دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

" پشت هر تصمیم"

مگه نه اینکه ، پشت هر تصمیمی که گرفته و اجراء میشه ،باید  فکر و درایتی باشه ، بررسی ها و رایزنی هایی شده باشه و نهایتا" یه چیزی بعنوان بهترین راه کار که منافع جمع رو در نظر بگیره اعلام و اجراء بشه؟؟ 


یعنی ما تو خانواده همین کار رو میکنیم . مسلما" تو اداره جات و نهاد ها هم باید همین مراحل طی بشه .. حالا من نمیدونم واقعا" این تصمیم گیری ها در مورد خورد و خوراک در ماه رمضان از کجا در میاد و پشتش چه فکر و درایتی هست؟ اصلا " هیچ فکری در این مورد میشه؟ اصلا" با مشورت و رایزنی تصمیم گرفته میشه؟ والا بعید میدونم . 


اداره ی ما در طول سال ، ناهارخوری خانم ها و اقایون رو بطور مجزا و در طبقات مختلف داره . هم غذا برای سرو هست که باید از هفته ی قبل خریداری کرده باشیم و حتی امکان فروش غذا هم هست . برای کسانی هم که از منزل غذا میارن ، گرمکن بزرگ و خوب هست که غذا گرم می کنن و تو همون ناهارخوری میل می کنند . حالا میرسیم به بحث ماه رمضان !!


سالی که  استخدام شدم مهردخت یکسال و نیمه بود و من شیر می دادم . تو سالنی که کار میکردم چند نفر انگشت شمار بودیم که روزه نمی گرفتیم من و یه آقای خدا بیامرز و دو سه نفر دیگه .. اون دو سه نفر دیگه می رفتند تو دستشویی غذا می خوردن ولی من و اون آقا که میزمون تو قسمت پرت سالن بود و پشت یه دیواری بودیم که اصلا" دید نداشت ، موقعی که بقیه نماز بودند ، همون سرجامون لقمه ی مختصر سردمون رو میخوردیم . 


به بقیه هم می گفتیم شما هم بیاید سرجای ما و تو دستشویی ها نرید (آخه یعنی چی آدم از شدت استیصال بره تو دستشویی غذا بخوره)

ولی اونا با وحشت می گفتند اگر ح ر است بفهمه دمار از روزگارتون در میاره . خلاصه اون سالها گذشت . الان دوسه ساله که برای خانم ها یه اتاق فرعی بی پنجره و بسیار کوچیک در نظر گرفتند که برن اونجا غذا بخورن .. انقدر شلوغ و گرم میشه که آدم از خیرش می گذره .. شاید خوردن یه لقمه غذا یکساعت طول بکشه چون همه صف می بندن و منتظر میشن چند نفر برن و جا رو باز کنند تا اونا بشینند . 


حالا این امکان  رو برای  خانم ها که ممکنه پریود باشن و نتونن روزه بگیرن در نظر گرفتن ولی از نظر اونا آقایونی که بیمارن و ناتوان از روزه گرفتنند ،اصلا"  وجود خارجی ندارند . 


امسال ماه رمضان مصادف شده با بستن حساب ها و ما هیچکدوم وقت اینکه بریم اون اتاق کوچیکه و وقتمون رو تلف کنیم نداریم . تو سالن 32 نفره ی ما فقط سه نفر روزه هستند . بعد وقت ناهار که میشه ، در حضور این بنده های خدا سفره های رنگی پهن می کنند ، چون هر کسی یه چیزی آورده حسابی متنوع و هوس انگیز میشه . 

اینم بگم که بین ما دو سه تا حسابرس هم هستند که چند ماهه اومدن دارن به حساب کتابا رسیدگی میکنند . برای اونا غذای گرم از رستوران های اطراف سفارش میدن و میگیرن پشت میز براشون با ترشی و مخلفات سرو میکنند وقتی هم که می گیم : مگه ما با اینا چه فرقی داریم ؟ میگن : گوشت ما زیر دندون ایناست باید هواشونو داشته باشیم !!!(بابا بحث ماه رمضانه ، اگر قانون هست برای همه باید یکسان باشه)


من نمیدونم پشت این تصمیم هایی که می گیرند چه فکری خوابیده ؟ می خوان روزه دارها اذیت نشن؟؟ خوب باباااجون این چه کاریه ؟ این بنده های خدا که هر روز با جشنواره غذاها مواجه میشن 

خوب ،  ناهارخوری ها رو مطابق معمول باز بذارید این قسمت ها اصلا نزدیک سالن هایی که ما کار میکنیم نیست .


خیلی راحت با حفظ احترام و رعایت حقوق فردی ، هر کسی که روزه ست میشینه سرجاش ، اونایی هم که به هررر دلیلی روزه نیستند ، درست و مناسب غذاشونو می خورن . والا اینطوری در پایان ماه رمضان اونایی هم که سالم بودن به دلیل خوردن غذا های سرد و هول هولکی ، مشکلات گوارشی می گیرند . 


حالا تازه میدونم که اداره ی ما از روشنفکرترین و خوش فکر ترین نهاد های نیمه خصوصی -دولتیه و جاهای دیگه همین امکانات هم نیست . 

مشتاق شنیدن شرایط شما در این ماه و نظرات و پیشنهاداتتون هستم . مرسی اّه 


راستی  دوستتون دارم 

نظرات 41 + ارسال نظر
مینو چهارشنبه 8 خرداد 1398 ساعت 03:20 ب.ظ http://milad321.blogfa.com

من ده ساله که باز نشسته شدم.در دوره اشتغالم کسی جرات نمیکرد حتی ده دقیقه در اطاقش را ببنده.
وقتی قوانین اسلامی مطرح میشه , بحث و مخالفت هم جایی نداره

مهرگل یکشنبه 5 خرداد 1398 ساعت 02:48 ب.ظ

آی حرف دل همه رو زدی مهربانو جونم
راستی مهربانوی عزیزم سلام
یجوریه که اونایی که روزه نمیگیرن خیلی با اونایی که روزه میگیرن تفاوتی ندارن
بابا این حجم از فشار و سختگیری چه معنایی داره آخه؟!

به روی مااهت
هییچ معنایی بجز مردم ازاری نداره

نیلوفر طلایی جمعه 3 خرداد 1398 ساعت 02:54 ق.ظ

به نظرم هر دو طرف باید بهم احترام بذارن ولی متاسفانه ..منم این ماه یکم بدنم ضعیف شده و شدیدا ضعف میکنم و حالت تهوع میگیرم برای همین نمیتونم امسال بگیرم...درسته بعضیا واقعا نمیتونن اما قبول کنین یکسری هم واقعا.........چند سال پیش یه موتوری که دوتا پسر روش بودن داشتن با خوشحالی بستنی میخوردنحالا این هیچی یادمه سه سال پیش منم روزه بودم و همینطوری تو اینستا میچرخیدم که یکی تز فالورها عکس غذا گذاشت و گفت ناهار امروز دخترام..خب الان این خانم مجبور بود همچین پستی سر ظهری بذاره اصلا نمیگه بعضیا هوس میکنن و دلشون میخواد..یا یکی عکس ژله گذاشت ماه رمضون پارسال..خلاصه دو گروهن که هیچکدوم رعایت همو نمیکنن اصلاالبته خنده نداره گریه داره

دقیقا درستش اینه " احترام متقااابل"
درست میگی .. متاسفانه بعضی ها شور قضیه رو درمیارن و رفتارهاشون با دشمنی و نادونی همراهه .
بله گریه داره ، مردم سطحی و بدی شدیم متاسفانه

راتا چهارشنبه 1 خرداد 1398 ساعت 10:33 ق.ظ http://dokhtarikhakestari.blogfa.com

سلام مهربانوی عزیزم
اخ گففففتییییی...
باز ما خانوما خیلی بهتریم و بیشتر درک میشیم
بابای بیچاره ی من اصلا نمیتونه روزه بگیره و براش قدغن شده ولی چون بقول شما فک میکنن مردایی که نباید روزه بگیرن وجود خارجی ندارن ایشون توی محل کار هیچی نباید بخورن وگرنه کار به حراست میکشه و کلی بد میشه واسشون محل کارشون دولتیه و شدیدا سخت گیر
الان بابای من هر شب درد معده داره و اصلا حالش خوب نیست و ماهمش نگرانشیم و غصه میخوریم
، خدا واجب نکرده واسه ادم مریض بعد اینا جای خدا میشینن حکم صادر میکنن واسه همه

سلام راتا جانم
امیدوارم پدر و همه ی خانواده سالم باشند و با عزت . متاسفم عزیزم کاش پدر برن با حراست صحبت کنند یا از پزشک نامه ببرن و بگن خیلی ها در شرایط من هستند و نخوردن و نیاشامیدن براشون ضرر داره و ممکنه جبران ناپذیر باشه .. ازشون بخواد که یه جای مخصوص برای کسانی که عذر دارن در نظر بگیرن ... چه میدونم شاید خدا رجم کرد اینا بالاخره شعورشون رسید

نسرین چهارشنبه 1 خرداد 1398 ساعت 02:47 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

بدو بیا
کی بهتر از تو؟

تیلوتیلو دوشنبه 30 اردیبهشت 1398 ساعت 11:59 ق.ظ http://meslehichkass.blogsky.com

خیلی زشته بگم من نفس را نمیشناسم؟؟؟؟؟

نه عزززیزم ،طبیعیه ما تازه با هم دوست شدیم
نفس همسر فعلی و نازنین منه

خورشید دوشنبه 30 اردیبهشت 1398 ساعت 11:52 ق.ظ

سلام مهربانو جان
نمیدونم میتونم منظورم رو درست برسونم یا نه...اینکه این مواردی که اینها لحاظ میکنن به علت قوانین کشور هست. از اونجایی که قوانین بر اساس اینکه کشور اسلامی هست، نوشته شده اینجور به نظر میاد که اینها قوانین دین اسلام هست و باعث شده یه جور دلزدگی و لجبازی ایجاد بشه. البته همونطور که خانمها گفتن واقعا کسی که بر اساس اعتقاد و باور روزه میگیره اصلا خوردن دیگرون اون رو اذیت نمیکنه. میمونه بحث حرمت نگه داشتن فرد روزه دار. که باز هم اون شخص نیازی به احترام دیگرون نداره ولی از اونجایی که ماه مبارک،بنا به دلیل ویژه ای جزء ماه های خاص قمری هست انتظار میره اگه همه چیز جای خودش بود، حرمت این ماه هم مثل قدیمها حفظ میشد...مگه نمیگیم ای وای چرا این کار رو میکنن و ....اون کار رو میکنن همش اعتراض داریم به رفتارهای ناپسند. خب احترام گذاشتن به عقیده دینی دیگرون در کشور اسلامی هم به نظرم میشه همین. اینکه از چراغ قرمز رد نمیشیم اگه کسی این کار رو بکنه کهری خارج از چارچوب انجام داده، این هم همینه. بچه هامون از کوچیکی میتونن یاد بگیرن اینجا کشوری اسلامی و با قوانین اسلامی است که باید رعایت بشه. همونطور که توی فرانسه یا روسیه هم میتونن عریان برن بیرون ولی فقط مکانهای خاص. ببخشید عزیزم....تفاوتهاست که دنیا رو جالب میکنه.

سلام خورشید نازنینم
بله دوست من منظورت رو کاملا متوجه شدم و درست میگی . اتفاقا دیروز تو اداره صحبت این موضوع بود اینکه چقدر تو کشورهای دیگه مسلمون نشین مثل ابوظبی ، مالزی و سنگاپور که مردم از رفاه نسبی و حقوق مشخص شهروندی برخوردارند و مسئولین رو مقابل خودشون نمیبینند ، ماه رمضان قداست و شیرینی خودش رو داره .. تا جایی که حتی غیر مسلمون های اون کشورها ، در ماه رمضان افتخار میکنند که برای روزه دار افطاری تهیه کنند و در اجر معنوی این ماه سهیم باشند .
در فاصله ی اذان صبح تا مغرب که بقیه روزه دار هستند اون ها هم رعایت می کنند و حرمت نگه می دارند .
متاسفم واقعا که همه چیز ازمون دریغ شده .. هیچوقت صفا و صمیمیت سحر و افطار های بچگی ها یادم نمیره . ما خانواده ی غیر مذهبی بودیم ولی انقدر ریشه های اعتقادی در ما قوی بود که تا همین 18 سالگیم نماز شب هم می خوندم .
کامنتت عالی بود عزیزم

خان دایی دوشنبه 30 اردیبهشت 1398 ساعت 11:27 ق.ظ http://www.khan-dayiii.blogfa.com

سلام دایی

چه طوری

پست جدید بزار تا از نظرات کارشناسی ما بهره مند بشی

سلام دایی جان ..
در دست اقدام بود .. بفرما ببین چه طوماری هم گذاشتم

غریبه دوشنبه 30 اردیبهشت 1398 ساعت 11:17 ق.ظ

سلام
من اول دیماه هشتاد و‌چهار بازنشسته شدم
بازنشسته ها پدر دولت را در اورده اند
پدر خدا بیامرزم‌ سی و هشت سال سابقه خدمت داشت چهار سال بعد بازنشستگی به رحمت خدا رفت مادر خدا بیامرزم سی و پنج سال بعد هم از حقوق بازنشستگی بابا استفاده کرد تازه وقتی رفتم مدارک را‌ به اداره بازنشستگی تحویل بدهم که حقوقش را قطع کنن سوال می کردند پسری دختری تحت پوشش ندارد که کماکان حقوق را‌قطع نکنیم !
حالا حساب کن چه فشاری را این اداره باید تحمل کنه تا بودجه ی بازنشسته ها که تعدادشون از شاغلین بیشتر شده را تامین کنه
تازه بازنشسته ها باز ارکار را هم از دست جوون ها گرفته اند از تاکسی بگیر تا بنگاه ها و اتوبوس و غیره و بازار هم بدست بازنشسته ها هست وزیر وزرا هم که دیگه نگو‌

سلام
خدا پدر و مادر گرامی رو رحمت کنه .
والا غریبه جان اگر مردم در تنگنای اقتصادی نباشن چرا باید تو سن بازنشستگی و وقت ارامش و استراحت بازم بیان سر کار ؟؟ البته بماند که بعضی ها سیرمونی ندارند

نوشی دوشنبه 30 اردیبهشت 1398 ساعت 10:12 ق.ظ

عاشقتممممم به خدا

عزززی دلمی

متولد ماه مهر دوشنبه 30 اردیبهشت 1398 ساعت 09:46 ق.ظ

آدرسم رو برات خصوصی نوشتم

آی جاانم خیلی نزدیک همیم عزیزم .

نوشی دوشنبه 30 اردیبهشت 1398 ساعت 09:43 ق.ظ

سلام مهربانوی زیبا .
یه خصوصی برات میذارم

سلام نوشی جان نازنینم
آره دقیقا "درست میگی ببین من هر دفعه چه حالی دارم و چقدر تنم کهیر میزنه

کیهان دوشنبه 30 اردیبهشت 1398 ساعت 09:16 ق.ظ http://mkihan.blogfa.com


شادی تان همیشگی


ممنون کیهان جان . همچنین برای تو و عزیزانت

نسرین دوشنبه 30 اردیبهشت 1398 ساعت 01:59 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

باور کن من واقعآ دلیلای محکم دارم. یکی اینکه گشنم میشه دوم اینکه واکسنشو زدم. پس خودت جهنمی هستی من توی بهشتم

دلت میاد منو تنها بذاری ؟؟

جودی یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 ساعت 11:07 ب.ظ

منم شیر میدم ولی دیکه روزه می ﮔیرم وقتی هم روزه نباشم اصلا امکانی حتی برا اب خوردن نیست البته میشه در اتاق رو قفل کرد هول هولی خورد منکه تشنه ﮔشنه برمیکردم خونه دیکه تا افطارهم نمیخورم فرض میکنم رژیم دارم

آخی عزیزم مواظب باش بدنت آسیب نبینه .
متاسفم که شرایطت اینقدر سخته .. جودی جان روزه با رژیم اصولی فرق داره . مواظب باش بدنت از کم آبی دچار مشکل نشه . یکی از دوستانی که عمل کرده در خوردن آب کوتاهی کرده و چشمش دچار مشکل شده . دکتر گفته شبکیه ت بعلت کم آبی خشک شده

الی یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 ساعت 05:58 ب.ظ

کاش میتونستیم با عقاید مختلف بسازیم و بهم احترام بگذاریم
کاش هیچ فریضه دینی حالت اجبار نداشت و از ترس نبود اونوقت هم اون فریضه زیبا بود هم احتمالا تعداد عمل کنندگان بهش بیشتر میشد. یادمه تو دوران مدرسه که به زور میبردنمون نماز کلا نماز رو کنار گذاشتم و عمدا نمیخوندم
اما بعد که اجباری در کار نبود با عشق خودم رفتم سراغش و ..
اون موقع چون مدیرمون مجبورم میکرد روزه نمیگرفتم، اما این روزا که دارم از گرما می میرم و وسط جهنمم دوست دارم روزه بگیرم یه جوری تمرین صبوری شده برام، حس میکنم داره ارومتر و صبورترم میکنه در مقابل
اینهمه ظلم و بی ابی و بی غذایی و گرما
کلا هر چیزی زوری نتیجه عکس میده

چقدر کامنتت خوبه الی جانم . طاعاتت قبول باشه گل دختر و خدا پشت و پناهت عزیزم .
میشه یه روزی این فضای زیبا همراه با حقوق مدنی همه ی شهروندان رو تو کشورمون شاهد باشیم ؟؟
اینم برای صورت روزه دار و گرمازده ی قشنگت

متولد ماه مهر یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 ساعت 02:40 ب.ظ

سلام عزیزم
تو بانک ما که البته من تو ستاد هستم که ماکروفر تو اشپزخونه برای گرم کردن غذا هست و چایی هم هست فقط دیگه همکارها نمیارند تو سالن که بخورند.
یه سوال ذهنم را درگیر کرده از ملودی که وبلاگ داشت خبر داری؟ راستی محل کارمون خیلی نزدیکه بیا تو بانک ما غذایت را گرم کن بخور.

سلام عزیززم . قربونت ماه مهری جان ، چه خوبه که امکانات هست . نه دیگه واقعا بی انصافیه وقتی آشپزخونه هست غذا رو بیارن سالن .
نه هیچ خبری ندارم .. بجز ملودی خیلی از وبلاگ نویس ها ، بلاگستان رو رها کردند ، خیلی دلم براشون تنگ میشه کاش اینطوری نمی رفتن
کجا هستی عزیزم کدوم بانکی؟

ملیکا یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 ساعت 12:53 ب.ظ

سلام مهربانو جان
والله نمیدونم اینا از جانب خدا چه دستورى دارن که میخوان همه رو به زور ببرن بهشت، در جایى که تو قرآن خداوند به پیغمبرمون توصیه میکنه که براى ابلاغ دین حرص نخوره و بهشون میگه نزدیکه که بخاطر ابلاغ دین جونتو از دست بدى... اگر مى خواستیم همه را مسلمان مى آفریدیم...
این یعنى اختیار و انتخاب و آزادى... به قول دخترم میگه خدا تو بهشت خودش به حضرت آدم اجازهء انتخاب و اشتباه کردن داد اما اینا تو زمین خدا این اجازه رو نمیدن.
واقعأ به نظر من هم کسى که با اخلاص روزه گرفته هیچ توجه و تمایلى به رنگین ترین سفره ها هم نداره و کسى هم که بنا به دلایلى روزه نگرفته میدونه در مقابل روزه دار چطور عمل کنه.
دوست دارم خیلى.

سلام ملیکای نازنینم .
چه حرف قشنگی میزنه گل دخترکاملا درست میگه و میگی ..
منم عزززیز دلم

x یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 ساعت 11:05 ق.ظ

یاد حرف یکی از مریض هامون افتادم
می گفت خارجی ها که برای بازدید میان همش براشون سواله که چرا ایرانیا تو طول سال با هم غذا میخورن یه ماهی به اسم ماه رمضون جداجدا ! :))

واااالا ، راس میگه خووو

فری یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 ساعت 09:54 ق.ظ

همسر من مسئولیت مهمی در فرودگاه داره کارش خیلی سخت و حساسه هیچ اتاق امن یا فضای مناسبی برای خوردن یک قطره آب هم نداره از صبح تا شب که بر میگرده به معنای واقعی هلاکه خستگی یه طرف گرسنگی و تشنگی یه طرف، من تا حالا یه آدم روزه دار بی ریا ندیدم که خوردن دیگران براش مهم باشه چون اون اعتقادات خودش رو داره ولی امان از دست ریاکاران فضول ، به نظر من این فشار روانی کاملا عمدیه مثل بقیه فشارها

نظرت درمورد عمدی بودن فشار روانی با نظر آبی جان مطاببقت داره و البته منم با شما موافقم . راست میگی منم واقعا هیچوقت ندیدم اون کسانی که از صمیم قلب روزه رو برای اخلاص میگیرند به این موضوع حساس باشند .
امیدوارم همسر تن درست و با غزت باشند فری جان

سمیرا یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 ساعت 09:50 ق.ظ

سلام مهربانو جون ماجرای اون خانوم همکار در آخرین روز کاری رو گفتی بهتون یاداوری کنیم که تعریف کنید


ای جااان چشم مرسی یادم انداختی . مورد فورس پیش نیاد پست بعد رو به اون اختصاص میدم

غریبه یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 ساعت 09:21 ق.ظ

سلام
سی سال خدمت دولتی در رژیم قبل و بعد داشتم هیچ وقت با مسئله ی مشکل روزه خواری روبرو نشدم
البته چه قبل و چه بعد انقلاب نود در صد روزه می گرفتند و آن ده درصد هم یا اقلیت دینی بودند یا افراد سیگاری که آنها هم رعایت می کردند
یک کلیپ از روزه خواری در پاکستان دیدم که خیلی وحشتناک بود
پیشنهاد من اینست که ساعت کار را کم کنند یعنی ساعت دوازده پایان کار اداری باشد تا روزه ندار ها راحت باشند و روزه دار ها با ادامه ی کار اضافه کار بگیرند

سلام
غریبه جان چند ساله بازنشست شدی؟ میدونی الان اکثریت جمعیت رو روزه ندارها تشکیل میدن؟؟ یا هیچ اعتقادی به عبادت و روزه گرفتن ندارند یا همه مریض و درمانده ند و کیسه داروها شون رو حمل میکنند.
با اضافه کاری موافق نیستم چون کافیه اعلام کنن بعد دوازده اضافه کاریه .. باور کن 99/5 در صد محکم میشینند سرجاشون و پول اضافه کاری رو میگیرند .. یا باز روزه شونو می خورن یا ریاکاری میکنند و ادای روزه دار ها رو درمیارن

زمخت خان یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 ساعت 04:34 ق.ظ

مهربانو جان یکی از خاطرات شیرین ماه رمضون یادم اومد که می خوام برات تعریف کنم. سال 80 بود که وسط ماه رمضون دندون درد وحشتناکی گرفتم و برای معالجه دندونم به دندونپزشک مراجعه کردم. دندونپزشک همونطور که با مته مخصوص داشت دندونم رو می تراشید که برای پر کردن آماده کنه، زبونم رو هم تراشید و برام قشنگ کوچولو و جمع و جورش کرد. شدت خونریزی و دردش بماند که به قول معروف در این مقال نمی گنجد. در اون زمان سرودم:

سوی دکتر رفتم از رنج و الم
او تراشید این زبانم چون قلم

بعد از این حادثه تا مدتی قادر به خوردن غذای جامد نبودم و برای همین یک روز تصمیم گرفتم پودر سوپ آماده با خودم به شرکت ببرم و موقع ناهار برای خودم درست کنم. سر ظهر، ظرفی رو که از خونه برده بودم از روشویی -یادت باشه که ماه رمضون بود- پر آب کردم و پودر سوپ رو توش ریختم. برای داغ کردنش، المنت یکی از همکارها رو -که باهاش آب جوش درست می کرد و دزدکی چایی می خوردیم- قرض گرفتم و گذاشتم توی ظرف و زدم به برق. در اثر ناشیگری من، المنت - که دسته ای پلاستیکی داشت- کاملاً در آب فرو رفت و اتصالی داد. دود غلیظی بلند شد و بوی شدید پلاستیک سوخته تمام طبقه ما و یکی دو طبقه بالا و پایین رو پر کرد و فیوز برق طبقه ما پرید و همه کامپیوترها خاموش شد.

خلاصه چشمت روز بد نبینه تمام شرکت از روزه خواری من مطلع شدند. اون روز ناهار سوپ سرد با طعم پلاستیک سوخته خوردم. المنت دوستم ذوب شده و غیر قابل استفاده شده بود. عصر تمام بنی هاشم را دنبال مشابهش گشتم و پیدا نکردم و ناچار یک نوع دیگه - که اصلاً به خوبی اولی نبود- خریدم و با شرمندگی بهش تقدیم کردم.


ای داااد زمخت خان چه خوب یواشکی پروژه رو به اتمام رسوندی .. فقط ما و خواجه حافظ خبر دار نشدیم پس
کسی که شعر میگه زمخت خان نمیشه هاااا ، لطیف کی بودی تووو

سحرجدید یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 ساعت 01:44 ق.ظ http://www.kamandmaman.com

مهربانو جان شاید تقصیر از من روزه داره که نمیدونم برای چی دارم‌روزه میگیرم .....و وقتی روزه میگیرم زمین و زمان هم باید با من روزه بگیرن که یه موقع من‌هوس خوردن و آشامیدن نکنم ....در صورتی که یکی از فلسفه های روزه صبر و تحمله ...(من نوعی منظورمه)

می فهمم چی میگی عزیز دلم دقیقا تو کامنت قبلی (آوا جان) موضوع صحبت همین بود

آوا یکشنبه 29 اردیبهشت 1398 ساعت 01:17 ق.ظ

سلام مهربانو جانم

من فقط میدونم از ماه رمضون بیزارم...بخاطر اینکه توی مملکت ما با این موضوع بسیار متعصبانه برخورد میشه...اعتقادات هر عکس شخصیه و نمیشه با تهدید و ارعاب مردم رو مجبور به کاری کرد....بنظر من اگر کسی روزه میگیره باید انقد اراده ش قوی باشه که اگر توی اوج گرسنگی ببرنش توی به سالن چلوکبابی اصلا براش مهم نباشه...نه اینکه به این همه آدم که هر کدوم به دلایلی روزه نمیگیرن تحمیل کنن که مواظب خورد و خوراکشون باشن تا روزه دارها ناراحت نشن...ولی باهات موافقم...توی محل کارت باید سالن نهارخوری رو باز بذارن...هر کی دلش میخواد غذاشو برداره بره همونجا...اینجوری نه خودش معذب میشه نه بقیه همکارا که روزه میگیرن.

سلام آوای عزیزم
منم همیشه همینو میگم .. اصل ماجرا پرهیز کاریه .. اصلا مومن باید به خودش مسلط باشه و با هوای نفسش مبارزه کنه .. نمیشه که همه شرایط رو تغییر بدن تا روزه دارها بتونن روزه بگیرن .. میخوام ببینم اون بنده خداهایی که خارج از ایران روزه می گیرن تکلیفشون چیه ؟؟!!

نسرین شنبه 28 اردیبهشت 1398 ساعت 06:17 ب.ظ

منکه خیلی داره بهم سخت میگذره ولی دیگه چیکار کنم خواهر؟
کسی که روزه می گیره نباید شکنجه بشه ولی انتخاب خودشه. من خودمو میگم. ولی خیلی خرند که غذاخوری رو می بندن و بعد می دونن هم که بقیه سفره هاشون پهنه.
ای روزه خورای جهنمی

آررره تو که عزیز منی
جهنم خیلی خوبه نسرین .. با این حساب همه دور همیم

آبی شنبه 28 اردیبهشت 1398 ساعت 05:34 ب.ظ

سلام مهربانو جان
اتفاقا پشت هر تصمیمی که میگیرن فکر هم شده اینا بهترین راه و منافع خودشون رو در ترویج ریاکاری و نان به نرخ روز خوردن می بینند مگه نگران اعتقادات و راحتی یا سختی مردم هستند که بخوان روش غیرافراطی رو انتخاب کنند منافع خودشون ایجاب میکنه این طور عمل بکنندپس وقتی منافع خودشون مطرحه به گمان خودشون بهترین تصمیم گرفتن و فکر شده عمل کردند همین مسله حسابرس ها و سفارش غذا خب نشون میده منافع شخصی شون از واجباته بقیه رفتارهاشون هم باز اداهایی ست که منافع شون تامین میکنه.
میخوان به اصطلاح زورکی و ریا هم شده اسلام رو زنده نگه دارن تا منافع شخصی شون حفظ بشه غافل از اینکه اسلام رو رسما شخم زدند.
به اداره تون و تعداد روزه داران اشاره کردید همسرم شرکت داره البته شرکت متعلق به پدرشوهرم بود به خاطر دوران پیری و استراحت به پسرش داده این شرکت بالای 300نفر کارمند داره و از این تعداد تقریبا 17 نفر روزه میگیرن یعنی کسانی که روزه نمیگیرن در اکثریت هستند هر کسی هم دلایل شخصی خودشو برای روزه نگرفتنش داره امکاناتی برای کسانیکه روزه ندارن هرساله در نظر گرفته میشه تا راحت باشند اگر بنا باشه کسانیکه روزه نمیگیرن دقیقا مثل روزه داران از صبح تا ساعاتی از روز گرسنه بمونند خب پس چه فرقی بین روزه دار و کسی که روزه نداره داره؟! چنین تصمیماتی به خاطر این از طرف سیستم گرفته میشه تا عده ای از روی ناچاری هم شده ریاکارانه روزه بگیرن اینطوری به نظرم حتی اعتقادات کسانیکه واقعا صادقانه و با علاقه هم روزه میگیرن زیرسوال می بردند و به حرمت ماه رمضان بی احترامی میشه هر اعمالی باید از روی اعتقاد قلبی باشه نه ادا در آوردن.
مهربانو عزیز مسله روشنفکری این حرفا نیست مسله انسانیت و وجدان هست یک عده که بنا بر هر دلیلی یکماه روزه نمیگیرن در تنگا قرار بگیرن و معذب بشن که چی بشه؟؟
دغدغه این روشهای افراطی ترویج دین نیست بی احترامی به عقاید آدمهاست و حتی از طریق اجبار هم نتونستند کاری بکنند خدا به بندگانش اراده و اختیار داده هر کی خواست راهش انتخاب بکنه حتی گفته شد کسانیکه عذر دارند روزه براشون واجب نیست اما این دلسوزان ریاکار کاسه داغ تر از آش شدند و معنا عبادت خالصانه درک نمیکنند.

سلام آبی جان
راست میگی موضوع حساب رس ها حقیقت تلخیه در تاکید بر حفظ منافع
موضوع انسانیت و وجدانیه که وجود نداره . هیچوقت و در هیچ دورانی اجبار جواب نداده

خان دایی شنبه 28 اردیبهشت 1398 ساعت 04:59 ب.ظ

البته من روزه نمیگیرم
بابا یه جوری نگاهم میکنه که بدش نمیاد من و لو بده ببرنم


تظاااهر کن خان دایی

شیوا شنبه 28 اردیبهشت 1398 ساعت 04:58 ب.ظ

سلام مهربانو جون
تو شرکت ما سلف و اینها نیست. یه بوفه داریم و هر طبقه هم یه آشپزخونه داره که روزهای عادی اونجا غذاها رو گرم می کنن و یا توی آشپزخونه می خورن یا تو اتاقاشون پشت میزشون.

الان تو کل شرکت فقط 2 نفر روزه می گیرن و هر دوتاشون هم توی یک طبقه هستن. بقیه ی طبقات روال عادی زندگیشون رو دارن، بچه های اون طبقه هم ظهر که میشه این دو تا رو می کنن توی یه اتاق میگن اینجا بمونین ما ناهار که خوردیم صداتون می کنیم

سلام شیوا جانم
چقدر هم عااالی من فکر میکنم شرکت ها خیلی راحت و درست تر عمل میکنند تا یه مجموعه بزرگتر .
دم بچه های اون طبقه تونم گررم .. دم اون دو تا روزه بگیرتونم گررم

خان دایی شنبه 28 اردیبهشت 1398 ساعت 04:58 ب.ظ

همین دو روز پیش کلیپ دیدم پسره رو برا خوردن دلستر کشون کشون داشتن میبردن

بعد اون وقت از کرامت انسانی و حقوق شهروندی میگن

ونوس شنبه 28 اردیبهشت 1398 ساعت 04:05 ب.ظ http://calmdreams.blogfa.com

ازون اتاق بی پنجره کوچیک و گرم گفتی قلبم گرفت
چه شرایط بدی درست کردن براتون
اگه میشد نوبتی و تایم های مختلف و عده کم حداقل میرفتید اونجا باز بهتر بود
نه اینکه همه تو یک تایم باشه خب خیلی سخته

اره خیلی بده من که نمیرم
بالای چهارصد نفریم هماهنگ کردن خیلی سخته مگر اطلاعیه بزنن

نیروانا شنبه 28 اردیبهشت 1398 ساعت 02:21 ب.ظ http://life-career.blog.ir

برخورد اداره تون با حسابرسا تهشه دیگه

همچین میگن گوشتمون زیر دندونشونه آدم یاد بعضی از خانواده ها می افته که همه رقم باجی به دامادشون میدم میگن گوشتمون زیر دندونشه

تیلوتیلو شنبه 28 اردیبهشت 1398 ساعت 01:54 ب.ظ http://meslehichkass.blogsky.com

سلام مهربانو جان
راست میگی هیچ فکری پشت خیلی از کارها نیست
منم با بعضی رفتارهای افراطی مشکل دارم
هم اونایی که از اون ور بوم میفتن و خودشون را میزنن به ندانستن... و هم اینایی که از این ور بوم میفتن و همه چیز دان هستند

والا شرایط من که کلا میدونی
یه دفتر ... یه تیلو... روزه
نه خوردنی ای هست و نه فکر خوردنی...
ولی روزه خواران بسیاری به من سر میزنند و از من طلب آب و نوشیدنی میکنند و منم با کمال میل بهشون میدم

سلام تیلو جانم
دقیقا ، افراط افراطه و از هر طرف بد و ناپسند .
آرره عززیزم یه تیلوی ناز و روزه داریم که مثل سابق انرژی نداره و از دیوار راست بالا نمیره
خدا بهت سلامت و برکت بده که هوای مردمو داری

فندوقی شنبه 28 اردیبهشت 1398 ساعت 12:47 ب.ظ http://0riginal.blogfa.com

سلام مهربانو جانم. ما هم ناهار خوری داریم و تازه دو سالی هست که دره ناهارخوری رو باز میزارن. اینم یه خدماتی به معاونت پشتیبانی گفته و گفته همه شاکین و خانوما عذر شرعی دارن و ...
ولی باز هم یه سری رعایت نمیکنن و تو واحدا غذا داغ میکنن و بو را میندازن.
میدونی به نظر من یه سری رفتارهای افراطی هست که آدما رو از اعتقادات و دین زده میکنه.

سلام فندوقی نازنینم
چقدر عاالی که بالاخره یه نفر این پیشنهاد رو داده و عالی تر اینکه گوش شنوای منطقی هم بوده که پذیرفته .
این دیگه خیلی شرم آوره که با وجود امکانات باز هم رعایت نمیکنند .
دقیقا مشکل همینه که بعضی رفتارها باعث فراری شدن ادما از دین میشه .

شارمین شنبه 28 اردیبهشت 1398 ساعت 12:32 ب.ظ http://behappy.blog.ir

سلام عزیزم.

به نظر من تو شرایط فعلی منطقی اینه که برای کسایی که نمی تونن یا نمی خوان روزه بگیرن فضاهایی در نظر گرفته بشه که در عین حال که در دید عموم نیست، این افراد راحت و بدون مشکل بتونن ناهار و خوراکی شون رو بخورن.
اگه کسی نتونه روزه بگیره که دیگه نمیشه کاسه داغ تر از آش شد!
اگه کسی نخواد روزه بگیره، با جمع کردن امکانات مربوط به خورد و خوراک و تحت فشار گذاشتنش نه تنها ترغیب به روزه گرفتن نمیشه که بیشتر هم از روزه داری و ماه رمضون و روزه دارها بدش میاد.
و کسی که روزه نباشه (به هر دلیل) در نبود امکانات یا گرسنگی و تشنگی رو تحمل می کنه که ممکنه باعث آسیبش بشه یا به هر حال یه راهی پیدا می کنه که گاهی بدتر از آزاد بودن خورد و خوراکه!
اگه ما انتظار داریم مردم حرمت ماه رمضون رو نگه دارن و در ملا عام روزه خوری نکنن و اگه نمی خوایم کسی لج کنه و عمدا نیاد ناهارش رو وسط خیابون بخوره! باید احترام متقابلی بینمون باشه و شرایط مناسبی رو فراهم کنیم که هم حرمت ماه رمضون حفظ بشه و هم کسی اذیت نشه.
قطعا با جمع کردن امکانات مربوط به خورد و خوراک نه حرمتی حفظ میشه نه کسی به راه راست هدایت میشه

سلام شارمین نازنینم ..
حالا اگر این چند خطی که انقدر شفااف و زیبا نوشتی رو حااالیشون شد !!!
طاغاتت قبول باشه دختررررماااه

نینا شنبه 28 اردیبهشت 1398 ساعت 11:55 ق.ظ

سلام مهربانو جان.در اتاق عمل که محل کار من هست هم همه در اتاق استراحت پرسنل شبکار غذاشون را میخورن.کلا همه میدونن اون یکی روزه نیست ولی برای هم ادا در میارن و خوش نماز و خوش روزه به هم میگن.

سلام نینا جان .
متاسفم واااقعا که اینهمه ریا و دروغ وارد زندگی هامون شده .. تازه در مورد چیزی که باید بشدت صادق و شفاف باشیم

سمیرام شنبه 28 اردیبهشت 1398 ساعت 11:28 ق.ظ http://youneverknow.blogsky.com

مهربانو جوون دست رو دلمون نذار که خونِ از دست این تصمیمات بی سر و ته ...


شعبه ما فقط یک نفر روزه میگیره خداروشکر مدیرمون از هر لحاظ هم که بد باشه این یه مورد رو کاری باهامون نداره جای خاصی رو مشخص کرده برا چایی و احیانا خواستیم چیزی بخوریم میریم اونجا....

راستی "مرسی اه" آخر پستت منو یاد سیاوش معلم زبان تو اینستا انداخت کلی غر میزنه آخرش مینویسه "مرسی اه"

میدونم چی میگی سمیرا جون .
سیاوش رو نمی شناسم برم پیداش کنم حتما خیلی بامزه س

طیبه شنبه 28 اردیبهشت 1398 ساعت 11:26 ق.ظ http://almasezendegi.mihanblog.com/

سلام مهربانوی خیلی خیلی خوشگلم
باهات موافقم که معلوم نیست پشت این تصمیم ها چی خوابیده؟
البته ما تو شهرستان ها چون زودتر میریم خونه چیزی به اس ناهار و سالن غذاخوری نداریم
اما خیلی ها از آقایون هم روزه نیستند خب دیابت دارن یا ناراحتی قلبی یا مثل من بیماری های خاص دارند
من هم اتاقیم آقاست که همیشه روزه می گیره ولی یکسره به من میگه تو راحت باش و هر وقت خواستی آب یا هر چیزی بخور و بدون من دلم چیزی نمی خواد.من هم که دوبار تا ظهر سر ساعت های معین قرص دارم میرم آبخوری آب میارم و قرص هام رو می خورم.البته من نمی تونم چیزی بخورم و مشکل دارم همون صبح تو خونه شیرموز می خورم میام و اینجا فقط آب می خورم و خودم اصلا دوس ندارم چیزهای بودار و اشتها آور بخورم
البته ظهرها که نیکان از مدرسه میاد پیشم و غذاشو از مهد اداره گرم شده تحویل می گیرم چاره نیست بالاخره یه مقدار اشتهابرانگیز شاید باشه اما اون ساعت هم اتاقیم میره نمازخونه برای ادای فریضه ی نماز و وقتی برمی گرده دیگه نیکان تقریبا ناهارش رو خورده
اما هم اتاقیم قسمم میده که راحت باش و خودت هم بخور اما من نمی خورم و این کار رو دوس ندارم.من خب ساعت سه می رسم خونه و همون موقع می تونم همون سه چهارقاشقی که به خاطر بیماریم به زحمت می خورم رو بخورم دیگه،چه کاریه که تو اداره جلوی یه روزه دار بخورم
ایشالا خداوند روزه های همه ی روزه دارها رو قبول کنه

راستی مهربانوجان من هم دوستت دارم

سلام عززیز دلم
دقیقا من دلم به حال دیابتی ها کبابه
خدا پدرشو بیامرزه و طاعاتش مورد قبول باشه که مشخصه مومن واقعیه نه آدم پر اداااا.
عزززیزی شمااا خودتم میدونی

سیمین شنبه 28 اردیبهشت 1398 ساعت 10:04 ق.ظ

مهربانو جانم
من تو اتاقم با یه همکار آقا هستم که از قسمت های دیگه جداست (چون ما فنی هستیم ) و یک کمد و میز تلویزیون مانیتورینگ داریم که اتاقمون رو دو قسمت کرده و من وقتی روزه ندارم اون پشت می خورم و همکارم هم به روش نمیاره (خودش خیلی معتقده).
از طرفی اداره مون هم چایی رو به اشپز خونه زیرزمین منتقل کرده و همکارانی که روزه ندارن میرن اونجا می خورن هر چند خانم ها کمتر می رن ولی آقاییون راحتن.

جالبه .. تو اداره ی ما خانم ها راحت ترن .. حالا سیمین جون میدونی چرا خانم ها براشون سخته که برن اونجا؟ چون می ترسن آقایون در جریان پریود خانم ها قرار بگیرند .. این طبیعی ترین اتفاق تو زندگی خانم هاست و بنظرم اصلا چیزی نیست که قرار باشه پنهانش کنیم یا باعث خجالت باشه .

کیهان شنبه 28 اردیبهشت 1398 ساعت 09:46 ق.ظ http://mkihan.blogfa.com

والا این ماه رمضان شده زندگی با اعمال شاقه!!
بنظر می رسه بیشتر یه تظاهر ریاکارانه باشه تا چیز دیگری

آره خوب وقتی کسی روزه نیست و ادای روزه دارا رو در میاره صرفا تظاهر ریاکارانه میکنه

عسل شنبه 28 اردیبهشت 1398 ساعت 09:15 ق.ظ

سلام مهربانو جون تو محل کار ماهم همینطوره البته محل کار من دوتا ساختمان متفاوته یکیش ی اتاق مشترکه که باچند تا از همکارا هستیم و من تا ظهر واقعا غش میکنم ولی اون یکی محل اتاق مخصوص دارم و درو میبندم و میخورم اما درهر صورت تمهیدی اندیشیده نشده و این برای کسانی که نمیتونن روزه بگیرن مصیبتیه

سلام عزیزم . من قیافه ی بعضی از آقایون رو که میبینم و میدونم مثلا دیابت دارن و حالشون بده دلم آتیش می گیره . خیلی هم با هم ارتباط نداریم (فقط تو راهروها میبیمشون ) نمیتونم پیشنهادات بی شرمانه بدم و بگم بیاید قسمت ما .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد