دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

"سی و هفتمین جشنواره ی فیلم" قسمت سوم و اختتامیه



اولین کار همایون غنی زاده در مقام کارگردانی سینما ، فیلم " مسخره باز " با بازی هنرپیشه های درجه یکی مثل علی نصیریان ، رضا کیانیان ، بابک حمیدیان و صابر ابر و حضور هدیه تهرانی بود. 


سر این فیلم با مهردخت به اختلاف نظر خوردیم . 


البته نمایش های غنی زاده رو دیده م و با سبک کارش آشنا بودم .. اما این اولین کارگردانی سینماش بود . 


من فیلم رو خیلی دوست نداشتم ولی مهردخت با دیدنش کیییف کرد . 


این نقد مهردخت برای فیلم مسخره بازه : 




اینم نظر من  برای مهردخت: 


اینم جوابی که مهردخت برای من نوشت:



آخرین فیلمی که امسال دیدیم "آشفته گی " فریدون جیرانی با بازی بهرام رادان ، مهناز افشار و مهران احمدی و حضور نسیم ادبی بود . 

درست مثل "خفه گی" فضاو داستان فیلم رو هر دو دوست داشتیم . باز هم امضای جیرانی و تولد یک " مشرقی " دیگر و عشق و جنایت . 



************


دیشب تو برنامه ی اختتامیه ی سی و هفتمین جشنواره ی فیلم ، " مسخره باز" برنده ی سیمرغ بلورین  بهترین فیلم از بخش " نگاه نو" شد .


 برنده ی سیمرغ بلورین  بهترین فیلم از بخش " فیلم هنر و تجربه" شد .


 علی نصیریان برنده ی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل مرد  در فیلم مسخره باز شد . 


جواد مطوری برنده ی سیمرغ بلورین بهترین جلوه های ویژه ی بصری در فیلم مسخره باز شد. 


نامزد بهترین فیلم برداری ، بهترین طراحی لباس ، بهترین طراحی صحنه و بهترین چهره پردازی هم شد 

 و صدای جیغ های مکرر مهردخت با شنیدن هر آیتم از برندگی این فیلم به هوا می رفت 


اما فیلم " شبی که ماه کامل شد "  با نامزدی در سیزده بخش و گرفتن سیمرغ بلورین در شش بخش بالاترین میزان دیده شدن و برندگی را در میان فیلم های جشنواره داشت . 


میدونید که این فیلم رو بسیار دوست داشتم و بازی فرشته صدر عرفایی در نقش مکمل زن و هوتن شکیبا در نقش اول مرد و الناز شاکر دوست در نقش اول زن رو بسیار تحسین کردم .


 سه تا از سیمرغ های این فیلم برای همین سه نفر شد . اما طبق معمول جشنواره که مثل همه ی مسابقات داخلی دچار سیاست های مریض و دستور و فرمایش میشه . 


اینهمه تقدیر و ستایش و سیمرغ هم برای این فیلم ، همین مصداق رو پیدا کرد .


با همه ی زیبایی فیلم ، کاملا" مشخص بود که حمایت های آنچنانی داشته و از همان اول دچار حواشی زیادی شد  سرمایه گذار مشکوک آن و حمایت های معنوی و مادی از طرف اطلاعات  باعث شد تحت فشار رسانه ها قرار بگیره و حتی هومن سیدی که قبل از هوتن شکیبا برای نقش اول انتخاب شده بود از پذیرفتن نقش پشیمون شد و با آوردن دلایل شخصی از ادامه ی کار انصراف داد . 



خلاصه کنم که تقریبا" همه ی جایزه ها به این فیلم اختصاص پیدا کرد و همین موضوع باعث شد فیلم های بسیار زیبای دیگه مثل متری شیش و نیم و سرخپوست و تختی اصلا دیده نشن . 


نمیدونم حرفای تند و حال بد سعید روستایی کارگردان نازنین و توانا و بسیار جوون " متری شیش و نیم " رو خطاب به وزیر ارشاد دیدید یا نه ؟ من خیلی بهش حق میدم و خیلی براش ناراحت شدم . مملکت ما استاااد جریحه دار کردن غرور و استعداد های بی نظیر جووون هامونه . 


ناگفته نمونه کهقبول دارم  این ماجرا ها  در تمام دنیا کم و بیش همینطوره و کمتر مسابقه ای بدون سیاست زدگی و پاک برگزار میشه . 


کاش حداقل مثل جشنواره ی دوسال قبل که جایزه ی بهترین بازیگری زن به دو نفر ( لیلا حاتمی و مریلا زارعی ) داده شد امسال هم علاوه بر هوتن شکیبای نازنین ، پیمان معادی با اون بازی شگفت انگیز و نوید محمد زاده با بازی در دو فیلم بسیار متفاوت و بسیار زیبا هم جایزه می گرفتند . 


*********

خوب عزیزانم اینم جشنواره ی امسال . 


راستی امروز سه شنبه 23 بهمن ، چهل و پنج روزگی عمل اسلیو منه و 13 کیلو سیصد گرم کم کردم . همه چیز عالیه و روز به روز بابت تصمیمی که گرفتم و حرکت به سمت سلامتی خدا رو شکر می کنم .


 برنامه ی پیاده روی رو تقریبا" هر روز صبح بین نیم ساعت تا چهل و پنج دقیقه دارم . 


بعضی روزها هم میرم استخر . فردا  باید برای ویزیت چهل و پنج روزگی برم پیش دکترم . 


دوستتون دارم  

نظرات 18 + ارسال نظر
نسرین یکشنبه 5 اسفند 1397 ساعت 01:18 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

سلام مهربانو جون
جواب نگار خانم رو داشتم می خوندم و می خواستم فقط یه سطر براشون بنویسم،
من و مهربانو هر چی ثواب کردیم واسه شما و آخرتتون. ما بخاطر اینکه کار درستیه انجامشون میدیم. ولی دیدم خیلی کامل جواب دادی.
شک نداشتم خودت می تونی جواب کامنتاتو بدی ولی همونطور که خودتم نوشتی، کی تونسته موقع ناعادلانه قضاوت شدن عزیزش ساکت بشینه که من؟

سلام عزیزم
نسرین جون همه ی ما آدم معمولی ها تو ایران تحت فشار شدید روانی و اقتصادی هستیم .. حالا یکمی کم و زیاد نسبت به هم ولی ، مشکلات همه مون رو خسته کرده و عصبی ، این وسط گاهی مشکلاتی پیش میاد که اگه اهل صحبت و حل و فصل کدورت ها باشیم ، میتونیم ازشون عبور کنیم . خدا رو شکر من و نگار جون هر دو اهل گفتگو بودیم برای هم توضیح دادیم و رفع شد .
دعا کنیم زندگی به روال عادی برگرده و باعث و بانیان اینهمه فشار یا از به راه درست بیان یا از بین برن .

لیلا چهارشنبه 1 اسفند 1397 ساعت 12:24 ب.ظ

مهربانو جان چه نقد ریزبینانه و عالمانه ایی مهردخت داشت خیلی عالی آفرین بر این دختر دانا
مهربانو جان من هم وقتی همسن مهردخت بودم مادرم نازنینم در صف هایه طولانی جشنواره برایم بلیط تهیه میکرد وگاهی اوقات خودش نمیموند که فیلم رو ببینه و من با دوستی فیلم رو میدیدم و این هیچ ربطی به مرفه بودن نداره به علاقه مدیریت هزینه و اینکه چقدر براتون مهمه که با فرزندتون همراه باشین.
جوابیه به خانم نگار رو بارها خواهم خواندر آنقدر که حکیمانه نوشتی.

ممنون عزیز دلم
این مامان های دانا و فرشته خو گنجینه هایی هستند که ارزششون با هیچ جواهری برابری نمیکنه .
عززیز دلمی لیلا جون نظر لطفته عزیزم

نگار دوشنبه 29 بهمن 1397 ساعت 01:22 ق.ظ

سلام عزیزم
هم خودت و هم نسرین عزیز زود قضاوت کردین
تازه وارد نیستم اگر یادتون باشه عکسهاى هنرى دخترتون را میزاشتید بنده از علاقه وافر پسرم به نقاشى گفتم و از شما در چند مورد مشورت گرفتم
میتونید تو کامنتاى داستان زندگیتون برید و کامنت منو ببینید
صد البته که شما جز مرفهین بی درد هستید و خودتون اشاره کردین چون خدا را شکر حقوق خوب خونه ماشین و ....که انشأ ا...به حق ابروى زهرا خیرش را ببینید وسلامت باشید
البته با این حرف نسرین جون مخالفم چون اگر کسى بخواد کار خیر و نیک بکنه ثوابش در اینه که تو بوق و کرنا نکنه و بزاره پاى باقیات و صالحات اون دنیا البته بعد از صد و بیست سال
منظورم هم این بود تو شرایط فعلى الان که خیلى براى عده سخت شده شما ماجراى بلیط گرفتنتون را خیلى با اب و تاب توضیح میدین انگار چه اتفاقى افتاده بعدم من کارى به زندگیهاى لاکچرى و رویایى ندارم أونا خارج از تصور مردم عادى هست
به هر حال خواستم بگم منم از خواننده هاى قدیمىتون هستم اگر جسارتى از جانب بنده بود عفو بفرمایید
نسرین جان و عزیز دل مهربا نوى عزیز به قدر کافى میتونن در مقابل کامنت من پاسخگو باشن شما زحمت نکش

سلام نگار جان
با توضیحاتی که نوشتی هنوزم براین باور هستم که اگر قضاوتی صورت گرفته که صد البته عجولانه هم بوده از جانب تو بوده نه من و نسرین جون
برخورداری از رفاه یا داشتن مشکلات معیشتی ، همونطور که تو جواب کامنتت نوشتم یه اتفاق نسبیه نه مطلق .
من با داشتن خونه و ماشین و حقوق ثابت ، گرفتار تهیه ی حداقل ها تو زندگیم نیستم . این میشه یه وضعیت عادی و معمولی . نه فقر محسوب میشه نه تمول .
با توجه به این شرایط معمولی که من مثل قشر حداکثری جامعه دارم ، مدیریت مالی نقش خیلی مهمی تو زندگی بازی میکنه .

ببین نگار جان من شب یلدا و ولنتاین و مناسبت های دیگه تو این خیابون ها قدم میزدم ، پیج های اینستاگرام دوست و آشنا رو هم میدیدم . خیلی از اون کسانی که میشناختم یا شرایط معیشتی یکسانی با من داشتند یا کمتر از من بودند ، برای اون شب ها و مناسبت ها لباس های مخصوص تهیه کردند، خونه شون رو با بادکنک های هلیومی پر کردند و میزهای خوراکی های جورواجور چیدنداز خرید آجیل های خداتومن هم مضایقه نکردند.

من هیچکدوم از این خرج ها رو ندارم چون اعتقادی بهش ندارم .. هرکسی یه طوری زندگی میکنه ، نه کار اون ها خیلی بده نه کار من خیلی خوبه .

اینا اولویت بندی های تو زندگیه که کاملا شخصی محسوب میشه . من ترجیح میدم که بجای هزینه های اینطوری خرج ارتقاء فرهنگ خودم و مهردخت کنم . ( حالا تشخیص میدم دیدن فیلم و تیاتر و خرید کتاب و .. باعث ارتقاء فرهنگ میشه)

موضوع کامنت تو ، فرق کلام بشین و بتمرگ بود ..

کلمه ی مرفهین بی درد بار منفی داره و تو عرف اجتماعی برای آدم های بی خبر و بیگانه با مشکلات مردم عادی جامعه و سبک مغز و سطحی نگر استفاده میشه .
برای همین ، هم من ناراحت شدم هم نسرین جون که کلا به من لطف داره و احساساتش مثل یه خواهر بزرگتر میمونه .

خودت بگو یه نفر بهت یا عزیزت توهین کنه ناراحت نمیشی؟؟
کلمات بصورت گسترده دراختیار ما هستند و اگر قرار بود ابراز لطفی داشته باشی و عنوان کنی ، خوشحالی از اینکه من و دخترم تو این شرایط سخت اقتصادی برای عموم مردم ، ما سلامتیم و میتونیم برای دلخوشی و تفریح خودمون خرج بلیط 15 هزارتومنی فیلم کنیم ، خیلی راحت میشد بگی : خدا رو شکر مهربانو که هنوز از توانایی مالی برای این منظور برخورداری و امیدوارم بحران جدیدی حاصل نشه که لازم باشه از این تفریح چشم پوشی کنی و یا چیزی در همین حدود ....ولی متاسفانه کامنتت همراه با بار انرژی منفی و بغض و طعنه ی فراوون بود .

اما در خصوص نظرت درباره ی پنهان کردن کمک به همنوعان، یا تو بوق و کرنا کردن اون .

واقعیتش نمیدونم از کی خواننده ی وبلاگ شدی چون چیزی که میخوام بگم به حدود 7-8 سال قبل برمی گرده .

همون موقع که تو خیریه ی نیکوکاران وحدت دختری رو تحت حمایت مالی قرار دادم و با نوشتن و تو بوق و کرنا کردن این موضوع تعداد حامیان اون موسسه رو به بیش از دوبرابر رسوندم ..

چندین حامی مالی از خارج از کشور جذب کردم و بهت بگم که وقتی لطف میکردند و من رو درجریان اتفاقات خوب موسسه قرار میدادند و من همه رو اینجا منعکس میکردم چه حال خوبی برای خودم و همه ی عزیزان حامی درست میشد و تشویق میشدیم به این کار .

تو این خونه ی مجازی بارها هزینه ی درمان بیمار یا سرمایه ی اولیه ی کسب و کار برای نجات یک خانواده جور شد و همه ی این ها به لطف جار زدن و تو بوق و کرنا کردنِ کار خوب بود . برای همین من کاملا برخلاف نظر شما ، نظرم اینه که با حفظ آبروی نیازمندان باید کار خوب رو اشاعه داد و دیگران رو تشویق کرد . (حالا اگر طبق نظر تو این عنوان کردن باعث ازبین رفتن ثواب میشه من کاملا راضی هستم که هیچ ثوابی برای باقیات و صالحات اون دنیا و یا حتی این دنیام نوشته نشه و همین که دیگران تشویق بشن و باربیشتری از دوش یه همنوع دیگه برداشته بشه برام کافیه)

و اما موضوع نوشتن مطالب من و آب و تاب دادن به جریان رفتن به این سینما و اون سینما برای دیدن فیلم ها و خرید بلیط و این چیزا ..

ببین نگار جان اینجا صفحه ی شخصی منه که آزادم هر چیزی که دوست دارم و سلیقه م هست رو بنویسم. این دیگه به انتخاب دیگران بستگی داره که دوست دارند بیان بخونن یا اینکه نخونن .

شما اگر از خوندنشون مشمئز میشی اصلا" نخونشون عزیز من ، چه اجباریه ؟؟

پیش خودت فکر میکنی اینا رو نوشته که چی!!!

اما من برای نوشتنم هدفی رو دنبال میکنم و اون کسی که مطلب رو میگیره دقیقا من رو به هدفم نزدیک میکنه .

بذار برات بگم هدف من ازنوشتن این موضوع پیش و پا افتاده چیه .

خوشبینم که شاید از این زاویه به موضوع نگاه نکرده باشی و توضیح من برات جالب باشه شایدم نه ولی به هر حال مینویسم :

نمیدونم که میدونی یا نه ، من یه خانم 45 ساله م که زندگیم مشخصات خاص خودش رو داره ..

فرزند اول یه خانواده که پدرم بخاطر نوع شغلش معمولا خونه نبود و من بسیار همراه مادرم بودم و سه تا خواهر و برادر از خودم کوچکتر داشتم که بخاطر مسئولیت های سنگین مادرم ، من خیلی تو متن مشکلات خانواده قرار گرفتم .

باز به دلیل شغل پدرم، مهاجر جنگی شدم و جنگ و فرار رو از نزدیک دیدم ..

تو همه ی اون سالها ، با انواع مشکلات مالی و معنوی دست و پنجه نرم کردم و بعد ازدواج کردم و تو ده سال زندگی زناشوییم سختی های فراوون کشیدم و نزدیکی های سقوط (روانی) بودم که بلند شدم و تصمیم گرفتم جدا بشم .

بچه م رو تو یه بازه ای ازم گرفتند و چه و چه ... اینا رو نوشتم چون نمیدونم واقعا چقدر خوندی و میشناسیم .

با همه ی این تفاسیر و زندگی کارمندیم ، الان یه خانوم 45 ساله ی خسته م . خیلی خسته، ولی برای سلامتم تلاش میکنم .

برای تفریحم تلاش میکنم .

برای به ثمر رسوندن دختری که به دنیا آوردم و متاسفانه زندگی نرمالی به لحاظ عاطفی براش تدارک ندیدمو از داشتن نعمت پدر و مادر بصورت هم زمان محرومش کردم .

ولی هر کاری میکنم تا رشد و تعالی معنوی داشته باشه و برای این منظور پا به پاش جوونی میکنم و از این سینما به اون سینما میرم ..

اینها کار آسونی نیست برای جسم و روان خسته ی من .

ولی هدف من از نوشتنشون ، پیام مستتر در اونهاست که میخوام خواننده هام بدونن با همه ی مشکلات باید زندگی کرد . باید برای خواسته ها جنگید و هزینه های جسمی و مالی داد .

باید اگر بچه دارید پا به پاش دوید برای همینه که خیالم راحته دخترم سلامت اخلاق داره و سطح شعور و اگاهیش از بچه های همسن فرهیخته ش اگر بیشتر نیست کمترم نیست .

نمیشه که بچه رو به امان خدا رها کنی و توقع اتفاقات خوب داشته باشی .

راستی یه چیزی هم اضافه کنم ... میدونی که قبل از اغاز جشنواره ، بلیط ها بصورت آن لاین پیش فروش میشه ،(خیلی راحت و شیک ) پیش خودت نگفتی چرا مهربانو بلیط ها رو نخرید که الان مجبور نشه از این سالن به اون سالن بره و تو صف های طویل بایسته؟؟ . میدونی چرا پیش خرید نکردم ؟؟

چون قیمت بلیط هاهر سری 132000 تومن بود و کسی که پیش خرید میکنه باید سری بخره .

ما اگر قرار بود فیلم های مورد علاقه مون رو ببینیم باید 6 سری خرید میکردیم (سه سری برای من سه سری برای مهردخت ) یعنی حدود 800 هزار تومن ولی نتونستم این هزینه رو بدم .

بجاش هر فیلمی که می خواستم ببینیم رو رفتیم بلیط 15 تومنی تکی ، که باید تو صف می ایستادیم ساعت ها ، خریدیم . 11 تا فیلم دیدیم که چون دونفر بودیم شد 330 تومن .

در آخر باید بگم : بله عزیزم اون واژه ی " مرفهین بی درد " به طور کلی و از نظر عرف واژه ی توهین آمیزی محسوب میشه و بار منفی داره ...

حالا اگر واقعا قصدت توهین بوده که هیییچ ، ولی اگر چنین قصدبدی نداشتی ، پس سوء تفاهم بوده ( با نوشتن خط تقریبا آخر همین کامنتت ) که برطرف شد و منم رنجشی به دل ندارم .

الهی برای همه ی مردم دنیا و مخصوصا کشورم سلامت و صلح اتفاق بیفته و همگی از بار اینهمه مشکلات ناخواسته که باعث خشممون شده رها شیم و باعث و بانی هاشون هم لعنت بشن .

موفق و شاد باشی نگار جان بهمراه عزیزانت

نسرین یکشنبه 28 بهمن 1397 ساعت 03:18 ب.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

فدات بشم مهربانو جانم. من از تو خاکی تر و مهربونتر تو زندگیم نشناختم.
حالا یه سوال: این خانم که مشخص کرده گروه خونیش به تو نمی خوره چرا وبلاگتو می خونه؟!!!
میلیونها وبلاگشون پر از درده. کلآ وبلاگشون مختص خواهر شوهر غیبت کردن و مادر شوهر و مادر زن و خواهر زن وووو
پر از درد و نق اند، چرا توی بدون درد رو می خونه؟!

خدا نکنه عزیز دلم . خوبی و خانمی و محبت از خودته خواهر جون .
فکر نمیکنم دائم به ما سر بزنه نسرین جون . احتمالا به دنبال سرچ یه مطلب رسیده بود به این خونه و خوب نظرش رو نوشته بود .

مهرگل یکشنبه 28 بهمن 1397 ساعت 10:34 ق.ظ

فقط بگم کیف میکنم میخونمت کیف میکنم دارمت همین و بس

عزیز منی مهرگل جان . منم دلگرمم به وجود نازنین شما

نسرین یکشنبه 28 بهمن 1397 ساعت 08:55 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

این کامنت نگار خانم، بمن ثابت کرد بعد از یازده سال رفت و آمد نزدیک با خودت و خونواده ات، نفهمیده بودم تو هم جزو مرفه ها اونم بخصوص از نوع بی دردشی.
اینهمه کارهای خیری که می کنی رو ایشون ندیده و نمی دونه و چقدر راحت لباس قاضی پوشیده.
راستش یکی از دوستام راست می گفت. بعضیا از این کلمات استفاده می کنن تا شیک بنظر بیان و لابد غیر مرفه و همدرد مردم بینوا معرفی بشن.

بالاخره شناسایی شدم نسرین جان
تو عزیز دلی و من با وجود تو از نعمت داشتن خواهر بزرگتر برخوردار شدم .

سمیرا سراج شنبه 27 بهمن 1397 ساعت 09:04 ق.ظ

افرین بر همت و درود برعلاقه شما

ممنون سمیرا سراج عزیز

نگار شنبه 27 بهمن 1397 ساعت 12:23 ق.ظ

چه خوبه که عاشق فیلم و سینما و نقد فیلم و این جور چیزها هستید
خوشبختانه شما که جز مرفهین بی درد هستید نوع دغدغه هاتون با بقیه فرق داره
دغدغه شما بلیط سینما سیمرغ بلورین و از این سینما به اون سینما رفتنه در صورتى که دغدغه دیگران....
همیشه خوش و سر حال باشید

آره خوب اینطوریه دیگه .. همه چیز نسبیه من منکر این موضوع نیستم که با توجه به اینکه یه حقوق ثابت با مزایا دارم ، و امکانات اولیه زندگیم فراهمه نسبت به کسی که درآمد نداره و از حداقل امکانات اولیه هم برخوردار نیست جزو مرفهین بی درد محسوب میشم.

به هر حال با همه ی اینها اون بلیط سینما و سیمرغ بلورینی هم که به هنرمندان اهدا میشه دغدغه ی زندگیم نیست .

دغدغه ی دیگران که به دنبالش سه نقطه گذاشتی شامل خیلی چیزا میشه از هزینه ی دارو و درمانِ عزیزِ بیمار ، برای عده ای گرفته تا تهیه ی مسکن و ملزومات زندگی برای عده ای دیگه و قرق کردن یه رستوران برای مهمونی شب یلدا و ولنتاین و فلان و بهمان و خرید تاج گل های میلیونی و درآوردن چشم دوست و فامیل با مهمونی جهیزیه و سیسمونی و چیزهای دیگه تا سِت کردن شماره پلاک ماشین های میلیاری با شماره ی رُند موبایلشون رو در برمی گیره .

خدا رو هزار بار شکر می کنم که دغدغه های زندگی من نه اون جور کردن هزینه ی درمان بیماری عزیزمه نه اون چیزایی که آخر لیست نوشتم .

مشخصه که تازه واردی به این خونه ی مجازی و با دغده های من آشنا نیستی نگار جان لزومی هم نداره برات از دغدغه هام بنویسم که چی هستن .

منم برات آرزوی سلامت و آرامش تو همه ی لحظه های زندگیت دارم .

سهیلا پنج‌شنبه 25 بهمن 1397 ساعت 11:22 ب.ظ http://Vozoyeeshgh.blogsky.com

بعضی آدمها به هزار و یک دلیل دوست داشتنی نیستند
و بعضی دیگر بی هیچ دلیلی دوست داشتنی
دوست داشتنی ترین روز دنیا
بر دوست داشتنی ترین آدمها مبارک

عززیز دلمی سهیلای نازنین و شاعر پیشه ی من
بر تو و خانواده ی نازنینت مبارک

پونی چهارشنبه 24 بهمن 1397 ساعت 11:06 ب.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com/

نقد های خوبی بود ولی من تا فیلم را ندیده ام نظری ندارم.
اسم آبیار را در فیلم مصادره دیدم و شدیدا و دقیقا مثل شما معتقدم ایشان مهره همون جایی هستند که فرمودید و هر جا که رد مشاوره ایشان وجود دارد یه جورایی قضیه فرمایشی و سفارشی تمام می شود و لاغیر.
من چندان بازی هوتن شکیبا در لیسانسه ها را نپسندیدم حتی بدم هم می آمد.
شاید اینجا بهتر بوده!

از اداها و اعتراض غنی زاده هم حالم به هم خورد
احوال معده جدید الحجمتان چطوره؟؟
شاد باشید

درستش هم همینه پونی جان
حالا من سریال لیسانسه ها رو ندیدم ولی از هوتن بازی در تیاتر بارها دیده م بنظرم بزرگترین نقطه ی قوت نمایش اولیورتوییست پر سر وصدا نه حضور نوید محمد زاده و مهناز افشار بلکه بازی هوتن در نقش فاگین بود یا نمایش صد در صد با بازی ستاره پسیانی و هوتن شکیبا . بازی در نقش عبد الحمید ریگی هم فوق العاده بود زیبا و بسیار سخت اما تو جشنواره امسال پیمان معادی رو در نقش پلیس متری شیش و نیم و نوید رو با دوفیلم سخت سرخپوست در نقشش متفاوت تر از هر نقشی که تا حالا نوید رو باهاش شناختید و متری شیش و نیم داشتیم .
غنی زاده هم بسیار باهوش و کاربلده ولی ازنظر اخلاق اجتماعی اهل شو اف و لوس بازی
معده ی کوشولوم خوبه و تا حالا باکمکش 14 کیلو کم کردم دکتر تشویقم کرد گفت اگر تا 8 فروردین سرجمع 20 کیلو تقریبا کم کردی ویزیت سه ماهگی رو نیا دیگه یهو سر 6 ماه بیا

هوپ... چهارشنبه 24 بهمن 1397 ساعت 07:07 ب.ظ http://be-brave.blog.ir

سلام مهربانو جان
ببخش که در سکوت میخوندمت. چقدررررر مشتاق دیدن فیلم های امسالم. کاش زودتر بیان روی پرده سینما

سلام عزیز دلم .
تو نازنین دوست منی .
یه خبر خوب اینکه احتمالا متری شیش و نیم در دستور اکران نوروزیه چون برنده ی انتخاب مردم بوده

رها چهارشنبه 24 بهمن 1397 ساعت 03:43 ب.ظ http://www.rahashavam.blogsky.com

سلام مهربانو جان
انقد عاشق قربون صدقه هاتون برا هم هستم کیف میکنم بخدا
اخه تو خانواده ما اصلا جونم و قربونت برم و ... مرسوم نیست پدرم زحمتکش و مهربون و دست و دل پاکی هستن اما اصلا اهل قربون صدقه نیست مامانمم دنباله رو بابام. واقعا اویل زندگی مشترکم متوجه شدم چقد خلا ایجاد کرده برام این نوع تربیت. وای مهربانو جان خیلی دلم میخواد مثه شما بشم اما خیلی سخته تو محیط سرد بزرگ شده باشی و زبون گرم داشته باشی.

سلام عزیزم
ای جااان خدا خانواده ی گلت رو نگهدار باشه رها جانم ولی همیشه از یه جایی باید شروع بشه میدونم سخته میدونم عادت نداری ولی باب کن و لذتشو همگی ببرید . من خیلی ها رو می شناسم که تغییر کردن

بی ربط چهارشنبه 24 بهمن 1397 ساعت 12:26 ب.ظ http://idleuser.blogfa.com/

از خوندن متن تون لذت بردم.
سلامتی تون پایدار

ممنون دوست عزیز . محبت دارید و همچنین

سمیرا چهارشنبه 24 بهمن 1397 ساعت 08:02 ق.ظ

با شوق زیاد نقدتون رو میخونم تنها جایی که میتونم واقعیت رو ببینم ، جایی که آدمهایی مثل خودمون نظرشون رو میگن به دور از سیاست و برنامه خاصی. شهری که من هستم همه فیلمهای فجر رو اکران نکرد منتظر میمونم برای اکران عمومی.باز هم ممنونم مهربانو جان

قربونت سمیرای عزیزم . در واقع نظرات شخصی هستن نه نقد حرفه ای .
ان شالله به صورتی پیش بره که همه جا اکران بشه و همه لذت ببرن
ممنونم عزیزم

مینو چهارشنبه 24 بهمن 1397 ساعت 01:29 ق.ظ http://milad321.blogfa.com

متاسفانه از سینما رفتن محرومم.شاید بتونم بعدها در منزل این فیلم ها را ببینم.

خدا رو شکر که دی وی دی های فیلم ها بصورت منظم تو بازار میاد مینو جان .
بعضی از فیلم ها خیلی با ارزشن و بارها میشه دیدشون

نسرین سه‌شنبه 23 بهمن 1397 ساعت 11:03 ب.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

تعریف مهردخت یادم آورد تو اینجا نظر خودتو و برداشتت رو نوشتی و می نویسی نه بعنوان یه منتقد فیلم. البته هیچوقت هم ادعایی نداشتی.

منتظرم ببینم دکترت چی گفته. ولی بنظرم عالیه در عرض یک ماه و نیم سیزده کیلو کم کردی. عالیه ورزش می کنی. آفرین به همتت، ادامه بده عزیزم

درست میگی عزیزم . من کاملا بر اساس نظرات شخصیم مینویسم
امروز بعد از ظهر میرم مطب .صبح 13.5 کیلو کم کرده بودم

ترنجبین بانو سه‌شنبه 23 بهمن 1397 ساعت 10:33 ب.ظ http://mahbanoojan.blogsky.com/

سلام مهربانوجان
خدا مهردخت رو برات حفظ کنه
مادر و دختر هر دو ماهین بخدا
سالم و شاد باشین انشالا

سلام ترنجبین عزیزم .
ممنون نازنین . همچنین تو و عزیزانت . از کامنت لطیف و با احساست تشکر میکنم

آوا سه‌شنبه 23 بهمن 1397 ساعت 09:22 ب.ظ

سلام مهربانو جان

چقدر خوشحالم که از عمل اسلیو راضی هستی.

سلام آوای عزیز ممنونم دوست من

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد