دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

باز هم اسباب کشی / تشکر گلی خانوم و دوست وبلاگیمون از دوستان حامی

خوبیش اینه که تا بیستم مهر باید از این خونه بریم خونه ی جدید.

 یادتونه  دوسال پیش  خونه ی پرماجرایی که هدیه ی بابا عباس به ما چهارتا خواهر و برادر بود فروختیم.

 (همون خونه ای که بهانه ی اون اتفاق ها برای زندگی مشترک مهردادمون شد)،

و با پول فروشش دوتا خونه خریدیدم که ارزش پولمون پایین نیاد تا وقتی که مجوز های ساخت بالای زمین فشم رو دادن، کم کم  بفروشیمشون  و خرج ساخت فشم کنیم . 


خُب تو این دوسال نشد هیچ کاری برای ساخت فشم  انجام بدیم ، چون ریختن و یه عده از خورده مقصرهای لو/اسان رو گرفتن که بگن ما حواسمون هست و داریم جلوی دز/دی ها رو می گیریم  به دنبالش شهر/داری فشم رو هم ترکوندن و مجوز ساخت که ندادن هیچ، تازه پولی که برای مجوز گرفته بودن رو هم خوردن یه آب خنک هم روش . 

ما هم فعلاً از ساخت منصرف شدیم . 


ماه پیش که کرایه ی خونه م رو واریز کردم ، صاحبخونه ی نازنینم بهم گفت که تصمصم گرفته امسال خودش ازخونه استفاده کنه و به دلیل کرایه های سنگین برگرده منزل خودش ، راستش منم از مدتی قبل به این موضوع فکر کرده بودم که در صورت چنین اتفاقی چه تصمیمی بگیرم . 

از اونجایی که یکی از اون خونه هایی که خریدیم و اتفاقاً به نام من هم خریده بودیم (البته بصورت صوری، چون مال هر چهارتامونه) با شرایط  و سلیقه ی من جور درمیاد تصمیم گرفتم به اون خونه برم . 


در حال حاضر و تو این دوسال بردیا اونجا زندگی میکرده ، اتفاقاً اونم دوست داره بخاطر مدرسه ی آرتین جابجا بشه . خلاصه منتظرم بردیا خونه ی دلخواهشو پیدا کنه و اسباب بکشه و بعدش من برم اونجا. 


البته همین الان که دارم مینویسم از خستگی و آشفتگی اسباب کشی مو به تنم راست شده 

امیدوارم وقتی تصمیم به فروش خونه ها گرفتیم من بتونم مابه التفاوت سهمم و قیمت خونه رو به خواهر برادرها پرداخت کنم و همین خونه رو برای خودم بردارم. 


ولی حقیقتاً تجربه ی مستاجربودن برام خیلی خوب بود و از اینکه صاحبخونه ی شریف و نازنینی داشتم واقعاً احساس لذت میکردم امیدوارم همیشه موفق باشه و هیچوقت در زندگیش سردرگمی و ناراحتی پیش نیاد. 

**********

این دوتا ویدویو که براتون میفرستم، تشکر گلی خانوم و بعدشم جواب من براشه . 

گوش کنید مطمئنم  از اینکه در مسیر سلامتی  یک انسان، که مادر خانواده ای هم هست ، قرار داشتید  احساس خیلی خوبیبهتون دست میده که با ارزش های مادی قابل سنجش نیست .






اینم پیام دوست وبلاگیمون برای واریزی دوم :

دوستتون دارم 


نظرات 15 + ارسال نظر
مهرگل یکشنبه 15 آبان 1401 ساعت 12:07 ق.ظ

مهربانوی عزیزم بازم تسلیت میگم بابت از دست دادن دختر کوچولوی نازنینتون
ایشاله اسباب کشیتون راحت و بی دردسر و خونه جدید پر از اتفاقای خوب باشه براتون

قربونت برم ممنونم مهرگل جانم .

رهآ جمعه 21 مرداد 1401 ساعت 09:37 ب.ظ http://Ra-ha.blog.ir

حالت چطوره مهربانو جانم؟
مهردخت عزیز حالش چطوره؟

خدا رو شکر رهای نازنین
بهتریم عزیز من

ما و تربچه مون پنج‌شنبه 20 مرداد 1401 ساعت 02:55 ب.ظ http://torobchenoghli.blogfa.com

مهربانوی عزیزم الهی هیچوقت غم توی صدای قشنگت نباشه

ممنونم نازنینم همچنین

نگار دوشنبه 17 مرداد 1401 ساعت 02:08 ق.ظ http://Neli2026.blogfa.com

الهی بگردم
چقدر صداتون غمگین بود

عزیزمی نگار جون الهی سلامت و شاد باشی

سمیرا(راحله) یکشنبه 16 مرداد 1401 ساعت 10:34 ق.ظ http://Samisami0064.blogfa.com

چه خبرهای حال خوب کنی
.
.
.
الهی که خدا به همین وسعت دلهاتون نگاه کنه

عزیزمی سمیرا جون ممنونم همچنین

Mani چهارشنبه 12 مرداد 1401 ساعت 10:37 ب.ظ

ربولی حسن کور چهارشنبه 12 مرداد 1401 ساعت 06:35 ب.ظ http://Rezasr2.blogsky.com

راستی
صداتون هم لو رفت

صدای غمگین از رفتن دارسی و تحت استفاده از ارامبخش بود

عاطفه چهارشنبه 12 مرداد 1401 ساعت 05:17 ب.ظ

مهربانوی عزیزم، دیدنت سعادتی بود که بالاخره نصیبم شد عزیزم، امیدوارم که پول خونه جور شه به راحتی و طعم مستاجری هر چند شیرینشو دیگه نچشی

عاطفه جانم من بیشتر از دیدنت خوشحال شدم عزیزم . امیدوارم راهت به خیر و روشن باشه .. ممنونم از لطفت عزیزم

ملی چهارشنبه 12 مرداد 1401 ساعت 12:57 ب.ظ http://stronggirlmeli.blogfa.com/

سلام مهربانو جان انشالله به سلامتی و خوبی و خوشی بری تو خونه خودت

سلام ملی جون . ممنون از محبتت عزیزم

لیمو چهارشنبه 12 مرداد 1401 ساعت 08:48 ق.ظ https://lemonn.blogsky.com/

سلام. اسباب کشی خیلی سخته اما بعدش یه حس تنوع قشنگ داره.
امیدوارم همیشه شما و خانواده‎تون در کنار هم لحظات زیبا و شادی داشته باشین.

سلام عزیزم
درست میگی قربونت .
ممنونم همچنین

پریمهر چهارشنبه 12 مرداد 1401 ساعت 08:40 ق.ظ https://parimehr.blogsky.com

مستجر بودن تا چند سال پیش خیلی خوب بود، من مستاجری رو دوست داشتم چون در خونه های متفاوت و محله های متفاوت زندگی میکردم
خدا رو شکر که تجربه خوبی در مستاجری داشتی
ان شاالله خونه جدید برات پر از خیر و برکت باشه

ممنونم دوست نازنینم

ملیکا چهارشنبه 12 مرداد 1401 ساعت 04:04 ق.ظ

سلام مهربانو جونم
ان‌شاالله که به سلامتی و خوشی بری خونهٔ جدید.
بسپر به خدای بزرگ
کارساز ما به فکر‌کار ماست
فکر ما درکارما آزار ماستقلب:

سلام ملیکای نازنینم
ممنونم عزیزم

غریبه سه‌شنبه 11 مرداد 1401 ساعت 10:11 ب.ظ

سلام
چه شده است کرایه ها
خدا به داد مستاجر ها برسد
اما اثاث کشی خیلی سخته
سختر از آن تعمیرات است وقتی ساکن هستی

سلام
مردم با اینهمه چالش زیر بار زندگی دارن له میشن
بله وقتی در خونه ساکن هستی و قصد تعمیر یا بازسازی داشته باشی که فاجعه ست

ربولی حسن کور سه‌شنبه 11 مرداد 1401 ساعت 04:46 ب.ظ http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
اسم اسباب کشی که میاد تنم میلرزه!
اما بیشتر از هرچیزی از صداقت و اعتمادی که بین خانواده شما هست لذت بردم.
اون قدر درگیری های مالی بین برادر و خواهر و حتی زن و شوهر دیدم که نگو!

سلام
آره بخداااا
میدونم آقای دکتر این یکی از خوشبختی های بزرگمه

نسرین سه‌شنبه 11 مرداد 1401 ساعت 03:51 ب.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

یعنی تا تولد مزدک تو این خونه ای...
ایشالا به سلامتی و امیدوارم بتونی بخریش.
خوشحالم گره از کارهای این دو خانم باز کردیم.

البته اگر بردیا زودتر بره که منم زودتر میرم و از خونه ی جدید برای مزدک عزیزم تبریک مینویسم . سلامت باشی ممنونتم
منم خیلی خوشحالم دست همگی درد نکنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد