دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

"تا ابله در جهانه ، ابرقدقد در نمی مانه "

سادگی بیتا ، نزد دوست و آشنا زبانزد کوچیک و بزرگه .

چیزی نمونده سی و سه سالش بشه ، یه مدرک لیسانس  از یکی از داشگاه های  حومه ی تهران داره ، متاهله و یه کودک شش ساله  هم داره .

خرافه پرست و معمولیه ، ابدا" اهل مطالعه و دیدن فیلم نیست . همیشه سرگرم تمیز کاری و جمع و جوره .. یعنی با خانواده ی کوچیکی که داره بصورت افراطی این کار رو انجام میده (اهل خیاطی و آرایشگری و شیرینی پزی نیست .. منظورم درحد مبتدیه ها حتی دوخت دگمه لباس)

با همه ی اینها شیک پوشه و نمیخوام یه خانوم دور از جمع و یا از مد افتاده رو تصور کنید .. اما از نظر تکنولوژی بشدت عقبه ..

بارها ازش خواستم که بیاد پشت کامپیوتر ، روشن و خاموش کردن دستگاه ، تا جستجوی فارسی تو گوگل رو انجام بده و انقدر نگه "دوست ندارم و سر در نمیارم "، حداقل کمی امتحان کنه .

اما تا الان که چیزی حدود ده سال از آشناییمون میگذره ، ممکن نشده .

کمی با بیتا آشنا شدید ، حالا میخوام چیزی که تو هفته ی قبل اتفاق افتاده و من هنوزم دود از کله م بلنده رو براتون تعریف کنم . این مکالمات من و بیتاست:

- سلام مهربانو جون .

- سلام عزیزم ، حالت چطوره ؟

- خوبم ولی اعصابم دیگه داره خورد میشه .

- چرا ؟ اتفاقی افتاده؟؟

- برای ثبت نام کلاس اول آیسان ، دارم دیوانه میشم .

- چرا؟؟ مگه تو همون مدرسه ای که الان میره پیش دبستانی ،نمیذاریش؟

- نمیدونم .. اونجا خیلی دوره .

با نگاهی ملامتگر ،گفتم ، گوش ندادی دیگه ، هر چی گفتم به خرجت نرفت .

(پارسال پاشدند رفتند مسافرت شمال ، اونجا بین مهمون های دیگه ، کسی بود که گفت : دوست من مدیر دبستان غیر انتفاعی در فلان جاست .. این بیتا خانوم هم بشدت دهن بینه .. البته من فکر میکنم چون خیلی بی محتوی و سطحی با همه ی زندگی برخورد داره ، فورا" الگو برداری میکنه و منتظره یه حرف از دهن کسی دربیاد و اون اجرا کنه .

پارسال هر چی گفتم این راه خیلی طولانیه و این کار رو نکنید گفت :نه !!!و از امتیازات دهن پر کن مدرسه صحبت کرد.  هرچی براشون دلیل آوردم که من سالهاست بچه مدرسه ای دارم و میدونم چه امتیازی برای مدرسه اهمیت بیشتری داره ، فایده نداشت .

انقدر هم جالبه ، برای راه به این دوری سرویس گرفتند بعد دخترشون گریه میکنه که باید مامانم بیاد دنبالم .. این بیتا خانوم هم هر روز ین راه دراز رو میره دنبال بچه !!!!

چون موقع تولد یکی هم گفته بود روانشناس کوک داریم از همون نوزادی میبرنش اون سر شهر، پیش روانشناس ، اما هر چی گفتم به این روانشناسه بگید: بچه میگه بیا دنبالم ، باید چطو برخورد کنیم؟؟ ، میگه : گفته به حرف بچه گوش بدید!!!)

خلاصه ...

- آره مهربانو تو راست میگفتی راهش خیی طولانیه ولی الان که یه سال رفته .

- خوب .. مجبوری بری تحقیق کنی ببینی نزدیک تر ، چی پیدا میکنی .

- آره همین کار رو میکنم .. البته یه خوش شانسی آوردم  هاااا.

- چه خوش شانسی ؟؟

_ یکی از دوستام شماره ی یه خانومی رو دادکه میتونه کمکم کنه .

_ یعنی مشاوره میده و امتیاز مدارس رو بهت میگه؟؟

- نه زنگ میزنی ، میگی مدرسه تو چه منطقه ای میخوای ، جوابت رو میده .

- چه جالب .. بعد تو بر اساس مشخصاتی که اون میده ، تصمیم خودت رو میگیری و میری برای ثبت نام؟

- نه بابا !!! اون اسم رو میگه ،من کفش آهنی می پوشم دونه به دونه میرم ببینم چه خبره .

- ببینم ، تو قراره بری ببینی چه خبره؟

آره دیگه .. میگن خیلی هم زرنگه .. هی معطل میکنه پشت تلفن ، تا مدت زمان بره بالا و پول بیشتری بگیره .

- خوب طبیعیه .. چون از همین راه پول درمیاره .. ببینم بیتا ، من دقیقا نفهمیدم این چیکار میکنه ؟

_ هیچی مهربانو جان ، مثلا من زنگ میزنم میگم سلام . لیست مدارس دخترونه ی منطقه ی 1 . اونم برام اسم مدارس رو میخونه با آدرسشون و تلفنشون . بعد من میرم ببینم کدومشونو می پسندم .

باور کنید ، تا باور کنم چی شنیدم دو دقیقه هنگ کرده بودم .

- بیتا تو پول میدی تا اینو بفهمی ؟

- آره بخدا دقیقه ای هزارو پونصد تومن . دوستم بیست دقیقه صحبت کرده و سی هزارتومن پولش شده .

- تو نمیدونی همه ی این اطلاعات تو اینترنت هست؟؟ تو به فارسی تو گوگل بزن : لیست مدارس دخترانه منطقه ی 1 آموزش و پرورش تهران  ببین بهت چی میده .

همون موقع بردمش خونه مون .

براش لیست مدارس رو درآوردم و نوشت رو یه کاغذ ، کلی به خودش فحش داد و افسرده شد و گفت که از خنگ بودن خودم خسته شدم و رفت  .

ولی من هنوزم برام قابل هضم نیست که چه کسانی از چه راه هایی پول در میارن و چه کسانی هستند که به این ها پول میدن .

قبول که همه تو خونه هاشون اینترنت و امکانات ندارند ولی بالاخره همگی در اطرافمون دوست و فامیلی داریم که یه وسیله داشته باشه و بتونیم ازش کمک بگیریم اصلا" کافی نت تو هر محله ای پیدا میشه ..

بحث من رو نا آگاهیه و آکبند نگه داشتن مغز . اگر این خانوم میدونست که دسترسی به این اطلاعات چقدر راحته، میتونست از راه های مختلفی بهش برسه نه با دقیقه ای هزارو پانصد تومن به کسی که نشسته پشت دستگاهی که تو خونه ی خودش هم هست .

الان چند روز از این موضوع میگذره و چند بار بهش گفتم :هر وقت آماده بودی بگو من یا مهردخت بهت یاد بدیم که چطور با این دستگاه کار کنی ولی هنوز خبری نیست .

من که دیگه چیزی نمی گم ولی همه ش دارم فکر می کنم مادری که تا این حد خودش رو عقب مانده نگه داره ، فرزندش میتونه انواع و اقسام ترفند ها رو برای دور زدنش انتخاب کنه .

اصلا" کسی که خودش رو درگیر هیچ پیشرفتی نمیکنه ، کم کم از دایره ی اهمیت ، کنار گذاشته میشه ، چند وقت بعد وقتی بچه ش داره کاری انجام میده و اون می پرسه ، چیکار میکنی؟ خیلی راحت جواب میشنوه که : هیچی مامان ، تو که نمی فهمی .!!!


خیلی این چیزا رو بهش یادآور شدم  ولی اگر این دیوار روبه روی من واکنشی نشون داده بیتا هم نشون میده !


شما با این اشخاص رو به رو شدید؟ اگر جوابتون مثبته برامون بنویسید ، من فکر میکنم از این نمونه آدم ها حتما" باز هم هست که یه کسانی بفکر پول درآوردن از بلاهت اونا افتادن .

*************

گل های باغ هوشیاری و درایت ، از طرف من و مهردخت تقدیم حضور سبزتون       


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد