دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

پایان نامه / مهردادعزیزم به ایران اومد

نصف هفته ی پیش رو در عالم خواب و بیداری گذروندم . 

من که دیگه عقلم قد نمیده ،  شماها راهی برای درمان "سندروم دقیقه ی نود"  میشناسید؟؟

حدود یکساله مهردخت خانوم باید پایان نامه ش رو تکمیل میکرد و برای دفاع آماده میشد ، اما دریغ از ذره ای تلاش برای انجام چنین کار مهم و وقت گیری. 

عنوان پایان نامه  هم این بود: 

طراحی لباس عصر با الهام از نقاشی های علی اکبر صادقی . 

اگر بخوام علی اکبر صادقی نازنین رو در یک جمله خلاصه کنم ، باید بگم ایشون سالوادور دالی ایران هستند . یعنی نقاش سبک سورئال. 

تقریباً ده روز قبل بود که دیگه اون روی مهربانوییم اومد بالا و جوری سرمهردخت فریاد کشیدم که تامی سوراخ موش رو اجاره کرد. متعاقب این فریاد مهردخت خانوم صبح تشریف بردن دانشگاه که : سلاملکوم من میخوام وقتِ دفاع بگیرم . 

مدیر گروهشون هم گفته بود : آخی نااازی ، دستتون درد نکنه قدم رنجه فرمودید دانشگاه . اینشالله طرفای آبان یا بهمن بهتون وقت میدیم . 

مهردخت هم افتاده بود به خواهش و تمنا که قربون سرتون برم ، اینکه من مدرکم رو در اسرع وقت نیاز دارم به کنااار، من اگه به سرعت دفاع نکنم مامانم پوستمو میکنه . 

خلاصه بعد از بالا و پایین کردن های فراوان یه دونه ظرفیت بصورت اضطراری برای ترم تابستون ایجاد کردند ( به گفته ی خانوم دکتر صفایی، به حرمت نمره های درخشانش علی الخصوص نمره ی کارآموزی بیستش) مهردخت خانوم واحد پایان نامه رو گرفت و قرار شد نهم امضای استاد رو  بگیره و تحویل دانشگاه بده و وقت دفاع بگیره. 

این بود که مهردخت تقریباً از اول هفته نشست پای کار و با تقریباً در 72 ساعت 10 ساعت بصورت پراکنده خوابیدن ، یک پایان نامه ی درخشان 105 صفحه ای و دو تا لباس عصر رو تحویل دانشکده داد. 


البته دروغ چرا لباس ها قبلاً در کلاس های آزاد مد و فشن دوخته شده بودن و الان صرفاً قسمت الهام از نقاشی های علی اکبر صادقی بصورت گلدوزی توسط من، روی لباس ها اجرا شد. 


یکی از گلدوزی ها رو ساعت 9 شب شروع کردم و 4 و نیم صبح تموم شد. تا ساعت 9 و نیم خوابیدم و بعد رفتم اداره 




نمیدونم تو عکس تابلو واضحه یا نه ولی زیر گردن صورتک اول شما حشره هایی میبینید که دقت کنید درواقع خرچنگ پرنده هستند . مهردخت از همین خرچنگ در پایین دامن استفاده کرده .



و چیزی که در عمل درآمد این بود 




راستی پایان نامه ش  اینطوری شروع میشد 


در ادامه نقد و بررسی آثار استاد صادقی :

 پنجشنبه صبح ساعت 11 به من زنگ زد که مامان بالاخره تموم شد . فقط باید یه لطفی کنی من فایل PDF پایان نامه رو میفرستم  به تلگرام دفتر فنی اونور خیابون اداره ت تو برو ازشون تحویل بگیر بگو پرینت رنگی باشه سیمیش هم بکنه . درضمن چون امروز دانشگاه تعطیله من باید برم دم خونه ی استادم ازش امضا بگیرم . 

دست خالی هم که نمیتونم برم یه گل احتیاج دارم . بیام با هم بریم گل انتخاب کنیم؟

گفتم نه مهردخت . بیتا رو که میشناسی، دختر همکار قدیمی من که همسایه ی مامان مصی اینا هم هستند . اگه یادت باشه مهندس معمار و تورلیدر هم هست مدتیه کار فروش گل رو انجام میده و دسته گل های بسیار زیبایی رو آماده میکنه ، من به بیتا گل سفارش میدم . 

پیج اینستاگرام بیتا رو باز کردم و بهش پیام دادم . گفتم بیتا جون من بصورت فوری یه گلدون خوشگل کوچولو لازم دارم . عکس گل های روزش رو برام فرستاد : 


بهش گفتم لطفاً اونی که کاغذ پیچی شده گلدونش رو برام ارسال کن . 

گفت اتفاقاً میخوام با مامان بریم بیرون از جلوی اداره رد میشیم خودم میارم براتون . 


اینم آدرس پیج گل فروشی بیتا 

apple.blossom.flowershop@


بعد تلفن کردم دفتر فنی و گفتم اون فایل پایان نامه چقدر میشه پرینت بگیرید و سیمی کنید؟ حساب کرد 885 تومان . برق از کله م پرید . یادم اومد تو اداره ی خودمون هم این کارو با قیمت خیلی مناسب انجام میدن ، بدو بدو رفتم پیششون برام حساب کردن 460 تومن . کلی خوشحال شدم که نمیخواد 885 تومن پول بدم . 


فایل رو ارسال کردم ، همین که اومد پرینت کنه کل شبکه های اداه مون قطع شد. از اون طرف مهردخت خانوم هم اسنپ گرفته بود بیاد دم اداره که بریم خونه ی استادش . عاقا هر چی منتظر شدیم، بالا و پایین پریدم که چرا شبکه قطع شده و چرا وصل نمیشه خبری نشد !! 


به بچه های اداره گفتم . الان که من میرم بیرون دفتر فنی برام انجام میده کارت 885 تومن رو میکشم شماها زنگ میزنید که شبکه وصل شد . می دونید چرا؟؟ چون من یک تیرماهیِ سرافرازم 


خلاصه رفتم دفتر فنی جلزززو  ولزز کردم پول رو دادم و بیتا جونم گل رو آورد و راه افتادیم . 


مهردخت همراه پایان نامه و گلدون خوشگلش رفت پیش استادش .. استاد با چشمای قلب قلبی پایان نامه رو دید و حظ وااافر برد و گلدون رو هم که دیگه غششش کرد از خوشگلیش 

هنوز خونه نرسیده بودیم که پست گذاشت :




 از پنجشنبه که استادش پایان نامه ش رو امضا کرده برای مهردخت پیام های مختلف میاد، و اساتید دیگه  باها ش ارتباط میگیرن ، یکی آدرس پیجش رو میخواد ، یکی طرح هاشو استوری میکنه، یکی پیشنهاد کار میده .. 

هر چی تعداد این موضوعات بیشتر میشه من بیشتر بهش بد و بیراه میگم که دختر وقتی تو در مدت به این کمی، اینقدر خوب کار میکنی، خب چه دردته که سرفرصت و بدون دق دادن من کارو انجام نمیدی؟ 


هی میگه مامان ببخشید بار آخرم بود ولی من میدونم که هیچوقت بار آخرش نیست . از اول بچگیش همینطور بوده دقیقا کار به جای باریک که میرسه شروع میکنه و اتفاقاً با بهترین کیفیت تمومش میکنه !!

عرضم به حضور انورتون که یه خبر خوب دیگه هم دارم . ساعت 10 صبح پرواز مهرداد نشست . سینا و آرتین رفته بودن دنبالش و من منتظرم ساعت 4و نیم بشه و برم خونه ی مامان اینا دیدنش . چون پرواز کانادا به ایران خیلی طولانیه میدونم یکی دو روز اول گیجه و ساعت خواب و زندگیش بهم میخوره .. دلمم طاقت نمیاره امشب نبینمش . پس میرم یه نیم ساعتی پیشش باشم تا روزای بعد . 


یک ماه میمونه و اصلا دلم نمیخواد به برگشتنش و پایان یکماه فکر کنم . 

***

 لعنت بهتون که برای یک  زندگی معمولی دربه درمون کردید . 

***

دوستتون دارم . 




نظرات 50 + ارسال نظر
نازنین سه‌شنبه 28 شهریور 1402 ساعت 01:35 ب.ظ

سلام. به تعویق انداختن کارها یا اهمال کاری یک مشکل تصمیم گیریست که عمدتا افراد باهوش باهاش دست به گریبان هستن. علتش هم کمال گرایی بالای آنها در انجام کارهاست و حس منفی ای که پیدا میکنند که من که نمیتونم در این فرصت کم کار را در حد عالی انجام بدم. من هم این مشکل را دارم، در یک سمینار که توسط آقای قندی زاده ارایه میشد شرکت کردم بسیار عالی با تحقیقات بروز دنیا علت و عوامل و راههای درمان را بیان کردند.

سلام نازنین جان
وااای نگم برات از کمال گرایی مهردخت که واقعاً شورش رو درآورده
چه سمینار خوبی بوده راه های درمان رو اگر میشه و عنوان کنی ممنونت میشم

لیمو چهارشنبه 22 شهریور 1402 ساعت 12:10 ب.ظ https://lemonn.blogsky.com/

چقدر خوب که پایان قشنگی داشت و همه چی به خوشی و خوشگلی تموم شد. مامان من و شما خیلی شباهت دارید مهربانوجون و من هم به مهردخت فقط من همیشه در نتیجه اون عصبانی شدنه، بلند میشم با غرغر و به زور کار دقیقه نودی رو انجام میدم بعدش میرم دستبوس مامان خانوم. عشقید شما مامانها

جدی میگی لیمو جاان؟؟
نه معمولاً بین ما مهردخت خانوم طلبکار هم میشه و یه دلایل عجیبی از یه جاهاییش درمیاره که بیشتر عصبانیم میکنه .. حالا ببین این بار چقدر اوضتع خراب بود که عذرخواهی و ابراز ندامت کرد
عزیز منی خدا مامان نازنینت رو نگهداره

مینو چهارشنبه 22 شهریور 1402 ساعت 01:06 ق.ظ http://milad321.blogfa.com

سلام مهربانو جان
فارغ التحصیلی مردخت جان خیلی خیلی مبارک باشه
چشمتون روشن بابت سفر برادر گرلمی.دست راستتون سر. من که نه ساله پسرم راندیدم.
پسروعروس من در بعضی مواردی که تمایلی بهش ندارند ،دقیقه نودی هستند

سلام عزیزم
ممنونم مینو بانوی نازنینم
آخی عزززیزم چقدر مدت طولانی شده از صمیم قلب آرزو میکنم خیلی خیلی زود همدیگه رو ببینید
آخ آخ

ونوس دوشنبه 20 شهریور 1402 ساعت 04:23 ب.ظ http://calmdreams.blogfa.com

چشمانت همیشه روشن با اتفاقات خوب
تبریک بخاطر مهدخت جون و مدرکش و دیده بوسی مهرداد جان
روزهای خوشی دور هم داشته باشید

ممنونم ونوس جااانکم

سارا دوشنبه 20 شهریور 1402 ساعت 11:59 ق.ظ

سلام مهربانو جان ببخشید کامنتم ربطی به پست نداره می خواستم ازتون راهنمایی بگیرم.شما دکتر گوارش خوب تو تهران می شناسید به من معرفی کنید که کار تشخیصش خوب باشه؟ ممنون می شم اگر می شناسید به من کمک کنید.

سلام سارا جون یک دنیا شرمنده م بابت تاخیر
دکتر حامد زمانی پزشک حاذقی هستند
آدرس: تهران ، چهار راه فرمانیه ،تقاطع بلوار لواسانی وپاسداران ، روبرو باشگاه فرمانیه ساختمان پزشکان 222،پلاک 5، طبقه 5، واحد22
قرار بود برن مسافرت نمیدونم ایران هستند یا نه در حال حاضر
۰۹۲۰-۳۹۵-۲۰۰۹
۰۹۲۰-۲۲۸-۳۲۳۰
۰۹۲۰-۲۰۵-۳۰۱۳
۰۲۱-۲۲۸۳۳۰۰۵
۰۲۱-۲۲۸۳۲۳۰۰
۰۲۱-۲۲۸۳۳۰۰6

پریسا مامان امیرارسلان یکشنبه 19 شهریور 1402 ساعت 09:41 ب.ظ

مهربانو خیلی دوست داشتنی هستی
ببخشین من کلا بدکامنتم

عزیز منی پریسا جون راحت باش

کبهان‚¬ یکشنبه 19 شهریور 1402 ساعت 09:01 ق.ظ

درود
خجسته باد پایان یک دوره و شروع دوره جدید مهردخت عزیز
و البته مادر فرهیخته ای همانند شما راهنما و الگوی ایشان است
سر افراز و شاد باشید.آمین

درود کیهان عزیز
ممنونم دوست عزیز من

ملیکا یکشنبه 19 شهریور 1402 ساعت 04:19 ق.ظ

سلام مهربانو جان
به‌به! دختر گلمون فارغ‌التحصیل شدن!!!
مبارک باشه. از طرف ما هم تبریک بگین به مهردخت جونم. ماشاالله. عالی
امیدوارم هر جا که دلش می‌خواد، درسش‌رو ادامه بده و شما هم شاهد موفقیت‌هاش باشین.
منم در مورد بهار و دقیقهٔ نودی بودنش مخصوصا وقتی می‌خوایم یه مهمونی بریم یا با بچه‌ها رستورانی جایی بریم،خیلی اذیت میشم! مگه از خونه در بیاد…
با خودم میگم این خارجیا خیلی از ما جلوترن که بچه‌هاشونو قبل از ۱۸ سالگی مستقل می‌کنن…
بهار حتی الآن وحشت جدا شدن داره!
البته من اشکال‌رو دور از جون شما در خودم می‌بینم، طوری شده که الآن نمی‌تونم کاری بکنم.به قول دوستمون که اینجا تو کامنتی نوشتند که با وجود اینکه عاشق بچه‌هامونیم اما من خودم حداقل به ده دلیل، مهاجرت‌رو لازم می‌دونم، چون با وجود اینکه دورهٔ سختیه اما بچه‌ها بزرگ و بالغ میشن.
راستی مهربانو جان چشمتون روشن برای اومدن مهرداد جون. خوش بگذره به همگی کنار هم عزیزم.شاد باشید.

سلام ملیکا جانم
ممنونم نازنین
یا خدااا امان از این دخمل ااا
بله دقیقا همینطوره و این استقلال بهترین روشی هست که اونا برای بچه ها اجرا می کنند
باور کن شرایط یه جوری شده همه از پیر و جوون مهاجرت لازم شدیم
ممنونم نازنینم

ژاله شنبه 18 شهریور 1402 ساعت 12:42 ب.ظ

مهربانوی عزیزم
بابت فارغ‌التحصیلی مهردخت عزیز تبریک منو قبول کن. چقدر هنرمندانه، چقدر زیبا.
بعد چه دسته گل قشنگی و متنی که به شما تقدیم کرد اشکمو درآورد. امیدوارم منم همچین روزایی رو ببینم.
با داداش جان و کنار خانواده خوش بگذره حسابی.

ممنونم ژاله جانم
حتماً میبینی قربونت برم .. این روزگار همه ش که نباید تلخ و غم انگیز باشه
مرسی عزیز من

زهرا... پنج‌شنبه 16 شهریور 1402 ساعت 05:23 ب.ظ http://saatsheni1531.blogfa.com

سلام عزیزدلم خوبی
دیرب دیرمیام یه عالمه مطلب جامونده دارم که بخونم وکلی فرازونشیب بود اما خداروشکراخرین پست پربوداز خبرای قشنگ
اول خداروشکر که دزدی بخیرگوشت و دردسرسازنشد ،دوم خداروشکر که بالاخره بعداز دوسال دکی حالش جا اومدتا شاید کمی ادم شود! سوم تبریک بابت پایان نامه وپایان خوشش وچهارم که بنظرم ازهمش قشنگ تره چشمت روشن عزیزدلم امیدوارم این یه ماه ازکنارهم بودن بیشترین لذتو ببرین و همیشه تنتون سالم ودلتون خوش باشه...واقعا لعنت بهشون که این همه فاصله بین عزیزان میندازن

سلام زهرا جان
برای کامنت مهربون و قشنگت ممنونم .
یه روزی یه جایی تاوان ظلمی که به همه ی ما شد رو باید پس بدن

الهام پنج‌شنبه 16 شهریور 1402 ساعت 02:03 ب.ظ

درود مهربانو جون. شادباش فراوان به خاطر تمام شدن این قسمت از آموزش مهردخت جون و آرزوی بهترین ها رو دارم براش در آینده. چه متن قشنگی نوشته بود چشمام اشکی شد از خوندنش چشم و دلت هم روشن کنار داداش و خانواده بهترین لحظات رو داشته باشین.

درود الهام جانم
ممنونم عزیز دل فدای تو

مهتاب پنج‌شنبه 16 شهریور 1402 ساعت 08:19 ق.ظ

مهربانو جانم خیلی مبارک باشه ، ایشالا مهردخت جان سلامت و موفق باشه
چشمتون هم حسابی روشن که مهرداد جان امدن ایران، خوش بگذره حسابی این مدت

ممنونم مهتاب جون
لطف داری نازنین

مینو پنج‌شنبه 16 شهریور 1402 ساعت 12:49 ق.ظ http://milad321.blogfa.com

فارغ التحصیلی دختر نازنینت مبارک .اسم پایان نامه که میاد تنم میلرزه.
چشمتون روشن برای اومدن آقا مهردادد.به قول همشهریهای ما،دست راستت روی سر من.تقریبا نه سال میشه که پسرم وخانواده اش را ندیدم.
فکر میکردم فقط من از کارهای ثانیه نودی اینقدر حرص میخورم

ممنونم مینو جانم
چرررا ؟ پایان نامه ی خودت خیلی سخت بود یا مال بچه ها؟
عزززیزم بمیرم براتون کاش یه سفر میومدن ایران
نه والااا من حرص نمیخورم مینو جان به جنون میرسم بخدااا

سحر چهارشنبه 15 شهریور 1402 ساعت 08:27 ق.ظ http://senatorvakhanomesh.blogfa.com

عزیزم خیلی خوشحالم براتون
و تبریک می گم چقدر لذت بخش دیدن فرزندت تومسیری که دوسش داره و دیدن موفقیت هاش
رسیدن داداشم بخیر عزیزم
کاش وطن جای موندن بود...کاش وطن وطن بود...

ممنونم سحر جانم
کااااش

Nasrin چهارشنبه 15 شهریور 1402 ساعت 01:47 ق.ظ

سلام مهربانو جان چشمتون روشن، پایان نامه مهردخت عزیز با چه متن قشنگی شروع میشه الهی که همیشه سلامت باشید و موفقیت ها رو جشن بگیرید

سلام نسرین جانم
ممنونم نازنین

نسیم سه‌شنبه 14 شهریور 1402 ساعت 05:36 ب.ظ http://nssmafar.blogfa.com

مبارکا باشه چشم و دلتون روشن

مهرگل سه‌شنبه 14 شهریور 1402 ساعت 01:35 ب.ظ

مهربانو جون چقد خبر خوب الهی شکر
تبریک بابت ( کم کم ) فارغ التحصیل شدن مهردخت عزیز
هم اومدن برادرتون. خیلی بهتون خوش بگذره ایشاله.
مهربانو من باب دقیقه نودی بودن مهردخت یه کانال تلگرام سراغ دارم برا آقای دکتر آذرخش مکری هست که راجع به کمبود توجه و تمرکز هست که پیشنهاد میدم حتما به مهردخت معرفی کنی که حوصله به خرج بده گوش بده ایشاله به کارش بیاد.
چه گل قشنگی انتخاب کردی برای استادش. منم بودم استوری میکردم

راستی بابت معرفی پست هایی که موچی توشون بود ممنون لطف کردی عزیزم

ممنونم عزیز دلم .
مهرگل جان نمیدونم خبر داری یا نه مهردخت از بچگیش هایپر اکتیو بود ( بیش فعالی داشت)
ولی انگار الان به بزرگسالی منتقل شده و در حال حاضر دچار ADHD هست . ممنونم برای معرفی کانال خدا کنه گوش بده
عززیزم آرره خیلی خوشگل بود دست بیتای هنرمند درد نکنه
خواهش قربونت برم

متولد ماه مهر سه‌شنبه 14 شهریور 1402 ساعت 10:24 ق.ظ

چشمتون روشن، پایان نامه مهردخت مبارک باشه عزیزم

ممنونم عزززیز دل

دختر بزرگه سه‌شنبه 14 شهریور 1402 ساعت 08:44 ق.ظ

سلام
مهربانو جان مدرک کارشناسی هنرتون مبارک، منی که دختر دقیقه 91 دارم میدونم زحمت و تلاش شما خیلی بیشتر از گل دختر بوده و تبریک اخذ مدرک مال شماست
رسیدن برادرتون هم به سلامتی و ان شالله یک ماه به اندازه یک سال براتون خوشی و شادی داشته باشه
عزیزم میگم اگه راهی برای این اهمال کاری ای دی اچ دی های عزیزمون پیدا کردی برای ما مادران دلسوخته هم به اشتراک بگذار یعنی واقعا تا آخر عمر باید برای این کاراشون حرص بخوریم؟
یک جلسه مزخرفی تو محل کارمون بود که باز چهار تا آدم دوزاری مثل خودشون پیدا کنند و تشویق فرزندآوری کنند، پرسیدم برای آرزو و تلاش رفتن و مهاجرت بچه هامون کاری کنید همینها رو دلسرد نکنید از موندن نمیخواد به فکر زیاد کردنشون باشید بعد هم با دیدن نگاه های خشمناک و جواب نداشته شون که مثل ارباب کلاس ششمی با معدل یازدهشون گفتن بله این معضل هم باید حل بشه که لابد ما باید حلش کنیم در بیشعوریشون تنهاشون گذاشتم و جلسه رو ترک کردم
ولی با اینکه خودم هم موافق مهاجرتش هستم هر بار که دخترم میگه میرم دلم از ته میلرزه، خدا لعنتشون کنه که اینجا رو برامون جهنم کردن

سلام عزیزم
ای جاان آره بخدا هم دردیم پس .
عزیزم اینو پیدا کردم باید یه موقع که بتونیم وقت بذاریم بریم سراغ ایشون ببینیم چکاز میشه کرد . لینکش رو ببین :
https://cyberneuro.net/symptoms-of-hyperactivity-in-adults/
درود یه شرفت که سکوت نکردی و منفعل نبودی .

ماه سه‌شنبه 14 شهریور 1402 ساعت 07:59 ق.ظ

سلام مهربانو جان
چشمت روشن و فارغ التحصیلی مهر دخت مبارک.
به زودی بیای خبر خوب سوم بدهی انشاا...

سلام عزیز من
دلت روشن . امیدوارم

ربولی حسن کور دوشنبه 13 شهریور 1402 ساعت 06:19 ب.ظ http://Rezasr2.blogsky.com

این هم آخر و عاقبت یه دقیقه نودی دیگه:
https://gharetanhaei.blog.ir/1402/06/03/%D8%AF%D9%82%DB%8C%D9%82%D9%87-%D9%86%D9%88%D8%AF

خوندم دکتر جان انگار داشتم مهردخت رو می خوندم
مرررسی برام فرستادید

حکیم بانو دوشنبه 13 شهریور 1402 ساعت 03:09 ب.ظ

سلام مهربانو جان.
چه پایان نامه زیبایی
چه عبارت لطیفی برلی سپاسگزاری از شما نوشت مهردخت جان
آمدن آقا مهرداد هم مبارک

سلام عزیز من
ممنونم نازنین .

فری دوشنبه 13 شهریور 1402 ساعت 09:23 ق.ظ

سلام چشم تون روشن این یک ماه حسابی بهتون خوش بگذره و موفقیت های دختر خانم تون مبارک و هنرمندی های خودتون هم خیلی زیباست

سلام فری جان .
ممنون از محبتت دوست من لطف داری

فرحناز دوشنبه 13 شهریور 1402 ساعت 08:35 ق.ظ

سلام بانوبه به مبارکه حسابی این همه هنر داره دخترمون حالا فقط دقیقه نودیه که منهم همینطوریمخیلی هم عالیه اینجوری.اتفاقا همیشه این تیپ افراد بازدهی بالایی دارند تو کارشون. جدی میگم بخدا برای ارشد مهردخت جان این دانشگاه را هم چک بکنید
Technische Universität Berlin.البته دوستی دارم که رشته معماری میخونه ولی احتمالا رشته مهردخت هم داشته باشه.
خوش بگذره با مهرداد حسابی

سلام فرحناز عزیزم
ممنونم عزیزم ..چه خوب مرسی که گفتی
فرحناز جون اشکال دقیقه نود بودن مهردخت رو تو جواب کامنت سوفی جان نوشتم

جیران دوشنبه 13 شهریور 1402 ساعت 02:16 ق.ظ

سلام مهربانوی عزیزم. حالت خوبه؟ چشم شما روشن هم بابت مسافرتون و هم بابت فارغ التحصیلی دخترکت که حالا خانمی شده ولی برای ما خوانندگان قدیمی وبلاگت هنوز همون دختر کوچولوست که در خاطرات بارداریت تو دانشگاه باهاش آشنا شدیم

سلام جیران مهربان من . خدا رو شکر خوبیم . امیدوارم تو و عزیزانت هم خوب باشید.
ممنونم عزززیز من چه یادآوری زیبایی

سوفی یکشنبه 12 شهریور 1402 ساعت 09:54 ب.ظ

مهربانوی عزیزم خیلی خیلی تبریک باشه و چشم و دل تون هم از دیدنِ عزیزتون روشن. امید که ما هم سال دیگه داداش رو با خانواده اش که تورنتو زندگی کنه ببینیم، از سال ٢٠١٩ ندیدیمش
چقدر خوب که مهردخت جان درس اش رو به سلامتی تموم کرد، مبارک تون و مبارک اش باشه و شیرینی زیبا تموم کردنش گوارای وحودش
خدایی چه اشکالی داره دقیقه نودی بودن؟ وقتی اینقدر زیبا تموم می کنه؟ حالا اونایی که سرِ وقت شروع می کنند و وسواسی تو کارشون ندارند و کار با کیفیتی تحویل نمیدند چه هنری می کنند؟ و البته که باید چشم بپوشید از تغییر دادنِ یک دقیقه نودی اینو یک چهل ساله ی دقیقه نودی بهتون توصیه می کنه کسی که همیشه دقیقا دقیقه نود شروع کرده، شده ٧٢ ساعت پشت سرِ هم کار کرده، نخوابیده و از خستگی تا کُما رفته و کلی به غلط کردن افتاده و قول که دفعه ی بعد سرِ وقت شروع کنه اما افسوس و دریغ
روزهای خوشی در کنار عزیزانتون داشته باشید

ممنونم عزیز دلم . امیدوارم به زودی چشمتون به دیدار هم روشن بشه
درمورد مهردخت هم ممنونتم عزیزم برای گل پسرت باشه الهی
سوفی جان خیلی اشکال داره بخدا ببین وقتی کارش به دقیقه ی نود میکشه فشار زیادی به من تحمیل میشه هم مالی هم جانی . اگر اون روز با اون عجله قرار نبود پرینت بگیریم من با نصف قیمت تو اداره ی خودمون انجامش میدادم . یا مثلاً همین گلدوزی رو یا من انجام نمیدادم یا به کسی دیگه میسپردیم که کارش آماده کردن اکسسوری ها بود . صبح اون روز من یه خانمی رو پیدا کردم که حاضر بود این کار رو انجام بده بصورت حرفه ای و در حالت عادی هزینه رو 450 هزار تومن می گرفت ولی ما چون گفتیم عجله داریم گفت 750 تومن می گیرم ، بعد منزلش شهر پرند(نزدیک فرودگاه بین المللی) بود و اگر میخواست با پیک اونو بفرسته حداقل 200هزارتومن هم باید هزینه ی ارسال بدم و همین کار حدود یک میلیون برام تمام میشد . به دلیل اینکه نخواستم اینهمه هزینه کنم بعد از اداره اومدم خونه سفارش داشتم و کارم ساعت 9 شب تمام شد نشستم پای گلدوزی و ساعت 4و نیم صبح تمام شد . دیر خوابیدم مجبورشدم مرخصی بگیرم تازه درست هم استراحت نکردم .
از طرفی اگر اینهمه عجله نداشت من برای استادش یه شیرینی خوشمزه درست می کردم و گل سفارش نمیدادم .
اگر مهردخت همه ی هزینه های مادی و معنوی رو خودش جبران می کرد اصلا این رفتار دقیقه ی نودیش به من مربوط نبود ولی موضوع اینجاست که من درگیر ماجرا میشم .
ممنونم عزیز دلم

رهگذر یکشنبه 12 شهریور 1402 ساعت 06:50 ب.ظ

بله برای روزانه هاست و مهدخت جان نیاز به آزاد سازی ندارن.
بله ایتالیا مهد هنر هست.
من شخصا ترجیح میدم برم کانادا(البته که اونقدر احساساتی ام که قطعا هیچ وقت مهاجرت نمی کنم).
چون هم زبانشون انگلیسی هست و نیاز به یادگیری زبان ندارم و هم یه بنده خدایی که توی کانادا زندگی می کرد می گفت اینجا(اون شهری که ایشون بود.) اونقدر ایرانی زیاده که نگو. می گفت از بس فارسی حرف می زنم، انگلیسیم ضعیف شده. به نظرم اینجوری درد غربت کمتر حس میشه.
هر چند کلا آرزوی من برگشت همه ایرانی ها به وطن و پایان قصه مهاجرت هست.

رهگذر جان منم فکر میکردم هیچوقت به مهاجرت فکر نکنم ولی شرایط باعث شده حقیقتاً بهش فکر کنم .
مهدخت کانادا رو دوست نداره . میگه خیلی دوره و سرماشم اذیتم میکنه . اگر اروپا باشم رفت و آمدم به ایران راحت تره و درضمن میتونم کشورای اطراف رو هم به راحتی بگردم .
احتمالا تورنتو بوده میگن ایرانی ها خیلی زیادن من یه فیلم هم دیدم از تورنتو حتی تابلوی مغازه ها هم به زبان فارسی بود.
آرزوی شبانه روز منم همینه

ربولی حسن کور یکشنبه 12 شهریور 1402 ساعت 05:10 ب.ظ http://Rezasr2.blogsky.com

سلام دوباره
دیروز سر کار عکسها برام باز نشدند و الان دارم میبینمشون
به امید این که این لباسو توی کوچه و خیابون تن هرکسی که دوستش داره ببینیم

سلام
امیدوارم کشور ما هم یه روزی طعم شیرین آزادی و دموکراسی واقعی رو بچشه

لیلی یکشنبه 12 شهریور 1402 ساعت 04:45 ب.ظ http://Leiligermany.blogsky.com

آدم دقیقه مودی اگر کمک کاری مثل شما نداشته باشه کارش به بن بست می خوره. دوخت و دوز و پرینت رو شما انجام دادی پس نصف نمره متعلق به شماست
امیدوارم در جمع خانواده کنار برادرتون خوش بگذره.
داداش منم سالی یک ماه میاد ایران به مامانم میگه فرض کن من شهر دیگه تو ایران ساکنان و دو هفته ای دو روز میام پیشت همه رو جمع می کنم یکباره میام

دقیقاً همینطوره لیلی جان ، حالا گذشته از شوخی که میگیم نمره ش رو باید با من شریک باشه، اینکه به کمک من متکیه خیلی اذیتم میکنه
ممنونم عزیزم . امیدوارم شما هم به زودی چشمتوت به دیدار برادر روشن بشه ولی دوری واااقعا سخته و با این حرفای منطقی حال آدم خوب نمیشه

منجوق یکشنبه 12 شهریور 1402 ساعت 04:37 ب.ظ http://manjoogh.blogfa.com

مبارک باشه و چشمتون هم روشن

ممنونم عزیز دلم

رهگذر یکشنبه 12 شهریور 1402 ساعت 02:53 ب.ظ

بسلامتی
انشالله هر جای این دنیا که قصد تحصیل و زندگی دارن بدرخشن.
فقط آزاد سازی مدرک فقط برای دانشجویان روزانه هست و باید 6 ماه در مرکز کاریابی بزارن و البته باید یک سال هم از فارق التحصیلی شون گذشته باشه.
البته یه راه دیگه هم هست که باید هزینه مربوط به تحصیلشون رو پرداخت کنن.

سلامت باشی .
ممنونم رهگذر جان . مهردخت با توجه به رشته ش اروپا رو ترجیح میده در درجه اول ایتالیا (که البته بازار کار مناسبی نداره) و بعد هم آلمان .
مهردخت دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد واحد جنوب درس خونده . فکر میکنم این قانونی که میگی مربوط به دانشگاه دولتی هست .
هزینه ی تحصیلشم که ندیم اصلاً مجاز به انتخاب واحد نیست

ماجد یکشنبه 12 شهریور 1402 ساعت 01:30 ب.ظ

سلام مهربانو عزیز
عرض تبریک
خوشحالم که از ثمرات زندگیت مینویسی و حظ میبری. بارکلا به مهردخت خانم. این سرعت کار و کیفیت خوب نشونه تلاشش هست، نگران دقیقا نودی بوندش نباش مطمئنا 89 قبل رو مفید استفاده میکنه.
رسیدن برادرجان هم مبارک
پیشنهاد میشه این مدت بسیار مرخصی بگیر، کیف بودنش رو از دست نده

سلام ماجد عزیز
ممنونم دوست من
سری قبل که اومده بود دور کاری ها هنوزم بودن و واااقعا چه کیفی می داد با هم بودیم . الانم دیگه یه کاریش میکنیم . یکماه مگه چیه مثل برف جلوی آفتابه

فندوقی یکشنبه 12 شهریور 1402 ساعت 12:55 ب.ظ http://0riginal.blogfa.com

چشم و دلت روشن عزیزدلم
مبارک باشه فارغ التحصیلی مهردخت جان. اگه کارش همیشه عالیه بخاطر تربیت و توجه شما به توانایی و استعدادش و کمک به پرورش درستش بوده.

ممنونم فندوقی جان
عزیز منی شما نازنین

نگار یکشنبه 12 شهریور 1402 ساعت 11:22 ق.ظ http://Neli2026.blogfa.com

مهربانو جون من دقیقا مثل مهردختم. دقیقه نودی‌ و اتفاقا با کیفیت خوبی هم کار تحویل میدم ولی قبل از دقیقه ی نود نمیتونم انگار


از دست شماهاااا

نسرین یکشنبه 12 شهریور 1402 ساعت 09:41 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

هر چه فریاد داری بر سر ..... بزن
آفرین به شما مادر و دختری با این رابطه نزدیکتون.
باورم نمیشه گلدوزی کردی به این ظریفی.
خرچنگای زیر گلو پیدا نیستن. البنه شاید اونایی که با مبایل وبلاگتو باز می کنن بتوونن عکس رو بزرگ کنن و ببینن
یعنی تو هر دوجا پول را دادی؟!

قربونت عزیز دلم
ای جااان .. آره من عاشق کارای هنریم نسرین جون 14-15 ساله بودم که چند تا تابلو گلدوزی کردم . بابا و مامان خیلی اهمیت میدادند و فوری قابش می کردن.. یادش بخیر
نسرین جون آثار علی اکبر صادقی رو گوگل کن خیلی جالبن
نه اون اداره ی خودمون اصلا شروع نکرده بود که اینطوری شد فقط یه برگ پرینت شد

ردپا یکشنبه 12 شهریور 1402 ساعت 08:51 ق.ظ http://radepa.bushehr.ws

تبریک میگم عزیزم. امیدوارم راهش سراسر سبز و هموار باشه.
برادرم کمتر از 10 ماهه که همراه خانومش مهاجرت کردن به کانادا و با تمام وجودم درک میکنم چی میگی و منی که دلم پر میزنه برای دوباره به آغوش کشیدنشون.
مهربانو جان همیشه بنویس به خدا نمی دونی چه لذتی میبرم از خوندن نوشته هات و وقتی میبینی پستی رو نوشتی ذوق دارم واسه خوندنش.
امیدوارم روزی برسه سعادت این رو داشته باشم و بتونم شما رو از نزدیک ببینم.

ممنونم نازنین
جاش خالی نباشه امیدوارم خیلی موفق باشن عزیزم و دیدارهاتون زود به زود تازه بشه
ای جاانم قربون محبتت دوست قدیمی و عزیز من . الان فکر میکنم تا آخر عمرم بنویسم ، ببینم چی پیش میاد
کم سعادتی از منه که هنوز تو و خیلی از دوستان نازنین رو ندیدم

پریمهر یکشنبه 12 شهریور 1402 ساعت 08:28 ق.ظ https://parimehr.blogsky.com

دخترمون دستان طلایی داره البته به مادرش رفته
رسیدن مسافرتون به خیر و خوشی

عزززیزم ممنونتم نازنین
الهی همه ی مسافرا سالم برسن

پری دریایی یکشنبه 12 شهریور 1402 ساعت 08:25 ق.ظ

سلام مهربانوی عزیز
بهتون تبریک میگم برای تربیت همچین دختر نازنینی حتی اگه دقیقه نودی باشن باز هم عالی هستن و چقد خوب که تونستن مسیر و راهی که بهش علاقه دارن و استعداد، رو پیدا کنن و ادامه بدن. به امید موفقیت های روزافزون دختر گلتون.
چشمتون روشن باشه برادر مهربونتون هم تشریف آوردن. انشا الله این یه ماه بهتون بینهایت خوش بگذره و جای دوری ها و دلتنگی ها رو پر کنه...
دریغا که برای جوون ها چاره ای جز رفتن نذاشتن خانواده هایی که چشم به راه فرزاندانشونن و جوون هایی که دلتنگ خانواده و دوستان و وطنن
یعنی میاد روزی که اونایی که باید برن، برن و ...

سلام عزیزم
قربون محبتت پری جان .
یک دنیا از لطفت ممنونم چه کامنت پر محبت و زیبایی برام نوشتی .
دقیقاً .. به امید روزای خوب

فرنوش یکشنبه 12 شهریور 1402 ساعت 07:44 ق.ظ

سلام عزیزدلم. خوبی؟ چشم و دلت روشن باشه گلم. پایان نامه مهردخت عزیز هم مبارک باشه. انشالا روز به روز شاهد موفقیت های پی در پی و آرامش و خوشبختیش در زندگی باشی.

سلام فرنوش جان . ممنونم خدا رو شکر خوبیم .
فدای تو نازنین

شادی یکشنبه 12 شهریور 1402 ساعت 06:51 ق.ظ http://setarehshadi.blogsky.com/

تبریک فراوان به خاطر دفاع موفق مهردخت عزیز و چشمتون روشن از دیدن برادر گرامی . امیدوارم روزهای خوشی پیش رو داشته باشید.

ممنونم عزیز دلم البته هنوز دفاع نکرده فقط پایان نامه ش تایید شده منتظر تلفنشونه که بهش وقت رو اعلام کنند .
ممنونم شادی جون الهی آمین

parinaz95 یکشنبه 12 شهریور 1402 ساعت 06:27 ق.ظ http://parinaz95.blogfa.com

درجه اهمال کاری مهردخت از من یه مقدار بیشتره البته دانش آموز که بودم همینقدر دقیقه 90 ی بودم و مامانم مث شما حرص میخورد.
چقدر زیبا بود متنی که برای پایان نامه اش و تقدیم کردنش به شما نوشته بود.
تبریک میگم بهتون و به امید موفقیت های بیشتر.
خوش به حال استادش چه دسته گل زیبایی هدیه گرفته.
چشمتوون روشن چقدر عالی که برادرتون را میبینید و در کنار همدیگه هستید این مدت،از لحظه به لحظه اش لذت ببرید و اصلا به اخرش فکر نکنید.

پریناااز تو هم؟؟
ممنونم عزیز دلم

لیدا یکشنبه 12 شهریور 1402 ساعت 12:01 ق.ظ

مهردخت جان ارشد میخونه؟برای ما وقتی واحد پایان نامه رو گرفتیم و پرو پوزال رو ثبت کردیم ۶ ماه بعد حق دفاع داریم

نه لیدا جون رشته های مهردخت اینا کارشناسیشونم باید با پایان نامه و دفاع ارائه بشه . نه برای مهردخت اینا فوری وقت میدن ولی آزادسازی مدرکشون 6 ماه طول می کشه

رهگذر شنبه 11 شهریور 1402 ساعت 11:53 ب.ظ

فارق التحصیلی مهر خت جان مبارک
ایشون ارشد هستن یا کارشناسی؟
چشمتون بابت سفر مهرداد جان روشن

ممنونم عزیزم
مقطع کارشناسیه . مهردخت ارشد قبول شد ولی گفت عمراً ایران دیگه دانشگاه نمیرم
ممنونم عزیزم دلت روشن باشه

مریم شنبه 11 شهریور 1402 ساعت 10:31 ب.ظ https://marmaraneh.blogsky.com/

از صمیم قلب موفقیت دختر گلتون را تبریک میگم، امیدوارم زندگیتون پر باشه از چشیدن چنین لحظه های شیرینی و از صمیم قلبم با آن لعنت پایان دستتون همراهی میکنم، برای تمام دلتنگی‌ها و دور بودنها و ندیدنها

ممنونم مریم جان برای تو و باقی دوستان هم همین باشه

ما و تربچه مون شنبه 11 شهریور 1402 ساعت 10:14 ب.ظ http://torobchenoghli.blogfa.com

سلام مهربانوی نازنینم چشم تون روشن،رسیدن داداش گل بخیر
پایان نامه دخمل گلمون هم مبارککک

سلام عزیزم دلت روشن باشه
مرررسی

پریسا شنبه 11 شهریور 1402 ساعت 09:41 ب.ظ http://sepidarsabz.blogsky.com

تبریک به مهردخت جان اول به خاطر داشتن چنین مادری و بعد هم به خاطر پایان‌نامه.
صفحه تقدیمش چه پر احساس بود اشکم دراومد
طرح لباس خیلییییی خوشکله و چه خوب دراومده...
گل هم بسیار با سلیقه و زیبا
کلا این پست پکیج زیبایی‌های دیداری و احساسی بود
چشمتون روشن بابت مسافر عزیزتون. حسابی خوش بگذره بانوی مهر و مهربانی

ممنونم پریسای عزیزم محبت داری
آره من و بقیه ی خانواده هم گریه کردیم
ممنونم عزیزم

مانی شنبه 11 شهریور 1402 ساعت 07:07 ب.ظ

به به ، آفرین به مهردخت جان و مامان هنرمندش
چشمتان روشن مهربانو جان

ممنونم مانی مهربونم
دلت روشن باشه

ربولی حسن کور شنبه 11 شهریور 1402 ساعت 05:05 ب.ظ http://rezasr2.blogsky.com

سلام
قبول نیست!
اومدم که بنویسم الان دیگه باید برادرتون رسیده باشن که دیدم خودتون نوشتین! چشمتون روشن. امیدوارم توی این یک ماه وبلاگو فراموش نکنید.
این طور که گفتین درواقع مدرکو باید بدن به شما نه مهردخت خانم

سلااام
چرااا
آهااان از اون جهت
دلتون روشن آقای دکتر . خودمم امید ارم
دقییییییییییییییییییییقااااااااااااااااا

سمانه مامان صدرا و سروناز شنبه 11 شهریور 1402 ساعت 04:50 ب.ظ https://samane-saba.blog.ir

چه طرح خاص و جالبی... دورود بر مادر و دختر هنرمند

ممنونم سمانه جاان

مینا شنبه 11 شهریور 1402 ساعت 04:45 ب.ظ

مهربانوی عزیز سلام
چشمتون روشن

سلام مینا جان
دلت روشن عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد