دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

DAALPASTRY

بالاخره پیج اینستا گرام رو برای سفارشات آماده کردم و  اسم قبلی رو  بهdaalpastry@ تغییر دادم .

انتخاب اسم براساس حرف اول اسمم که  "دال" هست و به پیشنهاد مهردخت بود . 

بهم گفت مامان اگه کافه ت رو راه بندازی اسمش میشه" کافه دال " .. گشتم و ندیدم جایی  به این نام ثبت شده باشه که مشکل تشابه اسمی پیدا کنی ، از طرفی اماکن هم نمیتونه اذیتت کنه که این چه اسمیه گذاشتی نباید خارجی باشه و ...

 (گرفتاریامون تو این مملکت که یکی دوتا نیست)

خلاصه که بعد از اون نوروز شلوغ پلوغ ، که از حجم زیاد سفارشا از خواب و خوراک افتاده بودم ، یه تنفس دو هفته ای داشتم و دوباره دوستان عزیز سفارشاشون شروع شد. 

این بین برای یه مشتریِ خیلی حساس و بقول خودش از نظر سلیقه ی غذایی فاجعه بود دو نوع  شیرینی درست کردم که اگر میدونستم اینطوریه اصلا قبول نمیکردم . موقع ارسال  آدرس خونه شون رو که گرفتم دیدم خیلی نزدیک سن مارکو بستنی ایتالیایی مورد علاقه ی منه . بهش گفتم : میدونی من پاتوقم نزدیک خونه ی شماست بخاطر سن مارکو؟ 

گفت : عه جدی . ..

گفتم :؟آررره از قول من برو یه اسکوپ با طعم پنیر بخور که گفت: از طعم پنیر تو هر غذا یا دسری بدش میاد حتی پیتزا رو بدون پنیر تو خونه درست میکنه . 

یعنی رسما نون و مخلفات میخورد بجای پیتزااااا

اینا رو که  بهم گفت ؛  باعث شد  تا وقتی پیام فرستاد شیرینی ها عااالی بودن  ، کیف کردم و به به چه چه ... من از نگرانی در حالت ویبره به سر بردم

سفارشش یکی این تارت خرما و گردو بود که خواسته بود دارچین هم نداشته باشه

گفتم چشششم مهردخت خانوم 

گفت : وااا مگه مهردختم دارچین نمیخوره ؟ گفتم نه خیلی چیزها علاوه بر دارچین دوست نداره . گفت : گروه خونش A نیست ؟ گفتم :چرراااا

گفت بخدا دست خودمون نیست . نمیدونم حالا واقعاً چند درصد درست میگفت . 



و کوکی بادوم زمینی و چیپس شکلات 


نزدیک افطار بود و پیک پیدا نمیشد ولی مشتری جان هم عجله نداشت و با خوشرویی میگفت: ما تازه قراره  برامون مهمون بیاد حالا وقت داریم. 

خلاصه به سلامتی رفتن و رسیدن و از رضایتشون کلی خوشحال شدم 


تازه نشسته بودم که یه پیغام برام اومد : 

خاله دریاااا،  هر وقت میتونی و اذیت نمیشی نیم کیلو مخلوط کوکی بادوم زمینی و چیپس شکلات و گردو و کشمش و نیم کیلو هم شیرینی کره ای برام آماده میکنی؟ دیدم همکارم از زبون دختر کوچولوش نوشته کلی استیکر با مزه ی خواهش و تمنا گذاشته 

هیچی دیگه دلم نیومد بندازم یه شب دیگه . نوشتم : بعله عزیز دلم  فردا میارم اداره . 

دوباره پاشدم دوسری خمیر درست کردم ، یکی  برای شیرینی کره ای و یکی هم برای کوکی .. که خمیر کوکی رو نصف کردم به یه قسمتش گردو و کشمش و به یه قسمت دیگه ش بادوم زمینی و چیپس شکلات زدم . 

تا بسته بندی کردم و گذاشتم رو میز که صبح با خودم ببرم اداره و با کمک مهردخت تمیزکاری هامونو کردیم،  ساعت از سه هم گذشت . تامی رو برداشتم رفتیم که بخوابیم ،  وقتی میرم تو جا تازه میفهمم چقدر خسته م و بدنم کوفته ست ولی دوباره صبح که با این تصویر رو به رو میشم و تجسم میکنم شیرینی ها رو دارن میخورن و لبخند رضایت تو صورتشونه همه ی خستگی هام یادم میره 



از همه بهتر وقتیه که بیرونم و میام خونه ، در که باز میشه عطر خوش وانیل و شیرینی تو مشامم میپیچه و حالم کلاً خوب میشه ... فکر کنم دیگه این بوها تو درز دیوارهای خونه هم ثابت شدن

*****

اهااان راستی یه چیزی بگم ، دوباره برای پیدا کردن نیروی کمکی برای مامان دچار مشکل شدیم . خانوم قبلی که این مدت  پیشش بود، 148 سانت قدش بود با 152 کیلو وزن 

روز اول که باهاش آشنا شدیم از اضافه وزن بالاش وحشت کردیم ولی متاسفانه همه ی قرار و مدارها رو تلفنی گذاشته بودیم و رومون نشد بگیم وزنت خیلی بالاست نمیتونیم بهت کار بدیم،  ولی چند روزی که گذشت خودش اعتراف کرد که اصلا نمیتونه راه بره و ... 

مامان بهش پیشنهاد جراحی اسلیو داد و برای مشاوره فرستادش پیش دکتر . حالا تو نوبت عمل قرار گرفته و ... 

براش آرزوی سلامتی دارم ولی متاسفانه این سری که آگهی استخدام تو دیوار دادم هنوز موفق نشدم یه نیروی خوب جایگزین کنم . اکثراً آقایون داوطلب میشن که اصرار دارند از هر خانومی کدبانو تر هستن ، هر قدر هم میگم کارفرما مادرم هستند و ترجیح میدن بیشتر وقتشون رو با خانم ها بگذرونند متوجه ی منظورم نمیشن و باز اصرار میکنند تا جایی که مجبور میشم  به دروغ بگم : آقااا شما باید مادر من رو حمام کنید . بازم میگن مشکلی نیست 

که دیگه خشم اژدها وجودم رو فرامیگیره و میگم : قوووودااااا ، میزنم نصفت می کنم هااااا

خلاصه غرض از مزاحمت اینه اگه خانم موجه و جویای کار در محل امن و آروم  می شناسید،بفرمایید. 

 همه روزه بغیر از جمعه ها نیروی خانم نیازمندیم که وقتی میاد خونه احساس کنه خونه ی خودشه . آشپزی کنه و نظافت های روتین خونه رو انجام بده . مامان و بابا هر دو سالمند و هیچ مراقبتی لازم ندارن معمولا مامان درحال خیاطی و کارهای از این قبیله . بابا هم مطالعه میکنه و اخبار دنبال میکنه و این حرفا.  حقوق هم  ماهیانه چهارو نیم میلیون یا به عبارتی روزانه حدود 170 تومن .

 منزلشون حوالی میدون نوبنیاده و اینکه منزل نیرویی که معرفی میشه ، نزدیک باشه که برای رفت و آمد مشکلی نداشته باشند خیلی مهمه . 

دیگه  زیاده عرضی نیست و یادتون باشه خیلی دوستتون دارم 



نظرات 32 + ارسال نظر
مهرگل چهارشنبه 31 فروردین 1401 ساعت 12:27 ب.ظ

مهربانوی عزیزم خیلی خیلی مبارک باشه
الهی که به زودی زودی خبر افتتاحیه کافه قشنگت رو بشنویم و هر روز از ماجراهای دلچسب و شیرینش برامون تعریف کنی
ببخشید ما که شهر شما نیستیم وگرنه من آدم سراغ داشتم هم کاری هم کاربلد
واااااااااای چقد دلم شیرینی ها و کوکی هاتو خواست خوشبحال هرکسی که میتونه از دستپخن و هنرت بهره ببره
اصلا حسودیم شد به همشون
خلاصه که همیشه شادی و دلخوشی باشه ان شاءالله

ممنونم مهرگلکم
فدات شم عزیزم همین که گفتی کلی برام باارزش بود دوست قشنگم
عزززیزم مرررسی مهربون دوست داشتنی

نیکی چهارشنبه 31 فروردین 1401 ساعت 09:35 ق.ظ

یهو دلم براتون تنگ شد

قربون محبتت نیکی جانم

افق بهبود سه‌شنبه 30 فروردین 1401 ساعت 07:36 ق.ظ http://ofogh1395.blogsky.com

بوی شیرنی تو دماغ من پیچیده لعنتی اصلا بیرون نمیره
خوشحالم که اینقدر غرق کارت میشی و ازش لذت میبری که خستگی حس نمیکنی

ای جااان عزیزمی افق جان

ترانه سه‌شنبه 30 فروردین 1401 ساعت 04:06 ق.ظ

سلام مهربانو جان. هنرمندی، تلاش و پشتکارت واقعا قابل تحسینه. اکر نزدیک بودم از او شیرینیهای خوشکل و خوشمزه سفارش میدادم

سلام ترانه جانم
ممنونم عزیز دلم . قربونت امیدوارم اومدی ایران دور هم در کافه دال گپ بزنیم و شیرینی بخوریم

زهرا..‌. دوشنبه 29 فروردین 1401 ساعت 01:01 ق.ظ http://saatsheni1531.blogfa.com

سلام عزززززیزم
این پستت درست مثل پیجت شیرین وخوشمزه بود❤❤بینظیری

سلام زهرا جون
ای جااان مرررسی دوست مهربونم

فندوقی یکشنبه 28 فروردین 1401 ساعت 01:35 ب.ظ

تبریک عزیز دلم موفق باشی ولی اولویتت سلامتیت باشه.

ممنونم عزززیزم . چشششم حواسمو بیشتر جمع میکنم ولی خب اولش خیلی شلوغ شدم

parinaz یکشنبه 28 فروردین 1401 ساعت 11:33 ق.ظ

سلام مهربانو جون.دیروز که این مطلب خوندم سریع تو ذهنم گفتم کاش ارسال به شهرستان هم داشته باشند،بعد کامنت ها رو که دیدم جواب آقای دکتر داده بودید حسابی افسوس خوردم.مخصوصا اینکه گفتید میخواید شیرینی های رژیمی هم درست کنید خیلی دلم خواااست.
دیروز کلیییی دلم آب شد با دیدن شیرینی ها،چه کیفی میکنند همکارات والا.
خداکنه زودتر کافه دال رو راه بندازید تا من با همسر جونم هم کافه دال بیام و هم کافه اینجا.

سلام پریناز جانم . راستش هنوز تجربه ارسال به شهرستان رو نداشتم شیرینی های خشک قابلیت ماندگاری دارن و مشکلی نداره فقط میترسم تو راه بشکنه و خراب بشه باید از دوستان دیگه راهنمایی بگیرم که ایا ارسال به شهرستان ممکنه ؟؟
ای جان به امید دورهمی هامون در کافه دال

مهرو یکشنبه 28 فروردین 1401 ساعت 09:45 ق.ظ

نمیدونی چقدر دلم اون تارت خرما و گردو رو میخواد
هی میرم میام عکسش رو میبینم دلم ضعف میره براش
.
راستی پیج جدید مبارک
به زودی انشالا کافه دال رو افتتاح کنین خانم هنرمند

وااای مهرو جانم ببخشید توروخدااا این عکسا کار میده دست آدم
مرررسی مهربون جان

ارزو یکشنبه 28 فروردین 1401 ساعت 03:44 ق.ظ

مهربانو جان کاش حجاب را کنار نمیزاشتی

آرزوی عزیز من حجاب رو کنار نذاشتم، درواقع هیچوقت حجاب نداشتم که کنارش بذارم . البته اگر منظورت حجاب به معنای پوشاندن موها ست.
ظاهراً تو محجبه هستی و امیدوارم انتخابت باشه نه عادت یا تحمیل از طرف کسی. انتخاب خیلی مهمه و انتخاب من و روش زندگیم همینه که میبینی .

نیکی شنبه 27 فروردین 1401 ساعت 08:18 ب.ظ

خیلی دوس داشتم این پست رو عطر خوشبختی میداد

ای جااان مرسی عزیزم چه تعبیر زیبایی " عطر خوشبختی"

زری.. شنبه 27 فروردین 1401 ساعت 03:45 ب.ظ http://maneveshteh.blog.ir

مهربانو جان من یه کامنت دیگه هم گذاشته بودم اینجا انگار نرسیده! ارزوی موفقیت کرده بودم برای کافه دال خیلی خوشحالم کاری را دنبال میکنی که اینطور باهاش حال میکنی و تلاشت را تحسین میکنم که همزمان با کارمندی ات داره مقدمات کسب و کار شخصی ات را فراهم میکنی.
بله عزیزم پیامهای خصوصی را دریافت کردم. انشاالله خیر پیش بیاد برای همگی.

بله عزیزم کامنتت رسیده متاسفانه ندیده بودمش
عززیز منی تو

امید شنبه 27 فروردین 1401 ساعت 11:14 ق.ظ

مهر بانو دیروز یاد اقای دکتر افتادم
تو اتوبان داشتم می رفتم با سرعت حدود 110 تا همینجور تو خودم بودم یه دفعه متوجه شدم یک پراید وسط اتوبان کنتاکت داره میزنه و ایستاده
وای ی ی چه لحظاه ای بود ترمز شدید و یه لایی کشیدن و رد شدن اگه یک ثانیه دیرتر متوجه شده بودم معلوم نبود چی میشد
از تو اینه نگاه کردم دیدم بنده خدا ماشین خاموشه و چون اتوبان شیب داشت همیجور بصورت خاموش داشت می رفت کنار اتوبان
خلاصه که خیلی ترسیدم و شانس هم اوردم جمعه بود و اتوبان خلوت
راستی کارت با اقای دکتر به کجا رسید

ما ساعت سه صبح تو اتوبان بودیم یعنی پرنده پر نمیزد . اگر آقای دکتر مثل تو حوایش جمع بود ما اسیب نمیدیدیم ولی چون کله ش تو گوشی بود مستقیم اومد تو ماشین ما .
هیچی قراره 7 خرداد دوباره بررسی بشه

منیژه جمعه 26 فروردین 1401 ساعت 08:55 ب.ظ

سلام سلام خیلی مبارک باشه. الهی که زندگیتون شیرین تر بشه با این همه شیرینی‌های خوشمزه. صفحتون را دنبال کردم پر از شیرینی‌ های هوس انگیز. موفق باشید

سلام منیژه جان ممنونتم عزیزم . همچنین

زری.. جمعه 26 فروردین 1401 ساعت 07:07 ب.ظ http://maneveshteh.blog.ir

مهربانو جان یه پیام خصوصی هم براتون گذاشتم. رسید؟

بله زری جان الان دیدم خیلی لطف میکنی الان میام وبلاگت عزیزم

زری.. جمعه 26 فروردین 1401 ساعت 03:14 ب.ظ http://maneveshteh.blog.ir

به به چقدررررر هم عالی
انشاالله کافه دال را هم راه میاندازید
در مورد نیروی کاری، یکی از دوستان من هست، بهش بگم اگر موافق بود بهتون خبر میدهم که همدیگه را یک جلسه ببینید. انشاالله هر چی خیر هست پیش بیاید.

ممنونم عززیز دل . امیدوارم اون روز برسه
یک دنیا ممنونم عزیزم خیلی لطف میکنی. ان شالله

ماجد پنج‌شنبه 25 فروردین 1401 ساعت 11:12 ق.ظ

سلام مهربانو جان
ایام به کام مهربان
مبارک باشه
امیدوارم همیشه موفق و راضی باشی و کافه دال رو بزنی و خبرشو بدی، بعد منو خانمو شایسته، سه تایی بیاییم تهران به عشق کافه دال

سلام ماجد عزیز
ممنونم دوست خوبم من قربون اون شایسته خانوم کوچولوت بشم
به امید روزهای خوب .
دست و پای کوچولوشو برام ببوس

Nasrin پنج‌شنبه 25 فروردین 1401 ساعت 05:51 ق.ظ

به به به سلامتى مهربانو جان الهى چرخش برات بچرخه

مررررسی نسرین جونم سلامت باشی

نجمه چهارشنبه 24 فروردین 1401 ساعت 04:39 ب.ظ

سلام عزیزم
به به،برم فالو کنم
تبریک میگم عزیزم ،انشالله موفق باشید
خدایا،چقدر پیدا کردن پرستار سخته
خواهرم هنوز درگیره
هزینه ش هم واقعا زیاده،ینی با این قیمت ها که من شنیدم،به خواهرم گقتم بذار من نگه دارم،به من حقوق بده

سلام نجمه جون
ممنووونم ..
بخدا پیر شدم در این پروسه ی انتخاب نیروی مطمئن کار
ببین دیروز یه خانمی بهم زنگ زد خیلی جدی گفت اگر رو 6 تومن پایه فکر میکنی حرفمو ادامه بدم .
یه جورایی بهم حالی کرد که خجالت نمیکشی توقع داری من یه روزمو بذارم برای 4/5 میلیون؟؟
گفتم بابا خانوم کوتاه بیا توروخدااا.
تق گوشی رو روم قطع کرد.
والا من هروقت رفتم خونه ی مامان اینا دیدم دوتایی نشستن پای سریال و تخمه میشکنن ، اون خانوم همراهش ومیگه بیا ببین امروز مامانت چه کوفته ای پخته
به مامان یواشکی میگم تو اشپزی میکنی، ما پول برای چی میدیم؟ میگه عیب نداره بابااا دل و کمرش درد میکرد گفتم هوس چی کردی بپزم ؟گفت فلان غذا .. دیدم آره واقعا خیلی وقته نخوردیم .
باور کن چند بار شده این دیالوگ تکراری رو ازش شنیدم

سین چهارشنبه 24 فروردین 1401 ساعت 03:52 ب.ظ

وای مهربانو جون دیگه داره اینجوری میشه که پیج تو معادل "وای دهنم آب افتاد دلم به تاپ‌تاپ افتاد" شده! هر سری با گشنگی میرم :))
اما واقعا دمت گرم با این پشتکار و جدیتی که توی کارها به خرج میدی
امیدوارم خیلی خیلی موفق باشی و آینده شگفت‌انگیزی در این کار منتظرت باشه :*
پ.ن: کلی فکر کردم که چرا اسم "دال" برام آشناست، یادم اومد که سالها پیش چند نفر از دوستانم نشریه‌ای ادبی منتشر میکردند به همین اسم. یاد اونم به خیر

ای جااانم قربون محبتت عزیزززم
آخی چه جالب .. فضا قشنگ فرهنگی و لاکچری بوده

سمیرا چهارشنبه 24 فروردین 1401 ساعت 10:26 ق.ظ

سلام مهربانو جان کجا رفتی کلاس شیرینی پزی
چند ماه طول کشید
هزینه ش چقد شد

سلام عزیزم من آکادمی آنکا رفتم . تو همین پیج اینستاگرامم عکس مدرک رو که گذاشتم آنکا رو تگ کردم . دوره های مختلف و زیادی داره همه شون روی هم بهمن ماه سال قبل 35 میلیون میشد که چند ماه طول می کشید. من توصیه م به کسی که بخواد استفاده کنه اینه که مشخص کنه برای خودش دقیقا چی میخواد یاد بگیره همون دوره یا دوره ها رو انتخاب کنه و بره یاد بگیره و تمرین کنه خواست دوباره دوره برداره . این دوره ها دو سه روزه ست و اصلا وقت زیادی نمیبره . اگر میخوای اطلاعاتت دقیق باشه به پیجشون دایرکت بده همه ی اطلاعات جز به جز با تاریخ دقیق دوره های امسال و قیمت ها رو براتون ارسال می کنند .
این آدرس پیجش هست

ankaa.school@

مخمور چهارشنبه 24 فروردین 1401 ساعت 10:17 ق.ظ http://mastoori.blogfa.com

سلام مهربانو جان
من بهت پیشنهاد میدم به استفاده از انواع شیره ها علی الخصوص شیره انگور ، خرما و کشمش برای شیرین کردن و استفاده از دانه هایی چون کینوا ، ارد ذرت ، جوی دوسر به جای آرد گندم سه صفر و استفاده از ارده به جای روغن را بیشتر مد نظر قرار دهی تا من هم جز مبلغین و سفارش دهندگانم قرار گیرم
می دونی من هم مثل خودت عمل اسلیو کردم و کلا 90 درصد انتخاب هام سالم هستند و سبک سالم خوری را پیشه کرده ام

سلام عزیز دلم
خیلی از این مواد رو تهیه کردم و در حال آماده سازی شیرینی ها و کوکی های سلامت هستم مخمور جان خیالت راحت باشه .. هم خودم هم خیلی از همکارا و دوستان مشتری جدیش هستند .
کار خیلی خیلی خوبی میکنی دوست من

برات یه کامنت خصوصی گذاشتم ببینش عزیزم

پریمهر چهارشنبه 24 فروردین 1401 ساعت 09:59 ق.ظ https://parimehr.blogsky.com

استوریها رو که چک میکردم یه پیج نا آشنا با کوکی های خوشمزه میدیدم، وارد صفحه شدم اون وقت متوجه شدم که اسم پیج رو تغییر دادی.
من که از دیدن عکسشون خیلی لذت میبرم، اونایی که میخورنشون باید صد برابر براشون لذت بخش باشه

ای جاان پریمهر عزیزم .. چه خوب که استوری رو دیدی .. بعضی از دوستان متوجهش نشدن
لطف داری عزیز من

سمیرا(راحله) چهارشنبه 24 فروردین 1401 ساعت 09:25 ق.ظ http://Samisami0064.blogfa.com

درسته ..کسی که کار پرستاری و اینها انجام
میده باید اندام لاغری داشته باشه که فرز
هم باشه ...
انشالا یه آدم خوووب و تر و فرز پیدا میشه
برای مامان گلت...
به نظرم حقوق هم خدایی خوب بهش میدید .چهار و نیم میلیون برای ساعت چند تا چند؟؟

سمیرا جان مامان و بابا اصلا کار پرستاری ندارن . فقط کارای روزمره ی خونه ست . مثل خودمون که خونه هستیم غذایی بپزه یه روزایی جارو گردگیری کنه گاهی لباس تو ماشی بندازه و سرویس ها رو نظافت کنه و .. همین دیگه معمولا از صبح تا 3-4 بعد از ظهر طول میکشه .

سمیرا(راحله) چهارشنبه 24 فروردین 1401 ساعت 09:22 ق.ظ http://Samisami0064.blogfa.com

به به به ..چه عالییییی

یه سوال:
کدوم یک از شیرینی هات با شیر درست نمیشن مهربانو جان؟؟

مررسی عزیز دلم .
خیلی هاش سمیرا جون شیر ندارن . شیر تو بعضی از کیک ها فقط کاربرد داره تقریبا

Mani چهارشنبه 24 فروردین 1401 ساعت 02:03 ق.ظ

به به مبارک باشه مهربانو جان

ممنونم مانی مهربونم

نسرین چهارشنبه 24 فروردین 1401 ساعت 01:59 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

در مورد وزن اون خانم کمکی قبلی اغراق که نبود؟
چون وقتی شخص بیش از حد چاق باشه عمل اسلیو رو براش انجام نمیدن گمونم. خیلی براشون خطرناکه.
پس وقتی می گفتی خوشبختانه خیلی خانم خوبیه منظورت اخلاقی بوده نه کاری. از بس تو مهربونی

نه نسرین جون این خانوم رو که گفتم مدت خیلی کوتاهی اومد و خوبیش این بود که کوچه بالایی مامان اینا بصورت سرایداری با همسر و پسر کوچیکش زندگی میکردن . فکر کنم اصلا درموردش صحبت نکرده بودم . اون خانم قبلی که میشناسیش و زیاد درموردش با هم صحبت کرده بودیم و واسطه ی کمک به سارا جون برای عمل چشم هاش هم شد یه خانم دیگه ای بود که تقریباً یکسال و نیم پیش مامان و بابا بود وقتی برگشت شهر خودشون این خانم جدید اومد که ندیده همه ی قرار ها رو گذاشتیم ؟(فقط بخاطر اینکه همسایه بودن ) بعد که دیدیمش اونهمه اضافه وزن داره رومون نشد ردش کنیم تا اینکه خودش گفت من نمیتونم کار کنم حتی راه رفتن برامم سخت شده .
عزیز منی تو لطف داری .. بنده خدا ها همه شون از نظر اخلاقی خیلی گل بودن خدا رو شکر

zebele سه‌شنبه 23 فروردین 1401 ساعت 06:00 ب.ظ

ایول
مبارکاااااا باشه
ایشالا که یه روز بیایم و توی کافه دال شیرینی هاتونو در کنار خودتون بخوریم

ممنونم . امیدوارم خیلی زود اون روز برسه

ملیکا سه‌شنبه 23 فروردین 1401 ساعت 04:07 ب.ظ

سلام مهربانو جان
به به مبارک باشه. ماشاالله به این همه هنر و ذوق! واقعا خسته نباشی.
متأسفانه همسر که بخاطر قندش،اخیرا خیلی رعایت می کنه، بهار که انقدر کالری هاشو می‌شمره که با ۱۶۸ سانت قد، ۴۹ کیلوست، با این روش شیرینی خوردنو به من دور از جونت کوفت کردن اما هر طور شده باید از شیرینی‌های خوشمزه‌ات امتحان کنم.
واقعا لذت می‌برم کارهاتو می بینم.
در مورد نیروی کمکی، کسی که مورد اعتماد باشه سخت پیدا میشه اما یکی دو نفرو می‌شناسم شهرستانی هستند ولی آدمای خیلی خوبی‌اند، با اونا تماس می‌گیرم ببینم فرد مطمئنی می‌شناسن، اگه جواب مثبت بود به شما خبر میدم.
خدا‌قوت عزیز نازنین

سلام عزیزم
ممنونم ملیکا جانم . ای جاان بهار خوش تیپ من
الهی تن درست و شاد باشن . دارم روی کوکی های رژیمی که بجای آرد جوی دوسر دارن و بجای قند استویا و بدون چربی یا با ارده تهیه میشن کار میکنم .
یه سری کوکی با پودر ماچا هم هست که برای سبک زندگی سالم تهیه میشه . یه همکار دارم مثل بهار جون فقط سالم خوری میکنه .. سفارش ایشونه این کوکی ها .
درمورد نیروی کمکی واقعا ممنونت میشه چقدرم عااالی

شارمین سه‌شنبه 23 فروردین 1401 ساعت 03:49 ب.ظ http://behappy.blog.ir

دوباره من از ایموجی اشتباهی استفاده کردم نصف کامنتم نرسیده

در ادامه نوشته بودم که دیشب آرتمیس یه مدت طولانی نشسته بود عکس تولد تامی رو نگاه می‌کرد و می‌گفت: پیشی، کیک، شمع

کلا با پیج تو حال می‌کنه حسابی! منِ فوبیای گربه هم مجبورم بشینم پا به پاش گربه تماشا کنم


میخواستم بگم شماره ت رو بده تو واتس اپ براش فیلم بفرستم بعد هر وقت باز میکنی تلفنتو باید یه غش اساسی بکنی
قربونش برم فالور کوچولوی منه آرتمیس

ربولی حسن کور سه‌شنبه 23 فروردین 1401 ساعت 02:41 ب.ظ http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
شیرینی ها را شهرستان هم میفرستین؟ گرچه من اینستاگرام ندارم و نمیتونم سفارش بدم!
به جای اینکه اون خانم مراقب مادرتون باشن مادرتون ایشونو فرستادن عمل اسلیو؟

سلام آقای دکتر
از اونجایی که مواد غذاییه و به پست و تیپاکس اعتباری نیست فکر نکنم بشه . اجازه بدید کافه رو که زدم هر وقت تشریف بیارید تهران مهمون کافه دال هستید
کدوم مراقبت مامان میگه هر لحظه احساس میکردم داره سکته میکنه

نسرین سه‌شنبه 23 فروردین 1401 ساعت 02:38 ب.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

اجازه خانم من... من بیام؟ من میام به شرطی که هفته ای یه بار برای منهم شیرینی بپزی. توی همشون هم دارچین و پودر نارگیل بریزی
بعدشم این کار مشکلی نیست، من با دو میلیون هم حاضرم بیام. خونه هم میام همون همسایگی مامان و بابای گلت میگیرم... آهان راستی پس اجاره چی میشه؟... نه... پشیمون شدم... همون چهار و نیم میلیون بدین با یه جعبه نون خامه ای مثلا... راستی قربون دساتون توی نون خامه ای و امثالهم نه دارچین بریزید نه پودر نارگیل
از کی شروع کنم؟
در ضمن اسم بیزینست مبارک
عشق خودمی به مولا

جااانم تو بیای ایران رو سر من جا داری خواهری
تو بییشششششتر عزززیز دلم

شارمین سه‌شنبه 23 فروردین 1401 ساعت 02:23 ب.ظ http://behappy.blog.ir

سلام.
نمی‌دونی من هر بار پیجت رو باز می‌کنم با دیدن هنرهای خوشمزه‌ت چه قدر ذوق می‌کنم

عززیز دلمی شارمین مهربون و خوش قلب من

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد