دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

آخرین پست ۱۴۰۳

سلام عزیزای دلم، وقتتون بخیر. حقیقتا نمیدونم الان باید بگم شبتون بخیر، یا صبحتون؟ چون ساعت ۳ دقیقه به بامداد روز چهارشنبه ۲۲ اسفنده. عقلم میگه صبحه ولی دل واموندم که عاشق خلوت و حال و هوای شبه، میگه هنوز شبه مهربانو ، راحت باش ، با دوستای خونه ی مجازیت خلوت کن و بی خیال ساعت ها شو

راستش فقط بابت نسرین نگرانم که بابت شب بیداری های من نگرانه و حق هم داره(جمله بندی ها رو داری؟)

جونم براتون بگه من هیچوقت این روزای آخر سال، سفارش کیک قبول نمیکردم. آخه تا سال قبل که کارمند بودم، نفس کشیدن هم برام سخت بود، چه برسه به کیک پختن! این موقع ها دیگه به غلط کردن افتاده بودم که چجوری سفارش های نوروزی رو به موقع برسونم ، ولی امسال خیلی راحت ترم. همین امروز هم یه کیک دو کیلو و نیمی تحویل دادم ، فردا صبح هم سفارش نوروزی یه مشتری جدید که هیچ شناختی از من و شیرینی هام نداره و صرفا با هشتگ اینستاگرام پیدام کرده رو باید تحویل بدم که خدارو شکر جعبه هاش روی میز آماده ست . 

من مشتری به این شکل خیلی کم دارم ، چون همه معمولا اگر بار اولشون باشه بهم شیرینی سفارش میدن ، یه شناختی حداقل از خودم دارن یا کسی معرفی کرده .. کسی که انقدر اتفاقی پیدام کرده باشه، باید خیلی آدم راحتی باشه و زندگی رو اصلا سخت نگیره . حالا این مینا جون یه پدیده حساب میشه چون علاوه بر اینکه هیچ شناختی از من و شیرینی ها نداره، اصلا هم آدم راحتی نیست که اگر اخلاقش رو میشناختم اصلا ازش سفارش نمیگرفتم . 

اوایل اسفند بهم پیغام داد که من میخوام شیرینی بگیرم ازتون ولی یه مشکلی دارم اونم اینه که من مسافرم و میخوام شیرینی هارو ببرم تو پرواز و نمیدونم چطور میشه؟ 

گفتم :مشکلی نیست من تجربه ش رو زیاد دارم . براتون تو باکس های مخصوص فریزر که پلاستیک هستند میذارم . من مشتری مثل شما زیاد دارم ، برادر خودمم کاناداست همیشه کلی شیرینی میبره ، اتفاقا یه سفارش هم همین امروز برای اصفهان پست کردم . 

خوشحال شد و گفت : پس خیالم راحت شد و سفارشش رو ثبت کرد و داستان از همونجا شروع شد . 

متاسفانه خیلی استرس داره و تو این مدت چند بار بهم پیغام داده یا حتی صبح از خواب بیدارم کرده که نکنه برنامه ریزیمون مشکلی داشته باشه . 

روز اول گفت:  خودم میام میبرم شیرینی ها رو .

گفتم: خیلی هم عالی . بعد گفت: اون  روزای آخر نزدیک پرواز و شلوغی های آخر سال شاید نتونم . 

گفتم : مینا جان چرا خودتون رو درگیر ترافیک و این چیزا میکنید من براتون میفرستم . 

گفت: آخه اگر دیر به دستم برسه ، اگه نشه ،، 

گفتم خب یکمی زودتر هماهنگ میکنیم که این مسائل پیش نیاد . 

گفت : پس من جمعه ۲۴ اسفند پرواز دارم شما پنجشنبه تا ظهر به من برسون ولی اگر بشه ساعت ۱۲و ۵ دقیقه من دیگه از محل کارم رفتم هاااا .

گفتم : خب من ساعت ۹ میفرستم از تهران پارس تا قلهک که راهی هم نیست . گفت: باشه 

فرداش  من خواب بودم زنگ زد که استرس گرفتم میشه چهارشنبه بفرستی؟ 

گفتم: بله . گفت: میرسی درست کنی؟ گفتم : مینا جان من همه سفارشات دوهفته اول اسفند رو دادم رفته ، الان فقط سفارش شما رو دارم و بعدش سیل ارسال سفارشات هفته آخر شروع میشه . بنابراین من فقط رو کار شما متمرکزم 

خب میدونید قبلا هم گفتم من خودم فوبیای دیر رسیدن دارم یکی هم به تورم بخوره اینطوری رسما نابود میشم 

فلذا الان جعبه ها همونطور که گفتم رو میز اماده هستن ، 

البته اونجا که گفتم من فقط رو کار شما متمرکزم نمیدونستم که یه کیک تولد هم میپذیرم، اگه از قضیه بو میبرد سکته میکرد دور از جونش 

این چند روز استوری که میذاشتم دارم شیرینی درست میکنم، هی میامد میگفت مال منه؟ می گفتم : آررره بخدااا 

*******

کیک امروز رو که درست کردم گفتم حتما بیام براتون پست بنویسم چون حال و هوام بهاری شد باهاش و دوست داشتم این حس خوب رو باهاتون به اشتراک بذارم 

امسال صرف نظر از مشکلات شدید اقتصادی ، در مجموع سال بدی نبود امیدوارم سال آینده، سال خیلی خیلی خوبتری برای ایران و ایرانی ها باشه . دلم روشنه که بالاخره تو کوچه ما هم عروسی میشه 



چند روز پبش رفتم فیلم رها رو دیدم، خیلی خیلی خوش ساخت و درست بود ، هم قواره ی جدایی نادر از سیمین و متری شش و نیم و ... ولی انقدر تلخ و حقیقی بود که استخونامم میسوخت 

تا یکی دو روز بعد هم غصه ش رهام نکرد ، نمیدونم تحمل اینهمه بار غم رو دارید یا نه . اگر دارید ازش غافل نشید. 

بعد از دیدن فیلم بابت همه ی کمک های کوچیکی که به هر جانداری کردم خدا روشکر کردم . هیچ دلخوشی بالاتر از این نیست که حتی به اندازه ذره ای راهی رو برای کسی هموار کرده باشی . 

راستی ما گروهمون دو برای کمک های ثابت راه انداختیم . گروه کوچولوییه که امیدواریم تعدادمون بیشتر بشه، لطفا اگر کسی رو میشناختید که امادگی پیوستن به مارو داشت ، مارو معرفی کنید

دوستتون دارم . سال نو پیشاپیش مبارک

منتظرتونم  ، منتظرم باشید






نظرات 22 + ارسال نظر
نیلوفر طلایی شنبه 9 فروردین 1404 ساعت 02:18 ق.ظ

خداروشکر یادم اومد، خب یکی از دخترای فامیل که با خودِ من بزرگ شد، سر همین استرسم از بچگیم خیلی نصیحتم می کرد و همش میگفت بیخیال باش و فقط یه بار برگشت گفت: من صبرم واقعا زیاده که تورو تحمل کردم!! هیچی دیگه خلاصه ما بزرگ شدیم و این خانم سر کنکور یهو یه استرس وحشتناکی گرفت که رفت زیر سرم ( حالا جالبه خداروشکر من تا الانم تجربه ی زیر سرم رفتن بابت استرس رو ندارم) اونجا بهم پیام داد که تازه میفهمم تو چی میکشیدی و من درکت نمی کردم و هی نصیحت می کردم که بیخیال باش چون واقعا دست خود آدم نیست. منم خواستم همینو بگم که چیزی نیست که دست خودمون باشه البته من که دیگه ساکت شدم و به کسی منتقل نمی کنم ولی خواستم بگم خیلی سخته سرکوفتا و یکسری حرفا و همون مثالی که زدم و خیلی چیزای دیگه. میتونم درک کنم با تمام وجودم که آقا مهرداد چی کشیدن. الان استرسشون رفع شده؟

ای بابا
آره خدا رو شکر دارو ها موثر بود

نیلوفر طلایی شنبه 9 فروردین 1404 ساعت 02:09 ق.ظ

اشتباهی کامنتم رو دیس لایک هم کردم

نیلوفر طلایی شنبه 9 فروردین 1404 ساعت 02:07 ق.ظ

دوباره یاد خاطراتم در مورد همین موضوع افتاده بودم اعصابم داغون شده بود حالا از یه طرف هم حرفم یادم رفت نور بالای نور شد خدایا یه کاری کن یادم بیاد

نیلوفر طلایی شنبه 9 فروردین 1404 ساعت 01:59 ق.ظ

مثلا کافیه فقط به یک یا چند نفر بگیم من استرسی ام بعد دیگه هیچی!!! اگه خدای ناکرده یه روز یه دیوونه ای تو خیابون با چاقو به آدم حمله کنه و بعد بریم برای بقیه، یعنی همونایی که بهشون گفتیم ما استرسی هستیم، تعریف کنیم میگن: نه چیزی نبوده تو استرس داری اشتباه فکر کردی!! در این حد یعنی یه چیز دیگه هم در این مورد میخواستم بنویسم یادم رفت یادم اومد مینویسم بخدا انقدر که دلم پره

نه خب واقعا درست نیست این برخورد

نیلوفر طلایی شنبه 9 فروردین 1404 ساعت 01:54 ق.ظ

نه من که خودم اعتراف کردم استرسی بودنم رو برای رفعش هم تلاش میکنیم ولی به نظرم یه ویژگیه عادیه ولی مردم متاسفانه تند برخورد می کنن وعادی نمی دوننش گویا(منظورم به جون خودم شما نیستید)من از وقتی همکلاسیم گفت کشتی مارو راستش دیگه به کسی چیزی نگفتم که مثلا استرس دارم مگه اینکه از حرکاتم متوجه بشن که اونم دست خودم نیست ولی دست آخر بوسیله ی همین نسبت دادنِ صفت هایی به ما، پنج شش ساله یه زخمی خوردم که همش میگم من تو سال ۹۸ گیر کردم. به نظرم خداروشکر کنید چون بهتره از دست ما استرسی ها خسته بشین تا اینکه خودتون استرسی باشین درسته گفتم ویژگیه عادیه ولی خیلی سخته وقتی رفتم مشاور بدون اینکه چیزی بگم بهم گفت چقدر سختی کشیدی استرس از یه طرف برخورد اطرافیان از یه طرف، اولین نفری بود که بهم اینطور گفت دلم میخواست جلوش هق هق بزنم زیر گریه. آدم خوبی هستن اگه دوست داشتین بگین پیج کاریشونو بدم. ولی مهربانو جونم من بعد از اون ضربه هنوز در دوران کنار اومدنم، وگرنه آروم که شدم یه روز مینویسم چه ضربه ای بهم زدن قول میدم. یه لحظه دلم برای خودم سوخت البته همونطور که گفتم من بعد ازینکه همکلاسیم پرید بهم دیگه به کسی چیزی نگفتم و بعد از اون زخمی هم که خوردم هم که اصلا به کسی نمیگم استرس دارم الانم دلم سوخت برای خودم و خواستم از دید خودمونم یکم بگم و توضیح بدم. کامنتم طولانی شد الان در کامنت بعدی یه مثال میزنم

مرسی نیلو جان پیجشون رو بدید ممکنه دوستانمون استفاده کنند .

نیلوفر طلایی پنج‌شنبه 7 فروردین 1404 ساعت 06:19 ب.ظ

مهربانو جونم منظورم به شما نیستا ولی جوابتون به یه کامنت رو دیدم گفتم جهان رو از دید آدمای استرسی هم براتون بگم. باور کنید ما آدمای استرسی قصد اذیتِ کسی رو نداریم و خودمون بیشتر از همه اذیت میشیم شاید قبلا منم مثل این خانم به اطرافیانم میگفتم ولی جز سرکوفت چیزی نمیشنیدم
دیگه ساکت شدم. عذاب استرس از یه طرف و حرفا و سرکوفت و صفتای ناحق هم از یه طرف

نیلوفر جانم سلطان استرس در خانواده شمعدانی مهرداد بود. قسمت بزرگی از موفقیت ها، شادی ها و خیلی چیزای خوب رو سر همین استرس از دست داد ضمن اینکه اطرافیان هم واقعا اذیت میشن. خب خدا رو شکر الان که نه، حتی خیلی قبل تر علم روانشناسی برای چنین اختلالاتی درمان پیدا کرده . کافیه مشکل رو بپذیرید و با مراجعه درمانش کنید عزیزم

مهناز جمعه 1 فروردین 1404 ساعت 10:27 ب.ظ

سلام
شیرینی هاتون عالی اند دست مریزاد عزیزم
فقط یه سوال مهربانوجان میشه به جای آرد موچی(گلوتینوس) میشه آرد برنج استفاده کرد ؟

سلام مهناز جان
ممنونم عزیز دل
نه نه اصلا اینکارو نکنی هااا، خراااب میشه قربونت

ناری جمعه 1 فروردین 1404 ساعت 07:55 ب.ظ

سلام عزیزم با توجه به اینکه شما در کار تولید هستید. قصد توسعه کارتون رو ندارید؟ ما میتونیم در کار شما سرمایه گذاری کنیم که کارتون رو گسترش بدید؟

سلام دوست عزیز . چرا واقعا دوست دارم کارم بزرگتر بشه ولی شراکت رو نمیپسندم شاید در حد شراکت خانوادگی مورد قبولم باشه.
از پیشنهادتون ممنونم

فرناز سه‌شنبه 28 اسفند 1403 ساعت 02:51 ب.ظ

عزیزم امیدوارم سال خیلی خوبی باشه برای خودت و خانوادت. امیدوارم امسال یه کافه خوشگل باز کنی
و عروسی هم به کوچه ما ایرانی‌ها برسه

ممنونم فرناز جانم . برای تو و خانواده قشنگت همینطور باشه
آخ چه روزی بشه اون روز

پری دریایی سه‌شنبه 28 اسفند 1403 ساعت 08:02 ق.ظ

سلام مهربانوی مهربون دوست داشتنی

کیک ها و شیرینی هاتون رنگ زندگی دارن و مطمئنم طعم زندگی هم دارن
از وقتی مهردخت جان دبیرستان بود همراه وبلاگتون هستم و همیشه ازتون یاد گرفتم
خداروشکر که ایران ما، عزیزان مهربون و همدل و خیری مثل شما داره.

پیشاپیش سال نور ور بهتون تبریک میگم و براتون بهترین بهترینهارو از خدا میخوام و دعا میکنم شما و خونواده شمعدونی محترمتون همیشه تنشون سالم باشه و دلشون بخنده. دعا میکنم شیرینی دال همیشه پررونق تر از قبل باشه.
دوستتون دارم خواهری

سلام پری قشنگم
ممنونم عززیز دل. قربون مهربونیت نازنین رفیق قدیمیم
منم برای تو و عزیزانت که میدونی اونا رو هم چقدردوست دارم و دعاگوشون هستم ، سالی مملو از سلامتی، شادی و آرامش ارزو دارم
من بیشتررر عززیزم

شیدا دوشنبه 27 اسفند 1403 ساعت 02:43 ب.ظ

ان شاالله سال پرخیر و برکتی رو شروع کنید
چه کیک قشنگی

ممنونم عززیزم برای شما هم همین باشه
ای جاانم مرررسی

ماه شنبه 25 اسفند 1403 ساعت 10:33 ب.ظ

سلام مهربانوی عزیز
کیک بسیارزیبا بود، مرسی وسط این همه شلوغی پست نوشتی.
یاد ان اهنگ قری که قدیما دم عید گذاشتی بخیر....
یاد ان حرفت افتادم که نمی شه همه چیزهای خوب برای کسی بخوای فقط همونها پیش بیاد، ذات زندگی این جوری نیست...
دوستت دارم، انشاا... سالی سرشار از سلامتی و خیر و برکت در کناز عزیزانت پیش روت باشه
انشاا... توی کوچه همه عروسی و قر و خنده

سلام ماه زیبای من ممنونم مهربون
آخ یادش: بخیررر ، امکان نداره حوالی نوروز بخوام پست بذارم و یاد اون اهنگ شاد و خاص نیفتم
آرره واااقعا ذات زندگی اینحور که نیست هیییچ، انگار بیشترش هم یه جور دیگه س
منم خیلی دوست دارم رفیق قدیمی
آخ چه روزی بشه اون روووز

نرگس شنبه 25 اسفند 1403 ساعت 10:02 ق.ظ http://azargan.blogsky.com

سلام بر مهربانوی عزیز
خدا قوت ایشالا پررزق وروزی باشه برات
امان از ادم های استرسی که جون ادم رو به لبش میرسانن واینکه برای ادم های وقت شناس وسروقت اینا دیگه ادم رو خیلی اذیت میکنه ایشالا که سال خیلی خیلی خوبی رو شروع کنی توام با شادی وسلامتی باشه برای خودت وعزیزانت

سلام نرگس جانم
ممنونم عززیزم
آرره واقعا من خودم حساسم این دوستمون هم دیگه داشت مریضم میکرد
برای تو و همه عزیزانت هم همین باشه

سارا شنبه 25 اسفند 1403 ساعت 09:27 ق.ظ

سال نو مبارک!مرسی که انسان خوبی هستین و خوبی رو ترویج می کنین! به امید عروسی تو کوچه ما در سال 1404

سال نوی شما هم مبارک سارای مهربونم
عزززیز منی لطف داری
به امید اون روز زیباااا

مریم پنج‌شنبه 23 اسفند 1403 ساعت 10:40 ب.ظ http://m202m.blog.ir

سلام مهربانوجون خسته نباشی عزیزم
میشه آدرس پیج شمارو داشته باشم؟؟ پیج شیرینی و کیک هات رو

سلام مریم جون سلامت باشی عزیزم
بعله چراکه نه عزیزم

daalpastry@

تیلوتیلو پنج‌شنبه 23 اسفند 1403 ساعت 09:21 ب.ظ

سلام مهربانوی عزیزم
حالا که نوشتی آخرین پست امسال ... منم پیشاپیش سال نو را بهت تبریک میگم و امیدوارم سال خیلی خوبی پیش روی همه ی ایرانیان و شما و عزیزاتون باشه

سلام تیلوی قشنگم
ممنونم مهربون برای تو هم بهترین باشه
بهارت پیشاپیش مبارک

ونوس چهارشنبه 22 اسفند 1403 ساعت 12:51 ب.ظ

سلام مهربانو جان
خدا قوت هنرمند
حس کلیپ آخریت خیلی خوب بود دلم نیومد خاموش برم
ممنون عزیزم که دلمو با حس خوب پر کردی

سلام ونوس جانم
ممنونم عزیزم
خوشحالم دوست داشتی
قربون دلت ونوس جان آدرس نداره کامنتت تو ونوس کوچه باغ آرام،دوست قدیمی خودمی؟؟

شیرین چهارشنبه 22 اسفند 1403 ساعت 09:08 ق.ظ

سلام عزیزم
خداقوت
چه کیک خوشگلیه
خیلی خوبه که مناسبتو بهتون میگن وشما کیکو درست میکنین
قنادی نزدیک خونه ما کیکهای خوبی داره یعنی زیاد شیرین نیست وپراز مغزو موزه ولی ایرادبزرگش اینه که هرمناسبتی که واسش کیک بخوای میگه عکس بده!
خب عزیز من یه ایده هم خودت بده
من برنامه م اینه وقتی بازنشسته شدم یه جشن باحال تو خونه بگیرم .تاحالا کسی توفامیل اینکارونکرده ! ایشالا به شرط حیات
اون موقع بشما سفارش میدم تا یه کیک خوشگل وخوشمزه واسم درست کنین

سلام شیرین جان
مررسی عززیزم . راستش اگه کسی عکس بده و کیک بخواد در صورت امکان همون مدل براش درست میکنم ولی اگه ایده ای نداشته باشه با صحبت کردن درمورد سلیقه ش به طرح دلخواه میرسیم

به به چه جشنی بشهامیدوارم سلامتی باشه قربونت منم با افتخار انجامش میدم

نوشی چهارشنبه 22 اسفند 1403 ساعت 08:32 ق.ظ

وااااای خدا
دلم ضعف رفت واسه اینهمه هنر و زیباییی و روح که توی کیک زییای بهاری تو موج میزنه . آفرین بهت عزیزم
ولی آخرش ازاینهمه مهربونی و صبوری که واسه همه خرج میکنی من دق میکنم . دختر یک کلام بگو دیگه زنگ زدن ممنوع خودتو راحت کن
اگه خواستی شماره منو بده از این به بعد من بشم مسوول سفارشات و پیگیری ارسالیای شب عیدت

قربون تو نوشی جانم
محبت داری
ای وااای خدا نکنه

ربولی حسن کور چهارشنبه 22 اسفند 1403 ساعت 07:56 ق.ظ http://rezasr2.blogsky.com

سلام
پیشاپیش سال نوتون مبارک. امیدوارم سال خوبی برای همه درپیش باشه.
تجربه ثابت کرده وقتی برای چیزی این قدر استرس داریم احتمال خراب شدنش بیشتر میشه!

سلام
ممنون آقای دکتر برای شما و خانواده محترمتون هم همینطور
دقیییقا همینطوره

نسرین چهارشنبه 22 اسفند 1403 ساعت 07:12 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

واقعا نگران سلامتیت هستم. همیشه ساعت آخرین پیامک چتمون را بعد از اینکه شب بخیر میگی با اولین پیام روز بعد را مقایسه میکنم تا ببینم چند ساعت خوابیدی. خیلی دوستت دارم و برام خیلی مهمی.
تو زندگیم به اندازه انگشتای یک دستم تونستم به کسی که از خانواده ام نبودن تا این حد اعتماد و مهر و عشق داشته باشم و تو یکیشونی.
خدا بدادت برسه با مشتری وسواسی
چقدر این کیک قشنگه!
ترا بخدا برای خودت ساعت کاری تعیین کن و سعی کن ده شب تا شش صبح بخوابی. دیگه هیچی ازت نمیخوام.
خوشحالم اینبار هم میتونم توی اون لیست کمک و در کنارت بمونم.

عززیز منی خواهر جون حق داری و این احساس متقابله
چشمای مهربونت قشنگ میبینه عزیزم .
بخدا سعی کردم نسرین جون نمیشه من عاشق شب ها هستم
تنت سلامت باشه عزیزم همیشه پای ثابت کمک ، مهربونی هستی

مریم چهارشنبه 22 اسفند 1403 ساعت 06:22 ق.ظ http://Marmaraneh.blogsky.com

خسته نباشید بانو با این شلوغی‌های آخر اسفند، انشالا که سال جدید پر باشه از اتفاقهای خوب و روزهایی خوب برای شما و خانواده و البته برای همه

سلامت باشی مریم جان
برای شما هم همینطور عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد