دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

گل باقالیا برگشتن

سلام دوستان عزیزم ، باقالی ها جمعه  ساعت یازده شب دقیقا" طبق زمان بندی به میدون ونک رسیدند و با سختی از هم دل کندند .

تا رفتیم خونه بابا اینا ماشینو برداشتیم و اومدیم خونه ی خودمون و مهردخت وسایل شنبه ش رو آماده کرد و دوش گرفتیم شد ساعت سه و نیم صبح خوابیدیم .

امروز بیشتر وقت رو خواب بودیم . این عکسا رو برای دست گرمی ببینید تا فرداشب که همه باقالیا جهت رد و بدل کردن عکس ها ، موبایل و دوربین به دست خونه ی ساره باقالی عزیز جمع می شیم ...

برمی گردم با توضیحات و عکس های قشنگ .

فقط اینو بدونید که انگار این چند روز ده برابر به عمرمون اضافه شد .. مهردخت هنوز از سرخوشی تو خونه بشکن میزنه و کاراشو میکنه . جای همه تون خالی .

راستی جشن توافق هم خیلی خیلی مبارکمون باشه 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد