دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

سلام عزیزای دلم . 

واقعیت اینه که امشب دلم میخواد یکمی باهاتون دردو دل کنم ، میخوام از چیزایی بگم که بجز قشر خاصی از مردم ، همگی درگیرش هستیم و اون چیزی نیست جز مشکلات اقتصادی 

کاری ندارم بعضی ها ره صدساله رو یک شبه رفتند و الان انقدر دارند که تا هفت پشتشون هم بخورند تمومی نداره .. اما بقیه ی مردم ، نظیر خودمون که قشر متوسط جامعه محسوب میشیم واقعا زیر بار معضلات معیشتی داریم کمر خم می کنیم . 

حالا من فکر میکنم که ما یه حقوق ثابت داریم ، سقفی بالای سرمونه که از خودمونه و اتومبیل معمولی که زیر پامونه ، الان که باید دو دو تا چهارتا کنیم و خرج کنیم ، از رستوران رفتن و مسافرت های پر خرجمون میزینیم ولی اون بنده خداهایی که خونه های استیجاری با یه حقوق کارگری پایین دارن و احتمالا" یکی دوتا محصبل و دانشجو تو خونه دارند ، تو این فشارهای اقتصادی باید از چه چیزی کم بذارن؟ از مواد اصلی مایحتاج زندگی؟ از هزینه های درمان و پیشگیری های قبل از درمان؟ کدوم خانواده ی کم توانی میتونه به فکر چک آپ سالیانه ی دندون پزشکی باشه ؟  مردم همینطور ضعیف تر و محدود تر میشن و تو این ماجراها فقط سعی میکنند با سیلی صورتشونو رو سرخ کنند ، همین میشه که ممکنه طرف نون شب نداشته باشه ، ولی وقتی به سر و وضعش نگاه میکنی چیزی زیادی کم نداره .

به فقر فرهنگی و چشم و هم چشمی هایی که بعضی ها دارند کاری ندارم ، نیاید کامنت بذارید که نه همچینم نیست ، مردم خیلی هم مثل ندید بدید ها افتادن تو پاساژها و هی می خردند  و می خرند .. 

من منظورم مشکلات جدی تر مردمه .

پیرو این مسائل قبلا" ها من و مهردخت آخر هفته ها رستوران می رفتیم و معمولا" هر ماه یکی دو بار ، جای لوکسی  انتخاب میکردیم  و می رفتیم تا کشفش کنیم اما خیلی وقته که دیگه از این خبرا نیست ، این اتفاق ها ممکنه چندین ماه یکبار انجام بشه ، یعنی با مهردخت صحبت کردم گفتم هزینه ی تحصیلت خیلی زیاده ولی با جون و دل می پردازم ، از اون طرف به متفریحات فرهنگی و سیاحتی هم اهمیت میدم ، میتونی انتخاب کنی که رستوران بریم یا بیشتر فیلم و تاتر ببینیم و مسافرت های جمع و جور و اقتصادی بریم تا با جاذبه های کشورمون بیشتر آشنا بشیم ؟

خدا رو شکر مهردخت هم با من هم عقیده بود و دومی ها رو که برامون لذتش موندگار تره ، انتخاب کرد .

پنجشنبه اوضاع مالی خوبی نداشتم ، همینجوری که با خودم فکر میکردم و کلنجار میرفتم ، دوتا پاداش رو یکجا واریز کردن به حسابمون ، قلبم داشت از خوشحالی می ایستاد ... خیلی به موقع و بجا بود ، یکعالمه برای همه دعا کردم تا همینطور گره از کارهاشون باز بشه و دلشون شاد باشه و هیچ پدر و مادری شرمنده ی بچه هاشون نباشن .

با مهردخت تماس گرفتم و گفتم کارهات رو بکن امشب شام میریم رستوران محبوبمون . 

کلی خوشحال شد و ذوق کرد و گفت: مامان مطمئنی ؟؟ ضروری نیست هااااا!!! منظورشو متوجه شدم و گفتم نه عزیزم همه چیز رو به راهه و مشکلی نیست .

جای شما خالی پنجشنبه شب ، به رستوران مورد علاقه مون ، شاندیز بلوار صبا (جردن ) رفتیم ، من هیچ جای دیگه شیشلیک رو نمی پسندم . ولی باور میکنید مثل همیشه بهم نچسبید ؟؟ همه ش فکر کسانی بودم که از این اتفاقای خوشایند مثل واریز پاداش و این چیزا نصیبشون نمیشه و آرزوی داشتن چیزهایی رو دارند که حقوق اولیه و نیازهای مسلم انسان تلقی میشه . 

بگذریم ... انگار نوشتن و خوندن و بحث در مورد این مسائل تو کشورمون با اینهمه دزدی های آشکار چیز بیهوده اییه .

روز جمعه بعد از ظهر به تماشای فیلم فاخر و با شکوه محمد رسول الله ساخته ی مجید مجیدی رفتیم . 

مینا ی طفلکی از صبح زود رفته بود جایی و کاری داشت من فکر میکردم ظهر برمی گرده و تا ساعت دو و نیم ، سه استراحت میکنه ولی بنده خدا دو و نیم رسید ، جنگی ناهار خورد و ساعت سه به سمت پردیس سینمایی کوروش حرکت کردیم . رو راست عزا گرفته بودم چون معمولا" اون سینما رو وقتی رسیدم پارکینگش بسته بوده و بعد از اینکه هلاک شدم و تو کوچه های جانبی یه جا پارک پیدا کردم و تا پاساژ دوییدم ، دیدم تازه در پارکینگ رو باز کردند و ماشین ها رو پذیرش میکنند . 

دیروز ساعت سه و ربع  حرکت کردیم و چون خلوت بود سه و نیم رسیدیم ، کار عاقلانه مون این بود که سمت مخالف سینما تو کوچه پارک کردیم و با پل عابر پیاده رفتیم سمت سینما و برای اولین بار ، بیست دقیقه زود تر از اکران به سینما رسیدیم .

مینا به شوخی میگفت : من میخوابم شما بعدا" برام تعریف کنید ، خودمم فکر میکردم سه ساعت رو صندلی سینما نشستن ، خیلی سخته و خسته میشم . 

البته اینم بگم که روز پنجشنبه خودم رو کشتم تا بالاخره بلیطش  رو اینترنتی خریدم ، چون همه ی سانس ها و همه ی سینماهای خوب قبضه شده بود !!!!

خلاصه راس ساعت سه فیلم با حداکثر تماشاچیان اکران شد و تقریبا" عینه سه ساعت رو سرجامون میخکوب شدیم . 

فیلم بسیار پر عظمت و زیبا و پر از جلوه های ویژه بود که قشنگ من رو یاد فیلم های هالیوودی می انداخت 

جالب اینجا بود که به مسائلی پر داخته بود که ما خیلی کم درموردشون مطالعه داشتیم مثل شخصیت آمنه مادر حضرت محمد  ، و حلیمه دایه ی ایشان که اصلا" چطور شد که برای شیر دادن محمد نوزاد و گرسنه انتخاب شد . 

محبت و روشن بینی و یکتا پرستی ابوطالب و عبد المطلب بزرگترین حامیان رسول الله و اینکه مسیحیان و یهودیان از معجزه ی آفرینش منجی با مشخصات محمد با خبر بودند و چگونه در بدر به دنبال تولد این موجود آسمانی بودند .

چیزی که این روزها خشم بسیاری از کشورهای به اصطلاح مسلمان  و حتی برخی از دو آتشه های خودمون رو برعلیه این فیلم برانگیخته این بود که در همه ی سنین بدن حضرت محمد و صدای دلنشین اون رو به ما نشون دادند و فقط صورت بازیگر رو ندیدیم و البته باز هم قشنگی فیلم برداری به همین بود که از کنار یا پشت سر فیلم گرفته میشد نه رو به رو و بعد صورت رو محو یا نورانی کنند .

این چیزها حس بسیار خوب و نزدیکی به من میداد و باعث میشد که حقیقت فیلم رو بیشتر درک کنم ، انگار که بهم گوشزد میکرد ، محمد یک انسان واقعی و معمولی بود که به اذن خدا و ذات متبرک و اقدس ، برگزیده ی یکتای مهربان انتخاب شد و کلام خدا رو برای ما از سینه ی روشنش به امانت گذاشت . شاید اگر طبق معمول هاله ای نورانی تحویلمون میدادند انقدر دلنشین و زیبا نمیشد .

در این فیلم هیچ چیز بجز انسانیت ، محبت و پاکی ترویج داده نشد و محمد رسول خدا انسان بسیار بسیار مهربان و نیک اندیشی بود که انگار از همه ی وجود مبارکش ، عشق و برکت می بارید .

تاثیر گزارترین صحنه ی فیلم به نظر من جایی بود که در بیابان ، محمد به صدای دعوا ی زن و مردی گوش داد و  در واقع ضجه های یک زن ، و وقتی  شتابان رفت که ببیند موضوع چیست ، دید پدر ی فرزند دختر نوزادش رو در گودالی  قرار داده تا زنده به گور کند و شیون و زاری مادر هم از همون بابته . به طرف بچه رفت و اونو در آغوش کشید و با مهربانی هر چه تمام به پدر گفت : این دختر شماست ؟ مبارک باشد ، چقدر چشم های زیبایش شبیه شماست . آرزو می کنم زنده بماند و فرزندان زیادی به دنیا بیاورد تا چشم های شما برزمین باقی بماند . دختر رحمت خانه است .. در واقع اون پدر نادون و بدوی رو با کلام زیبا و محبتش ، جادو و مسخ کرد . 

و این فرق بین ما و برگزیده ی خداست ، اگر ما بودیم با عصبانیت جلو می رفتیم و هزار تا انگ نفهمی و بی عاطفگی رو به پدر میزدیم تا متوجه ش کنیم و چه بسا بیشتر خشمگینش می کردیم ولی محبت  و آرامش  بی اندازه ی فرستاده ی خدا موجب شد که اون پدر ناخواسته تسلیم بشه . 

بهتون پیشنهاد میکنم که حتما برای دیدن این فیلم باشکوه وقت بگذارید و البته حتما " حتما" اون رو تو یکی از سالن های درجه یک سینما های موجود  ببینید . پردیس سینمایی کوروش در اتوبان ستاری شامل سالن های متعدد نمایش فیلم با بهترین امکان پخش صدا و تصویره و راحتی  صندلی ها و دمای مطبوع سالن لذت دیدن فیلم رو چند برابر میکنه . 

همینطور پردیس سینمایی آزادی و ملت و سینما فرهنگ جزو سالن های با درجه کیفیت بالا هستند . 




فقط دلم برای علی ملاقلی پور سوخت که فیلم قندون جهیزیه ش که اولین کارش بود کمرنگ شد و با اکران این فیلم دیگه به چشم نیومد 

***********

دوستتون دارم 

نظرات 37 + ارسال نظر
تکتم شنبه 4 مهر 1394 ساعت 12:57 ب.ظ

مهربانو واقعا این فیلم بینظیره
من دو روز پشت سر هم رفت فیلم رو دیدم.و خیلی حالم خوب بود بعضی سکانس ها فوق العاده زیبا بود و فکر نمی کنم کسی بوده باشه که باهاش گریه نکرده باشه...

یک دوستی داشتم میگفت شوهرم میگه هر چی میخای زنگ بزن برات بیارن خودم بعدا میرم حساب می کنم.از بس اون دوستمم حرص میخورد موقعه خرید که خانم همسایه چی میخره با اون پول کارگری..
خدا خودش مشکلامونو حل کنه

عززززیزم
واقعا سخته خدا خودش کمک کنه

خلیل دوشنبه 30 شهریور 1394 ساعت 10:21 ب.ظ http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام

بهر جهت از امکانات باید استفاده کرد و لذت برد،

علی امین زاده دوشنبه 30 شهریور 1394 ساعت 01:18 ب.ظ http://www.pocket-encyclopedia.com

این فیلم را هنوز ندیدم اما امیدوارم بتواند با آن فیلم مصطفی عقاد رقابت کند.

جلوه های ویژه و موسیقی زیبایی داره

Bahar دوشنبه 30 شهریور 1394 ساعت 10:09 ق.ظ http://bahar41.blogfa.com/

سلام مهربانوی عزیزم

امیدوارم حالت خوب باشه گلمممممم
خیلی وقته ندیدمت اماااا خداشاهده که به یادت بودم

از وقتی بلوگفا دچار مشکل شد نتونستم بیام وبت
تازه متوجه شدم که اینجایی
خداروشکر که پیدات گردم
سلام منو به دختر گلت برسان
ممنونم گلمممممم

در پناه خدااا جووووووووون

سلام بهار نازنین من .
چقدر خوشحالم که هستی نازنین میبوسمت

عارفه شنبه 28 شهریور 1394 ساعت 11:25 ق.ظ

سلام مهربانوی عزیز دیشب تو برنامه خندوانه داشت میگفت هشتصد هزار کودک زیر هفت سال تو ایران داریم که دچار سو تغذیه اند از شنیدنش واقعا لرزیدم حالا این آمار چطور بدست اومده نمیدونم غذا جزو نیاز های اولیه هر انسانی خیلی سخته بدونی از این حداقل ها هم یکسری برخوردار نیستن
واقعا فیلم محمد رسول الله باعث شد تصمیم بگیرم با سینما آشتی کنم دوباره سینما رفتن رو تو برنامه های روزانه ام قرار بدم همیشه ما بیشتر در مورد بزرگسالی و و بعد از بعثت پیامبر اطلاعات داشتیم ولی این فیلم داستان های زیباتری از کودکی تا نوجونی رو به ما نشون داد خیلی لذت بردم

سلام عارفه جان
درد کشیدن بچه ها و دیدن مشکلاتشون بزرگترین غمه بخدا
همیشه خوش باشی نازنین

سوفی جمعه 27 شهریور 1394 ساعت 03:06 ب.ظ

ترسیدم نظرم طولانی شه و باز غیب شه. واسه همین تو دو قسمت نوشتم.
اینجا هم مردم خیلی از خرج های لوکسشون رو کم کردند و سعی می کنند برنامه ریزی دقیقتری داشته باشند. فقط بزرگترین تفاوت اینجا با اونجا از لحاظ اقتصادی اینه که برنامه ریزی های آگاهانه و به موقع دولت از سقوط و ورشکستگی خانواده ها جلوگیری میکنه، مثلا اگه کسی واقعا توی دخل و خرجش مشکل داشته باشه میتونه از مشاوره ی رایگان متخصصینی در این زمینه که توی شهرداری کار می کنند بهره بگیره، یا مسلا حقوق دولتی مردم هیچ وقت هیچ وقت عقب نمی افته. حتی اوایل برام جالب بود که حقوق مسلا دقیقا بیستم ماه میاد و موقع عید یکی دو روزی زودتر.
امیدوارم ریشه ی فقر از دنیا کنده بشه و کسی این حس غریب رو تجربه نکنه. آمین!

الهی آمین .. چقدر ما از دنیا عقبیم سوفی جانم
هروقت یادم میاد غصه م می گیره

سوفی جمعه 27 شهریور 1394 ساعت 02:59 ب.ظ

سلام مهربانوجانم. همش شک داشتم بیام کامنت بذارم یا نه بعد اون همه کامنتی که بلاگ اسکای از من واسه شما دوستان قورت داده، ولی خوب خیلی دلم واست تنگ شده بود.
در رابطه با مشکلات اقتصادی باید بگم که این مشکل تقریبا واسه همه ی مردم دنیاست در حال حاضر. حتی این اوپاییهایی که مسافرت و رستوان ان رفتن جزء نیازهای أولیه شون حساب میشه الان آگاهانه تر با درآمد شون برخورد می کنند.

سلام عزیز دلم .
خوب کاری کردی اومدی خانوم گلی انگار سیستم خوبی شده و لگد پرانی نمیکنه چون کامنتای قشنگت برام میاد .

صفا پنج‌شنبه 26 شهریور 1394 ساعت 10:36 ب.ظ http://mano-tanhae-va-omid.blogsky.com

واااااای امان از این مشکلات اقتصادی وخدا به داد مردم برسه ....
دعا کن برای من هم از این سورپرایزا برسه پول لازمم بدجور

الهی برررسه فدات شم و با دل خوش خرجش کنی

نسرین پنج‌شنبه 26 شهریور 1394 ساعت 01:49 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

خب راه داره این که... طبق قانون خودشون دستشونو قطع می کنیم.
رابین هود کجایی برادر که حضورت خیلی نیازه

[ بدون نام ] سه‌شنبه 24 شهریور 1394 ساعت 11:53 ق.ظ

ﺳﻼﻡ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﻧﻮﻱ ﻋﺰﻳﺰ
ﻭاﻗﻌﺎ ﺧﻴﻠﻲ اﻭﺿﺎﻉ اﻗﺘﺼﺎﺩﻱ ﺳﺨﺖ و ﻃﺎﻗﺖ ﻓﺮﺳﺎﺳت
ﻛﺎﺵ ﺑﻪ ﻓﻜﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ

سلام دوستم

مژگان سه‌شنبه 24 شهریور 1394 ساعت 11:03 ق.ظ

عزیزم باید دید که زندگی آمنه و ... که توی فیلم دیدی بر اساس چه منبعی به نمایش گذاشته شده؟ ایا فقط یه تصور و خیال پردازی نویسنده است یا اینکه از منبع خاصی به نوع زندگی و شخصیت اون آدمها پرداخته شده.
من این فیلم رو ندیدم و نخواهم دید. فیلمی که سانسور کرده باشه و فقط قسمتهای خوب و زیبای شخصیت آدمها رو (حتی پیامبر) نمایش داده باشه به نظر من ریاکاریه. و فقط خواسته گیشه رو مال خودش بکنه با هزینه های سرسام آور.. این نظر شخصی منه و نظر شما بسیار بسیار محترمه

مژگان جون باورش سخت بود فیلمی که تو تمام دنیا پخش خواهد شد ، از نظر تاریخ مستندات قطعی نداشته باشه من همه ی ندانسته هام رو به حساب مطالعه کمم در این زمینه گذاشتم وگرنه من هم اگر چیزی رو به عنوان واقعیت به خوردم داده باشند نمی پسندم

سمی سه‌شنبه 24 شهریور 1394 ساعت 10:43 ق.ظ http://Gulus.persianblog.ir

اخ امان از اوضاع اقتصادی.جا داره اینجا یادی بکنم از کسایی که تو کارگاهاهی پروژه های عمرانی مثلا بزرگ این مملکت کار میکنن و همیشه ی خدا حقوقشون ماهها عقبه و این اوخر حتی به 6ماه هم رسیده.
بعد اینقد اوضاع سخت شده به نظرم که منی که 25ساله و 2ساله شاغلم باید کلی وام و قرعه کشی و اینا ثبت نام کنم بلکه بتونم یه پس اندازی داشته باشم

کاملا درست میگی سمی جان

نسرین سه‌شنبه 24 شهریور 1394 ساعت 05:46 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

هر وقت مطالب در مورد وضع اقتصادی مردم ایران می خونم دلم ریش میشه.
کاش راهی بود... کاش


راهش کمتر دزدی کردن جنابانه نسرین جان

سلام مهربانو جان دوشنبه 23 شهریور 1394 ساعت 07:45 ق.ظ

سلام دوست عزیز

یه همراه یکشنبه 22 شهریور 1394 ساعت 04:17 ق.ظ

دلم امشب بدجور شکسته .منم یه زندگی بسیار معمولی دارم .اصلا یادم نمیاد کی رستوران رفتیم .5سال پیش یه مسافرت بعد از اون حروممون باشه .عصری رفتم خونه ی مادرم که با داداشم و زن و بچه ش زندگی میکنه .چه زندگی کردنی!! هنوز بچه شو نتونسته ثبت نام کنه .یه پسر نه ساله که گریه میکرد و می گفت من و ببر برام لوازم التحریر بخر .واقعا دلم ریش شد برگشتم خونه نگاهی به دخترم کردم اشکم دراومد چون منم هنوز نتونستم وسایل مدرسه براش بخرم .یاد مادرم افتادم که فهمیدم دستش خالیه نداشتم یه ده تومنی بزارم تو کیفش .مسافرت و تفریح و این چیزا پیشکششون


از کامنتت دلم پراز غصه شد عزیزم

شهره شنبه 21 شهریور 1394 ساعت 06:32 ب.ظ

ارمین ازدواج نکرده حتی اقدام به ازدواج؟ چرا؟ انقدر عاشقت بوده یا دیگه حالشو نداشته؟

نه نکرده ، اون اوایل میگفت نمیتونم کسی رو جایگزین تو کنم من رو بدععادت کردی و از این حرفا حالا دیگه نمیدونم دقیقا مشکلش چیه

سعید شنبه 21 شهریور 1394 ساعت 01:47 ب.ظ

با سلام
در اینکه اوضاع اقتصادی برای اکثریت افراد نابسامان هست، شکی نیست. ولی آیا کسی که خوراک خوب نخوره ولی در عوضش بره لباس شیک و مارک بپوشه، نشانه سرخ نگه داشتن صورت با سیلی هست؟؟؟ به احتمال زیاد نیست. به احتمال زیاد ناشی از مشکلات فرهنگی و شخصیتی است. من با وجودی که هیات علمی بوده و حقوق نسبتا مناسبی دارم ولی تاکنون پولم را خرج لباس مارک نکردم.

سلام سعید عزیز
با شما موافقم و این معضل رو از سطح پایین فرهنگ میدونم ولی همون فقر رو بی ارتباط با مشکلات فرهنگی نمیدونم البته بگذریم از کسانی که پولشون از پارو بالاتر میره ولی همچنان از نظر فرهنگی در زیر خط فقر به سر میبرند .

راحیل شنبه 21 شهریور 1394 ساعت 11:35 ق.ظ

سلام منخیلی وقت خاموش میخونمتون .در مورد وضع معیشتی کاش دولت حداقل دستمزد اونایی رو که کار میکنند میداد باورتون میشه همسرم مهندسه ماهی 4 ملیون کم کم در امدمون سه ماه حقوق ندادند مساعده که میخواهیم دویست میدهند با قسط خونه شارز دو تا بچه مدرسهای صدامون هم دراد اخراج.

سلام راحیل عزیز
جدا" متاسفم میدونم که چقدر سخته و کلا رو همه ی مردم چه فشاری میاد

بهمن جمعه 20 شهریور 1394 ساعت 12:41 ق.ظ http://www.life-bahman.blogsky.com

سلام مهربانو جان
راستش وقتی این پستت رو میخوندم اولش فکر کردم میخوای در نقش رابین هود ظاهر بشی
بعدش وقتی رفتی توی یه رستوران شیک دیدم خیر در نقش پرنس جان ظاهر شدی ...

حالا از شوخی گذشته ، متاسفانه هرچی از اوضاع اقتصادی بنویسیم و بنالیم بازهم نمیتونیم حق مطلب رو ادا کنیم ...
خدا کنه گشایشی برا اون قشر از جامعه که خیلی خیلی کمرشون زیر بار فقر خم شده بشه ...
ولی متاسفانه کسائی باید این گشایش رو انجام بدن که اصلن نمیدونن فقر و نداری و شکم گشنه و شرمندگی پیش زن و بچه چیه ...

یه سوال :
میگم از نسرین بانو خبر داری ؟
هرچی میرم وبلاگش میبینم خبری و اثری ازش نیست . کم کم دارم نگران میشم ...
اگه باهاش تماس داری سلام منم بهشون برسون .

سلام داداش بهمن
نسرین قرار بود یه فکری برای سیستم خونه ش داشته باشه نمیدونم زده کلا سیتمو ترکونده یا نه .. ولی چند تا اونور تر ازش کامنت داریم عزیزمون رو

یکی پنج‌شنبه 19 شهریور 1394 ساعت 11:16 ق.ظ

یکی از همین دزدی های آشکار تو مملکت ما، صرف هزینه برای چنین فیلم هاییه!

زهرام پنج‌شنبه 19 شهریور 1394 ساعت 02:16 ق.ظ http://zkh.blogsky.com

سلام مهر بانوی عزیز،متاسفانه وضع اقتصادی خیلی بده چند روز پیش برام مطلبی اومده بود توش نوشته بود اقاهه حاضره بوده در برابرچند میلیون چشمش بده قبلا هم یه کلیه اش فرو خته بود مبگفته وقتی می بینم زن وبچه هام نون خشک میخورن و کار درست حسابی هم ندارم چکار کنم.هیچ کس هم بفکر نیست.خدا دختر نازنین وفهمیده ات رو برات حفظ کنه ما شانس اوردیم که بچه هامون شرایط درک میکنن.

سلام زهرای عزیزم
,وااای نه چشششم
خدا رو هزار بار شکر و حفظشون کنه

خانم اردیبهشتی چهارشنبه 18 شهریور 1394 ساعت 06:09 ب.ظ http://mayfamily.blogsky.com

سلام
مشتاق شدم فیلم را ببینم

سلام اردیبهشتی جان

مینو چهارشنبه 18 شهریور 1394 ساعت 03:36 ب.ظ http://milad321.blogfa.com

سلام مهربانو
از سر و ته هر خرجی میزنم بازم مشکلات هست.چند ساله که رستوران رفتن تعطیل شده.کتاب رو دانلود میکنم.سفر که اصلا خبری نیست.لباس خیلی کم میخرم.اما اغلب کسر میارم.
بعضی رشته ها پر هزینه هستن.پسرم سه پایه دوربین خریده پانصد هزار تومن.تازه میگه برای کاری که برای پروژه درسی باید انجام بدن،این جزو ارزونترین ها بوده

سلام مینوی عزیزم
واقعا که بار مشکلات مالی کمر ادم رو خم میکنه
سه پایه !!!!

اعظم 46 چهارشنبه 18 شهریور 1394 ساعت 01:31 ب.ظ

سلام مهربانو جان قبلا یکبار داستان جدایی تون رو خونده بوددم .مجددا خوندمش ددوران سختی رو پست سر گذاشتی ممکنه از یاداوریش ناراحت بشی سوال داشتم
ایا قبل از طلاق قهر کردی یعنی نوعی تهدید طلاق تا به خودش بیاد؟


باتوجه به تجربه ات از چه موقع اقدام می کردی بهتربود مثلا اولین کتک کاری ویا بعدا

سلام اعظم نازنین
فکر میکنم لابه لای داستان جدایی نوشته بودم که ابدا" تا اون روز که حرف طلاق رو زدم خونه رو ترک نکرده بودم
اصلا" عادت نداشتم درمورد این تصمیم تلخ صحبت کنم و حرفشو تو زندگیم بزنم .
گاهی بهم میگفتن اگه میخواستی تهدید کنی الان دیگه کافیه و من از این حرفشون خیلی تعجب میکردم چون تا کاری رو واقعا نخوام انجام بدم شروع نمیکنم .
با توجه به تجربه م اصلاکاش از اولش انقدر سکوت نمیکردم و درمقابل کار نکردن یا رفتارهای بد کوتاه نمی اومدم ... سکوت و سازگاری من ارمین رو تشویق کرد که بی مسئولیت تر باشه .
نه اینکه اون موقع بخوام برای ترسوندنش اقدام به جدایی کنم ولی میشد بهش بگم بهت مهلت میدم تا زمان مشخصی کار پیدا کنی و سرکارت بمونی اصلا مهم نیست چقدر در می اورد ولی باید برای بقای زندگیمون تلاش میکرد .
عزیزم من از مرور گذشته نااراحت نمیشم راحت باش و ازم هر سوالی داری بپرس .
امیدوارم بهترین انتخاب ها رو داشته باشی

رها چهارشنبه 18 شهریور 1394 ساعت 01:09 ب.ظ

سلام بر مهربانوی جانننننننننننننن.
هستم ولی خستم.
مدتی بی صدا میام به دیدنت عزیزم

سلاااام عزیز خسسسسته ی من
بیا ولی بیصدا نباش رها من به مدل نوشتن تو عادتتت دارم

ماهی سیاه کوچولو چهارشنبه 18 شهریور 1394 ساعت 12:00 ب.ظ http://1nicegirl8.blogsky.com/

مهربانو جان سلام
خیلی دلم میخاد برم فیلمو ببینم ولی تو شلوغی نه
دوست دارم سینما خلوت باشه و کنار دستیم نظر نده تا خودم بفهممش
فکر کنم زمان اکرانش عالی باشه خیلی وحشی گری زیاد شده یه کم فکر کنیم چقدر زحمات پیامبر رو به باد فنا دادیم
راجع ب معیشت هم به نظرم کمتر خانواده یی باشه ک نناله
اصلنم بخاطر زیاده خواهی و اینا نیست...مامانم کارمند نمونه شده بعدش قراره بهش سکه بدن من از حالا کلی واسه اون سکه نقشه کشیدم مامانم میگه واسه چیزی ک به دستت نرسیده خیال پردازی نکن ولی خب لازم دارم دیگه
ما همش سه نفریم دو تامون از صبح سرکار هستن تا شش هفت تازه منم یه ذره کار کردم بازم برای یه سکه کلی نقشه دارم شرم آوره خودم میدونم واسه چیزی ک زحمت نکشیدم نباید تصاحبش کنم ولی گناه دارم الان من دیگه دم بخت نیستم خوده بختم شاید یه چیزایی لازم داشته باشم...

سلام عزیز دل من
خوشبختانه هیچ کس در حین اکران نفس هم نکشید البته همونطور که گفتم حتما تو یه سالن عالی ببین اونجا که من رفتم کیفیت صدا عالی بود اگه کسی نظر هم میداد شنیده نمیشد
درمورد مسائل مالی هم واقعا متاسفم بقول تو حتی تو یه خانواده سه نفره که تقریبا همه کار میکنند باز هم خرج های معمولی باید با فکر انجام بشه .
مامانی رو از قول من ببوس و بهش تبریک بگو .. اون بنده خدا خودش هر چی داشته باشه مال توعه اقلا اشکار نقشه نکش گناه داره

بانو. چهارشنبه 18 شهریور 1394 ساعت 11:17 ق.ظ http://mylifeinwords.blogfa.com

همش توی شک و تردید بودم برای دیدن این فیلم...میترسیدم پر از کلیشه باشه...مرسی که ازش نوشتید...حتما میرم و میبینم

قربونت بانوی عزیز .

زری سه‌شنبه 17 شهریور 1394 ساعت 06:25 ب.ظ

سلام مهربانو جان ، در مورد قسمت اول پستت فقط میتونم بگم متاسفم و خیلی برام عجیبه اصولا آدمهایی که به نوعی دستشون باز به دهنشون میرسه بیشتر ابراز شکایت و ... میکنند و هم توقعات واقعی خودشون را و هم حق وحقوق بقیه را گوشزد میکنند اونوقت اونهایی که همیشه کم و کسری دارند به طرز عجیبی این وضعیت را انگار پذیرفته اند؟؟؟ نمیدونم والله شاید هم بندگان خدا نوعی دیگر از زندگی با استرس کمتر و ... را تصور نمیکنند
یه سوال: فیلم محمد رسول الله برای بچه ی 6 ساله که کلا آرومه و با حوصله میتونه قابل فهم باشه ؟ و یا نه بیخیال بچه بشیم؟ والله همه اش ما میریم تئاتر کودک میبینیم گفتیم اگه اکی باشه این دفعه این بچه بیاد فیلم ببینه

سلام عزیزم
فیلم جلوه های ویزه زیاد داره .. احتمالا براش جالب باید باشه منتها سه ساعته دیگه مطمئنی سه ساعت بند میشه رو صندلی ؟؟

nima سه‌شنبه 17 شهریور 1394 ساعت 03:36 ب.ظ

سلام
متاسفانه وضعیت اقتصادی عموم جامعه که همون قشر متوسط هستند مناسب نیست . بدتر از همه اینکه کاری از دست آدم بر نمیاد اینقدر آدم تحصیل کرده مراجعه می کنند که حاضرند هر کاری انجام بدن تا فقط سر کار باشند و یک حداقل حقوق داشته باشند چه برسه به ماشین و ..
فقط جای شکرش باقی که مهر دخت جان با شما همراه است . ولی پسر من که هم سن ایشان است شرایط رو درک نمی کنه توقعات زیادی داره
من نه منتقد سینمایی هستم و نه کارشناس ولی در مورد فیلم محمد رسول الله هم باید گفت با توجه به هزینه دولتی 40 میلیون دلاری که انجام شده انتقادات زیادی بر این فیلم وارد شده است . فیلم نامه ضعیفی داره ولی آهنگ و فیلمبرداری و جلوه های وِیژه فیلم در حد قابل قبولی است .
نکته مهمتر اینکه این فیلم داستان زندگی دوران کودکی پیامبر اسلام رو به تصویر کشیده که اطلاعات تاریخی خیلی کمی موجود است . اغراق در شخصیت پیامبر و معجزاتی که در فیلم آمده که هیچ استناد تاریخی ندارد برای مخاطبان غیر ایرانی و غیر مسلمان تامل بر انگیز است . اگر فیلم بر اساس زندگی پیامبر اسلام پس از بعثت بود هم برای جامعه مفید بود هم برای جهان که شخصیت برجسته ایشان بعنوان بهترین الگو برای بشریت به نمایش در میامد . فکر کنم اگه این 40 میلیون دلار برای ساختن و نصب شوفاژ برای مدارس مناطق محروم میشد که هر سال شاهد یک یا چند حادثه در این مدارس نباشیم ( حادثه شین آباد ) رضایت خداوند بیشتر جلب میشد . و به این فرمایش پیامبر تاکید می شد که طلب علم بر هر مسلمان واجب است .

سلام نیمای عزیز
همراهی بچه ها تو این دوران خیلی کم یاب شده .. البته گاهی برای بچه ها هم اگر خواسته هاشون معقول باشه دلم میسوزه اون ها پر از انر‌ی و ارزو هستند ، البته همونطور که گفتم به شرطی که دیگه زیاده خواهی نباشه .
درمورد فیلم بله ، جدا" فیلم برداری و موسیقی عالی بود . من اصلا" احتمال نمیدادم که وقایع فیلم بدون مستندات تاریخی باشه ، مطمئنید ؟؟
اگه نباشه که در حد فیلم تخیلی زیبایی میشه تماشاکرد و نمونه ش البته تو سینمای هالیوود فراوونه .
درمورد بودجه هم باید بگم ای دوست عزیز دست به دلم نذار که اتیش میگیره باز هم جای شکرش باقیه که اقلا یه فیلم بیرون دادند چون بیشتر از این بودجه ها رو خوردند و به ریش من و شما خندیدند ..امیدوارم خدا از ظالمین گذشت نکنه
صد البته که اگر واقعا قرار بود بین تخصیص بودجه ، بین ساخت فیلم یا کمک به ابادانی کشور یکی انتخاب میشد هرگز ساخت فیلم هیچ شانسی نداشت .
ممنونم که هستی

یاس ایرانی سه‌شنبه 17 شهریور 1394 ساعت 06:48 ق.ظ

سلام مهربانوی عزیز..... امیدوارم که حالت خوب باشه و دلت شاد....
مهربانو جان اون روز اخبار جام جم رو چک می کردم نوشته بود ساکنین روستایی در کرمان فقط یارانه منبع درآمدیشون هست!!! راستش من خودم اصلا نمی تونم این شرایط رو تصور کنم!! بیکاری داره غوغا می کنه.... کاش شرایط زندگی مردم بهتر بشه....
مهربانو عزیز من به خوش قلبی شما غبطه می خورم ..... خوش قلبی شما در حمایت دختر کوچولویی به اسم فاطیما ستودنی است....اینا رو گفتم‌ بدونید اگر جهانی که ما زندگی می کنیم پر بود از انسان هایی مثل شما چقدر زیباتر میشد....
براتون آرزوی سلامتی دارم.....
تیزر فیلم محمد رسول الله رو دیدم خیلی قشنگ بود.... آهنگ سازش٬ آهنگ ساز و خواننده معروفی از هنده.... من که آهنگ های این خواننده رو خیلی دوست دارم.....

سلام یاس مهربون من .
شرمنده میکنی نازنین
من بین مهربانان بزرگی که خودم میشناسم و ازشون خبر دارم ذره ای هم حساب نمیشم ، خدا به هرکسی که نیت خیر داره بیشتر و بیشتر برکت بده .
موسیقی فیلم عالی بود .
دوستت دارم

غریبه دوشنبه 16 شهریور 1394 ساعت 05:23 ب.ظ

سلام بر بانوی مهربان
ما هم زمان کارمندی مون چپ و راست پاداش می گرفتیم
البته الان باید بگم یادش بخیر
ولی شکر خداوند بعد بازنشستگی با توجه به تقریبا یک سوم شدن در دریافتی ام لنگ نشده ایم
مثل اینکه یک جور برکت توی این حقوق هست
من فکر می کردیم فیلم محمد رسول الله را بار ها و بارها از تلویزیون آنم با بازیگری آنتونی کویین دیده ایم
دیگر چه نیازی هست برای بار صد و یکمین بار ببینم
ولی مثل با تعریف و تمجید شما باید رفت و دید
جالب است که سینمای کورش تا خونه ما با پای پیاده ده دقیقه هم نیست و تا حالا موفق به زیارتش نشده ام

سلام غریبه ی عزیز
واقعا" انقدر نزدیک پاساژ کوروش هستید؟؟ یادم باشه این باراز پارتی استفاده کنم بیام منزل شما ماشینمو پارک کنم
ان شاالله حتما برو و ببین فیلم بسیار باشکوهیه .
خدا همیشه به مالت برکت بده و به تن خودت و عزیزانت سلامتی

یاسی دوشنبه 16 شهریور 1394 ساعت 01:36 ب.ظ

سلام، بسیار زیبا مسایل رو بازگو میکنید، همیشه موفق باشی مهربانو

سلام یاسی جان ممنونم و همچنین

tarlan دوشنبه 16 شهریور 1394 ساعت 01:24 ب.ظ http://tarlantab.blogsky.com

سلام مهربانوی مهربان
متاسفانه اوضاع اقتصادی مردم خیلی خرابه و خیلی از مردم صورتشون رو با سیلی سرخ میکنن نمیدونم چی خواهد شد . زنده باشه دختر نازنینت که جوون با شعوریه خدا بهتون ببخشه.

سلام ترلان نازنینم . متاسفم برای رنجی که عامه مردم می کشند
چقربونت برم خدا تو و عزیزانت رو هم نگه داره مهربون

[ بدون نام ] دوشنبه 16 شهریور 1394 ساعت 10:36 ق.ظ

مهربانو با اول پستت خیلی گریه کردم
دقیقن امروز حالم به خاطر این وضعیت خرابمون گرفته بود
پستت حرف دلمه

عززززیزم

نسیم دوشنبه 16 شهریور 1394 ساعت 08:41 ق.ظ

با سلام و درودی بی پایان
مهربانوی عزیز مدت زیادی است که نوشته های لطیفت را می خوانم و اونو با بند بند وجودم درک می کنم چقدر ساده ودلنشین از درد و گرفتاری که گریبانگیر قشر زیادی از جامعه است . هر موقع مطالب زیبایت را می خوانم با خودم مقایسه می کنم که با اینکه هیچ شناختی نسبت به هم نداریم ولی چه دلنشین حرف دل من را درک کردی .من 32سالم است در طی این ده سال گذشته با وجود تحصیلات از بهترین دانشگاه دولتی شرایط کاری سختی را تحمل کرده ام ولی جای شکر است که باعث ایست نشد حرکت کردم ولی به اون چیزی که خودم می خواستم نرسیدم و در این باره همواره خودم را مقصر می دانم .ولی همیشه وهمیشه به خدا توکل دارم و می دانم که او بهترین ها را برای مخلوق خود می خواهد .ببخش از اینکه پر حرفی کردم.
امیدوارم خدای مهربان همیشه یارو پشتیبان تان باشد .

سلام نسیم عزیزم
کامنت زیبا وپر از محبتت خیلی به دلم نشست ، متاسفانه تو این مملکت کمتر کسی جایگاه واقعی خودش رو داره به همین دلیل تو هم با وجود قابلیت های زیادت ، به خواسته های دلت نرسیدی .. پس خودت رو ملامت نکن چون این یه درد بزرگه که اپیدمی شده
اما مهم همونه که اشاره کردی توکل و امید به خالق و باز هم تلاش .
خدا پشتیبان و همراه تو هم باشه عزیز دلم

خانم خاموش یکشنبه 15 شهریور 1394 ساعت 07:56 ب.ظ

سلام مهربانو جون، خوبی؟
باهات موافقم این روزها منم ذهنم درگیره، نگران اطرافیانم هستم که متاسفانه یکی شون تو دو سال گذشته خیلی ضرر داده، منم تا از دستم برامده کمک کردم ولی توانم محدوده و انم خیلی مغروره. شریک داشته و سود پولهاشون رو می داده حالا کلی قسط براش مونده و پول اولیه خودش هم رفته......
خداوند به همه بنده هاش کمک کنه و هیچ کس رو شرمنده زن و بچه نکنه. اول سلامتی بده و بعد هم کمک کنه تا نیازهای اولیه زندگی برطرف شه که به نیازهای بالاتر برسه..

سلام عزیزم ، خوبم تو هم خوب باشی الهی .
می فهمم چی میگی و از صمیم قلب برای ارزوهای قشنگت آمین میگم

مجید شفیعی یکشنبه 15 شهریور 1394 ساعت 09:13 ق.ظ

سلام

:)
@}-----

سلام دوستم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد