دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

"برگشتم دوباره ، کنج همین خونه ی ساده و صمیمی"

سلام عزیزای دلم . از سفر برگشتم و امروز اومدم اداره . 


با اینهمه برنامه های موبایلی نظیر تلگرام ، واتس اپ ، اینستاگرام و ... من دلم ضعععف میره برای همین خونه ی ساده و صمیمیم . 

دلم براتون تنگ شده ،  میز اداره م رو می بینم و فعلا در مرحله ی" عجب غلطی کردم" به سر میبرم . بس که کااار داریم . انگار من نبودم پرونده داریم در حد دو سه تا کشتی غرق شده 


کارا سبک شه میام براتون از سفر مینویسم و کامنت ها رو به مرور جواب میدم . 


دوستتوووون دارم 


فعلا این عکس رو از دختر تنبل خوشخواب من داشته باشید تا بگم برای سفر چکار کردیم دارسی خانوم رو 

نظرات 17 + ارسال نظر
نیلوفر طلایی دوشنبه 28 مرداد 1398 ساعت 03:01 ب.ظ

خاله به قربونت بشه مگه اصلا میشه تو رو خورد جیگر منحتی بخوام بوست کنم هم باید خیلی اروم باشه دارسی گوگولی


خدا نکنه خاله جون .. الان من دیگه لوووس شدم

نیلوفر طلایی یکشنبه 27 مرداد 1398 ساعت 02:38 ق.ظ

ای جونم چطوری خوابیده واسه ی منجیگرشو خام خام..صبحونه ناهار شام

منو نخور خاله جون گناه دارماااا

سیما پنج‌شنبه 24 مرداد 1398 ساعت 10:43 ب.ظ

سلام مهربانو جانم.
خداروشکر که خوش گذشته.من عاشق سفرهای یک هویی هستم.
دارسی هم عجب مامانی پیدا کرده.ماهههه.

سلام سیمای عزیزم
خیلی خوبه پایه باشیم بزنیم به جاده
قربون محبتت عزیزم

ونوس چهارشنبه 23 مرداد 1398 ساعت 07:36 ب.ظ

نه اونجام هفته پیش بهش گفتم خودش برنامه سفر داشت
اره هاسکی حیوون که باید تو سردسیر باشه تو شرجی شمال بزرگ شده

آره طفلکی .. ببین ما چه هااا که نمیکنیم

نوشین چهارشنبه 23 مرداد 1398 ساعت 11:29 ق.ظ http://nooshnameh.blogfa.com

خاله مهربانو جون ما عقیم شدیم و کبریت بیخطریم برای دارسی جون.
تجربه ثابت کرده هر پیشولکی که مهمون ما شده بیشتر زور گفته به صاحبخونه


آهااا .. راست میگی یادم نبود .. پس خیالم راحت باشه مثل برادر مهربونند برای دخترمون ؟؟
البته دختر ما که عقیم نشده اومدیم و بند کرد به پسرای شما .. بعد با احساسات بچه م چکار کنم

khatoon چهارشنبه 23 مرداد 1398 ساعت 09:14 ق.ظ

همیشه به سفر


مرسی خاتون جونم همچنین

غریبه چهارشنبه 23 مرداد 1398 ساعت 08:48 ق.ظ

سلام
امیدوارم که سفری خوب و خوش بوده باشد
رضا خان در بدو ایجاد حکومت پهلوی می گفت می خواهم حکومتی تشکیل دهم که اگر شاه هم نباشد کشور اتوماتیک بچرخد
نود سال از این حرف می گذرد و هنوز هم چرخ مملکت درست نمی چرخد
آخه دلیل ندارد شما سه روز مسافرت بروید و به اندازه سه کشتی غرق شده کار روی میزتان تلمبار شده باشد

سلام
ممنونم خیلی خوب بود .
کاااش حرفش عملی میشد وااقعا
البته زیاد بودن کار های ما یه دلایل خاصی داره که بی ارتباط به خانم فردوسی فقید و عملکردهای اشتباه اون نیست

لبخند ماه سه‌شنبه 22 مرداد 1398 ساعت 09:22 ب.ظ http://Www.labkhandemoon.blog.ir

رسیدن بخیر

واای که چقدر دوست داشتنیه این دارسی

مررسی عزیز دلم .
شما لطف داری خاله جون

ونوس سه‌شنبه 22 مرداد 1398 ساعت 06:05 ب.ظ

مرررررسی مهربانو جونم که بی نوبت جوابمو دادی
چه کار خوبی کردی دارسی رو بردی و خیال خودتون هم راحت بوده
من میخوام برم خونه خواهرم. خودشون سگ دارن ولی خب هاسکی هست و تو حیاط. خونه ش کوچیکه و فکر کنم شوهرش از گربه بدش میاد. خیلی خجالت میکشم ببرمش اونجااا
از مشهد تا رشت هم کلی راهه. یعنی یک روز تمام.
فعلا یلدا به یکی از دخترای همسایه که قبولش دارم گفته کلید میدم روزی دوبار براش غذا بزار
اونم قبول کرده
نمیدونم چی میشه ولی خب نگرانم و اعصابم خورده که دختره برای من کار درست کرد
راحت داشتیم زندگیمونو میکردیماااا
بازم اگه همسایه قبول نکنه نهایت باید به خواهرم بگم اجازه داریم پیشی رو بیاریم یا نه.
اگه بگه نه که دیگه....
چقدر سخته این دردسرها و نگرانی ها

قربونت عزیز دلم
آخی هاسکی ناااز و گوگووولی .. طفلکی چطوری با این اب و هوای متفاوت سر می کنه

آره اگه بدش میاد که خیلی ناجووره
می فهمم چی میگی
امیدوارم موضوع به بهترین شکل بخیر بگذره
راستی همونجا که ازش اومده نمیشه یه چند روزی مهمونشون بشه؟

pony سه‌شنبه 22 مرداد 1398 ساعت 05:39 ب.ظ

به به چه دختری

خواب تنها لذتیه که بین همه مشترکه

خوش آمدید

مررسی عموو جون ازم تعریف کردین
ممنونم پونی جان

کیهان سه‌شنبه 22 مرداد 1398 ساعت 02:31 ب.ظ http://mkihan.blogfa.com

برایت بهترین سفر ها را در آینده آرزو می کنم و امیدوارم که بتوانی به هر کجای جهان که دلت بخواد سفر کنی .
همچنین با آرزوی سلامتی و به روزی برای شما و عزیزان عزیز ات

وااای کیهان جان این ارزویی که برام کردی یکی از ارزوهای بزرگمه

ممنون دوست من همچنین

سیدحمیدرضا باب الحوائجی سه‌شنبه 22 مرداد 1398 ساعت 02:22 ب.ظ http://www.khodrofanni.blogsky.com

آخی عزیزززززززم

عمو فدات بشه الهی خوشگل گربه

خدا نکنه عمو جووون مرررسی انقدر مهربونید

زری سه‌شنبه 22 مرداد 1398 ساعت 02:01 ب.ظ

نوشین سه‌شنبه 22 مرداد 1398 ساعت 01:27 ب.ظ http://nooshnameh.blogfa.com

به به رسیدن بخیر مهربانو جان.مطمئنم کلی خوش گذشته. از بابت دارسی جونم که خیالتون راحت بوده.
قربون اون ریخت خوابیدنش
همسرم میگفت میزاشتنش پیش ما خب

قربونت برم نوشین جانم . خیلی خیلی سلام منو به مهربان همسر برسون . راستش خیلی دلمون براش تنگ میشد
درضمن شما دوتا پسر داری خواااهر ، دختر داریه و هزار تا مکافااات

ونوس سه‌شنبه 22 مرداد 1398 ساعت 12:45 ب.ظ

سلامممم عزیزم
سفرا بی خطر
انشالا که خوش گذشته
وای زود بگو چکارش کردی
منم این هفته چندروزی میخوام برم ولی نمیدونیم پیشی دخمرو کجا بزاریمممم
چندنفر از خداشونه بدیم دستشون ولی چون دختربچه کوچیک دارن دلم نمیاد بدم اذیتش کنن یا لهش کنن
اونایی هم که اعتماد دارم قبول نکردن ینی طفلکیا خب بدشون میاد

سلام ونوسی جانم .
میام برات خصوصی مینویسم عزیزم .

تیلوتیلو سه‌شنبه 22 مرداد 1398 ساعت 10:57 ق.ظ http://meslehichkass.blogsky.com

سلام مهربانوی جان
امیدوارم که خوش گذشته باشه و همیشه حال دلت خوب باشه
فکر کردم من چند روز نبودم اینهمه کار انبار شده... نگو اونجا هم همینطوریه

سلام عزیز من .
عه تو هم نبودی ؟ ای جاان حتما مسافرای نازنینت از راه رسیدن . قربونت برم میام میخونمت

طیبه سه‌شنبه 22 مرداد 1398 ساعت 10:37 ق.ظ http://almasezendegi.mihanblog.com/

رسیدن به خیر
منتظریم بنویسی

فدااات تی تی جونم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد