دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

"هشت ماهگی اسلیو، بوی پاییز ، دارسی کوچولو"

سلام عزیزای دلم . امیدوارم خوب خوب باشید و از روزای آخر تابستون 98، بهترین استفاده رو ببرید . 


من که بوی پاییز رو به وضوح احساس میکنم . یادم نیست سالهای قبل هم به همین زودی فکر پاییز بودم یا دیر تر از این بوده . امروز دهم شهریوره و دو روز قبل ، پایانِ هشتمین ماه  زندگی بعد از عمل اسلیوِمن بود . 



شصت کیلو شدم با سایز 38 ، خیلی از تصمیمی که گرفتم و این حال خوب رو به خودم هدیه دادم خوشحالم . من که در درجه اول سلامتیم برام مهم بود ، ولی حالا می فهمم که سلیقه ی آدما چقدر با هم متفاوته . 


خیلی ها از دیدن قیافه و استایل جدیدم به وجد میان و در نظرشون خیلی زیبا و عالی جلوه می کنم . خیلی ها با جدیت میگن ما مهربانوی تپل رو بیشتر دوست داشتیم و البته که من بهشون جواب میدم " من همون مهربانو هستم فقط جلدم عوض شده " . 


هیچ چیز تو این دنیا  مطلق نیست و تقریبا" همه چیز نسبیه ، بنابر این ما همیشه در حال انتخاب بین موقعیت های بهتر از قبل نسبت به شرایطمون هستیم و هیچوقت به کمال و مطلوبیت صد در صدی نمی رسیم . 


خدا رو شکر صورتم چروک و تکیده نشده . تنها قسمتی از بدنم که افتادگی و شلی عضله رو احساس میکنم ، بازوهامه و روی هم رفته همه چیز عالیه . 


میبینید زمان چه زود می گذره ؟؟ 


اگر از حال دارسی کوچولوی ما بخواهید خوبه خوبه .. دخمل خانوم از روز اولین واکسن سه گانه ش که تقریبا یکماه قبل بود و 935 گرم بود به وزن یک کیلو و نیمی رسیده .


 با راهنمایی دامپزشک خوبمون (دکتر مشیری) غذای خشک و کنسرو رو از همون ویزیت اول کلا قطع کردیم و غذای خونگی جداگونه که فکر میکنم قبلا طرز تهیه ش رو بهتون گفتم براش درست میکنم . گوارشش عالیه. قسمت دوم واکسن سه گانه رو ششم شهریور تزریق کردیم.

********

دیشب که با مهردخت بیرون بودیم ، خیلی دلمون براش تنگ شد،  یعنی مهردخت ظهر از خونه اومده بود بیرون و بعد از ساعت کار من ، همدیگه رو دیدیم و وقتی رسیدیم خونه یازده و نیم شب بود . 


هر دو داشتیم از دلتنگی برای دارسی غش می کردیم و این بیشترین زمانی بود که دارسی رو تنها گذاشته بودیم . 


انگار به محض شنیدن صدای کلید توی  در  ، هر جا که باشه خودشو میرسونه و وقتی در رو باز کردیم دیدیم منتظرمون نشسته . 

تا وقتی هم که خوابیدیم کلی برامون لوس بازی در آرود و دلمونو بیشتربرد . دست آخر هم تو بغل مهردخت خوابش برد .




این عکس رو هم امروز صبح بعد از خوردن صبحانه ش در حالیکه مهردخت خواب پادشاه هفتم رو میدید ، شکار کردم 


اسمش رو گذاشتم فتوحانه.... (فتح مهردخت توسط دارسی)



مراقب خودتون باشید . ببخشید که کمتر از سابق بهتون سر میزنم . این روزای شلوغ پلوغ هم می گذرن به زودی . 


دوستتون دارم 

نظرات 34 + ارسال نظر
زهرا م دوشنبه 25 شهریور 1398 ساعت 12:19 ق.ظ http://zkh.blogsky.com

سلام بر مهر بانو خوشتپ. افرین به این اراده من شانس اوردم خیلی چاق نمیشم الان 59 تا 60 چند ساله مونده من اصلا ننی توانم رژیم بگیرم.امروز پست یه روز خسته کننده خوندم ان شا اله هر چه زودتر سلامتی کامل بدست بیاری .من که از اول سال درگیر دستم شدم هنوز هم میرم فیزیوتراپی خسته و هلاک برمیگرم کاملا درکت میکنم

سلام زهرا جان
چقدر وزنت عااالیه
ممنونم خیلی بهترم . امیدوارم تو هم زود تر از این درد و مشکل رها بشی واقعا آزاردهنده ست

نیروانا چهارشنبه 13 شهریور 1398 ساعت 10:52 ق.ظ

واو
چه خانوم خوش تیپی
جوووووون‌
دامون رفت

منم دارسی میخواااامممم

وااای خدا لوووس شدم بازز
یه دارسی بگیر والا خونه ت پر از عشق میششششه

اعظم 46 سه‌شنبه 12 شهریور 1398 ساعت 11:59 ب.ظ

این کاهش وزن همینطوری ادامه پیدا کنه که به زودی محو می شی آنوقت باید با ذره بین پیدات کنیم

اجالتا" ذره بین در دسترس باشه منو گم نکنین گناااه دارم بخدااا
اعظم جون ادامه نداره که ، تا وقتی اضافه وزن باشه و نوع خوردن در جهت کاهش وزن باشه کم میشه ، بعدش کم نمیشه

ماهپ سه‌شنبه 12 شهریور 1398 ساعت 05:33 ب.ظ

پس حجم غذات هم یک عامل مهمه این خوش تیپی است. دمت گرم، هزار آفرین، شاد باشی و سلامت

عزیزم من به این نتیجه رسیدم که تنها عامل مهم کاهش وزن ، همون حجم غذاست . ورزش تاثیر کمی تو کاهش وزن داره ولی برای بهبود و حفظ استایل زیبای بدن و مهمتر از اون سلامتی ، مهم و ضروریه
مرررسی قربونت برم

جودی سه‌شنبه 12 شهریور 1398 ساعت 04:35 ب.ظ

ای بابا نانرد خیلی خوشتیپ خوشکل شدین که ادم حسودیش میشه یه اسفند دود کنعاشق:

فدااات جودی جون

ملیکا سه‌شنبه 12 شهریور 1398 ساعت 12:43 ب.ظ

سلام مهربانو جان خوش تیپ
آفرررررررین، عالیه

سلام ملیکای دوست داشتنی
ممنون عزززیزم

غریبه سه‌شنبه 12 شهریور 1398 ساعت 09:12 ق.ظ

سلام
۳۶کیلو وزن کم کردن باور کردنی نیست
من با ورزش پنج کیلو کم کردم که در ماه رمضان سه کیلوش برگشت
دیشب نوه ام اومد به گربه غذا بدهد او هم چنگ انداخت فریاد نوه ام بلند شد
این یکی دخترم که شلوغ کن تر است گفت ببرش بیمارستان واکسن هاری بهش تزریق کن که صدای نوه مون. دیگه استریو هشت باند شد
ولی کلا خوب شد او فکر می کند هر حیونی را میشه ناز کرد
مخصوصا بعضی وقتا می بردندش اطراف امام زاده داود تا سگها را نوازش کند
البته از یک منبع موثق شنیده ام شهرداری چند قلاده گرگ در آنجا برای تنظیم بازار رها سازی کرده که تا کنون چند راس گوسفند را درسته خورده اند
خب وظیفه داشتم به دخترم بگوئیم که اشتباها گرگ را به جای سگ نوازش نکند

سلام . باور کن که خودمم باورم نمیشد
میدونم بابااا تا قبل از عمل کارم همین بود 6 تا بیام پایین ، 4 تا برم بالااا
البته دختر خانمتون حق داشته هااا .. چون گربه خیابونی بوده احتمال داشتن بیماری ها خیلی زیاده . ما دارسی رو باید برای تزریق واکسن هاری هفته ی آینده ببریم کلینیک .

نیلوفر طلایی سه‌شنبه 12 شهریور 1398 ساعت 07:19 ق.ظ

تبریک میگم ان شالله همیشه شاد و سلامت و خوشحال و راضی باشین اخ اخ این که تربچه ی منهجیگر خانم ناز عسل

ممنون نیلئوفر قشنگم .
دارسی عشق خونه ی ماست

نسرین سه‌شنبه 12 شهریور 1398 ساعت 02:08 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

36 کیلو! عالیه. خیلی برات خوشحالم عزیز دلم.
به نفس عزیز سلام گرممو برسون بگو کوچولو شدم ولی فرفره شدم. فکر می کنم اگه منهم لاغر بشم خیلی راحتتر و سبک بالتر اینور و اونور برم.
نفس کشیدنام خیلی بد شدند مهربانو. راه رفتنم سنگین شده، اصلآ اوضاع خوبی نیست.
نمی دونم سفرمون چی پیش بیاد، دارم خیلی سعی می کنم هر چی بتونم کم کنم تا مشکلی پیش نیاد.

مررسی قربونت برم . بزرگی و محبتت رو می رسونم . نفس فکر میکنه من حالم بده دلش میسوزه هی مچ دستمو می گیره میگه مهربانو چجوری غذا درست می کنی الان دستت می شکنه
آره عزیزم فرقی نمیکنه هر کسی اضافه وزنش از بین بره راحت و سبکبال میشه . چند روز پیش تنهایی رفته بودم برای دارسی خاک بخرم همیشه بسته های کوچیک داشت ، اون روز فقط ده کیلویی داشت یه دونه خریدم آورد گذاشت تو ماشین . تو حیاط خونه از ماشین گذاشتمش زمین نمیتونستم تکونش بدم خیلی برام سنگین بود بعد فکر کردم به خودم گفتم مهربانو تو تا همین چند ماه قبل انگار همیشه 4 تا بسته از این خاک ها تو بغلت بوده این ور اون ور راه می رفتی ،( بخون می دوییدی ) دیدی که من اروم و قرار ندارم
خیلی برات ناراحت و نگرانم نسرین جونم

ما و تربچه مون دوشنبه 11 شهریور 1398 ساعت 10:07 ب.ظ http://torobchenoghli.blogfa.com

سلام مهربانوجاانم
به به به
خوش استایل کی بودی تو
انشالا سالم و سلامت باشی همیشه
60 کیلو شدنت واقعا تبریک داره مخصصصصوصاااا با سایز 38
وااااااای خیلی عالیه
معرکه شدی
اسفند یادت نره خانومی
فکر کنم الان از مهردخت جان کوچولوتر شدی

سلاام به به مامان تربچه جونم کجا بودی توووو
ممنونم عزیز دلم . تو و خانواده ی عزیزت هم سلامت و خوشبخت باشید
والااا من چندین ساله از مهردخت کوچولو تر شدم بلحاظ قد و قواره ولی الان دیگه بغلم میکنه مثل بچه ها می چرخونتم

مادر فولاد زره دوشنبه 11 شهریور 1398 ساعت 08:42 ب.ظ http://samisami64.blogfa.com

یه اسفندم برا خودت بریز لطفااا

.
.
.

ای واای اسفند دونه دونه ..

سمیرا دوشنبه 11 شهریور 1398 ساعت 08:41 ب.ظ http://samisami64.blogfa.com

وااای مهربانو چقدر دارسی خوش اخلاق و

معصومه چهره اش

قوووول بده اومدی خونمون دارسی رو هم

بیاریی من بخورمش درسته

ناناااج ماماانه
مادر شوهر دارسی خوار شدی ؟؟

مادر دوماد دوشنبه 11 شهریور 1398 ساعت 08:39 ب.ظ http://samisami64.blogfa.com

ببخشید دختر خانم خوش استایل و تو دلبرو

شما قصد ازدباجم دارین آیا؟؟

آخه یه دل نه صد دل منه انشالا مادرشوهرت عاااااشقت شدم حالا وااای به حال پسرم

ای جاان چه مادر شوهررری

نوشین دوشنبه 11 شهریور 1398 ساعت 05:30 ب.ظ http://nooshnameh.blogfa.com

ایشالله یکبار فقط برای چکاپ روتین بدون هیچ مشکلی همدیگرو ملاقات کنیم و دارسی جون و سندی و سیمبا با هم دوست بشن

ان شالله عززیزم .. چه شووود .. اونجا رو بذارن رو سرشون

ماه دوشنبه 11 شهریور 1398 ساعت 04:30 ب.ظ

سلام
ماشاا... خیلی خوش تیپ شدی خانومی و خوشحالم که خوشحالی. یه سوال حجم غذایی در شبانه روز می شه بعد از عمل خورد چقدره؟ منطورم بعد سه ماه هست. محض کنجکاوی پرسیدم

سلام ماه جان
ممنونم عزیز دلم . ببین ده رز اول فقط نوشیدنی بود مثل آب میوه طبیعی و آب انواع گوشت ها که از صافی رد شده باشه یعنی کاملا بدون هیچ جزییاتی . بعد از ده روز غذاها به حالتی درمیان که غلظتش در حد حلیم و فرنی باشه مثل خود همون فرنی و حلیم و آب کله پاچه و غذا بصورت میکس شده و کاملا نرم تا 45 روز بعد همل همین شکلیه و بعد از اون یواش یواش غذا ها عادی میشه ولی در حد بسیار کم و تعداد وعده زیاد که خوب جویده بشه .. تو این حالت هر کسی یه جور پذیرش داره مثلا من تا شش ماه واقعا هر وعده بیشتر از دوتا قاشق خیلی کوچیک نمیتونستم بخورم (احساس سیری وحشتناک می کردم) ولی کسانی که همون روز با من و با یک دکتر عمل شده بودن تو ویزیت 45 روزگی میگفتن ما از روز 15 یا 20 میشستیم سرسفره و 4-5 قاشق غذا رو خوب می خوردیم

کیهان دوشنبه 11 شهریور 1398 ساعت 02:09 ب.ظ http://mkihan.blogfa.com

درود بر مهربانوی سرشار از مهر
بنظرم که استایلتان عالی تر شده یعنی عالی بوده حالا عالی تر شده
با شما کاملن موافقم آنچه که مهم است خود شما هستید نه این ظاهر هر چند که ظاهر هم تا حدودی مهمه و مهمتر از آن حال خوش خود شماست.
برایتان حالهای بسیار خوش و زندگی طولانی آرزو می کنم.آمین

سلام کیهان عزیز
ممنونم دوست من . منم برات بهترین ها رو آرزو دارم

الی دوشنبه 11 شهریور 1398 ساعت 12:26 ب.ظ http://elhamsculptor.blogsky.com/

به به
بر مهربانو خانم خوشتیپ زیبا و مهربون و دوست داشتنی
شما عالی بودی الان عالی تر هم شدی
به نظرم من که لاغری خیلی بهت میاد
البته فکر کنم اون اخطار کتبی جناب نفس رو هم یه کوچولو جدی بگیری بد نیست

مررسی عزیز دل من .
خوشت اومد اخطار داده

شیرین دوشنبه 11 شهریور 1398 ساعت 10:24 ق.ظ

وای مهربانو جون عالی شدین عااالی و از همه مهمتر بدنتون خیلی سالمتر شده و شما هم حتما نگرانی های گذشته رو به خاطر نبود اضافه وزن ندارید. واقعا این هشت ماه چه زور گذشت...
راستش با اینکه عاشق پاییز و زمستونم ولی تا روز آخر شهریور اومدن پاییز رو قبول ندارم!
دارسی هم که دل بردن رو خوووب بلده۰! ولی متاسفانه به هیچ موجود زنده‌ای به غیر از انسان نمیتونم دست بزنم.

عزیز دلمی شیرین جون . ممنون از لطفت عزیزم .
حالا من پاییز و زمستونا دلم می گیره . آره جیگر خانومه منه . دلبری می کنه .
بیا بگم دارسی بیاد بغلت اگه نظرت عوض نشد؟

یه مادر دوشنبه 11 شهریور 1398 ساعت 08:48 ق.ظ

خیلی عالی شدی مهربانو جان مخصوصا که لبخند همیشگیت زیبایی ت رو کاملتر هم میکنه.من سگ وگربه ها رو دوست دارم ولی از دور.میترسم بهشون نزدیک شم مخصوصا سگها وخیلی هم ناراحتم ولی دارسی شما واقعا دل ادم منو میبره.

قربون چشمات عزیزم که به لبخند من توجه داری
ناراحت نباش دوست من هر کدوممون حسای مخصوص به خودمون رو داریم . ای جاان دارسی کوچولو وااقعا دلبره

جیران دوشنبه 11 شهریور 1398 ساعت 07:18 ق.ظ

سلام مهربانو جانم، خوبی؟
ممنونم از اظهار لطفت به من در کامنت قبل. سه شنبه اولین روز سال جدید تحصیلی در ونکوور است. شانزدهیم سال کار من به عنوان معلم در این سرزمین. حتما برایت از تجارب کار در بورکینافاسو و کانادا خواهم نوشت. من یک سال هم در قاهره در یک مدرسه کانادایی کار کردم. اما بدان که داستان زندگی تو مرا بسیار تحت تأثیر قرار داد حدود ده سال قبل که آنرا برای اولین بار خواندم. آن روزها من به مطالعات زنان مشغول بوده و در یک خانه امن در ونکوور آخر هفته ها بصورت داوطلبانه کار می کردم. پاسخ بسیاری از سوالات خودم را در خاطرات تو یافتم.
دارسی نازنازی را از قول من ببوس

سلام عزیز دلم . رسیدنت بخیر باشه .
ای جاان جدی میگی جیران جانم ؟ چقدر عاالی ، چقدر برام جالب بود که تجربه ی زندگی مشترکم به کار اومده مخصوصا تو یه اقلیم متفاوت

چششم خاله جیران من خوذمو لوس میکنم مامان مهربانو هم دوتا بوسم میکنه یکی برای خودش یکی برای شما . مرسی که منو دوست دارید

نسرین دوشنبه 11 شهریور 1398 ساعت 02:14 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

محشر شدی! عالی.
برات خیلی خوشحالم و بنظرم بعد از صد در صد سلامت تر شدنت، صد برابر زیباتر از قبل شدی.
چند کیلو کم کردی؟

قربونت عزیز دلم . مهربون و دوست اشتنی من
36 کیلو نسرین جون

Baran یکشنبه 10 شهریور 1398 ساعت 10:36 ب.ظ http://haftaflakblue.blogsky.com/

ماشاءالله.خیلی بامزه ترو
تودل برو تر شدین
خدایا مهربانو و
عزیزانش رو درپناه خودت ،
همیشه سلامت و سرافراز نگاه دارآمین

ممنونم باران عزیزم
الهی آمیین قربون محبتت عزیزم

گل بهی یکشنبه 10 شهریور 1398 ساعت 10:26 ب.ظ http://golbehi977.mihanblog.com

خداروشکر که به وزن دلخواهتون رسیدید و الان حال دلتون خوبه
من با پیشی ها میونه خوبی ندارم

مررسی عزیزم .
اتفاقا پیشی ها با شما میونه ی خوبی دارن گل بهی جان

سلام عزیز مهربونم
خدا رو شکر که حال دلت خوبه
چقدر دلم برای اینجا تنگ شده بود

سلام مریم جون . قربونت عزیزم . تو هم خوب باشی الهی دوست من

تیلوتیلو یکشنبه 10 شهریور 1398 ساعت 05:34 ب.ظ http://meslehichkass.blogsky.com


چقدر خوب بود اخطارشون....

معلومه دلت خون شده هاااا

نوشی یکشنبه 10 شهریور 1398 ساعت 04:08 ب.ظ

به به مهربانوی زیبا , شما تازه دیپلم گرفتین ؟؟
عزیزم برای بازوها میتونی توی یک بطری کوچک آب معدنی نمک بریزی و هرروز باهاش دمبل بزنی . خیلی بهت کمک میکنه + نوشیدن آب کافی
هرروز زیباتر و سلامت تر عزیزدلم

وااای خدااا من چه لووووسم
تقصیر خودم نیست دوستام خیلی نازم میدن
قربونت برم که همیشه یه دنیا بهم انرژی میدی .. آره انگار تنها راهش همین ورزش هاییه که عضله بازو رو درگیر می کنه و باعث رشد در نتیجه سفتی میشه

شارمین یکشنبه 10 شهریور 1398 ساعت 03:40 ب.ظ http://behappy.blog.ir

سلام مهربانو جان.
خدا رو شکر که سالم و خوشگلی

چند روز پیش یه پست گذاشتم همه ش چشمم به در بود بیای حسابم رو برسی.

سلام عزیز من . مرررسی قربونت برم خوشگل میبینی
دیر نشده الان میام به وظیفه م عمل می کنم

مجید یکشنبه 10 شهریور 1398 ساعت 02:35 ب.ظ http://vafadarfaz.blogfa.com/

ما را کبوترانه وفادار کرده است
آزاده کرده است و گرفتار کرده است

بامت بلند باد که دلتنگی‌ات مرا
از هرچه هست غیر تو بیزار کرده است


سلام مهربانو جان
به به مبارک باشه
شیرینی ما یادت نشه
خشکه هم قبول میکنیم
ولی خوشبحال خودم که 55 کیلو هستم کره میخورم چربی میخورم کله پاچه شیرینی جات شوری ترشی وووو
هنوز از من چاقتری
واسه دارسی یه شوهر پیدا کن زودتر بیاییم عروسی

سلام وفادار عزیز
ایییش انقدر از 55 بدم میاد 60خوبه
پسر خوب پیدا نمیشه می ترسم اهل یه دود و دمی باشه بچه م اذیت بشه بذار کیف دنیا رو بکنه پیش خودم

نوشین یکشنبه 10 شهریور 1398 ساعت 02:17 ب.ظ http://nooshnameh.blogfa.com

وای مهربانو جووووووون یعنی هشت ماه شد؟!!! خیلی خیلی خیلی عالی شدی و از همه مهمتر خوشحالی و رضایت خودته و البته که به قول جناب نفس دیگه بسسسسسسه
وای امان امان از این شیرینچه. این سری که دکتر مشیری حسابی استوری بارون کرده بود با دارسی
عزیز دلم یک کیلو نیم شده خدایا
ما هم دیشب پیش دکتر بودیم. از چهارشنبه شب سندی شروع کرد سرفه و عطسه مشکوک- فرداش که دیدم داره تکرار میشه به دکتر پیغام دادم و گفتن اول مبنا رو میزاریم رو آسم و آلرژی و اگر با اون داروها بهتر نشه مشکل قلبیه. وقتمون برای امروز بود که طاقت نیاوردم و دیشب بردیمش کلینیک برای سونوگرافی کامل داخلی و اکوی قلب.
جمعه از استرس دل تو دلم نبود مهربانو جون....
خلاصه که کاشف به عمل اومد شازده مثانه ای پر از کریستال دارن و کبد چرب و طحال بزرگ که بخشیش ممکنه بخاطر اون انگل های خونیش باشه که درمان خاصی نداره متاسفانه (احتمالا ژنتیک و ...)
خداروشکر وضعیت قلبش به نسبت خوب بود و فعلا یک هفته داروهای آسمش مصرف بشه
حیوانات خونگی آینه تمام نمای صاحبانشون هستند و هرچقدر صاحبانشون سلامت باشند اونها هم خوبند.
جالبه بدونی من آلرژی فصلی دارم و یه تایم هایی مجبور به استفاده از اسپری های دهانی میشم و الان سندی جان هم تا شش روز باید مصرف کنه (در این حد پسر به مادر رفته)
ببخشید کامنتم طولانی شد مهربانو جون. خواستم در جریان باشی که هرچقدر شما ها شاد و سلامت باشین پتتون هم تو آرامش و سلامت بیشتری زندگی میکنه.
دکتر معتقده اگر صاحب پت یک شخص استرسی و پرخاشگری باشه کاملا رو حیوون هم تاثیر میزاره.

الهی که همیشه دارسی خوشگلم در کنار شما و مهردخت جان سالم و شاد باشه


آره نوشین جون میبینی چقدر زمان زود می گذره و این عمر ماست که در واقع داره میره .
ممنون از محبتت عزیزم ..
آخی کوووچولو چرا مریض شدی تو خاله جون
میدونم چه حالی داشتی عزیزم الهی همیشه سلامت باشن و تو خونه هامون بچرخن و از وجودشون کیف کنیم . بازم خدا رو شکر که مشکل حاد نبوده . یه بار باید هماهنگ کنیم باهم ببریمشون چک آپ . خانوادگی آشنا بشیم
حقیقت حرف دکتر رو اونجا میشه فهمید که تا یه غریبه میاد خونمون دارسی به من یا مهردخت پناه میبره مسلما" اگه از سمت ما پرخاشگری و بی پناهی ببینه ، امنیتش و سلامتش رو از دست میده و قطعا بیمار میشه
جااانم مادر و پسر هر دو آلرژی دارند

فرشته یکشنبه 10 شهریور 1398 ساعت 12:46 ب.ظ

وای مهربانو جون ماه شدی خوشبحالت من الاان با ورزش وکم خوری دوساله ثابت بین 65تا67 موندم با کلی سایزپهلو وسایز44 کاش وزن منم هم میشد اسلیو کرد
ای جونم دارسی تازه شما گربه داری ااگه سگ داشتی معنی عشق دادن رو یک جور دیگه میفهمیدی

ممنونم فرشته جون . خیلی خوبه با ورزش و درست غذا خوردن وزن رو ثابت نگهداشتی عزیزم . اسلیو برای چاقی بیمارگونه مناسبه تو الان یکمی اضافه داری پس عالیه سالم باش و از زندگیت لذت ببر
خیلی دلم میخواست شرایط زندگیم طوری بود که یه هاپوی کوچولو هم داشتم

زیبا یکشنبه 10 شهریور 1398 ساعت 12:32 ب.ظ http://manvaeshgh.blogfa.com

وای چقدر عالی شدین انشالله همیشه سلامت و پر از آرامش باشید.
به نظر من هرچیزی که به زیبایی آدم کمک کنه و باعث شادی روحمون و افزایش اعتماد بنفسمون بشه و به سلامتیمون ضرر نزنه خیلیییی خوبه.
موفق و موید باشید مهربانوی مهربان

زیبای عزیزم زیبا میبینی قربونت . برای تو هم سلامتی و شادی آرزومندم عزیزم

متولد ماه مهر یکشنبه 10 شهریور 1398 ساعت 11:34 ق.ظ

وای دوست خوش تیپ من برای خود اسپند دود کن، از زندگی با دارسی هم خوشحالم بهتون خوش می گذره هر چند منم از گربه ها می ترسم

قربون محبتت عزیز دل من . ای جان بیا با دارسی بازی کن کلا ترست می ریزه

مهرگل یکشنبه 10 شهریور 1398 ساعت 11:02 ق.ظ

سلام مهربانو جونم وای که چقدررررر شیک شدی
ان شاءالله همیشه به خیر و شادی سرتون شلوغ باشه. دارسی چقدرررر نازه خدااااااااااااااا

ممنونم عزیز دلم .. تو هم سلامت و شاد باشی مهرگل جانم .
دارسی عششقه

تیلوتیلو یکشنبه 10 شهریور 1398 ساعت 10:35 ق.ظ http://meslehichkass.blogsky.com

سلام مهربانوی جان
عکس قشنگت منو به وجد آورد
چقدر خوب... سایز و وزنت دل منو حسابی تکون داد... خیلی برات خوشحالم ... اول از بعد سلامتیش و بعد از اینکه خودت خوشحالی وگرنه از نظر من چه چاق چه لاغر و چه با هراندامی این اندیشه ی زیبای توست که منو بهت اینهمه علاقمند کرده...
من خیلی کم حس فضولی دارم در وجودم... اما الان خیلی خیلی دلم میخواد بدونم جناب نفس احساسشون نسبت به اینهمه تغییر چی بوده؟؟؟
خلاصه که امیدوارم هرجا و در هرحالی که هستی خوب و خوش و سلامت باشی

سلام عزیز من . ممنون از همه ی لطفی که داری تیلوی نازنین و مهربونم .
جناب نفس بالاخره اخطار کتبی رو دادن که مهربانو بسسسسسسه

گفتم بنظرت دارم زشت میشم ؟؟
فرمودن : نه خرررره ، من دلم برات میسوزه فکر میکنم چجوری انقدر کوچولو شدی باز مثل فرفره میدویی اینور اونور
من :بی ادددب
نفس :
من : حسووووود
نفس:

قرربونت عزیزم تو و همه ی دوستان هم همچنین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد