دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

"اجرای قطعه گل گلدون من توسط آرتین (در ادامه ی پست قبل) "

دیشب منزل بردیا و نسیم جون بودم . آرتین افتخار داد و چند قطعه برامون نواخت که از بین اون ها " گل گلدون من " رو انتخاب کردم و براتون منتشر می کنم .


به چشمای بسته و حال خوبش نگاه کنید .. تازه دور و برش پر بود معذب می شد حرکات آرتیستیک موقع نواختن زیاد داره 



نظرات 41 + ارسال نظر
مجید یکشنبه 23 تیر 1398 ساعت 12:26 ب.ظ

نظراتمو چرا تایید نمیکنی؟

اخه فکر میکنم اشتباهی کامنت تو پستای قدیمی میذاری یه بارم ازت پرسیدم جواب ندادی

مجید یکشنبه 23 تیر 1398 ساعت 08:31 ق.ظ

خدایا به حق این روز عید و عزیز به اندازه ی مهربانیت در کار دوستانم، برکت در وجودشان، سلامتی در زندگیشان، خوشبختی و در خانه شان آرامش قرار ده
سلام
[لبخند][گل]

سلام با وفاااا ..
ای جااان مرسی از این دعای قشنگت برای خودت هم بهترین باشه

مجید شنبه 22 تیر 1398 ساعت 02:42 ب.ظ

سلام
صبح را آغاز می کنیم با نام دوست
جنبش عالم همه با یاد اوست
آن خدایی که عشق را در ما نهاد
مهر و محبت هرچه زیبایی در اوست


مهربانو درساتو خوندی بیام خواستگاری؟

سلام .
روزت بخیر وفادار ..
فکر کنم تو دلت بدجور برای نفس تنگ شده ؟؟ تو رو خدا رو دربایستی نکن با من بگوووو

مجید چهارشنبه 19 تیر 1398 ساعت 08:17 ق.ظ

خدایا
سلام میکنم ، سلامی بی پایان و کامل به درگاه با لطف و عظمتت که سراسر رحمت است و بنده نوازی چرا که سلام نام دیگر توست
و این نام مبارک وعزیز
رابطه را دوست داشتنی و صمیمی می کند
و سلام بر شما دوست عزیز و گرامی

سلام با وفاااا .
خدا برات بهترینو بخواد

مجید دوشنبه 17 تیر 1398 ساعت 03:40 ب.ظ

سلام روزشما بخیر مهربانو جان

امروزت زیبا و بی نظیر، روزت بخیر و پر از شادی
امروزت پر از فرکانس های مثبت و زیبای زندگی[
روز و روزگارت بر وفق مراد ، زندگیت سبز،دلت شاد]
عمرت نیک،عاقبتت بخیر
خوبی خوشی
یادت باشه خاطرت خیلی عزیزه همیشه میام احوالپرسی

سلام مجید وفادار
همه ی ارزوهای خوب برای تو هم باشه . ممنونم همیشه لطف داری

مجید سه‌شنبه 11 تیر 1398 ساعت 08:53 ق.ظ

دیدن طلوع هر صبح یعنی فرصتی دوباره که خدا بهت هدیه داده توکل کن بر خودش و یک روز جدید رو آغاز کن
سلام مهربانو جان خوبی
صبح سه شنبه تون زیبا
امروزت پر از شادی وآرامش[لبخند][قلب]

خیلی ارادت داریم

سلام مجید مهربون و با وفا .. خدا برات بهترین ها رو بخواد ممنونتم دوست من

افشان جمعه 31 خرداد 1398 ساعت 02:01 ب.ظ

نادی پنج‌شنبه 30 خرداد 1398 ساعت 07:07 ب.ظ http://nanii.blogsky.com/1398/03

سلام نازنینم
لذت بردممممممم..موفق باشد

سلام به روی گلت
ممنون عزیز نازنینم

ما و تربچه مون پنج‌شنبه 30 خرداد 1398 ساعت 03:05 ب.ظ http://torobchenoghli.blogfa.com

به به
خیلی عااالی بود
آفرین گل پسر
موفق باشی

مررسی عزیز دلم . تربچه جونت رو برام ببوس

نلی پنج‌شنبه 30 خرداد 1398 ساعت 02:36 ب.ظ

مهربانو جان بارها پیش اومده همسایه پایینی ما اومده در همسایه روبه رویی رو کوبیده که بچت تو خونه که میدوئه ما پایین اذیت میشیم البته میدونم اونم حق داره اما بار سوم که درشونو کوبید من وقتی خودمو گذاشتم جای مادرش تپش قلب گرفتم و گریم گرفت که آخه واقعا اون مادر باید چطور بچشو مهار کنه می دونم پارک و مهدو ...میشه بچه رو گذاشت اما به هرحال بازم پیش میاد و خیلیا درک نمیکنن ... حالا این یه نمونه کوچیک بود که تا این حد برای من سخت بود از نظرت من زیادی حساسم؟ یا این دغدغه ها تو این تصمیم مهم واقعا تاثیر گذارن

عزیزم آدمی که از حد اقال درک و فهم برخوردار نیست همه جا پیدا میشه و به هر حال مشکل از اونه و باید خودش رو درست کنه نه اینکه ما بخاطر مشکلات اون خودمون رو تغییر بدیم .
آدما باید شرایط همو درک کنن و باعث ازار هم نشن وگرنه کسی که مردم ازاره همیشه یه بهانه پیدا می کنه .
تو کامنت قبل نوشتم که در چه صورت حساسیتت زیاده . اگر واقعا موضوع همین مسائله بله حساسیتت زیاده ولی موارد دیگه که اشاره کردی بنظرم مهمه.

نلی پنج‌شنبه 30 خرداد 1398 ساعت 02:20 ب.ظ

مرسی مهربانو جون پاسختو چندبار خوندم ممنونم وقت گذاشتی برام نوشتی وقتی ازت سوال میکردم اشکام بند نمیومد...راستش من از بچه دار شدن میترسم ... ازبنکه مادر خوبی نباشم... یا به خاطر فداکاریایی که مادری می خواد و من می ترسم ازون همه مسئولیت ... از این کشور میترسم... بیشتر از شرایط کشورمون ...شاید بهم بخندین اما حتی تصور اینکه بچه ۳سالم تو خونه بدوئه و چون خونه اپارتمانه همسایه درمو بزنه و اعتراض کنه دلهره میگیرم چون تو همسایه ها این مشکلو میبینم...بچه که بودم مادرم کارمند بود و من واقعا موقع جدایی از مادرم عذاب میکشیدم و الان خودم کارمندم و تصور رنج بچه ام عذابم میده و به خاطر شرایط اقتصادی و زحماتی که کشیدم و حتی رفاه بهتر همون بچه نمیتونم به خاطرش کارمو بذارم کنار همش میگم این که بچه آزاریه...به چه قیمتی باید بچه دار بشیم؟ هم اون رنج میکشه هم ما؟ ولی مادرم میگه نه اینا طبیعیه تو بزرگش میکنی ...من الان ۲۸ سالمه گاهی میگم بی خیال این ماجرا رو میذارم برای ۳۵ سالگی و همون موقع بهش فکر میکنم اما اطرافیان درگیرم میکنن ...

قربونت عزیز دلم خواهش می کنم . یه توصیه ای که بهت دارم اینه که اصلا و ابدا حرف اطرافیان در مورد این موضوع برات مهم نباشه .. تنها کسی که نظرش اهمیت داره همسرته .
با هم صحبت کنید و با توجه به دلایل منطقی هر دوتا تون ، تصمیم نهایی رو بگیرید . ضمن اینکه مواظب باش دچار وسواس فکری نشی . با وجودی که من با شرایط فعلی کشورمون از هر نظر (حتی مسائل آب و هوایی) و در کنارش شرایط جمعیت دنیا (به دلیل کاهش مواد غذایی و...) مخالف فرزند آوری هستم و بیشتر به سرپرستی کردن کودکان بی پناه متمایلم ولی اینم می گم که موضوعاتی مثل شیطونی کردن عادی بچه ها تو آپارتمان و نظیر این کمی به وسواس شبیهه . مواظب باش اگر خدای نکرده این مسائل خیلی برات پررنگه قبل از هر تصمیمی برای بچه دار شدن اول با کمک یه مشاور خوب ، برای خودت حلش کن ولی شکلات دیگه مثل شاغل بودن مادر ، نداشتن شرایط اقتصادی نسبتا" مطلوب و .. واقعا مهمه و باید بهش بها داد .
میبوسمت عزیزم

نیروانا چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت 10:29 ب.ظ http://lifr-career.blog.ir

ایول به آرتیست خوش تیپمون
یاشاااااا

نلی چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت 06:20 ب.ظ

مهربانو جون خیلی دلم گرفته... از نظرت اگه آدم بچه نداشته باشه ممکنه یه روزی پشیمون بشه؟آیا لازمه حتما همه بچه دار بشن؟ میشه صادقانه بهم بگی نظرت دراین مورد چیه...مرسی

عزززیز دلم چرا دلت گرفته ؟
نلی جون اگه منو خوب بشناسی میدونی که خیلی با بچه دار شدن موافق نیستم . نظر غریبه رو بخون در پاسخ به نظر من به زهرا که نوشتم در این شرایط بچه دار شدن عین کودک آزاریه نوشته . (مربوط به پست قبل)
نمیدونم ممکنه ادم بعدها پشیمون بشه از تصمیمش یا نه . چون زندگی هر لحظه در حال تغییره و گاهی ممکنه شرایط جوری عوض بشه که ادم از تصمیمات قبلی پشیمون بشه .
من در این مورد چندین بار نوشتم یکیش که مربوط به چند سال قبله در مورد آزمایش قبل از ازدواج در مورد اینکه آیا دختر و پسری که نامزد هم هستند قدرت باروری دارند یا خیر و اگر بله آیا بچه سالم خواهد بود یا خیر
نوشته بودم که وقتی دو نفر همدیگه رو دوست دارند و برای ادامه ی زندگی همدیگه رو بعنوان شریک و همسر انتخاب کردن این ازمایشات خیلی خیلی بی معنیه . مثلا فرض کن الان بیان بگن شما نمی تونید با هم بچه دار بشید . خووب تکلیف این رابطه چیه؟ باید خداحافظی کرد؟؟
بچه دار شدن یه امر ثانویه در ازدواجه . مهم اینه که ادم تو این دنیای به این بزرگی احساس می کنه جفتشو پیدا کرده و این خیییلی اتفاق مهمیه و اگر هم که اشتباه کردن و جفت هم نیستن پس اصلا نباید بچه دار بشن .
بنابراین حتی زوج هایی که نسبت به انتخابشون مطمئن هستند باید بذارن مدتی(چند سال) از ازدواجشون بگذره بعد که به انتخابشون کاملا اعتماد پیدا کردن (میدونید که گاهی در طول زندگی ادم میفهمه اشتباه کرده ) بعد بگن خووب بسم لله حالا میخوایم درمورد بچه دارشدن صحبت کنیم .. اصلا می خوایم یا نمی خوایم .. بچه دار میشیم یا نمیشیم .
باور کن سر سوزنی بخاطر اینکه تو رو خوشحال کنم نمیگم که بچه دار شدن مهم نیست . البته نمیدونم چرا این سوال رو می پرسی. این نظر شخصی من هست و احتمالا برای خیلی ها اصلا مطلوب و پذیرفته نیست .

Amir چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت 06:19 ب.ظ http://mehrekhaterat.blogsky.com

عالی - خدا حفظش کنه

ممنونم

آوا چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت 06:06 ب.ظ

سلام گلم

ماشالله...خیلی قشنگ مینوازه...موفق و سلامت باشه همیشه برادر زاده نازنینت....

سلام آوای عزیزم .
ممنونم دوست گلم

Reyhane R چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت 05:18 ب.ظ

ای جان.
ماشاءالله
خدا حفظش کنه واسه پدرو مادرش...

عزیزمی ریحانه جون . ممنونتم

ساغر چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت 03:46 ب.ظ

سلام.جقدر زیبا و گوش نواز.افرین به خانواده خوبتون که پر پرواز میسازید برای بجه ها.هم خودتون که دخترخانمتون رو کلاس زبان فرستادید هم برادرزاده گرامی که کلاس موسیقی رو ادامه میدن.عزیزم آرتین جان همسن خواهرزاده منه به نام ایلیا.چقدر این بچه ها باهوشن و باید بهشون پر و بال داد تا برا خودشون ایندشون رو بسازن.خدا پشت و پناه این اقا پسر زیبا باشه.خدا حفظش کنه.

سلام ساغر جانم
خدا ایلیای عزیز رو نگهدار باشه . بله وااقعا بچه ها رو باید دریابیم تا ایران بهتری داشته باشیم و بتونیم برای اینکه در دنیا دیده بشیم حرفی برای گفتن داشته باشیم .
ممنونم ساغر عزیزم لطف داری

سوده چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت 11:30 ق.ظ

خدانگهدارش باشه مهربانو جان.عاشق اهنگهای بی کلام هستم کلی انرژی میدن به ادم ،حتما بهش بگین خیلی گوش نواز بود

ممنونم سوده جان . حتما بهش می گم و حتما خیلی خیلی خوشحال میشه

سیمین چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت 09:58 ق.ظ

ای جانم چه کیفی هم می کنه این گل پسرمون
عالی بود عالی آفرین
مهربانو جانم به نظرت از چه سنی می تونن پیانو یاد بگیرن چون ارتین من بر خلاف آریام عاشق پیانو ه ولی من حس می کنم 6:30 سال که هنوز جمع و تفریق یاد نگرفته زوده و دارم تنبک می برمش (البته نوت ها رو بلده چون بلز و رفته) .درست میگم یا اشتباه می کنم؟

آره واقعا سیمین جون خیلی حال خوبی داره
عزیزم ارتین هم چند سال اول ارف (بلز و فلوت)کار کرد و تو این مدت نت خونی رو کامل یاد گرفت از 6 سالگی سازش رو انتخاب کرد و الان تقریبا4 ساله که پیانو می زنه . میخوام بگم همونطور که خودت اشاره کردی اصلا سواد داشتن به نت خونی ربطی نداره و سیستم اموزش کودکان با بزرگسالان متفاوته . و به همون ترتیب ریاضی ندونستن هم کاری به درس های موسیقی نداره
ببوس هر دوتاشونو عزیزم

کیهان چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت 08:18 ق.ظ http://mkihan.blogfa.com

درود بر مهری عزیز
خیر مهری جان من دریانورد نیستم اما چندین دوست کپتن دارم که بار ها با آنها همسفر بودم و سختی کار و اضطراب و سخت کوشی و نحوه مدیریت یک کشتی بزرگ و مسولیت جان همکاران و اموال مردم و خود کشتی و .....
ضمنن همانطور که می دانی کارم طراحی و ساخت و و نظارت سازه های دریایی و سکو های دریایی ست
مرسی مهری عزیز برای همه چی

درود کیهان جان .
برای همینه انقدر قشنگ سختی های زندگی دریاییی رو لمس می کنی . خدا پشتیبان و حافظ همه شون باشه .
نه نمیدونستم واقعا دوست عزیزم . خدا قوووت
مرسی که همراهی

سحرجدید چهارشنبه 29 خرداد 1398 ساعت 12:47 ق.ظ http://www.kamandmaman.com

عالی ...عالی ...عالی ...
خدا برای پدرو مادرش نگهش داره ....شاهد موفقیت های پی در پی پسر گل باشیم ان‌شاالله....

ممنون سحر جانم خدا گل دخترات رو نگهدارباشه و عاقبت بخیری شون رو ببینی عزیزم

طیبه سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 11:45 ب.ظ http://almasezendegi.mihanblog.com

قربون قد و بالاش
چه ذوقی کردم من
هزاران ماشاالله و لا حول و لا قوه الله بالله العلی العظیم
دارم تو آرتین نیکانم رو آرزو می کنم
خدا نگهدار گل پسرتون باشه.نامبروانه ها

خدا نکنه طیبه جانم . نیکان عزیزمون الهی سلامت و سعادتمند باشه که با وجود مامان عااشق و نازنینی مثل تو حتما میییشه

سمیرا سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 11:07 ب.ظ http://samisami64.blogfa.com

جیگرشو برم من الهیماشالا هزار ماشالااااا

بسیار بسیار لذت بردم

این گل پسر چه اینده ی درخشانی پیش رو داره

عمه خانم ناز اسفند یادتون نره

ای جااان مررسی عزیز دلم . آی به چشششم
امیدوارم عاقبت بخیر بشه

مرجان سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 10:10 ب.ظ

زنده باد. عالی بود. واقعا عالی بود. خوش ژست و حرفه ای. خدا حفظش کنه.

ممنونم مرجان جون . خدا عزیزانت رو نگهداره

خان دایی سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 08:13 ب.ظ http://www.khan-dayiii.blogfa.com

سلام دایی

ایشالاه بزرگ بشه کنسرت بزاره

سلام خان دایی ... مرررسی ایشااااااللا

آبی سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 03:26 ب.ظ

سلام عزیزم
آرتین عزیز ماشاالله بسیار مسلط و با حس خوب این قطعه رو به زیبایی اجرا کرد آرزو بهترینها و موفقیت براش دارم مهربانو جان هر چی هست علاقه و عشقه تا نباشه کلاس و مربی نمیتونه کاری انجام بده آرتین عزیز علاقه منده و کاملا واضح ست که با عشق ادامه بده موفق تر از همیشه خواهد شد.
منم پیانو رو خیلی دوست دارم و از سنین نوجوانی قطعه هایی رو اجرا میکردم اکثرا قطعه های داریوش بود با عشق تمام می نواختم و بهترین خاطراتم هستند الان کمتر شده اما در دورهمی ها گاهی پیش میاد که با پیانو قطعه ای اجرا کنم.
مهربانو جان این پسر خوب عمه ای مثل شما داره و تشویقش میکنه خیلی خوش به حالشه ایشالا حال دلش همیشه خوب باشه شما هم با دیدن موفیتهاش افتخار کنید عمه دوست داشتنی و ناب آرتین عزیز

سلام آبی جان
ممنون عزیزم ، چه تفاهمی داریم من و شما .. چون منم 15 ساله م بود که به خانه آفتاب برای یادگیری پیانو می رفتم و دقیقا عشقم این بود که بتونم قطعه هایی از داریوش رو یادبگیرم
ان شالله همینطور باشه . عزیز منی آبی جان بابت همه ی محبتی که داری ممنونم

سینا سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 02:50 ب.ظ

آفرین به این پسر هنرمند. خدا حفظش کنه

آمیین . ممنونم سینا جان

نسرین سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 01:28 ب.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

خدای من! عالی بود.
بنظرم خیلی مسلط تر از اون روزی که برای من میزد می نوازه.
از طرفم ببوسش و بهش تبریک بگو.
عالی بود بازم از این کارا بکن مهربانو جون

دخترک زرد پوش خواهر بزرگمه که رنگ نارنجی رو دوست داره دریا دلم

ممنون نسرین جون
خیلی کارش عالی شده کلاسش رو عوض کردن و مربیش خیلی جدی تره .
عزیز دلمی. خدا نگهش داره نسرین جون . حس کردم یا باید کودک درونت باشه یا یه خواهر

عسل سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 01:24 ب.ظ

واای عالی بود مهربانو جونم حرکاتش عین حرفه ای ها
موفق باشه انشاله

الهی آمین ممنونم عسل جون . اوووه یه فیلم باباش یواشکی ازش گرفته خودش نمی دونسته .. تو حاال خودشه یه کارایی می کنه

شارمین سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 12:59 ب.ظ http://behappy.blog.ir

عزیزم

فندوقی سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 12:50 ب.ظ

وای عاشقشم.
اصلا صدای پیانو و ارگ منو به یه دنیای دیگه میبره. عالی میزنه. انشالله یه روزی تبلیغ کنسرتشو برامون بزاری

ان شالله عزیزم . والا اینشم به عمه ش رفته .. یادش بخیر با چه عشقی دنبال کلاس پیانو بودم و چه مسیر طولانی میرفتم تا برسم به هنرستان افتاب .

رهآ سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 12:44 ب.ظ http://rahayei.blogsky.com

واااای
چقدددر عالی
چه عشقی میکنن پدر و مادرش.
الهی موفقیت و خوشبختی و عاقبت بخیری ش ببینن.

مررسی عزیز دلم الهی آمییین

سمیرام سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 12:04 ب.ظ http://youneverknow.blogsky.com

یادم رفت بگم:
با آرزوی موفقیت های بیشتر

مرررسی عزیز من

سمیرام سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 12:04 ب.ظ http://youneverknow.blogsky.com

ای جانمممم چه حسی هم میگیره موقع نواختن

عالی بود عالییی

سر کارم هندزفری تو گوشام بود داشتم باهاش همخوانی میکردم :
گل گلدون من
ماه ایوون من
....
یهو دیدم همکار بغل دستیم چپ چپ نگام میکنه


عزززیزم

راتا سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 11:41 ق.ظ http://dokhtarikhakestari.blogfa.com

ای جانه دلم خدا حفظش کنه،چقدر قشنگ و عالی بود ممنون که با ما به اشتراک گذاشتینش
انشالله بهترین فرصت ها و پیشرفت ها واسه این اقا ارتین گل اتفاق بیفته و موفقیتاشو جشن بگیرید مهربانوی عزیزم[قلب] [بوس]

ممنون راتا جانم که با محبت نگاه کردی . ان اشلله

سمیرا سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 11:38 ق.ظ

ای جانم
ایشالا تو ارکستر سمفونیک بنوازی عزیزم

الهی آمییین . مرسی سمیرا جونم

تیلوتیلو سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 11:17 ق.ظ http://meslehichkass.blogsky.com

ای جانم
هزارآفرین بر این پسرکوچولوی دوست داشتنی و پدر و مادری که اینطوری به علایق بچشون بها دادند و اینهمه براش زحمت کشیدند... و زیباتر از اون عمه ای هست که ما را مهمون این قطعه زیبا میکنه
واقعا حسش ستودنیه...

قربونت عزیز دلم ممنونتم

نوشین سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 11:01 ق.ظ

ای جانم چقدر قشنگ. منم این ترانه رو دوست دارم .

الهی همیشه خوب و سلامت و موفق باشه

ممنون عزیز دلم ..آمین

الی سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 10:44 ق.ظ http://elhamsculptor.blogsky.com/

ای جاااااان
ژست پیانیست یش
واااای چقدر خوشمزست
امیدوارم در آینده رهبر یه ارکستر سمفونی بزرگ شه بهش میاد


الهی آمین .. خدا فرزندان این سرزمین غمگین رو عاقبت بخیر کنه

لیدا سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 10:22 ق.ظ

چه حال خوبی بهم دست داد با شنیدنش.سعادتمند بشه الهی

ممنون لیدای عزیز . الهی آمین

کیهان سه‌شنبه 28 خرداد 1398 ساعت 09:43 ق.ظ http://mkihan.blogfa.com

بسیار عالی و زیبا و آرزو ی موفقیت های بیشتر برای آرتین عزیز
امیر تیرداد ما هم این قطعه را بسیار زیبا می نوازد.اما می دونم چرا دلش نمی خواد ازش فیلم بگیرم!!!

ممنون کیهان جان .
ای جااانم اسم قشنگش رو . متولد تیر هم هست؟؟
ببوسش از قول من ، قربون انگشتای هنرمندشون .
باورت میشه دیشب که ازش فیلم می گرفتم راحت نبود ولی خودش تند تند از خودش فیلم می گیره .. نمیدونم شاید چون گفتم برای دوستام می گیرم می خواست خیلی خوب باشه و معذب بود
رقص مردگان رو هم خیلی دوست دارم ولی هول شده بود تعداد اشتباهاتش زیاد شده بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد