دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

"معرفی نامه"

عااااقا انقدر گفتید همه راست و حسینی بیان خودشونو معرفی کنند بفرمایید این از من :

فقط اسم ها مستعارند بقیه عینه حقیقته

مهربانو هستم ، فرزند اول یک خانواده همراه یک خواهر و دو برادر . متولد چهارم تیر هزارو سیصدو پنجاه و دو (بعلت ماموریت شغلی پدرم )در آبادان و شناسنامه صادره از تهران .

دیپلمه ی ریاضی فیزیک و لیسانس حسابداری از دانشگاه آزاد واحد جنوب .

علاقمند به ورزش های ریتمیک ، از خردسالی تا اوائل نوجوونی باله و ژیمناستیک کار می کردم ، بعد از اون فقط نگاه می کنم 

در دوازدهم شهریور سال هفتاد و دو با آرمین آشنا شدم ، سال بعد ازدواج کردیم و ده سال بعد در دوازدهم شهریور هشتاد و دو با طلاق غیابی از  هم جدا شدیم .

تنها فرزندمون عسلک یا همون مهردخت در بیست و شش تیر ماه سال هفتاد و هشت به دنیا اومده.

در حال حاضر کارمند یه اداره ی دولتی هستم و با دخترم  در آپارتمان هشتاد و پنج متری (که هدیه ی پدرو مادرمه ) واقع در شرق تهران زندگی می کنیم .

این گل ها رو هم با مهردخت عزیز برای حضور عزیزتون تو این خانه گذاشتیم 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد