دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

ای دریغ از تو که ویران ببینمت

اینجا رو بخونید . 

مُردم برای خودش و آرزوی قشنگش. کاش زودتر باهاش آشنا میشدم افکار و علایقش مثل خودمه عاشق سینما و تئاتر .  

*****

 برای آینده خیلی نگرانم ، بدون شک ما دیگه آدمای قبلی نمیشیم . همه مون رو میگم چه اونایی که مثل من فکر میکنند و چه اونایی که سالهاست خواننده ی وبلاگمن و خاموش و روشن اینجا بودن ولی تو کامنت دونی پست قبل هر چی دل تنگشون خواست بهم گفتن . 

از صمیم قلب آرزو میکنم ( بدون ذره ای تعصب ) ظالم هر کی که هست در هر مقام و شکلی از ریشه سقط بشه و اونایی که ناآگاهن ، آگاه و بیدار بشن از هر گروه و هر دسته ای هیچ فرقی نمیکنه (به شرطی که ادای نفهم ها رو درنیاریم و خود حقیقیمون باشیم).

 باتمام وجودم از خدا میخوام آگاه و بیدار بمیرم . 


دوستتون دارم 

نظرات 27 + ارسال نظر
مهرگل یکشنبه 15 آبان 1401 ساعت 02:22 ب.ظ

چقد قشنگ نئشته بود آشتی عزیز
دمش خیلی گرم چقد ذل بزرگی داشت
امیدوارم خیلی زود شرایطش مهیا بشه و خیلی زود به آرزوش برسه
این روزها هیشکی دل و دماغ زندگی عادیش رو نداره
امیدوارم فقط ما مردم پیروز این میدان باشیم

به امید روزهای خوب و رسیدن حق به حق دار ( هر کسی که باشه)

سحر پنج‌شنبه 12 آبان 1401 ساعت 02:55 ب.ظ http://Senatorvakhanomesh.blogfa.com

تازه باهاتون آشنا شدم صدحیف که دیر
اشتی جان ولی مدت هاست می خونم
خیلی از قلمتون بینشتون لذت بردم.و چهره زیباتونم که دیدم کیف کردم
انشالله خوشبخت و خوشحال باشید همیشه در کتار گل دخترتون

سحر جون برای من باعث مسرت و افتخاره که با دوستان بیشتری مثل خودت که همسو و هم نظریم آشنا بشم . ممنون از محبتت . امیدوارم خانواده ی عزیز تو هم همیشه شاد و سالم باشند

زری.. چهارشنبه 11 آبان 1401 ساعت 02:53 ب.ظ

مهربانو خیلی خسته ام:(
فقط ایکاش می‌شد کاری کرد

یه روزی که دور نیست خستگیامون به در میشه عزیزم

مریم چهارشنبه 11 آبان 1401 ساعت 10:23 ق.ظ

ممنونم

مریم چهارشنبه 11 آبان 1401 ساعت 08:37 ق.ظ http://rozgar123.blogfa.com/

سلام
شاید درست نباشه زیر این پست من قبل رمزی شدن خاطراتتون خونده بودمشون اما دوست دارم باز بخونم.یا رمز داستان بازنده رو داشته باشم.امکانش هست لطفا؟اگر نه که هیچ اشکالی نداره.راه ارتباطی نبود گفتم یه وبلاگ بزنم

سلام مریم جون
ببخش عزیزم ، احتمالاً مدتی بعد همه ی رمز ها رو از نوشته هام بردارم .

سارا سه‌شنبه 10 آبان 1401 ساعت 09:11 ب.ظ http://Yekzanyekzendegi.blogfa.com

سلام مهربانو جون
خیلی وقته کامنت نذاشتم! راستش دستم ب نوشتن نمیره! دلم خیلی غصه داره!
دلم خونه واس مردم مظلوممون.....
قلبم میره از ترس بلاهایی ک سر نوجوونا و جوونا میارن....
پایان این شب سیه هم حتما سپیده! ولی کاش، زودتر سپیده دم بیاد تا بیشتر ازین خون ب جگر نشدیم!

سلام سارا جون
میفهمم حالتو راحت باش عزیزم . امیدوارم حق به حق دار برسه و ظالم نابود بشه (هر کسی که هست)

مینو سه‌شنبه 10 آبان 1401 ساعت 04:43 ب.ظ

مهربانو جون
آشتی جون همین چند شب پیش ی پسر جوانی رو که مأمورا گرفته بودنش و میخواستم ببرن ازش تعهد بگیرن رو با التماس وساطت کرده بود و آزادش کرده بودن
عنوان پستش همه ی ما مادریم

خوندم و اشک ریختم مینو جان
کاش آشتی باشیم همگی ...
آشتی خبر نداره چقدر دوستش دارم تازه یه عشق مشترک بنام مهران مدیری داریم که این روزا هر دومون درگیر این شدیم که آره یا نه

ماه سه‌شنبه 10 آبان 1401 ساعت 11:19 ق.ظ

سلام مهربانو جون
به نظر منم جواب ادمهایی که نمی خوان اگاه بشن نده... کم مشکل داریم حوصله داری می خونی یا اعصاب یا وقت ...
من هم اخبار می بینم دل درد می گیرم، عضلاتم می گیره،
...
کاش اینجا دوباره روزی بیاد، خبرهای شاد رو بیای بنویسی و ما بخونیم و شاد بشویم...
بغل

سلام نازنین
فکر کنم دیگه خودشونم خسته شدن
امیدوارم به زودی عزیز دل

کیهان سه‌شنبه 10 آبان 1401 ساعت 12:20 ق.ظ http://Mkihan.blogfa.com

ما یه کشور اشغال شده ایم مهری عزیز

دقیقا همینطوره کیهان جان

زبله دوشنبه 9 آبان 1401 ساعت 10:15 ب.ظ http://1dr.blogfa.com

چقدر ادم حسابی باشه اخه
دلم گرفت


آدم حسابی نازنین

آتشی برنگ آسمان دوشنبه 9 آبان 1401 ساعت 09:20 ب.ظ https://atashibrangaseman.blogsky.com

از ظهر تا الان قصه یک تا ۴۳ رو خوندم و لازمه بگم چقددددد گریه کردم
عصبی شدم
هیجان داشتم
استرس کشیدم
و خیلی کم و ی جاهایی ش هم خوشحال شدم
و هزار بار گفتم درسته دیر با مهربانو آشنا شدی ولی خدا رو شکر ک شدی…

ای جاانم آتش مهربون ..
ممنونم از وقتی که گذاشتی عزیزم . خوشحالم با هم دوست شدیم

نیکی مهربان دوشنبه 9 آبان 1401 ساعت 12:33 ب.ظ

مهربانو جون، از قدیم گفتن:
آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
آنکس که نداند و نخواهد که بداند
حیف است چنین جانوری زنده بماند
شما برای ما بنویسین نه برای اینا که جدیدا تو کامنتها سر و کله شون پیدا شده. اصلا به نظرم جوابشون رو ندین. اینا خودشون رو زدن به خواب، نمیتونین بیدارشون کنین

نیکی جان قربون کلامت
عزیزمی دوست نازنینم

آتشی برنگ اسمان دوشنبه 9 آبان 1401 ساعت 11:15 ق.ظ https://atashibrangaseman.blogsky.com

سلام عزیزم دارم ارشیو رو میخونم و رسیدم ب سال ۹۶
ولی اونجا ک گفتین ده سال زندگی رو بخونیم رمزی هست و متاسفانه من رمز ندارم
فقط میتونم بگم شما زیادی انسان هستید ی انسان محترم ک من به خودم افتخار میکنم ک با شما آشنا شدم

سلام آتش جان . ممنونم عزیزم وقت گذاشتی
باعث خوشحالی و افتخارمه دوستی با تو
ای جااان خیلی ممنونم از محبتت عزیز دل . به امید روزای خوب
ممنونم از کامنت قشنگ و حال خوب کنی که برام گذاشتی

ملیکا دوشنبه 9 آبان 1401 ساعت 04:03 ق.ظ

سلام مهربانو جان
انقدر این روزها پی‌گیر اخبار و نگران اوضاع و احوال جوونای عزیز و مادرای نازنین هستم که کمتر به وبلاگها سر می‌زنم. پست قبلی‌رو هم دیدم و متعجب از این که یک‌طرف بدون سلاح و بر اساس حقی که قانون اساسی مملکت برای اعتراض به اونها داده ، برای بسیاری از چیزهایی که در کشور، از دست رفته و برای گرفتن آزادیی که خداوند برای انسان قائل شده، معترضند و طرف مقابل تا بن دندان مسلح بر خلاف امر خداوند که فرموده لا اکراه فی‌الدین، مردم رو می‌کُشه که ارشاد کنه که بهشت برند!!! بعد عده‌ای میگن جوونا دور از جون لال بشن که ما اونارو نکشیم و آشوب نباشه تا ما به سازندگی و آبادانی چهل و چهار ساله‌مون همچنان ادامه بدیم
باید ترسید از جوونایی که هیچ آرزو و دلگرمی و هدف و انگیزه‌ای برای ادامه زندگی ندارن.

سلام عزیزم
من دیشب داشتم فکر می کردم که اگر این دوستان باور حقیقیشون باشه (یعنی بخاطر منافعشون این کامنت ها رو ننوشته باشند ) یعنی رسماً جلوی تلویزیون و رس*انه ی میلی میشینندو کل دروغ هایی که اونا به خوردشون میدن رو باور میکنند؟؟ ، نه تلگرام دارن نه واتس اپ نه اینستاگرام و انبوه فیلم های دلخراش مردم مع*ترض دست خالی رو از شل*یک های مستقیم گل*وله و کتک های وحشیانه ای که از برادران هموطن س*رکوب *گر می خورند رو نمیبینند؟؟ اصلاً از خودشون نمیپرسند دلیل قطع ای*ن*ترنت چیه؟!!!
دختر عمه ی من از را*هپی*مایی برلین و انبوه جمعیت 80 هزار نفری ایرانیان با اونهمه پر*چم سه رنگ و شع*ار های فارسی ، فیلم فرستاد بعد شب اخ*بار ایران نشون داد جمعیت رو و گفت تظ*اهرات مردم برلین برای گرانی سوخت !!! اصلاً نمیدونستم بخندم یا گریه کنم !!

Maneli دوشنبه 9 آبان 1401 ساعت 01:25 ق.ظ

سلام خواهر جونم
این اشتی خانم گل هم مثل خودت یه دنیا عشقه .
خواهر جون جالبه برام این خوانندگان خاموشت اقایون امیر و عماد بود اسمشون؟
چقدر شبیه هم مینویسن،‌یک روحن در دو بدن

دوستت دارم یه دنیا

سلام عزززیز دل
فدای تو مهربونم .
عه تو هم همین حس منو داری؟
من بیشتر خواهر جون

نسرین دوشنبه 9 آبان 1401 ساعت 12:35 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

بروی چشم، حتما میرم بخونم.

یک آمین بزرگ به آرزوت که آرزوی منهم هست

قربون چشمت عزیزم

شعله دوشنبه 9 آبان 1401 ساعت 12:00 ق.ظ

مهربانو جان ،امیدوارم این غم بزرگ مون به زودی تبدیل به شادی بشه . روزهای خوش از راه برسه .

به امید روزهای روشن و خوب

مریم یکشنبه 8 آبان 1401 ساعت 10:44 ب.ظ

مدتهاس آشتی رو میخونم.علاوه بر سینما و تئاتر قلم خوبی هم داره.مدتها قبل این کانتاشو بسته ایکاش اینجا رو بخونه و بدونه باعث افتخاره

سپیده یکشنبه 8 آبان 1401 ساعت 05:05 ب.ظ

من با اون پست آشتی خیلی گریه کردم حیف که کامنتاش بسته بود
دلم میخواد بغلش کنم و این حجم از انسانیت رو بو بکشم
همچنین شما رو مهربانوی عزیزم
دوستتون دارم و خیلی خیلی خیلی ازت ممنونم که سکوت نکردی که بی‌تفاوت نبودی که شجاعت داری
و باعث شدید وقتی میام وبلاگ کسانی مثل شما و آشتی دلگرم تر بشم که هنوز انسانیت و شجاعت پر رنگه

آره واقعا منم همین حس رو داشتم راستش سپیده جون خیلی بزرگواری و آدمیت لازمه که آدم بخاطر همسو بودن با مردم از بزرگترین آرزوش صرف نظر کنه کاش مثل آشتی باشیم
عزیز منی سپیده جون قربون محبتت نازنین ، چطور بی تفاوت باشم وقتی همه از یک رگ و ریشه و آب و خاکیم؟
به امید روزای روشن

رهآ یکشنبه 8 آبان 1401 ساعت 04:29 ب.ظ http://Ra-ha.blog.ir

منم تقریبن یک ماه که وبلاگ آشتی رو میخونم .. و چقددددر مثل خودت دل بزرگ و مهربونی داره.

عزیز منی رها جون به من خیلی لطف داری نازنین

سمیرا(راحله) یکشنبه 8 آبان 1401 ساعت 02:41 ب.ظ http://Samisami0064.blogfa.com

منم چند ساله که نوشته های آشتی جان رو
میخونم...پر از مهربونی و انسانیته.آره درست مثل خودت عزیزم
.
.
.
.
هیچ ظلمی پایدار نیست نازنین من...هیچ ظالم و ظلمی

ای جاان مرسی سمیرا جون
منم رفتم آخرین پستش رو خوندم بهش آفرین گفتم چقدر حال و هوای دلمون رو قشنگ توصیف کرده چقدر غم این روزهامونو خوب به تصویر کشیده . همه ش حرف دل من بود که شاید انقدر عصبی بودم که نتونستم درست بنویسم .

کاش از تاریخ درس بگیریم . هیییچ ظلمی پایدار نیست
دختر کوچولوی نازتو ببوس برام

تیلوتیلو یکشنبه 8 آبان 1401 ساعت 02:21 ب.ظ https://meslehichkass.blogsky.com/

چه آرزوی خوبی
تو یکی از آدمهایی هستی که هزار بار تا حالا از لابلای کلماتت درس زندگی گرفتم
آشتی را که سالهاست میخونم
راست میگی
عین خودت نگاه وسیع و دید باز داره

عزیز منی تیلو جان . مطمئن باش همه چی بین من و دوستان عزیزی مثل تو متقابل بوده
من درمورد آشتی کم سعادت بودم

شاخه نبات یکشنبه 8 آبان 1401 ساعت 02:00 ب.ظ

به خدا خیلی حوصله داری جواب اینا رو میدی.
من بودم صدبار دیلیت اکانت کرده بودم.
اما اینا با رفتن بقیه خوشحال میشنا.
پس قوی بمون

منجوق یکشنبه 8 آبان 1401 ساعت 01:47 ب.ظ http://manjoogh.blogfa.com

آمممممممممممممممممممممممممممممممییییییییییییین

ربولی حسن کور یکشنبه 8 آبان 1401 ساعت 12:36 ب.ظ http://rezasr2.blogsky.com

سلام
واقعا بهترین آرزو را کردین
من هم امیدوارم هرکسی که ظالمه سزای عملشو ببینه حتی اگه خود ما باشیم

سلام آقای دکتر .
دقییقاً

فرنوش یکشنبه 8 آبان 1401 ساعت 12:10 ب.ظ

آرزوی هممون یکیه عزیزم. بی صبرانه منتظر اون روزم. فقط از خدا میخوام فاصله تا اون روز انقدر زیاد نباشه که عمر من بهش قد نده.
کاش خدا دعاهامون رو بشنوه

آمییین فرنوش جان

سارا یکشنبه 8 آبان 1401 ساعت 11:37 ق.ظ

مردم ایران چهل و سه سال ارزوهاشونو دفن کردند و بی خیال شدند وقتی می دیدن که همه راههای رسیدن بسته است. ارزوهایی که گاهی کمترین حق اولیه زندگی بود حتی در حد خوردن یک موز برای یک کودکی که نمی داند موز چیست.
اما امروز میلیونها ایرانی یک رویای مشترک دارند و تلاش می کنند که رویاشون محقق بشه.


برای یک زندگی معمولی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد