دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

قاتل آزاد

چند وقتیه که از یه پرونده ی جنایی متاثر کننده خبردار شدم ، عجیب اینکه تقریباً پنج سال از وقوع جنایت میگذره و من تازه متوجهش شدم و اینکه به اطرافیانم که گفتم هیچکدوم خبرنداشتن. 

 

جنایت تکان دهنده ای که نه به واسطه ی خودِ جرم، ( که ما از این دست جنایات در ایران کم نداریم ) بلکه به دلیل رفتار پلیس و دستگاه قضایی خیلی عجیب و غیر قابل هضم شده . 

درموردش اینجا مینویسم به چند دلیل : 

یکی اینکه میبینم خیلی ها دارن  درموردش اطلاع رسانی میکنند  تا  افراد بیشتری بدونند که یک جانی خطرناک داره بینمون زندگی میکنه (مخصوصاً ما تهرانی ها)

و دیگه اینکه دلخوشم شاید یه متخصص بیاد بگه : دقیقا چه خبره . 


اگر به هر دلیلی نمیخواید از موضوع آگاه باشید لطفا بقیه پست رو نخونید. 


دارم درمورد قتل دختر معصوم و نازنینی بنام شیما مینویسم . شیما سال 1383 در مشهد با نام مریم از یه پدر و مادر معتاد و فقیر به دنیا میاد که پنج شش تا بچه دیگه داشتن و تو فلاکت غرق بودن. خوشبختانه بچه به خانواده ی نازنینی واگذار میشه و اسمش رو میذارن شیما. شیما تو تهران مدرسه میره و بزرگ میشه و اصلا خبر از داستان تولد و پدر و مادربیولوژیکیش نداشته  تا اینکه یه دوپای احمق و بی وجدان  از آشنایان خانواده ، میاد به دختر 15 ساله واقعیت رو میگه که پدر و مادر واقعی  تو مشهد هستن. 

شیما تو اون سن بحرانی و غلیان هیجانات و احساسات تصمیم می گیره بره مشهد ببینه چرا پدر و مادرش اونو نخواستن!

تو ترمینال آرژانتین دلش برای پدر و مادر فعلیش تنگ میشه و تلفن میکنه خونه و به مادر مهربونش میگه همه چیو فهمیده . 

مادرش قربون صدقه ش میره و با هم گریه می گنند به شیما میگه: برگرد ما آدرسشون رو داریم با پدرت سه تایی میریم مشهد تا تو ببینشون . 


شیما هم قبول میکنه و میگه الان میام خونه . اما شیما هیچ وقت به خونه نمیرسه و اون تلفن آخرین باری بود که شیما با خانواده ش تماس میگیره و کسی صداش رو می شنوه. 

از اون به بعد پدر خوانده ی بینوای شیما در جستجوی دختر گمشده ش تنها سرنخی که داشته تصویر شیما سوار بر یکی از تاکسی های زرد ترمینال بیهقی بوده که با مکافات تونسته بود پیدا کنه . هی به پلیس التماس میکنه که راننده رو بیارید  ازش بازجویی کنید ببینید شیما کجا رفته، چکار کرده ، چی شده اصلاً ؟؟  


پلیس راننده رو که اسمش بهلول بوده دستگیر میکنه .بهلول  به پلیس میگه: شیما رو نظام آباد پیاده کردم و ازش خبری ندارم . پلیس آگاهی سیدخندان هم بدون بازرسی منزل بهلول رو آزاد می کنه !


در حالیکه وقتی بهلول این دروغ ها رو تحویل پلیس میداده ، شیمای 15 ساله ی طفلک زنده و در منزل بهلول زندانی بوده افسر پرونده به پدر شیما گفته: بعیده این  پیرمرد دخالتی در گم شدن شیما داشته باشه!

خلاصه که بهلول آزاد میشه و برمی گرده خونه ش، شیما رو به قتل می رسونه و در باغچه حیاط دفن میکنه. 

به شهادت همسایه ها همون شبها به زنی بنام سمیرا  که تو خونه بهلول زندانی بوده و جیغ می کشیده کمک میکنند که فرار کنه.


  پدر شیما ویدیویی از خودش ضبط میکنه که به شیما میگه : عزیز دلم اگر این تصویر رو میبینی نترس برگرد خونه ؛ هر کسی ممکنه اشتباه کنه من و مادرت داریم از دوریت میمیریم لطفا فقط برگرد. 

این ویدیو  و پیگیری های پدر شیما باعث میشه قوه قضاییه دوباره پرونده رو باز کنه. 

بهلول دوباره بازداشت میشه و این بار اعتراف میکنه که شیما رو دزدیده، بهش مواد می داده و تجاوز می کرده و نهایتا بخاطر فحش هایی که شیما بهش میداده اونو کشته پلیس به خونه ی بهلول میره و شیما رو با لباس هاش از زیر خاک درمیاره. بهلول با شال صورتی که شیما سرش بوده خفه ش کرده بوده . 


پدر و مادر بیولوژیکی شیما که اون رو از نوزادی واگذار کرده بودن بعد از  سالها پیدا میشن و به عنوان ولی دم قانونی با گرفتن پول به شکنجه گر متجاوز و قاتل شیما رضایت میدن. 


عجیب تر اینکه چند جفت کفش بچگانه هم تو کشتارگاه بهلول کشف شده . اما نه تجاوز، نه قتل ،نه توزیع شیشه، نه قضیه سمیرا(دختری که همسایه ها فراریش دادن)، نه احتمال قتل و تجاوزهای دیگه باعث نشده که بهلول توی زندان بمونه ... 

بله همه ی عجیب بودن این پرونده همینه که الان بهلول ابوالحسن زاده کلیبر ملقب به حاج محمود، آزاده و کنار بچه هایی که هرکدوم میتونن طعمه تازه ای براش باشن داره زندگی عادیشو میکنه. 

من اصلا  نمیفهمم که چطوری پلیس اجازه میده این جانی خطرناک آزاد باشه ؟؟ 

میگن اولیای دم رضایت دادن و پدر و مادرخوانده شیما حق شکایت ندارن. اون سمیرایی که  همسایه ها فراریش دادن حاضر به شکایت نیست( احتمالاً از ترسش) بچه هایی که کفش یا تکه هایی از لباس هاشون تو خونه بهلول پیداشدن هیچکدوم هویتشون آشکار نشده که معلوم بشه اصلا مرده ن یا زنده . 

اما آیا اگر کسی شاکی خصوصی نداشته باشه ، مدعی العموم از این جنایت می گذره؟؟؟ 

این پیج پدر داغ دیده ی شیماست که هر روز داره عکس قاتل رو باز نشر میکنه تا مردم بشناسنش و مراقب خودشون و بچه هاشون باشند. SABAGARDI__MOGHADDAM@ 

بنام احمد صباگردی

ممنون میشم اگر کسی جزییات بیشتری میدونه ما رو هم آگاه کنه 

میدونید که خیلی دوستتون دارم 

پینوشت: سه شنبه 26 تیر تولد 25 سالگی مهر دخت بود و فرداش همین  27 تُم سه سال  از روزی که دارسیِ قشنگمون رو از دست دادیم گذشت ... 

رفتن دارسی  تو این سه سال اصلاً عادی نشده برامون،  هنوز هم حداقل یک بار در طول   روز یادش میکنیم و جای خالیش دلمون رو به درد میاره عشق این همخونه های کوچولو در تک تک سلول هامون تا آخر عمرمون حک میشه

نظرات 48 + ارسال نظر
ربولی حسن کور یکشنبه 21 مرداد 1403 ساعت 09:48 ب.ظ http://Rezasr2.blogsky.com

منظورم این دو جمله خانم نگار بود
سلام. پرونده ای داشتیم کیفری.سه نوجوان بیست و بیست و یک ساله به دختر چهار ده ساله تجاوز کرده بودن البته با درخواست خود دختر خانوم.
حکم دادگاه برای این سه نوجوان اعدام اعلام شد.چون حکم تجاوز به عنف اعدام هست

یک مادر یکشنبه 21 مرداد 1403 ساعت 07:52 ق.ظ

صبحت بخیر وسلامتی مهربانوجان.از روزی که این مطلب رو فهمیدم هر روز بهش فکر میکنم .چقدر بعضی ادما مظلوم واقع میشن.اول پدر ومادر معتاد بعدکه قراره ارامشی بگیری،اینجور اتفاقات.قوانین غلط ودست وپاگیر.اون ادمی که اومد وواقعیت رو گفت وزندگی یک خانواده رو داغون کردحس ترس وبی اعتمادی به جامعه...در کنارش وجود ادمهایی مثل خودت که به درد دیگران بی تفاوت نیستن دلگرمم میکنه.خیلی برای پدر ومادرش ناراحتم کاش به حقشون برسن وکمی ارامش بگیرن

روزت بخیر عزیزم
اره واقعا نمیدونم چرا بعضیا به دنیا میان و روزگار باهاشون سرناسازگاری داره انگار
دورت بگردم لطف داری نازنین
به حقشون هرگز نمیرسن متاسفانه
الان همه ی تلاش پدر اینه که بهلول ازاد نباشه تا شیماهای دیگه به دامش نیفتن

ربولی حسن کور شنبه 20 مرداد 1403 ساعت 10:07 ق.ظ http://rezasr2.blogsky.com

سلام دوباره
بعد از چند روز دوباره اومدم و کامنتها را خوندم.
با خوندن کامنت خانم نگار گیج شدم. ممنون میشم اگه ایشون راهنماییم کنن.
نوشتن رابطه اون دختر چهارده ساله با اون سه پسر با رضایت خود دختر بوده و دفعه اولش هم نبوده. پس دیگه تجاوز به عنف نبوده که!
راستی فکر کنم اون کامنت خصوصی که براتون گذاشتم هم منشاءش مشخص شد

سلام و درود به شما
اگر تجاوز اثبات میشد که اعدام میشدن . درمورد شیمای طفلک چون مدت ها از دفنش گذشته بوده نمیتونستن تجاوز رو ثابت کنند
عه پس بیاید خصوصی

مونس پنج‌شنبه 18 مرداد 1403 ساعت 08:21 ب.ظ

تولد دختر نازنینت مبارک

ای جااانم مونس عزیزم ممنونتم
چه دلتنگت بودم عزیزم
هر کاری کردم نشد برم تو وبلاگت نمیدونم آدرس چه مشکلی داره

صفورا سه‌شنبه 16 مرداد 1403 ساعت 11:45 ق.ظ

یعنی این پرونده پر ازدرده اون که فقط بچه رو تولید مثل کرده حق داره از خونش بگذره اونی که پدری ومادری واقعی کرده حقی نداره.اونی که این وسط آمده به این طفل معصوم موضوع رو گفته چقدر رذل وپست بوده مثلا چی عایدش میشده.بعد این بچه سوار تاکسی شده که همه یه اعتمادی دارن بالاخره به تاکسیا.بعد اینجا جرمجنبه عمومی نداره؟؟؟ تامین امنیت ما وبچه هامون باکیه؟
من کارزارش رو امضا کردم امیدوارم اتفاقی بیفته که حداقل تسلای دل پدرو مادر باشه

صفورا جان منم درست مثل تو با همه ی این سوالا و خشمی که داری درگیرم

مریم دوشنبه 15 مرداد 1403 ساعت 09:58 ب.ظ

مورد شیما رو من همون موقع که گم شده بود و پدرش دنبالش می‌گشت خونده بودم
دیروز قوه قضائیه گفته شیما با میل خودش رفته خون بهلول تو پرونده شیما سابقه مصرف مواد و سه مرتبه فرار از خونه بوده دلم سوخت طفلک ظاهرا هیچ کجا احساس خوشبختی نکرده
حالا هم که قاتل آزاده

مریم جان من مشکوکم به این پرونده.
این بچه اینهمه عکسای خانوادگی داره که نشون میده در کنار پدر و مادرش خوشبخت بنظر میرسیده
رد غم تو هیچ تصویری دیده نمیشه .. مردم بچه ی ناراحت ناسازگارشون که از بین میره اینهمه پیگیر نمیشن 5 سال بعد از مرگش .
من میگم اگر شیما چنین شرایطی داشته ، الان چرا پدرش انقدر پیگیره؟؟
چی گیرش میاد؟؟ این طفلکا که از حقوق معمولی پدر و مادر هم برخوردار نبودن الان چرا پیگیرن اگر شیما در این حد مسئله دار بوده؟؟

مجید شنبه 13 مرداد 1403 ساعت 09:03 ب.ظ http://vafadarfaz.blogfa.com

به رسمِ “رفاقت” برایت دعاهای خوب می کنم ؛
دعا می کنم خنده هایت از تهِ دل باشد ، و غم هایت سطحی و زود گذر
دعا می کنم راه موفقیتت هموار باشد و انگیزه های صعود و پروازت ، بسیار …
دعا می کنم هیچ وقت در پیچ و تابِ زمانه ، بی پناه نباشی،
هرگز دلت نگیرد،
و چشم های روشنت، هرگز خیس و اشک آلود نباشد !

سلام مهربانو جان خوبی
یه پست کیک و شیرینی بذار یکم هوس کنیم

سلام باوفا
چه دعاهای خوبی
برای خودت هم همین باشه

چشم یکمی حال و هوا مناسب شیرینی نیست متاسفانه

رهگذر شنبه 13 مرداد 1403 ساعت 02:06 ب.ظ

همین الان اتفاقی این خبر رو دیدم.
توضیحات دادسرای جنایی تهران دربارهٔ آزادی بهلول، قاتل شیما
تاریخ انتشار: 1403/05/13 - 12:38
akhr.ir/10161321

من اصلا اینو خوندم حالم صد برابر بدتر شد .
چقدر دور از ذهنه که این بچه تک فرزند بوده و معمولا خانواده ای که فرزند خوانده دارند اون بچه رو روی چشماشون بزرگ میکنند بعد الان تو این گزارش از این طفلک 15 ساله یه تصویری ساختن که هم فراری بوده هم معتاد بوده هم با خوشحالی و رضایت به این عفونت شصت و چند ساله خدمات جنسی میداده!!!
اونوقت پدرخوانده شیما که همه زندگیشو گذاشته برای افشاگری و بازگردوندن قاتل به زندان چی گیرش میاد که داره دروغ میگه و از دختر خوانده همه فن حریفش داره یه مظلوم می سازه؟؟؟
این گزارش شبیه یه شوخی خیلی زشته

رهگذر یکشنبه 7 مرداد 1403 ساعت 05:17 ب.ظ

هوپ عزیزم پیام قبلی تون ابهام داشت و برداشت همونی میشد که نوشتم، ممنون که در پیام جدید رفع ابهام کردید. از این روی تقدیم شما.

مهربانوی مهربانم والا من دوست دارم تینیجر باشم، کلا خانم ها کم سن بودن رو دوست دارند

ای جاان
ارره واقعا کاش زمان به عقب برمی گشت ما دوباره همون دخترای اون سالها میشدیم

مریمم یکشنبه 7 مرداد 1403 ساعت 03:45 ب.ظ

من خیییلی زیاد از لطفتون و کلمات قشنگی که برامون بکار بردید تشکر میکنم
شما خودتون جزء افرادی هستی که دنیارو جای قشنگتری برای زندگی میکنن
ان شاالله خون شیما هدر نره و این اطلاع رسانی ها باعث بشه یه تغییر کلی تو قانون فرزند خواندگی اتفاق بیوفته

قربونت برم نازنینم به من لطف داری مریم جانم
آمییین

هوپ... یکشنبه 7 مرداد 1403 ساعت 02:03 ب.ظ

جناب رهگذر احتمالا کامنت من رو بد متوجه شدن! تینیجر هم خودشونن
منظورم این بود طرف رو آزاد کردن چون گفتن پیر و بیماره ولی دقت نکردن که همین ادم پیر ادم‌ربایی و تجاوز کرده و این تناقض رو باید پلیس جوابگو باشه.

دوستمون رهگذر خانم هستند
دعوانکنید بابااا تینیجر منم

مریمم جمعه 5 مرداد 1403 ساعت 03:04 ب.ظ

مهربانو جان پیام توضیحاتم اومده ؟
چند روز پیش براتون پیام فرستادم اما انگار ارسال نشده

نه عزیزم همین امروز این پیامو گرفتم

مریمم جمعه 5 مرداد 1403 ساعت 03:03 ب.ظ

مهربانو جان ممنون از لطفی که به من داشتید و امیدوارم همه خوبی هایی که برای من و خانوادم خواستید به خودتون و عزیزانتون برگرده
من از دوران نوجوونی دوست داشتم اینکارو انجام بدم و خداروشکر بعد ازدواج وقتی به همسرم گفتم قبول کرد من خودخواسته دیر و ۱۰ سال بعد از ازدواج بچه دار شدم و این آرزو پس ذهنم بود به دختر و پسرم هم از زمانی که به درک از اطراف رسیدن گفته بودم که قراره یه خواهر از پرورشگاه براتون بیاریم و بچه ها کاملا آگاه بودن و اطلاعات داشتن بچه ها از نظر کارشناس های بهزیستی امتیاز مثبت زیادی برای ما داشت
همیشه احساس می‌کردم که یه دختر کوچولویی قراره بیاد وبشه عزیز دل ما همیشه به همسرم میگفتم یعنی دختری که قراره بیاد پیش ما الان تو کدوم پرورشگاه هست و همیشه به این آرزوم فکر میکردم و زمانی که دخترم ۷ و پسرم ۳ ساله بود به صورت جدی از طریق پیج فرزندخواندگی تو اینستا پیگیری کردم و بعد از طی کردن مراحل اداری که داخل شیرخوارگاه آمنه بود یه دختر شیرین ۱۷ ماه به عنوان مهمان بهمون معرفی شد (چون دختر من پدر و مادر داشته اما صلاحیت نداشتن )و الان وارد مرحله سرپرستی موقت شدیم و ان شاالله تا ۶ ماه دیگه شناسنامه دختر عزیزمون میگیریم
دخترم وقتی اومد فقط دوتا کلمه بلد بود و چون بچه های پرورشگاه تو فقر محیطی زندگی میکنن از سنشون عقب‌تر هستن دخترم حتی نمیتونست از روی تای فرش رد بشه اما الان به لطف خواهر و برادرش از دیوار صاف بالا میره
الان رویکرد بهزیستی به صورتی شده که مثل گذشته سخت نمیگیرن و ترجیحشون اینه که بچه ها زودتر به خانواده واگذار بشن حتی به صورت موقت چون آسیبی که زندگی تو بهزیستی به بچه ها میزنه خیلی زیاده
ببخشید توضیحاتم خیلی طولانی شد

قربونت برم مریم جون تو یه نور طلایی تو قلبت داشتی که در کنار مهربان همسرت دوچندان شد، بچه های نازنینتون هم از همین قلبهای زیبا در کنارتون تغذیه معنوی میشن و راه خودتون رو میرن .
کااااش از شما هااا خیلی خیلی تکثیر بشه، دنیای سرد و تاریک امروز به شماها خیلی نیاز داره عزیزم .
میبوسمتون و به اینکه در دایره آشناهای شما هستم افتخار میکنم
تو اگه تا صبح هم توضیح بدی من با اشتیاق میخونمت نازنین

رهگذر پنج‌شنبه 4 مرداد 1403 ساعت 11:10 ق.ظ

از این پست خیلی متاسف شدم و ناراحت ولی بعضی کامنت ها باعث خندم شد.
بخصوص اون پیام که گفته بود یه آدم پیر چطور تونسته زن ها رو بدزده و به کجا وصل بوده.
بخدا گاهی فکر می کنم خدایا کسانی که همچین چیزایی میگن چند سالشونه، احتمالا تینیجر هستن
آخه دوست من حالا مثلا اگر به جایی وصل بود، بهش میگفتن ببخشید شما پیر هستی و ناتوان هر زمان خواستی خانم ها رو بدزدی بگو دو نفر رو همرات بفرستیم یه وقت خانم ها فرار نکنن
حالا کشور ما خیلی مشکل داره ولی دیگه حرف غیر منطقی نزنید.
حالا اگر واسه حکم این حرف رو میزدن باز قابل قبول بود. هر چند توی حکم هم، پدر و مادر بیولوژیک شیما انسان نبودن هر چند قبول دارم که از جنبه عمومی جرم باید حکم سنگین تر داده می شد.

عزیزم راستش خود من هم وقتی شنیدم آزاده و فقط حدود 4 سال زندانی بوده فکر کردم به جایی وصل بوده که اینطوری حمایت شده و راحت آزاد شده . فکر میکنم دوستمون هم همین منظورش بوده در مورد حکم نه درمورد دزدیدن . اینکه نوشته با وجود پیری چطور میدزدیده این بوده که جوان نبوده نه قدرت بدنی داشته که با جنگ و گریز قربانی بگیره نه جذابیت طاهری . برداشت من این بود.
بله واقعا 4 سال حبس برای قاتل خطرناکی با این مشخصات واقعا کمه

هوپ... چهارشنبه 3 مرداد 1403 ساعت 07:40 ب.ظ

قاتل عوضی بیجون و پیر بوده ولی تونسته زنا رو بدزده و تجاوز کنه و بکشه. عجب تناقضی... معلوم نیست به کجا وصله.

والا هر چر گشتم ندیدم به جایی وصل باشه دقیقا ایراد از قوانین تخیلی ماست

مانی سه‌شنبه 2 مرداد 1403 ساعت 06:04 ب.ظ

مهربانو جان عزیزم
آزادی قاتلان مردم در جایی شبیه ایران عجیب نیست، نمونه های آن در ۴۶ سال گذشته فراوان است

زندان ج ا ا جای نویسندگان ، اندیشمندان ، هنرمندان ، آزادی خواهان ، و‌… است

اگر دوست نداشتی این پیام را تایید نکن

پیام به این خوبی و درستی چرا باید تایید نشه مانی نازنینم ، چیزی که خودم کاملا بهش معتقدم
متاسفانه احساس میکنم تو یه دنیای سورئال داریم زندگی میکنیم

مجید دوشنبه 1 مرداد 1403 ساعت 11:14 ب.ظ http://vafadarfaz.blogfa.com

سلام مهربانو جان خوبی

متاسف شدم
ما همیشه از این خبرها داریم

سلام باوفا
ممنونم مجید جان خوبم .
متاسفانه خیلی هم زیاده تازه از خیلی هاش هیچوقت کسی آگاه نمیشه.
مشکل اینه که چرا انقدر حبس کمی داشته

نسیم دوشنبه 1 مرداد 1403 ساعت 09:28 ب.ظ

بابای خود شیما بیچاره خیلی خیلی تو لایو گریه میکرد میگفتش وقتی بهلول دستگیر شده شروع کرده به ترکی صحبت کردن با رئیس پاسگاه و رئیس هم ترک بوده واسه همین ولش کرده و تازه کلی بدرفتاری و خشونت هم با پدر شیما کرده ! گفته این همشهری منه ترک هستش! در صورتیکه همین همشهری اش طبق گزارش پزشک قانونی روزانه بین هشت تا ده بار به این دخترنوجوان تجاوز میکرده!
من این رفتار فوق العاده نژادپرستانه و احمقانه را زیاد بین ترکها دیدم متاسفانه دیکه چه میشه گفت؟

نسیم جان احتمالا همین احساس همشهری بودن و اینکه بهلول کثافت مسن بوده و فکر نمیکرده بتونه جنایت کنه باعث شده رییس پاسگاه ازش حمایت کنه وگرنه آذری هامون عموما طرفدار حق و حقیقتن و خیلی کم ممکنه طرف درست نایستند
یه مورد دیگه هم من خوندم و یکی از دوستانمم بهش اشاره کرد و اینه جسد شیما وقتی پیدا میشه مدت زیادی از دفنش گذشته و نمیشده اصلا تشخیص بدن چه اتفاقی افتاده اون کثافت هم سو استفاده کرده تجاوز رو انکار کرده .

رهگذر دوشنبه 1 مرداد 1403 ساعت 06:06 ب.ظ

سلام عزیزم
داشتم فکر می کردم که امثال این آقا توی جامعه کم نیستند و هیچ جوره قابل شناسایی و حذف هم نیستن.
به نظرم راه درستش اینه که ما تا اونجایی که میتونیم بچه هامون رو آگاه و با مهارت تربیت کنیم، البته بحثم تجاوز نیست که قطعا زور یه بچه یا نوجوون به یه مرد نمیرسه و....
ولی بحثم آموزش نحوه تشخیص درست و غلط و اعتماد کردن و یا نکردن به بچه هست. این اتفاق جان شیما رو گرفت اما اتفاقات در ابعاد کوچکتر هر روز داره واسه بچه ها رخ میده و ذره ذره وجودشون رو میگیره.
نمونش اعتیاد بچه ها به سیگار، مشروب، مواد و غیره هست. متاسفانه دیگه نقل و نبات شده و شده یه مدل روشن فکری و حتی بچه های 13-14 ساله هم درگیرش هستن. بچه هایی که لزوما فقیر هم نیستن و بعضا اوضاع خوبی دارن.
یا حتی درگیر شدن بچه ها توی روابط دوستی که توش رابطه س. ک. س دارن و بعد از اتمام دوستی یا سر خورده میشن یا ولنگاری و...
کاش واسه بچه هامون بیشتر وقت بزاریم.

سلان رهکذر جانم
با نظرت کامات موافقم گاهی وقتی میبینم بچه های خیلی خیلی کم سن ردیییف نشستن و دارن همگی دود میکنن وحشت میکنم به قول خودت همه ی محله ها هم هستن بالا و پایین نداره
حالا یکی که میگفت خوب بو بکش بنظرت بوی سیگاره؟؟ گفتم نه انگار برگ بدبوی درخته ..
کفت عززیزم این گله!!!!!!
سرم سوت کشید

نیکی مهربان دوشنبه 1 مرداد 1403 ساعت 03:38 ب.ظ

در ضمن جناب غریبه که نوشتن ماجرا مربوط به سال ۸۳ بوده، نمیدونم منظورشون چیه. چون قتل شیما مرداد ۹۸ بود و قاتل هم همین چند ماه پیش آزاد شد. سال ۸۳ سال تولد شیمای مظلوم بود. بعد حالا طرف دست بالا سه سال زندان بوده این شد مجازات آخه؟ نباید بازپروری بشه؟ نباید مطمئن بشن بعد از آزاد شدن دیگه این کارها رو نمیکنه؟
خانم دیگه ای که گفتن اشتباهات پلیس آمریکا، قبول اونا اصلا خیلی بد. ولی اونجا بعد از دستگیری و محکومیت به جرایم جنسی اسم و آدرس طرف تا زمان مرگش ثبت میشه، هر کسی میتونه بره اداره پلیس محله ببینه کدوم زندانی سابق که جرم جنسی کرده تو محله اش زندگی میکنه. طرف حق نداره تا چند کیلومتری مدارس و مهدکودکها زندگی کنه. بخواد خونه اش رو عوض کنه باید به پلیس اطلاع بده. اونوقت اینجا قاضی ماجرای قتل رو پذیرفته اما هیچی به هیچی چون شرع. یعنی پلیس اینجا سهل انگاری هم نکنه آخرش فرقی نخواهد داشت.

غریبه اشتباه نوشته
آره این مورد رو من درمورد جرائم جنسی و کودک آزاری در کشورهای پیشرفته شنیدم .. خودمون میگیم پیشرفته، چه ربطی به ایران داره

نیکی مهربان دوشنبه 1 مرداد 1403 ساعت 03:25 ب.ظ

سلام مهربانو جون. من این ماجرا رو حدود یکی دو ماه پیش تو توییتر دیدم که پدر شیما انگار اطلاع رسانی کرده بود که این مادون حیوان آزاد شده. انگار به هشت سال حبس از جنبه عمومی محکوم شده که نامه داده پیرم نمیتونم زندان بمونم آزادش کردن. سر جمع سه چهار سال تو بازداشت و زندان موند فقط. خیلی جالبه واقعا. بعد که میگیم قانون قصاص بدوی و احمقانه است و باعث ناامنی جامعه میشه خود ما رو به خاطر توهین به شرع میندازن زندان و اینجا دیگه بعد سه سال آزادی نداره
تازه این خودش اعتراف کرد که آدم کشتم جسد هم تو خونه اش پیدا شد، به این زودی آزاد شد بقیه که... یعنی من اصلا الان حرفم پدرخوانده و مادرخوانده نیست که حق قصاص داشته باشن یا نه، اصلا پدر و مادر واقعی یه دختری که خودشون بزرگش هم کرده باشن و اینجوری کشته شده چمیدونم گول بخورن بخشش بدن، یا فکر کنن در راه خداست یا هر چی آخر رضایت بدن، اون قانون نباید پیشبینی کرده باشه جلوی وارد شدن دوباره این قاتل به جامعه رو قبل از بازپروری بگیره؟ بقیه باید تن و بدنشون بلرزه؟ واقعا سخته قانون بذارن کسی قتل انجام داد بیست سال بره زندان؟ فقط تو ماشین موی ما معلوم بشه جریمه داره؟
خانم مریمم هم برای ارث درست میگن، چون فرزندخوانده به احتمال خیلی زیاد پدر و مادر و خانواده خونی معلوم نداره پس تنها وارثش میشه دولت. اگه دایی عمویی دخترخاله ای چیزی داشته باشه و معلوم باشه هر چی به اسمش بوده به اونها میرسه. کلا قوانین که بر اساس شرع باشه همین میشه. مطمئنم الان یک سری میان میگن نه قوانین شرعی همه خوبن اینا که شما میگین استثناست

سلام عزیزم
دقیقا همینطوره .. برای آتیش زدن سطل آشغال بچه هامونو اعدام کردن ، اونوقت این کثافت راست راست میچرخه .
حرف دل منو زدی

زری.. دوشنبه 1 مرداد 1403 ساعت 11:08 ق.ظ http://maneveshteh.blog.ir

خیلی عجیبه، حتی اگر تنها جرمش قتل شیما بوده باز هم دادستان بعنوان مدعی العموم نباید آزادش میکرده.
طفلکی بچه، چقدر دردناک بوده سرنوشتش.

خیلی زری جان
همه ش منتظر بودم بیای بگی این چه قانون احمقانه اییه داریم
فقط اون سالهایی که با پدر و مادر مهربونش زندگی کرده خوشبخت واقعی بوده تا اینکه اون نفهم بیشعور گند زده تو زندگیش و بهش گفته فرزند خوانده ای بعد هم بهلول جانی همه ی خوشبختی رو تو دو ماه از دماغش کشیده بیرون

غریبه دوشنبه 1 مرداد 1403 ساعت 07:53 ق.ظ

با درود
دردناک بود
بعضی وقتها با خوندن اینگونه ماجراها آدم به تصمیم انسان‌هایی چون صادق کرده و یا قیصر باید احترام بگذارد که خود مجری قانون می شوند
به حال ماجرا مربوط به سال ۸۳ است
احتمالا بابت جنایت با دادن دیه ممکن است آزاد بشود ولی بابت تجاوز به عنف حتما مجازاتی باید کشیده باشد

سلام
باور میکنی همه ش یه همین فکر کردم
اونوقت اگه الان پدر شیما این انگل رو بفرسته اون دنیا زود اعدامش میکنن
کشیده کمتر از 4 سال ... بسه دیکه مناسب بوده ، گفته من زیارت عاشورا میخونم و نماز ، پیرم ولم کنید برم گفتن جشششم

فنجون دوشنبه 1 مرداد 1403 ساعت 07:19 ق.ظ http://Embrasser.blogsky.com

اون فامیل بیشعور و دایه مهربانتر از مادر، باید تا الان از وجدان درد میمرد ...
امیدوارم همین پرونده راهی بشه تا حداقل قانون فرزندخواندگی اصلاح بشه ... واقعا اسم هرکسی رو نمیشه پدر و مادر گذاشت.
جالبه که عکس این بهلول جانی رو هم خبرگزاریها با ماسک و صورت پوشیده منتشر کردن که یه موقع آبروش نره!!!!

انقدر این بیشعورا بلدن خوب خودشونو توجیه کنن
آررره مواظبن یه وقت قاتل متجاوزه شیشه ای اذیت نشه

ماه یکشنبه 31 تیر 1403 ساعت 02:59 ب.ظ

سلام. کاش پلیس کاری نمی کنه سازمان تاکسیرانی و همکاراش این ننگ را بندازن بیرون و وجه خودشان خدشه دار نگذارند بشه.
خدا همه بچه ها را سلامت برای پدر و مادرشون حفظ کند.

سلااام
دقیقا موندم که چطور بیرونش نکردن
الهی آمین

مهرگل یکشنبه 31 تیر 1403 ساعت 01:00 ب.ظ

وای برما وای بر این موجود دوپا که چقدرررررررررررررررر میتونه فجیع باشه
همه وجودم درد گرفت
امیدوارم پدر و مادر واقعیش ( همونا که بزرگش کردن) به آرامش برسن
تولد مهردخت عزیزمون هم مبارک باشه
و واقعا باورم نمیشه سه ساااااال از رفتن دارسی عزیز گذشت مطمئنم پیشتونه که انقدر یادش می کنید.


ممنونم عزیزم
آررره سه سااال
گاهی تامی کاملا دارسی میشه با تمام تفاوت هایی که با هم دارن

مینا یکشنبه 31 تیر 1403 ساعت 07:41 ق.ظ

خیلی غم انگیز و باور نکردنیه
کاش یه توضیحی پلیس میداد راجع بهش.....
تولد مهردخت نازنین مبارک امیدوارم هر روز بیشتر شاهد خوشبختیش باشی

توضیحی نداره مینا جون پلیس غفلت کرده خونه رو نگشته وقتی هنوز شیمای طفلک زنده بوده یعنی ساده ترین و ابتدایی ترین اقدام
ممنونم قربون محبتت

مانی یکشنبه 31 تیر 1403 ساعت 07:39 ق.ظ

دردناک است

تولد مهردخت جان عزیز مبارک

خییییلی
ممنونم عزیز دلم

متولد ماه مهر یکشنبه 31 تیر 1403 ساعت 07:21 ق.ظ

چقدر دردناک بود و چقدر ترسناک، واقعا ما چطور تو این مملکت هنوز زنده هستیم معجزه هست. بگردم برای پدر و مادری که این بچه را بزرگ کردند و حالا باید اه بکشند. دارسی جات چقدر خالیه عزیزم. تولد دختر گلمون هم مبارک الهی پاینده باشه و سالم


ممنونم عزیز دلم

سمانه مامان صدرا و سروناز یکشنبه 31 تیر 1403 ساعت 05:36 ق.ظ

سلام عزیزم
خیلی دردناک بود، پدر ومادر معتاد که با اعتیادشون گند زدن به زندگی چندتا بچه و بعدهم با گرفتن پول و دود کردن، از خون بچه ی بی گناه گذشتند
و اون قاتل سفاک که....
درباره ی اشتباه فاحش مامور پلیس باید بگم متاسفانه از سر سهل‌انگاری بسیاری از پلیس ها چه اتفاقات هولناکی افتاده، من صفحه ی جنایات واقعی رو در اینستاگرام دارم. باورت نمیشه اشتباهات احمقانه ی پلیس ها( غالبا آمریکا)باعث شده قاتل ول بچرخه و چه جنایت‌های بویژه برای کودکان و نوجوان انجام بده. بسیار بسیار زیاد هستند انسان های بی مسوولیت
روح همه ی این گل های پر پر شاد
مرسی از اطلاع رسانی
آدرس پیچ @truecrime.ir

سلام نازنین
دقیییقاا همین پدر و مادر باید عقیم بشن بچه های بدبخت دیگه ای وارد این دنیا نکنند
وااای چقدر تلخه اونم برای بچه های معصوم

نسرین یکشنبه 31 تیر 1403 ساعت 02:43 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

خدای من. یه چیزایی از خبرش یادمه اما نه به این مفصلی.
با کامنتایی که تا بحال نوشته شده همدلم... اونقدر ناراحت شدم که نمیدونم چی بگم.
فقط از ته دل میگم: خدا بداد پدر و مادرش برسه که پونزده سال بهش عشق ورزیدن و حالا تو جهنمی می سوزن که دآتش و سوزشش کم نمیشه.
سالروز تولد مهردخت عزیزم مبارکمون باشه عزیزم

من تازه متوجه شدم نسرین جون اصلا خبر نداشتم
ممنونم عزیز دلم

مریمم شنبه 30 تیر 1403 ساعت 06:55 ب.ظ

من این موضوع همین چندروز پیش شنیدم و نگم براتون چقدر حالم بد شد به چند دلیل اول اینکه یه آدمکش به راحتی بین ما زندگی میکنه و دوم این که منم حدود ۸ ماهه با وجود دوتا فرزند زیستی صاحب یه فرزندخوانده هم شدم و دقیقا همون حسی که به فرزند زیستی دارم به فرزند غیرزیستی هم دارم و اصلا نمیتونم این قانون های مسخره فرزندخواندگی هضم کنم من مادر بچه هستم یا زن و مردی که فقط تولید مثل کردن؟
شما توجه کنید که قانون اینقدر پدرو مادر خوانده رو به رسمیت نمیشناسه که اگه مالی به نام فرزند خوانده کنیم و خدایی نکرده فرزند فوت کنه مال بهشون بر نمیگرده و متعلق به دولته
من همیشه میگم زندگی های الان سرشار از استرسه پس بهتره که سعی کنیم عوامل استرس زارو کمتر کنیم بخاطر همین از همین الان که دخترم دوساله هست قصه های فرزندخواندگی براش میخونم و قراره که هرسال براش جشن ورود به خونه بگیریم تا هیچ موجود دمپایی نتونه سواستفاده کنه و هر زمان که دخترم بخواد همراهیش میکنم تا دنبال پدرو مادرش بگرده دوران نوجوانی سرشار از احساس های مختلفه شاید خیلی از ما تو اون دوران یه بار به فکرمون رسیده باشه که خانوادمون مارو از سر راه آوردن
اگه مصاحبه قاتل دیده باشید میگه من پیرم تو زندان زیارت عاشورا و قرآن میخونم منو آزاد کنید

جااانم مبارک باشه مریم جان، الهی سه تا بچه ی گلت زیر سایه تو و پدر نازنینشون قد بکشن
از نظر من دقیقا پدر و مادر همون کسانی هستند که پای همه ی خوشی و ناخوشی بچه شون میمونند و زحمت میکشن، تولید مثل که صرفاً یه عمل جنسی و غریزیه درصد کم و محدودی هدفمند و با عشق به موجودی که احنمالاً به وجود میاده ولی فرزند پروری اگر واقعی باشه همه ش عشق و ایثاره.
واای اصلا این قانون برگشت مال به دولت رو نمیدونستم ... تمام قوانین نشات از مال خوری و دزدی در روز روشن کرفته شده!!!
ای جااانم مریم نازنین قربون تو برم که یک مادر به تمام معنا و فهیم هستی . از اینکه کسی بخواد با راز های زندگی کسی ازش سو استفاده کنه نفرت دارم .
الهی کانون زندگیتون پر از عشق باشه .
خیلی دوست دارم در مورد تصمیمتون و اینکه چی شد که این کار زیبا رو انجام دادی برامون بنویسی .

آررره مرتیکه عوضی

لیلا الف شنبه 30 تیر 1403 ساعت 06:46 ب.ظ

وای چه وحشتناک
اصلا نمیتوانم درک کنم که پدر و مادرش چه دردی رو تحمل میکنن

منجوق شنبه 30 تیر 1403 ساعت 04:40 ب.ظ http://manjoogh.blogfa.com

تاکسی که چه عرض کنم مهربانوجان. جدیدا تو اسنپ و تپسی راننده هایی می بینم که وحشت می کنم. دو سال پیش سوار یه اسنپ شدم راننده شروع کرد از تجربیاتش در کشتن گربه ها تعریف کردن. هفته پیش هم یکی از عرازشه راننده اسنپ بود که اینقدر از بهایی ها و زرتشتی ها بد گفت که من از ترسم وسط راه پیاده شدم.

منجوق جانم ، عزیز دلم اسنپ و تپسی هر دو تاکسی های اینترنتی هستند که البته بااااید راننده ها بشدت سختگیرانه و با وسواس انتخاب بشن که نمیشن دیدی که گوشه خیابون هم دارن ثبت نام میشن. اکثر راننده ها زحمت کش و با ابرو هستند ولی هیییچ تضمینی نداره که بینشون هر بی وجدان و جانی هم باشه ... اما اینجا بحث تاکسیرانی و اتحادیه ست .. نمیدونم والا یه کسی میخواد استخدام بشه دودمانشو به باد میدن انقدر تحقیق میکنن مسجد محل میره یا نه !!
البته احتمالا بهلول مسجدو میره میدونی که به حاج محمود معروفه

سیتا شنبه 30 تیر 1403 ساعت 03:36 ب.ظ

سلام و درود
زندان ها جا ندارن و دولتم پول نداره برای نگهداری این حجم زندانی بنابراین اون جنبه عمومی جرم که قدیم تر ۱۰-۱۵ سال بود به ۱-۲ سال کاهش یافته که همونم قبل از رای دادگاه عملن گذرونده شده.
زمانی هم که یه پرونده مختومه میشه دیگه باز نمیشه و حتا بقیه وکلا هم بهش دسترسی ندارن. فقط قاصی ها می تونن یه پرونده مختومه رو مطالعه کن اونم باید با دلیل موجه باشه!
جالبه براتون بگم پرونده داریوش مهرجویی و وحیده محمدی فر مختومه شده!
متاسقانه قوانین ما براساس قوانین اسلامی نوشته شده و تو حال حاضر به کمک مردم نمیاد!

سلام سیتا جان
دقیقا مشکل همینه انگار قوانین اسلامی اصلا قرار نیست گره ای از مشکلات مردم باز کنه !
فکر کن هم دزدیده ، هم تجاوز کرده و هم کشته بعد راست راست داره میچرخه.

Nasrin شنبه 30 تیر 1403 ساعت 01:53 ب.ظ

خیلی دردناکه که تو حتی قاتل بچه‌ت رو هم بشناسی ولی چون پدر و مادر بیولوژیک نیستی، کاری از دستت بر‌نیاد، تو مملکت ما متاسفانه دزد و قاتل حمایت بیشتری از طرف قانون دارن وقتی انقدر همه چیز واضحه که این مرد روانی و قاتله با رضایت هم نباید انقدر راحت تو جامعه بچرخه
اون فامیل فضول چطوری روش میشه تو چشم این پدر و مادر نگاه کنه

بیخود نیست اقا و خانم صباگردی ۵ ساله هر روز داغ دلشون تازه تر میشه و عین شمع اب میشن
فامیل های فضول انقدر بیشعورند که یه چیزی پیدا میکنن که وجدان خفته خودشون رو‌خفته نگهدارن

پری دریایی شنبه 30 تیر 1403 ساعت 01:52 ب.ظ

کاری به سیستم مریض نیروی انتظامی و دادگستری ندارما ولی بین اون همه آدمی که اونجا کار میکنن یعنی یه نفرم وجدانش اذیتش نمیکنه که اینجوری از مرگ یه نفر و این شکلی از قاتل میگذرن؟!!!!
پس چرا ماها تو جابجایی 1 ریال یه طرف حساب تو حسابداری و ... انقدر حساسیم. ما عجیبیم یا اونا؟!!!!

اصلا باور نکردنیه
هر چی گشتم ببینم این بیشرف به جایی وصله که اینطوری هواشو دارن هم چیزی پیدا نکردم
اونوقت اگه شب تاریک تو به کوچه خلوت یکی ماشین یکیو خط بندازه یارو‌هم رضایت بده مدعی العموم باباشو‌درمیاره !!!

شاخه نبات شنبه 30 تیر 1403 ساعت 01:49 ب.ظ

عزیز دلم این که اشکال نداره آقا بهلول فقط چند نفر رو کشته .دلیلی نداره اینقدر شلوغش کنید .مسائل مهم تر برای پلیس مطرحه

شما زنگ بزن بگو یه نفر با شورت و سوتین تو خیابونمون داره راه میره ببین چند دقیقه ای میرسن و جد و آبادش رو میگیرن.

همووون کاملا درست گفتی

تیلوتیلو شنبه 30 تیر 1403 ساعت 10:20 ق.ظ https://meslehichkass.blogsky.com/


چقدر ناراحت شدم از خوندن این داستان و دروغ نگم که چه ترسی ته دلم حس کردم...

تولد مهردخت نازنین مبارک باشه عزیزم
انشاله سالیان طولانی کنار همه ی عزیزانت به شادی روزگار بگذرونی

میدونم عزیزم
ممنونم نازنینم

لیمو شنبه 30 تیر 1403 ساعت 10:14 ق.ظ https://lemonn.blogsky.com/

چقدر این فجایا ناراحت کنندست و خدا میدونه چقدر از این دست آدمها روزانه از کنارمون عبور میکنن. تابحال پیش اومده که وقتی ماشین رو دزدیدن پلیس گفته احتمالا کار دزدهای فلان منطقه ست؛ یعنی وجودشون محرزه اما اقدامی صورت نمیگیره. منی که همیشه از تاکسی ها میترسیدم ، الان ترسم هزاربرابر شد
دارسی خوشگل رو به یاد دارم. روحش شاد

دقیقا همینطوره لیمو جان
قربون محبتت عزیزم

نازی شنبه 30 تیر 1403 ساعت 09:55 ق.ظ

بعنوان زوجی که فرزند نداریم و صاحب فرزند نشدیم و در مقابل پیشنهاد هر کسی که می گه یه فرزند بیارید به سرپرستی قبول کنید ولی ما به شدت مخالفیم چون هیچ فرزندی رو ندیدم که بعد از فهمیدن حقیقت کنار پدر و مادری که زحمتش و کشیدن بمونه فوری می خواد سراغ خانواده اصلیش بره اگه هم پیدا نکنه به شدت از خانواده ای که بزرگش کردن بیزار می شه
تازه این وسط به قول شما یه موجود دوپای فضووووول قطعا میاد به فرزند حقیقت رو می گه قبل از اینکه پدر و مادر خودشون بگن

نازی جان میدونی که درمورد فرزند اوری بصورت کلی و مخصوصاً در ایران اصلا نظر مساعدی ندارم
راستش نمیدونم اگر خودم در شرایط مشابه تو بودم فرزندی به سرپرستی میگرفتم یا نه( فکر میکنم که این کارو می کردم) البته اصلا به دیگران میدون نمیدادم که بخوان اینو نقطه‌ی ضعفم قرار بدن همون اووول کار با کمک تراپیست بهش می گفتم که انتخابش کردیم
ضمناً بچه هایی رو دیدم که نسبت به پدر و مادر خوانده شون بسیار قدردان و مهربون هستند حتی وقتی فهمیدن که به سرپرستی گرفته شدن تمایلی برای ترک خانواده شون نداشتند

شادی شنبه 30 تیر 1403 ساعت 08:57 ق.ظ http://setarehshadi.blogsky.com/

نه تنها آزاده و داره تو شهر می‌چرخه بلکه تاکسی زرد هم داره

دقیییقا

ربولی حسن کور شنبه 30 تیر 1403 ساعت 08:53 ق.ظ http://rezasr2.blogsky.com

سلام
برای کسی که یه دختر تقریبا در همین سن داره حتی خوندن چنین ماجرایی دردناکه.
من هم تا به حال این ماجرا را نشنیده بودم. برای این دختر ناراحت شدم. اما توی این سالها اون قدر چیزها و قوانین عجیب و غریب توی این مملکت دیدم که اصلا تعجب نکردم.
شاید بهتر بود پدرخونده و مادرخونده اش زودتر حقیقت را به این دختر میگفتند. گرچه میتونم دلیل نگفتنشون را هم درک کنم. بخصوص با عکس العمل والدین بیولوژیکش (نمیتونم بهشون بگم پدر و مادر) بعد از کشته شدنش.
وقتی دیگه نمیشه با آسودگی خیال سوار تاکسی شد یا پلیس حاضر نشده کمی به خودش زحمت بده و خونه قاتل را ببینه دیگه به چی میشه اطمینان داشت؟

سلام
خدا عاقبت خودمون و بچه هامون رو بخیر کنه
دقیقا منم دلم نمیاد برای اون دوتا معتاد بدبخت لفظ پدر و مادر رو بکار ببرم
منم همیشه با گفتن حقیقت به بچه ها موافقم ولی شاید طفلکا گذاشته بودن سن شیما کمی بیشتر بشه تا قدرت درک و پذیرش بیشتری داشته باشه
اینطور مواقع تراپیست های حرفه ای خیلی کمک می کنن
فکر کنید تاکسی زرد هم داره یعنی دقیقا از اتحادیه !!!!

رهگذر شنبه 30 تیر 1403 ساعت 08:46 ق.ظ

سلام
تولد مهردخت جان مبارک
روزای فوت دارسی رو کاملا بخاطر دارم، انگار همین دیروز بود، چه زود سه سال گذشت.
بله من خبر کشته شدن شیما رو شنیده بودم، اما فکر کنم بعد از گذشت اولیای دم قتل از جنبه عمومی بررسی میشه و قاتل بابت جنبه عمومی جرم بررسی میشه که معمولا چند سال زندان داره.
البته اطلاعات من در زمینه قوانین بیشتر از این نیست. امیدوارم دوستان بیان و اگر اطلاعاتی دارند در اختیارم ن بزارن تا استفاده کنیم.
امثال بهلول کم نیستن توی جامعه، کاش نسلشون منقرض بشه...

سلام عزیزم
ممنونم قربونت
ارره ۴۸ ساعت بالای سرش بودم کاش میتونستم چشماشو که التماس میکرد بهم منو از اینجا ببر رو فراموش کنم
خیلی بیجون بود ولی خودش رو میکشوند دم در باکس اکسیژن سرش رو فشار میداد به در و با چشماش منو سوراخ میکرد ، متاسفانه تا در باز میشد تنفسش دچار مشکل میشد ناچار در رو میبستیم
فقط چند دقیقه تونستم بغلش کنم تا ببرنش برای رادیولوژی ولی همونم حالشو بد کرد
همین دیگه رهگذر جان اولیای دم رضایت دادن و‌ قاتل هم گفته من پیر و ضعیفم بذارید برم بیرون به حال خودم باشم قوه قضاییه هم قبول میکنه و خیلی سریع ازاد میشه
اصلا نمیفهمم یعنی چی
منم منتظرم یکی اگاهمون کنه
متاسفانه درست میگی چه بسا خیلی هاشون اصلا شناسایی نمیشن

نجمه شنبه 30 تیر 1403 ساعت 07:28 ق.ظ

واااای
خدایااا، چه وضعی
طفلک شیما و شیماها..
واقعا قانون های کشور ما راحت وضع شدن که مردم خیلی برای جزم‌و‌جنایت به خودشون سخت نگیرن

اصلا این پدیده استثناییه
من اصلا نمیفهمم قوه قضاییه رو‌!!!

نیلوفر طلایی شنبه 30 تیر 1403 ساعت 03:28 ق.ظ

هزاران تاسف به اون ق ا ن و ن و اون به اصطلاح پدر و مادر بیولوژیکیش!!!! خدا به پدر و مادر واقعیش صبر بده حتی فکرشم در حد یه لحظه هم نمیتونم کنم

یعنی بعد از گذشت ۵ سال هنوزم پدر شیما هر روز داره استوری میذاره و اطلاع رسانی میکنه و غم دلش رو بازگو میکنه

نیلوفر طلایی شنبه 30 تیر 1403 ساعت 03:25 ق.ظ

تولد مهردخت جون هم مبارک باشه باورم نمیشه ۲۵ ساله شد اولین بار که اومدم تو وبلاگتون ۱۷ ۱۸ ساله بود و منم ۲۳ ۲۴ چه زود گذشت

عزززیزم زمان میگذره بچه ها بزرگ میشن و جوان ها به میان سالی نزدیک …
کاش همینطور این چرخه بگذره و همه سیر طبیعی عمر رو تجربه کنند

نیلوفر طلایی شنبه 30 تیر 1403 ساعت 02:05 ق.ظ

خیلی دردناک، سوزناک و تاسف آوره

خییییلی نیلو جان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد