دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

"یاد ایام قدیم"

امروز  داشتم نوشته های قدیمی رو ، زیر و  رو میکردم که به یه نوشته ی قدیمی رسیدم ، بی اختیار محو خوندنش شدم 

چه چیزایی یادم رفته بود ، چه خاطرات قشنگی تو زندگیم بوده که کم رنگ شده . کلی  از خوندنش لذت بردم 

شماکه همیشه و تو همه ی نوشته هام همراهم بودید شاید خونده باشیدش ، البته کلی دوست جدید هم داریم که بد نیست اونا هم با اون قسمت های زندگی من آشنا بشن . 

نظرات 23 + ارسال نظر
مینو یکشنبه 25 مرداد 1394 ساعت 06:02 ب.ظ http://milad321.blogfa.com

سلام مهربانو جان
نتونستم این پست رو درست بخونم.از عرض نوشته ها یک قسمتی انگار پاک شده.

سلام مینوی عزیزم متاسفانه خیلی از دوستان همچین مشکلی داشتن نمیدونم چی شده

مجید شفیعی یکشنبه 25 مرداد 1394 ساعت 12:05 ب.ظ

سلام

روز مهر دختت مبارک

دوس دارم به خودتم تبریک بگم به دختر دریایی تو دلت به مهربانو کوچولوی نجیب خودمون

روزت مبارک نازنین

سلام مجید عزیز
فدات شم نازنین مهربون روذ دختر نازنین تو و همسر ماهت مبارک

نازلی یکشنبه 25 مرداد 1394 ساعت 11:13 ق.ظ

سلام مهر بانو گل .چن وقتی هست که می خونمتون از اونجا که دختر من هم گرافیک میخونه و تقریبا" هم سن و سالیم بیشتر با دنیا و حال و هواتون همذات پنداری می کنم.خوشحالم که اینجا رو پیدا کردم.

سلام نازلی نازنین
قربونت برم چه اتفاق خوبی دختر ماهت رو ببوس خیلی از اشناییت خوشحالم عزیزم

نسرین یکشنبه 25 مرداد 1394 ساعت 02:54 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

خانوم... خانمم...
کاش خوب باشی. فقط همین

خوبم خوبم .. خبرررنداری الان تعریف میکنم

نسرین شنبه 24 مرداد 1394 ساعت 02:39 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

تو چرا اینقدر کم پیدا شدی زن؟
نمی گی دلمون برات تنگ میشه دستمون به جایی بند نیست؟

نسررررین برات نوشتم که عقد اون دوتا گل گلابم بوده

تکتم جمعه 23 مرداد 1394 ساعت 04:47 ب.ظ

سلام مهربانو جوون.خیلی جالب بود...
خاطرات دبیرستان خیلی باحالن.من خودم دبیرستانو خیلی دوست دارم هرچند که هر سال یه جا بود و هر سال مدرسه مو عوض کردم اما خوبیش این بود که کلللللییی دوست پیدا کردم بعضیام موندی شدن تو رفاقت.
مهردخت هنرمندمو ببوس
قربانت فدااات ستاره بچینی .پست بزاری .بوووس بوووس

سلام تکتم عزیزم حالت چطوره عروس خانوم خوشگل
اره والله اصلا دبیرستان یه طرف من اصلا دانشگاه اونقدر بهم نچسبید .. دلم برای دوستام یه ریزه شده
می خوام اساسی بنویسم جایی نرووو

کایری جمعه 23 مرداد 1394 ساعت 09:45 ق.ظ ::http://martan1342.blogfa.com

سلام. خوبی ؟ یعنی راه ی وجود نداشت متاسفانه تصمیم اخرو گرفتید؟ /:

سلام مرسی
ببخش منظورت رو متوجه نشدم در چه مورد ؟؟

شکیبا پنج‌شنبه 22 مرداد 1394 ساعت 03:46 ب.ظ http://shakiba-a.blogfa.com/

سلام
خیلی خوبه که بعضی وقتا با یه خاطره یاد روزهای گذشته رو زنده کنیم.

همیشه شاد باشی عزیزم.

سلام شکیبا جون

آره عزیزم من خاطره بازی رو خیلی دوست دارم
تو هم همچنین

سهیلا پنج‌شنبه 22 مرداد 1394 ساعت 03:05 ب.ظ http://vozoyeeshgh.blogfa.com

مهربانو جونم
خیلی دلم برات تنگ شده بود
مراقب خودت و مهردختت باش
دخترا هر چقدر هم بزرگ شن باز به مادرشون
بیشتر از همه نیاز دارن.

قربونت برم منم همینطور ولی یعالمه حرف دارم براتون

نسرین سه‌شنبه 20 مرداد 1394 ساعت 11:57 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

خوبی عزیزم؟
گردنت بهتره؟
من اسم تمام دوستامو همون روز اول نوشتم و خبردار میشم ولی مال تو یکی رو اعلان نمیکنه.
فکر کنم باهات ضده.
می دونه چی کم داره اسکای؟
نسخه ی پشتیبانی

هرچند بلاگفا داشت و توش زایید

فدات شم نسرین عزیزم اره بهترم هی بهتر و بدتر میشم .
چلا بامن قهله ؟؟
حتما داره نسرین چون خیلی به جزییات اهمیت میده حالا میرم بگردم ببینم داره یا نداره
واااقعنم زاااایید

یاس ایرانی دوشنبه 19 مرداد 1394 ساعت 09:57 ب.ظ

سلام مهربانوی عزیز.... خاطرات جالبی تعریف می کنین.... برای من شنیدن خاطرات خیلی لذت بخشه...... من که به شخصه خیلی چیزا از شما یاد گرفتم .... هر نوشته ای که دارین توش یه درسی هست.... شاد و سلامت باشین

سلام یاس زیبا و نازنین
منم خاطره بازی رو خیلی دوست دارم عزیزم
محبت داری عزیزم منم در کنار شما به خیلی چیزای خوب زندگی رسیدم این احساس دوطرفه ست .
برات ارزوی سلامت و موفقیت دارم

پرگل دوشنبه 19 مرداد 1394 ساعت 05:40 ب.ظ

منم مثل فریباجون نه با گوشی و نه با لپ تاپ نتونستم این پست رو بخونم، فکر کنم فونت رو کوچیکتر کنید، مشکل حل بشه. البته بنده این خاطره رو یادم بود!

عه .. راست میگی؟ بذار برم کوچیکش کنم ببینم چی میشه

عشق جانان یکشنبه 18 مرداد 1394 ساعت 04:05 ب.ظ http://ya-rabi.blogfa.com

سلام
چه خوب که خاطرات قدیم را زنده کردید
خصوصا نوار کاست کپی کردن را

سلام دوست عزیزم
آررره یادش که میفتم دل خودم به طپش می افته

ماجد یکشنبه 18 مرداد 1394 ساعت 08:07 ق.ظ

سلام
شاد باشی هر لحظه و هر جا

سلام ماجد عزیز
ممنون تو هم همینطور دوست من

مجید شفیعی شنبه 17 مرداد 1394 ساعت 07:16 ب.ظ

سلام

خاطره بازی خوبی بود و هزینه ی کمی داد مامان مصی تا ببینه با کیا میگردی و مدیریتش تو این زمینه جالب بود و البته از خودتم از این تیکه ها زیاد یاد گرفتم

ممنون دل اقیانوسیتم مهربانوی ما

سلام مجید عزیز
خاطره بازی هاست که انگار از اول شوعمون میکنه یه چیزی تو مایه های همون " ری استارت " شدن

خانومـ ِ الف شنبه 17 مرداد 1394 ساعت 03:47 ب.ظ

عااااالی بود،خیلی بم حس خوبی داد
یاد ایام بخیررر

فریبا شنبه 17 مرداد 1394 ساعت 12:59 ب.ظ

سلام مهربانو جون ،متاسفانه نتونستم این پستتونو بخونم .کادر بندی نوشته هاتون طوری بود که نصفش برای من نمایش داده نشد (از عرض کادر) حالا با موبایل هم امتحان می کنم .فیلمو دیدم و بسیار ازش لذت بردم .بازهم ممنون

سلام عزیز من ..
چرااا؟حتما چون کپی کردم اینطوری شده .
قربونت عزیزم گوارای وجووود

پونی شنبه 17 مرداد 1394 ساعت 12:51 ق.ظ


من برای پست آخرم با این همه جون کندن فقط 2 نظر دارم!
این درحالیه که روزانه به ده بیست وبلاگ از دوستام سر میزنم و برای همشون نظر مفصل میذارم

شاید دیگه وقت رفتنه


نه پونی من خیلی مهربانوی بی معرفتی بودم با گردن درد و اینا هم بی معرفت تر شدم .. کاش می فهمیدم کی پست مینویسی

ماهی سیاه کوچولو جمعه 16 مرداد 1394 ساعت 10:01 ب.ظ http://1nicegirl8.blogsky.com/

سلام مهربانو
دوستانت اگه بلاگ اسکایی هستن باید ادرس وبلاگ شما رو تو خبرنامه وارد کنن
خبرنامه تو قسمت پیغامهاست

سلام عزیزم
اره راست میگی اون موقع هاهم تو بلاگفا همین بود بلاگفایی ها همدیگه رو تو لینک دوستان وارد میکردند و خبردار میشدند .
مرررسی عزیز دلم

صفا جمعه 16 مرداد 1394 ساعت 12:46 ب.ظ http://www.sa4150.blogfa.com

داشتم دنبالت میگشتم یادم افتاد برام ار بلاک اسکای پیام گذاشته بودی خوشحالم پیدات کردم

مرسی صفای عزیزم خوشحالم اینجا هم همراهیت رو دارم گل پسرا رو ببوس

سینا جمعه 16 مرداد 1394 ساعت 03:30 ق.ظ

سلام مهربانو جان

منم از مرور خاطره ها خیلی لذت می برم. خدا این خاطرات رو از ما نگیره.

در مورد برنامه "خانه عروسکها" که سی و چند سال پیش پخش می شد یک صفحه در فیس بوک وجود داره که توسط پوپک اداره میشه. ماجرای اون تصادف کلاً شایعه بود ولی پدر پوپک (جمشید عظیمی نژاد) پنج شیش سال پیش فوت کرد و برادر پوپک (آریا عظیمی نژاد) هم امروز آهنگ ساز مطرحیه.

سلام سینا جان
وااای اریا عظیمی نژاد همون پسر ناز و بانمک اون روزای ماست؟؟
خدا روح پدرشون رو شاد نگه داره اون روزای سیاه ما رو با اون برنامه ی قشنگشون رنگی کردند .
مرسی دوست عزیزم

نسرین جمعه 16 مرداد 1394 ساعت 02:50 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

سلام خانم گل
می دونی دوباره اسکای اعلانت نکرده که نوشتی؟!!!
پس بگو مرگ بر آمریکا رو

این خاطرتو یادم بود ولی باز خوندمش. جالب بود.

باهات موافقم. گاهی باید نقبی زد بر گذشته ها. داخلش چندتا خاطره رو کشید بیرون و...
تو هم تعطیلات خوبی داشته باشی نازنین

عاشقتم به مولا

سلام عزیز من
نسرین جون باید دوستان بلاگ اسکایی آدرس وبلاگ هایی که می خوان از به روز شدنش خبر دار بشن رو تو خبرنامه وارد کنن ،خبرنامه تو قسمت پیغامهاست... بعد از به روز شدن وبلاگها باخبر میشیم تو بلاگفا هم داشتیم شبیهش رو یادته؟؟
ما بیشتررر به مولا

نیلوفر جمعه 16 مرداد 1394 ساعت 12:57 ق.ظ http://yoyo-man.mihanblog.com/

سلام ....خسته نباشید..از اینکه این سایت رو تازه کشف کردم خیلی خوشحال شدم.. ...
56844

سلام نیلوفر جان
ممنونتم عزیزم منم خوشحالم دوست جدیدی پیدا کردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد