دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

"این جماعت ناشناخته"

چون برای  دارسی،  خودم غذادرست میکنم ، کمتر گذارم به پت شاپ ها میفته . 

یه سری لوازم اولیه که لازم بود همون روز اول تهیه شد دیگه بقیه موارد رو گذری ، از هر پت شاپی که تو مسیرم باشه تهیه میکنم مثل خاک و مالت و این چیزای مصرفی . 


اما برای اصلاح موهای دارسی از دکتر مشیری پرسیدم کجا ببرمش خوبه؟

 پت شاپ "ژیوان" رو معرفی کرد . 


برام جالب بود چون مدیریت ژیوان، از بستگان نزدیک همسر همکارمه و اسمشون رو از همکارم زیاد شنیده بودم و اینکه خدا رو شکر آدم حسابی هستند و بجای سوئ استفاده و صرفا تجارت از برند و موقعیتشون ، دستشون تو کارهای خیریه جهت حیوانات هم هست . 


بعد از اینکه دارسی رو اصلاح کردیم متوجه شدم که ژیوان چند سالی هست برای گربه ها لونه ی رایگان درست میکنه و در اختیار مردم میذاره تا برای گربه های بیرون استفاده کنند و از سرما و مشکلات خیابون محافظت بشن . 


به پیجشون پیغام دادم و گفتم متقاضی دریافت لونه هستم . بهم جواب دادن که فلان روز از ده صبح تا ظهر بیا لونه رو تحویل بگیر .

صبحِ همون فلان روزِ مورد نظر ، دم آسانسور خونه م  ایستاده بودم که برم پارکینگ ماشینو بردارم ، دیدم چند نفر داخل آسانسور هستن؛  گفتم از طریق پله ها میرم پایین ..


 تو راه پله ها، یه گربه ی سفید و مشکی خوشگل دیدم .. قربون صدقه ش رفتم و خوشبختانه تو کیفم یه تشویقی داشتم ، بهش دادم خورد . مهردخت هم قبلا دیده بودش و بهم گفته بود:  انگار یه پیشی تو راه پله ها یا پارکینگ داریم ، حدس زدم باید همون باشه 


خلاصه رفتم ژیوان و یه لونه ی خوشگل عایق شده و پایه دار،  تحویل گرفتم و خوش و خندان برگشتم  به سمت خونه .



ببینید لونه ها اینطوره ...در واقع کارتن محکمیه (مثل کارتن های موز) که روش از این پلاستیک های ضخیم می کشن و بعد رنگش می کنن . کفش هم موکت می چسبونن که گرم و نرم باشه زیرش هم در بطری آب معدنی می چسبونن که حالت پایه داشته باشه و رو زمین نمونه که سرد و خیس باشه . 


همینطور که مشغول رانندگی بودم ، با خودم فکر میکردم حالا لونه رو کجا بذارم ؟؟ 

تو کوچه و خیابون؟؟ نه نمیشه ..


 همین که بذارمش زمین یه ادم نا خلف شوتش میکنه یه گوشه ،  یا یه زباله گرد برش میداره . 


با خودم گفتم:  خوبه خونه ی ما هم ، حیاط داره هم پارکینگ .

شبا  همین که نشستم تو خونه م،  از بیرون،  صدای پت همسایه ها میاد ، پس خدا رو شکر تو این مجتمع همه حیوان دوست و حامین و میتونم با همفکری مدیر ساختمون لونه رو جای مناسبی تو حیاط یا پارکینگ بذارم .


 ظرف آب و غذای اضافی هم که دارم .. غذا و خاک رو هم خودم به عهده می گیرم و ... 


با همین فکر و احتمالا یه لبخند کنج لبم ، سریعتر ماشین رو روندم . 


رسیدم خونه و به مدیر ساختمون یه پیغام صوتی دادم .  چند دقیقه بعد دیدم خانومه بهم تلفن کرد .


-سلام مهربانو جون 

-سلام خوبید شما؟

-مررسی .. وااای چه خوشحال شدم پیغامت رو شنیدم . 

قند تو دلم کله قند شد از خوشحالی به خودم گفتم به به عجب همسایه های گلی دارم . 

-خب خدا رو شکر که خوشحالتون کردم .

-آررره راستش یه گربه ی سفید و مشکی اینجاست ...

-آره دیدمش صبح هم اومده بود دور و بر پام میچرخید با هم بازی کردیم و بهش تشویقی دادم 

-نه توروخدا بهش چیزی نده .. راستش این میاد تو راه پله ها خرابکاری میکنه،  پارسال هم تو پارکینگ زاییده بود . ما میخوایم بگیریمش ببریم یه جای دور دیگه اینورا نیاد . قرار بود سم بذاریم بخوره . حالا شما لونه رو بذار ..........


دیگه حرفاشو نمی شنیدم .. هم بغض راه گلوم رو بسته بود هم از عصبانیت فشارم رفته بود رو نمیدونم چند .


- خانوم شریعتی لطفا ادامه ندید .. منو باش فکر میکردم شما خودتون که پت دارید حداقل این حرفا رو نمیزنید !!! متاسفم واقعا" اصلا درک نمیکنم چطور دلتون میاد در مورد یه موجود زنده اینطوری حرف بزنید . 

- نه .. من میگم شما لونه رو بده تا بتونیم گیرش بندازیم . 

- این چه حرفیه .. این گربه رو سربه نیست کنید بعدی رو چکار میکنید؟ عوض اینکه اینهمه پارکینگ و حیاط هست یه پناه به این زبون بسته ها بدید نقشه ی گرفتن و کشتن می کشید . 


منو قاطی این ماجرا ها نکنید من لونه رو میدم به دوستم . اگر هم ببینم این زبون بسته رو؛  خودم میبرمش که جونش از دست شماها در امان بمونه . خدا حافظ 


********


فکر کنید چه اعصابی از من خورد شده !!


این اواخر یه چیزایی دارم تجربه میکنم که واقعا دردناکه .. یکیش این بود،  بعدی ها رو هم به مرور براتون میگم .


من قبل ازدارسی،  خیلی به حیوانات محبت داشتم ولی خزنده ها رو نمیتونستم تحمل کنم و به شدت ازشون می ترسیدم . حشره ها رو هم می کشتم .. 

از وقتی دارسی رو دارم ، کمتر از خزنده ها می ترسم و میزان عشقم به همه ی حیوانات صد برابر شده و دیگه نمیتونم حشرات رو بکشم .


 چند بار پیش اومده گرفتمشون انداختم  بیرون که توخونه نباشن وبهشون  اسیب نزنم . 


یه عده،  حیوان خونگی رو صرفا برای پز دادن نگه میدارن ...خدایی نمیدونم چرا داشتن حیوان باید کلاس داشته باشه و بشه باهاش پز داد.. کاااش کمی شعور و انسانیت داشتن بعضیا 


دوستتون دارم اگر استاندارد های انسانیت رو نسبتا دارید یا مثل من حداقل تلاش میکنید داشته باشید . 


نظرات 25 + ارسال نظر
مهرگل سه‌شنبه 9 دی 1399 ساعت 09:05 ب.ظ

سلام مهربانو جونم خوبی؟
میدونی واقعا دلم برای همه ی موجودات آفریده ی خدا میسوزه حتی برای گیاهان ، اصلا بنظر من اونایی که حیوانات خونگی میارن برای نگهداری و درست ازشون نگهداری نمیکنن و به قول خودت فقط برای کلاسش میارن رو اصلا درک نمیکنن بنظرم اینا با حیوان آزارهای بیرون فرق ندارن چون اون بندگان خدا وابسته میشن به صاحبانشون
خلاصه که خدا به هممون با این مردممون و طرز فکرای اشتباه رحم کنه

سلام مهرگل جون خدا رو شکر خوبم
امیدوارم تو و عزیزانت هم خوب باشید
منم همینطور بخدااا
راست میگی از نظر منم فرقی ندارن .تازه بعضیاشون همین که حیوون بی زبون به وجودشون عادت میککنه یادشون میفته که باید مهاجرت کنن و نمیخوان حیوونشون رو همراهشون ببرن یا یاد درس خوندن و بچه دار شدن و ... میفتن

منجوق یکشنبه 7 دی 1399 ساعت 04:34 ب.ظ http://manjoogh.blogfa.com/

خب اگه خیلی شاکیه با صرف 600 تومن ببره عقیمش کنه
براش خاک بزارن دیگه تو پارکینگ خرابکاری نمیکنه گرچه بعید میدونم گربه ها این کارو بکنن مگه اینکه تو یه جایی گیر بیافتن
ولی عجب همسایه ای بوده
مهربانو جان اگه میتونی خودت ببر عقیمش کن و به همسایه ها هم بگو که عقیمش کردی تا دست از سرش بردارن

منجوق جان تازه منظور ایشون از خرابکاری ، جیش یا پی پی نبود. زبون بسته پارسال گوشه ی پارکینگ زایمان کرده بود خانم می فرمودن خرابکاری !!!
من اگه بتونم پیداش کنم و بگیرمش میبرمش یه جایی که حداقل در امان باشه

غزال چهارشنبه 3 دی 1399 ساعت 06:50 ق.ظ https://otaaaq.blogsky.com/

چقدر ناراحت شدم مهربانو جان. اینهمه حیوان آزاری نمیدونم از کجا میاد. اینهمه بی مهری نسبت به موجوداتی که از ما ضعیف تر هستن نشونه ی خوبی نیست برای یک جامعه. متاسفانه من تازه بعد از مهاجرت دیدم که چقدررر تفاوت رفتاری هست با حیوانات. قلب آدم فشرده میشه. نیاز به فرهنگ سازی و آموزش طولانی مدت هست برای آشتی با حیوانات و طبیعت. به امید اون روز

امروز یه فیلم کوتاه تو اینستا درمورد ترکیه دیدم که یکی از معدود ترین کشورهای دنیاست که درمورد سگ و گربه انقدر حساااسه و بیمارستان های بسیار مجهزی برای درمانشون اختصاص دادن که گاهی از بیمارستان های انسان ها مجهز تره . داستانش برمیگرده به زمانی که فرانسه از سگ ها برای مواد ارایشی و عطر ها استفاده میکرده و ترکیه باهاش قرارداد میبنده که سگ هاشو بفروشه به فرانسه . بعد همه ی سگ ها رو به جزیره ای منتقل می کنند که بفرستن فرانسه ولی فرانسه قرارداد رو فسخ میکنه . کم کم سگ ها اونجا گرسنه میمونند و انقدر زوزه های دلخراش می کشیدن که صداشون حتی به استانبول میرسه مدتی بعد یه زلزله ی مهیب و وحشتناک تو ترکیه میاد و مردم میگن آه و نفرین سگ ها بوده بعد از اون ترکیه تبدیل به کشور حامی حیوانات مخصوصا سگ و گربه ها میشه.
کاش قبل از پیش امدن یه فاجعه فرهنگ ما هم تغییر می کرد کاش مهربون بودیم.. کاش ایران ما که شکل گربه ست به امن ترین کشور برای گربه ها و حیوانات تبدیل میشد

نیلوفر دوشنبه 1 دی 1399 ساعت 11:11 ب.ظ

اول از همه که خانم مدیر ساختمون نیاز به یک جلسه توجیحی داره با این حرفی که زده.:ناراحت
ما از سالیان خیلی دور همیشه حیوان خانگی داشتیم و خودم تا حالا چند تا سگ بی خانمان رو اوردم و مراقبت کردم تا براشون خانه مناسب پیدا شه...الان هم که مامان جزو حمایتی هاست و خودش یک گربه نابینا رو سرپرستی میکنه....اتفاقا مامان من هم چند وقت پیش به خاطر غذا دادن به گربه ها با همسایه ها مشکل پیدا کرد...فکر میکنم با همه محبتی که به حیوونها داریم ولی غذا دادن و جمع کردن گربه ها تو یک محل مشاع ممکنه باعث آزار دیگران بشه،همون غذایی که میزاریم و ریخت و پاش اطرافش،جمع شدن گربه های دیگه...حتی خواهرم میگفت که گربه ها تا دم اسانسور دنبالت میان و خب شاید بعضیا بترسن یا دوست نداشته باشن....من خودم فنلاند هستم و پارسال توی بالکن یک ظرف غذای پرنده گزاشته بودم که از دارکوب و گنجشک و کبک و همه میومدن ولی بعد از مدتی یکی از همسایه ها رو برد نوشت که لطفا غذا ندید چون میان داخل...بعد سرچ کردم دیدم در فضای بالکن ممنوعه حتی اگر تو حیاط باشه هم باید از هیات مدیره اجازه گرفت و جایی نباشه که بیماری منتقل بشه یا....من هم با ناراحتی ظرف رو برداشتم ولی خب حرفشون منطقی بود و من نباید از اول این کار و میکردم.هر چند تو اون مدت با مشاهده رفتار پرندگان از نزدیک خیلی چیزها یاد گرفتم و خیلی تجربه جالبی بود.به یک اخطار همسایه میارزید::چشمک ولی واقعا برای یک شهروند هم که میخواد کمک کنه شرایط فراهم نیست و این حیوانات بی خانمان هم معضلی شده.اینجا سگ و‌گربه خیابونگرد اصلا نیست ولی برای پرنده ها توی جنگل خونه های چوبی نصب شده و یا بعضی جاها برای سنجابها ظرفهای غذا به درخت میزارن

دست مامان گلت رو میبوسم
چقدر برام جالبه جایی باشه که سگ و گربه ی بی پناه و خیابونی نداشته باشه .

کیهان دوشنبه 1 دی 1399 ساعت 08:36 ق.ظ http://Mkihan.blogfa.com

یلدا مبارک با بهترین آرزو ها برای شما و خانواده عزیز و گرامی ات
چه عروسی رمانتیک و پر از شور و عشقی
ای جانم
امیدوارم سالهای سال با هم با خوشی و خرمی و همراه با عشق شور انگیز زندگی خوبی را با هم بگذرانن.آمین

ممنونم کیهان عزیز قربون لطفت . الهی آمین

نوشین یکشنبه 30 آذر 1399 ساعت 09:37 ق.ظ

آخ آخ مهربانو داغ دلمو تازه کردی.
فکر کنم 6 سال پیش تازه اومده بودیم این خونه. من به گربه های کوچه غذا میدادم - یکسالی زمستون سردی داشتیم و اون موقع ها خیلی مرسوم نبود درست کردن این لونه ها و یکسری پیج های حمایتی اطلاع رسانی داشتن در این خصوص. من و همسرم یکی از این لونه ها درست کردیم و گذاشتیم دقیقا پشت ماشین خودمون داخل پارکینگ که مزاحمتی برای اهالی نداشته باشه. بخاطر اینکه من تو پارکینگ غذا میدادم به گربه ها مسلما رفت وآمد داشتن از سرما این طفلی ها. چند روزی گذشت از سرکار برگشتم دیدم کارتن و همه وسایل گرمی که داخلش گذاشته بودم داخل سبد آشغاله
همسایگان نامحترم حتی به خودشون زحمت نداده بودن که هر انتقادی دارند رودرو مطرح کنند. اون روزها من بابت این موضوع خیلی باهاشون درگیری داشتم و کو گوش شنوا و مشخص هم نشد کار کی بوده. همش میگفتن مشاعات...... کم کم برکت از حیاطمون رفت با رفتارهای اینها . حالا هم هر ازگاهی دخمل سفید و سیاه مظلومی میاد که میبرمش یه گوشه کوچه بهش غذا میدم.اما چرخ گردون.... همونایی که دم از مشاعات میزدن حالا یکی پیدا شد که به بازی کردن بچه ایشون در پارکینگ اعتراض کرد و گفت در مشاعات بچه ها حق ندارن دوچرخه سواری کنند... بگذریم ببخشید سر درد و دلم باز شد... اینقدر از این بی مهری ها می بینم

--- میخواستم پاسخی به کامنت گذار به نام رهگذر بدم که خودت اینقدر مفصل گفتی که حرف دیگری نمیمونه... فقط میگم هرکسی به خودش و زندگیش مربوطه که ترجیحش برای نیکی کردن چه موردی باشه.... بر فرض محال که ما حیوان دوست ها فقط به حیوانها رسیدگی میکنیم.... شما خیلی نگرانید در خصوص کمک به همنوعت انجام وظیفه کن.
ای کاش میدونستید رهگذر محترم که افرادی که جان یک جاندار کوچیک و مظلوم براشون مهمه و رقیق القلب هستند نسبتا به انسانها هم نمیتوانند بی تفاوت باشند. ای کاش برای هم نسخه نپیچیم.... و امان از ناآگاهی .... گربه ها و انتقال بیماری و ... آخ آخ امان......

مهربانو جون ببخش خیلی پرحرفی کردم . دلم به درد اومد


عزززیز دلی نوشین جان .. طولانی کدومه ، ممنونم که نوشتی
نمیدونم اصلا با این جماعت میشه به اینده ی ایران امیدوار بود؟؟

سمیرا(راحله) شنبه 29 آذر 1399 ساعت 03:02 ب.ظ http://Samisami0064.blogfa.com

مبارک باشه کوتاهی موهای دارسی جان

چقدر قشنگ ساخته شدن این لونه ها

رنگی رنگی و قشنگ و مناسب

واقعا دستشون درد نکنه که کارهای خوب

یاد مردم میدن

مررسی عزیز دلم خیلی هم ساده ست ها ولی کاربردی و عالیه

سمیرا(راحله) شنبه 29 آذر 1399 ساعت 03:00 ب.ظ http://Samisami0064.blogfa.com

به اون تیکه ی سم دادن

که رسیدم ناخوداگاه اشکام ریخت

چه جور آخه دلشون میاد؟؟؟!!!

شادی شنبه 29 آذر 1399 ساعت 01:49 ب.ظ http://setarehshadi.blogsky.com/

من با اینکه از هر موجود بزرگتر از مورچه و کوچکتر از اسب خیلی می‌ترسم ولی در عین حال دوستشون دارم . همین الان که داشتم پست شما رو در مورد لونه پت می‌خوندم به فکر این بودم که یکی دوتا بخرم بذارم تو حیاط و پارکینگ.
اما یادم اومد ما هم از این همسایه‌های بی... داریم خودشون سگ دارن و سگشون دائم توی حیاط و باغچه خرابکاری می‌کنه. اونوقت یه بچه‌گربه بی‌پناه رو که پسر من توی حیاط ازش نگهداری می‌کرد و بهش آب و غذا می‌داد از سر لجبازی گرفتن از خونه پرت کردن بیرون به این بهانه که ممکنه مریضی بیاره و میاد توی راه‌پله.
آخه آدم ناحسابی سگتون توی خونه و حیاط و ... همه جا می‌گرده مریضی نمیاره اونوقت اون بچه‌گربه دوهفته‌ای مریضی میاره.
پسرک من که هنوز داره غصه‌شو می‌خوره

ای جااان عزیزم چقدر غصه خورده بچه .. بمیرم براش که چنین تجربه ی تلخی داره . شادی جان بخدا نمیدونم چی بگم دلم به درد میاد

الهامم شنبه 29 آذر 1399 ساعت 10:07 ق.ظ http://eliss.blogfa.com

سم بده؟!!!آدم دلش نمیاد این حرفو به دشمنشم بزنه عجب آدمایی پیدا میشن احتمالا اینا از اون دسته آدما هستن که با نگه داری حیوون خونگی می خوان پز بدن!!

متاسفم واقعا

شارمین جمعه 28 آذر 1399 ساعت 10:33 ب.ظ http://behappy.blog.ir

سلام عزیزم.
میدونی که من (روم به دیوار) فوبیای گربه دارم و به هیچ وجه نمیتونم با گربه ها کنار بیام. حتی به عکسشونم نمیتونم نگاه کنم. ولی واقعا هیچ وقت و به هیچ وجه به خودم اجازه نمیدم باعث آزارشون بشم. همین چند ماه پیش بود که یه روز جمعه با خانواده دور سفره ناهار نشسته بودیم که یه بچه گربه به شدت زار و نحیف، که مشخص بود کتک خورده و حسابی گرسنه بود روی دیوار دیدیم. انقد دلم سوخت اصلا فوبیا یادم رفت! پا شدم رفتم براش غذا بذارم. مصطفی از دستم گرفت گفت تو نرو این گربه گرسنه س یه دفعه میاد طرفت میترسی یا ممکنه چون غذا بهش دادی، دفعات بعدم دور و برت بپلکه و تو جیغ بزنی! خودش رفت براش تو خونه باغ متروکه کنارمون غذا گذاشت. از اون به بعد هم همیشه براش غذا میریخت اونجا.
میخوام بگم به فکر حیوونا بودن شاید ربط زیادی به دوست داشتن و نداشتنشون نداره. من واقعا گربه ها رو دوست ندارم! اما به هر حال اونا هم مخلوقات خدا هستند و قطعا ما در برابرشون مسوولیم.


بوس بهت که انقد مهربونی مهربانو جان

سلام شارمین جانم
آره یادمه عزیزم
اصلا انسانیت ربطی به این چیزا نداره بقول خودت . مثل همون جریانی که من اون مار تو باغ فشم رو از ترس اینکه کارگر ساختمونی (که گفته بود می کشمش) بهش اسیب نرسونه تک و تنها بردمش تو راه تهران و تو کوه ها رهاش کردم و داشتم به معنای واقعی از ترس می مردم .
کارت درسته دختر

فدای تو عزیز دلم بوس به تو

رهگذر جمعه 28 آذر 1399 ساعت 10:05 ب.ظ

عزیزاگر اهل کمک و غذا دادن هستید . این همه بچه کار هست برای کمک که گرسنه هستند .
اینکه باید با حیوانات مهربون بود به کنار .

من ادم هایی که به زادو ولد گربه ها که منشاء انتقال خیلی از بیماری ها هستند رو درک نمیکنم . همین گربه خرابکاریش رو تو باقچه میکنه . چقدر گیاهای منو خراب کرده . زادو ولدش هم بسیار بسیار زیاده هر سال چندین بچه میذاد اگر غذا بدید کنترلشون واقعا سخت تر هم میشه چون بد عادتشون میکنید و از انسان ها نمیترسند .

شما به تنهایی در اون ساختمون زندگی نمیکنید که برای بقیه تصمیم بگیرید . وقتی بچه کوچیکی در وون ساختمون باشه این گربه ها خطرناکند .

لطفا نیایید بگید وای گربه ها نازند و ...و چقدر ملت سنگدلند و ....
بقیه رو هم درک کنید یک درصد به این هم فکر کنید که شاید طرز فکر شما اشتباهه . همونطور که دوست دارید دیگران شمارو درک کنند .

رهگذر جان ، حتما واقعا رهگذری و نمیدونی که من به کمک اهالی ثابت این خونه چطوری سعی میکنیم دست کیس های حمایتی که بهمون معرفی میشه رو بگیریم .. کافیه نگاهی به پست های قبل بندازی . البته که سروع این کمک رسانی ها به سالهای سال میرسه (تقریبا 10 سال) به لطف همه ی دوستان تو این سالها هزینه ی درمان پرداخت کردیم، برای کودکان کار لباس و غذا و ملزومات تحصیل فراهم کردیم، دو سه تا از بچه های پروانه ای رو حمایت کردیم، سرمایه ی کار برای کسی که به واسطه ی فروش کلیه ش باهاش اشنا شده بودیم جور کردیم و به برکت این کمک های پاک ، ایشون یکی از ثروتنمد هایی شد که حتی تو خارج از ایران شعبه تاسیس کرد و خیلی چیزای دیگه که دیگه شمردنش لزومی نداره.
من هم با موضوع زاد و ولد مشکل دارم ولی منم شما رو که میگی گربه ها منشاء انتقال خیلی از بیماری ها هستند رو درک نمی کنم . احتمالا از همین حرفای قدیمی و بی پشتوانه که میگن گربه ها نازایی میارن و موی گربه خطرناکه و این چیزا نشات می گیره که باید بگم خوشبختانه از نظر علمی و پزشکی این موارد هیچ اعتباری نداره با یکمی مطالعه و تحقیق میشه به این نتیجه رسید
یه کوچولو برات توضیح میدم
توکسوپلاسموز نوعی انگل است که در بدن سگ و گربه زندگی کرده و از طریق مدفوع سگ و گربه دفع می شود و ممکن است در اثر استفاده مادر باردار از آب یا غذای آلوده به مدفوع دارای انگل، وارد بدن مادر باردار شود؛ اما این بدین معنا نیست که تمام گربه ها آلوده به توکسوپلاسموز هستند. یادآوری میکنم که روش انتقال بیماری، موی گربه نیست بلکه مدفوع آلوده به توکسوپلاسموز است.
با این حساب گربه باید الوده باشه ، مادر چیزی که به مدفوع گربه ی بیمار الوده شده رو بذاره تو دهنش بعد مبتلا بشه و احتمالا جنینش رو از دست بده .
یا موضوع موی گربه .. ببین ما در طول روز موهای خودمون هم میریزه و به ندرت ممکنه موی خودمون رو بخوریم و اگر این اتفاق بیفته به راحتی دفعش میکنیم موی گربه هم همینطوره و هیچ فرقی نداره .. البته هستند کسانی که به گربه یا حیوان خانگی الرژی دارند ولی در صد خیلی کمی از مردم این حالت رو دارند ...
به هر حال این دو مورد رو گفتم بقیه ی موارد هم همینطوره . اگر دوست داشته باشی واقعیت رو بدونی خیلی راحت میشه تحقیق کرد مگر اینکه صرفا" مخالف باشی و نخواهی اصلا واقعیت رو بدونی .
دوستان خبر دارند که من قبل از آوردن گربه م چندین ماه از همه ی جوانب موضوع رو بررسی و درموردش تحقیق کردم و به یقین رسیدم .

یکی ازکارهای مهم کسانی که به گربه ها غذارسانی میکنند(بصورت دائم ) اینه که عقیم سازی هم انجام بدن که خبر دارم انجام میدن و بهش اصرار دارند. ( من که متاسفانه غذا رسان دائمی نیستم تو ماشینم غذا و اب و ظرف دارم اگر به گربه ی گرسنه ای برخورد کنم براش غذا میذارم)
اگر پست رو با دقت بیشتری بخونی متوجه میشی که من برای بقیه تصمیم نگرفتم ، قانون و ادب حکم میکنه که حتما با مدیر ساختمون هماهنگ کنم که کردم فقط چون تو اون ساختمون که 15 واحده و تقریبا همه ی واحد ها حیوون خونگی دارند انتظار نداشتم که اون حرف ها رو بشنوم و ببینم در فکر از بین بردن موجود زنده ی بی پناه هستن و وقتی دیدم شرایط اینطوریه به قانون ساختمون احترام گذاشتم و لونه رو به دوستم دادم .
البته که گربه ها برای بچه های کوچیک هیچ خطری ندارند . نمیگم هیچ مورد حمله ای وجود نداره ولی معمول نیست . مگه اینکه ادما با ماشین تصادف میکنند باعث میشه که دیگه شما ماشین سوار نشید؟؟ خب تصادف یه احتماله ، خطر گربه برای بچه هم یه احتمال به همون ضعیفیه .

بقیه رو درک میکنم و چه دوستان نازنینی تو همین خونه دارم که بطور جدی از گربه می ترسند کامنت ها رو بخون لطفا (چرا راه دور بریم نمونه ش خواهر خودم)
ولی انتظار زجر دادن و گرسنه نگه داشتن و اسیب رسونی و سم دادن به حیوانات رو هم ندارم از کسی که می ترسه .
فقط همین .

به هر حال طرز فکرم اشتباه نیست ، هیچ اصول انسانی و هیچ دین و آیینی تایید نمیکنه که به موجودات آسیب برسونیم دوست عزیز میشه همه همگی رو درک کنیم بدون اعمال خشونت .
خدا رو شکر الان فضای مجازی پر از فیلم هاییه که مردم در سراسر دنیا دارن بچه ها ی نوزادشون رو با حیوانات خونگی بزرگ میکنند مطمئن باشید اگر مشکلی بود سالیان سال کسی حیوان نداشت . (منظورم این نیست که حتما همه حیوان داشته باشند ، منظورم اینه که حیوانات خطرناک نیستند) و صد البته وقتی یه حیوون رو تو خونه داریم دقیقا مثل اعضا خانواده باید بفکر رسیدگی های لازم و غذای مناسب ، بهداشت و درمان کاملش باشیم . اگر این موارد رعایت بشه هیچ خطری نداره وگرنه یه ادم الوده و واکسن نزده و بیمار هم بقیه رو بیمار میکنه چه برسه به حیوان .

یادمون باشه ما انسان ها که از نظر عقلی نسبت به موجودات دیگه برتری داریم به هیچ عنوان اجازه اسیب رسانی به بقیه رو نداریم . این شرایط سخت رو ما برای این زبون بسته ها فراهم کردیم و ماشین و خطر و حادثه رو ما تو زندگیشون وارد کردیم وگرنه که این طفلکی ها زندگیشون رو تو طبیعت میکنند .
کافیه مهربون باشیم و اگر دردی دوا نمیکنیم باعث درد و رنج نباشیم
از گل قشنگی که برام گذاشتی ممنونم اینم برای شما

ترمه جمعه 28 آذر 1399 ساعت 05:28 ب.ظ

سلام

فهم و درک و داشتن محبت به حیوانات اصلا ربطی به داشتن پت نداره، حداقل در ایران و این زمان که اینطوریه.
پت برای عده زیادی شده ابزار پز و روشنفکری و خوراک برای اینستا.
من خودم شخصا علاقه به نگهداری پت در منزل ندارم اما به اونهایی هم که دارند نمیگم وای آی. حتی مارمولک که زیاد داخل خونه ما میان، همسر با بدبختی با کیسه فریزر میگیره و در فضای باز رها می کنه. چند روز پیش زنبور نیشم زده بود من گریه می کردم و ایشان دنبال راهی بود که بدون له کردنش بتونه از بازوی من جداش کنه
حالا چطور به عقل شون رسیده گربه ای که حتی داخل نمیاد و مزاحمتی براشون نداره سم خور کنند؟ از این آدمها باید ترسید.

سلام ترمه جان
دقیقا همینطوره.. متاسفم که اینطوره .
خدا خیرتون بده که انقدر مهربونید . البته من شنیدم زنبور وقتی نیش میزنه خودش از بین میره نمیدونم صحت داره یا نه
خدا عاقبت ما رو با ادم هایی که جون موجودات رو میگیرند بخیر کنه

موژان جمعه 28 آذر 1399 ساعت 05:25 ب.ظ

سلام
من به شخصه اگر یه روز یه گربه تو پارکینگ خونم ببینم واقعا انفارکتوس میکنم چون فوبیای گربه دارم
نه موافق ازار حیوانات هستم و نه دلم میخواد اسیبی ببینن گاها حتی دیدن حیوانات برام لذت بخش تر از بعضی ادم هاست!
ولی یه وقتا خسته برمیگردم خونه بعد از یه کشیک مفصل و اگر مثلا سرکوچه یه گربه باشه اونقدر صبر میکنم تا بره بعد میرم خونه یا از یکی خواهش میکنم رد کنه گربه رو
کلا جایی که گربه باشه نمیرم
همیشه به نظرم بحث نیت بد ادم ها راجع به حیوانات نیست
حالا البته اینکه میگین خودشون پت دارن شاید برای اینه که از سلامتش مطمئن هستند و مرتب دامپزشکی میبرن و رسیدگی میکنن
ولی سم دادن به حیوان رو قبول دارم واقعا کار غیر اخلاقیه و منم نمیتونم تصور کنم یه نفر انجامش بده
وقتی نوشتتون رو خوندم فکر کردم اگر مثلا من یک عضوی از ساختمونتون بودم و شما اینکارو میکردین من واقعا بخش اعظم زندگیم مختل میشد برای رفت و امد به خونه

سلام موژان عزیز
خدا نکنه بهت اسیبی برسه عزیزم
یک دنیا از اینکه به این زبون بسته ها اسیب نمیزنی ممنونتم . درک میکنم که میترسی و چقدر اذیت میشی صبر میکنی دور بشن از سر راهت .
برای همین من به گذاشتن لونه تو باغچه که اصلا محل رفت و امد نیست هم فکر کردم که اگر کسی میترسه اذیت نشه.

ریحانه جمعه 28 آذر 1399 ساعت 04:16 ب.ظ

بازم دست شما درد نکنه که حواستون جمع هست.
برا جای این خونه ها هم، من خودم به بالای درخت فکر کردم. که هم تو دست و پای رهگذرها نباشه و کسی هم برش نداره.

قربونت عزیزم لطف داری
متاسفانه باد لونه ها رو میندازه

آوا جمعه 28 آذر 1399 ساعت 05:01 ق.ظ

سلام مهربانو جانم
مثل همیشه داشتم با لذت میخوندم که رسیدم به فرمایشات خانم مدیر ساختمون...واقعا همینجوری گفت؟؟؟!!! چطوری میشه که آدم حیوان خانگی داشته باشه ولی به یه گربه مظلوم بخواد سم بده!!!!طفلکی تو...با چه ذوق و شوقی رفتی برای گربه لونه گرفتی و در عوض تشکر این حرفهای ناراحت کننده رو از اون خانم شنیدی..

سلام عزیزم
آررره
خیلی حالم بد شد بخدااا

نگار جمعه 28 آذر 1399 ساعت 04:13 ق.ظ

الان متن کامنتم رو‌ خوندم دیدم یک جا، درست توضیح ندادم، منظورم از ریختن ترس بچه ها، ترس از سگ نبود، چون اون مشاور، اروپایی بود و اصولاً بچه های اون ور، ترس بچه های ما از حیوانات رو ندارن. منظورم ترس و معذب بودن پیش مشاور بود.

آهااا درسته
اما کامنت کامل نیست متاسفانه

نگار جمعه 28 آذر 1399 ساعت 04:10 ق.ظ http://Neli2025.blogfa.com

سلام، امیدوارم بلاگ اسکای کامنتم رو‌ کامل به شما برسونه.من با قلبم، حیوانات رو دوست دارم مهربانو جون.. ولی میترسم، فروید یک نظریه ای داره که میگه ترس های ما ریشه در کودکی دارن.. من با جمله ی گربه اومده جی جی مامان رو زخمی کرده

سلام عزیزم
متاسفانه انگار بازم نصفه اومده

نسرین جمعه 28 آذر 1399 ساعت 12:57 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

راستش درینمورد من فقط به نسل بچه هامون امیدوارم. وگرنه بین سن های چهل به بالا خیلی از این نادان ها دیدم و می بینم. حتی خودم تا بحال اشتباهی می کردم که متوجه نبودم.

چند روز پیش مزدک ازم خواست دیگه اگه سوسک دیدم نکشم. گفتم تو خونه زاد و ولد اگه کنن چی؟ گفت بندازشون تو چمن های پشت بالکنی میرن جای دیگه زاد و ولد می کنند. تو چطور می تونی باوجود گیاهخواری سوسک بیچاره رو بکشی؟!
از خودم خجالت کشیدم و قول دادم دیگه اینکار رو نکنم.

از حرفای آخرت به اون خانم کیف کردم.

عزززیزم دم مزدک گرررم
منم قبلا اشتباه می کردم نسرین جون

رها جمعه 28 آذر 1399 ساعت 12:31 ق.ظ http://Rahashavam

سلام مهربانو جان
تازگیا معیارم برای دوستی با ادما فقط یه چیز شده محبتشون به حیوانات. اینو که ببینم یعنی با آدم حسابی طرفم.
حیف که مدیر شماگیر من نیوفتاده درسی بهش میدادم تا خودش اون سم لعنتی رو نوش جون کنه. اونوقت با خودم میگم چجور بعضی بچه ها با چوب میوفتن دنبال سگ و گربه های خیابونی،خپب همچین والدی داشتن دیگه

سلام رها جانم
ای وااای آره واقعا خدا رو شکر وگرنه یه جرم و جنایتی رخ میداد
آره دیگه ... چی بگم

نیروانا پنج‌شنبه 27 آذر 1399 ساعت 10:56 ب.ظ

عههههه چه ذوقی کردم من اولش
و بعد چه حالی ازم گرفته شد
چرا اینقدر خودخواه شدیم ما آدما
چرا تو دنیای به این بزرگیمون جایی برای این کوچولوهای دوست داشتنی نیس

سارا پنج‌شنبه 27 آذر 1399 ساعت 06:07 ب.ظ http://Www.yekzanyekzendegi.blogfa.com

سلام عزیزم خوبید؟
من متاسفانه خیلی از حیوونا میترسم.البته بسیااااار زیاد دوستشون دارم.خیلی وقتا گوشت و مرغ ک میخریم،تیکه هایی از گوشت و اسکلتهای مرغ و بال و گردن و غذاهایی ک بتونن بخورن رو میبرم با ماشین و واس سگ و گربه هایی ک تو خیابونن میریزم.گرچه نمیتونم نزدیکشون بشم ولی خب میذارم براشون ک بخورن.
خیلی هوا ک سرده دلم براشون میسوزه.ب نظرم از خیلیامون باوفاتر و مهربونترن.
منم ی چند سالی هست ک حشرات رو نمیکشم و میندازمشون بیرون از خونه.نمیدونم چرا بی دلیل باور داریم ک اشرف مخلوقاتیم و همه موجودات واس خدمت کردن ب ما آفریده شده اند!همین باور غلط باعث شده حشرات،خزندگان،گربه و سگهای ولگرد و هر جانداری رو ک فکر کنیم باعث اذیتمونه رو ب راحتی بکشیم و جونش رو بگیریم!
خداروشکر ک آدمهای خوبی مثل شما هنوز هستند و امیدوارم تعدادشون روز ب روز بیشتر بشه.

سلام سارا جون مررسی عزیزم خدا رو شکر خوبم امیدوارم تو هم خوب باشی

ای جااان دستت درد نکنه عزیزم
فقط چون زورمون میرسه هر کاری دلمون میخواد میکنیم
فدای تو نازنین منم از تو ممنونم مهربون

لیلی پنج‌شنبه 27 آذر 1399 ساعت 03:34 ب.ظ

آخ مهربانو جان با پوست و استخوان این دل شکستنت رو لمس کردم... عنوان خوبی انتخاب کردی: این جماعت ناشناخته ...
منم از وقتی یه گربه به سرپرستی گرفتم قلبم نسبت به همه حیوونها رقیق تر شده و اونا رو هم بچه خودم می دونم و توی این ماجراهای غذارسانی و سرپناه گذاشتن برخوردهای عجیبی دیدم که فقط با خودم میگم این بشر چرا همه این ناپایداری و به مو بند بودن زندگی رو میبینه ولی بااین وجود اینطور می تازونه
خداکنه نسل جدید که بیشتر تاثیرش رو از مدیا میگیره تا از خانواده، دیگه این تفکرات رو از اونها تحویل نگیره

درست مثل خودمی عزیزم
الهی امییین

ربولی حسن کور پنج‌شنبه 27 آذر 1399 ساعت 02:34 ب.ظ http://rezasr2.blogsky.com

سلام
چی فکر میکردین و چی شد!
راستی گربه که همه جا خرابکاری نمیکنه!

سلام
واااقعا
منظورش از خرابکاری ، جیش و پی پی نبود
چرخیدن و زاییدن و بهم زدم زباله ها بود . خب بگو زباله رو بذارید تو سطل در دار !!! بعدشم اینکه یکمی غذا براش بذارید گرسنه نباشه که نمیاد سراغ زباله ها

نسیم پنج‌شنبه 27 آذر 1399 ساعت 01:18 ب.ظ

سلام مهربانو جان، متاسفانه رحم و مروت کم کم داره توی جامعه از بین میره، نسبت به انسان و حیوان و همه چیز و این خیلی تاسف آوره، کاش میشد مهربانی رو دوباره زیاد کرد کاش مهربانی قرص و آمپول داشت


سلام نسیم جون .
آره واقعا نمیدونم سرنوشتمون چی میشه با اینهمه شهروند خشن و عصبی که از رنج دیگران لذت میبرن .
ای کاااش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد