دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

آقای دکتر تو زرد ار آب در اومد/ دوستان مهربانو باز هم شاهکار کردن

بله همونطور که از عنوان پست مشخصه آقای دکتر که با هم تصادف کردیم بدجور تو زرد از آب دراومد.موضوع اینجاست که ما برای گرفتن کارشناس خیلی اذیت شدیم تقریباْ دوازده روز بعد از تصادف کارشناس از شعبه ی پاسگاه نعمت آباد بهمون دادنآخه من نمیدونم محل تصادف، یا خونه ی من، یا تعمیرگاه، کدومشون ربطی به پاسگاه نعمت آباد داره!

به هر حال کارشناس اومد و با صافکار صحبت کرد و صافکار هم گفت من ده میلیون هزینه ی صافکاری میگیرم .کارشناس هم گفت ما نُه میلیون بیشتر نمیدیم . از ما اصرار و از اون انکار، آخرشم گفت حالا شما هر سیله ای هم خریدید باید فاکتور نمایندگی مجاز رو بیارید تا بهتون پولش رو پرداخت کنیم و رفت. 

دو روز بعد آرمین به من گفت که باید برم برای ماشین قطعه بخرم پول داری بهم بدی؟ 

گفتم: چقدر؟ گفت: ده تومن! آه از نهادم براومد ده میلیون به آرمین دادم و گفتم اینطوری که نمیشه مگه کسی که خسارت دیده قسم خورده که حساب بانکیش هم رو به راه باشه؟ باید بهشون بگیم خسارت مارو بدن تا بتونیم خرید کنیم . آرمین دوباره بلند شد رفت نمایندگی بیمه کوثر پاسگاه نعمت آباد بهشون موضوع رو گفت اونا هم گفتن برو از نمایندگی مجاز پیش فاکتور بیار . جمع وسایلی که اون روز آرمین برای ماشین خرید هشت میلیون و پنجاه هزارتومن شد که انگار پنجاه تومن هم وانت گرفته بود وسایل رو ببره تعمیرگاه برسونه . از من شماره شبا گرفت که بیمه برام پول بریزه . گفته بودن چند روز طول میکشه تا پول به حسابتون بیاد چون پول باید از اون شعبه ی شرق تهران خیابون دماوند واریز بشه!!!!

 (میبینید چطوری ما رو علاف کردن؟؟) این ماجرا ها روز چهاردهم شهریور بود و روز بیست و دوم شهریور پول بحسابم اومد . یعنی هشت روز بعد!! اگر من اون روز پول نداشتم و وسایل ماشین رو نمیخریدیم تعمیر ماشین هشت روز متوقف میشد!!

خلاصه روز بیست و دوم من دیدم یازده میلیون پول به حسابم اومد. گفتم چه جالب نه به اینکه نمیدادن نه به اینکه حالا بجای هشت میلیون یازده تومن دادن. دوباره چند روز گذشت و نیاز به خرید مجدد شد و به ارمین گفتم لطفاْ بهشون بگو دوباره برای کارشناسی مجدد بیان چون خودشون گفته بودن مرحله به مرحله باید مارو صدا کنید . آرمین هم رفت دوباره نعمت آبادُ فکر میکنید چی بهش گفته بودن؟؟ 


گفتن اون یازده میلیون کل سقف بیمه ی آقای دکتر بوده و بیشتر از اون هم نیست که بدیم بهتون برید خدا رو شکر کنید سقف بهتون تعلق گرفته !! فکر کنید تعمیر ماشین من رو حدود بیست و دو سه میلیون تخمین زدن و بیمه ی اتومبیل آقای دکتر فقط یازده تومن سقف داشته . یعنی پدر آقای دکتر واقعاْ با این ماشین بیمه کردنش گند زده !!! فکر میکنم اگر نداشتن بیمه جرم نبود اصلاْ اعتقادی به بیمه ی ماشین نداشت. 

به هر حال آرمین صبح با موبایل دکتر تماس گرفت برنداشت . گفتیم حتماْ بیمارستانی جاییه نمیتونه برداره . عصر من بهش یه پیغام واتس اپی دادم که لطفاْ با من یا اقای آرمین تماس بگیرید. شب ساعت نزدیک دوی بامداد بود که دیدم نوشت . من از صبح گرفتار مریضام بودن امری داشتید؟ 

سلام و احوال پرسی کردیم گفت: ماشینتون درست شد؟ گفتم نه هنوز . برای همون مزاحمتون شدم و جریان رو نوشتم .  نوشت هزینه ی ماشین من هم بیست میلیون شده و کلی هم وقتم هدر رفت بابت اون تصادف . گفتم متاسفم کاش بیمه ی بدنه داشتید تا کمی جبران میشد . گفت شما هم کم تقصیر نداشتید که فکر کردید ماشینتون خاموش شده حداکثر کاری که برای اگاه کردن راننده های دیگه لازمه بکنید اینه که فلاشر روشن کنید و با خیال راحت بشینید تو ماشین . 


گفتم این که من چه کاری باید برای آگاه سزی میکردم یه بحثیه و اینکه شما اصلا حواستون نبوده یه بحث دیگه . 

گفت: اونشب آقای آرمین به من تهمت زدن من ازتون شکایت میکنم 

اینجا بود که من چشمام گرد شد . 

گفتم: چی؟؟!! 

گفت ایشون اومد به من گفت مست . من مست نبودم تهمت زدن ازشون شکایت میکنم . گفتم:ببینید وقتی آرمین اومد و ماشین رو با اون وضع دید گفت راننده ی این ماشین کیه؟ مگه مست بوده که تو چهارباند اتوبان شما رو ندیده؟ بعد هم که خدا رو شکر مردم شما رو نگه داشتن چون پریده بودید آرمین رو بزنید . به هرحال من گفتم تصادف پیش میاد و تنش درست نکنید . آرمین هم شما رو بوسید و شما هم سرتون رو گذاشتید رو شونه ش گریه کردید . 


همه ی این ها به کنار فرداش شما تو ماشین آرمین که چند ساعت علاف بودیم نوشیدنی و شیرینی خوردید بعد هم آرمین بجای شما رفت کروکی رو گرفت. حالا دیگه خیلی زشته این صحبت های بی ربط رو میکنید . 


گفت: نه .. تهمت زده باید بیاد دادگاه جواب پس بده . 


گفتم باشه این دوتا مسله جدای از هم هستند شما از آرمین شکایت کنید و ثابت کنید تهمت زده . من هم که از شما شکایت میکنم طبق خسارتی که کارشناس تعیین کرده و شما  مقصر تصادف هستید باید همه ی خسارت های من رو بپردازید . 

متاسفم که بخاطر پول از محدوده ی اخلاق خارج شدید. 

نوشت نه غیر از تهمت مستی به من فحش هم داده و یه کلمه ی خیلی رکیم رو نوشت . 

گفتم : میدونید چیه اصلاْ در شان من نیست با شما بحث رو ادامه بدم . تو دادگاه میبینمتون  و بلاکش کردم . 




البته نمیدونم واقعاْ منظورش از رضایت دادن چیه ؟ چون رضایتی ندادیم فقط وقتی کروکی رو کشیدیم پلیس گفت مدارکشون رو بهشون تحویل بدید دیگه با بیمه شون طرف هستید ما هم پس دادیم .

یه چیز دیگه هم برام جالب بود میگه من بیست تومن هزینه کردم(تعمیر ماشین خواهرش) ده تومن هم بیمه داده(یازده تومن رو اشتباه میگه ده تومن) سی تومن مالی فقط ضرر کردم!!! پرداخت  بیمه  به من رو هم جزو ضررهاش حساب میکنه 


خلاااصه... دیروز صبح من رفتم دفتر ثبت شکایات قضایی و شکایت رو تنظیم کردم تازه گفتن اُفت ماشین و کلیه ی هزینه های دادرسی و کارشناسی و تامین دلیل و پارکینگ و جرتقیل هم با شکایت قابل پیگیری و استرداده . بسته به نظر قاضی که چقدر از این رفتار ناراحت بشه یا نشه  هزینه های بی ماشینی این ایام رو هم ممکنه بگیری. 

واقعیتش اگر مثل بچه ی آدم میگفت من خیلی هزینه م شده و سخته برام و این حرفا من نصف یا کل  هزینه ی تعمیر رو ازش نمی گرفتم و هیچ حرفی از بقیه ی هزینه ها هم نمی زدم و میگفتم شکرانه ی سلامتی بچه م باشه ولی حالا که این رفتار بی ادبانه و غیر منطقی رو دیدم اگه شده از خودم هزینه کنم می کنم ولی این بی اخلاقی که قراره الگوی اخلاق در جامعه باشه رو ادب میکنم . 

میدونید دنیای ما به اندازه ی کافی کثیف و توام با نامردی شدهُ اجازه نمیدم این آدم ناحسابی ته دلش بخنده بگه ماشین رو مفت بیمه کردیم و همچین کاری هم کردیم و خسارتم ندادیم و توهین هم بهشون کردیم . 

سعی میکنم حالا که خانواده زحمت تربیتش رو نکشیده من با زور قانون یادش بدم که دفعه ی بعد که تصادف کرد بفهمه اگر باهاش مدارا میکنند دلیلش این نیست که تحفه اییه. آدمش آدم درستی بوده. 

این چت های اون روزاییه که کارشناس نمیدادن بهمون 


 فکر کردید زندگی فقط همین نامردی ها ست؟؟ ته دلتون میگید مهربانو کاش از اول بهش رحم نمیکردی و ماشینش رو توقیف می کردی و ... 

نه خُب اشتباه میکنید .. این نامرد ها باید باشن تا قدر آدم های حسابی رو بدونیم دیگه ... اینا رو رها کنید من اصلاْ از عملکردم پشیمون نیستم . سادگی هم نکردم چون از همه ی مدارک عکس واضح دارم شماره ملی خودش و خواهرش و آدرس منزل و کپی ها و شماره تلفن هاشون و همه چیز رو . هم انسانی رفتار کردم هم مدارک رو نگهداشتم . اوایل بلد نبودم ولی تجربه بهم ثابت کرد که همیشه ممکنه شرایط طوری بشه که فکرشو نمی کردیم . اما از محدوده ی اخلاق و مهربونی هم خارج نمیشم . 

خُب بگذریم ... بریم سر موضوع خوبی که فکر کردن بهش  قند رو تو دلم آب میکنه . اونم جمع کردن کمک برای مریم خانوم و مشارکت شما دوستای نازنینمه . 

بیست میلیون تومان کسری کامل که شد هیچ  با چند تا واریزی دیگه از جمله خودم و خانواده م ذخیره ی صندوق هم تامین شد . 

(آخرین واریزی همین چند دقیقه پیش بوده)


ناگفته نمونه که  بعد از نوشتن پست قبل یکی از دوستان عزیز این خونه پیغام داد که از خانواده ی گلش در ایران خواسته تا هفت میلیون کسری رو واریز کنند و این اتفاق زیبا افتاد . دیشب با مریم خانوم صحبت میکردم و بهش خبر دادم ... خوشحالی و اشک شوقش دلم رو لرزوند .. من میدونم این زن چقدر مناعت طبع داره و چقدر براش سخته از کسی کمک بگیره ولی روزگار خیلی بازی ها داره . دست تک تکتون رو میبوسم . لازمه اشاره کنم این مدت واریزی ده هزارتومنی هم داشتیم واز صمیم قلب میگم که همه ی اعدادی رو که میدیدم برام ارزشمند و مقدس بود ...همه ش متبرک به عشق و انسانیت بود .. دست همگی رو میبوسم . 

به زودی از خونه ی جدید مریم خانوم عزیزم براتون عکس میدم 

دوستتون دارم 

خیلی بیشتر از خیلی

 


نظرات 39 + ارسال نظر
مهرگل دوشنبه 3 آبان 1400 ساعت 12:30 ق.ظ

مهربانوی عزیزم سلام
میفهمم که چقد سخته وسط اون همه اعصاب خردی طرف دعوا هم اینجوری برخورد کنه؟! حالا خوبه از قشر پردرآمد جامعه اس
من کاملا با رفتار اولیه و نهاییت موافقم
برا مریم خانم هم خداروشکر

سلام عزیزم
ممنونم مهرگل جان

زهرا..‌. چهارشنبه 7 مهر 1400 ساعت 12:06 ب.ظ http://saatsheni1531.blogfa.com

مطمئنم به حقتون میرسید


مرررسی عزیزم

زهرا..‌. دوشنبه 5 مهر 1400 ساعت 12:26 ق.ظ http://saatsheni1531.blogfa.com

ای کاش فقط کنارم بودید وقیافمو میدیدید
نمیدونم واقعا چی بگم
از طرفی حرفتونوکاملا قبول دارم ک وجود همچین ادم هایی باعث میشه قدر خوبای زندگیمونو بیشتر بدونیم اما....

خییییلی ازکاری ک دارید میکنیدوگرفتن حقتون خوشحالم و یه جورایی بهتون افتخارکردم

درمورد مریم خانم عزیزهم خداروشکر که کامل جمع شدوبراش زندگی اروم وبی دغدغه ای ارزومیکنم و دست بوستم مهربانم

عزززیزم
دعا کن با قاضی باشعوری طرف بشم و بتونم حقم رو کامل بگیرم زهرا جون
ممنونم نازنین خدا برای همه ی شما دوستانم کار ساز باشه .
منم میبوسمت نازنینم

ملیکا یکشنبه 4 مهر 1400 ساعت 04:12 ق.ظ

سلام مهربانو جان
آفرررین به پیگیری و صبوریت.
چقدر رفتارهای چندگانه داشتن بده،
کاش این آقای دکتر قدر و قیمت خودشو
می دونست یا یه لحظه خودشو میذاشت جای شما که چقدر از هر لحاظ مالی و روحی و وقت و کار صدمه دیدید اما صبوری کردید.

نصف مدارک و پرونده های همسرم در مورد شکایت هایی است که برای احقاق حق پیگیری کرده و به قدری در این کار خبره شده طوری که به جای وکیل هایی که می گیره، خودش لایحه می نویسه و فقط به اونها میگه امضاشون رو پای لایحه بزنن!
و همیشه میگه اگه به جای رشتهء عمران، وکالت خونده بودم اوضاعم خیلی بهتر بود.
خودم من هم اخیرا از دساوود خرید کردم. از اونجایی که مردم بدون این که جنس رو از نزدیک ببینن و بر اساس چند عکس، بهشون اعتماد می کنن و برای خرید جنسی به حساب اونها پول واریز می کنن، باید در تحویل جنس و سالم و بی عیب بودن اون و جلب رضایت مشتری خیلی دقت کنند.پیک دساوود وقتی کالارو به من تحویل دادن با سرعت هر چه تمام رفت و من تا عیب کار رو دیدم، به فاصله کمتر از یک دقیقه با اونها تماس گرفتم که اگه دور نشدن بیان و جنس رو ببرن، اول که جواب ندادن و بعد بسیار با تندی برخورد کردند و بعد تلفن رو روی من قطع کردن ، براشون عکس فرستادم و تو اینستا مسیج دادم که اگر نیایید اینارو ببرید تو پیج ها، راجع به شما خواهم گفت…
خلاصه! نوشت که مارو از چیزی نترسون و ما ثابت شده ایم بعد گفت فردا میاییم می بریم و الآن یک هفته است که نه جواب دادن و نه اومدن ببرن.
منم مشکل کار رو تا حدودی رفع کردم و استفاده کردم و شاید ۵۰۰ تومن ارزش اینو نداشت که پیگیری کنم اما اونا با این کارشون باعث سلب اعتماد مردم میشن.
مهربانو جان ممنون که همیشه در پست هات زندگی جریان داره. اعم از مورد شاد و یا خدایی نکرده ناشاد، همش زندگیه
موفق باشی.

سلام عزیزم
ممنونم ملیکا جون . متاسفم ادمای این دوره زمونه متاسفانه خیلی خودخواه شدن
متاسفم واقعا هر قدر یه بیزنیس قوی باشه وقتی مشتری مدار نباشه و دروغ و حق خوری رو وارد کارش کنه همه ی مشتری هاشو دیر یا زود از دست میده
تو هم همینطور عزیزم

هوپ... شنبه 3 مهر 1400 ساعت 03:16 ب.ظ

به نظرم کار درستی میکنی مهربانو. من هم تا جایی که بشه مردم‌داری میکنم ولی وقتی توهین کنن یا احمق فرضم کنن تا ته حق گرفتن حقم میرم.

فدای تو دختررر

لیلا الف پنج‌شنبه 1 مهر 1400 ساعت 06:55 ب.ظ

وای مهربانو جونم ،نمیدونی چقدر خودت و طرز فکر و نگاهت نسبت به مسائل رو دوست دارم.
این که مهربونی میکنی و به وقتش محکم و قوی هستز

عزیزمی لیلا جون مرسی که لطف داری و ویژگی های شخصیتم رو بازگو میکنی
باعث دلگرمیم هستی

مریم پنج‌شنبه 1 مهر 1400 ساعت 03:04 ب.ظ

مدت زیادی نیست که میخونمتون ولی به نظرم دکتر اشتباه کرده که با شما درافتاده شما با حفظ ارامش قشنگ حالشو میگیرین والبته کار درست هم همینه حتما تا اخر پیگیری کنین تا درس عبرت بشه براش همه‌مردم توانمندی شما رو برای احقاق حق ندارن در واقع شما با این‌کارتون‌از حقوق افراد صعیف تر جامعه حمایت میکنین من پزشکم اگه اطلاعات تکمیلی از اقای دکتر خواستین کافیه جستجوی پزشک را گوگل کنین تا به سایت نظام پزشکی وصل بشین اونجا اطلاعات مطب و کلینیک یا بیمارستان محل کار در دسترستونه...موفق باشین

باعث افتخارمه که اینجا هستی مریم جان
خیلی ممنونم از راهنماییت عزیزم حتما اگر لازم شد ازش استفاده میکنم
تمام سعیم اینه که زندگی اجتماعی و تعامل با مردم رو به زور قانون یادش بدم تا دیگه نفر بعدی رو اذیت نکنه چون جوانه و حالا حالا ها با مردم کار داره

ماجد پنج‌شنبه 1 مهر 1400 ساعت 10:20 ق.ظ

سلام وقت بخیر
آره فقط ادبششش کن. دقیقا باید اینطور آدمارو ادب کرد. بی انصاف یارو ماشینش تو روستاس با این مبالغ دگه بیمه نمیکنه سقف رو میبره بالا.
خیلی عالی که نمیذاری حالت بد بشه و پیگیری میکنی. فقط لطفا از یه ریالش نگذر. نه افت قیمت نه هیچ چیز دگه چون بازم به وقتش رنگ عوض میکنه
مرسی شما و دوستان برای حال خوب مریم خانم

سلام ماجد عزیز وقت توهم بخیر
اره میبینی ؟ ما همه ش دنبال این هستیم که سقف مناسب انتخاب کنیم!
نه حالا دیگه امکان نداره کوتاه بیام
مطمن باش
قربان تو دوست من

Mani پنج‌شنبه 1 مهر 1400 ساعت 03:47 ق.ظ

سلام نسرین جان♥️ و مهربانو جان♥️
سپاس بسیار از محبتتان نسرین جان

پیامم چند خط بود، نمی دونم چرا فقط سلامش رسید

سلام عزیزم
گاهی سیستم گرسنه ش میشه پیام ها رومیخوره

منجوق چهارشنبه 31 شهریور 1400 ساعت 11:30 ب.ظ http://manjoogh.blogfa.com/

خب اون جزییاتشو نمیدونه که سزانگشتی حساب کرده
امیدوارم که زودتر کارات راه بیفته

مررسی عزیز من

سین چهارشنبه 31 شهریور 1400 ساعت 09:52 ب.ظ

سلام مهربانی عزیز
من مدتهاست میخونم و لذت میبرم از نوشته‌هاتون و بی‌صدا عبور می‌کنم
اما این‌بار نتونستم هیچی نگم! حقیقتش با خوندن رفتار اون آقا گوشهام داغ شد!
همیشه برام عجیبه که این مدل آدم‌ها، چطور روشون میشه آخه؟
امیدوارم که قاضی اذیتتون نکنه و خسارت رو هر جوری هست از جیب این آقا بکشه بیرون، حتی اگر بعدش اون مبلغ رو به قول خودتون شکرانه سلامت دخترتون ببخشید
واقعا این آدم‌ها باید دو بار تنبیه بشن، یه بار به خاطر خطایی که انجام دادن، و یکبار هم به خاطر این بی‌ادبی‌شون
ضمنا، مستی و خستگی یا خواب‌آلودگی همه یه تاثیر یکسان بر رانندگی دارن! چرا به نظرشون این تهمت بوده؟ هر دو مساویه با عدم هوشیاری کامل، و متعاقبا میتونه منجر به تصادف بشه

سلام سین جان
متاسفانه اینطور که من متوجه شدم تو شهرک نظامی زندگی میکنن و عقاید مذهبی دارن و این کلمه ی «مست » خیلی براشون گرون تموم شده.
برای همینه که من کلا با مذهب «همه ی مذاهب» مشکل دارم و بیشتر تمرکزم رو انسانیت هست .
بگو تو اگر ژست مذهبی میکیری باید اصول اولیه ی مذهب رو بفهمی و اجرا کنی که حقِ مردم هست. تو چطور میتونی به این راحتی به کسی که بهش خسارت و زیان وارد کردی و با نرمش و ملاطفت باهات رفتار کرده، با ناجوانمردی رفتار کنی ؟؟
با احترام به همه ی انسان های واقعی که مذهبی هم هستند، باید بگم برای ایشون و تربیت و مرام خانوادگی که ندارن متاسفم. عادت کردن با ادا ی مذهبی دراوردن و استفاده از سهمیه و چیزهای دیگه تو جامعه مطرح باشند ولی لایق عنوان های اجتماعیشون نیستند

نسرین چهارشنبه 31 شهریور 1400 ساعت 02:18 ب.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

فقط پشت دوست واقعی و بیش از حد صمیمیم اینجوریم

عزززیز دلم عاشقتم

شاخه نبات چهارشنبه 31 شهریور 1400 ساعت 02:17 ب.ظ

هیچ وقت نمیشه آدما رو از قیافه و شغل شناخت
چند سال قبل با یه خانم تصادف کردیم از دور که قیافش رو دیدم غلط انداز بود و ترسیدم و گفتم الان فحش عالم رو بهمون میده.
خانمه راننده سرویس مدرسه بود اما اینقدر محترم و آدم حسابی بود حتی خودش رفت ماشینش رو درست کرد گفت ماشینم سریع احتیاج دارم .بعد خسارت گرفت.

بله شاخه نبات جان کاملاً درست میگی من تجربه ی این موضوع رو بارها داشتم . ملاک قیافه، شغل و میزان تحصیلات نیست . اصلاً قضاوت کار چندان جالبی نیست .
چقدر عالی خوشحال شدم از شنیدن خاطره ت

نسرین چهارشنبه 31 شهریور 1400 ساعت 02:01 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

بانو جانم
میدونم نگران امرار معاش مریم خانمی. اگر حقوق ثابت مناسبی ندارن بنظرم باید ماهیانه ای براشون در نظر بگیریم.
اگه جوابت مثبته رو من حساب کن.
چقدر اون سلام دوستت مانی به دلم نشست، دوست داشتم خدمتشون سلامی کنم محض همین لایک زدم

نه نسرین جون درواقع زیاد نگران نیستم چون سالهاست با همین حقوق اندک با ابرو زندگی میکنه .. بحث مسکنش خیلی فکرمون رو درگیر کرده بود که خدا روشکر فعلا به لطف همه ی عزیزان حل شد
من فدای تو بشم که همیشه مثل کوه پشت ادمی و دستت بخیره

فرزان سه‌شنبه 30 شهریور 1400 ساعت 11:46 ب.ظ

چقدر نگرشتون نسبت به زندگی رو دوست دارم رفتارتون نسبت به همسر سابقتون و یا در مواجهه با افراد دیگه خیلی انسانی و دوستانست. و برای من خیلی جالبه

ممنونم فرزان عزیز. چقدر کامنتت شیرین و دلچسب بود دوست مهربونم

منجوق سه‌شنبه 30 شهریور 1400 ساعت 03:56 ب.ظ http://manjoogh.blogfa.com/

به نظرم اینکه ایشون ضرر خودشو حساب نمیکرده بلکه میزان پولی که نصیب شما میشده را حساب کرده بعد با خودش گفته بسشونه

آخه منجوق جان چه پولی نصیب من شده؟ یازده میلیون بیمه به حسابم ریخته فقط ده میلیون اجرت آقای صافکاره که خود نماینده ی بیمه باهاش توافق کرده . حدود یک میلیون هزینه ی دوازده شب پارکینگ ناجا و دوبار هزینه ی جرثقیل دادم . هشت میلیون و پنجاه هزارتومن یه بار جنس از نمایندگی مجاز خریدم . 50 هزارتومن پول وانت دادم تا از نمایندگی برده وسایل رو تا تعمیرگاه . دومیلیون و چهل هزارتومن جنس سری دوم رو خریدم . هزینه ی اسنپ های این یک ماه رو ولش کن . از اون طرف هنوز ماشین در اواسط کارشه نه پایان . چجوری حساب کرده که چی نصیبم شده؟

الی سه‌شنبه 30 شهریور 1400 ساعت 11:58 ق.ظ https://elimehr.blogsky.com/

اینروزها واقعا نمیشه آدمها رو شناخت
این محتاط بودن خیلی عالی هست همینکه ادم حواسش به کارش باشه و خودش جانب احتیاط رو رعایت کنه خوش عالیه
حتما شکایت کن و پیگیری کن تا این آقای دکتر هم ادب بشه

حتماً تمام مراحل رو طی میکنم الی جانم

Azi سه‌شنبه 30 شهریور 1400 ساعت 11:46 ق.ظ

از اول که داستان شما رو خوندم لذت بردم که اذیت شدید ولی اذیت نکردین، واقعا هم تا این ادمای بد نباشن خوبی مفهوم پیدا نمیکنه جونم برات بگه تصمیم گرفتم ظرفشویی بخرم و جنس غیر ایرانی تو شهر ما نیست از قبل میدونستم دوستم از بانه خرید کرده هم خودش هم خانواده ش، خلاصه دوست جان چندتا شماره داد،منم که از بین اونا به جایی که خودش خرید کرده بود، زنگ زدم چون اون یکی شماره که خانوادش چندبار ازش خرید کردن بوش نداشت، من تماس گرفتم خانومی گوشی و برداشت و نتیجه این شد که ال جی ۵۱۲ سفارش دادم چون روش مطالعه داشتم و و موقع سفارش مو به مو مدل ها و قیمت رو خانوم نوشتمبه ترتیب ۵۱۲ ال جی، بوش سری هشت که چون پرسیدم الماته گفت نه ترکه همین مدل و المانش هم داریم ۱۷،۵ و با تاکید پرسیدم بین بوش ترک و ۵۱۲ ال جی کدوم بهتره گفت ال جی و بردار خیالت و راحت کن ، چون بوش المان و قیمت بالاتر داده بود و ۵۰۰ تومن بیعانه زدم، از فردا صبحش داستان ها شروع شد یک اقا تماس گرفت گفت بوش سفارش دادی گفتم نه ال جی ۵۱۲، گفت نههه بوش بوده گفتم نه ! گفت ما اصن ۵۱۲ موجود نداریم فقط توربو واش داریم جدیده و فلانه گفتم نه اقا من همون ۵۱۲ رو که اطلاعات و نظراتش خوندم میخوام گفت اون ۱۷،۵ !گفتم اقااا دیروز خانم گفت ۱۵،۵ گفت نههه و ... زنگ زدم خانوم که یه اقایی زنگ زده گفت نه تو اشتباه میکنی الجی اصلی و گفتم ۱۷/۵ من گفتم خانوم ال جی اصلی و فرعی در کار نبوده اون بوش بود که ترک و المان داشت دیدم حالیش نمیشه، ظهر اقا زنگ زد با اصراارر بیا بهت توربو واش بدم فلانه و فلانه ، میگی نه بیا ۵۱۲ بدم با منت و هزار حرف کش دار ۱۷،۲۰۰ ! من گوشام داغ شده بود میدونستم دارن بازیم میدن دستم به جایی بند نبود گفتم اقا لطفا بیعانه رو برای من برگردونید این مبلغ با حساب و کتاب من جور نیست سرتون دردنیارم کار به جایی رسید که زنگ میزدم میگفتم فلانیم میشه پولم بزنین خانم و اقا اوایل میگفتن چشم و چند روز پیجوندن بعد میدیدم نزدن ، زنگ زدم خانوم میگفت اشتباه نگرفتی؟میگفتم فلانیم با شرح ماوقع ،خواهشا پولم بزن میگفت اشتباه گرفتیا!بعد میگفتم بابا صدات و میشناسم شماره ت همینه ! اقاهه میگفت تو اصن میدونی بیعانه چیه ؟!
این قدر دلم خون شد مهربانو جان که نگوو در نهایت توی اخرین تماس با اقا، ( بعد اینکه خانم همکارش کلا زده بود زیر ماجرا ) با اینکه در تمام این تماس ها بسیار محترمانه حرف زده بودم وقتی دیدم اقا ببخشید داره لاس میزنه و عمرا پول بریز نیست باز داره به من گزینه میده که بیا اینو بردار و...چنان مغزم سوت کشید از زیر و روهایی که کشیدن و دروغ های که گفتن دیگه فقط حرف دلم زدم و گفتم راضی نیستم حرومتان باشه و سر سفره مریضی تک تک عزیزات پس بدی! و برای خانوم هم همچین چیزای نوشتم که حداقل عقده ش تو دلم نمونه !
این وسط فهمیدم دوست عزیزم شماره اینارو توی اینترنت برداشته و سفارش داده و اینا ازون اشناها نبودن !!! و اینکه اینا یه کانال تلگرامی دارن که خدا زد پس سر زنه و با کلک توتستم ادرس اون کانال بگیرم و دیدم چقدررر جنس فیک توش دارن! و مطمئن شدم اونی که برای دوستمم فرستادن فیکه و دوست خوش خیالم هنوز دلش نمیخواد بره توی سایت ببینه جنسش اصله یا نه و منم دیدم نمیخواد بدونه فقط بهش گفتم برو برای خودت چک کن با همین شیرینی پول حروم میخورن یه جوری بود اگه بار آخر زودتر قطع نمیکردم یارو من و متهم به دروغگویی و ... میکرد!!! انگار من پولش وخوردم! بازم میگم خدا دوستم داشت که اون مدل واهی کاملا فیک و نفرستاد برام هی هر روز باهاش حرص بخورم! این اولین بازی بود که به کسی سر خرید چیزی اطمینان کردم همیشه همه چی و با دقت چک میکنم و همه ی دوستامو موقع خرید جهیزیه کمک دادم مخصوصا همین دوست جان ک نصف جهیزیمون شکل همه تقصیری به پاش نیس ولی از اینترنت و ناشناس ؟! چنان گزیده شدم که اصن ۱۰ روز گذشته من نمیتونم تمرکز کنم و یه جایی برم که دستگاهی بخرم! حتی از همون اشنایی که جنس درست برای خانواده ش اورده! اینجوری میشه زنجیره اعتماد میشکنه ! توی همه قشرها ادم هفت خط هست فقط گذشت زمان زمان ذات ها رو نشون میده وگرنه یک ادم سالم قاعدتا نباید به همه دید بدی در نگاه اول داشته باشه! میترسم از روزی که این اتفاق ها باعث بشه به همه شک داشته باشیم!

آزی جون حقیقتاً متاسف شدم و متاسفانه اصلاً به خریدهای اینترنتی اعتماد ندارم . میدونم چقدر حالت بده و تو ذوقت خورده البته مبلغی که پرداختی از طریق پلیس فتا هم قابل پیگیریه ولی حتما حوصله و زمان میبره .
بنظر من گناه بزرگیه که باعث میشن ادما به هم اعتماد نکنن

افروز سه‌شنبه 30 شهریور 1400 ساعت 11:29 ق.ظ

رفتار آقای دکتر واقعا دور از اخلاقه، این ماجراها باعث بی اعتمادی به همه میشه
برا مریم خانم خوشحالم اما این مشکل هر سال براشون پیش میاد باید یه فکر اساسی کرد

متاسفانه همینطوره و زنجیره ی اعتماد و انسان دوستی و رفتار مطابق اخلاق رو در جامعه میشکنه .
مریم خانوم سالهای سال تو منزلی که زندگی میکرد راحت بود و سال به سال ودیعه یا اجاره رو زیاد نمیکرد متاسفانه صاحبخونه فوت شد و بچه ها قصد فروش منزل رو کردن الان هم صاحبخونه ی جدید قول داده سال به سال درخواست مبلغ اضافی نداشته باشه ولی هیچ چیز قابل پیش بینی نیست از طرفی مریم خانوم نازنین 83 سالشه و من نمیدونم باید چه فکری براش کنم چون اگر جوان بود کار یا سرمایه کوچولویی میشد تهیه کرد ولی با توجه به سنش نمیدونم چکار کنم

نجمه سه‌شنبه 30 شهریور 1400 ساعت 09:48 ق.ظ

سلام عزیزم
خداای من. حقیقتا من از برخورد اولش بیشتر تعجب کردم، تا برخورد الانشچند وقت پیش دوستم، یه کلاس ثبت نام کرد، بعد متوجه شد اموزشگاهش مجوز نداره. خواست پولشو پس بگیره، کلی اذیتش کردند. خلاصه شکایت کرد، کمتر از دو ماه، هزینه کلاس و همه شکایت هایی که کرده بود، بهش پس دادن. قشنگ نشون دادند، قانون هنوز هست.. انشاالله که برای شما هم سریع انجام بشه

سلام نجمه جانم

امیدوارم واقعاً قانون درست عمل کنه و با نفوذ و پارتی و این چیزا خدشه دار نشه که اعتمادمون رو از این هم که هست کم رنگ تر میکنه .
امیدوارم حق به حق دار برسه
از اینکه دوستت حقش رو گرفت خیلی خوشحال شدم

مریم سه‌شنبه 30 شهریور 1400 ساعت 02:38 ق.ظ

ووویی که بعضی از مردم چه بی‌چشم و رو شدن !!
ولی مهربانو جان من شک دارم طرف اصلا دکتر باشه ! احتمالا پدر مهردخت راست میگن ، طرف مست بوده ، بعد تصادف مستی از سرش پریده ، یه چیزی گفته ماجرا رو راست و ریست کنه
شما که مشخصات دارین ، یه سر به سایت نظام پزشکی بزنین ، ته و‌ توی قضیه دربیاد !
منم که همیشه اصل ماجرا رو ول میکنم میگردم پی قاتل بروس‌لی

واااقعاً
من هم به این موضوع شک کدم مریم جون ولی اون روز که ثبت قضایی کردم تا شماره ملی ش رو دادم اوپراتور گفت طرف دکتره ؟ گفتم آره از کجا فهمیدی؟ گفت کل اطلاعاتش رو سیستمه .. خودت هم کارمندی
قاتل پیدا شد

مینو دوشنبه 29 شهریور 1400 ساعت 10:02 ب.ظ http://milad321.blogfa.com

سلام
تا حالا فکر میکردم مبلغ بیمه اختیاری نیست.یک ماشین قراضه ای دارم که با قیمت های فعلی نمیشه عوضش کرد.هر سال موعد بیمه ، هر مبلغی که شرکت بیمه مشخص کنه ، همون را میپردازیم.
مهربانو جان اینقدر دارم رفتارهای عجیب وغریب میبینم که فکر نمیکنم با این مردم ، این مملکت درست بشه.شاید هم من خیلی بد بین شدم

سلام مینو جان
نه انگار حداقل داره .. خب مسلماً کسی که سقف بیمه ی مناسبی انتخاب میکنه خیالشم راحت تره چون در چنین مواردی که تصادف سنگین میشه دیگه نیازی نیست از جیبش بپردازه .
منم خیلی امیدم کم شده مینو جان مطمئنم همین الانم کسانی که واااقعا نیتشون جز ابادانی و فرهنگ سازی در ایران نیست روی کار بیان حداقل 100 سالی طول میکشه تا اصلاح رفتار و فرهنگ بشه

Azi دوشنبه 29 شهریور 1400 ساعت 09:41 ب.ظ

مهربانو جان احتمالا بعد شکایت به حل اختلاف فرستاده میشید توی هر مرحله جدا از مدارکی ک دارین اگر میتونین و آشنایی هست بدون تردید باهاش هماهنگ کنین ، برای خواهرم این مشکل پیش اومد در نهایت با اینکه آقا مقصر صد در صد بود و فرار کرده بود پدر ما در اومد تا اطلاعات اقا رو خودمون پیدا کنیم و چه داستان ها ک نکشیدیم در نهایت مجبووور شدیم یه مبلغی کمتر از خسارت وارده بگیریم چون دقیقا قانون بسیار مزخرف تر از چیزی که فکر میکردیم، مرجع قانونی اطلاعات شخصی ک فرار کرده و از ما میخواست با اینکه شانسی دوست خواهرم شماره پلاک و برداشته بود و اگر قانون درست بود باید هر جا ک بود ماشینش توقیف میشد! بماند که اقا برای شهرستان اطراف بود و ما ۳ سری ۳ ساعت راه رفتیم تا دادگاه اونجا تشکیل بشه و قاضی اول رفیقش بود چنان ما رو پیچوند که انگار ما مقصریم طرف تو ترافیک وقتی خواهرم استپ کامل بوده مستانه اومده زده پشت ماشینش! کار به شکایت دوباره رسید و تازه قاضی دوم خوب بود که ۱ تومن زیر مبلغ خسارت گرفتیم،اون هم شانسی یک اقایی توی بیمه که از قضیه اگاه میشه و متوجه پارتی بازی نامردی قاضی اول میشه کمک میکنه تا به حقش برسه و اگر اون اقا نبود و دوستی توی اون شهرستان نداشت که کمک بده هرگز پولی به خواهرم نمیرسید! استفاده از اشنا وقتی همه چی عادلانه هست حس منفی نگیرین و حتما استفاده کنین اینجا ایران است دیگر... قصه این روزای خودمو تو کامنت بعدی برات مینویسم عزیزم ...

آزی جون همینطوره من بعد از اینکه کارشناس تعیین خسارت از دادگستری بگیرم و خسارت رو برآورد کنه مثلا فرض کن 25 میلیون بگه ، چون بیمه ی کوثر 11 میلیون بهم پرداخته باید برای 14 میلیون باقی مانده شکایت تنظیم کنم و از طریق شورای حل اختلاف مراحل ادامه داده میشه .
میگن شوارای حل اختلاف محل تصادف هم به این کار رسیدگی میکنه یعنی نه محل تعمیرگاه نه منزل من . من تو مجتمع قضایی که سمت اتوبان حکیم باشه آشنایی ندارم .
نمیدونم درحال حاضر چکار کنم ولی همه ی مراحل رو با حوصله طی میکنم .

مانی دوشنبه 29 شهریور 1400 ساعت 09:27 ب.ظ

سلام مهربانو جان عزیزم

سلام به روی ماهت مانی نازنینم

مریم از استرالیا دوشنبه 29 شهریور 1400 ساعت 06:17 ب.ظ

تلخی بخش اول با خوندن بخش دوم از بین رفت. سرپناهش همیشه استوار باشه.مهربانو جان، میشه ازش خواهش کنین برای آرامش روح دایی من دعا کنن؟ دایی عزیز من هم همسر و فرزندی نداشتن و من همیشه غصه ی تنهاییشو می خوردم…

مریم نازنینم امیدوارم همیشه کامت شیرین باشه و حالت خوب و دلت گرم
حتماً عزیزم ، نه تنها مریم خانوم که نفسش و انرژی مثبتش شامل همه میشه خودم هم دعا میکنم . مخصوصاً که من هم مثل تو داغدار دایی نازنینم هستم که ناکام، در تنهایی و مظلوم فوت شده ..
مطمئن باش الان جای بهتری هستند .

نسرین دوشنبه 29 شهریور 1400 ساعت 03:27 ب.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

من تغییر عقیده دادم... تقصیر تو بوده، راست میگه...
ازش معذرت بخواه و بگو من باید بجز فلاش با دخترم پشت ماشین وای می ایستادیم تا تو نه تنها دوتا ماشینو از کار بندازی، بلکه دو نفر آدم زنده رو هم بی نصیب نذاری! اونجوری این هنر قشنگت بی ارج نمی شد که حالا شاکی پیدا کنی که موقع رانندگی نباید اصلاً به این فکر کنی که مبایلی هم وجود داره.

غریبه دوشنبه 29 شهریور 1400 ساعت 03:09 ب.ظ

سلام
یک بار که تصادف کردیم در نهایت ما را فرستادند
حل اختلاف
اونجا هم اینقدر ما را معطل کردند و بردند و آوردند
در نهایت مجبور‌شدیم همدیگر را ببوسیم و خدا خافظی کنیم
******
البته شما را راهنمایی دقیق کرده اند
افت قیمت خودرو‌را هم در شکایت بنویس

سلام

خب پس این وسط یه روبوسی هم سهم شما شد
نوشتم غریبه جان

مهدیه دوشنبه 29 شهریور 1400 ساعت 11:46 ق.ظ

سلام، خوندن این ماجرا از اول تا الان خیلی برای من جالب بوده، یاد گرفتم چطور باید برخورد کنم، چه موقع بحران و چه بعدش در مقابل پیامدهاش. انشالله که هر چه زودتر این مشکل حل بشه

سلام مهدیه جان
عزیز منی امیدوارم دچار مشکل نشی نازنین
ممنونتم .

زهرا دوشنبه 29 شهریور 1400 ساعت 11:31 ق.ظ

سلام مهربانو خانم،
خواستم مطمین بشم ایمیلم رو گرفتید.
سرتون سلامت!

سلام زهرا جانم . ممنونم که خبر دادی عزیز دلم . راستش شلوغ بودم ایمیل ها رو چک نکرده بودم . یک دنیا از محبتت ممنونم . تن درست و پربرکت باشی

زری دوشنبه 29 شهریور 1400 ساعت 10:21 ق.ظ http://maneveshteh.blog.ir

مهربانو جان چشمهای من هم گرد شد از دیدن کامنتهای آقای دکتر! در مورد شکایت کیفری هم که حرف چرتی زده، اصلا ذهنت را درگیر نکن.
دادن مدارک ماشین بهش که رضایت محسوب نمیشه، اتفاقا بنظر من هر دو نفر (خودش و صاحب ماشین) را باید طرف دعوا قرار بدهید.
دقیقا یکی از دوستانم هم هفته گذشته همین مشکل براش پیش اومده با این تفاوت که طرف خلافکار بوده ماشین را گذاشته فرار کرده الان فهمیدند ماشین مال خودش بوده و دوستم امروز رفت دادخواست را ثبت کنه، میخوام بگم مملکت گل و بلبلی داریم رفتاری که از یه دکتر سر میزنه با رفتاری که از یه دزد سر زده شبیه هم هست! الان بنظرم ضدحال تو بدتر از دوستمه! آدم دوست داره بتونه به آدمهای اطرافش اعتماد کنه اما خب بمرور بهش ثابت میکنند که اشتباه میکنه :(

نه زری جون سر سوزنی فکرم درگیر نیست . چیزی که شاهد نداره و مشخصه برای فرافکنی و فرار از پرداخت خسارت این کار رو میکنه فقط موضوع اینه که خیلی کودکانه و ساده لوحانه انجامش میده . قاضی که بچه نیست هزار تا امثال ایشون رو دیده .
آره واقعا گل و بلبل که هست ولی حقیقتش اینه که تو همه ی اصناف خوب و بد داریم.
من روشم رو تغییر نمیدم ولی سعی میکنم همیشه اگاهانه محبت کنم

الهه دوشنبه 29 شهریور 1400 ساعت 09:37 ق.ظ

سلام مهربانو جان
اگه بیمه بدنه دارید از محل بیمه نامه بدنه خودتون مابقی خسارت رو بگیرید و پرونده رو حقوقی کنید، شرکت بیمه بدنه شما این پول رو از آقای دکتر می گیره و دیگه شما کاری با ایشون ندارید.

سلام الهه جون والا همون اول کار پیش خودم گفتم کاش من از بیمه بدنه م استفاده کنم و اون پولی که از بیمه ی کوثر میگیرم بدم اقای دکتر خرج ماشینش کنه که اذیت نشه با بیمه م صحبت کردم گفت وقتی خودت مقصر نیستی نمیتونی از بیمه بدنه ت استفاده کنی
ممنون از لطفت .

parinaz دوشنبه 29 شهریور 1400 ساعت 08:38 ق.ظ http://parinaz95.blogfa.com

واقعا که درست گفتن تحصیلات شعور نمیاره
به هرحال خیلی خوشم اومد شما محکم جلوش دراومدید و گفتین منم شکایت میکنم.قطعا خیلی حالش گرفته شده که در آخر بلاکش هم کردین.
حالا بره و ثابت کنه که به فرض محال بهش توهین شده.
امیدوارم که نه برای شما نه هیچکس دیگه ای از این دست مشکلات پیش نیاد و برای منم درس خوبی شد،یاد گرفتم وقتی کسی تهدیدم میکنه چجوری مقابلش وایسم بدون ذره ای توهین کردن به طرف مقابلم و از همه مهمتر نترسمممم

دقیقا همینطوره پریناز جون
عززیز منی خانوم گل

لیندا یکشنبه 28 شهریور 1400 ساعت 11:17 ب.ظ

سلام مهربانو جان
من اعتقاد دارم آدما رو باید مثل خودشون باهاشون رفتار کرد
هر چند خودم تو این زمینه خیلی خوب عمل نمیکنم
به نظر کار درست همینه که از راه قانون پیگیر خسارت باشید هر چند زحمت و رفت و آمد داره ولی یه درس میشه برای آقای دکتر البته اگه واقعا درس بگیرند.فقط جای شکر و خوشحالی داره که شما و دختر گلتون توی تصادف آسیبی ندیدید.
خیلی خوشحال شدم که پول خونه برای مریم خانم درست شد.
انشاالله روزهای آینده روزهلی بهتری برای همه باشه
خدا رو شکر

سلام لیندا جانم
بله هنوزم یادم میفته چه خطری از سرمون رد شد میگم خدا رو شکر
دست باعث و بانیای مهربون رو میبوسم
الهی آمیییین

رها یکشنبه 28 شهریور 1400 ساعت 10:40 ب.ظ

سلام مهربانو جانم. امیدوارم پیام دومی که توی پست قبلی برات گذاشتم رو دریافت کرده باشی.
وای عزیزم نمیدونی چقدر خوشحال شدم که این مبلغ جور شد. تمام این چند روز به فکر این خانم بودم و اینکه زودتر سرپناهی برای خودش داشته باشه. از همه دوستانی که کمک کردند واقعا ممنونم و بیشتر از همه از شما که با قلب مهربونت باعث این خیر شدی.امیدوارم با دلخوش و تن سالم در این خونه در آرامش زندگی کنند.
من که در مورد رانندگی و ماشین و بیمه اطلاعاتی ندارم ولی از برخورد اون آقای دکتر واقعا متاسف شدم. یکی از مواردی که خیلی بدم می یاد اینه که کاری کنیم که دیگران از برخورد خوب و مهربانی که در حقمون داشتند پشیمون بشوند و سعی کنند تا دفعات بعدی در مورد دیگران اون رفتار رو تکرار نکنند.
یادمه یه پستی هم در این زمینه داشتی. واقعا جای تاسف داره آنهم برای یه آدم تحصیلکرده و پزشک کشور.

سلام رهای عزیزم
مطمئن باش پشیمون نشدم و حواسم جمعه که کنار اعتمادم همه ی تخم مرغ ها رو تو یه سبد نذارم . ولی کلا این رفتار باعث دلسردی و کمرنگ شدن احساسات میشه

ربولی حسن کور یکشنبه 28 شهریور 1400 ساعت 08:20 ب.ظ http://rezasr2.blogsky.com

سلام
عجب
بیمه ماشین را توی مردادماه تمدید کردم و بیشترین مبلغی که امکانش برام بود انتخاب کردم. برای همین مسائل
اما این همکار ما انگار دنبال یه راهی میگرده که پول نده. و متاسفانه اصلا نمیتونم طرفشو بگیرم

سلام
چه جالب منم تمدید بیمه م مرداد ماهه و دقیقا سقف بالایی انتخاب کردم .
بین همه ی اقشار جامعه آدم حسابی و نا حسابی پیدا میشه . خودتون رو اذیت نکنید ایشون یه دکتر ناحسابیه

Zebele یکشنبه 28 شهریور 1400 ساعت 05:14 ب.ظ http://Zebele.blogfa.com

عجب ادم ناحسابی بوده ها
خب میگفتی خواهر من حقیقتش اوضام خوب نیست بیاین باهم درستش کنیم نه اینکه با فرافکنی های بچه گانه گند بزنی به اعتبار خودت و صنفت

چقدر خوب کاری کردین که مدارک رو نگه داشتین


دقققیقاً خدا شاهده میبخشیدم بهش . نگران نباشید همه انقدر بزرگ شدیم که بدونیم تو همه ی اصناف ادم حسابی و ناحسابی هست
عادت قدیمی نگه میدارم تا مدت های زیادی

مریمم یکشنبه 28 شهریور 1400 ساعت 04:52 ب.ظ

سلام من خواننده خاموشتون هستم چند بار خواستم براتون پیام بذارم اما فرصت نشد اون موقع که پست تصادف نوشتید من یاد داستان‌های مجله های قدیمی خانواده و خانواده سبز افتادم که اکثر ازدواجها از خراب شدن ماشین کنار خیابون و کمک یه آقا و یا تصادف اتفاق می افتاد ومن الان با داشتن دوتا بچه فوبیا این دارم که اگه ماشینم خراب بشه و کسی بیاد کمک حتما بعدش درخواست ازدواج میکنه(شوخی)
این اتفاق برای ما هم افتاد زمانی که دنبال ماشین عروس بودیم یکی از اقوام عروس سوار ماشین ما شد و نشست پشت فرمون و زد پشت ماشین پلیسی که دوبله ایستاده بود و چون یه کم مست بود همسرم گفت من راننده بودم اون لحظه پدر و مادرخودش و همسرش میگفتن هرچقدر خسارتش بشه ما میدیم و لطف کردید و... اما بعد چند روز گفتن به ما ربط نداره می‌خواستید ماشین دستش ندید از خودش بگیرید و با کمال بی شرمی و وقاحت خسارت ندادن در صورتی که داشتن و ندادن 10 سال پیش ما 5 میلیون خرج کردیم اون آقای پلیس که با همسرم دوست شده بود بهش گفت اشتباه از تو بود که از اول اعتماد کردی اگه اونشب گردن نمی‌گرفتی که راننده ای میرفت آب خنک می‌خورد و با التماس می اومدن و خسارت هم میدادن
اما امان از همسرم که همیشه باخوش قلبی و اعتماد زیادش به دیگران باعث خسارت‌های زیادی به خودش و ما شده و حیف از ما که دیگه نمیتونیم به کسی اعتماد کنیم

سلام مریمم جان
ممنونم کامنت گذاشتی عزیزم خوشحال شدم بیشتر با هم آشنا شدیم . راستش خوندن کامنتت باعث شد احساس کنم مقصر تصادف من به اندازه ی فامیل عروسی که رفته بودید مراسم ازدواجش ، بی چشم و رو نیست !!!!
خیلی متاسفم واقعاً . البته مریمم جان من معتقدم زندگی بدون اعتماد و صرفاً در چهارچوب قوانین و مقررات خشک، خیلی تحمل ناپذیر و سخت میشه ولی کاش ادم ها ، انسان باشند و با رفتارهای ناهنجارشون باعث نشن کسی از اعتماد و محبتش پشیمون بشه .
سلام من رو به مهربان همسرت برسون و بهش بگو خدا رو شکر که انقدر خوبی و دلت پر از محبت و انرژی مثبته ولی لطفاً یه جوری محبت کن که ضرر به خودت و عزیزانت وارد نشه .. همیشه یه راهی هست برای اینکه هم مهربون باشی هم جلوی ضرر و زیان های بیشتر رو بگیری

محبوبه یکشنبه 28 شهریور 1400 ساعت 03:37 ب.ظ

خیلی برای مریم خانم خوشحال شدم، ایشالا که دلشون همیشه شاد باشه. بهشون سلام برسونید و بگید التماس دعا

ممنونم محبوبه جون سلامت باشی عزیزم . انقدر مریم خانوم نفسش حق و مثبته که شک ندارم گره از کار همه باز میشه

نسرین یکشنبه 28 شهریور 1400 ساعت 03:21 ب.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

از ته دل و خلاصه میگم: خاک بر سرش! به احتمال زیاد چشمش به مبایل بوده. وگرنه موقع رانندگی کسی فلاش هم نزنه مشخصه چقدر با ماشین جلویی فاصله داریم و باید واکنش نشون بدیم.
بهش بگو نسرین گفت موقع طبابت اینجوری نکن بعدشم بگو تقصیر خودش بود که به من مراجعه کرد چون باید می دونست من دکتر بی مسیولیتی هستم.
در مورد پول خیلی خوشحالم جور شد.
ببین چقدر بین ماها اعتبار داری که هر وقت اعلام می کنی کسی نیاز داره در عرض چند روز جمع میشه.
دست این دوست ناشناس هم درد نکنه.

خودش گفت حواسم به گوشیم پرت شده.
دقیقا حرف پلیس این بود که شاید یه شهاب سنگ از اسمون افتاد ، باااید حواست انقدر جمع باشه تا بتونی ماشین رو کنترل کنی مخصوصا که شب بوده و تو اتوبان هیچ ماشینی بجز ماشین خانوم نبود و تو اصلاااا ندیدیش یعنی خیلی حواست پرت بوده .
قربون محبت تک تکتون عزززیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد