دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

قدر بدونیم

نمیتونم تعداد جراحی هایی که مامانم کرده رو درست بشمارم. 

آپاندیس، توبکتومی، عمل سندروم تونل کارپ  هر دو دست، عمل هالوکس والگوس هر دو پا،عمل ترمیم پارگی تاندون های هر دو  کتف ،  پروتز یک زانو ، ترمیم شکستگی استخوان ران (دوبار) و .. دوسه تا دیگه هم هست البته  و اما آخرین عملش جراحی رفع افتادگی پلک چشم و رفع پُف پایین چشم بود که یکماه و نیم پیش انجام شد . 

بین همه ی این 14-15 تا جراحی فقط قسمتی از همین آخری  زیبایی محسوب میشه . افتادگی پلکش خُب زیاد بود و یه مقدار تو بیناییش تاثیر منفی گذاشته بود ولی اون پُف زیر چشم کاملاً زیبایی بود . 


به تصور ما عمل راحتی باید می بود،  ولی مامان اذیت شد. تا دوهفته همه ش احساس می کرد نخ های بخیه داره میره تو چشمش و می سوخت و .. ولی گذشت . 

حالا یه مامان مصی داریم که مثل جوونی هاش پشت پلک فرو رفته و بلندی داره و   به همون زمان هایی که تو یکی از بهترین سالن های زیبایی تهران کار می کرده و به ابرو خوشگله معروف بوده،  نزدیک شده . 

همین چند روز پیش یعنی نوزدهم آذر شمع 73 سالگیشو هم فوت کرد ..

 امیدوارم سالهای سال با عزت و سلامتی کنار بابا عباس باشه و سایه ی محبتشون رو سر ما و نوه ها باشه . 

حالا  چی شد که این پست رو دارم ینویسم ؟ 

این شده که کلاً مامان مصی آینه از دستش نمی افته .. همینطور که رو مبل لم داده و کانال های تی وی رو بالا و پایین میکنه ، یه نگاهی هم به آینه ی کوچولوی دم دستش میکنه . ابروهاشو خیلی میبره بالا ، چشماشو تنگ و گشاد میکنه ، با انگشت ، گوشه های چشمشو میده بالا و ول میکنه .. اخم میکنه و بلافاصله لبخند میزنه . 

گاهی صدا میکنه مثلاً میگه : 

-دریااا ... 

-بله مامان ؟ 

- بیا مامان جون کارت دارم .

من رو به روش می ایستم .

-جانم مامان؟

درحالیکه گوشه ی چشمشو کشیده بالا

-بنظرت  دکتر نباید اینو بیشتر می گرفت؟

- هااا؟؟ نمیدونم والا .. چی بگم ، نه شاید اونطوری اذیت میشدی . 

-خب، این دوباره چهارسال دیگه که میفته باید برم زیر تیغ. 

من  پلک مامان  بابا عباس  در و دیوار

چند روز پیش سفارش سایه ی چشم داد ، تاکید کرد یه دونه نخریدااا ، 

-پالت میخوام  که طیف رنگ های مختلف رو داشته باشه . 

یکمی فکر کرد ...

- با یه خط چشم مایع .  راستش خیلی وقته لوازم آرایش نخریدم لطفاً رژ لب و رژ گونه هم باشه . 

اینطوری شد که روز جمعه ناهار مهمون مینا بودیم لوازم آرایش جدیدشو بهش دادیم و چون هنرِ مهردخت رو فقط قبول داره نه مارو ، مهردخت نشست کامل آرایشش کرد . شب هم که میخواستیم بریم سینما گفت پاکش کن دوباره از اول . 

دیروز تلفن کرد گفت : ریمل یادم رفت بگم .. گفتم والا مامان،  من خودمم درحالت عالی ریمل نمیزنم ، پاک کردنش سخته و .. 

گفت : مامان جون هر کسی تو آرایش به یه چیزی خیلی اهمیت میده ، مثلاً من دیدم تو حتماً خط لب میزنی ، حتی کاااملاً همرنگ ولی میزنی، اصلاً انگار بدون خط لب تعادلت بهم میخوره. منم ریمل برام خیلی مهمه . 

خدایی تاحالا انقدر قانع نشده بودم .

گفتم : چشم 

صبح داشتم میومدم اداره به همین موضوع فکر میکردم ، به خودم گفتم : ببین آدم تا چیزی رو از دست نده قدرشو نمیدونه هاااا. 

همین مامان مصیِ خودمون همیشه حسرت صورت آرایش کرده ش رو به دلمون میذاشت . یادمه بچه بودم دوست داشتم مامانم شاغل میبود . بعد ها فهمیدم دلیلش این بوده که مامانِ بعضی از دوستانم که شاغل بودند رو   همیشه با آرایش میدیدم و فکر میکردم اونا مجبورن که به صورتشون توجه کنند، پس منم دلم میخواست مامانم شاغل باشه .

 انقدر که مامان دوست داشت وسایل خونه و ابزار بخره اصلاً تمایلی به خرید ملزومات زیبایی نداشت. 


هر وقت بهش میگفتم یکمی آرایش کن . می گفت من همینجوری خوشگلم . البته راست هم می گفت ولی خخخخب. 


حالا که چند ساله احساس میکنه زیباییش  از دست رفته و  به کمک روش های جراحی تونسته بخشی از اون رو در سالمندی  بازیافت کنه، قدرشو میدونه و بهش بها میده . 

کاش قبل از اینکه چیزی رو از دست بدیم هواشو داشته باشیم و قدرشو بدونیم . 

دوستتون دارم و یلداتون مبارک 

پینوشت: هنوز رای قاضی ابلاغ نشده دوستم میگه کیفری ها ده روزه میاد ولی حقوقی ها طول میکشن

همه ش فکر میکنم قاضی دکترو بغل کرده میگه نازی نازی گریه نکن خودم مواظبتم نمیذارم مهربانو ازت پولی بگیره نمیدونم چرا نمیتونم در این مورد مثبت فکر کنم 


نظرات 39 + ارسال نظر
فنجون سه‌شنبه 14 دی 1400 ساعت 10:42 ق.ظ

ای جووون به این مامان گل ... خدا حفظشون کنه انشالا

فدات شم عزیز دلم ممنونتم

هوپ... یکشنبه 12 دی 1400 ساعت 09:28 ق.ظ

آخییییی عزیزم
من قدرش رو سعی میکنم بدونم ولی. قدر جوونی و طراوت رو. میترسم دیر اقدام کنم واسه اعمال پیشگیرانه و خوب جواب نده بعدا!

نه هوپی جونم تو که خیلی جوان و زیبایی سعی کن روتین های معمولی رو استفاده کنی به تغذیه و استراحتت توجه کن ولی جراحی خیلی زوده

الی پنج‌شنبه 9 دی 1400 ساعت 10:21 ق.ظ https://elimehr.blogsky.com/

قدر دان بودن نعمت بزرگیه

بله وقعا .. همه سعی میکنیم قدردان باشیم ولی یه چیزایی رو انقدر عادت میکنیم بهشون دیگه دیده نمیشه کم کم

زهرا..‌. سه‌شنبه 7 دی 1400 ساعت 10:59 ق.ظ http://saatsheni1531.blogfa.com

کامنتم نمیاد!!!

چرااا عزیزم

منجوق و طیبه تی تی دوشنبه 6 دی 1400 ساعت 01:17 ب.ظ http://Manjoogh.blogfa.com

افتادگی چشم خیلی بده من یه افتادگی خیلی ناچیز دارم که اصلا معلوم نیست ولی همون کلی موجب ضعف بینایی شده دکتر میگه افتادگیش سطح قرنیه امو خراش داده و هیچ کاریشم نمیشه کرد
ایشالاکه مامان مصی همیشه تندرست باشن و دیگه هرگز زیر تیغ جراحی نرن.
اسم طیبه رو هم نوشتم چون این پستو خونده بود اما حال دلش برا نظر دادن خوب نیست و داره پروسه عزاداری برا مامانشو میگذرونه

عزززیزم چقدر متاسف شدم
ممنونم منجوق جان .
بمیرم برای دل شرحه شرحه ش ... من از مامانم نوشتم و اون سوگوار مادر عزیزشه الهی خدا صبرش بده ... کاش میشد کاری کرد ولی متاسفانه این از اون درداست که تنهایی باید به دوش کشید

سپیده دوشنبه 6 دی 1400 ساعت 11:28 ق.ظ

جووووون به مامان مصی

مجید یکشنبه 5 دی 1400 ساعت 07:17 ب.ظ http://vafadarfaz.blogfa.com/

نگرانی بیجاست ، عشق اینجا و تو اینجا و خدا هم اینجاست
پای در راه گذار ، راهها منتظرند ، تا تو به هرجا که بخواهی برسی
پس رهـــا باش و رهـــا باش و رهـــا ، تـــــا نمانـــــــــــــد قفســـــــــی


ســــــلام مهربانو جان خوبی کم پیدایی

سلام باوفا
هسسسستم

شادی یکشنبه 5 دی 1400 ساعت 10:36 ق.ظ http://setarehshadi.blogsky.com/

مرسی مهربانوی مهربانمامیدوارم مامان همیشه سالم و شیک و سرزنده بمونن براتون و حالش رو ببرید

ممنونم نازنین

الهام شنبه 4 دی 1400 ساعت 11:59 ب.ظ

مبارک باشه جراحی پلک مامان مهربانو جون. مرحبا
اتفاقا پشت پلکم چربی زده دوتا دکتر رفتم که چربی ها رو بردارم گفتن بهتره که جراحی پلک کنی. یکذره می ترسم و اعتماد ندارم. ممنون می شم اگه از دکتر مامان راضی بودین اسمش رو بهم بگید تا از ایشون هم مشورت بگیرم و این که مامان کجا عمل کردن. سپاس از لطفت

ممنونم الهام جون .
نترس چیز مهمی تو رشته ی پزشکی محسوب نمیشه . دکتر مامان رو یه دوست معرفی کرد ما فکر کردیم خیلی عالیه بعد که خیلی کارهای بیمارستانی انجام شد دیدیم معمولی بوده . کلینیک نور مطهری عمل کرد که نسبت به نگاه اصلا راضی نبودیم . یکی از دلایل عدم رضایتمون اینه که دکتر دست رد به سینه ی کسی نزده بود یه شب اونجا فقط عمل داره و از ساعت 3 بعد از ظهر تا دوی نصفه شب پشت هم عمل کرد مامان ساعت یکربع به یک رفت اتاق عمل و واقعا خسته و داغون شده بود

ملیحه شنبه 4 دی 1400 ساعت 12:17 ب.ظ

ای جان مامان مصی خوشکل و خوشتیپ
انشا ا.. 120 ساله بشن و شما هم زیر سایشون باشید
منم میخوام حتمن این عمل رو انجام بدم
امیدوارم منم همین حس مامان مصی رو بعد از عمل داشته باشم .

فدات شم عزیز دل ممنونتم
ان شالله که به سلامتی باشه ملیحه جون

زهرا..‌. شنبه 4 دی 1400 ساعت 12:53 ق.ظ http://saatsheni1531.blogfa.com

سلام عزیزدلم
زمستونتون مبارررک
وای چقدر قشنگه که کلی انرژی گرفته والان داره به خودش میرسه،من همیشه میگم یه وقتایی یه تلنگرهایی توزندگی لازمه وتوسن بالا این تلنگر ها گاهی باید ظاهری هم باشه و ادمو سر ذوق بیاره
تولدشون باتاخیرمباررررک،ازطرف من صورت ماهشونوببوسید

واقعا ما تاوقتی که چیزیو داریم باید قدرشو بدونیم
راسی درموردرای دادگاه هم منفی فکرنکنید،کلی دعا وانرژی مثبت براتون فرستاده شده ومن مطمئنم همه چی به خوبی پیش میره خیالتون راحت

سلام زهرا جون. ممنونم عزیزم برای تو هم مبارک
عااشقتم مهربون امیدورام همینطور باشه

صفا جمعه 3 دی 1400 ساعت 10:13 ب.ظ http://Mano-tanhae-va-omid.blogsky.com

تولد مادر و برادرتون مبارک چقدر خوب که مادر به ظاهرشون اهمیت میدن این نشون از روحیه شادشون هست . انشالله که همیشه سلامت باشن پدر و مادر و گرامی.

ممنونم صفا جون
خدا رفتگان عزیزت رو رحمت کنه . یه وقتایی بهش میگم واقعا تو چه غصه ای تو زندگیت داری ؟ مرد زندگیت بابا عباس بوده و هست که چه در جوانی چه الان در سالمندی رفیق باوفای راه زندگیت بوده و هر چی فکر میکنم چیزی نبوده که بخوای و نشه .چهارتا بچه هم داری که به معنای واااقعی همیشه در خدمتتن . خیالت از بابتشون راحته هیچکدوم مشکل اساسی ندارن دوتا هم نوه داری سالم و سر به راه . واقعا چیز دیگه ای هم بنظرت میرسه ؟ میگه نه
البته واقعا کاش بدنش سلامت بود

شارمین جمعه 3 دی 1400 ساعت 07:31 ب.ظ http://behappy.blog.ir

سلام.
تولدشون مبارک. ان‌شالله سایه‌شون همیشه بالای سرتون باشه...

سلام
ممنونم شارمین عزیزم

کیهان جمعه 3 دی 1400 ساعت 04:17 ب.ظ http://Mkihan.blogfa.com

سپاس مهری عزیز
اگر ادرس دکتر خوب داری لطفا معرفی کن شاید دل به دریا زدم چونکه خیلی اذیتم می کنه
ممنونت می شم

چشم کیهان جان .
البته دکتر مامان چون تو آشناهای خودمون معرفی کردن ما رفتیم ولی بعدا متوجه شدیم معمولی بوده کلینیک نور مطهری عمل شد که راضی نبودیم چون خیلی طول کشید و مراقبت های بعد از جراحیشون ضعیف بود ولی چند تا جراحی تو نگاه انجام دادیم خیلی راضی بودیم. از دوستم دکترش رو میپرسم بهت میگم

مادر دو دختر جمعه 3 دی 1400 ساعت 12:23 ب.ظ

عزیزم چقدر ادم با این پست انگیزە میگیرە انشالله همیشە سلامت و پایندە باشن

ممنونم عزیز دلم .
خوشحالم دوست داشتی

ملیکا جمعه 3 دی 1400 ساعت 04:21 ق.ظ

سلام مهربانو جان
تولد مامان مصی جان مبارک، الهی که همیشه سلامت باشن و با بابا عباس عزیز سایه شون رو سر شما عزیزان مستدام.
سرزندگی و شادی، انرژی های خوب رو برای ما و اطرافیان جذب می کنه، خدارو شکر مامان مصی خوب می‌دونه در هر سنی و شرایطی چطور این انرژی‌رو منتقل کنه به خونواده.
خدا حفظشون کنه

سلام عزیزم
ممنونم ملیکای نازنینم

ماه جمعه 3 دی 1400 ساعت 01:08 ق.ظ

از خدا که پنهون نیستلز شما چه پنهون می خواهم از شنبه به حرفت گوش کنم اما شنبه نمی آد.
یعنی اگه توی یه موقعیت جغرافیایی دیگه هم بودیم باز هم اینقدر درگیر بودیم که شنبه نمی آمد....

نه مسسسسسلماً عزیزم
ما اینجا برای اصول اولیه زندگی هم درگیریم

نیلوفر چهارشنبه 1 دی 1400 ساعت 11:24 ب.ظ

وای خیلی پست خوبی بود،کلی لبخند کیف آلود زدم.مامان مصی رو از طرف من یک ماچ آبدار کن.هر چند که از نزدیک ندیدمشون ولی احساس قلبی دارم نسبت بهشون و به بابا عباس هم همینطور❤️❤️

فدات نیلو جانم مرررسی چشششم
تو خیلی لطف داری

مینو چهارشنبه 1 دی 1400 ساعت 10:03 ب.ظ http://milad321.blogfa.com

تولد مادر وبرادر عزیزتون مبارک.
چه خوب که مادرتون ذوق وشوق رسیدن به خودشون رو دارند.
من هم باید پلک هام را عمل کنم، اما اینقدر سر هر عملی اذیت میشم و دوران نقاهتم به دراز میکشه و به بیحسی وبیهوشی عکس العمل میدم، که فعلا بیخیالش شدم.

ممنونم مینو بانوی عزیز
بله خدا رو شکر خیلی روحیه ی عالی داره. اگر دیدتون مختل شده واقعا واجبه

مهناز چهارشنبه 1 دی 1400 ساعت 08:39 ب.ظ

عزیزم مامان مصی
چه خوب که علاقمند شدن
شما برنده میشی دلیلی نداره نشی

قربون تو مهناز جانم
مررررسی

کیهان چهارشنبه 1 دی 1400 ساعت 08:23 ب.ظ http://Mkihan.blogfa.com

درود
خداوند شما ها را برای هم حفظ کند آمین
راستش مهری جان تاندون کتف من هم پاره شده.مدتی ست با دردش می سازم و اذیتم می کنه و از شما چه پنهان از عمل جراحی میترسم یا به عبارت بهتر به این دکتر ها اعتماد ندارم

درود بر کیهان عزیز
ممنونم دوست من
خیلی دردش زیاده انقدر خودتو عذاب نده البته بهت حق میدم این اواخر منم به همه چیز مشکوک و بی اعتماد شدم ولی اگر تحقیقی چیزی خواستی رو من حساب کن

زری.. چهارشنبه 1 دی 1400 ساعت 04:49 ب.ظ http://maneveshteh.blog.ir

هزار ماشاالله به مامانتون چقدررر برام جالب بود سفارش لوازم ارایشی داده بودند :)) خدا حفظشون کنه
اینطور که یادمه قانونا قاضی باید یک هفته ای رای بده البته خب توجیه اینکه حجم کارها زیاده همیشه هست اما این شعبه ی تو دیگه داره زیادی کشش میده ها! اون حس بدت بخاطر سابقه و موقعیت آقای دکتر هست، انشاالله قاضی کار درست هست

ممنونم عززیزم آررره هر روزم یه چیز جدید یادش میفته

امیدوارم عززیزم آرره دیگه واقعا طولانی شده من 14 هم اونجا بودم الان دوم دی شده

نسرین چهارشنبه 1 دی 1400 ساعت 11:42 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

به به! عالی
واقعاً پلک که افتادگی پیدا میکنه جلوی دید را میگیره. خوب کردن.
مبارکشون باشه و همگی لذتشو ببرید.
بدو بیا برات خبر دارم چه خبری!

قربونت عزیز دلم ممنونم
من اومده بودم تو کجا بودی

شادی چهارشنبه 1 دی 1400 ساعت 10:24 ق.ظ http://setarehshadi.blogsky.com/

چه مامان باحالی آفففرین به مامان و آفرین به شما که هواشون رو دارید. مامان منم خیلی به آرایش اهمیت می‌داد البته نه آرایش غلیظ ولی امکان نداشت ما مامان رو بدون مداد توی چشم و ماتیک قرمز ببینیم اصلا روتین روزانه‌اش بود و اتفاقا همیشه هم دوست داشت پلکش رو عمل کنه که دیگه زمونه فرصت نداد بهش
منم خودم بدون ریمل تعادلم بهم می‌خوره بقول مامان شما
و اینکه قدر داشته هامون رو بدونیم واقعا درسته ولی متاسفانه خیلی زود به زود یادمون میره. من دوماهه که انگشت‌هام شکسته بعد از عمل 5 هفته توی گچ بود که گرفتاری‌های خودش رو داشت و الان که 3 هفته است هر روز روزی 2 ساعت می‌رم فیزیوتراپی و هنوز 30 درصد هم انگشتهام کار نمی‌کنه ولی تمام زندگیم مختل شده اصلا انگار سیستم سلامتیم بهم ریخته نه خواب دارم نه تو بیداری ارامش دارم کلا قاطی کردم

عززیزم خیلی متاسفم برای از دست دادن مامان نازنینت
خدا بهت صبر بده دوست من
واای چقدر سخت ستاره جان خیلی ناراحت شدم امیدوارم خیلی زود سلامتیت رو بدست بیاری

متولد ماه مهر چهارشنبه 1 دی 1400 ساعت 08:20 ق.ظ

ای جانم خدا نگه داره همه مامانها و باباها باشه. من یک چیزی را فهمیدم خودم الان که 43 ساله هستم و آرایش می کنم می فهمم که چقدر تو جوانی قشنگ تر بودم و ارایش به صورتم می نشست هر چی می گذره چین و چروک صورت بیشتر میشه. مهربانو فکر کنم از این به بعد باید تو مراکز زیبایی مامان را پیدا کنید.

آمییین
آره عزیزم منم مثل تو فکر میکنم .. جوانی یه نعمتیه که با هیچ چیز قابل قیاس نیست و صد حیف که این جوانی رو اصلا نفهمیدیم چی شددد.
میدونم

سین چهارشنبه 1 دی 1400 ساعت 03:23 ق.ظ

ای جان
با خوندنش یه لبخند دلنشین اومد روی لبم
:)
آرزو میکنم سالهای سال، با سلامت و زیبایی در کنارتون باشند و از حضور هم لذت ببرید
ضمنا منم دل توی دلم نیست ببینم قاضی چه می‌کنه، متاسفانه من هم به ندرت می‌تونم در این موارد خوش‌بین باشم... این هم از عواقب زندگی در مملکت اسلامی که همه چیزش باید اسلامی باشد؛)


ممنونم سین جان
اره دیگه دقیقا حرف دل منو زدی

شعله سه‌شنبه 30 آذر 1400 ساعت 11:41 ب.ظ

خدا حفظ شون کنه براتون . شاد و سلامت باشید

ممنونم شعله جان خدا نگهدار عزیانت باشه

مجید سه‌شنبه 30 آذر 1400 ساعت 11:09 ب.ظ http://vafadarfaz.blogfa.com/

طلوع افتاب،
درخششِ
نور است و روشنایی
زندگی ات همیشه نورانی

سلام
یلداتون مبارک

طفلی مامان
با یه دکترو داروخانه باید قرارداد ببندی


سلام ممنونم با وفا

بستیم سسسسفت

Mani سه‌شنبه 30 آذر 1400 ساعت 10:10 ب.ظ


hugs and love to you and mum

عززیز دل منی مانی جانم

ربولی حسن کور سه‌شنبه 30 آذر 1400 ساعت 08:47 ب.ظ http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
تولدشون مبارک
خیلی خوبه که این قدر امید به زندگی دارن
امیدوارم تا مدتها سایه ایشون و پدرتون روی سر شما و بقیه اعضای خانواده باشه

سلام آقای دکتر عزیز
ممنونم . خدا عزیزانتون رو نگهداره و رفتگانتون رو رحمت

عاطفه سه‌شنبه 30 آذر 1400 ساعت 06:47 ب.ظ

مهربانو جان مادر کار درستو انجام میدن، آدم جون خودش زیبایی داره و نیازی به آرایش نداره، آرایش برای وقتیه که زیبایی طبیعی از دست میره....
امان از روزی که آدم کارش به دادگاه بیفته، ایشالا خبر خوب میدی عزیزم

کاملاً درست میگی عزیزم
آره واااقعا
امیدوارم

ونوس سه‌شنبه 30 آذر 1400 ساعت 06:26 ب.ظ http://calmdreams.blogfa.com

سلام مهربانو جون
تولد داداش عزیزت و مامان عشقت مبارک خودتون وخودشون

جراحی پلک هم مبارکشون باشه کلی سبک و راحت و زیبا شدن
چه بامزه ن. مامان منم همین سن ها هست بهش بگیم رژ بزنیم واست لبهاشو گاز میگیره که یعنی زشته (خنده)

سلام ونوسی
مرررسی قربونت برم
عززیزم انقدر از این کارا نکردن بعضیاشون کاملا عیب مبدونن

لیدا سه‌شنبه 30 آذر 1400 ساعت 06:07 ب.ظ

تو کامنت قبلی یادم رفت اینو بگم از بس ذوق مامان مصی روکر دم.تو دادگاه تو برنده میشی این خط و اینم نشون

ای جاان
ان شالله

لیدا سه‌شنبه 30 آذر 1400 ساعت 06:04 ب.ظ

ای جاانم به مامان مصی.خیلی هم خوبه که اهمیت میدن به خودشون.منم امسال شروع کردم به فیلر زدن.خط خنده و خط اخم و خط اندوه و زیر چشم.دکتر گفت پشت پلکت هم باید عمل کنی اما تا حالا جرئت نکردم.دکترش باید خیلی وارد باشه.راستی چند روز دیگه هم میخوام ژل لب روسی بزنم به مامان مصی بگو خوبه.فاصله لب تا بینی رو کم می‌کنه بدون اینکه لب بیاد جلو.دوباره دلم خواست بگم عاشقتم مامان مصی.

مبارکت باشه عزیزم . مواظب باش به خودت آسیب نزنی لیدا جون . ژ لب واقعا ندیدم تا حالا لب به بیرون متمایل نشه .
قربون محبتت عزززیزم

ماجد سه‌شنبه 30 آذر 1400 ساعت 04:31 ب.ظ

سلام مهربانو نازنین
پاینده باد مامان مسی
یلدا شما و همه اهل این خونه مبارک

سلام ماجد نازنین
ممنون از محبتت

مهرگل سه‌شنبه 30 آذر 1400 ساعت 02:02 ب.ظ

ای جونم خدا حفظشون کنه و بهشون عمر طوووووووووولانی طولانی بده
من تو سن 34 سالگی حس میکنم دیگه زیبا نیستم و باید به خودم برسم ( مثل افتادگی پلک و اینا)
خدایی همین کارا امید به زندگی رو زیاد میکنه و من بشدت موافق کارای زیبایی هستم حتی عمل بینی و اینا
نگران پرونده ات نباش ان شاءالله به حقت میرسی عزیزم

ممنونم مهرگل جونم . آره واااقعا به هر طریقی شده باید شوق زندگی و امید رو در وجودمون تقویت کنیم .
مرررسی قشنگم

parinaz سه‌شنبه 30 آذر 1400 ساعت 12:36 ب.ظ http://parinaz95.blogfa.com

مهربانوو جونم تولد مامان مصی خوشگلت و برادر عزیزت مبارک باشه.خدا واسه هم حفظتون کنه.
نمیدونیییی چقدر ذوق مامانتون کردم.چه حس و حال خوبی داره حالا که با چهره متفاوت خودش در آینه مبینه .چقدر واسه روحیه اشون موثر بوده.
انشالله همیشه برای ما از این دست خبر ها و پست های حال خوب کن بذارید.
راستی واسه یلدا شیرینی ؟کوکی؟یه خوشمزه ای چیزی درست نکردید؟
مامان من که امسال چون بازنشست شده و تایمش آزاد بوده واسم باسلوق درست کرده و یه چیز پف پفی که نمیدونم اسمش چیه حالا حتما عکس هنرنمایی مامانم میذارم و براتون پز میدم

ممنونم عروس خانوم زیبااا تولد پاشای عزیز هم مبارک باشه
آره وااقعا سرذوق اومده و حال روحیش عالی شده.
نه راستش هیچی درست نکردم پریناز جون
بازنشستگی مبارک مامانی باشه الهی عمرش پر از برکت باشه . دستشون درد نکنه . حتماً عکس بذار عزیزم

رها سه‌شنبه 30 آذر 1400 ساعت 11:32 ق.ظ http://Rahashavam.blogsky.com

سلام مهربانو جان
ایشالا مامان مصی سلامت باشن من همیشه فکر میکردم مامان من خیلی عمل کرده گواتر و توبکتومی و کاروتید و فیبروم رحم اما دیدم مامان مصی زدن جلو. البته مامان منم همسن مادر شما هستن خدا حفظشون کنه من هم برای مامانم هاشور ابرو سفارش دادم این هفته امیدوارم مثل مامان مصی به راه بیاد
کوفت بخوره تو بغل جفتشون، قاضی و دکتر
یلدات مبارک عزیزم

سلام رها جانم
ممنونم عزیزدلم .. نه واقعا مامان رکورد همه رو شکسته خدا همه شونو برامون نگهداره . به به از حالا مبارک باشه دستت درد نکنه عزیزم که بفکر حال خوب و زیبایی مامانی

ممنونم نازنین

پریمهر سه‌شنبه 30 آذر 1400 ساعت 11:29 ق.ظ https://parimehr.blogsky.com

مادر خانم خیلی با کلاس تشریف دارند مثل اروپایی ها رفتار میکنن، در جوانی از زیبایی طبیعی بهره میبرند و در میانسالی کمی رنگ و لعاب اضافه میکنن

ای جااان ممنونم پریمهر جان .. اره واقعا درست میگی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد