دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

"گپ و گفت های ساده"

تا حالا شده آرزو کنید که ای کاش هیچوقت پیر نمیشدید و در اوج زیبایی و قدرت جوانی متوقف می شدید؟؟

یه چند دقیقه ای به این موضوع فکر کنید و ببینید جوابتون مثبته یا منفی؟ 


میدونید یکی از بدترین اتفاقاتی که ممکنه در زمان حیات یک انسان ، بیفته همینه  ؟؟ دنیایی رو تصور کنید که شما فناناپذیر و دوست داشتنی هستید ولی همه ی اطرافیانتون پیر میشن و از دنیا میرن . 


یکی از تفریحات من و مهردخت و گروه دوستانمون داریم قرار گذاشتن به منظور دیدن فیلم های روز دنیاست . 


همونطور که میدونید تو گروه دوستان ، مینا خواهرم و مهردادبرادرم  ( اگر عسلویه نباشه)، خانومش ، خواهر خانومش هم هستند .. معمولا" قرارهامونم خونه ی پدریه ماست چون مامان و بابا که فشم هستند ، خونه ی تهران هم جای همه مون هست و دسترسیش هم برای بقیه راحته . 


پس گاهی شبهایی که فرداش تعطیله ساعت ده شب به بعد فیلم می بینیم . 

این هفته از میون فیلم های پیشنهادی ، فیلم the age of Adaline رو انتخاب کردیم .

 نحوه انتخاب هم به این صورته که یا هنرپیشه ها و کارگردان رو میشناسیم یا مهردخت میره تو سایت IMDb درمورد فیلم و خلاصه داستان و از همه مهمتر rate فیلم رو چک می کنه .

این فیلم با rate : 7.3/10 عااالی بود . 


 

پیشنهاد میکنم این فیلم لطیف و بسیار زیبا رو حتما" حتما" ببینید و در موردش کامنت بذارید . 


***********

چند روز پیش اتفاق جالبی تو اتوبان افتاد ،خیلی دلم می خواست زودتر بیام و براتون تعریف کنم .


 جلوتر از ماشین من ، تو اتوبانی که خیلی شلوغ و پر ترافیک بود ، ماشینی بعد از کلی شل و سفت کردن سرعتش و کلافه کردن همه ، بالاخره زد کنار و در حالیکه همه براش بوق میزدن ، مسافرش رو که یه خانوم جوون بچه به بغل بود ، پیاده کرد . همینکه خانوم چند قدم از ماشین فاصله گرفت و راننده پاشو گذاشت رو گاز و با سرعت زیاد از جاش دور شد . 


خانوم برگشت و شروع کرد به داد زدن که وسایلم تو ماشین جاموند . با همون بچه دنبال ماشین دوید .

ناگهان،  همه چی برعکس شد . 


ماشین هایی اطراف، که کلافه شده بودند ، شدند ناجی و سعی کردند خودشونو به ماشینی که از ماجرا دور میشد برسونند .

 از این میون یه آقایی هم که روی موتور بود به بقیه علامت داد که من میرم . 


یه ماشین هم ، خانوم رو سوار کرد که دنبال ماشین اصلی برن .


 خلاصه خیلی جالب بود وقتی که یه هموطن دچار مشکل شد ، بقیه که خسته و گرما زده و حتی عصبانی بودند ، ناراحتیشونو فراموش کردند و دست یاریشون رو دراز کردند . 


بالاخره آقای موتور سوار ماشین رو متوقف کرد و موضوع رو گفت ، خانوم هم وسایلش رو گرفت و با همون ماشین دوم رفت زیر پل عابر پیاده شد تا مسیر اضافه رو برگرده . 


**********


راستی،  تو این مدت،  یه فیلم دیگه رو در سینما فرهنگ ،و تو  گروه سینمای هنر و تجربه بنام "یحیی سکوت نکرد" دیدم که بسیار زیبا و دلنشین بود .


 کارگردان آقای کاوه ابراهیم پور و بازیگران اصلی خانم فاطمه معتمد آریا و آقا پسری بنام ماهان نصیری ندا بودند که بازی زیبا و روون این هنرپیشه ی خردسال ، تعجب و تحسین همه ی بینندگان رو برانگیخته بود .


 خلاصه داستان :

کودکی به نام یحیی بعد از مرگ مادر به عمه سپرده می شود، عمه ای تلخ و نا آشنا که زندگی پر راز و رمزی دارد و سابقه ای بحث برانگیز در محل زندگی.

 او با ورود به این دنیای متفاوت در پی کشف مفاهیم جدید زندگی و شاید یافتن جایگزینی برای مادر در گذشته اش است و این کنکاش هزینه سنگینی برایش به همراه می آورد.



***************

روزهای خوبی رو برای همگی ارزو می کنم 


 امیدوارم تو زندگی هامون،  همه چیز طبق روال طبیعیش بگذره .. 


جابجا شدن هرکدوم از چیزهای اصلی زندگیمون،  اصلا" خوب نیست و میتونه برخلاف ظاهر زیباش ، زجر آور باشه .


میدونید خیلی دوستتون دارم؟؟


نظرات 17 + ارسال نظر
سهیلا یکشنبه 18 مرداد 1394 ساعت 04:45 ب.ظ http://rooz-2020.blogsky.com/

مهربانو جان سلام...
دراولین فرصت فیلمو دانلود میکنم. مرسی از معرفی
چقدرخوبه که هستن هنوز آدمایی که انسان گونه رفتار میکنه و هوای همو دارن و انسانیت سرشون میشه و چقدرخوبتر که این مهربونیهارو از زبون تو بشنویم عزیز دل

سلام سهیلا جونم
از مهمون داری خسته نباشی فدات شم
آره بخدا واقعا دیدن مهربونی ها حال ادمو خوب میکنه
تو محبت زیادی به من داری سهیلا ی نازنینم

نسرین پنج‌شنبه 15 مرداد 1394 ساعت 01:06 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

دیر کردم و سامان برگشت!
چند ماه دیگه اعظم داره میاد برام میارتش. اون تابلو بزرگه رو می خوام هدیه بدم بخصوص که بد باره. (البته حدس می زنم بزرگه) ولی مسیح رو برای خودم و یادگاری از مهردخت نگه می دارم.

واتس آپ هنوز ندارم. قول می دم بزودی و بهت خبر میدم. چون تو تنها کسی هستی که ازم خواستی و هی یادت میره منم یادم رفت

عشق خودمی

اای دااااد راست میگی نسرین؟؟
بخدا اصلا سنگین نیست نسرین جونم . بذار حالا ببینیم چی میشه .. این تابلو از اول بنام خودت بوده باور کن اصلا سنگین نیست من با یه انگشت بلندش میکنم .
درمورد واتس اپ من چی یادم میره ؟؟
تو هی یادت میره

نگین سه‌شنبه 13 مرداد 1394 ساعت 06:55 ب.ظ

سلام بر عزیز خودم مهربانوی گل و گلاب

عزیزم the age of Adaline رو دانلود کردم و خانوادگی دیدیم
کلی هم همسرجان خوشش اومد منم کلی پز دادم که این فیلم معرفی مهربانوی عزیزمه

چقدر اشک ریختم زمانی که مجبور شد سگ محبوبش رو خلاص کنه تا شاهد زجر کشیدنش نباشه ..

منم فیلم still Alice با هنرمندی جولیان مور رو بهت پیشنهاد میکنم

داستان در مورد یک خانم استاد دانشگاهه که دچار بیماری آلزایمر میشه
سوژه جالبی داره مطمئنم خوشت میاد

عزیزمی

سلام نگین شوخ طبع ، مهربون و نازنین خودخودم
ااای جانم دیدی فیلم رو .. آره منم اون قسمت و هر جایی که به دخترش میرسید گریه م می گرفت
مررسی نین جون اون فیلم هم محششششره . خیلی دوسش داشتم .
خانواده ی ماهت رو سلام مهربانویی برسون

لیلا مامان آنیسا سه‌شنبه 13 مرداد 1394 ساعت 12:29 ب.ظ

ممنون ازلطفت دوست عزیزم
اسمشوگذاشتیم آیسان

به به زنده باشه الهی
مانند ماااه

شکیبا سه‌شنبه 13 مرداد 1394 ساعت 12:03 ب.ظ http://shakiba-a.blogfa.com

یادم رفت بگم دلم پلنگ دره خواست. مخصوصا اون قسمت تو آب راه رفتنشو. امیدوارم همیشه شاد باشی.

آخی .. اره خیلی عالی بود شکیبا جون ولی سنگا بدجوری پا رو اذیت میکرد.

شکیبا سه‌شنبه 13 مرداد 1394 ساعت 12:01 ب.ظ http://shakiba-a.blogfa.com

سلام
آره به این موضوع فکر کردم. دوس ندارم فنا ناپذیر باشم ولی دوست دارم تا دم مرگ جوون و زیبا بمونم.
من فیلم نگاه کردن دوست ندارم نه اینکه بدم بیاد کم دوس دارم.

سلام عزیزم
اره خوب جوون و زیبا موندن رو همه دوست داریم
عه راس میگی؟؟

شیوا سه‌شنبه 13 مرداد 1394 ساعت 08:33 ق.ظ

سلام مهربانو جون
راستش من خیلی دوست دارم زمان متوقف شه نه فقط واسه من ، برای همه البته اگه این اتفاق چند سال پیش می افتاد راضی تر بودم . دوست ندارم خودم و بقیه پیر بشیم یا بمیریم

سلام عزیزم
اونجوری اره ولی وقتی بقیه ....

azi دوشنبه 12 مرداد 1394 ساعت 10:27 ب.ظ

مرسییییییییی...من میدونم دعای شما و این جمع کلی خاصیت جادویی داره ممنونم... چشم سعی میکنم بعد جشن زود بیام تعریف کنم :-* @-}--

فدات عروس خوشگل

خانم اردیبهشتی دوشنبه 12 مرداد 1394 ساعت 02:34 ب.ظ http://mayfamily.blogsky.com

سلام
ممنون بابت معرفی فیلم

سلام عزیزم
خواهش خانومی

سعیده دوشنبه 12 مرداد 1394 ساعت 08:10 ق.ظ

سلام مهربانو جون
یه سوال داشتم .اینقدر در مورد تور نوشتی که وسوسه شدیم و یه مسافرت با تور زمینی رو جور کردیم با یکی از دوستان .حالا خانواده دوستمون نمی تونند بیان.به نظرت ما تنهایی یه خانواده سه نفری اگه با تور بریم بهمون خوش میگذره؟

سلام عزیزم
اگه همسفرهای خوبی داشته باشید حتما خوش می گذره معمولا" هم ادمای خوب زیاد پیدا میشن .
حتما برو و سعی کن از همه ش لذت ببری . تجربه ی خیلی خوبیه

لیلا مامان آنیسا یکشنبه 11 مرداد 1394 ساعت 05:14 ب.ظ

سلااااااااااام مهربانوجان خوبی خانم ؟
میدونی چندوقته دارم دنبالت میگردم ؟
یه مدتی که خودم اصلا فرصت نمیکردم بیام نت
آخه آنیسا خواهردارشده
هرجقدر دنبال آدرست بودم به نتیجه نمیرسیدم تاامروزکه پیدات کردم نمیدونی چقدرخوشحالم
دخمل هنرمندمون خوبه ؟
امیدوارم ایام به کامتون باشه

سلام عزیز ذلم . به به قدم نورسیده ت مبارک باشه اسم قشنگشو چی گذاشتی؟ میدونی که من عاشق اسم گزاری هستم
قربون تو نازنین خوشحالم بازم همو می بینیم . دخملمونم خوبه داره روی یه کار جدید کار میکنه عکسشو می ذارم براتون
لیلا جون دوتا دختر فرشته ت رو ببوس گلم

غریبه یکشنبه 11 مرداد 1394 ساعت 04:39 ب.ظ

ما خیلی دوست داریم وقتی جمع خانوادگیمون تکمیل است یعنی تقریبا همه ی خارج نشینان و داخل نشینان در تهران اند
یک ناهار دور هم باشیم که محل تجمع ما خونه ی مادر هست
معمولا هم بانی خیر آن برادر بزرگ است
خوشبختانه تو این جمع نه غیبتی هست و نه فخر فروشی و نه متلک گویی
راجع به سوالت
من دوست دارم همین طور روند زندگی جریان نرمالش را طی کند و خواستار توقف زمان نیستم
ولی هیچ وقت هم احساس پیری نمی کنم
مگر زمانی که خود را در آیینه ببینم

چقدر عااالی الهی همیشه جمعتون جمع باشه و خاطرات خوب با هم بسازید دست برادز بزرگ عزیز هم درد نکنه .
روند طبیعی از همه چیز بهتره . من عکسای قدیمیم رو میبینم می فهمم چقدر تغییر کردم

مجید شفیعی یکشنبه 11 مرداد 1394 ساعت 04:09 ب.ظ

من میدونم


کارای خوب زیاد میکنی و پیشنهادات به دلیل اینکه چشیدیشون خوبه

تو عجیبی خیلی لذیذی نوش جون عزیزات چشیدن تو

و نوش جون ما داشتنت


مجید نازنینی دیگه اگر خسته ی عااالم هم که باشم فقط خوندن یه خط کامنت تو همه رو دود میکنه می فرسته هواااا
زنده باشی همراه نازنین

مینو یکشنبه 11 مرداد 1394 ساعت 10:19 ق.ظ http://milad321.blogfa.com

سلام مهربانو جان
نامیرایی را دوست ندارم ،اما دلم میخواست تا آخرین روزهای عمر سلامت باشم که نیستم.
چه کار خوبی میکنید که فیلمها را معرفی میکند.من هم هفته گذشته دو فیلم خوب دیدم.یکی wild و دیگری کمی آشفتگی.هر دو خوب بود .بخصوص موسیقی فیلم اولی.

سلام مینوی عزیزم
من همیشه بهترین دعا برای خودم و دیگران این بوده سلامت از دنیا برم ولی با روند طبیعی .. فقط کافیه کسی تو جوونی فوت نکنه همه چی خوبه . اونم نه برای متوفی برای بازماندگانش مثل مادر و پدر و فرزندان کوچکش .. کاش همه بعد از مرگ پدر و مادرشون و بزرگ شدن بچه هاشون از دیا می رفتند .
خوشحالم معرفی فیلم ها رو دوست داری عزیزم فیلم وحشی رو ندیدم ولی همین الان رفتم درموردش خوندم ریتش هفت و نیم از دهه که نمره ی بالاییه ، خلاصه ش هم عااالی بود حتما در ردیف فیلم های اینده که ببینم می ذارم ممنونم که گفتی .
فیلم کمی آشفتگی رو نتونستم پیدا کنم اسم انگلیسی فیلم چیه ؟

پونی یکشنبه 11 مرداد 1394 ساعت 10:15 ق.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com

درود بر بانوی فرهیخته
بیشتر عمر انسان میانسالی و پیریه

از اول هم روی زیبایی و جوانی نمیشه حساب ویژه ای باز کرد که بعد از رفتنشون دنیامون به پایان برسه
بشر کاغذ کادو نیست که بعد از چروک شدن دور انداخته بشه

مثل درخته

در مجموع مردمان بدی نیستیم اما جلوداران نخاله ای داریم که مجبورمون می کنند گاها زیرآبی بریم یا بی حوصله و بد اخلاق شویم

دورو بر پونی عزیز و نازنین
تشبیه انسان به درخت خیلی زیبا بود
آآآخ گفتتتی " جلوداران نخااااله"
اون بچه های نازنینت رو از قول مهربانو ببوس

azi یکشنبه 11 مرداد 1394 ساعت 08:49 ق.ظ

سلام مهربانوی مهربونم,روزاتون بخیر و شادی ...دلم براتون تنگ شده بود ببخشید یه مدت نبودم ولی خبرای خوب دارم ;-) آزی عروووس میشود ... :-D پنج شنبه عقد منو عشقمه کلی کار داشتیم این مدت دعا کنین خوشگل شم اون روز و خوشبخت شم ...عاشقتونم منتظر انرزی های خوبتون هستم @-}-- <3 :-*

سلااام آزی گل و عزیز من .. عروس خانوم خوشبخت بشی الهی .
ببین اصلا" یک دره هم شک نکن که خوشگل نشی .. چشمای عاااشق هر زوجی زیباترینه اصلا هم ربطی به ارایشش نداره .
بیا برام تعریف کن و چندتا عکس خوشگل ایمیل کن .
یعالمه دعاو انرژی های خوب برات دارم

نسرین یکشنبه 11 مرداد 1394 ساعت 02:28 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

ناراحت شدم گردن درد گرفتی. بالشتو چک کن و اگه یه سالشه عوضش کن. یادت باشه همیشه باید گودی گردن رو موقع خواب پر کنی نه اینکه بالش زیر سرت باشه.
به سرم اومد تا یاد گرفتم جان تو
امیدوارم زودی خوب بشی.

پستت جالب بود ولی اسکای اعلامش نکرده. فکر نمی کردم تنه ی بلاگفا بهش بخوره.
در مورد فیلم دیدن که من به چندتا تو همین تلویزیون بسنده کردم. ولی بازی فاطمه معتمد نیا رو دوست دارم. بازیش واقعن خوبه
زودی خوب شو لطفن
جمع خوبی دارید امیدوارم حفظش کنید.

فدات شم عزیزم . بالش خیلی موثره ولی از اون بدتر کارماست که بیست و چهارساعته تو اداره پشت سیستم هستیم هر چقدر هم میگن هر از گاهی باید یه تکونی به خودمون بدیم نمیشه همه ش غرق کار میشم .
نسرین جون تو بلاگفا بلد ببودم چطوری گولش بزنم بعد از اینکه پست جدید می ذاشتم یه دونه خالی هم می فرستادم زود اعلام می کرد منم می رفتم خالی رو پاک می کرزم ولی اینجا نمیدونم چطوری می فهمه باید نشون بده .
بازی معتمد آریا محشره .. رووون و قوی . اگه این فیلم رو تونستم بریزم رو فلش با اون تابلوها میفرستم برات مطمئنم خوشت میاد .
اره جمعمون خوبه خدارو شکر منم امیدوارم پایدار بمونه
نسرین واتس آپ چی شد؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد