دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

مامان شمعدونی ها

خب بفرمایید دهنتون رو شیرین کنید :


این یک کیک سنتی، از کشور نروژه که خودشون به نام (بهترین کیک دنیا)معرفیش می کنند. تشکیل شده از یک نوع خاص کیک و کیک پایه و مرنگ بادامی روی سطح اون . کیک رو به  دو قسمت می کنند و لایه زیرین رو با مارمالاد توت فرنگی دست ساز  و خامه پنیری با طعم فراوان لیمو میپوشونند . روش رو هم که مشخصه پر از توت فرنگی و برش های لیمو و توت سیاهه. 

وقتی کیک برش میخوره و اون مارمالاد توت فرنگی میزنه بیرون ، دیگه میشه جشنواره رنگ ها و مزه هاااا


پسندیدین؟؟

حالا چرا اول پست، خیلی بی مقدمه رفتم سراغ کیک؟ 

خب آخه دوباره میخوام از بیمارستان و جراحی براتون بنویسم ، گفتم دیگه حالتون بد میشه بس که موضوع پستهام شده  دوا و دکتر

مامان رو دیشب (یعنی دوشنبه بیمارستان بستری کردیم تا امید به خدا،صبح امروز یعنی عمل بشه . 

دلیل عملشم ، درآوردن پلاتینیه که سه سال پیش تو پاش گذاشتن وکار گذاشتن  پلاتین جدید . تازه این عمل ، پیش نیاز عمل تعویض مفصل زانوعه

همه چی هم خوب داشت پبش می رفت تا اینکه  موقع پذیرش یه فرم های دیگه هم گذاشتن جلومون  و گفتن : ریسک این عمل بالاست ، من با ایما و اشاره سعی کردم به  دکتر بفهمونم که جلوی مامان این حرفو نزنه و مامان متوجه نشه،  ولی مامان  کاملا حواسش بود و فهمید و متاسفانه ترسیده بود. 

اینجا داشت آزمایش خون میداد و هنوز این صحبت ها نشده بود و میخندید


برای این عمل، دکتر دوتا شماره تلفن بهمون داده بود و گفته بود که با یکیش برای دریافت وقت عمل و با یکی دیگه ش برای خرید پلاتین جدید هماهنگ کنید. 

تقریبا دوهفته پیش من به شماره مخصوص وقت عمل پیام دادم. آقای بسیار محترمی بودند که راهنمایی کردن و بعد از توافق برای تاریخ ۲۳ اردیبهشت، گفتند یه هزینه ۲۵ میلیونی برای تیم جراحی هست  که باید زحمت بکشید پرداخت کنید تا وقت عمل قطعی بشه . گفتم:  چشم ، پرداختیم و رسید رو فرستادیم . هزینه تیم جراحی ، یعنی همون زیر میزی خودمون که شیکش کردن و میگن هزینه تیم جراحی!! خدا شاهده ما هم هیییچ اعتراضی نداریم . طرف یه خونه معامله میکنه، خداتومن بنگاه کمیسیون میگیره ، زیر میزی جراحی با این دکتر خوب ، ۲۵ میلیون که دیگه قابلی نیست ، ولی کفر من یه جای دیگه دراومد که الان خدمتتون عرض میکنم . 

به اون یکی شماره که مربوط به تهیه پلاتین جدید بود ، پیغام دادم و دست خط ذکتر رو براش فرستادم .  ایشونم با محبت جوابم رو داد و گفت  میشه ۱۸ میلیون و هشتصد . اگر میخواید که لطفا واریز کنید تا روز روشنبه ارسال کنیم بیمارستان برای عمل آماده باشه . 

گفتم : حتما میخوامش چون چاره ای ندارم و سه شنبه وقت عمله . 

ایشونم گفت براتون شماره شبا ارسال شد. 

همین که گفتم چشم پرداخت میکنم ، یهو گفت : درضمن من بابت درآوردن اون پلانین قبلی وجهی دریافت نمیکم. 

 خیلی تعجب کردم . گفتم : من متوجه منظورتون نمیشم . 

گفت: ببینید مثلا شما تشریف میبرید پرتقال میخرید ولی هندوانه هم میبیند و اونم میحواهید. 

خب هندونه یه قیمت داره و پرتقال یه قیمت دیگه. متوجه شدید؟ 

گفتم : نه والااا . چه ربطی به موضوع ما داره . گفت:چشم ، توضیح میدم . 

گفنم : نه خواهش میکنم توضیح دادید دیگه . الان من ۱۸۸۰۰ رو واریز میکنم . 

واریز کردم و رسید فرستادم . تشکر کرد گفتم : شما تجهیزات پزشکی هستید یا جزو تیم جراحی هم هستید؟ البته میدونستم که فقط تجهیزات پزشکیه . 

گفت : نه ما فقط تجهیزات پزشکی هستیم ، چطور؟ گفتم : هنوز دارم به حرفتون که گفتید هزینه دراوردن پلاتین قبلی رو نمیگیرید فکر میکنم . 

گفت : توضیح بدم؟ گفتم : نه خب شما توضیح دادید و با خرید میوه مثال زدید که بنظرم ربطی نداشت به کار ما . حالا من یه مثال میزنم . 

فرض کنید من قبلا رفتم دکتر و دستمو بخیه زدم جوش نخورده الان دوباره اومدم دکتر و هزینه ویزیت و یه جراحی ساده رو دادم و دکتر  بخیه قبلی دست من  کشیده و دوباره  چند تا بخیه  زده ، بعد برام دارو نوشته من اومدم داروخانه دارو هامو گرفتم و آقای داروخانه به من میگه داروهات شده هزارتومن ، ولی من پول کشیدن بخیه ها رو ازت نمیگیرم . 

خب من تعجب میکنم ، پیش خودم میگم : به شما چه ربطی داره هزینه بخیه کشیدن من ؟؟ شما داروخانه اید و دارو رو باید به من بدید. 

گفت : نه آخه داستان همون تفاوت قیمت پرتقال و هندوانه ست . 

گفتم: آهاااا ... پس وقتتون رو نگیرم ، میدونم خیلی شلوغ هستید . 

***

نمیدونم این آدما فکر میکنند با احمق طرفند؟؟ نه جااانم ما مجبوریم ولی احمق نیستیم که !!!

مریض من داره میره عمل تو هم وسیله رو بفرست و پولشو بگیر دیگه چرا داستان میگی!! 

نامرد منظورش این بود که به هر ترتیبی شده منت بذاره سرم وگرنه تو چکاره ی تیم جراحی هستی که تخفیف میدی!

**** 

باز خلقم تنگ شد .

بیاید این یکی سفارشای گوگولی رو هم ببینید تا منم خلقم بیاد سر جاش 


اینا سفارش کیک های لیوانی برای جشن روز معلمه 

۱۴ تا پسر بچه گوگولی همراه معلمشون ، اون آبی ها برای پسرها و اون یه دونه صورتیه برای خانم معلمشونه ( با اون پاپیون صورتی روی کله ش)

*****

 من برم آماده شم تا خیابون ها از ترافیک نترکیده خودمو برسونم میدون ونک ، بیمارستان مامان. 

  قبل از عمل کنارش ، طفلک ته دلش خالی شده بود عزیزکم 

دوستتون دارم 

برای همه آرزوی سلامتی دارم ، شما هم لطفا از دلای مهربونتون مامان مصی من رو بگذرونید که سلامت بیاد بیرون . اون که ترسیده هیییییچ ... خودمم با دست لرزون صد جا رو برای رضایت عمل امضا کردم


پینوشت: بابت مورد پست قبل دست همگی درد نکنه . البته حدود ۱۰ میلیون جمع شده . تو پست بعد در مورد شرایط مدد جومون مینویسم . اگر در اطرافتون کسی رو داریر که تمایل به کمک کردن داره حتما معرفی کنید . 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد