دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

"شب های من وسی و ششمین جشنواره فیلم فجر قسمت دوم"


دیشب ساعت نُه فیلم لاتاری وساعت یازده  ، چهارراه استانبول رو دیدم . 



"ایستاده در غبار" در  سی و چهارمین جشنواره ی فیلم فجر ، و " ماجرای نیمروز" در سال بعد ، سیمرغ بلورین بهترین فیلم رو از آن خودش کرد.


من ایستاده در غبار رو دوست داشتم چون کار بصورت " داکیودرام " ساخته شده بود یعنی مستند -درام .

عمده ی دیالوگ ها با صدا ی واقعی  وجود داشتند و فیلمنامه بر اساس آنها نوشته شده و بازسازی شده بود .


 

اما ماجرای نیمروز با آنهمه هیاهویی که بپا کرد ، بنظر من کار ویژه و خاصی نیامد . 


مهدویان در درجه ی اول یک مستند ساز ه و خوشبختانه در دو فیلم اولش ، مستند را به خدمت سینما در آورده اما " لاتاری" انتظارم رو برآورده نکرد . 


در لاتاری با سوژه ی قاچاق دختران ایرانی به به دبی مواجه می شیم ، این سوژه هم میتونه یه اثر مستند فاخر از آب در بیاد که در حد معقول و نه افسانه ای افشاگری هایی در پی داشته باشه ولی متاسفانه خرج نگاه سیاست زده ی کارگردان شد و رفت .. 


 لاتاری مدام قضاوت می کنه و هیچ جایی برای مخاطب نمیذاره . 


اینکه پیشرفت های چشمگیر دوبی و عرب ستیزی ما ایرانی ها دائم تکرار بشه و به رخ کشیده بشه بنظر اینطوری میاد که مهدویان با انگشت گذاشتن رو همین  نقطه ضعف ایرانی ها مانور داده که برای خودش و فیلملش امتیاز بگیره .


 آخر سر هم به هوای غیرت ایرانی جماعت ، چهره ی تروریست گونه ای از ایرانی منتشر شد که دیگه اینو نه پسندیدم نه غرور آفرین دونستم . فیلم شعار زده و کلیشه بود. 



متاسفانه اونطور که دلم میخواد نمیتونم درموردش بنویسم چون احتمال لو دادن موضوع پیش میاد . 




اما فیلم دوم  چهارراه استانبول : 

تو این فیلم قرار نیست به بررسی پلاسکو و اینکه چجوری آتش گرفت و آخر چه شد برسیم .


 یه داستان اتفاق افتاد که خیلی با ظرافت و مهارت به موضوع پلاسکو گره خورد . 



در مورد این فیلم که الحق جزو بهترین های جشنواره ی امساله باید بگم : کاش بهرام رادان عزیز و مصطفی کیایی جان در کنار هم بازی نمی کردند تا فیلم " بارکد" رو تداعی نکنند . 


کاش جنبه های طنز از فیلم حذف میشد تا احساسات مخاطب با دیدن صحنه های غمگین فیلم از اوج به پایین سقوط نکنه . 



کلیشه هایی مثل تکرار جمله ی " کاش بغلش کرده بودم " نبود و اینهمه داستان وتدوین زیبا ، بازی های عاالی و موسیقی مناسب،  فیلم کار خودش رو بهتر و تاثیر گزار تر انجام میداد . 




بهترین فیلم از نظر من تا اینجا اول " مغز های کوچک زنگ زده و بعد چهار راه استانبول هستند .. 


امشب به امید خدا با نفس به دیدن " تنگه ی ابوقریب " میرم ..


 هیجان دارم چون من عاشق فیلم های دفاع مقدسم و بازیگرانی که این فیلم رو بازی می کنند . 


دوستتون دارم 

نظرات 4 + ارسال نظر
مهرگل سه‌شنبه 24 بهمن 1396 ساعت 06:11 ق.ظ

حسودییییییییییی تا سقف تهران . منم دلم جشنواره میخواد اما شهرستانی بودن همیشه مانع هست
خوش بگذرونین با جشنواره فجر چون عاشق اینم که تک تک فیم هاش رو بشینم ببینم

وااالا حق داری .
ان شالله زود تو شهرستان ها هم اکران بشه عزیزم

نسرین جمعه 20 بهمن 1396 ساعت 12:02 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/



افشان پنج‌شنبه 19 بهمن 1396 ساعت 02:54 ق.ظ

هانیه چهارشنبه 18 بهمن 1396 ساعت 06:51 ب.ظ

مهربانو خنده ام میگیره من هنوز امروز سیانور رو دیدم ماشالا تو فسلم های دست اول جشنواره رو می بینی
ماجرای نیمروز رو نگاه کنم ارزش نگاه کردن رو داره؟ولی سیانور رو خیلی دوست داشتم

نه می بینم که داری به راه راست هدایت میشی ، سیانور رو دیدی داری درمورد فیلم بعدی سوال می پرسی
عزیزم من سیانور رو بیشتر از ماجرای نیمروز دوست داشتم ولی آرای مردمی برخلاف این بود .. پیشنهاد میکنم ببین ضرر که نمیکنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد