بالاخره روزموعود فرارسید
بدو بدو و زحماتمون این یک هفته ی آخر به اوج خودش رسیده بود .
برای رسوندن کارها به نمایشگاه ساعت ها تو قاب سازی بسیار منصف و خوش برخورد پارسا ، وقت گذروندیم ..
شب ها مهردخت با دست و روی رنگی و کثیف به خواب رفت و امروز بالاخره با دیدن هنرستانش که ، همه ی زوایاش پر بود از آثار بسیار زیبای دوستانش ، خستگی از تنش به در اومد ...
چند روز آخر بچه ها تا ظهر سر کلاس درس بودند و ظهر به بعد غلطک رنگ به دست همه ی دیوار ها رو رنگ تمیز زدند ، تابلوها رو با دقت و وسواس کنار هم چیدند و دکوراسیون هر غرفه رو به تناسب هنری که در اون غرفه نمایش داده میشد تزیین کردند .
خاطره ی قشنگ اینهمه کار ، رنگ کردن صورت های هم ، رقصیدن و شادی همراه دبیران و مشاوران زحمتکش ، و سفارش غذا از فست فود های اطراف هنرستان بود .
شیرین کاریاشونم کش رفتن از غذای هم و خنده های بی هوا و ناگهانی به موضوعات کم اهمیت بود .
مهردخت ، همه ی این هفته، بدن درد و خستگی داشت ، به شدت سرما خورده بود و صداش شده بود " آقای مهردخت خانوم" ولی بارها خدا رو شکر کرد و حتی تو خونه از شادی جیغ کشید که راه درست و دلچسب زندگیش رو پیدا کرده و من فکر می کردم "عایا از این خوشبختی بیشتر هم تو این سن لازمه"؟؟؟
باز هم یاد خیلی از تلخی ها و سیاهی های دوران تحصیل خودمون افتادم و آه کشیدم که ...هر چه بود گذشت ....
انقدر ذوق داشتم که تازه الان دوساعته از نمایشگاه اومدیم .. فقط غذا خوردیم ، مهردخت گفت مامان من چشم بسته میرم تو تخت تا غذام عینه مار بوآ تو جام هضم بشه
تو هم بیا استراحت کن .
ولی میل من به نوشتن تو خونه ی مجازیم و دلتنگی بی حد برای شما دوستان چیزی نبود که بهم مجال استراحت بده .
تعدادی عکس از کارهای بی نظیر بچه ها گرفتم که براتون میذارم .
کارها بسیار زیبا هستند و قیمت ها نسبتا" مناسب ، البته سومی ها و پیش دانشگاهی ها اصلا" حاضر به فروش آثارشون نبودن .
اگر علاقمندید ، بهتره برید از نزدیک کارها رو ببینید ، نمایشگاه از امروز تا پنجشنبه بعد از ظهر
از هشت و نیم صبح تا هفت بعد از ظهر ادامه داره .
آدرس هنرستان :
واقع در اتوبان باقری شمال نرسیده به پل هوایی هنرستان روشنگر البته دوتا در داره یکیشش همین سمت اتوبانه که ادرس دادم ،
درب دیگه اش تو خیابون پشتیه که میشه باقری شمال خیابان 184 غربی هنرستان روشنگر .
فکر کنم بلاگفا خل شده هر کاری میکنم دیگه عکس قبول نمیکنه و هی ظاهر میشه ...
کسی میدونه چراااا؟ این که تاحالا حالش خوب بود
**********
ما براتون از باغ هنرستان یعالمه گل اوردیم بریزیم به پاتون هر چی گل میبینین اینجا واس ماس یعنی هرچی دوست گل میبینید کلا" ماس ماس