دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

اندر احوالات عجیب و غریب تیرماهی جماعت

لطفاً پینوشت رو هم بخونید 

خُب، حالا که بیشترِ پست های اخیر درمورد متولدین تیرماه بوده، بذارید در آخرین روز این ماه تجربیات خودم و تیرماهی های دیگه رو درمورد زندگیمون به اشتراک بذاریم . 

واقعاً تصمیم داشتم دیگه به این موضوع فکر نکنم ولی  اتفاقات روزمره یه جوری دست به دست هم میدن که این احساس رو در ما بیشتر تقویت میکنند . 

نمیدونم چرا ما تیر ماهی ها همیشه برای ساده ترین مسائلی که تو زندگی دیگران اتفاق میفته باید رنج و زحمت چند برابری بکشیم و به اصطلاح لقمه های زندگی دور سرمون میچرخه تا به دهنمون برسه . 

کارهایی که برای دیگران روال انجام میشه برای ما هزار تا دست انداز توش میفته و ... 

اینجوریه که دیگه وقتی میخوایم یه چیزی تعریف کنیم و در پایان دیگران میپرسن چرا انقدر دردسر کشیدی تا شد؟ میگیم : چونکه من یک تیر ماهیِ سرافرازم !!

بذارید از آخرین نمونه ش براتون تعریف کنم :


دوشنبه که تولد مهردخت بود ساعت حدودای چهار بعد از ظهر بود که از خونه مون خارج شدیم رفتیم خونه ی مامان اینا که اونجا دور هم باشیم . قبلش اسپیلت رو خاموش کردم . شب هم حدودای یازده و نیم بو که برگشتیم . وقتی داکت  اسپیلت رو خواستم روشن کنم دیدم اصلاً مونیتورش خاموشه و روشن نمیشه خیلی تعجب کردم چون موقع بیرون رفتن دستگاه خاموش بود  دلیلی نداشت که مثلاً بسوزه . 


فردا صبح زنگ زدم به تعمیرکار که کارشناس ال جی هست و بهش گفتم موضوع رو .

 شب کارشناس اومد گفت بُرد دستگاه تون سوخته،  تقریباً چهل و هشت ساعت تعمیرش در شرکت طول میکشه و هزینه شم بین یک و نیم تا دو میلیونه . 

بهش گفتم آقای حریری من در بی پول ترین موقعیت خودم به سر میبرم لطفاً برام کم هزینه تعمیرش کنید شاید اصلاً مجبور باشم خونه رو اجاره بدم و ..

نگران شد چون از قبل همو میشناسیم

 گفت : مشکلی پیش اومده ؟ گفتم : نه نگران نباشید چیز بدی نیست ولی کارهای خیلی زیاد و پیچیده ای دارم . خلاصه رفت . 


مامان اینا هم هی اصرار میکردن که هوا گرمه بیاید خونه ی ما . راستش من خیلی خونه ی خودمو دوست دارم و هر چی باشه، خونه م  رو به هر جای بهتری ترجیح میدم .

 از قضا مهردخت هم همینطوره و یه اخلاقی هم  داره،  اینه که وقتی قراره دو روز بریم یه جا انقدر با خودش اسباب میاره که ادم پشیمون میشه .

 از طرفی بحث تامی هم هست . خب من بخوام چند روز برم جایی باید باکس خواب و ظرف غذا و بقیه ی لوازم تامی رو هم ببرم .. این بود که گفتم: نه مامان خونه ی خودمون هستیم و سعی میکنیم با پنکه مدارا کنیم . 


البته که تو این چهل و هشت ساعت بارها گفتم غلط کردم کاش رفته بودم خونه ی مامان اینا اینطوری کباب نمیشدیم . 


طفلک تامی که تو گرما، شاسی خوابونده بود.  کلاً روی سنگ های خُنکِ کف خونه ولو بود و بی حال در دیوار خونه رو نگاه میکرد . مهردخت  تکه های یخ می ریخت تو آبش و گاهی اسپری آب میزد رو پنکه که کمی خنک تر بشیم . 


خلاصه شد پنجشنبه و عصر آقای حریری این بار همراه شاگردش اومد منزل ما تا قطعه ی تعمیر شده رو کار بذاره. همزمان بردیا هم اومده بود خونه مون . 

قطعه رو کار گذاشت و گفت خانم مهربانو من باید برم روی پشت بوم دستگاه رو چک کنم . کلید پشت بوم رو دادم بهشون و شاگردش رو فرستاد بالا . چند دقیقه بعد شاگردش اومد گفت ؟ دستگاه شما رو باز کردن و محتویات داخلش رو بردن !!!

قیافه ی من دیدن دااااشت 

آقای حریری گفت : اگر خودم رفته بودم بالا و موضوع رو می فهمیدم جرات نمیکرردم بهتون بگم چه اتفاقی افتاده و چه خسارتی بهتون وارد شده ولی چون شاگردم از صحبت های اون روز شما خبر نداشت، صاف اومد پایین گفت دستگاه رو بردن !


درد سرتون ندم، زنگ زدیم مدیر ساختمون و پلیس 110 هم آمد و گفت برای اینکه پرونده رسمیت پیدا کنه شنبه برید کلانتری و شکایت رو ثبت سیستمی کنید . 


اونشب ما بالاخره کوله بارمون رو جمع کردیم و سه تایی رفتیم خونه ی مامان اینا. 


جمعه صبح که بیدار شدم دیدم آقای کاوه مدیر ساختمونمون،   تا ساعت چهار صبح برام تو واتس اپ یادداشت گذاشته و نوشته :

خانم مهربانو من یادم اومد که همون روز دوشنبه،  واحد 4 از من سوال کردن که برای تعمیر اسپیلت کسی رو دارم یا نه؟  منم بهشون گفتم ما با شرکت ال جی تماس می گیریم .

 دیشب که شما رفتید من باهاشون تماس گرفتم گفتم تعمیر اسپیلتتون چی شد ؟

 گفتن: ما همون دوشنبه شب کسی رو آوردیم نتونسته درست کنه و فرداش یه نفر دیگه آمده تعمیر کرده رفته .

 من الان دوربین ها رو چک کردم دیدم دوشنبه ساعت حدودای ده شب یه نفر آمده با آقای واحد شماره 4 چند بار رفته  پشت بوم و نهایتاً وقتی گفته من نمیتونم تعمیرش کنم آقای واحد شماره 4 تو طبقه ی اول  از آسانسور پیاده شده و آقای تعمیرکار قلابی اومده پایین از در خارج شده ولی قبل از خروج از روی زمین سنگی برداشته لای در حیاط گذاشته و ده دقیقه بعد برگشته تو ساختمون و رفته روی پشت بوم احتمالاً دستگاه شما رو که خاموش بوده و اولین دستگاه بعد از در بوده،  باز کرده و بعد از طریق پله ها( برای اینکه با همسایه ها تو آسانسور برخورد نداشته باشه) آمده پایین و رفته ته حیاط هم گشت زده و نهایتاً از خونه خارج شده . 

فیلم های دوربین رو هم برای من فرستاده بود که همه ی ماجرا تو فیلم ها مشخص بود.

ازش تشکر کردم و شماره ی آقای واحد شماره 4 رو گرفتم . 

 ازآقای واحد شماه 4  پرسیدم:  این تعمیر کار رو از کجا آورده بودی؟ 

گفت : از آگهی های سایت دیوار 

گفتم : بجز شماره تلفنش چیز دیگه ای نداری ازش ؟ 

گفت : اونشب به من گفت برام پول کارت به کارت کن .

 گفتم تو که کاری نکردی چه پولی برات بزنم ؟ گفته  بالاخره وقت گذاشتم 

(پرررو) 

این آقای واحد 4 هم گفته من بعداً  از تعزیرات میپرسم اگر پولی به شما تعلق میگرفت پرداخت میکنم . 


الان میخواید من زنگ بزنم بهش بگم گفتن یه ایاب و ذهاب بهت تعلق میگیره ببینم شماره کارت میده یا نه؟

گفتم : باشه بزنید لطفاً ممنون .

بعد زنگ زد گفت بهش گفتم من دویست تومن میتونم برات بزن گفته نه سیصد تومن بده . گفتم چونه نزن شماره کارت بده برام شماره کارت فرستاده . 

*******

امروز صبح رفتم کلانتری محل و تشکیل پرونده دادم راستش انقدر مالباخته فراوون بود که من اصلاً شک کردم که ادامه بدم یا نه ؟


پرونده تشکیل شد.  دادن بهم که ببرم دادسرا . اونجا هم دوباره شکواییه نوشتیم و مراحل دیگه ... نهایتاً گفتن فیلم های دوربین رو تبدیل به سی دی کن و دوباره پرونده رو ببر کلانتری . خلاصه حدودهای ظهر بود که اومدم اداره . 


فیلم ها رو تبدیل به سی دی کردم و حالا باید فردایی وقتی،  ببرم کلانتری تحویل بدم . 


نظر خودم اینه که مثلاً  من به آقای دزد  تلفن کنم بگم آگهیت رو تو دیوار دیدم لطفاً برای سرویس کولر بیا و آدرس خونه ی بردیا رو بدم.

 از اونطرف هم چند نفر خونه ی بردیا منتظر باشند و اگر کلانتری بهمون مامور بده ، آقای دزد رو بکشونیم اونجا و مامور دستگیرش کنه . 


چون راستش از اینکه خودسرانه وارد عمل بشیم می ترسم میگم نکنه با هم درگیر بشن این وسط یه خونی از دماغ کسی بیاد دیگه منم که یک تیر ماهیِ سرافرااااز ...بیا و درستش کن !!!


حالا یکمی منتظر میمونم ببینم از طریق قانونی کمکی میکنند یا نه اگر کاری نکنند( که کلاً هم چشمم آب نمیخوره )، باید ریسک این موضوع رو بپذیرم که خودمون وارد عمل بشیم یا نه !

 هم میخوام بگم ولش کن، هم میگم خب من ولش کنم میره چهارجای دیگه  کارای بدتری انجام بده .. 


باز میگم حالا ما هم زور مون به یه دزد پیزوری رسیده !! وقتی از اون بالاااا دارن کله گنده ها میدزدن و میبرن و به ریش من و شما میخندن معلومه که این پایین همه باید دستشون تو جیب هم باشه تا زنده بمونند صرفاً . 


از مملکتی که  فیلم لو*اط مدیر کل اداره ی فره*نگ و ارش*اد گیلانش که موسس کارگاه ح*جاب و عف*افه دیگه چه انتظاری میشه داشت؟ نه اینگه گرایش ج*نسی کسی به من ربط داشته باشه ها اتفاقاً بی اهمیت ترین موضوع برای من اینه که ، تو رختخواب و حریم خصوصی هرکسی چه اتفاقی میفته ، اما بحث سر  مدعیان کثیف دین و شریعته  که پدر مردم رو با این دست آویز درآوردن و چه خون ها که نریختنه . 

حاااالم داره از همه چیزشون  بهم می خوره . 

******

از  موضوع اصلی دور نشیم ( باز من اعصابم خراب شد یادم رفت چی داشتم می نوشتم ) .. 


آره خلاصه که اگر بشینم براتون بنویسم که چه مسائل آسونی برای ما تیر ماهی ها با کلی چرا و اما و اگر به نتیجه میرسه خنده تون میگیره . 

همیشه با رفیقِ شفیقم سینا ، که شاخ تیر ماهیاس و مثل نفس متولد اول تیره از این حرفا و مثال ها زیاد میزنیم . 

یه شب من و نفس و مهردخت رفته بودیم شام بیرون انقدر اتفاقای عجیب غریب افتاد کلی خندیدیم و گفتیم فکر کن سه تا تیرماهی  با هم تصمیم گرفتن یه کار ساده انجام بدن 


دوستتون دارم 


پینوشت: راستی بچه ها برای همون خانمی که کلیه ش رو فروخت ولی هنوز نتونسته مشکل بدهیش رو حل کنه بازم کمک جمع میکنیم . اگر تو این آشفته بازار با اینهمه نیازمندی که همه مون دور و برمون هست بازم تونستید کمکی انجام بدید، این خانم رو در نظر داشته باشید . همین امروز و فردا بندرت عزیز هم که برای دنیزمون کمک بزرگی کرد ،  تو پیج ش استوری کمک رو میذاره . 

آدرس پیج رو دارید که؟

beenodrat@


نظرات 26 + ارسال نظر
ملیکا پنج‌شنبه 26 مرداد 1402 ساعت 01:16 ق.ظ

سلام مهربانو جان
باور کن اصلا یادم رفته بود کی برات کامنت گذاشتم. یهو یادم اومد و گشتم و تازه الآن جوابتو خوندم عزیزم

اتفاقا بهار ۲۱ تیر برای بار سوم امتحان آیلتس داد چون اون دوتای قبلی اکسپایر شد، اما خیلی عجله‌ای شد و فقط ۴ روزه یه مروری کرد و رفت امتحان البته کامپیوتری بود مرکز آیلتس تهران که به تازگی از فرمانیه رفته قلهک کوچه کدویی.
امیدوارم مهردخت جون هم موفق بشه که مطمئنم همینطوره.
چشم حتما. از بهار می‌پرسم آدرس کانالش‌رو برات میفرستم قربونت

سلام ملیکا جان
ای جااانم ، مگه روزگار برامون حواس میذاره؟
ممنونم نازنین ، میدونم موفق و درخشانه بهار زیبامون امیدوارم به خواسته هاش برسه و ما هم بابتشون دلمون شاد بشه

ملیکا شنبه 21 مرداد 1402 ساعت 12:19 ق.ظ

سلام مهربانو جان
عجب ماجرااااایی!!!
واقعا اوضاع روز به روز بدتر میشه.
نه داخل کشور اجازهٔ زندگی و کار هست نه اجازهٔ خروج دارن جوونا…
فکر کن یه عهده بیسواد یهو تصمیم میگیرن که امتحان آیلتس کتبی‌رو جمع کنن!!!
جوونی که ۸/۵ میلیون برای امتحان آیلتس نداره بده چه جوری پول سفر به ترکیه و دوبی‌رو جور کنه که بره اونجا امتحان بده؟!
بیشتر از یک ساله بهار یه کانال زبان تو تلگرام زده و به بچه‌ها برای امتحان آیلتس کمک می‌کنه و اخیرا بعد از جمع شدن امتحان کتبی، تو یه ویدیوی نیم ساعته به طور رایگان نحوهٔ امتحان کامپیوتری‌رو توضیح داده که بچه‌ها مجبور نشن برن کشورهای اطراف.
واقعا زحمت می‌کشی پیگیری می‌کنی مهربانو جان. امیدوارم مؤثر باشه زحمت‌هات.
مبلغ ناقابل ۱۰۰ تومن برای این بانوی عزیز واریز کردم.

سلام عزیز دلم
همینطوره واقعا . مهردخت هم مهر ماه امتحان داره امیدوارم به مشکل نخوره
مهربونی های بهار نازنینت انتها نداره عزیزم . لطفاًاگر امکانش هست آدرس گروه و پیج بهار جان رو بده معرفی کنم که هر کسی نیارز داره استفاده کنه عزیزم
قربونت عزیز من .. خیلی قابل و باارزشه .تن درست باشی . بهار عزیزم رو ببوس

مهرگل پنج‌شنبه 19 مرداد 1402 ساعت 02:03 ق.ظ

درسته اون بالا بخور بخور زیاده اما دلیل نمیشه که هرکسی هم از راه برسه راحت دست کنه تو جیب دیگری. پس بنظرم شما برو دنبال حقت
ولی حواستون باشه اگر خواستین خودتون اقدام کنید یارو از قصد مثلا فحش ناموس نده که شماها عصبانی بشید و کتک کاری بشه که اون زرنگی کنه دیه بگیره و اینکه هیچ ابزاری دم دستش نباشه که بازم خود زنی کنه به قصد دیه ، اصلا کاش بشه اول تا آخر ورود و خروجش رو فیلم بگیرید که بدونه نمیتونه چیزی رو دبه کنه یا زرنگی کنه
خلاصه که مراقب خودتون باشین.

خدا رو شکر بخیر گذشت

لیمو یکشنبه 8 مرداد 1402 ساعت 10:33 ق.ظ https://lemonn.blogsky.com/

سلام مهربانوجون
من نمیدونم چرا جدیدا وقتی پست میذارید توی قسمت پیامهای جدیدم نشون میده اما وقتی کلیک میکنم مینویسه پست حذف شده! امروز دیگه همینجوری اومدم سر بزنم دیدم اوو چه همه پست رو ندیدم.
+ چه اتفاق وحشتناکی اونهم توی این گرماها

سلام عزیزم
احتمالاً من معمولا پست رو تا تکمیل کنم چند بار به حالت چکنویس در میارمش و وقتی نهایی میشه چون قبلا چکنویس شده دیگه به کسی نشون نمیده بنابراین مجبورم یه پست خالی منتشر کنم و حذفش کنم تا به شما بگه پست جدید هست . ولی خب حذف شده دیگه شما کل وبلگو ببین لیمو جان و پست آخر احتمالا جدیدترین پسته

مینا2 دوشنبه 2 مرداد 1402 ساعت 01:52 ب.ظ

مهربانو جانم نکنه اون تغییر و تحولات مهاجرته؟
هرچند با همه وجودم براتون خوشحال میشم یه نفرم از اینجا خودشو نجات بده کار بزرگی کرده اما ناراحت میشم انسانهای فهمیده و فرهیخته ای مثل شما ار اینجا برن. یه غصه ی بزرگ می شینه رو دلم نمی دونم منظورمو چطور برسونم انگار داریم خالی میشیم


مینویسم درموردش مینا جونمنو شرمنده ی محبتت میکنی عزیزم

منجوق دوشنبه 2 مرداد 1402 ساعت 09:22 ق.ظ http://manjoogh.blogfa.com

شما سه تا در کنار هم نقش مثلث برمودا رو بازی می کنید.


وااای عااالی بود

رهگذر یکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت 08:12 ب.ظ

سلام عزیزم
امیدوارم تا الان موفق شده باشید کولر رو روبراه کنید.
مهربانو جان به هیچ وجه سر خود وارد عمل نشید، خیلی خطرناکه.

سلام جانم
ممنونم نه قربونت ، طول میکشه تا لوازمش تهیه بشه
جشم خودمم خیلی میترسم از اینکه اتفاقی بیفته

تمامچه یکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت 03:37 ب.ظ

مهربانوی مهربان حتما بهترین اتفاقا منتظرته ،ببخشید من خیلی وقته خواننده وبلاگتون هستم ،نمیدونم این کنجکاوی من اصلا درسته یا نه اگه امکانش بود جواب بدید ،اقای نفس رو میدونم جداگانه زندگی میکنن ولی شما هیچ وقت خونشون نمیرید تو مورد اینجوری که کولر نداشتید ؟و کلا زندگی نمیکنید با هم ؟به خاطر دخترتون ؟منطق شما رو دوست دارم مخصوصا که حواستون به همه چی هست

ممنونم تمامچه ی عزیز
خوشحالم از آشناییت . متاسفانه جواب سوالت آسون نیست چون چیزی نیست که بشه مختصر توضیح داد ، من هر چی بگم به دنبالش چندین سوال دیگه برات پیش میاد . قدیمی های وبلاگ درجریان هستند و میدونند موضوع رو .
از لطفت ممنونم

مهسا یکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت 03:29 ب.ظ

سلام مهربانو جان ، چقدر بد و چقدر ناراحت شدم برات ، تو این وضعیت اقتصادی وحشتناک این چی بود دیگه
مهربانو این دزدی ها همه جایی شده، همین آخر هفته ، غروب همسایه مامان اینا زنگ زده بهشون که برق ما از بعدازظهر قطعه شما برق دارین؟اونام گفتن اره اصلا برق نرفته که، دو ساعت طول کشید تا مامور برق بیاد ، اومد دید کابل برق ورودی خونه رو از سر ترانس دزدیدن
فکر کن تو روز روشن، کابل و از ترانس فشار قوی دردیدن ، لابد هرکی هم رد شده فکر کرده مامور برقن، بعد فکر کن بدبختا میخواستن کابل جدید بخرن نصب کنن هم مامور اداره برق نمیذاشت میگفت باید کارشناس اداره باشه، خروجی ترانس مسوولیت داره یهو میزنبن خونه مردم و آتیش میرنین بیچاره ها به همه همسایه ها رو انداختن که وسیله های یخچال فریزر و نگه دارن تا شنبه
ما تو شهرک صنعتی هستیم باور میکنی هر هفته بدون اغراق یه روز اینترنت نداریم چون فیبر نوری و دزدیدن، طفلک اون دزدهای ناشی که نمیدونن تو فیبر نوری هیچی نیست که بتونن آبش کنن
بیچاره همه مون
آدم فقط گریه اش میگیره

سلام مهسا جان
آره واقعاً برای ما آدم معمولیا تو این شرایط اقتصادی هر ضرر مالی که پیش بیاد، زیاده
می دونم عزیز ، شنیده بودم ولی واقعاً تو کلانتری به چشم دیدم حجم زیاد دزدی رو .
ورژن دزدی ها هم بقول خودت تغییر کرده و عجیب شده !! کابل برق ورودی !!!!
بیچاره همه مون که تو وطن خودمون اسیر شدیم

پریسا یکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت 12:53 ب.ظ http://sepidarsabz.blogsky.com

چقدر بد بود این جریان اسپیلت. امیدوارم حداقل حالا که شواهد در دسته و همه چیز روشنه به نتیجه مطلوبی برسه. نا امنی بیداد میکنه واقعا

ممنونم پریسا جون
حالا اتفاقاً همین الان داشتیم با همکارامون صحبت میکردیم گفتم : اینجا ما خانوما رو ماموریت خارج نمیفرستن وقتی اعتراض میکنیم میگن ما نمیتونیم مسئولیت قبول کنیم امنیتتون چی میشه
آخه بگو فلان فلان شده اصلا ما تو ایران امنیت داریم که تو درمورد امنیت دبی و ترکیه تا کشورهای اروپایی کدومشون امنیتشون ضعیفه؟؟؟

امید یکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت 11:39 ق.ظ

به نظر من که باید شکایت را ادامه بدید چون بعدا میرن سراغ یکی دیگه
اتفاقا هفته گذشته یه دفعه برق خونمون قطع شد اما دیدم همسایه ها برق دارند اومدم تو کوچه دیدم کابل برق را از تیر برق تا ورودی خونه ما بریدن به همین سادگی
متاسفانه دیگه دزدی ها همه گیر شده

امیدوارم بتونم واقعاً ببین همین امروز می خواستم ببرم سی دی پرونده رو بدم کلانتری دیدم اصلا نمیشه دیر برم اداره گذاشتم برای بعد
اصلاً شده مملکت دزد ها .. ما که دزدی نمیکنیم یه جوری هستیم

سین یکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت 10:45 ق.ظ

مهربانو جانم
مشکل از تیرماهی بودن شما نیست، مشکل از بی صاحب بودن یک کشوره! مشکل از این شهر هرتیه که برامون درست کردن...
اتفاقا دیروز بود داشتم به راننده اسنپ میگفتم که با وجود این همه مشکلات اقتصادی، همین که همه‌مون دزد نشدیم و هنوز اکثر مردم دنبال راه‌های شرافتمندانه برای زندگی هستن، یعنی ما خیلی مردم شریف و قابل احترامی داریم.
و همین هم یکی از دلایل اینه که همیشه میگم واقعا ما سزاوار چنین زندگی‌ای نیستیم! ما لیاقتمون خیلی خیلی بیشتر از اینه...
لعنت به تمام باعث و بانی های این وضعیت حقیقتا

عززیز دل اون که کاملا حق باتوعه . من در مقایسه با افراد دیگه ی جامعه میگم گره تو کار ما از بقیه بیشتره .. اصلا هم نمیدونم دلیلش چیه .. از خرافات دوری میکنم و نمیدونم این حس چقدر جنبه ی خرافات داره
لعنتتتتتتتتت

طیبه یکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت 09:25 ق.ظ http://parandehdararamesh.blogfa.com/

به نظرت مجازات اون مدیر کل فرهنگ و ارشاد چیه؟ آیا همه در برابر قانون یکسانند؟ وقتی برای بیرون بودن موهاشون ،خانوم ها رو وادار می کنند برن غسالخونه و مرده بشورن برای اقایون مدیر کل موسس کارگاه حجاب چه حکمی بادی در نظر بگیرند؟ البته که قاون اعدام برای فاعل رو برداشتند.می دونید که؟ چون فاعل های این زمونه بیشتر از خودشونند و گندش دراومده
این یارو محمدصفری هم رو هم شنیدی؟دیدی عکساشو و خبراشو؟ هر دم از این باغ بری می رسد.دیدی ح ک و م مت فعلا گردن نمی گیره؟ آخه تف سربالاشونه.یادمه سعید طوسی گفته بود اگه منو مجازات کنید 100نفر از خودتون رو با خودم می کشم پایین ،خب ه هر حال اون هم پیاله هاشو و همکاراشو بهتر می شناخته

من کلاً با مجازات اعدام مخالفم عزیزم چون نه تنها از وقوع جرم جلوگیری نمیکنه بله باعث ترویج خشونت در جامعه میشه . اما الان بحث همین تفاوت حقوق و تبعیضی هست که وجود داره و بقول تو انقدر بی شرفن که قانون اعدام برای مفعول اجرا میشه!!!!!
بله اون یکی رو هم شنیدم و در جریان همه ش هستم
وااای برما که امثال مهساها رو از دست دادیم

مینا یکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت 09:11 ق.ظ

نگرانتیم مهربانو جون کی تعریف میکنی اتفاقات جدید زندگی رو؟

نگران نباش عزیز دلم . به زودی و به موقع ازش مینویسم .
تحول و تغییر بزرگیه وگرنه همه چیز مثل سابقه

رضا یکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت 08:53 ق.ظ

سلام. به هیچ وجه خودسرانه وارد عمل نشوید و نسبت به دستگیری متهم اقدام نفرمایید. چه بسا خسارت مالی و تبعات حقوقی ناشی از این کار چندین برابر خسارت کولر شما برای شما خواهد شد! البته انتظار زیادی هم از کلانتری و دادگاه نداشته باشید، شاید بشه گفت تنها راه پیشگیری هست و بس، دزدی بشدت در سطح جامعه افزایش یافته که البته ناشی از گرانی و اعتیاد هست. موفق باشید

سلام
با شما موافقم ممنون از یادآوری
همچنین شما

شادی یکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت 07:45 ق.ظ http://setarehshadi.blogsky.com/

چقدر ماجرا مهربانو جان، پسرهای منم تیرماهی هستن نگران شدم که قراره زندگی پرماجرا و پر از دست‌اندازی داشته باشن. البته مطمئنا ما توی ایران به صورت پیش فرض در ماجرا و دردسر چند پله بالاتر از بقیه هستیم کلا خیلی شیر تو شیره و برای هر کار کوچیک تو زندگی باید کلی وقت و انرژی بذاری. مثلا یه خرید معمولی هم که داشته باشی باید فرایند مناقصه و کشف قیمت رو کامل طی کنی تا کلاه سرت نره. دیگه دزدی و کلاشی که جای خود داره، تازه پیگرد قانونی هم که هیچی...

نه عزیزم نگران نباش زندگی پر ماجرا که خیلی خوبه من اصلا یکنواختی رو دوست ندارم عزیزم . بعضی از ماجراهامون خیلی هم شیرینه
دقیقا همینطوره که میگی

سمانه مامان صدرا و سروناز یکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت 06:54 ق.ظ

سلام مهربان بانو، خیلی ناراحت شدم. این شرایط بد اقتصادی تبعات وحشتناکی داره یکیش افزایش دزدی هست.
فقط خدا می دونه چقدر از این جماعت بیزار هستم،این خدانشناس ها مردم رو دین گریز کردند ازبس ریاکار و کثیفن و به خاطر منافع خودشون ما گرفتار صورت کردند و از معنا غافل.
نمونه اش؛ عزاداری امام حسین جز گریه بر سر بریده و دست قطع شده و خودکشی برای نذری و ریختن زباله ها کف خیابون و شکستن کمر رفتگر بد اقبال و مزاحمت برای مردم و همسایه و برنامه ی مزخرف کی مداح بهتری هست و.. هیچ دستاوردی برای ما نداره

امام سجاد (ع) :
پدرم با برترین مردان زمان خویش در خون غلطید تا مردم "بفهمند" اما آنان فقط "گریه کردند" !
مهربان بانو جان یه مبلغ ناچیز واریز کردم

سلام عزیز جان
دقیقا همینطوره به مرور بدتر هم خواهد شد.
حرفای دل من رو نوشتی سمانه جان
خدا برکت و سلامتی بهت بده

نسرین یکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت 01:42 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

درآمد تعمیرکارها کم هم نیست بگیم از گرسنگی دزدی می کنن

تعمیر کارهای شریف هم کارشون رو بلدن هم خوب پول درمیارن . ایشون تعمیرکار نما بوده و چیزی درست نکرده عزیزم صرفا برای دزدی آگهی داده بوده

نسرین یکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت 01:39 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

خدای من!
مهربانو صد در صد کار خوبی کردی و میکنی که دنبالشی. دزد اگه جلوش گرفته نشه شاه دزد میشه. مث بعضیا که اسم بردی.. همون دولتمندانی که حالا هر کدوم تو ایتالیا و سوییس و کانادا و ترکیه ووو بقول خودشون بارشونو بستن.
بنظرم فکر خوبی کردی که خونه بردیا جمع بشید پلیس هم بیاد
واقعا متاسفم اینجوری اونم برای کسی به دریا دلی تو پیش میاد.
عزیزم کمپینی درست کرد آدمین بندرت؟
من همین لینک را میذارم فیس بوک بهرحال. امیدوارم جمع بشه

من چیزی از کمپین ندیدم نسرین جان
بنظرم هم زمان با وقتی خودش استوری کرد خوبه لینکش رو بذاری .
بهت خبر میدم عزیزم

Sita شنبه 31 تیر 1402 ساعت 10:56 ب.ظ

سلام تیرماهیء سرافراز
والله تجربه ما ثابت کرده حتا با فیلمم مامور نداده کلانتری! ولی شما پی شو بگیرید شاید به شما مامور دادن. ولی حالا اگرم ندادن به نظرم همون نقشه خونه بردیا خوبه. فوقش بعدش می زنگید ۱۱۰. فقط اینکه این بنده خدا یا ناشیء یا خیلی کاربلد که خطش همچنان روشن و شماره کارتم داده! به نظرم قبل اینکه بزنگی بگی بیا واسه سرویس کولر گازی دیوار رت بچک ببین همچنان آگهی گذاشته یا نه.

سلام به روی ماااهت
اون آقای واحد شماره 4 می گفت انقدر گیج و گول بنظر میومد من اصلا فکر نمیکردم بتونه دزدی کنه
میگن از ظاهر قضاوت نکنید همینه هااا

Sonia شنبه 31 تیر 1402 ساعت 10:31 ب.ظ

سلام دریا جون، منو همسرم هردو تیرماهی هستیم وافعا این مسائلی رو که گفتین با تمام وجود درک می کنم.
درمورد این خانم فکر میکنم چندمین بار هست که براش کمک جمه میشه، راهی نیس مشکلش اساسی حل بشه؟چون الان انقدر تورم هست با مبالغی که همیشه جمع میشد نمیشه کار زیادی انجام داد؟ببخشید البته چون ذهنم از دفعه پیش که به ندرت جان استوری گذاشت درگیر این خانم بود اینو گفتم وگرنه قطعا شما بیشتر حواستون هست.

سلام عزیزم
واااقعا؟؟ خب پس تولد هر دو عزیز تیر مای سرافراز رو تبریک میگم
عزیز دلم داستان این خانوم از این قراره که ایشون کسب و کار تولید کیف و کفش راه میندازن از طرفی مربی پیلاتس هم بودند . شریکشون کلاهبرداری میکنه و فراری میشه همه ی بدهی ها هم میفته گردن این بنده ی خدا . از طرفی دچار حادثه میشه و پاش آسبی میبینه بنابراین دیگه نمیتونه مربی پیلاتس باشه شوربختانه بچه شون هم بیماری خاص با طول درمان می گیره . الان بدهی حدود یک میلیارد بوده که تعدادی از خیرین جمع شدن و مالباخته ها رو راضی کردن که بدهی بصورت اقساط ماهیانه 145 میلیون پرداخت بشه . و فقط 4-5 تا از این قسط ها پرداخت شده و پس بدهی چیزی حدود 700-800 میلیونه و هر وقت پرداخت نمیشه جریمه هم بهش تعلق می گیره .

. شنبه 31 تیر 1402 ساعت 09:54 ب.ظ

۵۰ واریز شد ناقابل

ممنون عزیزم پر روزی باشی خیلی هم قابله

شاخه نبات شنبه 31 تیر 1402 ساعت 09:51 ب.ظ

وای وای چه دزدیایی.
من حدسم این بود از همسایه ها بودن از پشت بام اومدن .کلا اگر حفاظ بسازید و قفل کتابی بزنید احتمال بردنش کمتر میشه.
راجع به دزد هر اتفاقی براش بیفته مقصر شمایید حواستون جمع باشه به نظرم به سایت دیوار هم تماس بگیرید ماجرا و شماره پرونده رو بدید لااقل آگهی نتونه بذاره.
چقدر دزدی تو مملکت هست بعد پلیس انرژی اش رو میذاره واسه چیزهای کم اهمیت.والا


اولین فکری که به ذهن همه مون رسید همون همسایه ها بودن بعد گفتیم شاید به اسم نصاب ماهواره کسی اومده باشه که فیلم های دوربین و صحبت های آقای کاوه درمورد خرابی اسپیلت واحد شماره 4 روشنمون کرد .
متاسفانه نه من و نه بقیه اصلاً فکرمون به تهیه حفاظ برای اسپیلت ها نرسیده بود
بله این قانون مسخره ی رعایت حقوق دزد های نامحترم رو میدونم برای همین از عملکرد خودسرانه و بدون دخالت پلیس میترسم .
بعد از اینکه تکلیفمون معلوم شد(تو همین چند روز) سایت دیوار رو مطلع میکنم.
همووووون

منجوق شنبه 31 تیر 1402 ساعت 07:33 ب.ظ http://Manjoogh.blogfa.com

اگه یک آشنا دارید که نظامی هست باهاش مشورت کنین. امکانش هست که بتونید بکشیدش خونه. چون ممکنه آقا دزده مسلح باشه. منظورم چاقو هست.
این طوری قضیه زودتر از دادگاه هم فیصله پیدا میکنه.

درست میگی عزیزم . منم از همین میترسم
حالا باید ببینم چه میکنیم

زری.. شنبه 31 تیر 1402 ساعت 07:07 ب.ظ http://maneveshteh.blog.ir

مهربانو جان گفتم من هم تیرماهی هستم، اتفاقا قشنگ وسط تیر ماه که میگمد روزهای وسط بیشترین خصلت را دارند :)) ولی جالبه هیچ وقت اینطوری فکر نکردم :)) من اصلا و اساسا فکر میکنم همه ی کارهای دنیا همینقدر سخته و فقط برای من نیست :)) یعنی تا الان اشتباه میکردم و اینها همه ناشی از ماه تولدمه ؟!

نه نمیدونستم زری جان .. تولدت مبارک پس عزیز من
اون که کاملاً درسته ولی دقت کنی میبنی یه گره های انکار نشدنی هم تو کارای ما نسبت به بقیه هست

ربولی حسن کور شنبه 31 تیر 1402 ساعت 06:50 ب.ظ http://rezasr2.blogsky.com

سلام
چه عجب یک چیزی از جناب نفس هم نوشتین دیگه کم کم داشتم نگران میشدم.
پس یعنی از اول بردش نسوخته بوده؟
لطفا تا جائی که ممکنه کار خودسرانه ای نکنین. بعید نیست جناب دزد ازتون مطالبه دیه هم بکنه!

سلام
چرا نگران ؟؟ شما لطفاً نفس رو مثل یه سایه ی زیبا همه جای زندگی من ببین آقای دکتر
هر جا از مهربانو نوشتم بخونید مهربانو و نفس
چرا برد سوخته ولی به دلیل قطع کردن اتصالات دستگاه از پشت بام سوخته
بله از همین میترسم که افتادم تو سیستم قضایی و قانونی فشلِ ایران

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد