دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

درحواشی سال نو

به آخرین ماه امسالم رسیدیم .. بازم مثل همیشه ، همه به هم میگیم " اصلا" فهمیدی چطور گذشت"؟؟

وقتی اسفند ماه میرسه انگار فیلم رو رو دور تند پخش میکنند ، همه در حال بدو بدو ..

ما هم از قاعده مستثنی نیستیم ..

مثل هرسال از اوائل بهمن هی بخودم میگم : ای بابا ، خونه که تمیزه ، منم که وقت ندارم ... اصلا" خونه تکونی یعنی چی ..

خودم یکمی تو کمد هارو جمع و جور و گرد گیری میکنم ..

ولی با ورود به اسفند ماه ، همه چیز عوض میشه و نهایتا" به این نتیجه می رسم که : " مگه میشه خونه تکونی رو ندید بگیرم!!! ... باید این رسم رو مثله سالهای قبل بجا بیارم "

واقعیتش اینه که امسال واقعا" کار خاصی ندارم چون همه ی سال گذشته تا همین دوماه قبل، یه خانوم نازنین بود که هر ماه ،گاهی هم دوهفته یکبار میومد کمک می کرد ..

خانوم گلی که از صبح ساعت هفت و نیم می آمد و تا راس ساعت سه بعد از ظهر کار میکرد .

وچنان کاری میکرد که انگار زندگیتو داری از تو فیلم های تبلیغاتی برای مواد شوینده نگاه میکنی ، یعنی همه چیز برق میزد .

از وقتی گردن و کتفم دردناک شد بیشتر به کمک احتیاج داشتم ، اون بنده خدا هم انقدر سالها بخودش فشارآورده بود که کارش به جراحی ستون فقرات رسید ، خدا رو شکر حالش خوبه و دوران نقاهت رو می گذرونه .

اینه که یکی از همین روزا ما هم آیین زیبای خونه تکونی رو بجا خواهیم آورد و برای استقبال از بهار همه جا رو برق خواهیم انداخت

****

دوست عزیزی برای تامین نیروی انسانی آگهی داده . امیدوارم اگر کسی جویای کار هست تو این روزای آخر سال گه از کارش باز بشه و بتونه شغل مناسبی دریافت کنه

کارگزاری رسمی بیمه جهت تکمیل کادر اداری خود به تعداد 10 کارمند فروش جهت مشاوره تلفنی و حضوری و یک نفر کارشناس منابع انسانی و یک نفر سرپرست فروش نیازمند است . شماره های تماس

22649531-3 خانم شریفی

****

لباس عیدای دختر کوچولوم فاطیما رو هم خریدم ، به  چیز جالبی امسال برخورد کردم :

وقتی فروشنده لباس و کفش اصرار کردند که با شک و تردید (بخاطر سایز)خرید نکنم و دخترم رو ببرم تا لباس مناسب تهیه کنم یا پیشنهاد دادند که اگر کوچیک و بزرگ شد ببرم عوض کنم ، بهشون گفتم که این لباس ها هدیه برای یه دختر ناز و قشنگه که نه میتونم خودش رو ببرم ، نه میتونم بعدا" برای عوض کردنش اقدام کنم ، موضوع رو متوجه شدند و بهم تخفیف دادند و گفتند اجازه بده ما هم تو این کار سهیم باشیم

میتونید تصور کنید که چقدر حس خوبی داشتم که مردم ،به فکر هم هستند و از سود خودشون برای شاد کردن دل دیگران گذشت می کنند .

ببینید چقدر خوشگلن


اینم از رنگ های فصل پاییز که پر از قهوه ای های قرمز و نارنجی و خردلیه .


اینم کنته نیمه کاره ست ..

اگه کسی پارسال بهم می گفت که تو سال آینده این موقع دنبال پودر کف دریا و دوده می گردی ، کلی بهش می خندیدم .

مواظب خودتون و اطرافیانتون باشید .. کارهای دم عید باعث نشن از سلامتتون غافل بشید .


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد