دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

پست تصادفی و شیرین

دوستان عزیزم یک دنیا از محبت و لطفی که بهم دارید ممنونم . 

خدا رو شکر مامان مصی دوشنبه بعد از ظهر مرخص شد.  حالش خوبه . و عفونت خونش کنترل شده . راستش مامان چند سال پیش دچار هپاتیت B شده بود و به همین دلیل تحت نظر دکتر محرز بود و خدا رو شکر که بعد از درمان طولانی مدت کاملاً هپاتیت از بدنش ریشه کن شد ولی بعد از اون همچنان برای چک آپ پیش دکتر محرز و دکتر المعی (دستیارشون) بود . 

این بار که مامان رو بیمارستان بستری کردیم و ناراحت بودیم از اینکه عمل دیسک باعث عفونت شده ،  دکتر المعی گفتند که  عفونت هیچ ارتباطی به این عمل نداره و شما یادتون رفته که مامان چند سال پیش هم درگیر عفونت مزمن بودند، نشون به اون نشونی که جواب های آزمایش ها شون رو به وسیله ی پیک  برای من ارسال میکردند . فقط نمیدونم چرا یهو دیگه خبری ازشون نشد . 


اونجا بود که ما یادمون افتاد واقعاً چنین چیزی بود و مامان از قدیم درگیر یه عفونت مزمن بوده ، ولی با اون اتفاق ناگهانی شکستگی استخوان ران و بعد جراحی های مکرر، موضوع رو بکلی فراموش کردیم . 


به هر حال نظر کلیشون این بود که مامان به دلیل پروتزهای متعددی که تو بدنش داره و از اون مهمتر به دلیل دیابت، وجود این عفونت مزمن تا حدودی طبیعیه و فقط باید تحت کنترل باشه . 


خودمم یکشنبه برای مشکل پام رفتم پیش جراح و متخصص ارتوپدی بهم گغت : پای تو از قبل هم دچار مشکلاتی بوده از جمله آرتروز الان هم تو عکس پریدگی سر غضروف مشخصه و با معاینه هم پارگی های ماهیچه رو تشخیص دادم . بطور کلی کاری نیاز نیست انجام بدی فقط باهاش مدارا کن ، رو پا نایست و استخر برو و مکمل کلسیم مصرف کن . 

یادم افتاد چند ماه پیش ، یه روز که داشتیم از دست نیروهای س/رکوبگر فرار می کردیم، پای من محکم به یکی از این میله های آهنی که وسط پیاده رو می کارند کوبیده شد و نقش زمین شدم ، همون موقع متوجه شدم که یه اتفاق ناگوار برای زانوی پای چپم افتاده ولی اون روزها اصلاً به درمان و پیگیری اون فکر نمیکردیم .. 


امروز بعد از ظهر پیش یه جراح  متخصص دیگه  هم میرم که مطمئن بشم کاری دیگه ای نباید برای پام انجام بدم.


 خب اینایی که اون بالا خوندید رو چهارشنبه ظهر بود نوشتم که بعدش سیستم ها مشکل پیدا کرد کار منم زیاد شد و نتونستم پستش کنم . از اینجا به بعد وقایع الاتفاقیه های چهارشنبه عصره که می خونید . 

آدرس مطبِ جراحی که ازش وقت گرفته بودم و یکی از همکاران قدیمیم که بسکتبالیسته و همیشه پاهای خودش و دوستانش آسیب می دید معرفی کرده بود.دوراهی قلهک بود. ساعت شش یا به عبارتی 18 وقت داد حدودای پنج بود که از اداره رفتم بیرون، پیشی مشکی جلوی  در اومد استقبالم 

 براش آب و غذا گذاشتم ولی این خوشگل دوست داشتنی به نوازش بیشتر از غذا احتیاج داره، کمی باهاش بازی کردم ، نمی ذاشت برم ، یکی دیگه از همکارا اومد شیفت منو تحویل گرفت و مشغول بازی شد منم آروم از کنارش رفتم. 

سوار ماشینم شدم و کمی بعد رسیدم به مطب . دکتر معاینه م کرد و عکس رو نگاه کرد . گفت وضعیت پات به اون بدی که جراح قبلی گفت نیست. فعلا خیلی مواظبش باش ولی به مرور که بهتر شد میتونیم خون های زیر جلدت رو با یه سرنگگ بزرگ بیرون بیاریم . گفتم کار دردناکیه ؟ گفت بله . گفتم خب نمیشه این کارو نکنیم؟ گفت : چرا بالاخره خودش جذب میشه . گفتم : اهان این بهتره . 

بعد تجویز روزی دوبار کمپرس با آب نمک رقیق کرد و گفت : آسپرین می خوری ؟ گفتم نه. گفت : باید بخوری چرا بهت نگفتن؟؟ گفتم : آی دونت نوووو

گفت : ده تا مینویسم هر روز بخور یه وقت این خونا لخته میشه میره به سمت قلب و ریه ت و آمبولی میکنه هااا

من :

لخته خون ها:

خلاصه اومدم بیرون  داروهامو خریدم ، نشستم تو ماشین دوراهی قلهک رو می خواستم به سمت پایین دور بزنم راهنما زدم و ایستادم از آینه پشتم رو نگاه کردم تا اگر ماشین نیست حرکت کنم . در چشم بهم زدنی یه ماشین ازم سقبت گرفت ، رد شد ولی انتهای ماشینش به ابتدای ماشین من گیر کرد و خررررت صدای ساییدگی دوتا آهن با هم 

اون پیاده شد، یه دختر خانوم جوون  تقریبا " همسن مهردخت بود. گفت: ماشین هامون رو ببریم کنار؟ با سر تایید کردم . هر دو سر کوچه ی میری کج پارک کردیم و زنگ زدیم به 110 و گزارش تصادف دادیم . 

ماشین من 206 سفید همه جا خورده و ماشین اون 207 مشکی و تقریبا صفر بود. 

از اون موقع تا تقریباً سه ساعت بعد منتظر پلیس بودیم یه جوری شد که دیگه بعد از 15 بار تماس به پلیس گفتیم ماشین های ما چیزیشون نشده ، میخواید لوکیشن بدید ما بیایم پیش شما؟؟

تو این سه ساعت نهال اومده بود تو ماشین من نشسته بود . متوجه شدم یکسال از مهردخت کوچکتره  بهم گفت مهربانو جون خوب شد هفته ی قبل ماشینم رو بیمه کردم پارسال که تحویل گرفتم تا همین یک ماه قبل بیمه داشت بعد تموم شد و من تنبلی میکردم . گفتم نهال جان اولاً به هیییچ عنوان ماشین بدون بیمه سوار نشو ثانیاً دختر خوب چرا انقدر عجله کردی من که ایست کامل بودم تو اگه سبقت نمیگرفتی من دور میزدم بعد تو راحت رد میشدی ببین چقدر معطل شدیم . گفت : نمیدونم اصلاٌ چرا اینکارو کردم. 

بهش گفتم زندگی چه بازی هایی داره یه روز همینجا پارک کرده بودم و داشتم می رفتم تو این کوچه جواب آزمایش عزیزم رو نشون دکتر جراح و انکولوژش بدم و داشتم از ترس این که جواب چی هست داشتم  می مردم ، بعد جواب خوب بود و با خوشحالی اومدم ماشینم رو برداشتم . الان نشستم منتظر پلیس هستیم برای یه تصادف جزیی .. کی میدونه تا وقتی هستیم چند بار  با چه اهدافی و تو چه نقش هایی ظاهر میشیم . 

نهال خندید گفت: آره واااقعا چه جالبه . گفتم : بعله به سن من که برسی از این مدل خاطرات زیاد داری 

بالاخره پلیس رسید . بعد از شنیدن صحبت های من گفت شما مالک کدوم ماشین هستید؟ گفتم 206 سفید به نهال گفت : خانم مقصره مدارکش رو بگیر خودتم کارت ماشین رو بهشون تحویل بده . من و نهال به هم نگاه کردیم  نهال گفت: نه آقا من زدم به ماشین ایشون .. پلیس گفت : میدونم بلحاظ قانونی ماشینی که در حال حرکت روی خط مستقیم بوده مقصر نیست و اونی که قصد دور زدن داشته ولو ایست کامل بوده باشه مقصره . نهال گفت : وااا 

گفتم : نهال چون یکی از همکارای من دقیقاً جلوی در اداره مون همچین اتفاقی براش افتاد و مقصر شناخته شد .. الان یادم افتاد دقیقاً همه برعکس فکر میکردیم . 

اهاان به پلیس اعتراض کردیم که چرا انقدر دیر اومد گفت : تو همین یه تیکه خیابون صد تا ماشین تصادف کرده بودند همه رو دیدم .. ببینید الان هم دارن مرتب گزارش تصادف میدن !!!

خلاصه با نهال قرار گذاشتیم فرداش بریم میدون هروی اونجا صافکاری زیاده اگر قیمت رست کردن ماشین نهال مناسب شد من نقدی حساب کنم و اگر زیاد شد از بیمه م استفاده کنم . 

خسته و هلاک رسیدم خونه .. 

صبح پنجشنبه ساعت ده رفتیم سر قرار ، نهال با مادرش و البته با دوتا ماشین اومده بودن گفتم چرا جدا اومدین؟ گفت اون ماشین هم نیاز به تعمیر داره . مامان نهال گفت من اون بالا قیمت گرفتم گفتن 500 تومن ولی میترسم خوب درنیاره . گفتم: خب بذارید یکی دوجای دیگه رو هم بپرسیم . 

از یه آقایی پرسیدیم گفت ماشین نهال دوتومن ، مامان نهال گفت : نه اقا اون بالا گفتن 500 تومن . گفت: خب اون بدون رنگ در نمیاره و اذیتتون میکنه . گفتم:  اقا تخفیف بده ما سه تا ماشینیم . 

نهایتاً ماشین نهال رو گفت یه تومن تضمینی اگر راضی بودیم پول بدیم ، مال من رو هم یه تومن و اون یکی چون رکابش خورده بود و کار سختی بود رو دوتومن . 

ما هم قبول کردیم . قرار شد ماشین نهال رو تا یکساعت بعد بده مال منم تا ظهر بده و اون یکی رو بعد از من درست کنه . 

نهال و مامانش من رو دم یه کافه گذاشتن . من رفتم صبحانه خوردم و کمی با خودم خلوت کردم . یکساعت بعد احمد آقا زنگ زد گفت ماشینت تقریباً آماده ست . گفتم باشه میام . مامان نهال هم تماس گرفت گفت: مهربانو جون ما از ماشین راضی هستیم تحویلش گرفتیم و اون یکی رو گذاشتیم برای احمد آقا . گفتم باشه من میرم مال خودمو میگیرم و هر دوتا رو حساب میکنم . 

یه اسنپ گرفتم رفتم تعمیرگاه و ماشینمو تحویل گرفتم دوتومن هم به حساب احمد اقا واریز کردم . 

نزدیک خونه ی مامان اینا بودم رفتم بهشون یه سر زدم و بعد از ظهر برگشتم خونه پیش تامی و مهردخت . یکمی با مهردخت فیلم دیدیم و من به طرز عجیبی ساعت یازده و نیم از خستگی بیهوش شدم . 


***** 

بیاید یکمی در مورد شیرینی گپ بزنیم تا از فضای  خین و خینریزی  و تصادف فاصله بگیریم 

نمیدونم کدومتون " موچی " خوردین؟ موچی یه نوع شیرینیه ژاپنیه که با آرد برنج مخصوص ژاپنی درست میشه . بافت  بیرونی اون خمیریه و موقع خوردن احساس میکنی   یه ابر نرم و لطیف  رو گاز زدی و بلافاصله حجمی از یه فیلینگ( مغزیه)خوشمزه که بنا به سلیقه ی شما تو دل اون خمیر گذاشته شده ، دهنت رو پر میکنه و نگم براتون که چقدر خوشمزه ست میتونم بگم تا اینجا من از خوراکی های آسیای شرقی نودل و موچی رو خیلی پسندیدم نمیدونم اگر خوراکی های دیگه شونو بخورم خوشم میاد یا نه ؟

مدتیه این شیرینی در ایران ترند شده و مدرسین شیرینی پزی دارن انواع و اقسام روش های پخت و فیلینگ های مختلف رو آموزش میدن . از اون طرف فروشنده های آردگلوتینوس(مخصوص موچی که خارجی هم هست) که تا حالا یه مشتری هم نداشتن، قیمت نیم کلیو آرد که 130 تومان بود رو تا 250 تومن بردن بالا


من سفارش های زیادی از موچی داشتم و بیشتر مشتری ها خانواده هایی بودند که دختر یا پسر نوجوانی داشتند که به فرهنگ کره علاقمند بودند و تو سریال ها و انیمه های کره ای بارها موچی خوردن سلبریتی های مورد علاقه شون رو دیده بودند و مشتاق بودن ببینن این شیرینی چه بافت و مزه ای داره؟ 

خّب جالب اینجا بود که همه بلا استثناء موچی رو پسندیدن و عکس العمل های قشنگشون رو حتی در قالب فیلم های کوتاه  خانوادگی  شون برام می فرستادن. 

خلاصه اینکه اگر تاحالا موچی امتحان نکردین حتماً تهیه کنید. 


تا اونجایی که من اطلاع دارم دو جا موچی ها رو می فروشند یکی چهاراه پاسداران یه مغازه ی کوچیک بنام "بابل تی  " هست که علاوه بر خود بابل تی که اونم یه نوشیدنی ژاپنیه ، موچی با چند نوع فیلیگ داره و تا دوماه قبل دونه ای هشتاد و پنج هزارتومن بود و کیفیتش هم نسبتاً خوب بود . یه مغازه ی دیگه هم هست تو نیاوران بنام " بابل تیله" که اونم همین قیمت میده ولی من ازش موچی توت فرنگی و خامه خریدم و متاسفانه خیلی تو ذوقم خورد چون بجای توت فرنگی تازه، مربای توت فرنگی ریخته بود تو خامه ش،  که خب کار بدی بود و وقتی بهش گفتم، فکر میکرد من نمیدونم موچی چیه و داشت اطلاعات غلط بهم میداد که گفتم : دادااااش من خودم موچی درست میکنم عین بنززز، جلوی من این حرفا رو نزن که عذر خواهی کرد  و گفت توت فرنگی مون تموم شده بود . 

 یا اینکه به جای مطمئن سفارش خونگی بدید . توی سرچ اینستاگرام بزنید 

#موچی_تهران حتماً قبل از موچی هم هشتگ(#) بزنید. 


اینم چند تا از موچی های من 

یه کیک جدید دیگه هم درست کردم بنام مِدوویک . مِد به روسی یعنی عسل . این کیک به کیک عسل روسی معروفه و در مواد اولیه ش عسل وجود داره   . 

و مشخصه ش هم بصورت ظاهری اینه که کیک لایه های بسیار نازک داره و از نظر فنی هم تفاوتش با کیک های دیگه اینه که هر صفحه از کیک جداگونه پخته میشه . تو کیک های معمولی یه کیک میپزیم بعد با اره یا چاقوی کیک به دو یا سه قسمت تقسیم میکنیم بعد شروع میکنیم فیلینگ گذاشتن ولی در مِدوویک ها گاهی تا هفت ، هشت طبقه ی نازک رو میپزیم و فیلینگ میذاریم . 

اصلا بذارید با تصویر نشون بدم فرقشو 

ببینید این یه کیک معمولیه (البته پایه ی این کیک هم اسفنج اتریشیه) که با کرم خامه پنیر و کرم و ژله ی لیمو فیلینگ گذاری شده. دقت کنید مشخصه که لایه ها چندان نازک نیست و سه لایه ست نهایتاً . 


(عکس رو مشتری خوشگل و خوش ذوقم فرستاده)

 


اینم مِدوویک با فیلینگ خامه و پنیر و فروتفیل شاه توت  و همونطور که تو عکس مشخصه کیک لایه های متعدد و نازک داره 



و اما اینکه خواسته بودید یه کیک راحت یادتون بدم . 

بنظرم با توجه به فصل زیبا و رنگارنگ تابستون یه کیک میوه ای خوشمزه و لطیف خیلی عالی باشه . 

اول عکسشو ببینید: 




نکته1: همه ی مواد باید هم دمای محیط باشند ، بسته به خنکی یا گرمی محیطتون  مواد رو از نیم ساعت قبل بیرون از یخچال بذارید 

نکته 2: اگرترازوی دیجیتال آشپزخانه ندارید (که توصیه میکنم حتماً یه دونه داشته باشید خیلی کاربردیه) و از لیوان استفاده می کنید ،لیوان های استفاده شده در این دستور 200 میلی لیتر هست یعنی چهار پنجم لیوان فرانسوی یا ساده تر بگم یه لیوان فرانسوی که تقریباً یک بند انگشت سرش خالی باشه . 

پیمانه ی استاندارد هم خوبه داشته باشید اگر ترازو ندارید . روی بدنه ی پیمانه ها اعداد و میزان های مصرفی رو نوشته . 

مواد لازم برای تهیه ی کیک پنبه ای پنیر و میوه 

3 عدد تخم مرغ متوسط اگر کوچیکن تخم مرغا4 تا استفاده کنید.

180گرم شکر (معادل یک لیوان)

200 میلی لیتر شیر(معادل یک لیوان)

200 میلی لیتر روغن مایع (معادل یک لیوان)

370 گرم آرد(معادل 3 لیوان)

2 قاشق غذاخوری نشاسته ذرت

2 و نیم قاشق چایخوری بیکینگ پودر ( یا یه بسته 10 گرمی از این بسته های دکتر اُکتر ترکیه ای که اکثر سوپرها و همه ی لوازم قنادی ها دارن)

1 قاشق چایخوری وانیل ( یا یه بسته ی پنج گرمی وانیل شکری دکتر اُکتر ترکیه ای که اکثر سوپر ها و همه ی لوازم قنادی ها دارن)

میوه های فصل به دلخواه (توت فرنگی شاهتوت و شلیل و هلو و زدآلو و خلاصه همه چیز ) من از آلوی قرمز که ترش و شیرین بود استفاده کردم . 

مواد لازم برای تهیه ی کرم پنیری :

250 گرم پنیر لبنه یا پنیر ماسکارپونه (شرکت کاله داره) یا ماست سفت ( یونانی و ایسلندی خوبه) من همیشه ماسکارپونه استفاده میکنم ولی خیلی حساس نباشید همین که طعم نمکی نداشته باشه خوبه .

1 عدد تخم مرغ 

55 گرم شکر    نکته: پودر قند جایگزین نکنید سطح کیکتون چسبناک میشه.

این کرم طعم ملایمی داره و خیلی شیرین نیست بسته به ذائقه ی خودتون میتونید شکر رو کم و زیاد کنید) 

پنیر و تخم مرغ و شکر رو با هم زن بزنید تا یکدست بشه و به عبارتی شکرها در مواد حل بشن و بذاریدش کنار .


خب بریم درستش کنیم. 

فر رو با درجه ی 170 روشن کنید . 

یه ظرف پیرکس یا قالب مستطیل 30*20 یا 25*35 روبا روغن مایع چرب کنید. این کیک نسبتاً بزگه اگر میخواهید کوچیک بپزید نسبت ها رو نصف کنید یا مثلاً ضربدر دوسوم کنید . یه نمونه بگم براتون . اینجا ما 200 میلی لیتر شیرداریم اگر قالبتون یکمی کوچکتر بود این 200 رو ضربدر دو سوم کنید : 

200*2=400 و 400 رو تقسیم بر 3 میشه 133.33 پس شیر مصرفی در دستور جدید 134میلی لیتر هست اگر قالبتون خیلی کوچکتر بود دیگه مواد رو نصف کنید .. مثلا شیر 200 میلیلیتری میشه 100 میلیلیتر

*************

مواد خشک شامل آرد ، نشاسته ذرت، و بیکینگ پودر رو با هم مخلوط کنید بذارید کنار .

تو ظرف بزرگتری تخم مرغ و شکر و وانیل رو با همزن چند دقیقه بزنید تا کاملا قوام پیدا کنه و رنگش روشن بشه . این زدن کمک میکنه کیکتون بوی زهم نگیره . البته اگر اون بند سفید نطفه ی تخم مرغ رو که به  گوشه ی زرده هست جدا کنید خیلی تو طعم خوب کیک موثره . بعد روغن مایعه و شیر رو اضافه کنید و کمی هم بزنید تا مواد یک دست بشن بعد آرد ( اون مواد خشکی که با هم مخلوط کرده بودید ) رو طی سه مرحله به مواد تخم مرغی اضافه کنید و با ویسک یا لیسک ( اگر ندارید یه چنگال که مطمئن بشید آرد تو مواد گلوله نمونده باشه) مخلوط کنید . (از زمانی که آرد وارد مواد میشه نباید مواد خیلی هم بخوره چون ممکنه روی کیک ترک بخوره این نکته رو برای همه ی کیک ها درنظر بگیرید) 

حالا مواد رو توی قالبتون بریزید و روش میوه هایی که دوست دارید بچینید . 

الان وقتشه اون مواد پنیری رو با قاشق روی اون قسمت هایی که میوه نیست بریزید . و تمام شد . بذارید توی فر حدود 40 دقیقه بمونه . 

نکته ی مهم کلی اینه که دمای فرها با هم متفاوته و حتی فرهایی از یک برند دقیقا با هم هم دما نیستن اصطلاحاً یه فر سرده و یکی خیلی گرم شما باید قلق فر رو بدونی و اگر نمیدونی حواست بهش باشه ( نه اینکه هی بری درش رو باز کنی ها ولی مواظبش باش.  روی دمای 160 تا 180 تا 20 دقیقه ی اول اتفاقی نمی افته و نگران نباش که بسوزه از این دقایق به بعد از پشت فر نگاهش کن اگر مواد بنظرت خیلی خام بود برو یه پنج دقیقه بعد بیا یه نگاه بنداز اگر نسبتاً پخته بود ولی شک داری که وسطش هم پخته یا نه چند دقیقه منتظر بمون بعد با یه خلال دندون فرو کن تو کیک اگر تمیز دراومد یعنی پخته اگر بهش مواد چسبید یه 5 دقیقه باز بهش زمان بده . 

نگاه نکنید من انقدر مفصل توضیح میدم ها در واقع بسیار آسونه من بنا رو میذارم رو این قضیه که شما هیچ سررشته ای از شیرینی پزی ندارید  تا همه ی دوستان بتونند استفاده کنند. 

هر سوالی براتون پیش اومد ، هر چی که در این دستور گنگ به نظرتون اومد از اندازه گیری مواد و کم و زیاد کردنشون تا هر چی ازم بپرسید با کمال میل پاسخ میدم . 

دوستتون دارم . 

پینوشت1: کامنت هاتون رو چند روزه ندیدم الان میرم میخونم و جواب میدم. 

پینوشت2: برای تهیه ی داروی دنیز همچنان مشغولیم .  

پینوشت3: تیر ماهی ها تولدتون مبارک 


آرد گلوتینوس تایلندی (موچی) با کیفیت این هست 

بسته بندی های دیگه هم داره .. رنگ های سبز آبی و صورتی(ویتنامی هست)  ولی من از این مارک خیلی راضی هستم . 

سفارش آنلاین از آرزو مارکت که الان چک کردم نیم کیلوییش 218 تومنه که خب هزینه حمل هم بهش اضافه میشه . 

https://arezoo-market.ir/


لوازم قنادی امید آبیش رو زده  250

https://omidbakeware.ir/

و جاهای دیگه و شهر های دیگه رو از گوگل بپرسید 






نظرات 34 + ارسال نظر
مهرگل پنج‌شنبه 19 مرداد 1402 ساعت 01:28 ق.ظ

خداروشکر برا تصادف جزیی که اتفاق ناگواری در پی نداشته براتون. جای آقای دوکتور هم خالی که بیاد ببینه و یاد بگیره
خدا به خودت و مامان مصی هم سلامتی کامل بده به زودی زود و خداروشکر که مرخص هم شدن

آموزش ناپذیره اون دوکتووور مسخره
ممنونم نازنین

زهرا... سه‌شنبه 6 تیر 1402 ساعت 10:49 ب.ظ http://saatsheni1531.blogfa.com

سلام مهربونم
اخ جون پست خوشمزه

سلام عزیزم

رها سه‌شنبه 6 تیر 1402 ساعت 06:06 ب.ظ https://polibejavedanegi.blogsky.com/

سلام مهربانو جان

تولدت مبارک
بینهایت به توان بینهایت آرزوی خوب برات دارم

سلام عزیز دلم
ممنونم نازنین . همچنین عزیزم

lili سه‌شنبه 6 تیر 1402 ساعت 01:41 ب.ظ

سلام مهربانو جان
اولین باره که برات کامنت می ذارم ولی سالهاست می خونمت خیلی دوستت دارم وانرژیت مثبته.ممنون از خوبیهات.تولدت مبارک همه.

سلام لی لی جان
چه خوشحالم کردی کامنت گذاشتی تا باهات اشنا بشم . خیلی لطف داری عزیز من .

parinaz سه‌شنبه 6 تیر 1402 ساعت 12:26 ب.ظ http://parinaz95.blogfa.com

مهربانوی عزیزم،ممنونم ازتون که وقت گذاشتید و کامل راهنماییم کردید.
واقعا مفید برام و حتما به نتیجه رسیدم بهتون خبر میدم.یک دنیا ممنون.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
خیلی دوست دارم یکی از پنجشنبه هایی که خونه ام به جای کوزت گری و بساب بساب خونهکیک میوه ای که آموزشش را گذاشتید درست کنم.
خداروچه دیدی اگر این پنجشنبه از تهران برگشتیم خونه شاید درست کردم.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
یک شب پاشا پیشنهاد داد شام بریم بیرون و پشت چراغ قرمز بودیم که یهو دیدیم یک صدای وحشتناک اومد و بعدش ماشینمون تکون خورد.وقتی پیاده شدیم متوجه شدیم یه 206 خورده بود به تیبا و تیبا جان خوردن تو 206 ما،خلاصه خداروشکر بر خلاف تصادف قبلیمون شخصی که باهاش تصادف کردیم آدم محترمی بود و ماشین را درست کردیم و بیمه هم هزینه را بهمون داد.همون روز که ماشین را از تعمیرگاه گرفتیم تو ترفایک بودیم که دوباره ماشین تکون خورد،دوتایی با همسرم پیاده شدیم و به خانومی که بهمون زده بود نگاه میکردیم و میخندیدم بنده خدا هم شوک شده بود هم متعجب که چرا ما میخندیم.به پاشا گفتم ماشین ها علاقه پیدا کردن به سپر عقب ما ها
حالا بازم خداروشکر که هزینه اش خیلی زیاد نشد و دو طرف خسارت جدی ندیدن و طرف مقابل هم با آدم محترمی تصادف کرد و اذیت نشد
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
خدا قوت بهتون میگم ،همیشه شیرین کام باشید که با این شیرینی و کیک هی خوشمزه کام بقیه رو شیرین میکنید.دختر عمه منم تو شهرستان کیک و شیرنی درست میکنه و میدونم که زحمتش واقعا زیاده.تنتون سلامت
---------------------------------------------------------------------------------------------
تیر ماه هم که ماه شیرینی واستون،تولد خودتون و مهردخت جان هم مبارک باشه و خدا شما رو برای هم نگه داره.

خواهش میکنم پریناز جانم امیدوارم چک آپ هاتو انجام بدی و اصلا مورد مهمی هم نباشه
-----------
ای جاانم حتما درست کن عزیزم چون عطر شیرینی و وانیل که بپیچه تو خونه حال همه ی اعضای خانواده بهتر میشه
--------
ای واااای چه بامزه، پشت ماشینتون بنویسید لطفاً به چشم خواهر و برادری به ماشین ما نگاه کنید
-----------
عززیزمی عروس خانوم ممنون از لطفت خیلی چسبید بهم که زحمات قناد ها رو یادآوری کردی .
----------
ممنونم عززیز دل

parinaz سه‌شنبه 6 تیر 1402 ساعت 09:47 ق.ظ http://parinaz95.blogfa.com

سلام مهربانو جان
شرمندم که بعد یه مدت طولانی براتون کامنت میذارم اونم وقتی که به کمک نیاز دارم.
اگر پست آخر وبلاگم فرصت کنید و بخونید تو شرایطی هستم که نیاز واجب به دکتر متخصص مغز و اعصاب دارم که ویزیتم کنه.
میخواستم اگر پزشک خوبی را میشناسید که مراجعه کردید بهشون بهم معرفی کنید تا حتما مراجعه کنم
لطفاااا

سلام عزیزم
اختیار داری پریناز جان چه حرفیه خوشحال میشم بتونم کمک کنم .
اومدم خوندم و جواب رو تو سه تا کامنت نوشتم برات عزیزم . امیدوارم خیلی زود نتیجه ی عالی بگیری

یک مادر سه‌شنبه 6 تیر 1402 ساعت 07:44 ق.ظ

صبحت بخیرخیلی ممنونم بابت شماره تلفن صافکار وهمه خوبی هات

روز تو هم بخیر عزیزم . خواهش میکنم عزیز دل

مبینا سه‌شنبه 6 تیر 1402 ساعت 07:25 ق.ظ

سلام مهربانو جان
میشه مث همیشه لطف کنی و اموزش بدی موچی رو بزرگوار؟
یا اگه مقدور نیست قلق هاشو بگی که درست دربیاد.انگار سخته خیلی!
میشه بگی خودتون کجا اموزش دیدین؟

سلام مبینا جان
موچی درست کردن از نظر من یکی از آسون ترین شیرینی هاست و بقول خودت یه مقدار قلق داره .
من اولین بار از روی یه دستور که مهردخت ترجمه کرد و از یوتیوب دراورده بود درست کردم . بعد پکیج آموزش آنلاینش رو خریدم که ببینم انواع و اقسامی داره یا نه .
چشم آموزشش رو تو پست بعدی میذارم .

ونوس دوشنبه 5 تیر 1402 ساعت 06:50 ب.ظ http://calmdreams.blogfa.com

سلام عزیزممم
تولدت خیلی خیلییی مبارک ک ک ک
امیدوارم سالیان سال کنار خانواده شمعدانی تو دل برو(تون) شمع های تولدتو فوووت کنی و به همه آرزوهای قشنگت برسی.
خداروشکر همه چی ختم به خیر شده
چه دنیای بزرگی شده دنیای کیک و شیرینی و دسرجات به به
کاش همسادتون بودیما

سلام عزیز دلم
مرررسی ونوسی جانم
ممنونتم دوست قدیمی و نازنینم
کاشکی همه ی دوستانم همسادم بودن .. تک تکتون رو دوست دارم و گاهی واقعا دلتنگتون میشم

مینا دوشنبه 5 تیر 1402 ساعت 02:51 ب.ظ

مهربانوی عزیز سلام
تولدتون خیلی مبارک
مرسی از این همه جزئیاتی که ذکر کردید
توی اینستا دلم واسه موچی هاتون رفت واقعا

سلام مینا جانم
ممنونم عزیزم
خواهش میکنم دوست من
ای جااانم

سید حمید حوائجی دوشنبه 5 تیر 1402 ساعت 01:09 ب.ظ http://hamidhavaeji.ir

سلام.

خدا را شکر که تصادف‌تان جزئی بود و آسیبی متوجه سلامتی شما نشد. به طور کل ماشین‌هایی که در خط مستقیم حرکت می‌کنند حق تقدم دارند و آن‌هایی که می‌خواهند از پارک خارج شوند یا گردش به چپ داشته باشند موظف هستند حق تقدم را رعایت کنند. خانم مهربانو، اگر می‌خواهید برخوردهای اینچنینی هنگام دور زدن رخ ندهد، حتما خودتان برگردید و پشت ماشین را نگاه کنید. چون آیینه بغل نقطه کور دارد.

به طور کل تهران خیلی شلوغ است و خیلی از ماشین‌ها تعدادی فرورفتگی روی بدنه دارند. برای رانندگی در شهر شلوغی چون تهران، دو چشم کم است و باید شش چشم داشت! چاره‌ای نیست و باید حتی‌الامکان با چشم پشت ماشین را هنگام دور زدن به دقت نگاه کرد.

شخصاً هنگام خارج شدن از پارک، شیشه‌ی ماشین را پایین می‌دهم و سرم را بیرون می‌آورم تا مطمئن شوم ماشین یا موتور از غیب ظاهر نمی‌شود و با من برخورد نمی‌کند!

با آرزوی سلامتی و بهبودی کامل برای مادر بزرگوارتان.
روز خوش. موفق‌تر باشید.

سلام
ممنونم . کاملاً درست می فرمایید. تجربه ای شد برام
خیلی خیلی ممنونم همچنین شما و عزیزانتون
روز شما هم بخیر

سمیه دوشنبه 5 تیر 1402 ساعت 11:58 ق.ظ

سلام ممنون از دستور کیک تون حتما امتحانش می کنم البته امیدوارم تو پلوپز خوب دربیاد . راستی چطور می شه بهتون سفارش موچی داد

سلام خواهش میکنم سمیه جان . من با پلوپز امتحان نکردم ولی باید خوب دربیاد عزیزم .
پیج سفارش شیرینی های من
daalpastry@
برام اونجا بنویس عزیزم . یا البته همینجا هم میشه به شرطی که آنلاین باشم میبینم

مریم دوشنبه 5 تیر 1402 ساعت 08:46 ق.ظ

آخی چه شیرینی های خوشمزه ای
خداروشکر تصادف بخیر گذشت
وای از مینو محرز.تو بیمارستان لاله پزشک پدرم بودن.چقدر مغروررر
چه تجربه بدی باهاش داشتیم.چقدر پولکی.

ممنونم مریم جون
چقدر بده که تجربه ی بدی داشتید باهاش . مامان چون هر چند وقت یکبار تو مطب ایشون رو می دید خبری از غرور و پولکی بودن نبود .

فرنوش دوشنبه 5 تیر 1402 ساعت 08:25 ق.ظ

میلاد یکی کودک شکفتن گلی را ماند

چیزی نادر به زندگی آغاز می کند

با شادی و اندکی درد

روزانه به گونه ای نمایان برمی باید

بدان ماند که نادره نخستین است

و نادره آخرین
سلام بر بانوی مهر. تولدت مبارک عزیزدلم. انشالا همیشه شاد و سلامت باشی و سایه مهرت مستدام

سلام فرنوش جانم . ممنون از محبتت عزیز ئلم

یک مادر دوشنبه 5 تیر 1402 ساعت 08:20 ق.ظ

راستی اگه زحمتی نیست واز صافکاری راضی هستی،ادرسشو برامون میزاری

عزیزم ماشین من چون نونیست و زدگی زیاد داشته بنظرم خوب اومد ولی ماشین نهال تقریبا صفر بود و خیلی راضی بود از کار احمد آقا .
من آدرسش رو نمیتونم بگم چون چشمی بلدم . از میدون هروی به سمت پایین که میای فکر کنم یه چهاراره بزرگ داره اونو میری سمت راست دومین یا سومین مغازه ایستاده
شماره تلفنش رو میدم خودت پیداش کن
09390811924
احمد آقا

یک مادر دوشنبه 5 تیر 1402 ساعت 08:07 ق.ظ

صبحت بخیر وسلامتی مهربانوی عزیزم خداروشکر که مامان مصی عزیز به سلامت به خونه برگشتن،تصادف هم خداروشکر بخیر گذشت.در مورد زانو هم امیدوارم استراحت بیشتری داشته باشی وزود خوب بشه.واما اااا
تولدت مبارک تیرماهی خونگرم وخوشقلببقول مامانم هرچی دلت میخواد ،بهترین هابرات اتفاق بیفته عزیزم.چه شیرینی ها وکیکهای خوشگل وخواستنیمنم اخر هفته سعی میکنم این دستورخوشمزه ای که گذاشتی بپزم.ممنون که گذاشتیش.بوی کیک که تو خونه می پیچه ، حال همه خوب میشه

وقت تو هم بخیر دوست عزیزم
ممنونم نازنین امیدوارم عزیزانت سلامت باشند .
مرررررررسیمامان گلیت رو از قول من ببوس.
فدااای تو چشمات خوشگل میبینه
آررره بخدا این عطر شیرینی و وانیل شادی برانگیزه اصلا

ملیکا دوشنبه 5 تیر 1402 ساعت 03:20 ق.ظ

سلام مهربانو جان
تولدت مبارک نازنین مهربونم
از خدا برات بهترین هارو آرزو می‌کنم.
همیشه شاد و سلامت باشی کنار عزیزان
جریان عفونت مامان مصی و پای خودت‌رو تازه خوندم خیلی ناراحت شدم اما با روحیهٔ بالای تو و خوندن شیرینی پختن‌هات حالم بهتر شد. خدارو شکر که حال مامان مصی هم خوبه. و باز خدارو شکر که تصادف بخیر گذشته و نهال جون عجول، خسارت زیادی به ماشین خودش و ماشین تو نزده!!!
اونم از سعادتشون بوده که با تو نازنین آشنا شدن.
ممنون بابت آموزش کیک میوه‌ای پنیری
ممنون بابت حوصله برای پست گذاشتن
ممنون برای این که حواست به همه چی هست.
خیلی دوست دارم
راستی پیشاپیش تولد مهردخت جون و جناب نفس و همهٔ دوستان تیرماهی مبارک.

سلام ملیکا جانم
ممنونم دوست مهربونم
خدا رو شکر امیدوارم همیشه خوب باشی
عزززیزمنی خیلی لطف داری قربونت
خواهش عزیز دلم.دل به دل راه داره ملیکای عزیزم
ممنونم عزززیزم

حکیم بانو یکشنبه 4 تیر 1402 ساعت 12:39 ب.ظ

سلام. چه پست طولانی
موفق باشید و ضمنا آدم اگه تصادف هم می کنه با یه آدم خوب تصادف کنه.
یه سوال؟ اون ساعت دوراهی قلهک چجوری جای پارک پیدا کردید؟ به خاطر جای پارک من همیشه بدون ماشین میرم مگر قبل از ساعت 7 صبح باشه یا خیلی دیروقت.

سلام عزیزم
بله ببخشید خیلی طولانی شد
ممنونم عزیزم
خیلی اتفاقی جا بود

رها یکشنبه 4 تیر 1402 ساعت 12:00 ب.ظ

سلام مهربانو جان. تولدت مبارک خواهر قشنگم. امیدوارم یکی از بهترین تولد های زندگیت رو امسال داشته باشی و زودتر از چیزی که فکرش رو کنی همه آرزوهات به حقیقت تبدیل بشه.
چه پست خوشمزه و قشنگی پر از عکس کیک و شیرینی. به به.
دستمریزاد خواهر هنرمندم . لطفاً مراقب پات باش و یکم بهش استراحت بده . روش زیاد واینستا‌.
بازم تولدت خودت و بقیه عزیزان تیرماهیت مبارک. کلی بوس و بغل.

سلام عزیز دلم
ممنونم عزیز دوست داشتنی امیدوارم اون آرزوییم برآورده بشه که به دنبالش همه ی ایرانی های عاشق وطن، جشن آزادی بگیرند.
چششم عزیزم سعی میکنم .. ممنونم خواهر کوچولوی نااازنینم

ربولی حسن کور یکشنبه 4 تیر 1402 ساعت 11:03 ق.ظ

سلام
در یک قدمی نیم قرن تجربه ایستاده اید
تولدتونو تبریک میگم

سلام
ممنونم آقای دکتر ... دقیقاً همینطوره

الی یکشنبه 4 تیر 1402 ساعت 10:18 ق.ظ

ای جوووون
کاش یه شعبه هم شیراز داشتی منم میتونستم از موچی های تو بخورم

عزززیزم

دختر بزرگه یکشنبه 4 تیر 1402 ساعت 10:08 ق.ظ

سلام مجدد
لطف داری مهربانو جان، انگشت کوچیکه شما هم نیستم ولی دوست دارم
تولدتون و تولد اعضای خانواده تیرماهی مبارک با آرزوی سلامتی و شادی و ازادی برای همه، کیک تولد 40 سالگی و طرح کیف خوشگلش یادمه
ممنون عزیزم برای راهنمایی جامع در مورد آرد تخصصی موچی، به نیم کیلوش دقت نکرده بودم
یک پیشنهاد هم من بدم آرد خوشه فارس با همین اسم تو اینستگرم سرچش کنید، کلی آرد ویژه و تخصصی داره

سلام مجدد به روی ماهت
اختیار داری عزیزم
ممنون از لطفت تولد اعضای خانواده تیرماهی رو خیلی خوب گفتی
آخی یادش بخیر .. عاشق:
خواهش میکنم نازنین
رفتم سایت آرد خوشه رو دیدم .. راستش اوایل کارم تو شیرینی پزی از سوپرمارکت بسته های ارد خوشه رو می خردیم کیفیتشم خیلی عالی بود الان دیگه بصورت فله آرد های مخصوص گنبد رو میخرم .
فکر میکنم سایت کارخونه ست و مخصوص خریداران عمده .. آهان راستی یه چیزی هم اضافه کنم .. تو این بلبشو بازاری که هی قیمت آردگلیتینوس میرفت بالا یه عده اومدن گفتن ما آرد موچی فله داریم ولی اصلا کیفیت نداره و من توصیه میکنم استفاده نکنید . چون اصلا این آرد از نوعی برنج پایه کوتاه مخصوص بنام موشیگوما تهیه میشه که در ژاپن کشت میشه

منجوق یکشنبه 4 تیر 1402 ساعت 09:26 ق.ظ http://manjoogh.blogfa.com/

چقدر این شیرینی پزی اصطلاح داره. منکه گیج شدم
امیدوارم که با پات بیشتر مدارا کنی.

ای جااان .. مطمئنم الان بخوای در مورد تخصصت اینجا بنویسی من سه دور دور خودم می چرخم میخورم به دیوار
سعی میکنم منجوق جونم

ماجد یکشنبه 4 تیر 1402 ساعت 08:47 ق.ظ

سلام مهربانو جان
تولدت مبارک همه عالم
شاد باش و دیرزی

سلام ماجد عزیز
ممنونم رفیق با محبت من

پریمهر یکشنبه 4 تیر 1402 ساعت 06:57 ق.ظ https://parimehr.blogsky.com

خوشحالم که حال مادرتون بهتره
خونسردی بعد از تصادف خیلی خوبه که شما دارین، من تو این شرایط دچار تنش میشم
هفته پیش خواهرم که خیلی اهل کافه گردیه بابل تی رو تو یکی از کافه های شهرمون پیدا کرده، قول داده منو ببره
وقتی شما از کیک و شیرینی پست میذارین دوست دارم یاد بگیرم و خودم برا بچه ها کیک بپزم

ممنونم عززیز دلم .
قربونت پریمهر جان . چقدر عااالی امیدوارم تست کنید و دوست داشته باشید نوش جاان
من در خدمتتم عززیزم . هر کمکی از دستم بربیاد انجام میدم .. من یادمه بچه بودم مامان کیک میپخت اون روز روز متفاوتی تو زندگیم بود

مانلی یکشنبه 4 تیر 1402 ساعت 05:01 ق.ظ

خواهر زیبا و مهربونم
تولدت خیلییییی مبارک
تو معجزه خداوند روی زمین هستی
دوستت دارم یه دنیااااا

ممنونم مانلی قشششنگ تولد خودت پیشاپیش مبارک فرشته ی مهربون

نسرین یکشنبه 4 تیر 1402 ساعت 01:11 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

اولاً تولدت مبارک الآن یه پست تفات نوشتم بعد اومدم اینجا تبریک بگم ..
در جریان تصادفت بودم ولی حالا دقیقتر متوجه شدم. مواظب خودت باش و خوب استراحت کن تا مشکل تو رگها و ماهیچه ات نمونه عزیز دلم.
منهم اینجا 52 میلیون جمع کردم کلاً اما دیروز باز یه پست تازه نوشتم فیس بوکم که امیدوارم بیشتر جمع بشه

مررررسی خواهری برم بخونمت عززیزم
آی به چشششم
دستای مهربونت رو میبوسم نسرین جون مثل همیشه یار و یاور بودی

رهآ شنبه 3 تیر 1402 ساعت 10:43 ب.ظ http://Ra-ha.blog.ir

مهربانو جانم برای خودت و مامان مصی سلامتی و حال خوب آرزو میکنم



تولدت مبارک مهربانو جان

ممنونم عزززیز دل ..
واای سورپرایز شدم رهاا جون یک دنیا ممنون

سلام مهربان بانو
بلا دور باشه، هفته های سختی داشتین و درگیر مشکلات زیادی بودی، ان شاء الله دیگه هیچ گرفتاری و بیماری براتون رخ نده
وااای موچی، خوب شد آدرس دادی بپرم برم بخرم
من فر ندارم وگرنه دستور کیکو درست می کردم
کل تکنولوژی من؛ یه کیک پز تفلون مال ده سال پیشه
ممنونم از سخاوت دستور پخت کیک

سلام عزیزم
ممنونم همچنین از تو و فرشته های نازت سمانه جان
نوش جانتون باشه
همون که خیلی خوبه عزیزم .. ازش استفاده کن خانوم گل
فدای تو عزززیزم

الهام شنبه 3 تیر 1402 ساعت 03:39 ب.ظ

موچی را چند ماه پیش با اسنپ از یه قنادی تو فرشته سفارش دادم تو اسنپ بزنی خیلی جاها جدیدا دارند دقیقا ترند شده اسم فارسیشم بزاریم باسلوق کره ایی
اما بابل تی خیلی باحال تره من عید پاسداران فکر کنم تقاطع دولت خریدم یه گلوله های ریز داغ داخل شیک سرد بود باحال بود خوشم اومد

الهام جون همونجا رو میگم چهارراه پاسدارن . اصل بابل تی اینطوریه که باید با چای سرد سرو بشه همون بابل ها (گلوله های کوچولو) که در ایران بنابر ذائقه ی ما تو شیک و بستنی و نوشیدنی های دیگه هم میریزن . مهردخت بابل تی دوست داره ولی من موچی رو ترجیح میدم
باسلوق کره ای .. چه بامزه

دختر بزرگه شنبه 3 تیر 1402 ساعت 03:17 ب.ظ

سلام
یعنی یک بار تو اینستگرم دهنمون آب میفته یک بار هم باید اینجا ببینیم دلمون ضعف کنه

مهربانو جان از کجا آرد موچی رو میگیرید که اینقدر قیمتش خوبه حتی همون 250 تومنی؟ من فقط چند تا آنلاین شاپ میشناسم برای خریدش که از کیلویی 400 تا 650 قیمت میدن

سلام
ای جااانم عزیزم تو که خودت ته هنرمندان و کدبانوهایی عزیزم .. این لطفت رو به من میرسونه .
عزیزم نوشتم که بسته ی نیم کیلویی 250 کیلویی همون میشه . من الان عکس آرد با کیفیت رو و چند تا از لوازم قنادی ها رو میذارم تو پینوشت

سینا شنبه 3 تیر 1402 ساعت 03:13 ب.ظ

مهربانو جان کار پلیس در مقصر اعلام کردن تو کاملاً منطقی و درست بوده. ببین پلیس چون تصادف شما رو با چشم خودش ندیده و صحنه هم به هم خورده، وقتی شما می گی من در حال دور زدن بودم و نهال داشت مستقیم می رفت، پیش خودش فکر می کنه احتمال اینکه مهربانو مقصر باشه بیشتره پس تو رو مقصر اعلام می کنه. وقتی تو و نهال به پلیس می گین که 206 سفید ایست کامل بوده، پلیس نمی تونه به استناد حرف شما نظرش رو عوض کنه چون ممکنه شما دوتا با هم تبانی کرده باشید.

حالا اگر مثلاً خسارت زیاد باشه و تو بخواهی اثبات کنی که مقصر نبودی باید چیکار کنی؟ باید بری دادگاه و قاضی یک کارشناس می فرسته تا مقصر واقعی را تعیین کنه. فرض کن کارشناس می فهمه که ماشین تو متوقف بوده و به قاضی گزارش می ده که نهال مقصره چون مهربانو متوقف بوده و نهال مالیده به ماشین مهربانو. ایندفعه ممکنه نهال اعتراض کنه و تقاضای هیئت سه نفره کارشناسی کنه و باقی ماجرا رو که خودت سر تصادف آقای دکتر تجربه کردی و بهتر از من می دونی.

درست میگی سینا جون ..
واای نگوو که به به خون آقای دوکتووور تشنه م

نجمه شنبه 3 تیر 1402 ساعت 03:12 ب.ظ https://najmaa.blogsky.com/

سلام عزیزم
انشاالله مامان همیشه سلامت باشن و بلا و مریضی ازشون دور باشه
دقیقا اونجا محدوده‌ خونه مادر همسرم هست.همیشه یه صحته تصادف هست.بس که جای دور زدنش غیر منطقیه و خیابون سربالایی هم هست.
خداروشکر جزئی بوده باز.
اخ اخ زانو چقدر بد بود.ولی اسپرین هم خیلی جوانب داره.مراقب باشید

سلام نجمه جانم
ممنون از محبتت عزیزم
دقیقا همینطوره اصلا یه محدوده ی وسیعی داره و هر کسی هر جا دوست داره دور میزنه ..
فکر میکنم فقط ده روز مصرف مشکلی پیش نیارهه .. نمیدونم والا یکی از مشکلات همین تنوع سلیقه ی اقایون اطباست

ربولی حسن کور شنبه 3 تیر 1402 ساعت 03:07 ب.ظ http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
بالاخره یه بار توی تصادفهاتون مقصر اعلام شدین
اما عجب قانونی من هم نمیدونستم.
چه خوب که حال مادرتون بهتره. ما توی دانشگاه کتاب‌های نوشته دکتر محرز را میخوندیم اما تا به حال از نزدیک ندیدمشون.
موچی را نشنیده بودم تا به حال. این هم یه چیز دیگه که ازتون یاد گرفتم ممنون

سلام
آررره بخداااا
خیلی قانون بی ادبی بود
من چند بار با مامان رفته بودم مطبشون .
اختیار دارید دکتر جان . امیدوارم تو ولایت موچی پیدا کنید و حتما تست کنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد