دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

"پس از شانزده سال"

گاهی میان خلوت جمع 

یا در انزوای خویش

موسیقی نگاه تو را گوش میکنم

وز شوق این محال که دستم به دست توست

...من جای راه رفتن پرواز میکنم

*********** 

شانزه سال گذشت و من جای راه رفتن پرواز می کنم

به تاریخ بیست و یکم خردادماه نود و هشت 


 دیروز مرخصی بودم ، صبح با نفس به سمت فشم حرکت کردیم برای مامان و بابا توت فرنگی بردیم و مربا درست کردیم . بابا با نفس، پینگ پونگ بازی میکردن ، بابا که همیشه تو سفر های دریایی بزرگترین تفریحش ، تخته نرد و پینگ پونگ بازی کردن با افسرانش بود و  صد البته حرفه ای بازی می کرد .. دیروز  تو بازی کم آورد و به نفس نفس افتاده بود 

قهرمان مهربون زندگی من پیر مرد شده و من عاشقانه این پدر نازنین و بی نظیر رو ستایش میکنم 


همینطور که بازیشون رو نگاه می کردم و زیر آفتاب نارنجی خورشید برگ های توت فرنگی ها رو  جدا می کردم به بازی زندگی و چیدمان نقش آدم ها فکر می کردم 


شونزده سال پیش همچین روزی تصادف یکی از همکارانمون باعث شد نفس به خودش جرات بده و وسط اداره ای که برق هاش قطع شده   

 بود واز تاریکی  همدیگه رو به زحمت  می دیدیم ، شماره تلفن همراهشو بهم داد و همون باعث نزدیک تر شدن ما شد .


چند سال بعد دوستمون رو  بر اثر بیماری از دست دادیم اما همیشه بیست و یکم خرداد ، یادش میکنیم . کسی چه میدونه  چی در انتظارمونه   ، سرنوشت ما آدما و نقش هامون تو زندگی از ما قهرمان می سازه یا تا سالها باعث تاسف و سرافکندگی عده ای میشیم 


آرمین تو زندگی من آمد و رفت که البته به واسطه ی حضور بی نظیر مهردخت نازنینم رفتن آرمین هیچوقت صد در صد نبوده .. اما نفس به زندگی ما پاگذاشت ، دنیای سخت و سرد ما تغییر کرد و رفیق و یار هم شدیم و موندیم 

چه خوبه آدم های موثر و نیک هم باشیم ... سخته ولی ممکن

دوستتون دارم


نظرات 51 + ارسال نظر
الی چهارشنبه 22 خرداد 1398 ساعت 09:25 ق.ظ http://elhamsculptor.blogsky.com/

گاهی یه آدمی پا میزاره تو زندگیمون که هیچ جوری نمیره حتی اگر حضور فیزیکی نداشته باشه، بعضی از ادما واقعا مثل "نفس" می مونن حضورشون لازم لازمه و نبودشون مثل مرگ میمونه
چقدر عالی که شما و نفس همدیگه رو پیدا کردید . به زندگی هم رنگ دادین.
زندگیتون پر از عطر نفسهای هم
عشقتون مانا

ممنون الی عزیزم . آرزوم برای همه ی عزیزانم دیدن و داشتن نیمه های گمشده ی زندگیشون به وقت مناسبه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد