دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

هم صدای خوبم


هم صدای خوبم،  بخون تا بخونم .... 




...

سلام 

هر کاری میکنم دست و دلم به نوشتن نمیره . پر از حرفم هاااا ولی انگار رو زبون قفله و دستام به زنجیر . 

کامنت رو باز میذارم اگه خواستید شما چیزی بنویسید شاید منم حرف زدنم بیاد . 

دوستتون دارم 

انتشار کتاب ترمه رنگی مادر بزرگ

تو این روزای تلخ، چه خبری خوش تر از چاپ اولین کتاب بهترین نسرین دنیا میتونه باشه؟

بله بله درست خوندید . کتاب ترمه رنگی مادربزرگ توسط نشر چهره مهر منتنشر شد .

 اکثر دوستان این خونه با قلم توانای نسرین جان آشنا هستید و میدونید اگر تو خیریه ی کوچیکمون کارای خوبی انجام شده و نیازی از عزیزان هم وطنمون رفع شده به همت والای همه ی شما نازنین ها که پشت سیستم نشستید و رویاهای دنیای مجازی رو به حقیقت زندگی های واقعی می رسونید ، بوده و باز همه می دونیم که بازوی مهم این کارهای خیر، نسرین عزیزمون بوده که گرچه از وطن دوره ولی همیشه قلبش برای ایران و ایرانی تپیده و از سالهای دور تا هنوز یار و یاور خیریه ی" مهرایران " بوده . 


به همین منظور در صفحه ی اول کتاب ترمه رنگی مادر بزرگ نوشته شده : عایدی فروش کتاب، به کودکان نیازمند به شماره کارت خیریه ی" مهرایران " واریز میشه و دیروز اولین واریزی بابت فروش شش جلد کتاب، انجام شد . 


اگر برای تهیه ی کتاب تمایل دارید به فروشگاه آنلاین چهره مهر به آدرس http://chehrehmehrpub.ir مراجعه نمایید . 

خیلی راحت تو گوگل فارسی تایپ کنید نشر چهره مهر و سایت تو اولین آدرس  سایت ها ظاهر میشه . 


برای تهیه ی کتاب یه راه دیگه هم هست که اونم تماس تلفنی با خانم شیوا پورنگ به شماره 09113438732 هست .


دیروز باهاشون تلفنی صحبت کردم و با افتخار به لیست دوستان عزیزم اضافه شدند


راستی قیمت کتاب فقط 60 هزارتومان و ارسال به تمام نقاط ایران رایگانه 





پینوشت اول : 

نام " مهر ایران" برای خیریه ی پربرکت و کوچیکمون به پیشنهاد نسرین عزیزم انتخاب شد . اگرچه خیریه مون  یه فعالیت کاملاً دلی هست که با مشارکت خودتون از داخل و خارج از کشور پاگرفته و سرپا مونده وهیچ جا ثبت نشده ولی فکر میکنیم  برای اینکه خودمون حس خوبی داشته باشیم یه اسم مناسب لازم داره. 

درواقع اول به اسمِ بانوی مهر، فکر کردیم ولی از اونجایی که بین شما عزیزان ، آقایونی هم هستند که یار و یاورن و در ضمن از تفکیک جنسیتی بیزاریم ، تصمیم گرفتیم به مناسبت عشق مشترکمون ، کشور عزیزمون (ایران)  اسم خیریه رو " مهر ایران " بذاریم . 

الهی آباد و برقرار باشه . 


 پینوشت دوم : 

 لطفاً درصورت تمایل کمک هاتون رو برای کیس جدیدمون که تو پست قبل عنوان شده  به شماره کارت اعلام شده واریز کنید .


دست های سبز

دوستان عزیزم سلام امیدوارم همگی خوب و در آرامش باشید . 

(خنده دار تر از واژه ی خوبی و آرامش هم داریم تو این روزا؟؟؟ )


ببخشید بی مقدمه براتون مینویسم . یکی از دوستان وبلاگی مدتی قبل ، خانم محترم تک سرپرستی رو معرفی  کردن که نیاز به پول پیش برای خونه داشت . خودش بخش مهمی رو توسط دوست و آشنا فراهم کرده یه بخش دیگه ش مونده که تصمیم گرفتم اینجا مطرح کنم . 

اگر تو این روزای عجیب، توان و تصمیم کمک دارید مثل همیشه با مبالغ اهداییتون ( به هر میزانی که شده ) دست یاری برسونید . 

6037697574285711

                                                                          معصومه سعیدی فر



داستان بی نِتی و ابلاغ دادنامه

سلام دوستای عزیز و نازنینم ، امیدوارم همگی حال خودتون و عزیزانتون خوب باشه . 

مامان روزای اول خیلی درد داشت ، ولی از روز سوم به بعد دردها کمتر شد و حالا خدا رو شکر عالیه . خودش میگه خیلی متوجه بهبود تغییرات ریتم قلبش نمیشه ولی ما احساس میکنیم که فرق کرده .. از اون جهت که قبلاً مثلاً گوشی تلفن اگه تو یه اتاق جا میموند و مامان میرفت برمیداشت و شروع به صحبت میکرد به نفس نفس می افتاد ولی حالا اینطور نیست و خیلی عادی صحبت میکنه . امیدوارم به مرور  خیلی بیشتر از اینا تاثیر خوبش رو احساس کنه . 

****

متاسفانه خونه ی مامان اینا وای فای وصل نبود و همه با گوشی های خودمون به نت وصل میشدیم . برای خونه ی جدید هم تقاضای سرویس اینترنت پرسرعت کردم ولی تا راه اندازی بشه یه مدتی طول میکشه . 

هفته ی قبل که اینترنت رو قطع کردن با شرکتی که قبلاً برای خونه ی مامان اینا ازشون نت گرفته بودم تماس گرفتم و تقاضای راه اندازی مجدد کردم . گفتند یک هفته طول میکشه . ازشون خواهش کردم که با سرعت بیشتری این پروسه رو طی کنند و واقعاً هم دوروز بعدش پیامک زدن که ما کارمون رو انجام دادیم شما مودم رو وصل کنید و برای تنظیمات تماس بگیرید . 

به مامان میگم مودم  رو کجا گذاشتی ؟ میگه دوسه تا داشتم بردم گذاشتم فشم . 

من :

مامانم:

شرکت اینترنتی: 

میگم آخه دخترِ خوووب ، مودم رو چرا بردی فشم ، حالا بردی،  چرا چند تا چند تا بردی؟

جواب داد: من چه میدونم 

به بردیا گفتم مودم اضافه داری بیار برامون . گفت: چشم .. برداشت دوتا مودم اورد کلی ذوق کردم از بسته درشون آوردم میگم پس سیماش کو؟ 

میگه : عه یااادم رفت 

به نفس گفتم تو مودم اضافه داری؟ گفت بعله . گفتم میدی به من ؟ گفت : بعله .. از وقتی فیبر نوری کشیدیم، اون قبلی رو برداشتم یه جا نگهش داشتم . 

آورد با تجهیزات مهردخت نشست راه اندازی کنه . به پشتیبانی تلفن کردیم وقتی وصل شد دیدم دارن شوخی میکنن پرسنل و صدای خنده شون میاد . 

مهردخت گفت : جناب برای راه اندازی بهمون پیامک دادین من تمماس گرفتم راهنماییم کنید . بعد چند ثانیه پسره خنده ش رو به زور جمع کردو  گفت : خانم خط تلفنتون یه مشکلی داشت از مرکز خواستیم رفع کنه لطفاً فردا تماس بگیرید . قطع کرد . 

به مهردخت گفتم این دروغ گفت . گفت: وااا مامان چرا دروغ بگه؟ 

گفتم : باور کن اینا داشتن شوخی میکردن پسره حال نداشت راهنماییمون کنه دوباره تماس بگیر 

دوباره تماس گرفتیم به یه کارشناس دیگه وصل شدیم . در نهایت ادب و احترام پله پله مهردخت رو راهنمایی کرد ولی متاسفانه پیغام مودم از رده خارج شده داد. 

آقای کارشناس عزیز به مهردخت گفت بیا از اول انجام بدیم شاید این پیغام صحیح نباشه ولی متاسفانه همون پیغام ظاهر شد . 

مهردخت گفت : مامان درست میگفتی واااقعا کارشناس قبلی دروغ گفت بهم . 

گفتم: آره مشخص بود.. چون خود شرکت پیامک داده بود که سیستم وصله و برای انجام تنظیمات  تماس بگیرید و اون خنده های اول تماس هم بهم این حس رو داد که طرف حوصله ی پاسخگویی نداشته فقط   حیف وقتی صدای از پیش ضبط شده،  شماره ی کارشناس رو در اول مکالمه اعلام کرد من یاد داشت نکردم تا الان بتونم از اون کارشناس شکایت کنم . البته چون تمام مکالمات ضبط میشن میتونم رد یابی کنم و ببینم کی بوده ولی حوصله ش رو ندارم . ببین تو این آب و خاک ما فراوون به آدم هایی مثل این کارشناس محترم نیاز داریم تا وطنمون رو بسازیم و آبادش کنیم .


آهاان گفتم شکایت یاد شکایتم از آقای دکتردر مورد تصادف ماشینم  افتادم 

بالاخره دادنامه صادر و بهم ابلاغ شد . حالا یا آقای دُکی میره مثل بچه ی آدم خسارت تعیین شده رو میریزه به حساب یا میره تو بیست روز مهلت اعتراض به دادنامه، یه اعتراض میده که در اون صورت باید تقاضای کارشناسی سه نفره بده که بابت هر نفر یک و نیم میلیون پول بده(اگه گرون تر نشده باشه، چون من قیمت دوماه قبل رو دارم ، قوه ی قضاییه هم که ماشالله خرجش کم نیست شاید گرون تر کرده باشن ) بعلاوه ی هزینه ی ثبت که آیا این  16-17 تومن رو میتونه بپیچونه یا نه . (خیلی خرررره واقعاً،  ببین یکسال و اندیه داره بخاطر این مبلغ که  البته این مبلغم نبود هااا الان با هزینه های دادرسی و این چیزا انقدر شده وگرنه همون پارسال اگه  پرو بازی درنمی آورد من از کل مبلغ میگذشتم ، چه جفتکی میندازه )

اینم متن دادنامه 


آره میگفتم .. خلاصه اینکه من خونه ی جدیدم ،  که از شرکت زی تل تقاضای سرویس اینترنت کردم هنوز نیامدن . خونه ی مامان اینا هم بخاطر خرابی مودم ها هنوز وصل نشدیم . امروز باید برم خونه ی جدیدم  مودمی که تو این دوسال خونه ی قبلیم استفاده کردم رو براشون بیارم . 

روز اول که نت قطع شد همکارا دونه دونه  رفتن یه پاساژی نزدیک اداره چند تا فروشگاه خدمات دیجیتال داره همه فی*ل*ترشکن نصب کردن منم بدو بدو رفتم گفتم عاقاااا یه دونه خوبشو به منم بدید . گفتن : عه خااانوم این حرفا چیه دهنتو آب بکش ما از این کارا نمیکنیم . گفتم : واااا همین الان همکارم . یهو  دوزاریم افتاد که این بنده خدا ها میترسن و فقط به مشتری های خودشون اعتماد دارن . این شد  که  گفتم : آهاان ببخشید نمیدونم چرا شیطون گولم زد میخواستم از شما تقاضاهای نابجا کنم . لبخند زد و گفت : اشکالی نداره خانوم خودتو اذیت نکن شیطونه دیگه، کارش همینه . 

رفتم فروشگاهی که قبلاً باتری گوشی پیشش عوض کردم . گفتم: سلام شعبون خان . گفت : سلام مهربانو خانوم ، کجا بودی ؟ منتظر نشستم همون چیزی که شیطون بهت دیکته کرده رو برات انجام بدم . گفتم: بفرما این گوشی ، اینم پول . 

خلاصه چند دقیقه بعد گوشیم داشت از حجم پیام های  وات* س اپ و این*ستا  میترکید . 


من 

شعبون خان

گوشیم 

شعبون خان تاکید کرد که مهربانو جان فقط وقتی وای فای داری میتونی به این سیستم وصل شی اگر وای فای نباشه بگیر نگیر داره . که البته من از همون روز  حدود ساعت 5-6 بعد از ظهر که دوستان زحمت قطع کردن  نت رو میکشن دیگه وصل نشدم تا به الان . 


حالا امیدوارم امشب سریع برم مودم خودمو بیارم و حداقل با وا*ی *فای خونه مامان اینا وصل بشم . 


 راستی  نمیدونم "زی تل" رو میشناسید یا نه ؟ دوتا از دوستانمون که کارشون کلاً با اینت*رنته  از این شرکت سرویس گرفتن و میگن " حررف نداره " حالا من ببینم چه میکنم . 

میدونید که چقدر دوستتون دارم ؟

مراقب خودتون و عزیزانتون باشید