بود. 


برای من تولد تک تک عزیزانم ، یه روز خااص و شاده ... پس امکان نداره نسبت بهش بی تفاوت باشم، به همین دلیل حتما" یه کیک کوچولو ( حتی به اندازه ی یه دونه کیک یزدی) و یه شمع روشن و چند تا عکس یادگاری موبایلی ، تهیه می کنم . 


الان سالهاست تولد همه ی افراد خانواده رو به همین شیوه جشن می گیریم .


 ساده و همینقدر صمیمی . هدیه دادن هم ( بجز به دوتا نوه ی خانواده )نداریم . 


رسم قشنگ هدیه دادن رو کاملا" بدون مناسبت انجام میدیم . یه وقتایی من به بقیه خواهر و برادرا زنگ می زنم میگم : بچه ها میخوام یه هدیه برای بابا بگیرم کی مشارکت میکنه ؟ 


حالا یا سه تاشون اعلام آمادگی میکنن یا فقط یکی دوتاشون ..بعد براساس بودجه ای که میذاریم هدیه میخریم . 


آخرین بار برای بابا یه بسته تیغ ژیلت سه لبه با فوم ریش خریدیم . کلی هم خوشحال شد . 


اینطوری هم همدیگه رو شاد می کنیم هم به کسی فشار نمیاد .

 

ما هم از اول این روش ها  رو بلد نبودیم ولی به مرور زمان و با تجربه بهشون رسیدیم . 


وقتی من میبینم همسرم از راه رسیده و یه چیزی برام هدیه گرفته ، خیلی خیلی خوشحال میشم چون میدونم این هدیه رو با عشق خریده و اصلا برای تهیه ش دچار زحمت نشده چون من اصلا روحمم خبر نداشته و هیچ توقعی در کار نبوده . 


لطفا" همیشه به آدمای مهم زندگیتون یادآوری کنید که چقدر براتون مهم هستند .. حتی اگه شده با گذاشتن یه یادداشت کوچیک " دوستت دارم " تو جیب لباسش . 


باور کنید زندگی با کیفیت خیلی راحته .. ما  با یه سری بند های نامریی بنام قرار دادهای نانوشته ، خودمون رو اسیر کردیم و از زندگی با کیفیت دور شدیم .. و واقعا لذت های حقیقی رو گم کردیم . 


رفاقت هامون بوی نا گرفته و همه چیز با یه نقاب تصنعی شده . 


میدونم شاید با اوضاع بد اقتصادی ، خیلی از خانواده ها کم کم دست از بریز و بپاش های اضافه بردارند و خیلی کارها رو دیگه نتونن انجام بدن ولی کاااش این اتفاق از سر نداری نیفته ، کاش اتفاق نباشه و انتخاب ناشی از ارتقاء فرهنگ باشه . 


کاش تو خلوت خودمون فکر کنیم که واقعا" چه کارهایی میشه کرد تا کیفیت زندگی خودمون و عزیزانمون بالا بره و زندگی رو به معنای واقعی زندگی کنیم ؟؟ 


دوستتون دارم 


نظرات 24 + ارسال نظر
ربولی حسن کور شنبه 18 اردیبهشت 1400 ساعت 02:01 ب.ظ http://Rezasr2.blogsky.com

سلام!
از وبلاگ شارمین
توی لیست بهترین پست هایی که خوانده ام

سلام
ای جاانم شارمین عزیز و دوست داشتنیم

ربولی حسن کور شنبه 18 اردیبهشت 1400 ساعت 12:01 ق.ظ http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
و حدس بزنید از کجا به اینجا رسیدم!

سلام دکتر جان دلتون میاد برای یه بیمار کرونایی چالش ایجاد میکنید؟
بگید دیگه ... خب من اون موضوع بارنامه رو اول پستم نوشتم

ربولی حسن کور جمعه 17 اردیبهشت 1400 ساعت 02:33 ق.ظ

سلام
حالا مشکل بارنامه حل شد یا نه؟!

بعله ، مهربانو حللللش میکنه
دکتر جان شما هم از پست به این روده درازی بارنامه ش رو گرفتی؟:گل

مهرگل سه‌شنبه 14 اسفند 1397 ساعت 07:50 ب.ظ

سلام مهربانوجان
کاملا باهات موافقم
حتی دورهمی های کوچیکمون با دوستامونم شده بریز و بپاش . یادمه یکی از دوستانم به مناسبت تولدش تو خونشون یه دورهمی برگزار کرد واااای چقدر تدارک دیده بود بعد با خودم گفتم مارو ببین فوقش یه آبمیوه و چیپس و پفک داریم با چای و میوه . اولش یکم خجالت کشیدم که چرا من از اینکارا نمیکنم بعدها با خودم که فکر کردم گفتم بروووووو بابا مگه میشه تو هر دورهمی این هزینه های پولی و زمانی صرف تدارکات شکمی کرد خیلی به نظرم کار بیهوده ای اومد. اصلا صفا و صمیمیت از بین میره همش میشه چشم و هم چشمی و رقابت

سلام مهرگل جان
والا خجالت رو باید کسانی بکشن که این فرهنگ غلط رو ترویج میدن . دقیقا درست میگی .. اصلا تن به همچین ماجراهایی نده عزیزم

کیهان یکشنبه 12 اسفند 1397 ساعت 09:32 ق.ظ http://mkihan.blogfa.com

درود بر شما بانوی فرهیخته و توانمد
داستان زندگی ات را خواندم با چشمهایی لبریز از اشک
و خوشحالم که بانوان سرزمین ام توانمد و با درایت هستدند در همه زمینه ها
برای شما و عسلک زندگی سرشار از شور و شعور و سرور آرزو می کنم و امیدوارم که سایه شما هادر عزیز و مهربان برسش باشد تا همیشه.آمین

درود بر شما دوست نازنین و جدید من
محبت دارید ، امیدوارم شما هم تن درست و شاد باشید و همواره با آرامش زندگی کنید . پیک دنیا بابت کامنت قشنگت ممنونم

مینو شنبه 11 اسفند 1397 ساعت 09:05 ب.ظ http://milad321.blogfa.com

گاهی این هدیه خریدنها برای من واقعا مایه عذاب شده چون میدونم بعضی ها به قیمت هدیه نگاه میکنند.
چه همکار خوبی دارید.

می فهمم مینو جان . خیلی متاسفم از این بابت .
خییلی ، خدا رو شکر ، بیشترشون به من احساس خیلی خوبی میدن

بی ربط شنبه 11 اسفند 1397 ساعت 02:44 ب.ظ http://idleuser.blogfa.com/

درود

با تأخیر روزتون مبارک

به نکات بسیار خوبی اشاره کردی، کاش این ملت شریف گوش شنوا و یه جو عقل داشتن.

قابلمه پارتی هم یکی از روش هایی که میشه به صورت کم خرج و ساده دور هم خوش بود.

درود بر شما
ای کاااش واااقعا" .
قابلمه پارتی عاالیه .قرار بود تو پستم بنویسم .. انگار موقع نوشتن هیجانم خیلی زیاد شده یادم رفته ممنون که اشاره کردی

صفا جمعه 10 اسفند 1397 ساعت 10:06 ق.ظ http://mano-tanhae-va-omid.blogsky.com

چه همکار نازنینی ... وجود این همکارها خستگی رو از تن آدم درمیاره . با دیدن هدیه اش من هم کلی انرژی گرفتم شماها که دیگه حتما فول فول شدین

آره واقعا صفا جان . ما بیشترین ساعات عمرمون رو داریم با هم می گذرونیم ، اگر این محیط دوستانه و دلپذیر باشه واقعا حال همه مون خوبه و راندمان کارمکون هم خیلی بالا میره

ملیکا جمعه 10 اسفند 1397 ساعت 03:47 ق.ظ

سلام مهربانو جان. ممنون بابت این پست عالى مثل همیشه.
کاملأ با نظراتت موافقم.
واقعأ از چیزهاى کلیشه اى و فیلم بازى کردنها تو عروسى ها و تولدها، حال آدم بد میشه، عکس و فیلم براى این بود که در حین انجام مراسم چند تا خاطره بمونه، الآن عکس و فیلم و تشریفات هدف شده و تا ماهها درگیر اون هستن، گاهى الآن میلیونها تومن فقط خرج تم تولد مى کنن حتى با وجود اینکه از لحاظ مالى مشکل دارن. من فکر مى کنم اینا باید جایى آموزش داده بشه وقتى تو مدارس مخصوصأ غیر انتفاعى به خانواده میگن تولد بچه تون رو تو مدرسه بگیرین و همه به رقابت میوفتن که از بچه دیگرى کم نباشن از هدیه براى همهء بچه ها و کیک و عکس وفیلم و تم و ...
چندین سال به این نحو میگذره، دیگه میشه به اون بچه ساده گرفتن تولد رو یاد داد؟!!!
منم اصلأ با روز مادر و مرد و زن و غیره موافق نیستم، جز ایجاد انتظار و اجبار و اکراه چشم و هم چشمى و ناراحتى براى کسانى که مادر و پدر و ... ندارن، نتیجه اى نداره.
ببخشید که طولانى شد.

سلام ملیکای عزیزم . کاملا درست میگی ، واقعا از بچه هایی که بدون آموزش صحیح زندگی می کنند ، توقع بیشتر از اینی نمیشه داشت . کامنت بسیار زیبا و بجایی گذاشتی ممنونتم عزیزم

ونوس پنج‌شنبه 9 اسفند 1397 ساعت 10:54 ب.ظ http://calmdreams.blogfa.com

زندگی کردن چقدر قشنگ میشه اگه همه مثل تو فکر کنند. خداروشکر یک کمپین هایی داره راه میفته. حذف جهیزیه و سیسمونی دیدن. حذف مراسم تعزیه و... ان شاالله که زندگی ها دوباره پر از صفا بشه

عزیزمی ونوس جانم . خدا کنه مردم گوش شنوا داشته باشند و خودشون فرهنگ سازی کنند و نجات بدن این جمعیت نگران افسره رو .. بخدا خسته ایم از این بازی هااا

سمیرا پنج‌شنبه 9 اسفند 1397 ساعت 05:44 ب.ظ http://samisami64.blogfa.com

وجود اینجور همکارا هم واقعا یه نعمته..دست گل اقای رحیمی

درد نکنه

دقییقا .. ممنون عزیزم

سمیرا پنج‌شنبه 9 اسفند 1397 ساعت 05:43 ب.ظ http://samisami64.blogfa.com

اووووم...راستش منم با تموووووم حرفات موافقم و خودمم

جز این دسته ادمای ساده ماده ام ...این سادگی بهم ارامش

میده.زندگی میده.عشق میده وو اینجوری حال دلمم

خوبه خوبه...

مراسم عروسیمم سال نود و.چهار بود.خیلی ساده .پنجاه تا

مهمون سمت ما و پنجاه تا هم سمت همسرم.ساده ی ساده

چقدر عااالی . خدا عشقتون رو پایدار تر کنه و کانون زندگیتون رو گرمتر دوست باکلاس من

نسرین پنج‌شنبه 9 اسفند 1397 ساعت 12:44 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

هدیه دادن و گرفتن برای روز تولد خودم یا دیگران رو دوست دارم.
با زبان و دادن یه هدیه میشه به یه نفر گفت: تو فکرمی. خوب کردی بدنیا اومدی. از بودنت خوشحالم.
نه در حد چشم و همچشمی. در حد اینکه: در یادم بودی.
کلآ هدیه را دوست دارم بخصوص موقع باز کردن کاعذ کادوش!
در همون زمان های بی مناسبت مخصوص که تو میگی ولی روز تولد نزدیکان برام مهمه و حتمآ چیزی می خرم.

عععالیه عزیزم اصلا فلسفه ی اصلی یادبود ها همینه " از داشتنت و بودنت خوشحالم "

شهره چهارشنبه 8 اسفند 1397 ساعت 01:27 ب.ظ

عالی بود حرفات.به من تلنگر زدی . درست میگی. مرسی مهربانوجان

عزیزمی شهره جان . ان شالله موفق باشی

شارمین چهارشنبه 8 اسفند 1397 ساعت 12:04 ب.ظ http://Behappy.blog.ir

سلام.
چقدررررر موافقم با حرفات. متاسفانه خیلی از آدمها میگن ما هم این رسم و رسوم رو قبول نداریم ولی مجبوریم! چون همه این کارها رو می کنن ما هم باااااید بکنیم و زشته اگه نکنیم.
ولی به نظر من اگه کسی از درون باور داشته باشه که این کارها نادرسته هیچ چیزی از بیرون نمی تونه مجبورش کنه انجامشون بده.


با اجازه پستت رو لینک می کنم وبلاگم

سلام شارمین جان
راست میگی منم سراغ دارم کسانی رو که میگن مجبوریم . فکر کنم اولین بار که بخوان متفاوت و درست عمل کنند خیلی سختشونه ولی اگر مقاومت کنند و همون اولین بار رو بگذرونند دیگه ترس از تغییر و متفاوت بودنه از بین میره .
خواهش میکنم عزیزم خیلی هم ممنونم

نسرین چهارشنبه 8 اسفند 1397 ساعت 08:33 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

به اون تیک تکه دست نزن که برات بده. اونو از پشت مانیتور بفرست اینور کارش دارم خواهر


اونی که کاغذ قرمز هم دورشه مال منه بادکنکه رو بردار عیبی نداره.

تو جیب اون مانتوی خاکستری هم گذاشته بودم ولی معلوم میشه خوشت نیومده و نپوشیدیش که هنوز کاغذه رو پیدا نکردی

نه عزیزم من دیگه دخمل خوبی شدم رژیممو رعایت میکنم . برای تو هم نمی فرستم چون دوستت دارم

تو هر روز و هر شب برای من کلی ماغذ میفرستی که همه ش پر از عشق و محبته .. همه رو هم پیدا میکنم مگه نمیبینی چقدر حالم خوبه؟؟

نگین سه‌شنبه 7 اسفند 1397 ساعت 04:39 ب.ظ http://parisima.blogfa.com

راستی عزیزم اگه احیاناً این آقای رحیمی نازنین، قصد داشتن کسی رو به دختر خواندگی قبول کنن، یادت باشه اولین کسی که زنبیل گذاشت تو صف، من بودما

صفش طولانیه .. تو اداره کلی هواخواه داره

نگین سه‌شنبه 7 اسفند 1397 ساعت 04:36 ب.ظ http://parisima.blogfa.com

بقول قدیمیا: جانا سخن از زبان ما میگویی...
و بقول ما امروزیا : لااااااااااااایک، بلکه هم بیگ لایک!

میگم این آقای رحیمی نازنین، که خدا نسلش رو زیاد کنه! مجرد تشریف دارن یا متاهل؟ اگه متاهل هستن باید بگم خوش بحال خانمشون .. و اگه مجرد هستن باید بگم خوش بحال خانم آینده شون!

بخاطر سلیقه ای که در کادوها مشاهده نمودم میگما!!
ببین بادکنک سفیده با قلبهای قرمز، و کاغذ کادو قرمزه، با گلهای سفید .. اینا نمیتونه اتفاقی باشه ها .. نتیجه سلیقه و تفکره به نظرم .. حتی اگه توی بسته یه جفت جوراب باشه، اونم مطمئنم سفیده با گلهای قرمز، یا بیلعکس!!
اون شکلاته هم که دیگه منو هلااااااااااک کرد

مهربانو جانم بی هیچ تعارفی و از صمیم قلب میگم تو اینقدر خوب و مهربونی که لایق بهترین هایی ... هدیه دادن به تو هرچقدر هم که هدیه بزرگ باشه، زیره به کرمان بردن و گل به گلستان بردنه .. بابت این درک و فهم و شعور بالایی که داری از دوستی با تو به خودم میبالم هرچند کم سعادت باشم برای اینکه وقتی میخونمت ردّ و نشونی از خودم بجا بذارم روزهایی که در گیر و دار عمل بودی از صمیم قلب برای سلامتیت دعا میکردم و انرژی میفرستادم ..

روزت مبارک مهربانو جان ..
بانوی مهر دوست داشتنی

عزیز دلی نگین جونم
آقای رحیمی یه آقای مجرد خیلی خوش تیپ و بسیار جنتلمنه که جزو کسانیه که من از روز اول افتخار همکاری با ایشون رو داشتم . خیلی ها سعی کردن تو این همه سال دستش رو بند کنند ولی زیر بار نرفت . راستی متولد سال 42 هست ولی اگر شناسنامه ش رو نبینی اصلا و ابدا باور نمیکنی بیشتر از 42-43 سال داشته باشه .
ولی من هلاااک این همه دقت و ریز بینی ظریف و زنانه ی تو شدم
بعدشم که عزیزم شما من رو خیلی خیلی شرمنده ی محبت و لطف خودت میکنی . امیدوارم لایق باشم .
میدونی چرا با اینهمه اپلیکیشن جدید و جذاب مثل تلگرام و .. هنوز وبلاگ نویسم ؟ چون نمیتونم از افتخار داشتن نازنین هایی مثل تو دست بکشم .
خیالت راحت باشه چون همه ی انرژی مثبت و طیف محبت و مهرت بهم میرسیده عزیزم .
در پناه خدا باشی
روز تو هم مبارک

تیلوتیلو سه‌شنبه 7 اسفند 1397 ساعت 02:31 ب.ظ http://meslehichkass.blogsky.com

چقدر حرفای خوب زدی
منم از بریز و بپاش و برگزاری مناسبتهای فرمالیته خوشم نمیاد
ولی از هر بهانه ای برای شادی و هدیه دادن استقبال میکنم

شما عزیزدل منید

فری سه‌شنبه 7 اسفند 1397 ساعت 01:09 ب.ظ

به نظر من تشریفات احمقانه نشاندهنده بیماری فرهنگی حاد جامعه و اشخاص درگیره ، هر روز یه داستان جدید برای پول خرج کردن های بدون لذت درست میکنن . لذت واقعی مال کسیه که رها و آزاد ازین بندهای الکی داره زندگیشو میکنه

کاملا درسته فری عزیز .

مینا سه‌شنبه 7 اسفند 1397 ساعت 10:34 ق.ظ

نوشته هات یه آن دلم خواست پسر بودم میومدم خواستگاری مهردخت والا همچین مادر زنی کیمیاست


عززیزمی مینا جون .
ما رسم داریم با هلی کوپتر عروس رو از آرایشگاه میاریم (همین الان از کامنت پونی یاد گرفتم )

پونی سه‌شنبه 7 اسفند 1397 ساعت 09:22 ق.ظ

درود
چه عجب حرف حسابی شنیدم
هلیکوپتر کرایه می کنند!!
ارومیه رفته بودیم، داماد پسر مدیر کل بود

حتی برای کلیپ همگی به خارج رفته و آنجا فیلمبرداری کرده بودند که در مراسم پخش شد
بریز و بپاش تا خرخره
کرایه میز و صندلی و لوستر و چلچراغ باغی و نورپردازی و فرش قرمز و ظروف سرو غذای بیرون از خانه و .....

من ندیده بودم
بعد از عروسی رفتند ترکیه مثلا تحصیل کنند.
شروع زندگی مشترک با یک کورتاژ کشنده
و الان بعد از چند ماه از غربت خبر می رسد پسر وسواس فکری و عملی دارد و دختر کتک زده و از خانه بیرون کرده است!!!!
کاش کمی هزینه هم صرف تربیت بچه هایشان می کردند .
ما ایرانی ها اصلا باهوش نیستیم
متخصص کوفت کردن خوشی ها هستیم.
چقدر این مطلب شما خوب و بجا بود

درود پونی عزیز
متاسفانه منم همچین چیزایی تو تلگرام و اینستا دیدم .. متاسفم واقعا "
کاش بجای تغذیه ی بچه ها با پوول ، اونها رو با شعور و فرهنگ تغذیه می کردیم
ممنون دوست من خوشحالم مورد پسندت بود

نسرین سه‌شنبه 7 اسفند 1397 ساعت 01:04 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

روی یه تکه کاغذ نوشتم "دوستت دارم" و گذاشتم تو جیب مانتو سرمه ایت... دست کن برش دار

جااان دلم " دوستت دارم " هات به دل میشینه خواهری

الهه سه‌شنبه 7 اسفند 1397 ساعت 12:52 ق.ظ

سلام مهربانو جان ای کاش همینطور که شما میگین بشه .ولی چشم هم چشی و شور هر چیزی رو درآوردن مثل مریضی سرطان جامعه مارو درحال بلعیدن .واقعا من یکی که موندم چی بگم .مردم ما خیلی هاشون برای دیگری زندگی میکنن تا خودشون .

سلام الهه نازنین .
متاسفم واقعا ، دقیقا همینطوره که میگی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد