دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

"امنیت اخلاقی"

-سلام مهربانو 

-سلام نفسی،  چطوری؟ 

-حالم گرفته س 

-عه چرا، خدا نکنه.

-تو ماشینم کشف حجاب کردم باید برم پلیس امنیت اخلاقی.

-وااا. یعنی چی؟

-چه میدونم، یه اس ام اس اومده که 


 بیجا می کنی ، صد دفعه نگفتم موهاتو به نامحرم نشون نده قاطی میکنم؟؟

- خاعک برسرم، غلط کردم، شیطون گولم زد . 

- حالا واقعا میخوای بری ؟

-آرره پ چی .. میرم ببینم این فلان فلان شده ها چرا برای من این اس ام اسو فرستادن . ثابت کنن که من چه کشف حجابی داشتم . 

-ول کن بابااا ... اهمیت نده. از این چیزا زیاد می زنن. 

-راستی برای تو تاحالا نیومده؟ 

-نه، مگه من مثل تو بی بند و بارم  گذشته از شوخی برای مینا و خیلی از دوستام رفته ولی هنوز این صابونشون به تن من نخورده. 

-من میرم اعتراض کنم . نمیدونم بر چه اساسی این  کارو کردن . 


نوشته ی بالا مکالمات بین من و نفس بود . 


نفس به" پلیس امنیت اخلاقی"  مراجعه کرد با توپ پر هم مراجعه کرد تا درس عبرتی بهشون بده و بگه حواستون رو جمع کنید چه اس ام اسی رو برای چه کسی می فرستید و بجای اینکه اونجا اعتراض کنه، رفت گفت غلللط کردم، شما حق دارید من اشتباه کردم حجابم رو تو خودروم کشف کردم و تعهد میدم دیگه تکرار نکنم . فقط تمومش کنید

می گفت عین تصاویری که از روز قیامت تو ذهنمون ساختن وزرا مملو از جمعیت بود. زن و مرد عین ساردین تو قوطی کنسرو  به هم چسبیده بودند و از سرو کول هم بالا می رفتند. نه بهت میگن که بر چه اساسی اس ام اس رو دادن، نه هیچ جای اعتراضی داری .

 اونجا هزار بار مردم و زنده شدم ، خسته شده بودم و نفس کم آورده بودم .. یک روز کامل از صبح تا عصر وقتم رو گذاشتم . تعهد دادم و کلاس آموزشی شرکت کردم . 


نمی تونم به زبون تعریف کنم که به چه چیزهایی فکر کردم . به اون ده سال اسارت ، به هوایی که داریم توش نفس می کشیم به چیزهایی که باهاش تو این مملکت درگیریم . به دختر و پسرامون، به زن و مرد و پیر  جوون این مملکت. به کرونا ویروسی که جهانی شده و همه جا با بهترین امکانات دارن کنترل و پیشگیری میکنند . به این جمعیتی که به بهانه ی عدم رعایت اخلاق به این مکان اومدن و الان با نهایت بی اخللاقی تو هم می لولند و نه انسانیت راضیه نه شرع و نه بهداشت . ... مهربانو چی بگم؟ 

نباید اینطوری می شد.. دلم گرفته .. حق ما این نبود . 

نظرات 19 + ارسال نظر
کیهان یکشنبه 11 اسفند 1398 ساعت 10:58 ق.ظ http://mkihan.blogfa.com

همه چی روبراهه مهری جان؟
نگرانتان شدم

ممنون کیهان عزیز آره خدا رو شکر البته مامان بیمارستان بستری هستن از چهارشنبه حالا میام مینویسم ماجراش رو ولی الان همه چیز خوبه امیدوارنم امروز مرخص بشن . مرسی که اینهمه مهربونی

زری یکشنبه 11 اسفند 1398 ساعت 12:50 ق.ظ http://maneveshteh.blog.ir

واقعا نمیدونم چکار میشه کرد؟ اما وقتی همسر شما یک روز کاری اش را میره وزرا و تمام دستورات اونا را مو به مو اجرا میکنه پس ماها و بقیه با سن کمتر و ... هم حتماباید همین کار را بکنیم و هیچ راه اعتراض و امیدی به تغییر نیست؟

زری جان یا داری تو ایران زندگی میکنی یا خارج از ایران به هر حال حتما در جریان اعتراض و پیامدهای بعدیش هستی . البته یه عده تصمیم گرفتن کلا به این موضوع بی تفاوت باشن و مراجعه نکنندولی سربزنگاه ماشین هاشون توقیف و به پارکینگ برده شده و جریمه های سنگین پرداخت کردن . کامنتای خصوصیم رو می خوندم سرم سوت کشید از مشکلاتی که دوستان با عدم مراجعه براشون پیش آمده . خلاصه که گیر افتادیم زری جان.

سمیرا پنج‌شنبه 8 اسفند 1398 ساعت 03:18 ب.ظ http://Samisami64.blogfa.com

اصن گیریم که:

سرنشین بدحجاب هم تو ماشین بوده ...آخه

چرا باید گیر بدن به این مسئله و طرف رو
از کار و زندگی
بندازن و بکشونن اونجا و تازه طلبکارم باشن

از ادم...
میدونی مهربانو جونم:
من موندم فقط چرا همه چیی رو به بی حجاب وصلش میکنه و هی میخوان به یه

طریقی بگن حجاب همه چیزه
مردشور ببرتشون

انشالا خودت و اقا نفس گرامی سالم باشین همیییشه و هی برید تیاتر ببینید و بیای

برا ما تعریف کنی و ما هم حظشووو ببریم

میبوسم روی ماه خودت و گل دخترتو

مرررسی عززیزم به نکته ی خوبی اشاره کردی و اونم اینه که چرا همه چی به حجاب وصله ؟؟ برای اینکه سهل ترین و پر ترافیک ترین چیزیه که میشه مردم رو سرکارگذاشت و ازش پول در آورد . ممنونم از مهربون تو و مهربان همسر هم سلامت باشید

نگین چهارشنبه 7 اسفند 1398 ساعت 06:58 ب.ظ

این خاطره هم فکر کنم مرتبط باشه با پستت
با اجازه مینویسمش باشد که عبرت گردد برای سایرین


یه ماشین داشتیم وقتی همسرم رفت خلافی بگیره که بفروشیمش دیدیم یه تاریخی جریمه شدیم که فقط ده روز بود دخترمو دنیا آورده بودم!!!! بهمن 1370 ... اونم کجا؟ ساوه!!! خلافمون چی بود؟ عبور از چراغ قرمز!!!! حالا این در حالیه که بهمن ماه اون سال چنان برف و بورانی به شیراز حاکم بود که بزرگترا میگفتن این سرما و کولاک در پنجاه سال اخیر بی سابقه بوده .. بعد ما یک کاره پاشدیم با نوزاد قنداقی رفتیم ساوه از چراغ قرمز هم رد شدیم

سرتو درد نیارم نازنین .. جریمه رو خیلی شیک و مجلسی پرداختیم و از اون تاریخ من دیگه تصمیم کبری گرفتم با نوزاد ده روزه قنداقی از چراغ قرمز شهر ساوه رد نشم چون خییییلی خطرناکه حسن


قربونت عزیزم هااا ببین چه خوب یادگرفتی حسسسن

نگین چهارشنبه 7 اسفند 1398 ساعت 06:53 ب.ظ

همسر جان اینجور وقتها یه جمله ای داره که میگه کسانی دارن به ما امر و نهی میکنن که لیاقت ندارن حتی کفش ما رو واکس بزنن ..

دوره عجیبی شده که هیچی سرجای خودش نیست ...

کاش اینقدر که نگران امنیت اخلاقی!!!! جامعه هستن حواسشون به باقی مسائل هم بود ...

نگین جانم موضوع اینجاست که اصلا نگران امنیت اخلاقیمون نیستن چقدر فساد و ناامنی اخلاقی از خودشون اومد بیرون؟ بشمرم ؟؟
موضوع فقط سرگرم کردن و مستاصل کردن من و شماست

لیلا چهارشنبه 7 اسفند 1398 ساعت 12:34 ق.ظ

برای من هم اس اومده بود همسرم رفت تعهد داد از اونموقع دیگه ناخودآگاه حواسم جمعه. واقعا دلم نمیخواد گذرم بیفته أونورا.

آره لیلا جون کی دلش میخواد واقعا

ملیکا سه‌شنبه 6 اسفند 1398 ساعت 05:13 ق.ظ

سلام مهربانو جان
ااااای خدا، تو این شرایط...آخه به هر علتی ...
باید به این چیزا فکر کنن اما ماسک و الکل تو این شرایط بیماری پیدا نکنیم؟!!!!!!
۴ سال پیش هم بهار شب امتحان فوق لیسانس با دوستش می رفت که محل حوزه ی امتحانی رو ببینن، سر پارک وی دوستش یک آن روسریش میفته، فوری یه مامور گشت اشاره می کنه که ماشینو نگه دار! بعد میگه من دیدم که شما یک لحظه بی حجاب بودی ، بهار میگه من مقنعه دارم و لیز نمی خوره، میگه من نمی دونم و یه برگه میده دستش که همین متن اس ام اس بود که شما گذاشتی.
خلاصه فرداش که امتحان داشت، ناچار پس فرداش با پدرش و من رفتیم همون وزرا و کلی معطل شدیم و ماشینو فرستادن پارکینگ و یه برگه دادن و سه روز بعد هم بعد از کلی معطلی و دوندگی ماشینو از پارکینگ در آوردیم!!!!!
بببببببله! اینجا ایرانه و از همه ی اون عزت و شرفی که دم می زدیم و انسان های شریفی مثل نفس بابتش عمر و آرامششون رو گذاشتن
به این روز افتادیم

سلام عزیزم واقعا دردآوره ملیکا جون فکر کن ده سال از بهترین سالهای عمرت رو 18 تا 28 سالگی اسیر دست عراقی ها باشی بعد یکی بیاد برات کلاس بذاره که چطوری مواظب حجابش باشه و یارو همسن همون زمان های اسارتت باشه . میگه بهش گفتم پسر جون وقتی من بخاطر این مملکت اسیر بودم تو اصلا به دنیا نیومده بودی !!!.
قشنگ وسط سیرک گیر افتادیم

طیبه دوشنبه 5 اسفند 1398 ساعت 12:08 ب.ظ http://almasezendegi.mihanblog.com/

سلام عزیزم ما کرونایی های قمی دیگه آب از سرمون گذشته
بی حجاب بدحجاب ...فرقی نمی کنه
کاش دق کنند از انواع بی حجابی تو کشور

طفلی نفس....

سلام طیبه ی نازنینم . کااااش .
خیلی براش دردناک بود عزیزم

غریبه دوشنبه 5 اسفند 1398 ساعت 08:48 ق.ظ

با سلام
یعنی اس ام اس مربوط به ماشین نفس بوده که یک ماهه منتظر قطعه است و در پارکینگ خوابیده !
یک کم گیج شدم

سلام
بعله .

کیهان دوشنبه 5 اسفند 1398 ساعت 08:12 ق.ظ http://mkihan.blogfa.com

خوب... شاید اصن دلارن اینجوری حال می دن به مردم! مه برن و یه ریزه همچین ... چطوری بگم یه نموره همدیگر را لمس نمایند ..خوب چیه؟چپ چپ نگام نکن لطفن حکومت به فکرمونه خوب بده این؟شاید دلمون خواست چند ساعتی بی دغدغه مردو زن کنار هم باشیم حالا که این امکانات را فراهم کردن این یه نموره در کنار هم بودن را هم ببین ازمون می گیرند
خوبه حالا که اینطوره من هم کسف حجاب می کنم تا مو هم ببرند اونجا
راستی من باید چی کار کنم تا کشف حجاب محسوب بشه؟


آررره دقیقا همینه ... یکی از دوستانمون خارج از ایرانه میگه من خیلی اشتباه کردم رفتم اینجا همچین امکاناتی نداره . توروخدا بذارید برگردم یه کشف حجاب کنم ، شما ها قدر نمی دونید

غریبه یکشنبه 4 اسفند 1398 ساعت 09:35 ق.ظ

با سلام
ببینن چقدر حواسشون جمه
یک لحظه رو سری آدم بیفته
خود به خود اس ام اس میاد
خدا کنه اشتباهی یهویی برای من نیاد
آخه جواب همسر را کی می تونه بدهد
که بگه به به چشمم روشن !!!
اما گذشته از اینکه من واقعا اعتقادی به این عملکرد ها ندارم
ولی رعایت قانون حتی بدش هم از بی قانونی بهتر است
خوبه که اقدام کردید
ما یک بار اظهار نامه ی مالیاتی پر نکردیم در آمد یک سال را جریمه زدند و گرفتن
بار دیگه اول خرداد اولین نفر بودم که در اداره ی مالیات حضور پیدا می کردم

سلام
لطفا جوابی که برای الهه نوشتم بخون . البته ادم از حواس جمع سیستم مملکتش لذت میبره (اگر در همه ی موارد این حواس جمع بود، نه فقط زمانی که به نفع خودشونه) ضمن اینکه در این مورد صرفا حواسشون جمع نیست . اس ام اس های واهی هم می فرستند .

کیهان یکشنبه 4 اسفند 1398 ساعت 08:15 ق.ظ http://mkihan.blogfa.com

عجب!!!!
خوب بگو نمی رفتی عزیز من!
آخه چه کاریه؟داروغه بیا منو بگیر!هیچ کس نره مثلن چی می شه؟
تقصیر خودمونه اخه تا پخی می گن یه متر می پریم هوا. ترسومان کردن!
حالم بد شد مهری جدی می گم

کیهان جان تحقیق کرده بود و بهش گفته بودن یه وقتی یه جایی یهو بهت گیر میدن . مثل زمانی که از شهر خارج میشی یا احتمال قوی تر زمان فروش ماشین و بابت عدم مراجعه از تاریخ اس ام اس تا اون زمان جریمه های سنگین و .. به ماشین میبندن و کاری میکنن که از این سری هم سخت تر باشه .

سمیرا یکشنبه 4 اسفند 1398 ساعت 07:42 ق.ظ

به نظر شما وضعیت ما تاکی اینجوری میمونه؟ دوست دارم یه سفر در زمان برم و آینده خودمو نسلهای بعدم رو ببینم شاید یه نور امیدی توی دلم روشن شد

منم دوست دارم سمیرا جان . متاسفانه هیچ نظری در مورد مدت زمان ندارم و واقعا نمیدونم کی ممکنه شرایط بهبود پیدا کنه .

الهه شنبه 3 اسفند 1398 ساعت 09:05 ب.ظ

سلام تهران چون جمعیت زیاد شاید مدرک رونمی کنن .ولی شهرستان وقتی با قاطعیت میگی من چطور کشف حجاب کردم که خودم خبرندارم میگن نه عزیزم بغل دستیتون بوده وچون در ماشین شما این اتفاق افتاده شما مسئولی وباید ارشادشون میکردی حالا تعهد بده دفعه بعد جلوی این اتفاق بگیری .فکر کنم یه خانم توماشین ایشون کشف حجاب کردن مثلا شما

سلام . اینم مدرک حساب نمیشه اینکه شفاهی بگن بغل دستیت بوده که سندیت نداره .
ضمن اینکه میگن به محض مشاهده اس ام اس به خط مالک صادر میشه . نمیخوام وارد جزییات بشم ماشین نفس به دلایلی یک ماه و نیمه تو پارکینگ خونه خوابیده و استفاده نمیشه |(نه اینکه کم استفاده بشه هااا، قطعه ای از روش باز شده که استفاده ش غیر ممکنه و اصلا استفاده نمیشه)و دقیقا علت اینهمه ناراحتی و حق به جانب بودنش همین بود .

جودی شنبه 3 اسفند 1398 ساعت 09:05 ب.ظ

سهیل شنبه 3 اسفند 1398 ساعت 04:57 ب.ظ http://Www.parchenan.blogfa.com

متاسفم

منم همینطور به شدددت

نوشین شنبه 3 اسفند 1398 ساعت 04:43 ب.ظ http://nooshnameh.blogfa.com

من سکوت،من نگاه، من تاسف....

لیلی۱ شنبه 3 اسفند 1398 ساعت 03:25 ب.ظ

یا خود خدا خودت بدادمون برس
من شنیدم که به بعضیا میگن بغل دستیت کشف کرده بوده حجاب رو و من به این نتیجه زسیدم که زیر سرتویه مهربانووووو
من فرارررر

نه واقعا

نسرین شنبه 3 اسفند 1398 ساعت 11:37 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

خدای من!
ینی چی مردی بدحجابی کرده؟!!!!
شایدم آستین کوتاه تنش بوده و زنهای تو خیابون همه خیره شدن و... وا مصیبتا شده

کرونا در مقابل گناه نفس تو هیچه.

نه نسرین جون این اس ام اس صرفا برای خانوماییه که روسری یا شال از سرش بیفته . حالا یه عده تو رانندگی حواسشون نیست و میفته ، یه عده کلا بی توجهی میکنن و براشون مهم نیست میفته یه عده هم هیچ مشکلی ندارن و مثل مورد نفس اصلا خانوم نیستن که بخوان بدحجابی کنن.هیچ مدرکی هم به تو نشون نمیدن که ثابت بشه واقعا این اتفاق افتاده پس نتیجه می گیریم که اصولا برای مردم آزاری و مشغول شدن ذهن این اتفاقات میفته و اگر واقعا براشون پایبندی به حفظ حجاب و رعایت شرع و محرم و نامحرمی اهمیت داشت کاری نمی کردن که خانوم و آقا به هم بچسبن و بدن های همو لمس کنن و ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد