آره خب میدونم داره یه جای خوب میره که شاید آرزوی خیلی ها باشه، ولی آخه این سرزمین زیبای پهناور چی کم داره که باید برای داشتن زندگی بهتر، داشتن حداقل های زندگی استاندارد و حقوق اجتماعی مناسب مهاجرت کنیم؟
کدوممون یه جای دنیا یه تکه از قلبمون زندگی نمیکنه یا خودمون نرفتیم زندگی کنیم؟
چرااااااااااااااا؟؟ چرااا باید از مملکنمون فرار کنیم؟
چرا مهرداد دوهفته ایران بود و داشت از دیدن قیمت ها دیوانه میشد؟ چرا مهرداد برای برگشتن به جایی که یکسال و نیمه داره اونجا زندگی میکنه، خوشحال بود؟
چرا وقتی به ما نگاه می کرد چشماش پر از غم بود و می گفت : لیاقت همه زندگی خیلی بهتریه، حیییف از ایران و حیف از شماها؟
این چرا ها داره از پا درم میاره
مهرداد نزدیک چهار صبح پرواز کرد و قول داد سالی یکبار حتماً بیاد ... دوهفته ی رویایی خانواده ی شمعدانی گذشت . امروز شمعدانی ها ده نفره ن ، خدا رو شکر به آرامش و ثبات رسیدیم و با وجود نسیم جون و سینای عزیزم احساس میکنم دوتا خواهر دارم سه تا برادر
مامان مصی و بابا عباس عزیزم شما ستون شمعدونی ها هستید؛ مرسی که مارو جوری تربیت کردید تا همیشه و همه جا دلمون به هم گرم باشه و تنها چیزی که تو روابط خانوادگی برامون تعریف شده ، حمایت و عشق نسبت به هم هست .. خدا رو شکر که هیچکدوممون غیر از این نیستیم برای هم
دوستتون دارم دوستان حقیقیِ وبلاگیم
به امید روزی که هیچ ایرانی تنها راه موفقیتش رو در مهاجرت نبینه . به امید روزی که راه موفقیت و پیشرفت در ایران برای ایرانیها هموار بشه....
به همین امید هاست که زنده موندیم صفا جون
ان سفر کرده که صد قافله دل همره اوست


هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
چقدر قشنگ مینویسی عزیزم
ممنونم سارا جان
پوزش بسیار مهربانو جان

نام مهرداد جان را اشتباه نوشتم
عزیز منی مانی جانم مشکلی نیست
سلام خواهر جانم
عمیقا با تک تک سلولهام این حس رو درک میکنم
هر بار که میومدم ایران از لحظه ای که با خوشحالی چمدون میبستم وقتی به برگشت فکر میکردم گریه ام میگرفت
هر بار مامانم میومد همین داستان
با هر خداحافطی توی این فرودگاهها قلبم هزار تیکه شد . قلب هممون شده چینی بند زده
وقتی تو اینستا دیدم مهرداد جان نوشت خداحافظی لعنتی اشکم سرازیر شد
بعدشم استوری خودت و ......
خدا پشت و پناه این مسافر عزیز باشه و بزودی دیدارهاتون تازه بشه عزیزم
سلام مانلی جانم




میدونم چی میگی عزیزم .. مهرداد اصلاً فکر نمیکرد اینطوری دلتنگ بشه تقریباً احساس میکردم داره چمدونش رو با خوشحالی میبنده که بره اونطرف دوباره زندگیش روی روال بیفته و ...
ولی روز دوشنبه که زنگ زد های های گریه میکرد و میگفت قرار نبود اینطوری بشم نمیدونم چی شده بی اختیار صورتم خیس اشک میشه به این دوهفته فکر میکنم
مهربانو چون یه نظر خصوصی برات دادم امیدوارم کامل رسیده باشه
نازی جون کامنتت رو گرفتم عزیزم کاش یه راه ارتباطی داشتم باهات ایمیلی چیزی که برات توضیح میدادم
همینقدر بگم که در این مورد پیر شدم انقدر توضیح دادم و فوائدش رو یاداوری کردم ولی نشد که نشد . نهایتا مهردخت انجام داد ولی بیفایده بود گارد عجیبی درموردش دارند
سلام عزیزم
مسافرت در پناه خدا، خوشحالم که از رفتن خوشحاله
به امید روزهای خوب:
یه بوس و بغل برای مهربانوی عزیز ( فکر کنم ما برای خودمون ناراحتیم و بچه ها مون)
سر کار هستم دلم می خواهد صدای موزیک را بلند می کردم و چای داغ و اشکهای آروم ( افسوس)
موسم گل
دوره حسن
یک دو روز است
در زمانه...
ای ...
سلام ماه عزیزم ممنونم جان دل احتمالا همینطوره قربونت
مهربانو جان وقتی میامد به رفتنش فکر میکردم
ایا این طبیعیه که من با رفتن هرکدوم از بچه هامون فارغ از نسبتی که با من ندارن اشک میریزم ؟
منم همینطور ناهید جان شمارش معکوس از همون لحظه ی اول شروع شد
بچه های ما همه بچه ی ایرانند و ایران داره خالی میشه از جوان هایی که وجودشون بسیار با ارزش و مهم بود برای این خاک مظلوم
عزیزم منم احساس مشابه تورو دارم
همچنان چشم به چشمان تو دارم ای دوست












گوشه چشمی بنما بر دل زارم ای دوست
هر شبم نقش تو ماه شب چشمان من ست
روزها در شب هجرت بشمارم ای دوست
سلام مهربانو جان
خوبی خوشی
چه عجب یا ما فقیر فقرا کردی
هر کجا هستن خوش و خرم باشن
آسمان همه جاش آبیه
دلت آبی
سلام با وفا
ممنونم خدا رو شکر
من همیشه یاد دوستانم هستم
ممنون از لطفت
سلام
میگن کجا خوش است
آنجا که دل خوش است
شاد باشند و موفق بالاخره بعضی وقتا رفتن به است از ماندن و عمر هدر دادن
سلام
درسته
امیدوارم گل پسر شما هم در پناه خدا باشه
امان از این پرسش های بی پاسخ...
دلتنگی درواقع ناراحتی قلبی خودمونه در غیاب کسی که برامون عزیزه. سعی کنین به این فکر کنین که در دورترین نقطه ی زمین حتی،خوشحاله و موفق
همینطوره عزیزم
چقدر گریه کردم اونجا که برادرتون دستش را برد بالا تکون داد
چقدر دلتون گرفته و حقم دارین کاشکی بیشتر میموندن
کاش اصلا مجبور به رفتن نبودن
چرا رفت؟ چرا اصن باید بریم؟ چرا اگر نرفتیم اینطوری داغون و زنجیر شده ایم؟
این چراها داره منو از پا در میاره
سلام دریا جان روزت بخیر وشادی.چقدر دلم گرفت یه دلتنگی تو نگاه برادرتون بود که منم بغض کردم اینقدر که از خداحافظی های اینطوری زجر میکشم(قطعا فیلم گرفتن خیلی برات سخت بوده
).امیدوارم هرجا هستن در ارامش باشن وشرایط طوری باشه اینقدر دلتنگ عزیزانمون نباشیم.بازم عروسی خواهر عزیزت رو تبریک میگم امیدوارم خوشبخت بشن.وباید بگم متاسفانه بعضی ارایشگرای محترم این روزای خوش وتکرار نشدنی رو برای خیلی از ماها یکم تلخ کردن .من هم تو عروسی خواهر وبرادرم تجربه شما رو داشتم وبا ناراحتی وحرص خوردن کارم انجام شد.

هرچند بعد تو مراسم ادم یادش میره ولی خاطره تلخش می مونه
سلام عزیز دلم






اون هی می رفت و برمی گشت نگاه می کرد منم اشک میریختم و آخرین لحظه های حضورش تو ایران رو ثبت میکردم .. حالا دیگه روزی هزار بار فیلمو نگاه میکنم ... عجیبه هااا کلی باهم ویدیو کال میکنیم ولی اون خداحافظی یه چیز دیگه س
ممنونم عزززیزم . کاملا درست میگی همیشه اگر خودمون رو تو موقعیت های طرف مقابل بذاریم خیلی از این اتفاقات ناخوشایند نمی افته
هیچی ندارم که برای وداع بگم
سلام. الهی که مسافرمون سلامت به مقصد برسه
ما هم هر وقت خواهرم از آلمان میاد همین حس شما را داریم مهربانو جان ولی اون هر بار بیشتر شکر می کنه که از ایران مهاجرت کرده. ما هم که به هر دلیلی نشد که بریم حسرت به دلمون مونده که چرا سریع اقدام نکردیم؟ من که بعید میدونم چیزی اینجا درست بشه همه چی بدتر میشه
باید به فکر بچه هامون باشیم
سلام فرحناز جان
الهی تن درست باشن عزیزم .. حال و احساسات مشترک داریم
و چه آشناست غم لحظه خداحافظی و بدرقه عزیز و خوشحالی براشون که جای بهتری هستن و خیالمون ازشون راحته. سفرشون سلامت.....
دقیقا عززیزم
مهربانوجان سلام
انشاالله داداش در پناه خدا باشند، منم بغضم گرفت.باز خداروشکر با دل خوش برگشتند .
خدا بزرگه انشاالله خودش کمکمون میکنه طاقت بیاریم.مواظب خودت باش
سلام ساغر جون
ممنونم عزیزم
آمییین
سلام مهربانو جان
چه زود گذشت!
سفرشون به خیر و سلامتی
خدارو شکر به این همه مهر و محبت.
لذت میبرم.
افسوس به این همه بیدرایتیها تو این مملکت!
خداوند خانواده شمعدانیرو در پناه خودش حفظ کنه انشاالله
فقط دو هفته شد
ممنونم عززیزم..
افسوووس ...
سفرشون به خیر باشه.
حس غریبی ئه. از کشور خودت میکنی و میری. نه اینجا ریشه داری نه اونجا. دلم میخواست ایران یک جوری بود که میشد آدم بمونه. جایی که همه عزیزانش هستن.
ممنونم عزیزم
متاسفانه همینطوره محبوبه جان . کااااش ایطور بود
مهربانو جان عزیزم

تن مهرزاد جان و همه شما سالم و دلتان خوش باد.
پانوشت
چند روز بود ، که نمیتونستم برای شما، نسرین جان ، پیام بنویسم
برای نسرین جان در "تماس با من" ,وبلاگ پیام گذشتم
قربونت نازنین
فکر میکنم اختلالی وجود داشته طبق معمول البته
just a test
پیامت رسید عزیزم
الهى هر جا هستن سلامت باشن خداحافظى خیلى سخته
میبینى مهربانو جان دو ساعت از گذاشتن پستت نگذشته که یه مصیبت دیگه روى سرمون اوار شده … اینا چه موجوداتى هستن که عین خیالشون نیست ما با هر حادثه میمیریم و زنده میشیم هنوز غم مسافرهاى هواپیماى اکراینى، کشته هاى ابان، سانچى،پلاسکو و… با ماست الانم که ابادان
ممنونم نسرین جان

خیلی هم سخته
دقیقا عزیزم .. الان داشتم فکر میکرم آزادی خرمشهره و آبادان فرو میریزه ...
چه دلمون خوش بود اون موقع که خرمشهر آزاد شد فکر میکردیم خیلی آزادیم
عزیزم فقط میتونم بگم باز خدا روشکر مهرداد از اینکه داشت برمیگشت خوشحال بود، این یعنی اینکه در کانادا به وضعیت خوبی رسیده و بر اوضاع مسلطه.
همیشه شاد باشید، امیدوارم روزی برسه که هر کسی مهاجرت کنه از سر اجبار و داشتن حداقل های امنیت و آرامش نباشه.
بله زری چان کاملاً خوشحال بود از اینکه داره میره و این برای من درعین خوشحالی خیلی غمگین بود .. فکر کن از اینکه دیگه مجبور نیستی تو وطنت باشی خوشحالی
کاااش ببینیم اون روز رو . چند تا از عموهای من یا فامیل های دورترمون قبل از انقلاب رفتن تحصیل کردن و برگشتن .. ازشون میپرسیم چی شد برگشتین میگن اون موقع اصلا دلیل و لزومی بجز تحصیل علم و فنون پیشرفته تر از ایران هیچ دلیلی نداشتیم هر چی که خوب بود تو همین مملکت ودمون بود
وای مهربانو جان درد این دو هفته ی من دقیقا عین همین سوالات شماست ...
با اینکه دوستای عزیز دیگه هم رفتن ولی انگار دیگه تحمل رفتن یک نفر دیگه رو نداشتم ... شاید هم سوگ رفتن احتمالی خودمون هست که کم کم شروع شده و انگار یه تیکه ای از روحمون همراه عزیزانمون میره ... رفیق ۹ ساله مون که عین برادر برام عزیز بود جمعه رفت با اینکه واقعا براش خوشحالم ولی دلتنگی و این چراهای بی جواب دیوونم میکنه ...
مهربانو جانم
سفرش به سلامت. الهی هر جا هست دلش خوش باشه
چه قصه تلخ و شیرینی عه این مهاجرت ... نمیدونی خوشحال باشی یا ناراحت ...
ممنونم رها جان
خیلی احساسات متضاد داریم
سلامت باشن .
خداوند از گزند روزگار حفظتون کنه .
الهی کانون خانوادتون همیشه گرم و صمیمی باشه.
ممنونم فریبا جون
الهی آمییین ... چه دعای قشنگی
خدا پشت و پناهش.
ممنونم لیدا جون
مهربانو جان من یکسال و نیم پیش برادرم و همسرش به خاطر شرایط کاری رفتن تهران و اونجا زندگی می کنند. من و خواهر و برادرم هم از نظر عاطفی خیلی به هم نزدیک هستیم و هجرتشون باعث شد که به مادر و پدر و من و خواهرم سخت بگذره ولی از این خوشحال بودیم که رفتنشون بابت شادی و پیشرفتشون و همین دوری رو قابل تحمل میکرد. به خاطر همین شاید بدونم حال شما رو و کمی درکتون کنم. هر چند که ما نهایت با یه پرواز یک ساعت و نیمه کنار هم هستیم و راه شما خیلی خیلی دورتره ولی همون که بدونیم شادن و سلامت و خوشحال ادم راضیه راضیه .
به قول مامانم الهی همیشه غریب تندرست باشند.
بله عزیزم تو خوب میدونی من چه حسی دارم الهی هم شما عاقبت بخیر و شاد باشید هم برادر جان
الهی آمین
ان سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
آمیییین
سلام
ایران چیزی کم نداره حتی یه چیزهایی هم اضافه داره
ان شاالله به زودی به تعداد شمعدونی ها هم اضافه میشه فقط باید خیلی مراقبشون باشین تا ریشه کنن
سلام
کاملاً درست میگید بدبختیمون همینه که این کشور نعمت و ثروت زیادی داره و صاحب دلسوز هم نداره
ممنونم دقیقاً آقای دکتر اینکه علف هرز نباشن و بمونند و ریشه کنند خیلی مهمه
مهربانوجان سلام خوبی؟














خیلی خیلی خیلی تبریک میگم عروسی خواهرگلت رو و اومدن داداشت که شاید باور نکنی ولی انگار خواهر و برادر ما هم هستن
الهی شکر که همه چیز خیلی خوب پیش رفت
من برا دو تا پست آخر هرچی تلاش کردم نشد کامنت بذارم نمیدونم چرا
امیدوارم این کامنتم بیاد و بدونی چقد همیشه به یادتم و از ته قلبم با اینکه از نزدیک ندیدمت دوست دارم
میدونم وداع سختیه ولی به قول خودت خداروشکر که مهرداد میره یه جای خوب و حالش خوبه اونجا
راستی خیلی شیک و ناز بودین همتون تو عروسی جدی میگم
و چقد دلم عروسی خواست
سلام عزیز من
مرررسی مهرگلکم با این کامنت مهربونت غم دلم آب شد ... خدا همه ی دوستای خوب رو برای هم نگهداره عزیزم .. محبت داری الهی بین شما هم جشن باشه و شادی و وصصصل یاران
الوووووووو
از دیشب تو فکرتون بودم. باور می کنی وقتی مجسم کردم مهرداد داره با تک تکتون خداحافظی میکنه بغض کردم؟
در پناه حق باشه، شاد و سلامت
جواب چرا ها رو همه میدونیم. همه
ممنونم عززیزم ... نسرین جون خیلی خیلی سخته