دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

دل شکسته مهربانو

گفته بودم از فیلم هایی که در جشنواره دیدم براتون مینویسم ... هرچند جشنواره ی امسال خاطره ی تلخی برام باقی گذاشت که گمان نکنم تا زنده هستم فراموش کنم ولی زیر قولم نمیزنم و براتون مینویسم .

فیلم جامه دران شامل سه اپیزوت شیرین ، مه لقا و گوهر بود .

شیرین رو مهتاب کرامتی و افسر اسدی و مصطفی زمانی بازی کردند ..

مه لقا رو مصطفی زمانی و پگاه اهنگرانی و قسمت مه لقا رو باران کوثری و مصطفی زمانی هنر نمایی کردند ..

اما از میان این عزیزان که نام بردم ، باران جدا" شاهکار کرد . چنان تحسین برانگیز بازی کرد که اگر سیمرغ بلورین رو ببره اصلا"جای تعجب نداره .. " هرچند که من همه ی فیلم ها رو ندیدم"

 

فیلمنامه ی این فیلم، اقتباسی از رمان " ناهید" نوشته ی خانم ناهید قطبی و اولین کار حمیدرضا قطبی در عرصه ی سینماست و بعنوان بخش نگاه نو بسیار خوش درخشید.

فیلم بعدی " رخ دیوانه"نام داشت داستانی معمایی و پر از هیجان که هر چه حدس میزدی رو انکار میکرد، به نمایش گذاشته شد .

کارگردان بسیار توانا ، ابوالحسن داوودی و بازیگرانی چون طناز طباطبایی ، صابر ابر ، ساعد سهیلی خالقان این اثر بودند .

به عقیده ی مهردخت ، اگر گارگردان کارگردان نمیشد ،یک دزد بسیار حرفه ای در سطح بین الملل میشد .

این فیلم هم بسیار جذاب و پر کشش بود.

اما فیلم سوم که اصلا" از یادآوریش حالم بد میشه و نقطه ی پایانی برای من در جشنواره سی و سوم بود، فیلم " مرگ ماهی" بود که ای کاش هرگز برای دیدنش نرفه بودم .

یک دوجین بازیگر بنام کشور ،دور هم جمع شده بودند که من هرکاری کردم از زاویه ی دید روشنفکرانه هم خودم رو متقاعد کنم که فیلم بد نبوده ،نشد که نشد .

کارگردان فیلم روح الله حجازی و بازیگران: نیکی کریمی ، علی مصفا ، طناز طباطبایی، ریما رامین فر ، بابک حمیدیان و.. بودند که من تک تکشون رو بعنوان قوی ترین ها میشناسم اما...

فیلم رو یکشنبه شب، ساعت نه دیدم.

ردیف پشت سر ما خالی بود .. تیتراژ سروع فیلم رو گذاشته بودند که خانومی با دوتا بچه ی شش، هفت ساله پشت سرمون نشستند ..

همون موقع شروع کرد با تلفن همراهش با کسی صحبت کردن  خیلی راحت و واضح ، طوریکه من همه ی صحبت هاشو شنیدم

میگفت : ما اومدیم تو کسی هم جلومون رو نگرفت حالا اگه شما صلاح میدونید بیام بلیط ها رو ازتون بگیرم ..

انگار شخصی که پشت تلفن بود گفت : جاتون راحته؟؟ چون جواب داد: ما راحت نشستیم خیلی ممنون ..

به محض اینکه تلفن رو قطع کرد یکی از بچه ها باگریه گفت : چرا بابام نمیاد ؟؟ مادرش هم گفت داره جای پارک پیدا میکنه ..

بچه ی دیگه هم با گریه گفت: من از تاریکی میترسم و مادرش شروع کرد به دلداری دادن بچه ..

فیلم شروع شده بود ، من عصبی شده بودم .. برگشتم چپ چپ نگاهشون کردم ..

همون موقع شوهرش اومد رو صندلی نشست و بر سر نشستن بحث کردن چون یکی از بچه ها گریه میکرد میگفت من میخوام پیش مریم بینشینم ..

مامانش هم میگفت هنوز که نیومدند وقتی اومدن تو بشین پیش مریم ..

تقریبا یکربع گذشته بود تا بالاخره خواهر اون زن پیداش شد همراه دوتا بچه ی دیگه ش .. فکر کنید چهارتا دختر و پسر همسن هم ،چکار که نکردند تازه خواهر ها با هم سلام و روبوسی هم کردند و خواهر تازه رسیده ، احوال شوهر خواهرش رو هم می پرسید ،

نظم سینما کاملا" بهم خورده بود .. بچه ها برسر خوراکی که دعواشون شد دیگه طاقت نیاوردم برگشتم به یکی از زن ها گفتم : صدای بچه ها خیلی مزاحمه ماست ..

اونم خیلی راحت گفت ، بیشعور نفهم برگرد چپ چپ هم نگاهون کردی ..

من از شوک و ناراحتی هیچی نگفتم ، برگشتم و تا دوساعت دیگه همینطور به پرده ی سینما زل زده بودم .. در طول فیلم چون مادری مرده بود و بچه ها در تدارک مراسم بودند .. بچه های ردیف عقب میگفتند : این زنه مرده؟؟ و مادرشون میگفت :نه خوابیده ، تو نگاه نکن با برادرت بازی کن .. و بالاخره وقتی فیلم به نیم ساعت آخر رسید بچه ها خوابیدند و سکوت برقرار شد .

با روشن شدن چراغ ها ، من برگشتم گفتم : خانوم من به شما توهین کردم که به خودت اجازه ی توهین دادی؟؟ گفت : گفتم بهت بیشعور ، ولی بیشعور کمت بود زنیکه ی ...و کلی حرف رکیک بار من کرد .

همه ی صندلی های اطراف با شنیدن این بحث شروع به اعتراض کردند بیشتر هم با فحش های رکیکی مثل خودشون جواب دادند .. حال من بد شد و مهردخت منو از سالن بیرون  برد . تا ساعت های طولانی از شوک اتفاقی که افتاده بود بیرون نمی اومدم و مدام اشک می ریختم .

هنوز هم خیلی رو به راه نشدم ، سرعت اتفاقاتی که افتاد و اینکه نتونستم به دفتر مدیریت بکشونمشون و آبروی اونا و کسی که تو سالن راهشون داده بود ، عذابم میده از طرفی خودم رو مقصر میدونم که چرا به آدم نماهایی که با چهار تا بچه به جشواره اومدند جایی که فیلم ها حتما" 90 دقیقه اکران میشن و فیلمی با اون موضوع رو انگار برای پارک اومدن انتخاب کردند و اصلا" هم توجه به سن و موقعیت بچه ها و... نکردند، اعتراض کردم .

حالا میفهمم که چرا عده ای کلا" به مسائل بی تفاوتند و حتی وقتی حقشون تو دیدن فیلم ضایع میشه دم بر نمیارند یعنی چه .

خدا کنه زود تر از این حال و هوای افسرده بیرون بیام ، دارم مریض میشم ...

انگار اون اتفاق ، بهانه ای بود برای اینکه من دردهای چند ساله ای که از این جماعت نفهم درخودم پنهان کردم بیرون بریزه .

از یکشنبه شب که این اتفاق افتاده، با رفتن بیرون و قرار گرفتن بین مردم دلشوره ی بدی سراغم میاد  ..

حتی تو ناهار خوری اداره هم با شک و تردید اطرافمو نگاه میکنم ، صورت ها رو از نظر می گذروندم و با خودم میگم چند تا از این آدما که اگر الان براشون تعریف کنم ، کلی نچ نچ و تاسف از خودشون نشون میدن، اما در وقعیت مشابه همون رفتار زشت رو ازخودشون بروز میدن؟؟!!!


****

تصمیم داشتم یه مدت بصورت موقتی ازتون خداحافظی کنم ، حس میکنم که بیشر از حد رو خودم فشار میارم ..

باید اون مهربانویی که خودم از خودم سراغ دارم ، باشم ، اما خیلی بهتون دلبسته م .. ممکنه کمرنگ بشم و بیشتر مواظب خودم باشم ولی فعلا" خداحافظی نه .

****

مهردخت  باید برای درس مبانی هنر، چهار فصل رو نشون بده ، فعلا" تابستون رو تموم کرده و این شده که میبینید. حاوی رنگ های شاد و گرم .. 


دلم بهتون خوشه ، با مهردخت عزیزم گل های زیبای برکت و بارون رو براتون گذاشتیم ، بیاید بردارید تا مثل دل مهربانو پژمرده نشن 

نظرات 1 + ارسال نظر
شادی سه‌شنبه 11 اردیبهشت 1403 ساعت 04:09 ب.ظ

سلام
من کاری به بی شخصیتی اون خانم ندارم
ماباید همگی جامعه روکنترل کنیم تامحیط سالمی برامون باشه
اگررررر بجز شما حداقل ده نفردیگه هم ازاول تذکر میدادن شما دراقلیت قرارنمی گرفتین تا طرف جرات جسارت پیداکنه
منظورم اینه که هممممه باید تذکر بدن نه فقط یک نفروبقیه سکوت کنن چون نمیخوان بهشون توهین بشه

سلام شادی جون
این پست رو‌سال ۹۳،نوشتم تقریبا ده سال قبل ولی هنوزم یاداوریش حالم رو بد میکنه
ببین تاثیر یک اتفاق ظالمانه تا سالها چطور روح ادم رو زخمی میکنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد