دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

جماعت خطرناکی شدیم

مهم : آح آخ یگی از عکس ها رو جا انداخته بودم که خیلی مهم بود. دوباره بخونید اصلا بدون اون متوجه توهینش نمیشید
--------
اومدم یه تجربه ی جدید از ارتباطات اجتماعی رو باهاتون درمیون بذارم . راستش من با وجودی که همیشه روابط عمومی زیادی داشتم، با ادم های عجیب زیادی روبه رو نشدم . نمیدونم شما ها هم مثل من هستید یا برعکس ؟؟ 
میدونید که من تو این چند سال که کار قنادی رو شروع کردم ، کلاس و دوره های آموزشی زیاد گذروندم .. هم حضوری، هم غیر حضوری و بصورت پکیج های تلگرامی همراه با گروه رفع اشکال و هم از آموزش های رایگانی که در اینستاگرامه خیلی استفاده کردم . 

تقریباً یکسال و نیم پیش تو قسمت اکسپلور اینستا یه پیج قنادی دیدم  و از آموزشی که گذاشته بود خوشم اومد ... 

فالوش کردم و زنگوله ی بالای پیج رو هم زدم که هر وقت پست  یا استوری جدید گذاشت متوجه بشم . 

کم کم ازبعضی از چیزایی که آموزش میداد، اگرخوشم میومد، یا با چیزی که من بلد بودم متفاوت بود رو درست میکردم و براش عکس می فرستادم  و تشکر میکردم . ( نه با ایشون، کلاً با همه ی پیج های دیگه همینطورم .. خاموش نیستم ، کامنت میذارم و فعالیت میکنم)

یک بار یه کیک سیب که بارها درست کرده بودم رو گذاشت و گفت این  یک دستور ایتالیاییه . 

******

اهاا درضمن خودش رو اینطوری معرفی میکرد که من مهندس شیمی هستم و ده سال پیش از کاری که در زمینه تحصیلم بود بنا به اجبار اومدم بیرون و تصمیم گرفتم شیرینی پزی رو یاد بگیرم و ادامه بدم ، چند سال هم اروپا بودم و باز بنا به اجبار برگشتم ایران و تو یکی از شهر های شمال زندگی و کار میکنم. 
*******آره میگفتم : خلاصه من این کیک سیب  ایتالیایی رو  با رسپی ایشون درست کردم.  فرقش با دستورات  دیگه ای که قبلا درست کرده بودم این بود که سیب های  داخل کیک  رو تفت نمیداد و همینطوری بصورت مکعبی خورد میکرد و میریخت تو مواد کیک و میرفت تو فر . 
من که براش عکس فرستادم اومد پرسید : از کیک راضی بودی؟ 
گفتم : بله  خوب بود،  با چیزایی که قبلاً درست کرده بودم متفاوت بود،  من ترجیح میدم سیب ها رو مطابق معمول کمی تفت بدم که زنده نباشه . 
یهو برآشفت و گفت: نعععع اصلا زنده نمیمونه سیب هاش.  حتما شما بلد نبودی و خراب کردی و .. 
گفتم: کار سختی نبود که اشتباه کنم،  درضمن توضیح شما هم کافی و شفاف بود و طبق اون پیش رفتم ، حالا دفعه بعد دقت میکنم ببینم مشکلم کجاست. 
گفت: نه شما مبتدی هستی ، نفهمیدی چکار کنی . 
منم اون روز حالم خوش بود،  اصلاً تو مود دعوا کردن نبودم 
گفتم : عزیزم من مبتدی نیستم این پیج کاریمه و سفارش میگیرم ( آدرس پیج شیرینی دال رو براش فرستادم)
اومد گفت: واقعاً سفارش میگیری؟؟ بنظرم کارت اصلاً خوب نیست . 
برشیطون لعنت  هنوز به آستانه ی تحملم مونده بود و میل دعوا نداشتم 

گفتم: از نظر خودم و مشتری های عزیزم کارم بد نیست ، ولی سعی میکنم بیشتر یادبگیرم و تمرین کنم . 


فکر کنم دیگه خجالت کشید اومد خوند  جواب رو ، یه قلب گذاشت برامو رفت . 


یه مدت تحویلش نمیگرفتم تا دوباره یه چیزی گذاشت که خوشم اومد .. رفتم درست کردم و براش عکس گذاشتم ، کلی ذوق کرد و به به گفت و دوباره دوست شدیم .. 


چند ماه بعد،  هی میومد استوری میذاشت و تبلیغ کلاس های  آنلاینشو میکرد .

 روشش این بود که دوربین به دوربین اون درس میده و طرف هم اینور با ابزار خودش  رسپی رو میپزه و ایشون رفع اشکال میکنه .

 خب من این روش رو دوست نداشتم چون عادت دارم  یه رسپی رو چند بار خودم درست میکنم و ازش تست پخت می گیرم و ... 

ولی رو استوریش جواب نوشتم که : چقدر عاالی شده خسته نباشی 

اومد خیلی بی ربط نوشت : دریا جون این شیرینی ها عااالی هستن . گفتم: بله مشخصه . گفت : کلاسش رو شرکت نمیکنی ؟ گفتم : من برای شیرینی های عید مشتری دارم عزیزم . (یعنی خودم بلدم)
درضمن چون کارمندم وقتم محدوده و نمیتونم شرکت کنم. گفت: کارمندم که بهونه ست .. میتونی مرخصی بگیری . 
گفتم : نه دیگه؛ متاسفانه شرایطم یه جوریه که مرخصی هامو نیاز دارم . 

استیکر خنده گذاشت و نوشت: گفتم که بهانه ست .. شما مشکلت اینه که آموزش رایگان دوست داری ولی عزیزم برای موفقیت لازمه پول خرج کنی . 


الان که فکر میکنم میبینم چقدر اون روزا اعصابم سرجاش بوده واقعاً نمیزدم از وسط نصفش کنم

نوشتم : با حرفت کاملاً موافقم .. برای موفقیت باید هزینه کرد و اصلا اسمش هزینه نیست یه جور سرمایه گذاریه، منتها  چون من از آموزش های رایگان پیج شما استفاده میکنم، شما فکر میکنی من برای آموزش هزینه نمیکنم .

 بعد عکس خودم و استاد رحمتی که دوتایی با مدرک دوره م گرفتیم رو براش فرستادم و نوشتم : استاد ، من تو آکادمی آنکا که میدونم معرف حضورتون هست دوره دیدم .(آموزشگاه آنکا خیلی لاکچری و گرون قیمته دوذه هاش)

 عکس چند تا وورک شاپی که شرکت کرده بودم  و همه تو آکادمی های معتبر و معروف هستند و میدونم میشناخت رو براش فرستادم . 

دیگه  تو افق محو شد و هیییچی نگفت، منم سربه سرش نذاشتم تا یه مدت ..

 از عید به بعد که من بازنشسته شدم خب مسلماً حضورم پر رنگ تر شد، کلی باهاش در ارتباط بودم و استاد استاد به ک.. ( شما بخونید به دُمش ) میبستم .  اومد پرسید : بازنشست شدی دریا جان؟

 گفتم : بعععله . 

تا اینکه خبر داد یه کلاس کوکی  بصورت وی آی پی میخواد برگزار کنه. 
حالا منظورش از وی آی پی چی بود؟ این بود که چهارمدل کوکی تو یه پیج خصوصی اینستا میذاشت و برای رفع اشکال همونجا به مدت یک ماه لایو میذاشت و ... 

بعد یکماه هم همه چی رو پاک میکرد. 


خب من خودم کوکی زیاد درست میکنم ،  با این یک ماهه بودنش مشکل داشتم ، ولی دیدم قیمتش زیاد نیست گفتم  بذارشرکت کنم کلاسشو  ببینم تکنیک خاصی داره؟؟

 یا اینکه اصلا روشش چیه اگه خواستم باهاش کلاس انلاین بردارم بدونم چطوری کار میکنه . 


من ثبت نام کردم و کلاس جلو رفت .. خوب بود  چون لایو زیاد داشت و من همه رو میدیدم ... و در زمینه ی فروش هم خیلی راهکار میداد ولی  کوکی هاش کلا  چهارتا بود که از اول میدونستم ،   حواشی تدریس نکته زیاد داشت و یاعث شد در کل راضی باشم . 


اهاااا؛ یه چیزی هم بود یادم رفت بگم:  اینکه تو پیجش خیلی میگفت من از نظر روانشناسی خیلی مشکل داشتم ، تراپیستم معجزه کرد و من 4 ساله به زندگی برگشتم و ...


 چند روز پیش؛  همین بعد از تولدم بود،  اومد تو خصوصی اینستا نوشت : دریا جون چکار میکنی کم پیدایی؟

براش عکس تولدمو فرستادم و گفتم سرم شلوغ بوده سفارشامم زیاده . برام خوشحالی کرد و تبریک گفت و  گذشت .. 


 چند روز بعدمن کیک لیمویی که تو پیجش درست کرده بود رو با یه تزیین خیلی خوب تبدیل به کیک تولد کردم و دادم به مشتری ..

 چون مشتری دوساعت قبل سفارش داد و گفت:  خیلی عجله ای میخوام تولد دوستمو سورپرایز کنم ،  حتی شده یه کیک ساده عصرانه بهم بده 

 من براش کیک رو خوشگل کردم گفتم خوشحال بشه و خاطره ی خوبی بشه براشون . 


بعد عکس فرستادم برای افسانه و گفتم این کیک رو میشناسی ؟ ذوق کرد و گفت:  آرره کیک منه چقدر خوشگل درست کردی .. نوشتم : استادم تویی دیگه کمتر از این نمیشه بعد اومد   نوشت:  دریا جون چه خبر از فروش کوکی ها؟؟ 

منم براش نوشتم : برای کوکی ها سفارش خونگی دارم(مثل کارمندها و مامان هایی که برای بچه هاشون خوراکی سالم میخوان) ولی کافه ها بیشتر موچی و اسلایس کیک سفارش میدن . 


اصلاً حدس نمیزنید اومد چه جوابی داد 
.. از اینجا به بعدشو عکس چت هامونو میذارم 

چون خوندن عکس ها ممکنه سخت باشه، عین چت ها رو هم  مینویسم. 

بذار از اول بنویسم:


-افسانه جون این کیک رو میشناسی؟
-بله کیک لیموچقدر زیبا درستش کردینااا، دریا جون از فروش کوکی ها چه خبرا؟
-قربونت عزیزم، شما استادم هستید دیگه کمتر از این ممکن نیست
افسانه جون کوکی ها بیشتر مشتری های خانگی  برای بچه هاشون یا کارمندها برای میان وعده روزانه دارن. کافه ها و جاهای شبیه اون کمتر کوکی میخوان
کافه ها طالب اسلایس کیک و موچی هستن
-عجب...
موارد خنده داری میشنوم شما هنوز وارد نیستین . شما دلتون میخواد کیک بفروشید. هر کار دوست دارید بکنید.
-این چه طرز برخورد کردنه؟؟؟!!
- جای قدردانیتونه؟من وظیفه ای دارم در قبال شما؟؟!!میگن هر کسی ظرفیتی داره بیش از حد براش قدم برداری تصور ناجور میکنه
واقعا متاسفم
- حالتون خوبه شما؟؟؟!!قدردانی؟؟!! بهتره برید یه نگاهی به چت های قبل کنید تو این یکسال و اندی غیر از قدردانی و احترام چیزی از من دیدین؟؟ هر وقت چیزی درست کردم اومدم عکس گذاشتم بارها به عناوین مختلف تشکر کردم .من از شما طلبکاری کردم مگه؟؟!!سوال کردید از فروش کوکی چه خبر، توضیح دادم بیشتر مشتری های خانگیم ازم کوکی خواستن، کافه ها کمتر. حالا شما از این نوشته داستان درست میکنی؟؟چه قدمی برداشتی شما؟؟!! اصلا مگه باید قدمی برداشته بشه؟؟ شما تدریس کوکی کردید منم شرایطش رو رعایت کردم شرکت کردم ، چی باعث میشه فکر کنید بیش از حد قدم برداشتید یا من توقع داشتم بردارید و الان برنداشتید و حرفی زدم؟!منم واقعا متاسفم. شما طرف خودتو نمیشناسی و متاسفانه به من که همیشه با احترام و از سمت قدردانی و فروتنی (البته تربیت و شخصیت من همینه) برخورد داشتم توهین کردید. این رفتار بسیار غیر حرفه اییه و بالغانه نیست... با تراپیستتون حتما درمیون بذاریدو صادقانه بگید بین من و شما چی گذشته البته اگر همونطور که ادعا میکنیدسلامت روان براتون اهمیت داره. 
موفق باشید. ولی یه چیزی رو واقعا درست گفتید"هر کسی ظرفیتی داره"شما اصلا ظرفیت ندارید و کاملا دچار توهم هستید!!







اصلا تو بگو به هر دلیلی من دوست دارم کیک بفروشم .. به توچه آخه؟؟ مگه ضمانت دادم حتما کوکی بفروشم؟؟؟
حالا من براش نوشتم  پایینی ها رو بعدش همو بلاک کردیم






و تمااام .. اگر بار اولش بود میگفتم یه چیزیش شده ولی خب من قبلا خیلی بهش فرصت داده بودم . ظاهراً تراپیستش گند زده و طرف رو دچار توهم و خودبزرگ بینی کرده . 

آدما در هر سن و موقعیتی از نظر سن و تحصیلات و موقعیت های اجتماعی میتونن خیلی مثبت و محترم یا برعکسش باشن .. والا من تو این چند سال اینهمه چیز یاد گرفتم از اساتید مختلف اصلا یه کوچولو هم شبیه این نبودن . 


این موضوع رو با یکی از دوستان که مطرح کردم گفت: کجای کاری ؟؟ مردم خیلی داغون شدن؛  طرف موقع رانندگی یکی پیچیده جلوش این طفلک ماشینو جمع کرده بعد واکنشش این بوده که :آقای محترم این چه وضع رانندگیه . بعد راننده ی دیوانه پیاده شده 40 کیلو ادم نحیف رو به قصد کشت زده . 


خلاصه که خیلی مراقب خودتون باشید ؛ جماعت خطرناکی شدیم
میدونید که خیلی دوستتون دارم 
پینوشت: فریبا جان به زودی برات جواب میدم از همون راه هایی که گذاشتی

نظرات 41 + ارسال نظر
رویا چهارشنبه 10 مرداد 1403 ساعت 03:24 ب.ظ

من کلاس دسر شرکت کردم 7 ملیون 4 روز از صبح ساعت 9 تا بعد از ظهر ساعت 7 بنظرتون گرونه یا نه؟

نگار جون چه عاالی عزیزم
ببین درمورد قیمت همه چیز نسبیه ، ممکنه این کلاس نسبت به یه کلاس دیگه گرون یا ارزون محسوب بشه
اینکه خودتون کار رو انجام داده باشید(وورک شاپ) باشه و اینکه مدرک چی باشه و اینکه لوازم و مواد در اختیارتون گذاشته باشند یانه،خیلی
مهمه به هر حال خوبیش اینه که کاری که دوست داشتی رو شروع کردی عزیزم
موفق باشی

مهرگل یکشنبه 31 تیر 1403 ساعت 12:52 ب.ظ

ما هیچ ما نگاه ...............
طرف انتظار داشته شما بگی نمیدوووووونی با اون کلاس کوکی هات چه غوغایی شده کل تهران فقط سفارش کوکی میخوان
از موفقیت شما جا خورده و انتظار نداشته که سفارشاتت بالا باشه میدونی چرا؟ حدس میزنم اون قدری که باید خودش سفارش نمیگیره و برا همین اصرار داره همش کلاس آموزشی بزاره البته این نظریه میتونه تا حدودی اشتباه باشه ها فقط نظر منه
با تچکر

آررره
منم تچکر میکنم

زری.. چهارشنبه 27 تیر 1403 ساعت 04:03 ب.ظ http://maneveshteh.blog.ir

سلام، مهربانو جان من با جوابی که به ایشون دادید مشکلی ندارم:) اما یه اما داره، بنظر من شما با شناختی که از این آدم گرفتید نباید خودتون را در تیررس ایشون قرار میدادید. بنظرم این ایراد بهتون وارد هست. اوکی آموزش های رایگانش را استفاده میکنید و مطابق اخلاق خودتون دوست دارید فعال باشید و عکس و ... بفرستید و قدردانی کنید ولی وقتی دیدی این آدم مدلش اینطوری هست واقعا اصراری نبود بر اون اخلاق خودتون بمونید. مگه قسم خوردی دختر؟ رسپی را با تعهد عکس و فیدبک که نگذاشته بود:)) بنظر من الویت اول ما باید حفاظت از روان خودمان باشد، ما وقتی قدردانی میکنیم در واقع داریم به روان خودمان حال و پیام خوب میدهیم اگر قرار باشد برعکس حس منفی بهمون بدهد چه اصراری هست خودمون را در معرضش قرار بدهیم. ایشون هم با چند برخورد قبلی نشان داده بود که احتمالا کار به اینجا بکشه.

زری جانم سلام
با حرفت کاملا موافقم همونطور که در جواب کامنت های قبل گفتم دلیل اینکه تو اداره بعد از اینهمه سال با کسی مشکل نداشتم همین بود که با کسانی که بوی مشکل میدادند و حالشون زیاد جور نبود ارتباط نمیگرفتم جریان اون خانمی که پسرش کانادا بود رو که یادته ؟
در مورد این افسانه باهاش کلاس کوکی ها رو برداشته بودم و اینکه خودش اومد گفت چرا کم پیدایی چون طبق روال کلاس باید او لایوها شرکت میکردم که بهش گفتم مشغول سفارشام بودم و درضمن تولدم بود و ... که گفت از فروش کوکی چه خبر ؟ و ادامه ماجرا .
نمیدونم باور کن اصلا حدس نمیزدم بگم کوکی هارو خونه ها بیشتر میخرن تا کافه ها انقدر برآشفته بشه .
قول میدم بعد از این بازم رو روابطم دقت کنم ، چی بگم آدم تا زنده س انگار باید غافلگیر بشه

پریمهر چهارشنبه 27 تیر 1403 ساعت 09:51 ق.ظ https://parimehr.blogsky.com

همون اول که گفت کارت اصلا خوب نیست مشخص بود ایشون قصد تخریب داره، اعصاب قوی داشتی که با این شخص ادامه دادی.
البته بنظر من نباید تراپی رفتنشون رو به روش میاوردی مهربانو جان

ظاهرا مرض داشتم نه اعصاب قوی پریمهر جون
والا من خودم هزارساله تراپی میرم ، یعنی اگر هی بیام بنویسم بچه ها تراپی رو جدی بگیرید بعد بگم کاری کردم که مهردخت از پدرش منزجر بشه تا انتقام زندگی مشترک نافرجامم رو از پدر مهردخت بگیرم شماها حق ندارید بگید مهربانو حتما به تراپیستت بگو با بچه ت چکار کردی تو که ادعات میشه باید تراپی رو جدی گرفت؟

تراویس بیکل سه‌شنبه 26 تیر 1403 ساعت 02:07 ب.ظ https://travisbickle4.blogsky.com/

من متوجه نشدم،چون کوکی فروختین ناراحت شده؟

نه دوست من ، اگر حوصله داری دوباره بخون
هرچند که خودمن هم واقعا متوجه نشدم مشکلش چی بود؟
اصلا اینجا نوشتم که دوستان هم بخونن ببین بنظرشون چی باعث شد
حقیقتش خیلی اصرار داشت که به کافه ها یا آموزشگاه های درسی یا آرایشگاه ها کوکی بفروشیم . من گفتم مشتری کوکی های من بیشتر خانه دارها برای بچه هاشون یا کارمندای اداره برای میان وعده شون هستند و کافه ها ازم موچی و کیک های کافه ای میخوان که اینطوری شد .

نیلوفر طلایی شنبه 23 تیر 1403 ساعت 06:50 ق.ظ

واقعا هم یه عده عجیب و خطرناک شدن. مشابه این اتفاق برای من همین تازگیا افتاد با این تفاوت که دوست چهارساله ی دوره ی کارشناسیم بود..... اصلا یه جوری برخورد کرد من خشک شدم و بعد هم از شدت شوکه شدن و ناراحتی بلاکش کردم همچنان بلاکه ولی واقعا موندم آخه من که چیزی نگفتم همچین کرد حالا باید سر فرصت تعریف کنم اون روز رو ببینم نظر شما چیه

منو باش فکر کردم فقط خودم چنین تجربه عجیبی داشتم

لیلی جمعه 22 تیر 1403 ساعت 04:25 ب.ظ http://leiligermany.blogsky.com

حالا اشکال نداره کوکی ها رو بده ما بخوریم که اونم راضی بشه مشتری داره

مریم جمعه 22 تیر 1403 ساعت 10:16 ق.ظ http://Marinez.blogsky.com

توهم برش داشته ! واقعا چقدر صبوری کردی دریا جون !
اتفاقا این خانم دیروزم لایو گذاشته بود هی اون بالا تو استوری‌های من ظاهر میشد میگفتم این کیه

خیلی دلم میخواست با صبر من آروم بشه و دست از این رفتارهای عجیبش برداره چون عادتش بود با خوئ من که دفعه سومش بود ، هر چند وقت یه بار هم عکس چت هاشو با دیگران میذاره که فلانی توقع بیجا داشت و نشوندمش سرجاش و این حرفا( حالا حتما منم استوری کرده) ولی نشد که نشد به راه راست هدایتش کنم .

خود خودشه مریم جون

رهگذر پنج‌شنبه 21 تیر 1403 ساعت 10:46 ب.ظ

سلام عزیزم
من معمولا وقتی میبینم افراد ادبیاتش ن با من یکی نیست سعی میکنم فاصلم رو باهاشون حفظ کنم.
مثلا توی همین مورد در جواب کاربر مینا فرمودید که ایشون با خیلی ها بد صحبت کردن و چت ها رو استوری کردن و.... پس فکر می کنم شخصیت ایشون اثبات شده بود و نشون داده بود که آدم مناسبی برای معاشرت نیست.
حالا اینکه به نظرم اصلا نیاز نیست آدم بابت استفاده از دستور پختی که کسی رایگان و صرفا جهت تبلیغ کار خودش گذاشته، از اون فرد تشکر کنه و به این بهانه با چنین فردی معاشرت کنه.
البته این نظر من هست و اصلا قصد نقد شما رو ندارم چون روحیات و طرز فکر آدم ها متفاوته.

سلام عزیزم
باهات کاملا موافقم خود من هم اصلا تمایلی به معاشرت ندارم تجربه ی 23 سال کارمندی و اینکه هیییچ تنش و ناراحتی بین من و همکارام نبود همین رو نشون میده
اما تو دنیای مجازی و پیج های آموزشی این موضوع باب و رایجه که وقتی شما دستوری میذاری که بقیه درست میکنند ، عکس میفرستند و تشکر میگنند یا اشکالات احتمالیشون رو سوال میکنند و راهنمایی میخوان
چون طرف که میخواد کلاس که شهریه داره برگزار کنه از روی همین اعتباری که به واسطه آموزش های رایگانش کسب کرده کاتس رو میذاره و شهریه میگیره . منم برحسب اخلاق همیشگی خودم که آدم بی تفاوتی نیستم و حمایت میکنم دور از اخلاق میدونم که اگر بتونم با ارسال عکس کسی رو حمایت کنم ، دریغ کنم .
اولین بار که شناخت نداشتم و نمیدونستم سر کیک سیب میخواد این برخورد رو کنه بعدم گفتم حالا شاید به هر دلیلی حالش خوب نبوده و ... تا یه مدتی هم خوب بود حتی کلاس غیر رایگان یک ماهه رو هم خوب بود فقط نمیدونم چرا اینهمه اصرار داشت کوکی بفروشیم .
همین خود من تاحالا چند تا دستور براتون با جزییات کامل گذاشتم ؟ عجیب نیست هی بیام بگم درست کردین؟ نکردین؟؟ چرا نکردین
خلاصه که عزیزم تشکر از خصوصیات اخلاقیمه و واقعا قصد معاشرت نداشتم که دنبال بهانه باشم براش . من انقدر ادم های قابل معاشرت نازنین دارم که متاسفانه وقت معاشرت ندارم ، نمونه ش بین خودتون که ماهید فراوونه

ماه پنج‌شنبه 21 تیر 1403 ساعت 02:57 ق.ظ

سلام مهربانو جان
من فکر می کنم، دوست داشته بنویسی کوکی فروشش عالیه و اسکرین شات
نوشته رو استوری کنه که بیاین دوره من...
که وی به هدفش نرسید، سر به بیابان گذاشت

سلام عزیزم
خب مثل بچه های خوب میگفت دردش چیه .. منم فروش دارم فقط کافه ها کمتر

مجید وفادار چهارشنبه 20 تیر 1403 ساعت 07:18 ب.ظ

همچنان چشم به چشمان تو دارم ای دوست
گوشه چشمی بنما بر دل زارم ای دوست
هر شبم نقش تو ماه شب چشمان من ست
روزها در شب هجرت بشمارم ای دوست

:گل

شکوه چهارشنبه 20 تیر 1403 ساعت 10:43 ق.ظ

سلام با قسمت چهارم کامنت خانم مینا کاملا موافقم. از نقطه ضعف دیگران به وقت اختلافات استفاده کردن اصلا شایسته نیست البته در مورد تصادف با اقای دکتر هم علیرغم رفتار ناپسند ایشان انواع و اقسام توهینها را به ایشان ارزانی داشتید با توجه به شناختی که از شما از طریق نوشته هاتان دارم رفتارهای این چنینی دور از انتظاره

سلام
از کی تا بحال پیش تراپیست رفتن نقطه ضعف محسوب شده شکوه جان؟ این مورد حداقل به من که از ۲۴-۲۵ سال قبل هم خودم و هم مهردخت پیش تراپیست می رفتیم و بارها درموردش تو همین صفحه ی مجازی نوشتم نمیچسبه
به کسی که تا ازش سوالی پرسیدن میگه برید خودتون رو‌نشون بدید به تراپیست من جند ساله از نراپیست استفاده میکنم، تذکر دادم که اتفاقی که بین ما افتاده رو با تراپیستش درمیون بذاره تا اون کمکش کنه و بهش بگه رفتارت غلط بوده
این کجاش استفاده از نقطه ضعفه؟؟؟
واقعا عجیبه برام، یکی اومده در جواب من که گفتم به مشتری کوکی میفروشم ولی کافه ها ازم موچی و چیزای دیگه خواستن بهم توهین کرده من بهش گفتم این چه طرز برخورده ؟ بعد ایشون اومده کلی بهم توهین کرده و گفته بی ظرفیتی و خیال ناجور کردی و …
من در جواب بهش یاداوری کردم که همیشه بهش احترام گذاشتم و ازش قدردانی کردم ( حالا قدردانی هم نیاز نبوده ایشون کلاس گذاشته منم پول دادم شرکت کردم) گفتم اگر سلامت روان برات مهمه به تراپیستت بگو که با من چطور برخورد کردی. بعد شما معتقدی من از نقطه ضعفش سو‌استفاده کردم؟؟
به اقای دکترهم انواع و اقسام توهین ها رو ‌ارزانی داشتم ؟؟
واقعا جالب شد

فرزانه چهارشنبه 20 تیر 1403 ساعت 07:52 ق.ظ http://khaterateroozane4579.blogfa.com

سلام مهربانو جان. شما مطمئنا خیلی صبوری کردی تا همینجا هم باهاش ادامه دادی
ولی با یکی از دوستان که نوشته بود مشکل از تراپیست هاست موافقم. همکارم گاهی خودش و خواهرش پیش مشاور میرن و گاهی که میاد حرفای مشاور را برام تعریف میکنه واقعا دهنم باز میمونه. یعنی در واقع داره یاد میده که زندگی میدون جنگه و باید با شوهراتون بجنگید !! مثلا همین مورد آخری که دیروز بهم گفت این بود که خواهرش رفته پیش مشاورش و مشاور بهش گفته تو در ماه چقدر خرج میتراشی واسه شوهرت؟؟ چقدر آرایشگاه میری؟؟ خواهره گفته من زیاد آرایشگاه نمیرم. مشاور گفته حالا چون اهل ناخن کاشتن نیستی سعی کن خرجای دیگه براش بتراشی. مثلا مرتب برو موهات را مدل بده . حتی واسه یه سشوار هم شده بره پیش آرایشگر پول بده. حداقل ماهی 5 ، 6 میلیون واسه شوهرت خرج بتراش تا بفهمه زندگی خرج داره !!!

من که شاخ درآوردم واقعا. اینا چی دارن یاد نسل جدید میدن؟؟ والا توی غرب هم زن و مرد پا به پای هم کار میکنن و خرج زندگی را درمیارن. اتفاقا اروپایی ها به شدت هم ساده زیست و صرفه جو هستند . اونوقت اینا ببین چی دارن یاد جوون ها میدن!!! قشنگ زندگی را کردند میدون جنگ!!

سلام عزیزم بقول مهران مدیری این دنیا دیگه جای خوبی نیست !!!

بهناز سه‌شنبه 19 تیر 1403 ساعت 04:24 ب.ظ

به قول من شمالی که تو ترک زبونها زندگی می کنم
استخون شکوندی مر
ا...ر ارماسون
منظورم اینه کار عالی کردی مهربانو جون دستت درد نکنه
وای اینجور آدما از کرونا بدترند

عزززیزم :

متولد ماه مهر سه‌شنبه 19 تیر 1403 ساعت 09:15 ق.ظ

به نظرم اینقدر این رفتارها زیاد شده ادمها به لاک خودشون فرو رفتند تو جمع خانواده حتی زیاد حرفی برای گفتن نداری. زود قضاوت می شیم بعد پست می گذاریم که همدیگر را قضاوت نکنیم. نمی دونم تاثیر چی هست ولی من ادم وراج به یک ادم کم حرف تبدیل شدم. منم با شما موافقم که نباید بی احترامی را تحمل کرد. موفق باشی خانم کوشا و نمونه

ای جاانم نبینم تو خودت بری عزززیز دلم .
تو هم همینطور نازنین

مهتا دوشنبه 18 تیر 1403 ساعت 08:25 ب.ظ

دارم فکر میکنم اینکه کافه ها بیشترطالب کیک هستن کجاش خنده داره
چقدرم با حوصله جوابشو دادین مهربانو جون یعنی من اعصابم نمی کشه اینقدر با صبر جواب بدم

خنده اونم چندتا با تمسخر
اینبار که خودمم عصبانی شدم مهتا جان اون دوبار قبلی رو‌خیلی صبوری کرده بودم

سمانه مامان صدرا و سروناز دوشنبه 18 تیر 1403 ساعت 03:20 ب.ظ

سلام مهربانو جان
برای منم پیش اومده،مثلا در اینستاگرام، زیر یکی از پست هام یکی بی دلیل به من فحش های ناجور داده( صفحه ی من فقط عکاسی از پرنده هست،)یا یکجا کامنت گذاشته بودم:خلیج فارس نه خلیج عربی. آنقدر فحش های فجیع به من داده بودن که تنها باعث تعجبم شده بود نه باعث خشم.
امیدوارم ایشون هم دوباره تراپی رو از سر بگیرن و روی خودشون کار کنن تا باعث شکستن قلبهای بیشتر نشن

سلام عزیزم
همون دیگه ادم میمونه طرف چقدر حالش بده که میاد چنین واکنش هایی از خودش نشون میذه اونم بی دلیل !!
عاقبت همه مون بخیر باشه

سما دوشنبه 18 تیر 1403 ساعت 02:23 ب.ظ

سلامم
ووواااا ...بیمارای روحی زیاد شدنا!از اول جواب بی ادبیشو ندادی وهم برش داشته استاد خودشیفته!
واقعا جماعت خطرناکی شدیم.من موقع رانندگی اینقد حرص میخورم و عصبی میشم از بی فرهنگی مردم که اصلا رانندگی برام شده عذاب الیم...نمیدونم طبیعیه یا نه...هرروز متاسف میشم ازینکه اینقد پسرفت داشتیم و اونوقت همه هم خودشونو صاحب نظر و حق میدونن!

سلام سما جون
تو‌شرایط کنونی اجتماع افسوس خوردن ما خیلی طبیعیه چون واقعا هر روز بیشتر به قهقرا میریم

دختر بزرگه دوشنبه 18 تیر 1403 ساعت 12:36 ب.ظ

سلام
از چند خط اول توضیحاتتون حدس زدم ایشون باشند، که در ادامه اسم و عکسشون هم بود. خدایا شفای عاجل
تو همه دستوراتشون هم به جای کره و روغن از روغن زیتون استفاده می کنند، شما هم روغن زیتون میریزید؟

سلام عزیزم آره چه خوب شناختیش .. از روغن زیتون خریدم ولی خیلی خیلی طول کشید تا به دستم رسید یه چیزی حدود 5 ماه ، قیمتش بالاست و بوداره که خیلی ها نمیپسندن البته من هم با روغن زیتون درست میکنم هم با روغن مایع مخصوص پخت و پز و تفاوتی احساس نکردم
سفارش هایی که دارم رو سوال میکنم که میخواید از روغن زیتون استفاده کنم ؟هم بلحاظ قیمت و هم عطر.

مینا دوشنبه 18 تیر 1403 ساعت 09:55 ق.ظ

سلام عزیزم سرکارم مختصر و مفید نظرمو بهت میگم
1-تو چت لحن آدمها معلوم نیست میشد برداشت بهتری از حرف اون خانوم کرد
2- به قول معروف از کوزه همان برون تراود که در اوست حتی اگر اون خانوم رفتار مناسبی نداشت شما بهتر بود باهاش دهن به دهن نشی و صرفا ارتباط دایرکتی باهاش نداشته باشی قرار نیست هرکس مطابق میل ما حرف نمیزنه بشوریم بذاریمش کنار
3- اکثر موارد چیزهایی که ما رو انقدر به هم میریزونه یه ضعفهایی تو درون ماست شاید بشه براش وقت گذاشت و پیداش کرد
4- اینکه یه آدمی صادقانه گفته من به تراپیست نیاز داشتم رو ما بشنویم و نگه داریم موقع دعوا بزنیم تو روش واقعا حرکت خیلی ناشایستیه و اصلا اسمی روش نمیتونم بذارم

سلام مینا جان شاید چون سر کار بودی پستم رو‌با دقت نخوندی عزیزم
این خانم بارسوم بود که به من توهین میکرد ولی من دوبار قبل توهین هاشو‌ ندیده می گرفتم و با عبارات دوستانه و به دپر از هیچ عصبانیتی جواب می دادم اما واقعا اگر هرکسی در مقابل کس دیگه ای که به خودش راحت اجازه بده به شخصیت و شعور دیگران بی احترامی کنه و ببرتشون زیر سوال هیچ واکنشی نشون نده این امر بهش مشتبه میشه که حق داشته
ضمن اینکه هر چند وقت یکبار ، نمونه ای از این درگیری که بین خودش و فالورش پیش اومده رو‌استوری میکرد و میگفت طرف رو ادب کردم و بلاکش کردم و از این داستان ها … دقیقا شبیه همین موردی که برای من پیش اومده بود و طرف اصلا چیزی نگفته بود که ایشون بهش برخورده بود و …
یا اینکه بعضی از فالورها واقعا مبتدی هستن و سوالات پیش و پا افتاده میپرسن با بی احترامی جوابشون رو میداد و میگفت من نمیدونم واقعاً چرا شما اینجوری هستید خب یکم مطالعه کنید آی کیو تون مشکلی چیزی داره !! (حالا مثلا طرف پرسیده بود میشه بجای شکر از پودر شکراستفاده کنم؟)
من با نظرت در این مورد موافق نیستم مینا جان . هیچ‌وقت هم ادعا نمیکنم که ادم بی نقصی هستم ولی به کسی هم اجازه نمیدم بی دلیل و چند بار بهم توهین کنه، حتی اگر نزدیک ترین شخص بهم باشه

آذردخت دوشنبه 18 تیر 1403 ساعت 07:44 ق.ظ http://azardokht.blog.ir

با ابرفص
عجب آدم عجیبی! واقعا زیادی باهاش مدارا کرده بودید. خدا همه بیماران را شفا بده و ما را از شرشون حفظ کنه!

سمیرا دوشنبه 18 تیر 1403 ساعت 02:41 ق.ظ http://samisami0064.blogfa.com

میدونی مهربانو جان

این استاد استاد گفتنه ته ادب و نزاکت و تربیت خوبته

ولی بعضیا انگار که خیلییی حس تنهایی و

بی کسی و خود کم بینی دارن ...یکی اینجور

خوشگل خطابشون میکنه و احترام میگذاره

انگار جو میگیرتشون و بلد نیستن جواب

حرمت و ادب رو همینجور بدن و اینجور رفتار

میکنن ...برام پیش اومده همچین چیزی و

قشنگ درکت میکنم...‌.

خوب کردی بلاک کردی....ایکاش همه آدمهای

این مدلی رو میشد بلاک کرد از ذهن...

انگار یه جوری شده زمونه همه دوست دارن

با هم بجنگن و سختی ها و مشکلاتشون

رو سر دیگران خالی کنن..‌..

میبوسمت هنرمند مهربونم...خیلییی چیزها

ازت یاد گرفتم به خدا و احسنت به این تربیت
و کلاست

قربونت برم سمیرا جون تو ماااهی

شاخه نبات دوشنبه 18 تیر 1403 ساعت 01:55 ق.ظ

میگن قدیم یه آدمی بوده یه عالمه بار روی شترش گذاشته بوده‌.اینقدر بار میزاره تا میرسه به یه پَر.خلاصه گذاشتن پر همانا و افتادن شتر همانا.
بعد همه جا میپیچه که شتر فلانی به خاطر یه پر افتاد.
داستان شما و افسانه خانم هم همینه .یه عالمه پیش زمینه ذهنی روی هم انباشته شده بوده و سر همین دو کلام حرف ساده به قطع رابطه انجامیده.
کلا اختلاف نظر توی متن بیشتر پیش میاد.
چون من با لحن خاصی مینویسم و ممکنه طرف با لحن دیگری بخونه .مثلا اگر این بحث بین شما و ایشون رو در رو شکل می‌گرفت شاید این جوری پیش نمی‌رفت.
ولی در کل قطع رابطه کنید بهتره شما دو تا مال هم نیستید
به صورت خاموش پیجش رو دنبال کن اگه کارش خوبه
میگم چقدر کیک لیمویی ات خوشرنگه رنگ داره داخلش؟

کات کردیم
خاموش ماموش نداریم کلا بلاکیم هر دو
مرررسی بله عزیزم یه قطره کافیه

x یکشنبه 17 تیر 1403 ساعت 10:22 ب.ظ http://malakiti.blogfa.com

چقدر اخلاقت و حوصله ات جالبه مهربانو جان

من یکی کلا حوصله مراوده با آدم ها و این مسایل رو ندارم :))

و چقدر قشنگ که بیزینس کیک و شیرینی جات داری


مهردخت هم همینو میگه
قربونت عزیزم خیلی کیف میده

لیلی یکشنبه 17 تیر 1403 ساعت 04:05 ب.ظ http://leiligermany.blogsky.com

منم نمی تونم بفهمم چرا بعضی ها فکر می کنند مهم هستند. شاید چون مثلا چندهزار نفر میشناسنش فکر می کنه الان در حد رئیس جمهور شده

هموووون

Perfectionist یکشنبه 17 تیر 1403 ساعت 01:33 ب.ظ http://Perfectionist. Blogsky.com

سلام

به نظرم میاد جواب شما رو حمل بر مفید نبودن کلاسش کرده، درواقع دوست داشته بشنوه که کوکی ها هم خوب فروش میره و مشتری داره.

انا عجیب بود رفتارش یکم.

راستی
مهردخت جان هر وقت فذصت کردی پیوندهای وبلاگتو مرتب میکنی؟ بعضیاشون بسته ان یا اصلا دیگه آپ نمیکنن.

موچکرم

سلام . آخه چطوری چنین نتیجه ای ممکنه گرفته باشه؟؟ من که گفتم مشتری های خانگی داره. نگفتم که نمیفروشم .. اصلا کسی هم بگه نمیفروشم بازم ربطی به کیفیت کلاس نداره . منی که هزار بار گفتم دارم کوکی درست میکنم خونه پر از عطر خوش شده ، نمیتونه چنین برداشتی کنه .. نه من واقعا تنها دلیلش رو بی ادبی و مشکلات روحی روانی میدونم .
آره رفتارش عجیب بود یکمی هم نه ، خیلی

البته من مهربانو هستم مهردخت دخترمه
روی چشمم .. وای خب همه رو نمیتونم حذف کنم چون چون یکی دوتاشون دوستای عزیزم هستند که از دنیا رفتن و دلم نمیاد اصلا

نیکان یکشنبه 17 تیر 1403 ساعت 12:35 ب.ظ

الانه که باید گفت بسم اله !!!من چی میگم تو چی میگی!البته این استاد استاد گفتن شما هم بی تاثیر نبوده ها من فک میکنم ایشون هنرجوهاش اماتور بودن فخر میفروخته دیده شما خودت بلدی حسودیش شده
چقدر این از اول تعریف کردن داستانتون و دوست داشتم خیلی باحاله انقدر بدم میاد از سر و ته ماجرا میزنن موقع تعریف

فکرکنحسوود هرگز نیاسوود
قربونت برم خودت باحالی

مهناز یکشنبه 17 تیر 1403 ساعت 10:01 ق.ظ

ای بابا

:

شادی یکشنبه 17 تیر 1403 ساعت 08:04 ق.ظ http://setarehshadi.blogsky.com/

واقعا مردم رد دادن، من که نفهمیدم چی شد جز اینکه طرف تعادل روانی نداره و متاسفانه زیاد هم شده این موارد

آره واقعا بنظرم یه چیزیش میشد

Nasrin یکشنبه 17 تیر 1403 ساعت 03:22 ق.ظ

چرا همچین کرد کلاس گذاشتی با هزینه و شرایطی که مورد قبول خودت بوده پس وظیفه داری به خوبی اموزش بدی و پاسخگو باشی
همون اموزش رایگان هم برای خودش فایده داره باعث میشه پیج رشد کنه و هنرجوهای بیشتری برای کلاس هاش ثبت نام کنند پس منت گذاشتن نداره
مهربانو جون زیادی تحویلش گرفتی فکر کرده چه خبره

اموزشم داد پاسخگو هم بود نمیدونم چرا گفتم مشتری خونگی زیاد داره دیوانه شد
دقیقا آموزش رایگان باعث رشد پیجه
هموووونآدم خراب کن قهاری هستم

نسرین یکشنبه 17 تیر 1403 ساعت 03:10 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

مهربانو جانم، عکس بعضیاشو دوبار گذاشتی

دوبار نیست عزیز دل چون بعضی از عکسا نصفه ست تو عکس یعدی یکمیش دوباره افتاده

نسرین یکشنبه 17 تیر 1403 ساعت 12:49 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

چقدر از آدمای پررو بدم میاد و در برابرشون بی تحملم. این خانم خیلی خیلی پررو و از خودراضیه. طوری که به بی ادبی محض رسیده.
خوب جوابشو دادی و خوب کردی بلاکش کردی.
نمی تونی مشتری کیک سفارش بده بجاش براش کوکی درست کنی و ایشون حتی اینو متوجه نیست. ولی به بیچاره گفته بودی برو به روانکاوت بگو ، دلم براش سوخت
باهات موافقم، روانکاوه از اون طرف بوم انداختتش پایین اونم در حد سقوط آزاد

ربولی حسن کور شنبه 16 تیر 1403 ساعت 09:57 ب.ظ http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
اول از طرز نوشتنتون احساس کردم طرف آقا بوده.
بعد دیدم نوشتین برای افسانه فرستادم و گفتم من اشتباه کردم خانم بوده.
بعد گفتین یکی بهش گفته آقا این چه طرز رانندگیه گفتم آقا بوده!
یا نکنه کلا اینها دو آدم مختلف بودند؟

سلام
عه چرا ؟؟ کجاش حس آقا بودن رو القا میکرد؟

دکنر سرتون حسابی شلوغه هاااا
نوشتم: داستان خودم و افسانه رو برای یکی از دوستان تعریف کردم گفت مردم خیلی داغونند یکی موقع رانندگی ... ( چیزی که درمورد یکی از بستگانش اتفاق افتاده بود رو تعریف کرد)

رها شنبه 16 تیر 1403 ساعت 07:16 ب.ظ

سلام عزیزم
من قربون تو برم که اینقدر وقت برای آدمها میذاری و برات ارزش دارن. امیدوارم هیچوقت از آدمها ناامید نشی. راستش من خیلی وقته از آدمها ناامیدم و بعد از مهاجرت و این چند ماه که درگیر درد کمر و پام تحملم خیلی کمتر شده. واقعیتش من اصلا برای کسی اینقدر وقت نمی‌ذارم، بااولین و دومین حرف بی معنی، حتی زحمت به خودم نمی‌دم جواب طرف رو بدم. می‌دونم باید صبور و منعطف با دیگران بود ولی راستش من نتیجه خوبی از دل به دل آدمها دادن ندیدم. یه بار دیگه هم قبلاً این مورد رو برات نوشته بودم، چقدر خوبه که هنوز روابط با آدمها اینقدر برات ارزشمنده و براش وقت میذاری. امیدوارم هیچوقت ادمهاناامیدت نکنند.

سلام رها جانم
خدا نکنه عزیز دلم . امیدوارم واقعاااا
میفهمم چه حسی داری عزیزم

فریبا شنبه 16 تیر 1403 ساعت 06:16 ب.ظ

ممنونم عزیز من ...⚘

برای مطلب واقعا جای تاسف دارد رفتار ایشون
و خیلی خوب بی جوابش نگذاشتی
کاش افراد در هر جایگاهی قرار می گیرند اول ظرفیتش رو پیدا کنند...


کاااش

مریم شنبه 16 تیر 1403 ساعت 04:44 ب.ظ

سلام
مهربانوی عزیز
این یک شیوه جدید برخورد هست که منم زیاد می بینم ..تراپیستش اتفاقا بهش همینو گفته ..
اعتماد بنفس بیش از حد و عدم رعایت هر نوع ادب کوچکتر بزرگتری یا هر نوعی..
این شیوا جدید رفتار هست ماها که مال دهه های قبل ۷۰ هستیم هنوز با ادب و مهربونی میخوایم با ادم ها رفتار کنیم ..اینها سیاستشون نادیده گرفتن دیگران و خودمحوری هست

سلام مریم جان
خیلی باعث تاسفه اگر چنین تراپیست هایی باشند

خواننده خاموش شنبه 16 تیر 1403 ساعت 03:59 ب.ظ

مهربانو جون دقیقا بلایی که سرم من اومد، یکی از این به اصطلاح شف ها رو اونقدر استاد استاد کردم که دور ورداشت، بخدا پیجشو بهتون بدم می بینین چقدر کاراش داغونه ولی دیگه طوری شده بود ادعای خدایی میکرد و شبیه ماجرای شما بینمون اتفاق افتاد و بلاکش کردم(دقیقا ماجرای شما برام اتفاق افتاد) برا همین کاملا درکتون میکنم و میدونم که چی میگین.

چقدررر عجیییب !!
متاسفم برای تجربه ی بدت

عابر شنبه 16 تیر 1403 ساعت 03:38 ب.ظ https://alef-palef.blogsky.com/

این چه اختلالیه ؟! فکر کنم سوداییه بنده خدا ، انگار با یکی دیگه هم داره توی ذهنش جدل میکنه

دقیقا اینطوری شده بودم که :
هی !! تو با منی الاااان؟؟؟

سیتا شنبه 16 تیر 1403 ساعت 03:21 ب.ظ

سلام و درود
پناه بر گاد
می دونید ما آدم ها کلن با مشکلات روحی دور هم جمع شدیم و داریم زندگی می کنیم. بعضی هامون حادتر بعضی هامون نه. مشکلات بعضی هامون صرفن آسیب به خودمونء مشکلات بعضی های دیگه بقیه رو هم درگیر می کنه. کاش می شد بیشتر به فکر سلامت روان مون باشیم و تو سن های کمتر که اصلاح راحت تر هست اقدام کنیم.
من که احتمالن می دونید چون اینستاگرام ندارم عملن دوستی های اجتماعی این تیپی ندارم. مگر دوستای وبلاگی و همون جور که خودتون بهتر می دونید دوستی های مجازی متاسفانه کاملن متفاوت از دوستی های حقیقی تو موقعیت های واقعیء.
درخت هر چه پربارتر افتاده تر.....اینو آدم هم تو فضای آکادمیک کاملن لمس می کنه و هم تو فضای کار و در ادامه جامعه. "استاد" کلمه ای با بار معنایی بالاییء و خیلی ها ظرفیت شنیدن شو ندارن.

سلام برتو سیتای عزیزم
گاااد عاالی بود
کاملا با حرفت موافقم
البته من عاااشق بعضی از دوستای مجازیمم

مورچه شنبه 16 تیر 1403 ساعت 02:51 ب.ظ https://hana98r.blogsky.com/

مهربانو جون اگه پیج کارتون عمومی هست میشه ادرسش رو برام بفرستی

بله عزیزم
daalpastry@
شیرینی دال

رامین شنبه 16 تیر 1403 ساعت 02:39 ب.ظ

چقدر جالب بود زمانه ی خیلی بدی شده مردم خیلی حسود شدن و چشم دیدن موفقیت بقیه رو ندارن

یعنی واااقعا حسودی کرددد؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد