دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

"با هم درستش میکنیم "

سلام دوستای نازنینم . امروز شنبه ست ؛ اول هفته و اول آذر ماه با هم مصادف شده ، به فال نیک می گیرم و برای همگی آرزوی خیر و برکت و تن درستی میکنم . شاید تعجب کنید که دارم پست جدید میذارم چون همین پری روز پنجشنبه پست نوشته بودم ولی راستش انقدر ذوق دارم و حالم خوبه که حیفم اومد شما رو هم شریک این حس نکنم . 


موضوع به درخواست کمک و جمع آوری هزینه ی سامان دهی اون خانواده ی نیازمند مربوط میشه . اصلا انتظار نداشتم تو این مدت کم و بدون وقفه اینطوری عشق و انسانیتتون رو در قالب کمک به همنوع واریز کنید . 


دیشب پیش بابا بودم و ازش مراقبت می کردم یادم رفته بود صدای اس ام اس ها رو ببندم گفت : بابا جون چقدر برات پیغام میاد! گفتم: با دوستای وبلاگیمون داریم کمک جمع میکنیم . گفت : مورد چیه؟  با وجودی که دلم نمیخواست در جرین مسائل ناراحت کننده بذارمش ولی اصرار کرد و گست رو نشونش دادم . بی معطلی گوشیش رو برداشت و اونم سهم خودش رو واریز کرد .


 گفتم : بابا مطمئنم که همه چیز خوب پیش میره و به تصمیممون کلی برکت دادی با واریزت . 


یه چیز دیگه هم بهتون بگم که باور کنید هنوز خودم از شوکش بیرون نیامدم . 


دیروز وقتی دکتر داشت میرفت باهاش رفتم جلوی در گفتم آقای دکتر بابا خیلی پیشرفت خوبی داشته خیلی مدیون زحمت شما هستیم . گفت : مهربانو خانم یه چیزی هست که به درخواست مهرداد تا حالا از شما پنهان مونده بود ولی الان من تصمیم گرفتم بهتون بگم . 

آماده شنیدن بودم 

دکتر گفت : ریه ی بابا در هفته ی دوم 75 درصد درگیر شده . همونجا زانوهام لرزید .. گفتم نه دکتر !! 


گفت: برو اون عکس رو از بالای کتابخونه بیار


خلاصه که خدا خیلی بهمون رحم کرده ... بمیرم برای مهرداد با اینهمه استرس و مشکلاتی که داشته و داره . 


برای اطلاع و تشکر از دوستانی که خبر داریم واریز ها رو انجام دادن اسامی رو اینجا مینویسم ولی خیلی ها هم واریز کردن و اطلاع ندادن . جالبه بدونید واریز پنج هزارتومنی هم داریم و این یک دنیا ارزش داره چون کسی بین ماهست که توان مالیش زیاد نیست ولی نسبت به درد و گرفتاری  موجودات دیگه بی تفاوت نیست. دست همگیتون رو میبوسم و قدردان محبت و اعتمادتونم 

اونایی که هنوز نخوندن اینجا رو بخونن.


نسرین 3.500.000 تومان

سینا 1.000.000 تومان 

بابا عباس 500.000 تومان

منیژه ص 150.000 تومان

لیلا 30.000 تومان

غزال 930.000 تومان  (معادل 50 دلار کانادایی)

سمیرا 30.000 تومان 

ناشناس 20.050 تومان

لیندا 200.000 تومان 

مهشید 110.000 تومان 

نسرین  50.000  تومان

فرزانه 100.000 تومان

رویا 300.000 تومان

نگین 100.000 تومان

ژاله 40.000 تومان

مهرو 50.000 تومان

ساناز 50.000 تومان 

سیمین 100.000 تومان

مهشید 110.000تومان

صدیقه 500.000 تومان

خواننده خاموش 100.000 تومان

زهرا 500.000 تومان

ساغر 100.000 تومان 


دوستتون دارم 



نظرات 17 + ارسال نظر
ساغر پنج‌شنبه 13 آذر 1399 ساعت 01:47 ب.ظ

سلام مهربانو حان.انشالله سفر برادر بیخطر باشد و اینده خوبی را با همسرشان رقم بزنند.پدر گرامی هم روز به روز حالشان مساعدتر و سرحال تر بشه.بلا دور باشه.پدر خیلی عزیزه خیلی.عزیزم من مبلغ ناقابل واریز کردم(صد هزار تومان) انشاالله که خدا قبول کنه.مواظب خودتون باشید.میبوسمتون.ساغر از ماهشهر

سلام ساغر جانم
ممنونم عزیز دلم .
خدا بهت سلامتی و عزت بیشتری بده نازنین منم روی ماهتو میبوسم

مژده چهارشنبه 12 آذر 1399 ساعت 02:18 ب.ظ

سلام عزیزم، خدا رو‌شکر بابا و‌مامان خوبن. آن شالله بلا دور باشه و همه سلامت باشین. یک سوال خیلیییییی بیربط. وقتی پسر خاله ات به رحمت خدا رفت برامون تعریف کردی، ادامه ماجرا با خانمش چی شد؟ علت فوتش مشخص شد؟ ببخشید خیلی وقته برام سوال شده که خون اون طفل معصوم به کجا رسید ؟

سلام مژده جان

ممنونم عزیزم شما هم خوب باشید
فکر کنم بعد ها نوشتم که جنازه ی خانمش هم تو یه خونه ی پرتدر حالیکه خودش رو حلق آویز کرده بود پیدا کردن .. نمیدونم چه اتفاقی افتاد یا عذاب وجدان باعث شد خودکشی کنه یا اونایی که در مرگ پسرخاله م دست داشتند اون رو هم کشتن و خودکشی جلوه دادن خلاصه که این ازاون راز های سر به مهر موندو حقیقت مشخص نشد
آخ بازم یاد چشم و ابروی قشنگش و چال لپ و قد بلند و خنده های قشنگش افتادم .. داغ جوون تو فامیل زیاد دیدیم ولی سیامک یه چیز دیگه بود

ناشناس11 سه‌شنبه 11 آذر 1399 ساعت 10:37 ب.ظ

سلام مهربانو جان، لازمه رسید کمک برای خونواده شیراز حتماً بهتون ارسال بشه؟ اگر بله، چطور باید اینکارو انجام بدیم؟
ممنون

سلام عزیزم
نه عزیزم اگر ارسالش اینجا براتون سخته ، نیاز نیست ولی بطور کلی میتونید مبلغ و شماره پیگیری و تاریخ رو از تو رسید خودتون اینجا تایپ کنید
مثل کامنت افروز عزیز چند تا قبل از کامنت شما

نسرین دوشنبه 10 آذر 1399 ساعت 02:52 ب.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

امیدوارم حالت خوب باشه عزیز دلم

ممنونم عزیز دلم خوبم

Mahsa یکشنبه 9 آذر 1399 ساعت 02:26 ب.ظ

سلام مهربانو جان من ۲۰ تومان ناقابل واریز کردم

سلام مهسای نازنین خیلی هم قابله عزیزم خدا برکت و سلامتی بده

ربولی حسن کور یکشنبه 9 آذر 1399 ساعت 01:38 ب.ظ http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
یه لحظه ترسیدم وقتی اینجا رو خوندم!
http://milad321.blogfa.com/post/339

ای واای خودمم جا خوردم

افروز یکشنبه 9 آذر 1399 ساعت 12:46 ب.ظ

نوع تراکنش انتقال وجه
برداشت از کارت‭5894-63**-****-5321‬
واریز به کارت‭6037-69**-****-5711‬
مشتری مقصدمعصومه سعیدی فر
مبلغ پرداخت500,000
تاریخ1399/09/09
ساعت انجام تراکنش12:37
کد پیگیری090903636221

ممنون عزیز نازنین چه رسید کامل و درستی هم فرستادی

کیهان شنبه 8 آذر 1399 ساعت 08:15 ق.ظ http://Mkihan.blogfa.com

درود بر مهر بانوی مهر آفرین
مطین باش خیر نیکی هایی که می کنی موجب سلامتی و شادی خود و عزیزانت خواهد شد
همیشه شاد و سلامت باشید و بمانید.آمین

درود برتو کیهان جان
دوست عزیزم بدون کمک هم ممکن نیست در واقع من رابط بین نیازمند و خیرین هستم هیچ کار بیشتری نمیکنم

نگار شنبه 8 آذر 1399 ساعت 01:17 ق.ظ http://Neli2025.blogfa.com

سلام،بابا عباس بهترن؟

سلام نگار جان خدا رو شکر شاهد سلامت و بهبودی هر روزه ش هستم ممنونم از احوال پرسیت عزیزم .. تن خودت و عزیزانت به سلامت باشه

ملیکا پنج‌شنبه 6 آذر 1399 ساعت 06:45 ب.ظ

سلام مهربانو جان
من الآن این پست و پست قبلیت رو خوندم.
ممنون که تو این شرایط سخت، بازم به فکر عزیزان نیازمند هستی.
خدارو هزار بار شکر که بابا عباس بهترن، واقعا معجزه بوده، امیدوارم روز به روز بهتر هم بشن.
این روزها خبرای خوب کمه اما انسانیت آدمها بازم نور امیدی تو دلها روشن می کنه، ممنون از تو و نسرین جون و همت دوستان، خدا به همه خیر و برکت و سلامتی و آرامش بده ان شاالله. منم مبلغ کوچیکی واریز کردم که کپی فیش رو برای نسرین جون فرستادم.
راستی دارسی جونم چقدر لاغر شده بعده کوتاه کردن مو! تابستونم باید یه بار دیگه بزنید موهاشو تا کیف کنه حسابی!

سلام عزیزم
قربونت عزیز من بدون کمک شما نازنین ها غیر ممکنه .
آلهی هزار بار شکر امیدوارم همه از شر و بیماری و بلا در امان باشند.
زنده باشی عزیزم امیدوارم خدا به تن خودت و عزیزانت سلامتی و به مالتون برکت بده .
آرره بچه م خیلی زار شده دلم ریش میشه .. اصلا اشتباه کردم .. اشتباه که نه ولی تابستون درگیر تغییر و جابجایی شدم بعدشم نگران ترس و وحشتش بودم ولی تابستون اینده حتما حواسمو جمع میکنم ..
ملیکا جون دارسی سبک شده از درو دیوار میره بالا

صدیقه مژگان سه‌شنبه 4 آذر 1399 ساعت 05:21 ب.ظ

باسلام
مهربانو عزیز من یکی از خواننده خاموش شما از هستم
نا قابل مبلغ ۱۰۰۰۰۰ تومان به حساب خ معصومه سعیدیفر ریخته شد

سلام عزیزم ممنون از محبتت خدا خیرت بده

غزال سه‌شنبه 4 آذر 1399 ساعت 12:53 ق.ظ https://otaaaq.blogsky.com/

مهربانو جان،

خیلی ناراحت شدم بابت شدت بیماری پدر. خوشحالم که روند بهبودی دارن. امیدوارم خیلی سریع سلامتی کاملشون رو بدست بیارن.
سپاس فراوان از شما، نسرین جان و همه ی عزیزان دست اندرکار برای این کار خیر

عززیزمی دوست گلم . الهی آمین
قربون شما نازنین ها که دستمون رو گرفتید و تنهامون نذاشتید

ونوس دوشنبه 3 آذر 1399 ساعت 09:10 ب.ظ http://calmdreams.blogfa.com

برای سلامتی بابا عباس عزیز دعا می کنم. ان شاالله که بلا به دور باشه. داداشت هم بسلامت و با خیال راحت بره پی خوشبختیش
دارسی هم مظلوم شده با اون شیو موهاش. فیلمو نشد ببینم. بدون بی حسی شیو کرد؟

ممنون ونوسی جانم
آره ارامبخش تو کارشون نبود

سیمین دوشنبه 3 آذر 1399 ساعت 02:04 ب.ظ http://jafaripour1@gmail.com

مهربانو جان خوشحالم پدر عزیزتون بهترند.
ناقابل واریز کردم
خدا کنه هیچ کس محتاج نباشه

ممنونم سیمین نازنینم
الهی امین خیلی دعای قشنگی کردی .
ممنونتم خدا بهت برکت بده

سمیرا(راحله) شنبه 1 آذر 1399 ساعت 06:00 ب.ظ http://Samisami0064.blogfa.com

دست همگی دوستان نازنین وگل هم درد نکنه که باعث و بانی این امر خیر شدن..
الهیی که همشون خیر و خوشی ببینن

قربونت عزیزم دست گل خود ت هم درد نکنه

سمیرا(راحله) شنبه 1 آذر 1399 ساعت 05:59 ب.ظ http://Samisami0064.blogfa.com

وای خدای من چقدررر انرژی گرفتم ..چقدررر ذوق کردمممم
از اینکه پدرت حالش این همهههه خوووب شده
خداشاهده از ته ته دلم میگم همین الان
هم پستت رو برای علی خوندم و علی هم خوشحال شد
الهییی همینجور که پدر گلت دست خیر داره هزاررر برار خیر و برکت و سلامتی به سمت خودش بیاد

آمین و هزار بار آمین

فدات مهربون . الهی سایه همه شون حفظ باشه برامون
خیلی به علی جان سلام منو برسون .
الهی امین مرررسی قشنگ مهربونم

آسو شنبه 1 آذر 1399 ساعت 04:41 ب.ظ

سلام مهربانوی عزیز اولا خیلی خوشحالم ـکه حال بابا عباس شکر خدا خوبه.دوما بابت این حرکت بسیار زیباتون واقعا ازتون ممنون دست تک تکـ همه ی عزیزانو میبوسم ان شالله خدا به مالو اموالشون برکت به عزیزاشون سلامتی بده.شرمنده منـکمک نکردم خیلی دوست داشتم کمکـکنم ولی متاسفانه من یه همسایه دارم پدر خانواده فوت شدن چهار تا بچه دارن هیچ منبع درامدی هم ندارن هر چه بتونم تو هر ماه میدن به این بچه ها چون درامدم زیاد نیس نمیرسه متاسفانه.

سلام آسوی نازنینم
ممنون قربونت . من فقط پل ارتباطی هستم و البته مسئول اینکه ببینم نیازمند واقعی باشه و حتما کمک ها به جای درستی برسه ولی واقعیتش تا اعتماد و کمک دوستان نباشه هیچ اتفاق خوبی نمیفته دست همگی درد نکنه .
آخ عزززیزم چه شرایط سختی دارن خدا خیرت بده نازنین . همه ی هدفمون باز کردن گره از کار همنوعه
هیچ فرقی نمیکنه خدا بهت برکت بده .. کارت درسته لطفا اگه لازم شد ما رو درجریان بذار به اون طفلک ها هم تا جایی که برامون مقدور باشه کمک می کنیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد