دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

" نجات اخلاقی یک نفر،مساوی است با نجات چند زندگی"

درود به دوستان گلم . 


اول از همه یه پیغام به " مادر دو دختر" بدم عزیزم جواب کامنتت   که در پست " گره از روزگارم بگشا" برات نوشتم رو حتما بخون .  ادرس ایمیلی که گذاشتی خیلی عجیبه . 


*******

با عذر خواهی مجدد از دوستانی که این مدت پست های رمز دار رو تحمل میکردند و متاسفانه نمیتونستم رمز رو دراختیارشون بذارم . بعضی از دوستان، فکر میکردند که من با این کار میخواستم تعداد خواننده های خاموش رو بدونم و یه جورایی خاموش بودنشون رو تلافی کنم ولی واقعا اینطور نبود و من فقط میتونستم به کسانی که ازشون یه شناخت نسبی دارم رمز بدم برای همین دنبال نشونه ها و کامنت هایی که از قبل داشتم ،بودم .. ولی واقعیتش اصلا فکر هم نمیکردم جمعیت خاموش در این صفحه انقدر زیاد باشه .. عزیزای من ارتباط همیشه دو طرفه ش قشنگه ..لطفا هر جا که هستید خاموش نباشید . حتی اگر شده با یه استیکر کوچولو ابراز وجود کنید تا نویسنده هم بتونه باهاتون ارتباط بگیره . 

****** 

خب، بگذریم بریم و به روال سابق . 

همونطور که میدونید آخرین کیسی که براش کمک جمع کردیم ، خانمیه که بعلت فوت همسرش اومده با پدرش در خونه ای بسیار محقر زندگی میکنه که آب گرم وجود نداره و برای حمام کردن مجبورن تو قابلمه آب داغ کنند .. ظرف و ظروف رو هم تو همون حوض و حیاط میشورن . رابط و معتمد من میگه گاهی از جلوی منزلشون که رد میشه صدای  خواهش پسر سه ساله ش میاد که گریه میکنه و به مادرش میگه توروخدا با آب سرد منو نشور (احتمالا گاهی وقت یا حوصله ی آب گرم کردن هم نداره) ... خیلی با نسرین جون و رابطمون فکر کردیم که این خانم جوان رو باید جور دیگه ای حمایت کنیم و براش کاری دست و پا کنیم که بتونه رو پای خودش باشه و درامد مستقلی کسب کنه، چون به هر حال کمک های ما موقتی و مقطعیه . از اون طرف متاسفانه باخبر شدیم این خانم جوان معاشرین خوبی نداره ، دل به کار نمیده و از نظر بهره ی هوشی هم در سطح قابل قبولی نیست .. وگرنه خیلی تمایل داشتیم کلاس خیاطی بفرستیمش و تا پایان راه و رسیدن به درآمدزایی حمایتش کنیم.. مادر یکی از دوستان ، که خانم با سلیقه و کدبانوییه در همون کوچه و محل این خانم، آشپزخونه و تهیه غذا داره و مدتی سعی کرد پیش خودش نگهش داره و در ازای کار بهش حقوق بده ولی نتونست با کم کاری و سربه هواییش کنار بیاد و البته یه چیز خیلی مهم هم هست که انگار پسربچه ش هم کم مشکل آفرین نیست ، احتمالا بیش فعالی شدید داره و کنترلش کار سختیه . بنظر خود من این خانم و بچه ش باید مددکاری بشن و کمک اساسی از مراکز بهزیستی بگیره و مشکلش فقط کمک مالی نیست .. در حال حاضر من به بن بست رسیدم و ازتون خواهش میکنم کمک فکری بدید . 

یا باید قسمت کوچیکی از پولهایی که جمع کردیم رو به رابطمون بدیم تا با نظارت و مدیریت خودش بصورت ماهیانه براش ارزاق تهیه کنه و نهایتا" درزمینه ی تهیه ی یه آب گرمکن هزینه کنه. 

یا اینکه اگر راهی به نظرتون میرسه ، کانالی در بهزیستی لنگرود دارید که بتونیم سفارش کنیم این مورد رو مددکاری فوری کنند و خدای نکرده بتونیم از انحراف و سقوط اخلاقیش جلوگیری کنیم اطلاع بدید . 

میدونید اگر یه نفر به این جمع انحرافات اخلاقی اضافه بشه، چندین نفر دیگه در ادامه نابود میشن . بچه ی این خانوم و در آینده آدم هایی که وارد زندگیشون میشن

دوستتون دارم . 

نظرات 39 + ارسال نظر
Peepbo دوشنبه 13 اردیبهشت 1400 ساعت 05:16 ب.ظ

الان تکلیف من که هم خواننده قدیمی هستم و هم در حال پت پت و نسبتا خاموش هستم چیه؟؟؟ آیا شایسته رمز هستم؟

غریبه نیستی عزیزم
من برای دادن رمز به کسانی که نمیشناسم معذور بودم . برات ایمیل زدم

ماه یکشنبه 17 اسفند 1399 ساعت 03:02 ق.ظ

مرسی که فکر همه چیزو کردین

مرررسیاز شما که همراهید

nahid شنبه 16 اسفند 1399 ساعت 11:11 ق.ظ

سلام مهربانو
واقعا هدفت شناسایی خاموشها نبود
چون به من که یکبار ففط ازت همفکری خواستم ان هم بابت مسئله خودم و در واقع تو وقتت را به من دادی و انرژی دادی ونه من
،هم رمز دادی
لازمه بگم خیلی ارامش بیشتری دارم با نکنه ای که گفتی که شاید هم حتی خودت هم یادت نباشه که چی گفتی

سلام عزیزم
ناهید جون چه حس خوبی داره وقتی حس میکنم وجودم مفید و مثبت بوده ممنونم که برام نوشتی عزیز دل

نسترن شنبه 16 اسفند 1399 ساعت 08:07 ق.ظ http://second-house.blogfa.com/

سلام
پاراگراف اولتون من رو متنبه کرد و فکر کنم برای دفعه سوم یا چهارم براتون کامنت میذارم
بنظر من هم اولین چیز مهم ابگرمکن هست و سپس درمان پسرک شاید مادر نگران این موضوع هستن و اضطراب پنهان دارن که نمیتونن دل به کار بدن

سلام نسترن جان
عززیزم ممنونم از محبتت . تو پست جدید جریان رو نوشتم .

هدا شنبه 16 اسفند 1399 ساعت 07:56 ق.ظ

سلام مهربانو جون من فکر میکنم ایشون باید یک جلسه با روانشناس و یا درمانگر صحبت کنه و بعد بهش انگیزه داده بشه که میتونه زندگیش رو بسازه احتمالا این بنده خدا از لحاظ درونی حالش خوب نیست و هر چقدر کار خوبی هم بهش توصیه بشه قادر به انجامش نیست

سلام عزیزم
داریم تلاش میکنیم به بهزیستی برسونیمش . دعا کن این اتفاقای خوب بیفته

ماه شنبه 16 اسفند 1399 ساعت 07:45 ق.ظ

سلام مهربانو جان. به نظر من هم برای خانم شمالی، باتوجه به توضیحاتتون، مهم ترین کار خرید آبگرمکن و مشاوره با روانپزشک و روان درمانگر هست.
چون اگر *خودش* به این نتیجه نرسه که بهترین اتفاق براش استقلال مالی داشتن از راه صحیح ش هست، کمک کردن بی فایده ست. در واقع خوبه بهش بگیم ما میتونیم چند ماه حمایتش کنیم که بره روانپزشک تا به انگیزه برای کار کردن برسه. بعد چند ماه هم حمایت ها قطعا قطع میشه.

اگر بعد چند ماه به انگیزه برای کار کردن نرسید، پیدا کردن کیس مناسب ازدواج براشون هست. (که شاید بهتر باشه توی همین چند ماه حمایت از طریق رابط ها به فکرش بود، بدون اینکه خانم شمالیه بدونه)

چون واقعیت اینه که راه حل باید متناسب با خصوصیات فردی و خونوادگی و فرهنگی باشه. و با توجه به توضیحاتتون برای ایشون فکر میکنم شغل یا ازدواج مناسب هر دوش گزینه خوبیه.

سلام عزیزم
کاملا درست میگی عزیزم . اتفاقا هانیه جون کسی رو میشناسه که دنبال کیس مناسب برای ازدواج با کسی تقریبا با همین شرایط میگرده فقط خیلی سفارش کردم مواظب باشن از چاله به چاه نیفته .

یاس ایرانی جمعه 15 اسفند 1399 ساعت 04:21 ق.ظ

سلام مهربانو جان
وقتی به اون پسر بچه فکر می کنم دلم خیلی می گیره کاش کاری از دستم برمیومد
تو پیچ آقای جان آبادی( بابا گلی سیستان و بلوچستان) دیدم که از طرف بهزیستی برای مددجویان در مراکز حرفه و فن کلاس های مهارتی میذارن... امیدوارم این خانم هم بتونن از این خدمات بهزیستی استفاده بکنن...
مهربانو جان دست شما و همه دوستان همراهتون در خیریه مهر درد نکنه خدا بهتون سلامتی بده

سلام عزیز دل
قربون محبتت نازنین خیلی امیدواریم این اتفاق بیفته
عززیز منی یاس قشنگم

مینو جمعه 15 اسفند 1399 ساعت 01:36 ق.ظ http://milad321.blogfa.com

سلام
بننظر من این خانم و فرزندش را حتما به بهزیستی معرفی کنید و کاری مثل همان کار در غذا خوری هم پیدا کنید و البته اتمام حجت برای انجام کار.
من سالها با نمونه های زیاددی سر و کار داشتم که عادت کرده بودند از اینجا و آنجا کمی کمک مالی بگیرند ولی زیر بار انجام کاری در حد خودشان نروند.عده ای هم واقعا زحمتکش بودند و حتی با پخت نان خانگی و کارهایی از این قبیل زندگیشان را تامین میکردند.

سلام مینو بانوی عزیزم
خدا رو شر همین اتفاق به لطف یکی از دوستان همین خونه افتاد . پست بعدی در مورد همین موضوعه

منجوق پنج‌شنبه 14 اسفند 1399 ساعت 08:17 ب.ظ

بدون شوخی باید بگم که این خانم ترجیح میده دوباره شوهر کنه
و یکی دیگه خرجشو بده
حتی شده ترجیح میده زن دوم باشه متاسفانه از این موارد خیلی دیدم

نه کاملا درست میگی عزیزم .

مریم چهارشنبه 13 اسفند 1399 ساعت 10:22 ب.ظ http://Www.mari-jooon.com

سلام،مهربانو جان ممنون که توضیح دادی دلیلت از رمزی شدن چی بود
من فکر میکردم که کلا دیگه میخوای رمزی بنویسی،من کلا تصمیم گرفتم دیگه خاموش نباشم با توضیحاتت

سلام عزیزم
قربون محبتت نازنین

نیکی چهارشنبه 13 اسفند 1399 ساعت 10:16 ب.ظ

سلام مهربانو جان ...به نظرم یکی از دلایل تن به کار ندادن این بنده خداها افسردگی و حس پوچیه و از طرفی چون از پس هزینه دکتر و مشاور بر نمیان
روز به روز متاسفانه از نظر روحی و فکری بدتر میشن...کاش یه نهادی بود از بیخ و بن حمایتشون میکرد و سروسامانشون میداد که نیست...شاید اگر این ها هم تو خانواده های خوب و تحصیلکرده به دنیا میامدن از خیلی از ماها هم بهتر میشدن‌...

سلام عزیزم
کاملا درست میگی نازنین منم مطمئنم اگر شانس بزرگ شدن تو خانواده های عادی و شرایط نسبتا" مناسبی از آموزش و پرورش قرار داشتن چه بسا انسان های شایسته مفیدی برای جامعه از آب درمی آمدن .. افسوس که عملکرد در این کشور بسیار ضعیفه

نفیسه چهارشنبه 13 اسفند 1399 ساعت 09:30 ب.ظ

راستش با وجودی که من همیشه میخونمتون و چند باری هم کامنت گذاشتم ولی به خودم اجازه ندادم از شما رمز بخوام . امیدوارم تصمیم درستی برای این خانوم بگیرید

نفیسه جون ازت ممنونم عزیزم .
منم امیدوارم درکنار شما دوستان عزیز به جمعبندی مناسبی برای این خانوم برسیم .

نسا چهارشنبه 13 اسفند 1399 ساعت 10:23 ق.ظ

امیدوارم این خانم از دوستان بد محفپظ باشه و به بیراهه کشیده نشه و متوجه بشه باید نون بازو و حلال به خودش و بچش بده

هر وقت مسئولینی که ادعای سواد و تحصیل و پاکدستیشون پدرمونو درآورده فهمیدن که باید نون حلال سر سفره ببرن ، این خانم با بضاعت فرهنگی و فشار های اجتماعی هم می فهمه .
ببخش نساء جون اعصابم از این همه فقر و فحشا خورده .

سیمین چهارشنبه 13 اسفند 1399 ساعت 09:55 ق.ظ http://jafaripour1@gmail.com

مهر بانو جان به نظر من تنها کمکی که می تونیم برای این خانم انجام بدیم آبگرمکن ه .چون من دور و برم آدم های اینجوری دیدم.باور کن اصلا نمی خوان کار کنن.فقط می خوان بهشون پول بدی.یعنی خیلی وقت ها خیلی کمتر می خورن و می پوشن ولی اصلا حاضر به کار کردن نمی شن.
در مورد کار کردن به نظرم باید با اون اتمام حجت کنین ببینین اصلا با خودش چند چنده.بهش بگین که هزینه کلاس رو می دید ولی اگه رفت و آمد مشکوک دیدید یا رفتار نادرست دیدید حمایتتون رو قطع می کنید شاید بترسه.

میدونم چی میگی سیمین جونم .
حتما تحت نظارت کمکش میکنیم که هم راه رو برای کسب درامد حلال باز کمیم هم اندوخته هامون به هدر نره .
فکر کنم امروز رفته بهزیستی .

مریم چهارشنبه 13 اسفند 1399 ساعت 12:03 ق.ظ http://navaney.blogfa.com

کاش مشکلش زودتر حل بشه
خیلی بده که شرایط خوبی نداشته باشی و از اون بدتر اینه که خودت بهشون دامن بزنی

دقیقا

نسرین سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 11:40 ب.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

خیلی خوشحال شدم که رابطی در گیلان پیدا شده.
ایشالا پله پله درست بشه.
اون برادرش هم بوی قرمه سبزی رو از کله اش بیرون کنه و اجازه بده آبگرمکن رو براشون بخریم.

مهناز سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 09:05 ب.ظ

ولی فکر کنم به هر حال تهیه آبگرم کن و خورد و خوراک در هر صورت کار خوبیه

مهناز سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 09:04 ب.ظ

سلام متاسفانه منم ‌با ی طرح همکاری می‌کردم که در صدد بودن کارآفرینی برای خانم های مناطق محروم شهرمون انجام بدن ولی انگار هیچ کس برای کار کردن و یادگرفتن کار علاقه نداشت، یاد ی پژوهش افتادم که به این نتیجه رسیده بود فقر فقط با تزریق پول حل نمیشه اول باید فقر فرهنگی و فکری ‌رو ‌بر‌طرف کرد که کار بسیار سختیه

سلام مهناز جون
دقیییقا همینطوره . کاش این فقر خانمانسوز فکری و فرهنگی روش کار بشه .. مشکل ما دقیقا همینه که متاسفانه حاضر به زحمت کشیدن و نون بازو خوردن نیستن

سارا سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 08:36 ب.ظ http://yekzanyekzendegi.blogfa.com

سلام عزیزم
منم مثل دوستان معتقدم ک خرید آبگرمکن براشون واجبه و اول از همه این کار انجام بشه.
ولی در مورد کمک نقدی ماهیانه موافق نیستم.چون آدم ناتوانی نیست این خانم و میتونه مثل هر آدم دیگه ای کار کنه.اینکه شرایط کار براش فراهم میشه و ب بهونه بچه و غیره رد میکنه،قابل قبول نیست.همه میدونیم خییییییلی زیادن خانمهایی ک با وجود مشکلات و بچه های کوچیک،سرکار میرن و خرج خودشوند درمیارن.
ب نظرم اگه ب این خانم بدون اینکه کاری انجام بده،پول نقد ماهانه کمک بشه،کمکی بهشون نمیکنه و فقط اوضاع رو خرابتر میکنه.چون ممکنه این کمکها چندوقت بعد قطع بشه.بعد چی میشه؟وقتی عادت کرده ب راحتی و بدون زحمت پول ب دستش برسه،مسلما سراغ اولین و راحت ترین راه پول درآوردن میشه.
حالا این نظر من بود.هرجور ک شما و دوستان صلاح میدونید عزیزم

سلام سارا جون .
با نظرت موافقمک ضمن اینکه نوشتی ممکنه بعد از مدتی کمک ها قطع بشه ، باید بگم ممکن نه، حتماااا" قطع میشه چون ما یه مقدار محدودی پول جمع کردیم و فقط میتونیم همون رو تو چند ماه اختصاص بدیم نه بیشتر .
بنابراین بهترین راه همون درامد مستقله که باید خودش همت کنه
ممنونم از اینکه نظرت رو نوشتی با جمع بندی انشالله زودتر به نتیجه قطعی میررسیم

نانی سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 08:29 ب.ظ

زهرا..‌. سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 07:09 ب.ظ http://Saat sheni1531.blogfa.com

سلام بانوی مهربان...
چ شرایط سختی،بنظرمن این خانوم اگ بخواد خیلی راحت میتونه برای خودش درامد داشته باشه...نمیدونم میدونید یانه اما خیلی خانم های شمالی باپختن رب های ازگیل و الوچه و انار واینا(که توی جنگل ها هست ونیاز ب پرداخت هزینه هم نداره) ویا پرورش مرغ وخروس واردک وغاز وبوقلمون وتخم هاشون خیلی درامد خوبی دارن...جدا ازکار درشالیزارها وباغ ها و چیدن محصولات ب عنوان کارگر میتونن برای خودشون درامد داشته باشن
اماممکنه همین دوستان ناب ک گفتین بجای کار بازحمت بیراه هایی ک راحتترن ونیازب زحمت نداره رونشون بدن و اسیب هایی بزنن ک ن تنها دامن خودش بلکه جامعه رو گرفتارکنه
خداکمکش کنه ولی وجود دوستان بد حتی اگر تحت پوشش بهزیستی یا جایی قراربگیره بازم ممکنه خطرافرین باشه...بنظرم تنها کمک ب این خانوم اینه ک دعاکنیم ازشر دوستان بد درامان باشه
بنظرم اگ دوست خوب داشت تشویقش میکرد برای خیاطی ک بنظرم پیشنهاد عااالی بود

سلام زهرا جون
کاملا متوجه منظورت هستم ، و وای به روزی که دوستان ناباب بین اعضای خانواده ی آدم باشند ، چیزی که شرایط رو سخت تر و پیچیده تر میکنه همینه .
بله میدونم که چقدر بستر کارهایی که بشه منبع درامد، در شمال کشور فراهمه .. همت میخواد و پشتکار . امیدوارم خانم مورد نظر ما خودش هم به یاری دهندگانش کمک کنه تا بتونن دستشو بگیرن.

تمشک سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 01:54 ب.ظ https://mahbubedelam.blogsky.com

سلام
خرید آبگرمکن که واجبه به نظرم-کمک هزینه ماهیانه تحت نظر رابط هم همینطور
اما بنظرم به خیریه مهرآفرین ( خانم فاطمه دانشور)معرفیشون کنید، اونا بررسی میکنن و لازم باشه خودشون میفرستن بهزیستی یا هر اقدام لازم دیگه

سلام عزیزم
خیریه ی مهرآفرین رو میشناسم عااالی و کاردرستند . مررسی از یادآوریت

سپیده سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 01:20 ب.ظ

همونطور که خودت و بیشتر دوستان اشاره کردن خریدن آب گرمکن اولویت داره و اینکه ماهیانه بهش کمک بشه اما راستش مهربانو متاسفانه یکی از دلایلی که این اشخاص نمی خوان کار یاد بگیرن حتی درست کردن اسکاج یا هر چیز آسون دیگه اینه که فک می کنن کار آسونتر همونی هست که دوستان نابابش میگن و خیلی سخت هست که بشه کنترلش کرد مخصوصا اگه آلوده به این نوع زندگی بشه

متاسفانه همینطوره سپیده جون . خداکنه زودتر بشه به دادش رسید

منیژه سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 10:28 ق.ظ

سلام مهربانو خانم منم با نسرین خانم موافقم اقای سهیل که مددکار هستند میتونند راهنمایی کنند این میتونه یکی از بهترین کارها باشه در کنار خرید آبگرمکن البته. موفق باشید و خدا قوت.

سلام منیژه جان
یه کامنت قبل نسرین جون درمورد سهیل عزیز توضیح داده البته خدا رو شکر یکی از عزیزان از طریق بهزیستی کل دارن پیگیری میکنند احتمالا فردا این خانوم نیازمند به بهزیستی لنگرود مراجعه میکنند و پرونده شون تشکیل میشه

نسرین سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 10:26 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

متاسفانه سهیل عزیز خبر داد که با بهزیستی گیلان در تماس نیست و نمیتونه کمکی کنه.

یک زن هم بعنوان انسان می تونه و باید رو پاهای خودش بایسته. ایشون فقط کافیه همت کنه.
مهربانو جون اون رابط می تونه با برادره صحبت کنه و راضیش کنیم آبگرمکن براشون بخریم؟ دلم برای اون بچه میسوزه تو این هوای سرد زیر آب سرد حمام بشه.

اشکالی نداره دستش درد نکنه زود خبر داد
عزیزم نگران نباش جواب کامنت بعدی رو بخون .. احتمالا زود بهزیستی وارد عمل میشه

سمیرا سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 08:31 ق.ظ

سلام مهربانو جان
خرید آبگرم کن در وهله اول کار بسیار خوبی و لازمه به خاطر اون بچه بی گناه
در بچه هم حتما باید از متخصص کمک بگیره شاید دارو لازم داره و خیلی بهتر بشه
خودشون هم نیاز به مشاوره دارن
به هر حال کمکی لازم بود من هم هستم

سلام سمیرا جون . قربون محبتت .. خبر خوب اینه که فعلا داریم از طریق بهزیستی اقدام میکنیم .

پریسا سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 01:02 ق.ظ

با توجه به جیزایی که گفتید احتمالا مسایل روانی داشته باشن کاش بشه یه روانپزشک ویزیتشون کنه مخصوصا مادر
و دارو مصرف کنه

احتمالا پریسا جان . کاش انجام بشه

Azi دوشنبه 11 اسفند 1399 ساعت 11:39 ب.ظ

ممنون که دوباره برام نوشتین، خونده بودم ولی جزئیات یادم رفته بود، امروز توی پیج خیریه مهرآفرین دیدم که برای یه خانمی نخ و وسایل اسکاچ درست کردن تهیه کرده بودن و اولین فروشش رو انجام داده بود گفتم بیام بهتون بگم به نظر اینم ایده خوبیه، امیدوارم قانون برای یه دفعه هم شده برادره و تحت فشار بزاره و دست از سر اینا برداره! و اون خانم جوان هم قدر خودش و رو بدونه و خدایی نکرده وارد دنیای کثیفی ها نشه که اون اولین بار خیلی مهمه که جلوی خودش و بگیره امیدوارم یه جوری از غفلت دربیاد و برای زندگیش تلاش کنه ...ببخشید پرحرفی کردم

خواهش عزیز دلم
آررره ببین چه کار خوبیه میتونه بشینه کنار بچه ش کار کنه .
الهی امین کاش همه ی اینا اتفاق بیفته .
ممنونم عزیزم این چه حرفیه پرگویی کدومه ؟

Nasrin دوشنبه 11 اسفند 1399 ساعت 11:37 ب.ظ

سلام مهربانوى عزیز
بنده خدا ها شرایط سختى دارن ولى تا وقتى که خود اون خانم نخواد چیزى تغییر نمیکنه،کار توى اشپزخونه خیلى مناسب بوده، نزدیک خونه اشون بوده و هزینه رفت و امد نداشته حیف که دل به کار نداده
اگر مشاوره بشن که عالیه نمیشه اب گرم کن رو قسطى دراختیارشون گذاشت که اون خانم هم فکر پیدا کردن کار و درامد باشه

سلام نسرین جان
دقیقا همینطوره . حییف واقعا. چرا میشه عزیزم اگر برادره اذیت نکنه البته .

سپیده دوشنبه 11 اسفند 1399 ساعت 10:12 ب.ظ http:// detari.blogfa.com

ببینین تو چه کارهایی مهارت داره دوست داره چه هنری یاد بگیره! بعد هم حتما چند جلسه مشاوره بگیره در خصوص خودش و بچه اش، به هر حال اینطوری که نمیشه!

ظاهرا دل به کار نمیده سپیده جون سر به هوا ست و تو عالم خودش سیر میکنه . سعی میکنیم که بهترین راه رو پیدا کنیم

عمه دوشنبه 11 اسفند 1399 ساعت 09:49 ب.ظ

سلام .مهربانوجان برای بیش فعالی اگر به بهزیستی منتقل بشه لااقل درمان دارویی تا ۱۰ سال نشده جوابگو هست. خودشم با معتمدتون صحبت کنید زیرپوشش بهزیستی یا کمیته امداد قراربگیره. فقر از هردری وارد بشه قطعا گرسنگی روح هم حمله میکنه واحتمال مفسده ی ایشون زیاده. من ادرس نمیزارم اما به طیبه جون میگم منو بشمامجدد معرفی کند تا بی ادبی نکرده باشم

سلام عمه جان . خوش آمدی قدم روی چشمم گذاشتی عزیزم .
دقیقا ، همینطوره که میگی .
اختیار داری برای آدرس هر جورراحتید همونکار رو انجام بدید عزیزم .
درصدد پیدا کردن کانالی با بهزیستی هستیم

Reyhane R دوشنبه 11 اسفند 1399 ساعت 09:36 ب.ظ http://injabedoneman.blog.ir/

سلام.بهت افتخار میکنم مهربانو جان و خوشحالم که هستی.تو این چند سال که خواننده اینجا بودم خیلی چیزها ازت یاد گرفتم (:
امیدوارم به نتیجه خوبی برسید و بشه گره ای از کار این بنده ی خدا باز کرد.

سلام ریحانه جون
ممنونم نازنین .انشالله با کمک دوستان بتونیم

ریحانه دوشنبه 11 اسفند 1399 ساعت 06:11 ب.ظ

آقا من تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود یه شوهر خوب براش پیدا کنیم. چون میدونم وقتی بهره هوشی پایین باشه و البته خود شخص هم بی اهمیت باشه، واقعا هر کاری براش جور کنی آخرش خراب کاری میشه.

ولی گزینه مشاوره خیلی خوبه. شاید چند جلسه بره، برا یکی درد و دل کنه، یه مقدار گره های شخصیتیش حل بشه و برای کار کردن متمرکز بشه

پیدا کنیم ریحانه جون .. واقعا آستینو بالا بزنیم ببینیم چی میشه
امیدوارم شرایط مشاوره هم مهیا بشه

نیکی دوشنبه 11 اسفند 1399 ساعت 03:57 ب.ظ

سلام عزیزم چه شرایط سختی...امیدوارم به کمک خدا به بهترین راه حل برسید... شرکتهای نظافتی هم هستن که کار توشون به مهارت خاصی نیاز نداره.
اگر کاری نتونستید براش پیدا کنید یا خودش همکاری نکرد به نظرم با اون مبلغ یه ابگرمکن و لباس و کفش و دفتر و... اول برای بچه و بعد برای خودش بخرید و مابقی پول رو هم خوراکی... حیف گزینه کلاس خیاطی خیلی خوب بود

سلام نیکی جانم
شرکت های نظافتی داستان خودشونو دارن عزیزم ، مخصوصا چون تو خونه های مختلف هم میرن مسائل دیگه ای هم پیش میاد.
آره واقعا خیاطی عالی بود چون همیشه همه بهش نیاز دارن هنر بسیار زیبا و معقولی هم هست .

نسرین دوشنبه 11 اسفند 1399 ساعت 02:57 ب.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

خب پس کسی نمی تونه به این خانم کمک کنه. بیچاره پدرش و اون بچه ی بیگناه.
ممنونم عزیزم. همیشه محبتت شامل حالم بوده و شده و میدونم خواهد شد.
سهیل عزیز در بهزیستی تهران کار میکنه. خیلی هم انسان شریف و دلسوزیه. الآن براش پیام گذاشتم که اگر بتونه واسطه ی کمکی بشه با بهزیستی لنگرود تا بتونیم بهشون کمک بهتری کنیم.

فدات شم راست میگی سهیل عزیزرو میشناسم و قلبا بهش ارادت دارم .
امیدوارم کانال خوبی پیدا کنیم

Azi دوشنبه 11 اسفند 1399 ساعت 02:50 ب.ظ

سلام ، مهربانو جان یک اتاق داشتن گرچه خیلی سخته ولی حداقل سقفی بالای سرشان هست که امیدوارم استیجاری نباشه، و بشه تجهیزش کرد با کمی وسایل که میشه با هماهنگی شما هر کسی دوست داره به ادرس اون خانم بفرسته، اگر توی حیاط فضا داشته باشند مرغ محلی الان خیلی باب شده میتونن چندتا چندتا پرورش بده و خودش درست کنه و تمیز تحویل بده ، یا توی بازارهای محلی بفروشه ، هم خود مرغ رو هم تخم مرغ ، خیلی نیاز به هوش هم نداره،یا گل های اپارتمانی پرورش بده و باز توی بازار با گلدان های مناسب بفروشه ، میدونم اینا در امد زیادی نداره ولی کمک خوبی هست و اگر جا بیوفته خوب میشه مخصوصا در کنار کمک بهزیستی.

سلام نازنین
نمیدونم ماجراش رو تو پست " گره از روزگارم بگشا" خوندی یا نه . مختصر برات میگم
این خانم بعد از فوت همسرش میاد خونه ی پدری که شرایط مساعدی نداره ، خونه به نام مادرشون بوده ایشونم فوت میکنند یه برادر ناتو داره که بعد از مرگ مادرمیاد اسباب های این و پدر پیرش رو میریزه بیرون که میخوام خونه رو بفروشم میبینند مادرشون عقل کرده برای خونه و پدر، شرط عمرا گذاشته یعنی گفته باید تا وقتی شوهرم زنده ست اینجا زندگی کنه . حالا تا زمانی که پدره هست اینا تو اون خونه ی نامناسب زندگی میکنند ولی بقول تو بالاخره یه سقفی بالاسرشون هست هر قدر هم که بد باشه بالاخره خونه ست . متاسفانه برادره هر چند وقت میاد هرچی درست میکنند میشکنه و عربده کشی میکنه که این خانم معتمد من گفت قراره یه وکیل تازه کار بگیریم از آشناها بگیم بیاد شکایت کنه و ادبش کنه حالا اگر بتونند . پیشنهاداتت عالی بود حتما انتقال میدم .. متاسفانه زن جوان و زیباییه که دوستان نااهل زیاد داره و زندگی طوری بهش سخت گرفته که بستر انحرافش خیلی مهیاست

نسرین دوشنبه 11 اسفند 1399 ساعت 02:34 ب.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

هنوز هم اگر حاضر باشه و علاقه به خیاطی داشته باشه، من حاضرم شخصاً هزینه ی چرخ خیاطیشو بپردازم و کاملاً موافقم اگر مخارج کلاس رفتنش را از پولی که توسط دوستان جمع شد بپردازیم.
من به پرداخت ماهیانه موافق نیستم مگر بخواد به کلاس بره. وگرنه تا چند ماه میشه بهش کمک مالی کرد؟
اما با خریدن آبگرمکن کاملاً موافقم. برای یکبار خرید لباس و کفش براشون هم موافقم.
لینک این پستت را همراه با خداحافظیم الآن نوشتم و حالم اصلأ خوب نیست بانوی مهر... ناتوانی بد دردیه

قربونت برم ممنونم خدا خیرت بده عزیزم .
معتمدمون بررسی کرده میگه نه باوجود بچه ش میتونه کلاس بره و خیاطی کنه و نه تمایلی به این کار نشون میده .
عززیز دلم مرسی که یکمی به فکر خودت افتادی و میخوای به استراحت و درمان فکرکنی عزیزم .. همچنان کنار هم هستیم مطمئن باش در جریان همه ی امور قرارت میدم

عاطفه دوشنبه 11 اسفند 1399 ساعت 01:45 ب.ظ

مهربانوی عزیز خوشحالم که دغدغه ات در حد تامین ی مدت زندگی ی نیازمند نیست و دغدغه هات در حد اجتماعی بزرگن

قربون تو عاطفه جان مرسی از کامنت قشنگت

افروز دوشنبه 11 اسفند 1399 ساعت 01:14 ب.ظ

با داشتن یه بچه بیش فعال کار کردن خیلی سخته، معمولا بهزیستی یا کمیته امداد خانمهای سرپرست خانوار رو تحت پوشش قرار بده

خب این خانم سرپرست حساب میشه .
بله واقعا سخته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد