گفته بودم فوبیای دیر رسیدن دارم؟
خب اگه نگفته بودم، الان گفتم دیگه. اینجانب یک فرد با فوبیای دیر رسیدن هستم . لطفا احوال خرابش رو رعایت کنید، خرابتر نشود. البته خدا رو شکر نوع رابطه من و شما، نیاز به رعایت نداره .
فکر کنید من دختر بابا عباس و مادر مهردختم که این دو نفر پرودگار {دیرکردن} هستند.
حالا چرا پست رو با این موضوع شروع کردم؟ دلیلش اینه که قراره کیک تولد رو بین ساعت ۱۰ تا ۱۰:۳۰ بفرستم . کیک دیشب آماده شده و رفته تو یخچال داره استراحت میکنه و حالشو میبره . فقط یه پرینت که روش قطعه ای از شعر زندگی سهراب نوشته شده رو بایدمی چسبوندم رو بدنه کیک.وچندتا عکس برای پیجم می گرفتم و میذاشتمش تو جعبه و روبان پیچش می کردم.
همه این کارا ۲۰ دقیقه زمان میبره، من کی بیدار شدم؟
۷ صبح
حالا همه کارامو کردم ، خواستم اسنپ بگیرم دیدم ۲۰ دقیقه دیگه کیک میرسه دستشون و خیلی زوده.
گفتم حالا که وقت دارم و اینهمه دلم براتون تنگ شده بیام یه پست بنویسم .
****
قبلا درمورد کافه ای که باهاش کار میکردم و بهم پیشنهاد شراکت و راه اندازی کارگاه رو داده بود گفته بودم.
نتیجه تصمیم گیری درمورد اون کار این بود که نپذیرفتم . نظر بردیا این بود که مینا( همون دختر خانم صاحب کافه) میخواد از تو کار یاد بگیره و بعد بگه خودم تنها میخوام تنها کار کنم و خداحافط ، مخصوصا که اولش قرار بود دوتایی جایی رو اجاره کنیم و بعد مینا گفت، ما یه انباری ۳۰ متری تو ملک مسکونیمون داریم از همون استفاده میکنیم. نفس هم نظرش این بود که اینطوری سرت خیلی شلوغ میشه . قرار بود بازنشسته بشی هم استراحت کنی و با خانواده بیشتر وقت بگذرونی هم به کار مورد علاقه ت برسی.
از بین این دو نظر،نظر خودم با نفس نزدیکتر بود.
چون بعید میدونستم مینا همچین چیزی که بردیا میگه تو ذهنش باشه، یا حتی بعدا همچین رفتاری کنه ، از طرفی من همیشه رویای یه کار خانوادگی دارم و دلم نمیخواد با کسی دیگه وارد بحث شراکت بشم .
بنابراین از مینا بابت پیشنهادش تشکر کردم و گفتم در حال حاضر ترجیح میدم سرم رو شلوغتر نکنم . گفت که پس من شروع میکنم، چون دوست ندارم فعالیتم منحصر به کافه باشه . میخوام تولید کیک و شیرینی کنم و ماشین حمل بگیرم و برای کافه های تهران محصول بفرستم . گفتم : با شناختی که این مدت ازت پیدا کردم و میدونم سخت کوش و پیگیر هستی ، مطمئنم خیلی موفق میشی .
گفت: یه نفر دیگه رو هم در نظر دارم باهاش شروع کنم ولی مثل شما بهش اعتماد ندارم .
گفتم : کم سعادتم دیگه،
خلاصه صحبت شراکت ما تموم شد.مینا بهم طبق معمول سفارش میداد و براش آماده میکردم .
فکر کنم حدود یک هفته بعد پیغام داد که : چون قراره بعد از این همه محصولات رو خودمون تولید کنیم، میخواستم ببینم اگر تمایل داری رسپی کیک خرما پنیر رژیمیت رو به من بفروش .
کیک خرما پنیر رژیمی من یه محصول خیلی منحصر به فرده که رسپیش با آزمون و خطا به دست اومده و جایی نیست. میشه گفت: امضای من پای اونه و مینا هم اینو میدونست .
خیلی تعجب کردم که اصلا چرا همچین چیزی ازم خواسته . بعد گفتم، خب خواسته دیگه . این که اگه من بودم اصلا روم نمیشد چنین چیزی بخوام ربطی نداره که کسی دیکه هم مثل من فکر کنه ، خب طبیعیه اون بفکرتوسعه کارشه، پشت شقیقه من هم طپانچه نذاشته که حتما بدم بهش .
انواع شیرینی ها و کیک و دسرها رسپیشون تو نت هست حتی اگه منابع ایرانی نباشه، خارجیش پیدا میشه و میشه ترجمه کرد ولی این کیک خیلی خاصه ، همه میتونند کیک هویج گردو، کیک موکا، دبل چاکلت ، ردولوت، خیس شکلاتی ، موچی ، انواع چیزکیک ها و ... رو تولید کنند ولی خب من که قنادی خونگی دارم و این رسپی مخصوص خودمه که نمیام بدمش به یه تولید کننده در دوقدمی خودم!
این بود که براش نوشتم: مینا جون همونطور که میدونی این کیک مخصوص خودمه و برای تولیدش زحمت زیادی کشیدم . دوست دارم این رسپی برای خودم بمونه و تمایلی برای فروشش ندارم . اگر دوست داشتی و منم شرایطش رو داشتم ، این یه محصول رو خودم براتون تولید میکنم .
یه چند ساعتی گذشت دیدم اومد نوشت:
کیک هویج گردو
کیک خرما پنیری
۱۰ عدد موچی با طعم همیشگی
من دستم بند بود و پیغام رو باز نکردم اما از نوتیفیکیشن خوندمش . چند دقیقه بعد که دستم خالی شد اومدم گوشی رو باز کردم که پیام رو کامل بخونم و بگم فلان ساعت بیاید تحویل بگیرید. دیدم سفارش ها رو پاک کرده و برای اون چیزی که من نوشتم درمورد رسپی کیک خرما نوشته: ok
فهمیدم ناراحت شده و توقع داشته من بهش رسپی رو بدم ولی اهمیت ندادم، با خودم گفتم : خب راضی نبودم بدم دیگه ، اینم ناراحته بعد میشینه فکر میکنه درست میشه .
فرداش دیدم یک میلیون و هفتصدو پنجاه تومن ریخت به حسابم .
حالا روش کار ما اینطوری بود که مثلا ده روز با هم کار میکردیم بهم پیغام میداد : جمع فاکتورامون چقدره؟ منم بهش عدد میدادم معمولا ۵-۶ تومن و پرداخت میکرد. البته ریز به ریز فاکتورها تو واتس اپ بود ولی اون عدد میگرفت و پرداخت میکرد.
این کار رو که کرد، فهمیدم هنوز با خودش کنار نیومده و عصبانیه . مطابق معمول براش نوشتم : مرسی عزیزم، پر برکت باشی . البته این پرداخت بی موقع رو به این منزله تلقی کردم که همکاری ما تموم شده .
یه چیز دیگه هم براش نوشتم و این بود که : مینا جون من یه باکس پیش شما دارم اگه مسیر هرکدوممون افتاد اون باکس رو هم بگیرم ازتون . باز نوشت:ok
یک هفته ای گذشت... یه شب که از خونه بابا اینا برمیگشتم گفتم بذار از جلوی کافه رد میشم اون باکس رو بگیرم .
لازمه برگردم به عقب و یه چیز دیگه رو تعریف کنم .
من معمولا اگر چیز جدیدی که به درد کافه می خورد درست میکردم یه نمونه هم میفرستادم کافه تا مینا ببینه اگه خوب بود تو محصولاتش بذاره . چند بار پیش اومد ازش پرسیدم فلان چیز رو فرستادم خوردی ؟ خوب بود؟
یا میگفت : آرره چه خوب بود. چند در میاد برای ما؟
یا اینکه میگفت : نه بابا گذاشتمش ویترین فوری فروختمش بازم بفرست ، نمیدونم چی بود ولی مشتری ها خوششون اومد.
خب من چیزی که میگفت فروختم رو تو فاکتور میاوردم بعدا و حساب میکردم ، ولی اگر خودش خورده بود که حساب نمی کردم.
انفاقا تو این مدت فقط یه بارنمونه رو خورده بود و همیشه میگفت فروختم و این صداقتشو میرسوند چون میتونست بگه خوردم .
تقریبا نزدیک یلدا بود و این مسائل هنوز پیش نیومده بود. من یه شب همراه سفارش ها یه چیزایی که نمونه درست کرده بودم براش فرستادم . سر جفتمون شلوغ بود و درموردش حرف نزدیم تا اینکه ازم عدد فاکتور خواست و من براش فرستادم و اون نمونه ها هم توی فاکتور بود .
برام نوشت: مگه اون آیتم ها نمونه نبود؟
گفتم چرا بود ولی چون همیشه میگی نخوردم و فروختم من آوردم تو فاکتور .
گفت: خوردمشون، خوشمزه بود یادم باشه سفارش بدم .
گفتم : نوش جان و فاکتور رو اصلاح کردم و قبلی رو هم پاک کردم . جمع اون آیتم ها نزدیک ۲۰۰ تومن شده بود.
برگردبم به اون شب که من از خونه بابا اینا می اومدم و رفتم کافه که باکسم رو بگیرم . داستان این باکس هم این بود که همیشه می اومدن سفارش ها شون رو ببرن با خودشون یه سینی بزرگ می آوردن سفارش ها رو میذاشتن داخلش ولی گاهی نمی آوردن من از خونه خودم یه باکس میدادم بهشون و دفعه بعد پس می آوردن که دیگه همکاری ما تموم شد و باکس هم موند پیششون
اونشب رفتم دم کافه دیدم اون پسری که پیششون کار میکنه داره جمع و جور میکنه .
سلام و علیک کردیم گفتم علیرضا باکس من مونده اینجا . داشتم رد میشدم اومدم بگیرم .
اون زیر رو گشت گفت اینجا نیست ولی اینا هم فکر کنم مال شماست.
دیدم همون ظرفایی که من اون نمونه هارو بهشون داده بودم رو میگه . گفتم : آررره مال منه اگه نمیخواین میبرم . گفت: نه نمیخوایم .
( معمولا هر چند وقت یه بار مینا کلی ظرف حمل کیک یا حتی زیر کیکی برام میفرستاد ، این کار اصلا وظیفه ش نبود، منم ازش نخواسته بودم ولی دوستانه انجام میداد که من کمتر ظرف مصرف کنم و در ضمن کمکی به محیط زیست کرده باشیم ) از اون طرف یه وقتایی سفارشاشون آماده بود ولی اونا کسی رو نداشتن بیاد ببره و به من میگفتن پبک بگیر. من اگر بیرون کارداشتم میگفتم : من خرید دارم خودم براتون میارم . هزینه پیک چیزی نبودها مثلا ۵۰ تومن ولی خب منم دوستانه براشون انجام میدادم .
علیرضا تلفن کرد به مینا و گفت : خانم مهربانو اومده دنبال باکس ولی اینجا نیست.
گفتم : سلام برسون ، اونم از اون ور سلام داد به من .
به علیرضا گفت: تو ماشینمه باکس بیا ازم سوییچ بگیر برو از ماشین بردار من دارم کوکی درست میکنم دستم بنده.
منم گفتم : علیرضا بهش بگو نمیخواد من بازم از اینجا رد میشم بعدا میام ، حالا مهم نیست بخاطرش بری سوییچ بگیری جمع کن زودتر برو.
اونم به مینا گفت مهربانو خانم میگه بعدا دوباره میام.
تلفن رو که قطع کرد گفت: واای اونی که تو این ظرفه بود چقدر خوشمزه بود. گفتم : رزت رو میگی ؟ آرره خوبه ولی اون کیسه کرپ ها که خوشمزه تر بودن که تو این یکی ظرفا بود.
گفتم اونا رو من نخوردم ، شیفت صبحی ها نامردا خوردن به من ندادن .
گفتم: گریه نکن شکمو یه بار اومدم اینجا برات میارم .
خندیدیم و خداحافظی کردیم و من اومدم خونه .
فردا شب دوباره دستم بند بود دیدم مینا پیغام داد. بعد که کارم تموم شد پیغام رو باز کردم و از خوندنش خشکم زد.
فکر میکنید چی نوشته بود؟
بدون هیچ سلامی
از اونجایی که همیشه رو راست بودم اگرم تست فرستادین چیزی رو با وجودی که میتونستم بگو خوردم گفتم فروختم یا اینکه گفتم تست کردم و نظرم رو گفتم اون دوتا کرپ رو هم تست کردیم بخاطر ۸۰ تومن خودم و شخصیتم و زیر سوال نمیبرم
نیازی نبود از بچه های کافه حرف بکشید
موفق باشید
!!!!!!
خیلی متاسف شدم . ببین یه نه شنیدن و یه رسپی ندادن که اختیارش با خودم بود چقدر ناراحتش کرده بود که این واکنش ها رو نشون میداد!
خشم چقدر عقل آدم رو زایل میکنه ، اصلا نشسته با خودش فکر کنه که همه اون شناختی که از من داشت به کنار . اصلا اون درست فکر میکنه من انقدر بیکارم که ساعت ۱۱ و نیم شب بیام از نیروی تو حرف بکشم، خب حالا کشیدم و اصلا فهمیدم شما اونو فروختین و این وسط ۸۰ تومن به من ندادین، خب ، حالا به چه درد من میخوره این فهمیدن؟؟
مگه نه اینکه ما با هم تسویه کردیم؟ پس گیریم که من به هدفم رسیده بودم و با کاراگاه بازی حرف رو کشیده بودم ، چه سودی برای من داشته این کار؟؟
این وسط تنها درسی که برای من داشت این بود که بردیا چقدر درسته کارش و اون موقعی که بهم گفت: با این دختر شراکت نکن این هدفش کارد یادگرفتنه من باور نکردم .
بردیا از ۲۰ سالگی داره ساخت و ساز میکنه و تجربه ش خیلی زیاده و ادما رو خیلی بهتر میشناسه .
مهردخت هم با همه تجربه ی حتی کمتر از من تو زندگی، همیشه یه چیزی رو با قاطعیت میگه و اونم اینه که هییییچ چیییزی از هیییچ کسی بعید نیست .
راست میگه واقعا . هم این داستان ، هم یه چیزای دیگه که این اواخر از بعضی ها در مورد خودشون شنیدم و در واقع پیش من به عجیب ترین کارهای غیر اخلاقی که امکان نداشت باور کنم انجام دادن ، اعتراف کردن، بهم ثابت کرده که هیییچ چیییزی از هیییچ کسی بعید نیست .
دوستتون دارم
*******
پینوشت مهم : یکی از عزیزانی که کیس حمایتیمون بودن بلحاظ بیماری و شرایط سخت زندگی نیاز به حمایت تقریبا دایمی داره . اگر مواد غذایی با کیفیت و داروی به موقع دریافت نکنه همه اون زحمتی که برای درمان کشیدیم و کشیدن بی فایده میشه .
اگر آمادگی دارید که بطور ماهیانه کمکی کنیم، گروهی بابتش تشکیل بدیم و کمک های ثابت در حد توانمون داشته باشیم .
لطفا بهم اعلام کنید ببینیم شدنیه؟
سلام سلام
جمله طلایی! هیچ چیز از هیچکس بعید نیست! بنویسم رو پیشونیم که یادم نره با 43 سال سن که هر روز از رفتار مردم شگفت زده نشم که خوب چرا؟
من هستم برای اون گروه
سلام به روی ماهت مریم جان
آررره ،واااقعا
عالیه عزیزم ، برام شماره بذار لطفا
تلاش برای راحت "نه" گفتن توی جامعه داره ثمر میده اما متاسفانه تلاشی برای "نه" شنیدن وجود نداره.
متاسفانه همینطوره عزیزم .
البته من به نحوه بعضی از نه گفتن ها هم انتقاد دارم . یه تعدادی که کم هم نیستند ، قاطعیت رو با بی مهری و حتی بی ادبی اشتباه گرفتن و فکر میکنند اگه با تندی نه بگن یعنی خیلی قاطع بودن !!
کار زیاد داریم لیمو جانم
سلام مهربانوجانم
خوبی عزیزم؟
واقعا درسته
هیچ چیز از هیچکس بعید نیست
بستگی داره منافع شون چی حکم کنه
سلام عزیزم شما خوبید همگی ؟
دقیقا
تربچه گوگولی چطوره؟ کجا بودی عزیزم؟
سلام مهربانوی عزیز
در مورد اون کیس حمایتی،ممنون که توضیح دادین.من مایلم که مشارکت داشته باشم
سلام هیلا جون
خواهش میکنم خیلی ممنونم عزیزم
سلام مهربانو جان
واقعا تو شرایط خاص، آدما خودشونو نشون میدن حتی نزدیکترین عزیزان! بستگی به انصاف هر کس داره که تو اون شرایط خاص، چقدر مصالح خودشو در نظر داره و چقدر به دیگری حق میده.اینو شنیدیم که میگن خواهر برادری واقعی،موقع تقسیم ارث خودشو نشون میده. یعنی یه عمر خواهر و برادر خوب و مهربونن، اما وقت تقسیم مال، خواهر و برادری که،جونشون برای هم میرفت، از رفتار بعضیاشون شوک میشن!
چه زود مهردخت جونم به این نتیجه رسیده و این خیلی خوبه که کمتر شوک میشن.
سلام ملیکا جون
دقیقا اینو بارها شنیدم و البته مو به تنم راست شده مخصوصا که دیگه الان معتقدم هیچ کاری از هیچ کسی بعید نیست
عاقبتمون بخیر باشه
بله منم براش خوشحالم بیشتر عاقلانه تصمیم میگیره تا از روی احساس
بله در بی عقلی ایشون که شکی نیست. من چون طعم این حرف بردن و آوردن و جور دیگه ای وانمود کردن رو در محیط کار چشیدم، ذهنم رفت به اون سمت. اون هم برای چیزهایی که به فرد خبرچین دو به هم زن فایده ای هم نمیرسونه. وقتی هم که طرف دیگه عاقل نباشه، داستانی درست میشه که قابل حل کردن نیست. بله خیلی خوبه که اینها رو تعریف میکنین که ما هم درس بگیریم.
عزیز منی نیکی جان . ممنونم که همراهمی
سلام مهربانو جان
عزیزم یه سری خبرها در مورد کانادا شنیدم که چون کسی رو نمیشناسم که کانادا زندگی کنه نمیدونم این خبرها صحت داره یا نه، گفتم چون برادر شما کانادا زندگی می کنه شاید شما بدونید که این خبرها درسته یا نه.
من شنیدم از زمانی که ترامپ گفته باید کانادا یکی از ایالت های آمریکا بشه، تعرفه ها رو بالا می بره و.... آمار نا امنی و دزدی توی کانادا خیلی زیاد شده و هر رو طلا فروشی ها و خودروها سرقت میشن و....
اصلا مردم کانادا راضی هستن جزیی از آمریکا بشن؟
البته با زیاده خواهی های ترامپ(غزه، کانال پاناما، کانادا و...) فک کنم چندان دور نباشه که اعلام کنه کل دنیا باید بشه یه کشور.
سلام رهگذر جان
عزیزم نا امنی در کانادا خیلی وقته باب شده و تازگی نداره . انقدر که جاستین ترودوی چپ و احمق با سیاست های غلطش گند زد به این مملکت، نه تنها کانادا که اروپا هم دستخوش این سیاست های مسخره شد شرایط آلمان رو ببین ، پایه گذارش اون مرکل بود.
حرفای ترامپ که تهدیده و بوی قدرتنمایی میده واقعا که اینجوری نیست که کانادا رو ایالت امریکا کنه ولی شرایط رو براشون سخت میکنه
دوستان ساکن کانادامون بیشتد میتونن توضیح بدن
سلام عزیزم
(واقعا هیچ چیز از هیچ کس بعید نیست و اگه میخوای کسی رو بهتر بشناسی فقط کافیه یه بار نه بگی، هر کی خب چینی کرد روبه رو کن) رو من خیلی ساله تمرین میکنم بتونم انجام بدم .چون از همه اش ضربه خوردم .تو بعضیاش موفق تر بودم مثل خبرچینی
هیچ کس بهم دیگه چیزی نمی گه چون می دونه میرم تو چشم طرف میگم(۲ بار ضربه ی خییییییییییییییلی بدی ازش خوردم و از اون روز روشم رو عوض کردم

گفتنی ها رو دوستان گفتن
من ماهیانه ۱۰۰ تومن میتونم فعلا تا آخر شهریور آینده کمک کنم.سال دیگه اگه قراردادم درست شد ان شالله ادامه میدم
سلام آرزو جان

راستش رو به رو کردن هم باید ارزشش رو داشته باشه ، در این مورد واقعا ارزش نداشت برام
خیلی هم عالی عززیزم ممنونتم
ناراحت شدم مهربانوجانم، چه رفتار ناپختهای. متاسفانه خیلی از آدمها طاقت نه شنیدن ندارن. و بعد انگار تازه خود واقعیشونُ نشون میدن :(
من موافقم.
فدای سرت عزیزم . خوبه که زود ادم این چیزا رو ببینه که دامنه ارتباطش گسترده تر نشه
عاالیه ممنونم
مهربانو جانم سلام
لطفا منم برای کیس حمایتی درنظر بگیرید هرچند شرمنده که ناچیزه اما دوست دارم مشارکت کنم. ممنون از خوش قلبی و دست خیرت
سلام مینا جون
قربون تو برم عزیزم خیلی هم با ارزشه
ممنون از شما دوستان نازنینم
بعد از مدتها اومدم کامنت بذارم :)
با خواندن این متن، بیش از هر چیزی، به این فکر کردم که چقدر رفتار این خانم غیرحرفهای بوده! توی کار اصلا نباید مسائل رو شخصی کرد. و علاوه بر اون، دنیا کوچیکتر از این حرفهاست، الان من رفاقتم رو با شما خراب کنم، فردا که یه جایی کارم به شما گیر کنه، خودم ضرر میکنم!
و خوب طبق معمول دم شما گرم که با ادب و احترام با بیاحترامی دیگران مواجه شدید
خوش اومدی دوست من
خوبی ؟
عززیز منی سین جان دم خودت هم گرم دلم برات تنگ شده بود
چقدر خام و بی ظرفیت بودن
شما حتی اگر می خواستید شراکت هم بکنین باید یک قرارداد درست و حسابی می بستید چون ارزش برند و رسپی اصلا کم نیست نمیدونم چرا تو ایران برای مهارت و دانش ارزشی قایل نیستن مثلا در کار ما که دادن خدمات و مشاوره مهندسی هست همه انتظار دارن با قیمت بسیار پایین براشون کار کنیم مثلا ارزشی برای یک فرمول بسیار مهم یک ماده و روش ساخت اون قایل نیستن و متوجه نیستن بابا شما قراره با این روش سالیان سال محصول تولید کنید پس ارزش داره من مطمینم که اگر شما قیمت رسپی تون رو بهش می گفتید مثلا 500 میلیون قطعا سکته می کرد فکر کرده قیمتش مثلا 10 تومن 20تومنه
همون متاسفانه هیچوقت مردم متوجه اهمیت یه مشاغل و تخصص مهم ادمای اون حوزه نمیشن .
مثلا چند نفر رو میشناسی که بخواد محلی رو بازسازی کنه بره به یه طراح پول بده تا براش طراحی کنه چی کجا با چه ابعاد و متریالی باید ساخته بشه
اغلب به چشم هزینه اضافی میبینند
مهربانو جان به نظرم این یه پیشامد بوده
نمیدونم چرا بعضی از دوستی ها اینقدر بد تموم میشه.
ولی کلا از این به بعد خواستی نمونه بزنی برای جایی، یا سایزش رو مینی کن و رایگان .یا اینکه از اول تموم کن باهاشون که نمونه ها نصف قیمت براشون در میاد و دیگه این مسائل پیش نمیاد.
بعد هم این کارهای هنری همینجوری هست.شما مهارتی پیدا میکنی که دوست نداری به رقیبت یاد بدی.ببین بعضیا شغلشون آموزشه.اونا وظیفه دارن مطابق پولی که دریافت کردن کم و کاستی نذارن و یاد بدن.اما شما که آموزش نمیدید.پس خودتون رو ناراحت نکنید اشتباه از سوی ایشون بوده.
شاخه نبات عزیزم همه نمونه ها مینی درست میشن مگر بعضی آیتم ها که نمیشه مثل موچی یا کیسه های کرپ
این کرپ ها هم واقعا قیمت چندانی نداشت و اصلا بحث این چیزا نبود خود مینا هم میدونست اصلا این وصله ها به من نمیچسبه
فکر میکنم صرفا از همون نه شنیدن خشمگین بود و به دنبال راهی بود که به من توهین کنه و به نظر خودش دلش خنک بشه .
اون توضیحات من هم به دردش نمیخورد چون خودش میدونسته من دنبال حرف کشیدن نبودم ،اگر میخواست جوابی بده باید میگفت: همه اینا رو میدونم ، من قرار بود بهت توهین کنم که کردم
سلام مهربانوی عزیز
ممنون که می نویسین
درمورد کیس حمایتی،نیاز هست که بدونم چه مبلغی باید ماهانه واریز کنم .می تونین بیشتر توضیح بدین.
سلام هیلا جان
خواهش عزیزم ممنونم که همراهی میکنی
هیچ حداقلی نداره فقط باید هرماه از چیزی که روز اول قرار گذاشتی کمنر نباشه که بدونیم مثلا ماهیانه روی هم A تومن واریز میکنیم که بر اساس همون بتونیم برنامه ریزی کنیم مقداری صرف درمان و مقداری صرف مواد غذایی با کیفیت بشه اگر گاهی بیشتر واریز کردیم که بهتر ولی ترجیحا کمتر نشه . البته اینکه میگم کمتر نشه هم ایه نازل نشده که یه وقت واقعا شرایط جور نیست و نمیشه
مینا جواب پیامتو داد که براش توضیح داده بودی مکالمه بین تو و علیرضا چی بود؟
نه نسرین جون خوند و دیگه هیچی نگفت
سلام مهربانو جون. من حس میکنم علیرضا ماجرا رو جور دیگه ای به مینا رسونده. چون بعد از اینکه علیرضا تلفن رو قطع کرد درباره کرپ حرف زدین، فردا شبش که مینا و علیرضا همدیگه رو دیدن حضوری این رو تعریف کرده. ممکنه حتی بد تعریف کرده باشه و مینا که به خاطر اون نه شنیدن ناراحت بوده، یهو کینه به دل گرفته. کلا رفتار زشتی داشت.
سلام نیکی جون
نمیدونم واقعا ولی شنونده باید عاقل باشه . قبل از اینکه به من پیغام بده یه بار از خودش میپرسید که مهربانو اومد حرف بکشه که به کجا برسه؟
بعد متوجه میشد که جوابش به هیچ جاست و اون پیغام رو به من نمیداد. برای همین نوشتم که خشم عقل رو زایل میکنه.
بعدم من براش جواب نوشتم و توضیح دادم، نباید متوجه میشد؟
حالا مهم نیست الان اون مشغول کار خودشه منم همینطور ولی اینا درسه هم برای من هم شما .
اگه ادم بخواد کار کنه باید خیلی درایت داشته باشه اینطوری که نمیشه هرکی بیاد بدگویی کنه ادم قبول کنه ازش . یکمی تامل و صبر باعث میشه تصمیم درست تری بگیریم وگرنه که ادم این بیلبیلکو میگیره دستش هرچی به ذهنش رسید مینویسه
سلام عزیزم چقدر خوب که مشورت کردی وحرف عزیزانت رو گوش دادی واقعا یک سری ادم ها لیاقت ارتباط صادقانه رو ندارن همین که براش بعدش هم جواب دادید بهترفکرنکنه همه مثل خودش هستن ادم والا گیج میشه از اخلاقیات یک عده
ایشالا که موفق تر باشی تو کارت مهربانو جان
سلام نرگس جانم
نمیدونم اصلا چرا اینطوری شد، این مدت ازش رفتار اینطوری ندیده بودم ، یهو شروع کرد خودش دوخت و پوشید و شکافت
ممنونم نازنین ، سلامت باشی
سلام مهربانو خانم خدا قوت
اینکه شما حق دارین رسپی ای رو که با آزمون و خطا بهش رسیدین برای خودتون نگه دارین حرفی درِش نیست. اما خب شف طیبه که فکر میکنم میشناسینش رسپی هاش رو که اکثرا مثل شما با آزمون و خطا بهش رسیده بود رو با طول و تفصیل رایگان در اختیار همه قرار میده. از این جهت برام جالب بود که شما الحمدالله تو کار خیر هستین و انتشار دانسته ها، هرچند سخت بهشون رسیده باشیم هم نوعی کار خیر هست.
سلام غزل جان
بغیر از شف طیبه خیلی از دوستان عزیز هنرمندمون کلی آموزه های به درد بخور دارن که رایگان در اختیار دیگران میذارن. البته که همین آموزش های رایگان هم به نوعی سرمایه گذاری محسوب میشه .
شما وقتی چندین بار از من آموزش رایگان بگیری و امتحان کنی ببینی همه چیش درسته و میتونی به مهارت من اعتماد کنی ، من که کلاس غیر رایگان بذارم با خیال راحت کلاسم رو شرکت میکنی . پس این آموزش های رایگان دوسرسوده.
حالا من چرا با وجود اینکه به کار خیر اعتقاد دارم و فعالیت میکنم این رسپی رو حتی با پیشنهاد قیمت نفروختم؟
خب غزل جان برای خانمی که مغازه از خودش داره و او اسنپ فود هم حتی فعاله و میخواد تو ملک خودش کارگاه شیرینی و کیک بزنه، ماشین حمل بگیره و به همه نقاط تهران محصول بفرسته و منم دارم با این رسپی کار خونگی محدود و کوچیکی دارم ، بنظرت ایشون نیازمند بود ؟ بنظرت این کار من ظلم به خودم نبود؟
فرض کن من دارم با فلان باشگاه تو محلمون کار میکنم ایشون میاد میگه من همینو بهت میدم ۵۰ تومن ارزون تر خب بنظرت من دیگه چطور کار کنم؟ که اصلا کار خیر بتونم انجام بدم؟
همه که شامل کار خیر نمیشن
کسی تازه کاره بخواد تو خونه شروع کنه ، مستاجر باشه ، تک سرپرست باشه با مینا ی نوعی برابره؟؟
سلام

جالب بود واسم که پیامشو دیدین واهمیتی ندادین که دچارسوتفاهم شده
حالا اگه من بودم تا جواب پیامشو نمیدادم آروم وقرارنداشتم
ضمنا
آفرین که مهارت نه گفتنو دارید
خدابه کسب وکارتون برکت بده
سلام شیرین جان

نه اتفاقا براش نوشتم :
سلام !!!
اصلا انتظار همچین برخوردی نداشتم متاسفم!! چی باعث شده درمورد من اینطور فکر کنید ؟؟؟
من دیشب از منزل بابا اینا اومدم دم کافه بخاطر باکس
پرسنل شما (فکر میکنم اسمش علیرضاست)
کابینت رو گشت و گفت اینجا نیست ولی این ظرف ها هست
گفتم بله مال منه
گفت داخلش چی بود ؟ گفتم براش
گفت اهاا من اونو نخوردم ولی اون گل رز روخوردیم خیلی خوشمزه بود گفتم اون فقط خامه داشت ولی کیسه ها موز و گردو و کیک داشتن و خیلی خوشمزه تر بود
اونم گفت شیفت صبحی ها خوردن من دیر رسیدم
کل ماجرا همین بود…
این پیام که حتی سلام معمول رو اولش نداشت، واقعا منو متاسف کرد
در شخصیت هیچکدوم از ما نبود این داستان ها
حررف کشیدن!!! واقعا منو اینطوری شناختی ؟؟؟
چه واژه ی زشتی!!!
من هیچوقت از دایره ادب و احترام خارج نبودم .
شما هم موفق باشید.
راستش خیلی هم متاسف بودم برای خودم چون به سختی نه گفتم . چندساعت درموردش فکر کردم و بعد تصمیم گرفتم . متاسفانه من و خیلی از هم نسل های من با این مهارت بیگانه ایم بس که بهمون القا کردن ادب اینه که همه رو راضی نگهداریم
ممنونم نازنینم سلامت باشی
حالا همکارش رفته مکالمتونو بهش گفته یا تو دوربین داشته میدیده و میشنیده؟
نمیدونم واقعا منجوق جانم
بعید میدونم که سیستم صوتی هم داشته باشه دوربیناش . شبی که رفته بودیم در مورد کار حرف بزنیم هی میگفت : وایسیم این پسره بره خیلی فضوله
من فکر میکنم خودش هی ازش سوال جواب کرده و این نتایج رو گرفته
اگر میشنید که نباید همچین فکری میکرد
اگر با همین دید جلو بریم پذیرفتن خیلی از برخوردها راحتتر میشه. ولی چیزی که من همیشه اذیت میشم اینه که چرا طرفم فقط به موضوع همون اختلافی که پیش اومده نگاه میکنه و با همون یک اتفاق من رو قضاوت میکنه و اصلا به شناخت قبلی از من و سابقهای که با من داشته توجه نداره.
من عاشق ترکیب پنیر و شیرینی هستم حتما باید سفارش بدم. حداقل وزن سفارش چقدره مهربانو جون؟
در مورد اون حمایت مستمر من هم هستم.
شادی جون منم دقیقا از همین ناراحت شدم که چطور به خودش اجازه داده درمورد من که حدود ۸-۹ ماه با هم هر روز تقریبا کار کردیم چنین فکری کنه .
من درخدمتم عزیزم . فرق میکنه چی باشه درمورد کیک محدودیت وزن ندارم. موچی ها حداقل ۴ تا هستند و ...
ممنونتم خدا رو شکر عالی میشه بتونیم انجامش بدیم
سلام مهربانو جان
وقتی توی فیلم های غربی می بینم خیلی راحت و در کمال احترام به همدیگه *نه*می گن و در پی اَش هیچ دلخوری و رنجشی پیش نمیاد کیف می کنم، مهربونی زیاد از حد ما توقعات نابجا ایجاد می کنه و اگر به خواستمون نرسیم فاز قهر و بدگویی و... برمی داریم.
من خدا بخواد شرکت می کنم فقط مبلغش کم هست
سلام سمانه جون
آره واقعا منم همینطورم
قربونت برم اصلا اندازه ش مهم نیست.
سلام عزیزم

خیلی با مهردخت جان موافقم, "هییییچ چیییزی از هیییچ کسی بعید نیست" .
سلام مانی جان
منم نبودم ولی موافق شدم
عجب آدم بی جنبه ایه. در مقابل کسانی که مجبورن هر روز باهاش کار کنن دلم برات نسوخت. برای اونا خیلی سوخت. اصلا تو دل سوختن نداری قربونت برم
اونجا رو نمیدونم روشتون چه جوریه اما اینجا نمونه مجانیه همیشه. یه جور سرمایه گذاری محسوب میشه.
مادرم همیشه یه ضرب المثل قدیمیو می گفت : میخوای کسیو خوب بشناسی باهاش معامله کن، هم سفره یا همسفر بشو. خب، تو هم شناختیش و بهای او 80 تومن بود، اینطوری هم میشه بهش نگاه کنیم.
بردیا تمام عمر کاریش در میون مردم مختلف بوده، باید، باید، باید بهش اعتماد کرد. حرف جناب نفس عزیز هم که جای خود داره و درست میگن. سلام خدمت هر دوشون برسون.
در مورد کمک هم دور و برم می گردم ببینم چه میتونم انجام بدم بهت خبر میدم
تو عزززیز منی خواهر جون
بله اینجا هم همینه نمونه مجانیه به شرطی که طرف واقعا بعنوان نمونه ازش استفاده کنه
یاد مامان گلت گرامی . قدیمی ها خیلی چیزا رو میدونستن
ممنونم عززیزم محبتت رو میرسونم
قربون تو مهربونم
حالا درست متوجه نشدم، اما فکر نمیکنم رفتار اون خانم ربطی به اون پیشبینی برادر شما داشته باشه!.. خب طرف از اون مسأله ناراحت بوده و خیلی ها وقتی ناراحتند، ممکنه هر حرفی بزنند یا هر برداشتی داشته باشند.. درست یا غلط.. معنیش این نیست که لزوما اگر شراکت میکردید، چنین قصدی داشته باشه!..
نمیدونم شاید هم همینطور باشه که میگید ، ولی حس جاه طلبی که داشت و اینکه میخواست همه ی رقبا رو کنار بزنه ، حس خوبی به ادم نمیده .
ببین من قناد خونگی هستم، مغازه که ندارم وقتی تو میای میگی محصول خاص تو رو من میخوام تولید کنم و از طریق فروشگاهم به همه برسونم ، یعنی دیگه بازار اندک تو رو هم من ازت میگیرم.
چنین کسی که هم مغازه داره هم کارگاهش جزو ملک شخصیشه ، دنبال شریک نیست. بیشتر کارمند به کارش میاد.
یه چیزایی مرامه . مثلا ما که تو لوازم قنادی داریم خرید میکنیم همه تو یه منطقه هم هستیم یه همکار میاد میگه من فلان ایراد رو داره کارم ، با جون و دل راهنمایی میکنیم . نظرمون اینه که یه سفره ای هست که همه داریم روزی میخوریم ، اگر همکارم کارش بهتر بشه به این معنی نیست که من روزیم رو از دست میدم.
یه زمانی بود من میرفتم خونه یه خانم موهامو رنگ ریشه میکردم . دوستم میگفت کاری نداره چرا خودت نمیکنی ؟ میگفتم من برام سخت نیست این هزینه و دوست دارم این پول گردش کنه ، من اینو پرداخت میکنم که این خانم هم بتونه کار کنه .
نمیدونم منظورمو رسوندم یا نه ؟
مهربانو جان سلام
تا کی قراره این مبلغ واریز بشه؟ منظورم اینه که چه مدتی؟ یک سال ، دو سال... میدونمدجواب دادنش برای شما هم آسون نیست ولی چون آدم متعهد میشه هر ماه پرداخت بکنه میخوام بدونم.
سلام آذر جانم
همونطور که گفتی جوابش راحت نیست ولی به آینده امیدوارم ازاین جهت که حامی این مادر یگانه فرزندیه که خوشبختانه بسیار دلسوز و مراقب مادره . این گل پسر باوجودی که ترم آخر کارشناسی زبان انگلیسیه و داره خودش رو برای ارشد آماده میکنه . اما چون مادر حرکت محدودی داره همه ی بار خونه بردوش فرزنده از خرید و پخت و پز گرفته تا رسیدگی شخصی به مادر . زندگی با یارانه و کمک به سختی میگذره . راه نجات اینه که این آقا پسر بتونه درآمد داشته باشه شاگرد آنلاینی چیزی
سلام ، یه احساس غرور کاذب تو اون خانم حس میکنم . و اما برادرتون ، خدا براتون حفظشون کنه چقدر خوبه آدمی با این بینش وسیع کنارتونه ، آیا حق مشاوره بهشون یه کیک خرما پنیر نمیرسه؟!
ببخشید یه سئوال چون مدلش رو نمیدونم کیک خرما پنیر برای کافی شاپه یه چیزی شبیه چیز کیک یا تو مجالس کاربرد داره ؟
سلام دوست من

داره تند میره ، ارزوهای بزرگی داره ، میخواد بازار رو قبضه کنه . سخت کوشه ولی صبور نیست.
آرره واقعا باید خیلی حرفاشو درزمینه کار جدی تر بگیرم. انقدر بی سلیقه ست پنیر که من عاشقشم دوست نداره
البته که کلی پنیر به خوردش دادم گفته چه خوشمزه س گفتم : پنیر داشت
عکس کیک رو قبلا گذاشته بودم بدار پیدا کنم کجا بوده بگم ببینی
این کیک عصرانه محسوب میشه و خامه نداره . اتفاقا من برای تولد مامان چون دیابت داره از همین درست کردم ولی اصولا کیک تولد مشخصات دیگه ای داره . فکر کن برای مجلس، اگر کیک سیب گردو که ظاهر ساده ای داره میپسندی ، پس این کیک هم می پسندی
برای مهمانی ساده کنار چای و قهوه خیلی مناسبه
جایی خوندم اگر می خواهی شخصیت واقعی کسی رو بشناسی، کافیه یک بار بر خلاف میلش عمل کنی.
درست ترین روشه بنظرم برای تست شخصیت افراد
سلام عزیزم
خوبید؟
بله منم متاسفانه اخیرا متوجه شدم نمیشه دیگه راحت اعتماد کرد.به قول شاعر خیلی ها قربون بند کیفتند تا بهت نیاز دارند رفیقتند
سلام ساناز جان
ممنونم عزیزم
متاسفانه !!!
سلام مهربانو جان
چه داستانى شد
حالا کى ضرر کرد قطعا خود اون خانم
یه چیز بدجنسانه بگم
خوشحال شدم رسپى و ندادین
منتظرم بیام إیران و سفارش بدم
افرین به دید بردیا خان
سلام قوری جانم


عزززیزم ممنونم لطف داری
به به با افتخار در خدمتم عزیزم
چقدر با این تیتر شما من موافقم، هربار حس کردم وای فلانی چرا اینکار را کردم، هربار قضاوت کردم، کائنات به طور عجیبی گذاشته توی کاسه ام و خدا میدونه که چقدر از خود درونم که هرکاری را میتونه انجام بده، میترسم.
خوشحالم که آدمهای دور و بر زندگیت، راهنماهای خوبی برای زندگیتون هستند.
ارره دقبقا بارها از خودم میپرسم که حد من کجاست؟ من کی قراره وا بدم
ممنونم عزیزم . خدا رو برای وجودشون شاکرم
سلام و درود
از بردیا که تعریف می کنید یادء برادر خودم می افتم که همکار بردیاء. اونم وقتی نسبت به شناخت آدم ها اینجوری به ما می گفت ما می گفتیم ای بابا چه قدر بدبینء بعدترها فهمیدیم از سر تجربه حرف می زنه.
واقعن چرا ما ظرفیت نه شنیدن نداریم؟؟؟ چرا تو مدرسه ها کنار ریاضی و علوم بهمون آموزش نمیدن؟؟؟
چه خوب که شراکت رو شروع نکردید و چه قدر بردیا آدم شناسء
راجع به کیس حمایتی تون کمی بیشتر توضیح می دادید شاید بهتر می شد فهمید قراره چه کاری انجام شه. حداقل من نفهمیدم
موفق و موید
سلام و صد درود به صورت خندان سیتای عزیزم




همون دیگه .. اینهمه مباحث به درد نخور تو کله بچه ها میکنن ، نمیان چهار تا درس زندگی یاد بدن
آرره دقیقا ما هم نظرمون نسبت به بردیا همون بود
انفاقا کیس حمایتی برای تو عزیز مهربونم کاملا آشناست . هزینه های فیزیو تراپی و کاردرمانی و هدیه یلدای مادر کار خودت بود برای دوست عزیزمون
تو هم موفق و موید باشی
سلام عزیزم من دوست دارم توی کیس حمایتی شرکت کنم هرچند الان میدونم با مبلغ خیلی کم میتونم
سلام مهناز جان . خیلی ممنون از محبتت عزیزم . تعدادمون مشخص بشه برنامه ریزی میکنیم .
عزیزم الان اکثرمون تو فشار اقتصادی هستیم و بعضا چندین مورد حمایتی در اطرافمون داریم ، اصلا خودت رو برای اندازه کمک نگران نکن. فقط اگر اعلام کردیم که فلان عدد ماهیانه کمک میکنیم باید سعی کنیم هرماه از اون عدد کم نذاریم ، بیشتر که شد خیلی هم خوب . فقط بدونیم که ماهیانه جمعا یه عددی با کمک هم کنار میذاریم
سلام
پس همون بهتر که شراکت نکردین. نمیتونم بگم آدم خوبی نیست اما به هرحال اخلاقتون به هم نمیخورد.
اون ماجرای شیفت صبحی ها خوردن به من ندادن خیلی برام آشنا بود. قبلا هم نوشته بودین؟
سلام
آرره واقعا .
نه منم تو این مدت واقعا از همکاریمون راضی بودم و مشکلی باهاش نداشتم .
بله نوشته بودم ولی ربطی به این داستان نداشت . یه بار دیگه من نمونه فرستاده بودم ولی هرچی گذشت دیدم مینا هیچ نظری نمیده . بهش گفتم ک چیزی که فرستادم چطور بود؟ گفت من ندیدم به کی دادی ؟ گفتم یادم نیست صبح بود . گفت پس فلانی خورده قبلا هم این کار رو کرده . علیرضا هم گفت صبحی خها میخورن برای ما نمیذارن
سلام عزیزم
همیشه آدم ها توی شرایط خاص، خود واقعی شون رو نشون میدن.
این اتفاق هم واسه من افتاده و متوجه شدم تصورم راجع به بعضی آدم ها غلط بوده.
سلام قربونت
دقیقا تو شرایط خاص مشخص میشه وگرنه که وقتی شرایط گل و بلبله که همه خوبن