دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

مراحل سخت تهیه ی دارو / مسکن مهر پیشی ها

می دونید که  داروهای خاص رو  اگر آزاد تهیه کنیم قیمت هاش سر به فلک میزنه پس حتماً از داروخانه های دولتی باید تهیه بشن . 

داستان این پست درمورد تهیه ی داروهای دولتیه و اتفاقیه که چندبار باهاش مواجه شدیم . 


دکتر بابا چند تا آمپول خونساز براش نوشته که قیمت دولتیش سه هزارو پونصد تومنه و آزادش دو میلیون و پونصد تومن . 

دیروز بردیا نسخه رو برداشته رفته یه داروخانه ای که بهمون دوره ولی اون آمپول رو داشت . 

رفته بودم به مامان اینا سر بزنم که تلفن خونه شون زنگ خورد و شماره ی بردیا رو دیدم . 

-سلام بردیاخوبی؟

-سلام . 

- ای بابا سرماخوردی؟ صدات چقدر ناجوره؟

-آره حالم اصلا خوب نیست . مهربانو به بابا بگو دکتر باید کد دارو رو عوض کنه بزنه xxx. 

-باشه قطع کن منتظر باش ببینم میتونم دکترو پیداکنم؟ 

تلفن همراه بابا رو برداشتم و زنگ زدم به دکترش و موضوع رو گفتم . دکتر بعد از غرغر و بدو بیراهی که نثار سیستم کرد گفت به آقای محبوبی زنگ بزن بگو بهش . شماره آقای محبوبی رو هم داد بهم . 

زنگ زدم به شماره ، رفتم پشت خطش . قطع کردم تا تلفنش تموم بشه . ده دقیقه بعد دوباره تماس گرفتم و باز هم رفتم پشت خط. 

این ماجرا هر پنج دقیقه یک بار تکرار شد. دیگه اعصابم خورد شده بود که چرا این یارو تلفنو ول نمیکنه . بردیا هم با اون حال بدش زنگ میزد ، می گفتم قطع کن ببینم چی میشه . 

آخر سر آقا از روی تلفن بلند شد. بهش موضوع رو گفتم . گفت خانوم من ساعت هفت و نیم میرم پشت سیستم براتون درست میکنم ، الان بیرونم . 

ساعت شش بعد از ظهر بود . 

به بردیا تلفن کردم گفتم بردیا اون نسخه رو بیخیال شو برو خونه . 

ساعت هفت دیگه منم ظرفای عصرونه ای که به مامان و بابا داده بودم شستم و یکمی اونجا رو مرتب کردم و اومدم سمت خونه ی خودم . 

هفت و نیم به بابا گفتم به اون آقای محبوبی زنگ بزن شماره ملی ت رو بده بهش و بگو نسخه ی جدید رو با اون کدی که نوشتم برات صادر کنه . 

تقریباً نیم ساعت بعد بابا تماس گرفت و گفت : انجام دادیم و داروخانه هم دارو رو گذاشته کنار ، براش سه هزاروپونصد تومن هم کارت به کارت کردم . الان تو میتونی یه پیک بگیری بگی دارو رو بیاره خونه ی ما . 

گفتم: چشم بابا جون . 

پیک گرفتم ، یه آقای مهربونی بود موضوع رو بهش گفتم و متوجه شد . نیم ساعت بعد دارو رو به بابا رسونده بود . 

با خودم فکر میکردم چرا باید پروسه ی خریدن دارو برای یه سالمند انقدر پیچیده باشه؟ حالا پدر من سواد داشت، پولم داشت ، یه فرزندی هم داشت که ازش بخواد این مراحل رو براش طی کنه تا اون راحت تر به داروش برسه . 

از اون بدتر اینه که کل این ماجرا بخاطر این پیش اومده که یک دارو از کارخونه های مختلف، کدهای مختلف داره و اگر دکتر کدی رو بزنه که اون داروخانه ، از کارخونه ی دیگه ای با یه کد دیگه داشته باشه،  نمیتونه دارو رو با نسخه به بیمار بده . یه مثالی میزنم 

فرض کنید من میرم دکتر و دکتر برام قرص استامینفون  تجویز میکنه . تو سیستم میزنه استامینفون کد 10 ( درواقع این کد 10 یعنی استامینفون از کارخونه ی دکتر عمیدی هست)

من پا میشم میرم فلان داروخانه میگم داروی منو بدید اینم کد ملیم هست . 

متصدی داروخانه کد ملی رو میزنه میبینه استامینفون کد 10 نوشته . به من میگه خانوم ما استامینفون کد 11 داریم یعنی استامینفون از کارخونه ی ابوریحان . 

پس دارو همون داروعه ها ولی شرکت های سازنده شون کدهای متفاوت دارن . حالا من یاباید به دکترم بگم کدرو عوض کن بزن همونی که این داروخانه داره . یا برم درسطح شهر بگردم ببینم کدوم داروخانه این دارو رو با کدی که دکتر نوشته داره . 

یا خداااا خودم از نوشتن این مهملات اعصابم خورد میشه !!!!

اووووف ، باباااا این مربوط به یه آدم بیماره بی حوصله و .... ایناست ،  جونتون بالا بیاد نمیتونید یه راهکاری بدید که مردم انقدر اذیت نشن؟؟ 

****

مسکن مهر پیشی ها آماده شد و دیروز صبح گذاشتمشون تو حیاط 

کفِ کارتن رو با دو لایه موکت پوشوندم و چسب آهن هم زدم که حسابی محکم بشه . 



بعد با چسب نواری بدنه رو محکم کردم 



بعد هم با نایلون های ضخیم دورشون رو چند لایه پیچیدم تا ضد آب و عایق بندی بشه . 



دوتا درست کردم


شب اول بوی چسب میداد آقا تامی بو می کشید و می رفت 




فرداش دیگه بوی چسب رفته بود و تامی حسابی رفت و آمد می کرد 


دیروز صبح که دیدم بوی چسب رفته ، گذاشتمش تو حیاط . البته اون طرف تر یه مقدار وسیله ست باید خواهش کنم مدیر ساختمون برشون داره یکیش رو بذارم اون طرف تر . 


دیشب که اومدم خونه هیچ پیشی توش نبود، فکر کنم باید از سر کوچه دوتاشونو بغل کنم بیارم تو حیاط بگم: بچه ها مسکن مهر ،  مسکن مهر ، بچه ها ... دیگه خودتون با هم دوست باشید 

دوستتون دارم 



نظرات 28 + ارسال نظر
سید حمید حوائجی چهارشنبه 30 آذر 1401 ساعت 12:38 ب.ظ http://namasha.com/seyedhamidhavaeji

درود بر شما. خیلی ممنون که حامی حیوانات هستید. اگه میشه بیایین به کانال نماشای من و گربه‌های حیاط خونمون رو ببینید. چون من خیلی دوست دارم شما تشریف بیارید و ببینید. چون شما هم گربه‌هارو دوست دارید. سپاسگزارم.

درود بر شما حمید جان . فیلمای زیبای کانل رو دیدم دست شما درد نکنه که به داد پای مامان پیشی رسیدی و کمکش کردی که از درد رها بشه .. دیدن بازی مخمل کوچولو با مامانش بهترین چیزی بود که امروز دلم رو شاد کرد

خورشید پنج‌شنبه 3 آذر 1401 ساعت 02:08 ب.ظ http://khorshidd.blogsky.com

عزیزم خونه دلت آباد
فوبیا من از گربه سر جای خودش باقی هست ولی نمیتونم تحسینت نکنم بابت این حجم از مهربونی
عزیزم من ساکن کرج هستم و باید بگم همزاد شما توی منطقه ما زندگی میکنه غروب حوالی ساعت شیش هر کسی که از سمت گلستان ها رد بشه یه خانمی را میبینه که یه عالمه گربه دورش جمع شدن و داره با عشق بهشون غذا میده
من میگم مهربونی کردن یه جور عبادت خالصانه س
قدر خودتون را بدونید

خورشید جانم ممنونتم عزیزم . چه کامنت حال خوب کنی برام نوشتی دوست من
سلام منو به اون خانوم گل برسون لطفاً .
الهی حال دل تو هم همیشه خوب باشه رفیق

ستاره سه‌شنبه 1 آذر 1401 ساعت 08:07 ق.ظ

سلام مهربانو خانم
خوب باشین
ممنونم از پاسخ تون عزیزم

سلام عزیزم . خواهش میکنم دوست من

ملیکا دوشنبه 30 آبان 1401 ساعت 09:48 ق.ظ

سلام مهربانو جان
غیر از این انتظار نمیره از این مسئولین نابکار.
معلومه سیستمی که فاسده، حتی در مورد جان مردم، همه چی‌رو بر اساس سود خودش برنامه‌ریزی می‌کنه.
خواهرم برای تنفسش، ۲۴ ساعته به دستگاه بای‌پپ وصله، دکتر و شرکت مربوطه، این دستگاه‌رو فقط برای آزمایش و نتیجه عملکرد‌ برای خودشون، یعنی به اشتباه، به خواهرم تجویز کردن و فروختن و مارو قانع کردن که کیفیت زندگیش بهتر میشه! چون خواهرم بیماری میوپاتی داره خیلی باید محتاطانه عمل می‌کردن! بهتر که نشد هیچ، بدتر و وابسته هم شد و ۲۵ کیلو وزن کم کرد. ۳ سال پیش که دستگاه‌رو خریدیم قیمتش ۲۷ میلیون بود که ماسک و وسایل جانبیش انقدر به صورتش فشار آورد و کبود کرد که گفتیم ماسک و وسایلش‌رو از کانادا فرستادن و الآن،کش و لوله خرطومی فرسوده شده که مجددا باید تهیه کنیم .دائم هم نگرانیم که یا برق قطع نشه یا این دستگاه خراب نشه. نمونه آمریکاییش ۱۲۰ میلیونه.
خواهر همسرم که توی کاناداست و مشکل آپنه خواب داره و دستگاهش سی‌پپه،بیمه داره و بهش دستگاه آمریکایی‌رو مجانی دادن و حق داره هر وقت که مشکل داشت دستگاه رو ببره و یه نوشو بگیره!حاضر شدیم دستگاه آمریکایی بگیریم اما هیچ شرکتی نتونست تنظیمات داخلی اونو با وضعیت خواهرم فیکس کنه.
خلاصه باید قدر نفس‌ها و کلا همه چیزو تو این مملکت دونست…ان‌شاالله که هیچکس مریض نباشه و مریض نشه و محتاج دارو و درمان نباشه با این اوضاع.
مهربانو جون دستت درد نکنه، خیییلی خونهٔ پیشی‌ها قشنگه، چقدر کیف می‌کنن تو سرما برن روی موکت بخوابن.
خدا خیرت بده مادر که انقدر به فکری.چه عالی تو هر موردی که می‌بینی نقشت‌رو عملی می‌کنی. می‌بوسمت نازنین

سلام عزیز دل .
از خوندن کامنتت و شرح مشکل خواهر جان و مقایسه ی شرایط با خواهر همسر خیلی متاسف شدم .
امیدوارم یه روزی با از بین رفتن هرچی دزد و نابکاره ، همه ی این رفاهی که آرزوشو داریم تو این مملکت ببینیم .
من فدای محبتت نازنینم . مرسی که انقدر بهم محبت داری

ستاره دوشنبه 30 آبان 1401 ساعت 08:13 ق.ظ

سلام عزیزم
امیدوارم خوب باشین
مهر بانو خانم یک سوال درباره ی سمعک دارم
آیا پدرتان راضی هستن؟ باهش ارتباط گرفتن؟ شارژی هست، یا باطری؟
من راستش برای مادرم می خوام
اصلا نمی دونم از دکتر شروع کنم یا شنوایی سنجی؟
شما از شنوایی سنجی شروع کردین؟
ممنون میشم اگر منو راهنمایی بفرمایید

سلام ستاره جون
ممنون از لطفت . خیلی خوبه و خدا رو شکر شنواییش نرمال شده ولی به هرحال یه وسیله ی اضافه ست و خیلی از استفاده کردنش خوشحال نیست و نسبت به عینک دیر تر پذیرفتتش . ولی درکل خوبه و واجب .
باطری خوره اون شارژی ها خیلی تفاوت قیمت داشتن یه چیزی حدود 30 تومن گرون تر بودند و جای شارژش هم مثل ایرپاد بود . من احساس کردم بغیر از هزینه ی خیلی گرونش بیشتر به درد نسل جوون میخوره مدل شارژیش .
ببین اصولیش اینه که شما به پزشک گوش و حلق و بینی مراجعه کنی و اون دستور شنوایی سنجی (ادیومتری) برای یه مرکز شنوایی سنجی رو بده بعد شما جواب سنجش رو برای دکتر ببری و اون سمعک رو تجویز کنه یا نکنه . درست مثل مراحل خرید عینک طبی میمونه .
بهتره بریم چشم پزشک اون دستور بینایی سنجی ( اپتومتری ) بده این سنجش بینایی رو انجام میدیدم و جوابشو میبریم برای دکتر چشممون و اون عینکو میده . یا میشه از اول بریم مرکز سنجش بینایی و همونجا مراحل رو طی کنیم . در کل خیلی فرقی نداره تازه خیلی از چشم پزشکا خودشون سنجش بینایی هم انجام میدن . سنجش شنوایی هم دقیقا همینطوره

لیلی یکشنبه 29 آبان 1401 ساعت 09:01 ق.ظ http://Leiligermany.blogsky.com

داشتن بیمار توی خونه و نگرانی از وضعیتش یک طرف دلهره از یافتن داروهاش یک طرف. چقدر سخته دربه در دنبال دارو باشی و بعد از تلاش های چند ماهه عزیزت پرپربشه
خدا رو شکر پدرو مادر عزیزت پول دارند و مهم تر از پول فرزندانی که عاشقانه بهشون خدمت می کنند

ممنونم عزیز دلم . خدا گره از مشکل همه باز کنه

راسینال شنبه 28 آبان 1401 ساعت 07:26 ب.ظ http://flicka.blog.ir

خیلی کار خوبی میکنین درمورد پیشی ها
امیدوارم مهربونیایی مث شما تکسیر شن
ماهم البته تو ساختمونمون گربه داریم اما مجتمع است و همه خیلی سختگیرن عمرا نمیذارن براشون خونه بذاریم
اما برا پرنده ها خونه گذاشتیم
ولی نگهبانامون به این گربه ـآ میرسن و حسابی تپلشون کردن
البته من از یکیشون میترسم . کلا ازین گربه هایی که خودشون میاد سمت آدم و میمالن خودشونو به پا یه جوریم میشه
ولی این بی زبونا رو راحت بهشون غذا میدم و نازشون میکنم :))
تامی تون هم خیلی نمکه درضمن

ممنونم دوست عزیزم
دست آقایون نگهبانتون درد نکنه . دست شما هم به همچنین
من عاااشق همین مالون مالونشونم
تامی میگه ماچ به شما

سحر شنبه 28 آبان 1401 ساعت 03:06 ب.ظ http://Senatorvakhanomesh.blogfa.com

اول تشکر کنم واسه این خونه خوبی که ساختی واسه گربه ها
من نمی تونم بعلشون کنم یعنی امتحان نکردم ولی فوبیاهم ندارم قطعا اگه توهمسایه ها کسی اینکارو می گرد حمایت می کردم البته اینجا گربه خیلی نیست.
راجع به دارو واقعا جای تاسف داره
مادر من دیابتی هستن واسه انسولین تاجایی که می دونم این مراحل طی می کنن و گاها اذیت می شن

قربونت سحر جون .
معمولا از تمیز نبودنشون میترسن و بغل نمیکنن . خودم همیش نازشون میکنم و زیر گلوشون یا روی سر بین گوشاشون روو نوازش میدم و قلقلک کیف میکنند بعدم دستامو خوب میشورم . اگه بغلشون کنم هم لباسامو میندازم ماشین لباسشویی .چون واقعا نمیتونم درمقابلشون مقاومت کنم
اره سحر جون ما هم برای تهیه ی انسولین های مامان هزارتا داستان داریم

رها شنبه 28 آبان 1401 ساعت 02:39 ب.ظ http://Rahashavam

مهربانو جان وقتی اون قسمت عصرونه برای بابا و مامان رو میخوندم غش کردم برات. چه سعادت بزرگی نصیبت شده خدمت به پدر و مادر. میبینم و میخونم چه خالصانه بهشون رسیدگی میکنی. خدا حفظ کنه هم شما رو هم والدین محترم رو. من بی نصیبم. تو این سن فقط براشون زحمتم مامان هستی بچه ها رو بیارم مامان بیا کمکم نینی ر.و حموم کنم و...بابا هم که طفلک با این سن همبازی بچه من شده نمیتونم براشون کاری بکنم بخاطر رسیدگی به بچه ‌‌‌‌‌‌ها فرصت ندارم و از دستم واقعا برنمیاد تازه بارم هستم رو دوششون

من از طرف گربه‌های محله هم ازت ممنونم خیلی ثواب داره.انشالا سلامت باشی عزیزم

ای جااانم رهاااا خدا نگهشون داره برات عزیزم . خب خودتون که سالهاست با من همراهید میدونید که من چقدر از این زحمتا برای مامان و بابا داشتم . حالا دیگه مهردخت بزرگ شده من آزاد ترم و در خدمت مامان و بابا.. نگران نباش چن مامان و بابا هم میدونم که یه دنیا از وقت گذروندن با مغز بادوم هاشون احساس خوشبختی دارن عزیزم . الهی همگی تن درست باشید و درکنار هم .
ممنونم نازنین

مهرگل شنبه 28 آبان 1401 ساعت 01:14 ب.ظ

اینا کی تونستن یه کاری بی عیب و نقض انجام بدن آخه؟ اونم تمام و کمال؟!
به قول خودت اگه یکی سواد نداشته باشه یا بی کس و کار باشه کی باید به دادش برسه
آخه چی واسشون اهمیت داشته خدا وکیلی
بمیرم برا دل مادر کیان پیرفلک عزیزم
که دل یه ملت خونه برای گل های پرپر شده مملکت

واااقعاً هیچچچوقت
داغوونیم مهرگل جان

Nasrin شنبه 28 آبان 1401 ساعت 03:49 ق.ظ

سلام مهربانو جان هیچ کارى رو به خاطر راحتى مردم انجام نمیدن نشستن پشت میز فکر میکنن چه کار کنیم زندگى رو به این مردم سخت‌تر کنیم
ممنون از توضیحاتت برای ساخت جعبه ، موکت و جعبه پیدا کردم چسب هم بگیرم حتما درست میکنم
فقط اون نقاشی پیشی روی جعبه و نوشتن مسکن مهر پیشی ها خیلی بانمک بود

سلام عزیز من
دقیقا با هدف میشینند دردسر درست میکنند .
----
خواهش عزیز دلم دستت درد نکنه نازنین

منجوق جمعه 27 آبان 1401 ساعت 07:25 ب.ظ http://Manjoogh.blogfa.com

کاش من یک گربه بودم!

: تو که خیلی عزیزی ولی گربه ها خیلی طفلکین . خودت از من بهتر میدونی

Mani جمعه 27 آبان 1401 ساعت 05:12 ب.ظ

َAmir جمعه 27 آبان 1401 ساعت 03:01 ب.ظ https://amirdreamlife.blog.ir/

اینم اضافه کنم که ، الان یه سری جاها ، میشه به جای پی پال و اینا ، با رمز ارز خرید کرد ، یکیش همون اسمشو نبر ، یکی هم خرید سرور اختصاصی ،

مررسی

َAmir جمعه 27 آبان 1401 ساعت 02:56 ب.ظ https://amirdreamlife.blog.ir/

سلام ، دمتون گرم ": )
بابت این مسکن مهری که ساختین
---------------------------------
++ یادتونه که یه بار درباره انتقال وجه از استرالیا گمونم بود یادداشت گذاشته بودین و صحبت از ایرانی کارت شده بود؟؟انتقال وجه رو که من مطئن هستم ولی گمونم ایرانی کارت رو من گفتم که شما در ادامه اش گفتین یه سری پیچیدگی ها داره

اینو میخواستم الان بگم ، الان که استفاده از رمز ارز داره فراگیر میشه ، میشه معادل مبلغ رو رمز ارز دیجیتال ( مثلا تتر ) خرید بعد مثلا از کیف پول تراست والت ، انتقالش داد به کیف پول دیجیتال داخلی مثل مثلا بیت پین.از این سمت هم میشه تبدیلش کرد به ارز رایج ، حالا با اون شرایطی که برای انتقال و برداشتش هست.

قیمت تتر هم که اندازه دلاره. اینو خواستم بگم . مرسی

سلام
ممنونم
----
از راهنماییت ممنونم .. البته چقدر دنگ و فنگ داره

سمیرا(راحله) جمعه 27 آبان 1401 ساعت 09:50 ق.ظ http://Samisami0064.blogfa.com

وای ننه ننه ننه

سازنده ی این مسکن مهرها چه دلسوزانه

کار کرده و چه خونه های مقاومی ساخته

من دستاتو میبوسم عزیز دلممم

خدا به همین اندازه دل مهربونت به خودت و

خانواده ی گلت یه عاااالمه سلامت و برکت

بده


عزززیزمی .قربون محبتت شرمنده م نکن راحله جونم

سمیرا(راحله) جمعه 27 آبان 1401 ساعت 09:47 ق.ظ http://Samisami0064.blogfa.com

آخی..اول از همه بگم سلامتی نعمت بزرگیه و
الهی هیچکس مریض نباشه به حق علی...

یاد داروهای مامانم افتادم که صد تا داروخانه
رفتم تا پیداشون کردم

و کلی هم دوبله سوبله حساب کردند...

آخه من نمیدونم این مدل ایرانی خارجی

چه فرقی دارن با هم که انقدر هم تفاوت قیمت دارن

مثلا ایرانی یک قرص دو هزار و پونصده و

خارجیش صد هزار تومن

آمییین
خیلی عوامل در قیمت دارو دخالت دارن راحله جون . هم مواد اولیه ش هم اینکه با ارز خریداری شده و به ایران اومده و ...

ترمه جمعه 27 آبان 1401 ساعت 09:32 ق.ظ

سلام
من نمی دونم این چه سیستمی هست که قاعدتا باید برای رفاه حال بیمار باشه ولی الان پزشک و بیمار هردو ناراحت هستند و باعث نارضایتی پزشکان و گرفتاری و دربه‌دری بیماران شده.
ما هم همین داستان رو داریم‌‌. چند سال پیش داروی خارجی رو بسته‌ای ۱۰۰ می خریدیم و تقریبا همه جا موجود بود، الان اگر با هزار ژانگولر پیدا بشه ۴ میلیون شده که البته با بیمه ۱۱۷ هزار تومنه ولی نایاب.
دکتر ما حرف جالبی زد، داشت گله می کرد که هم برای ما دردسر شده، هم هرکس که به سیستم دسترسی داره می تونه با کد ملی این و اون تعداد زیادی از بیمه بگیره و ازاد بفروشه، من گفتم بله دیگه سیستم باگ داره، گفت نه خانم شما متوجه نیستی، سیستم باگ نداره، بلکه اساسا از اول این سیستم رو گذاشتند که بتوانند دزدی کنند.

سلام ترمه جان
دقیقا همینطوری هر سیستمی طراحی میشه یه جایی هم برای دزدی ازش طراحی میشه که یوقت مواجبشون کم نشه

نگین شیراز پنج‌شنبه 26 آبان 1401 ساعت 03:50 ب.ظ http://www.parisima.blogfa.com

سلام مهربانو جان عزیزم

یادمه پسرم دو سالش بود مریض شد، که شرح بیماریش رو اگه خاطرت باشه، تو وبلاگم نوشتم. از طریق ادرار آلبومین دفع میکرد. صورتش و بدنش بشدت ورم کرده بود طوریکه یه روز برادرم اومد ملاقاتش گفت اگه تو بالا سر تختش نبودی علی رو نمیشناختم! الهی بمیرم که چی کشید بچه ام. بعد بیمارستان گفت خانم بیا برو آلبومین گیر بیار بچه ات به آلبومین نیاز داره. هیچی دیگه، من و همسرم و تماااام خانواده ام کل شهر رو زیر پا گذاشتیم برای آلبومین ولی هرجا رفتیم به در ِ بسته خوردیم.
بعد یه بنده خدایی گفت برو سازمان انتقال خون اونا حتماً آلبومین دارن.

رفتم درخواست کردم گفتن نداریم خانم!! من دیگه خسته و از همه جا درمونده و مستاصل،نشستم همونجا شروع کردم زار زدن. همونطور که هق هق میکردم گفتم آقا تو رو خدااا تو رو به هرکی میپرستی، تو رو به همه مقدسات عالم قسم، جون بچه من در خطره، این بچه فقط دو سالشه. تو رو خدا اگه دارین بهم بدین، قیمتش هم هرچی باشه پرداخت میکنم.

الهی خدا حفظش کنه هرکجا هست تنش سلامت باشه. یه آقای میانسالی بود اومد جلو دستشو گذاشت رو شونه ام گفت خواهر جان گریه نکن، ما نمیتونیم به خارج از مرکز دارو بدیم. داروهای ما برای بیماران دیالیزی هست . بعد گفت همون بیمارستانی که میگی بچه ات بستریه، خودمون دو روز پیش سهمیه آلبومین دادیم بهشون. مطمئن باش که دارن ولی اینکه چرا به بیمار نمیدن ما هم توش موندیم بخدا ...

مهربانو جان سرتو درد نیارم. به هر ترتیبی بود ما به هر شکلی بود چند تا آلبومین گیر آوردیم و دایی همسرم هم از تهران گیر آورد و برامون فرستاد. پسر من خوب شد و الان بیست و شش سال از اون دوران میگذره و پسرم داره خودشو برای کنکور دکترا آماده میکنه. ولی درد و رنجی که اون روزها کشیدم یادم نمیره. اون روزها تا مغز استخونم سوخت مهربانو.

در مورد مسکن مهر پیشی ها .. من فقط میگم دستای مهربون تو بوسیدن داره بخدا. الهی الهی الهی بحق همین دل مهربونی که داری خدا هرچی خیر و خوشی هست سر راه خودت و عزیزانت بیاره. الهی آرامش و خیر و برکت از در و دیوار زندگیت بباره. الهی خوشبختی و سعادت نازدونه دخترت رو ببینی و به پاش خوشی کنی عزیزم ..

راستی .. من و دخترم یه ساعت برای دارسی کوچولو گریه کردیم. دلمون کباب شد براش. کلیپ هاشو با هم دیده بودیم و خیلی خیلی دوستش داشتیم. دخترم میگفت مامان آخه چی شد؟ اون طفلک که خیلی سالم و بامزه بود

سلام نگین جانم خوشحالم اینجا میبینمت
خدا گل پسر نازنین و دختر ماهتو نگه داره و خیرشون رو ببینی . الهی هیچ مادر و پدری غم و درد فرزندشون رو نبینند .
قربونت برم عزیز منی نگین جانم
همه ی این آرزوهای خوب رو متقابلاً من برای تو و دوستان عزیزمون دارم .
قربون چشماتون . دیروز 27 آبان بود و 4 ماه تموم شد که دارسی کوچولو از پیشمون رفته .. جای خالیش خیلی اذیت میکنه و وسایلش که مهردخت نمیذاره جمع کنیم . حتی باکس خواکش رو همونطور نگه داشته
واقعا نفهمیدیم چی شد .. در عرض 48 ساعت تمام سیستم بدن بچه بهم ریخت . تنها گزینه ی منطقی که بنظرمون میاد اینه که fip پنهان داشته که یهو با شدت فعال شده

آتشی برنگ اسمان پنج‌شنبه 26 آبان 1401 ساعت 01:56 ب.ظ

سلام عزیزمهربون
دقیقاااا این پروسه رو چن ساله داریم طی میکنیم و اکثر داروها هم ک تحت پوشش بیمه نیس
چن روز پیش دخترا تب داشتن دکتر سرم نوشت هرجا رفتم نداشت
ی جا گفت دارم سیزده هزار ولی صد تومن میدم میخاهی بخواه نمیخواهی ندارم
و این است قانون !
صنعتِ دارو هم مثلِ بقیه صنایع در یدِ مافیاست! پشتِ دارو سه ارگانِ کاملا آشنا هستند، فرمان اجرایی امام، سپاه و وزارتِ اطلاعات! و وزارتِ فخیمه بهداشت، درمان و آموزشِ پزشکی صرفا یک پوششِ به ظاهر حرفه ای اما خالی از وجدان است!
بسیاری از کودکان به علتِ عدمِ تمرکز و بیش فعالی، مجبور به استفاده از دارویی به نام ریتالین هستند! امسال تابستون یه بسته ۴۵ هزار تومان بود! ایران یک بسته قرص ریتالین ۱۴ میلیون شده...و سهمیه تخصیصی به داروخانه های خاص در طولِ ماه چند بسته ست…
ارزِ متعلق به دارو صرفِ دو قسمت میشه!
وارداتِ اقلامی که چشم من و شما هیچوقت بهش روشن نمیشه! مثلِ ماشینهایِ لوکس! چند سال قبل اگه یادتون باشه لو رفت ارز دارو رو باهاش وارداتِ ملزوماتِ و غذای پِت و شلاقِ اسب و...کرده بودند! هزینه دارویِ بیمارانِ خاص که با خطرِ مرگ دست و پنجه نرم می کنند!

و اتفاقی که از دو سالِ قبل لو رفت این بود که مسئولانِ محترمِ وزارتخانه یِ فخیمه ما، بواسطه جایگاه مهمشون، با پیشنهادِ سهامداری کارخانه های داروسازی مواجه می شوند و در عوض، ارزی که باید به ورود داروی با کیفیت(مثلِ دو موردِ بالا که حیاتی نیز هست) و حیاتی تر از آن داروهایِ کمیاب و خاص که تکنولوژیِ متفاوتی دارند و برای بیمارانِ خاص و سرطانی هست رو اختصاص می دهند به شرکتهایی که سهامدارِ آن هستند تا در سایه یِ بی دانشی و عدمِ وجود تکنولوژی و دستگاه و ابزارِ تولید، و منابعِ ضعیفِ مواد اولیه از چین و هند، این رانت را برای کارخانه هایِ سهامدارشان با حذفِ محصولاتِ با کیفیتِ غربی، جهت تولیدِ دارو با بدترین کیفیتِ موجود، ایجاد کنند(نمونه ای که هیچوقت فراموش نخواهیم کرد، واکسنِ کروناست!)

و حالا جالبه همون بی کیفیتش رو هم تولید نمی کنند، میدونید چرا الان با کمبود دارو طرفیم؟

چون خیلی از کارخانه ها با ارزِ ۴۲۰۰ مواد اولیه وارد کردند و منتظرِ افزایشِ قیمتِ دارو هستند! مواد اولیه با خونِ مردم رو دپو کردند تا صدایِ مردم در بیاد و فشارها جواب بده و وزارت فخیمه با درخواستشون موافقت کنه و بلاخره اون محصولاتِ بی کیفیت رو با افزایشِ قیمت تولید کنند!

حالا فهمیدید میگم بی شرفند برای چیه؟! الان آنتی بیوتیک برای اطفال نیست! این یعنی تب، یعنی تشنج! یعنی سالها ترس بابتِ کوچکترین تب! .
#فسادِ سیستماتیک

سلام آتش جانم
با خوندن کامنتت اشک به چشمم اومد . این مردم چقدر ظلم ببینند

فریبا پنج‌شنبه 26 آبان 1401 ساعت 11:34 ق.ظ

سلام مهربانو جان
من دو سال تمام در سرما و گرما، زیر باران و روی داغی آسفالت، تو اوج کرونا، داروخانه های سیزده آبان و شهید کاظمی در صف های صدنفری برای گرفتن داروهای چند میلیونی برادرم، این پروسه طولانی رو گذروندم، حتی برای آمپولی که می گفتن تحت پوشش بیمه نیست و فقط یک بند کوتاه و با شرایط خاص به این بیماری اختصاص داده بودن و مسئولان سازمان مهر و امضا نکرده بودنش و ابلاغ نشده بود، نزدیک ده بار به سازمان تامین اجتماعی مراجعه کردم و خوشبختانه دکترهای سازمان کمال همکاری رو انجام دادن و اون بخشنامه رو به هر زحمتی بود بیرون کشیدن و به امضای روسا رسید. من برادرم رو در کمال ناباوری از دست دادم ولی خوشحالم که با پیگیری موفق شدم این دارو به لیست بیمه اضافه بشه، از خدا میخوام کسی گرفتار بیماری سخت نشه و این داروها بلااستفاده بمونه. سیستم کد دارو هم که بماند حتی خود دکترها هم کد داروهای خاص رو نمیدونستن و من به داروخانه آشنایی زنگ میزدم و کد دارو رو می گرفتم و به دکتر اعلام میکردم، بماند که خیلی وقتها دربدر دنبال دکتر و دستیارهاش بودم تا از سر کلاس بیان و به سیستم وصل بشن و تا برسم تایید بگیرم وقت اداری تموم میشد..... یادآوری اون روزها و این سه ماه که از فوت برادرم گذشته به اندازه تمام عمرم عذابم میده.
خداوند عزیزانت رو سالم و سلامت در پناه امن خودش حفظ کنه. همیشه گفتم کیف می کنم از عشق و محبت خانوادگی شما

سلام فزیبا جان
عزیزم تسلیت منو بپذریر . خیلی خیلی متاسف شدم برای غم از دست دادن برادر نازنینت . امیدوارم در نور و آرامش باشه و به دل بیقرارتو هم یه صبر به اندازه ی عمق دردت عنایت بشه .
میتونم تصور کنم چه رنجی می کشی، داغ برادر خیلی سنگینه مخصوصاً برادری که به امید بهبودیش اینهمه تلاش کرده بودی
امیدوارم هر بار که نیازمندی با راحتی این دارو رو تهیه میکنه(بخاطر تلاش های تو) روح برادرجانت شاد تر بشه .
قربون محبتت ممنونم از دعای قشنگی که برای خانواده م کردی

ازاد پنج‌شنبه 26 آبان 1401 ساعت 12:16 ق.ظ

مهربونترینید

ممنونم دوست نازنینم

نسرین چهارشنبه 25 آبان 1401 ساعت 11:12 ب.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

کدوم سیستمشون درسته؟ واقعا مسخره هست و خجالت آور (برای اونا)
ناشرم رفته کتابها رو پست کنه، جایی که اسمش پستخونه هست و باید تمام مراسلات رو قبول کنه و هر طرفی باید رسونده بشن، قبولشون کنه و کار مردمو راه بندازه. بعد تفکیک کنه داخلی یا خارجی و بعد شهرهای مختلف در ایران و یا علی مدد.
اولا پست داخلی یه ور شهره خارجی یه ور دیگه. بعد داغونتر اینکه وقتی با تمام وجود هزار گرفتاری کاری که هر کدوم داریم، وقت گذاشتن رفتن پست خارجی، گفتن: مسیولش نیست برو فردا بیا. ما نمی تونیم انجام بدیم!!!
یعنی یک موسسه ی معتبر دولتی گیر یک نفره!!! در این موسسه که باید تمام کارکنان بلد باشن وزن کنن و تمبر و خرج جعبه بندی رو حساب کنن و مردمو الاف نکنن، منتظر یک نفرند که اون کارو انجام بده!
مسخره نیست؟
اومدیمو این شخص بسیار مسن بود و مُرد. لابد دیگه شعبه ی اون شهر بسته میشه. خیلی خیلی این کاراشون مسخره هست و بی اصول. باور کردنی نیست. بخصوص در مورد دارو که نوشتی.
در مورد خونه درست کردن برای پیشی ها دمت گرم. دستای قشنگتو می بوسم.
ولی گذاشتیشون رو سر هم ممکنه گربه ها بجهند تو بالایی ولی سنگینی میکنه روی سقف پایینی. بنظرم بذاریشون کنار هم بهتره... چه گلدونی هم گذاشتی کنار خونه شون... با صفاااا
دمت گرم و سرت خوش باد عزیز دلم

نسرین جون درستش کردم عکسشو میذارم عزیزم

غریبه چهارشنبه 25 آبان 1401 ساعت 08:59 ب.ظ

با درود
چه معضلی است این نسخه الکترونیکی
البته من با اینجوری اش برخورد نداشته اند
چون معمولا درمانگاه می روم و از همان داروخانه ی درمانگاه دارو را می گیرم
البته داروخانه ها هم بعضی هاشون خیلی نامرد اند
پماد ویکس خریدم روش نوشته دوازده هزار تومن
بیست و شش هزار تومن حساب کرد

درود

لیمو چهارشنبه 25 آبان 1401 ساعت 08:06 ب.ظ https://lemonn.blogsky.com/

با این وضعیت پیچیده تهیه‌ی دارو فقط امیدوارم همه سالم باشن!

ممنونم عزیزم

سمانه چهارشنبه 25 آبان 1401 ساعت 07:42 ب.ظ

کاش میشد قلب مهربونتو ببوسم
مهربانو جان در مورد غذاشون هم لطفا یه آموزشی بده.چی درست کنیم و چی نباید بخورن؟مثلا میتونم برنج بخورن؟

ممنون سمانه ی عزیزم . قربون محبتت دوست من
سمانه جون من قبلاً برای گربه ها غذای جداگونه درست میکردم که شامل پروتئین و سبزیجات و کربوهیدرات باشه ولی اندازه گیری این مواد و دقت بخاطر اینکه فاسد نشه و زود بخورن و این چیزا آزار دهنده بود . الان براشون از فروشگاه غذای خشک تهیه میکنم .
اگر شما می خواید از غذاهای اضافه ی سفره تون بهشون بدید چند نکته خیلی مهمه .
اینکه لبنیات حتما باید بدون لاکتوز باشه یا پروبیوتیک
شکلات ، کاکائو و قهوه اصلا براشون خوب نیست .
شکر براشون خوب نیست .
قارچ ممنوعه
غذاهای تند و ادویه دار بهشون ندید
پیاز و سیر و این چیزا ندید
برنج رو میتونن بخورن . سیب زمینی . ماکارونی این چیزا هم مشکلی نداره
اگر جگر مرغ میدین فقط ماهی یکبار بدید چون اهنش بالاست و کبد و ملیه رو آسیب میزنه .
تا اونجایی که ممکنه غذاها پخته باشن و خام ندید که انگل می گیرن .
دستتون درد نکنه عزیزم

Z چهارشنبه 25 آبان 1401 ساعت 06:41 ب.ظ https://nefelibata.bolg.ir/

به به

ربولی حسن کور چهارشنبه 25 آبان 1401 ساعت 04:53 ب.ظ http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
ما توی مراکز دولتی فقط یک سری داروهای خاص را مینویسیم و مشکلاتمون کمتره. اما مسئله اینه که اینجا به جای این که اول زیرساختو درست کنن اول یه سیستمو راه میندازن بعد هروقت مشکلی ایجاد شد فکر میکنن ببینن چطور باید حلش کنن!
برای گربه ها آپارتمان درست کردین؟ مبارکشون باشه. امیدوارم همسایه هاتون بیرونشون نکنن

سلام آقای دکتر
دقیقا همینطوره . همینقدر کودن و نادانند
. امروز یه چیز خیلی خوب دیدم . تو ظرف غذایی که براشون گذاشته بودم یه نوع غذای جدید دیدم این یعنی یکی از همسایه ها آورده براشون گذاشته

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد