دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

"از صنعت مد تا تخته پاکن خندان"

نمیدونم چقدر به دنیای مُد علاقمندید ؟ با اینهمه گرفتاریایی که جمیعا" دست به گریبانش شدیم ، دیگه مُد کمتر جایی تو روزمرگی های ما داره . البته من از همون سنی که باید دنبالش بودم هم ، پیگیرش نبودم .


 کاری نداشتم که چی مُد شده ، هر چی بهم می اومد می پوشیدم . ولی جالبه بدونید که صنعت و دنیای  مُد ، خیلی دنیای وسیع و فراتر از تصور ماست . 


 مهردخت از همون بچگی به دنیای مُد و فشن علاقه ی مخصوصی داشت و برای همین هنرستان،   گرافیک  خوند و الان  دانشگاه طراحی لباس   میخونه . 


خوبه آدم امکان یا همتشو داشته باشه و رویاها و آرزوهاش رو دنبال کنه . مهردخت سالهاست در زمینه ی علاقمندیش می خونه و مینویسه و تلاش میکنه . 


از خوبی حادثه ،  مجله ی  مدوپیا   اولین مجله ی اینترنتی ایرانه و  مهردخت هم با افتخار و با اسم حقیقیش،  یکی از نویسندگانشه .

 اگر به موضوع  مُد، در حد وسیعش علاقمندید،  میتونید صفحه ی مجله  رو مطالعه کنید . 


این مجله شامل بخش هایی مثل مد و استایل ، صنعت مد، فرهنگ و هنر ، زیبایی ، سبک زندگی ، سلبریتی و مصاحبه ست . 


آدرس صفحه :https://modopia.com/

و صفحه ی اینستاگرام مجله /modopiacom (نمیدونم عضو اینستاگرامش هستید یا نه؟)


اگر براتون جالب بود مطالب رو بخونید و برای نویسنده ها نظر بذارید و بهشون امتیاز بدید . مطمئن باشید توجه شما انگیزه ی جوون ها رو برای تلاش بیشتر و نزدیک شدن به استاندارد های روز دنیا ، مضاعف می کنه . 

**********


امروز با یه چیز خیلی خوشگل و روز درست کن مواجه شدم . 


تو پست " بند ناف"  نوشتم که محیط کارمون با وجود خانم فردوسی چقدر انرژی منفی داشت و اذیت می شدیم .


 خدا رو شکر که بازنشست شد و سال 98 رو بدون حضور تلخش شروع کردیم . چقدر غم انگیزه که هیچکس برای رفتن آدم ناراحت و دلتنگ نباشه . ناراحت که پیش کش ، همه نفس راحتی کشیدند و حتی یکی دوباری که برگشت اداره ، هیچکس خوشحال نشد و همه تو همون چند دقیقه معذب بودند . 


حالا یادم بمونه براتون تعریف کنم که دقیقا روز آخر و مکالمات بین ما چی شد و چقدر این زن افکار منفی و عجیبی رو باخودش حمل میکرده ، طوری که من با شنیدن اونها از زبونش شوکه شدم و باعث شد از اون روز که رفته بهش تلفنی نکنم و احوالشو نپرسم و حتی تبریک کوتاه عید رو نگم . ( نه از عصبانیت ) .. حالا حتما پستش رو مینویسم . 


بگذریم .. می گفتم که این دوماه چقدر محیط عالی و راحتی داریم . امروز صبح اومدم دیدم همکارم (یکی از اون دوتا آقای گوگولی که باهاشون کار میکنم) رفته بجای تخته پاکن مستطیل ساده ای که داشتیم اینو خریده که هر وقت چشممون به تخته  میفته،  لبخند ببینیم . (تخته وایت برد روبه روی سه تاییمونه)

کلی ذوق کردیم و برای این کار قشنگش ازش تشکر کردیم .

اون پایین (گوشه ی سمت راست) هم که میبینید نوشته "قدر آشتیانی " ماجراش اینه که معمولا"کارمندا با سابقه ی بالا ،   از دست این جوون ها و رفتارهای عجیب و بعضا" نامناسبشون مثل سلام ندادن و از زیر کاردر رفتن  ناراحت میشن بعد این همکار عزیزمن که قبلا هم تعریفش رو کردم خیلی پسر خوبیه و دوسش داریم ..


 اونجا نوشته "قدر آشتیانی" روزای اول ، هر چند وقت یه بار میرفت  با ماژیک می کوبید  رو اون عبارت،  بعد که ما سرمونو بلند می کردیم  ببینیم صدای چیه ، میگفت :  به اینجا توجه کنید .. منظورش این بود  که قدر من رو بدونید 


الان  دیگه میدونیم چی میگه ،  هر وقت صدای تق تق میاد  میگیم : محمد بیا بشین سرجات بلند میشیم با سیم تلفن خفه ت می کنیم هاااا

خوشم میاد اونم حواسش هست غرق کاریم و احتمالا خسته از این همه اعداد و ارقام ، با این کارش حواسمونو پرت میکنه و موجب خنده و تفریح میشه 


خیلی دوستتون دارم دوستای عزیز من 


پینوشت: دوستان ، از وبلاگ نگین عزیزم ، متوجه فوت مادر بزرگوار دوست و همراه عزیزمون" غریبه " شدم . چون غریبه وبلاگ ندارند خواستم همینجا بهشون تسلیت بگم امیدوارم روح مادر گرامیشون قرین نور و آرامش باشند . ضمن اینکه نگین نازنین هم هفته ی پیش با فوت برادر جوانش ، داغ بزرگی رو تجربه کرد . از خدای بزرگ برای همه ی عزیزانم طلب صبر و آرامش دارم و امیدوارم خدا حافظ و نگهدار بقیه ی عزیزانشون باشه 

نظرات 35 + ارسال نظر
علی شنبه 11 خرداد 1398 ساعت 03:32 ق.ظ

من یه نکته از کامنت این آقای کهنه کار رو نفهمیدم. اگه تو خاله زنکی می نویسی چرا باز نوشته قلمتان پایدار!!!؟

بعد رفتم ببینم وبلاگ خودش چیجوریه دیدم باز ناله داده از اتاق های یک ساعته و روزانه... خب اسلام همینه چرا ناراحت شدی؟ صیغه که شاخ و دم نداره. یه ساعت یا یه روز با من می خوابی؟ بعله. پولشم همون مهریه شه
محلش نذار بانو این از اونایی که هنوز هیچجی حتی از اسلام نمی دونه
فکر کنم همین روزا ایشون آیه در مورد مد هم میده بیرون!!!!!!!!!!!!!!
کجا تو قران از مد آیه داریم؟؟


من مطالبشون رو دیدم ولی چون سلیقه م نیست نخوندم و کامنت هم براشون نذاشتم .

بلاگفایی کهنه‌کار جمعه 10 خرداد 1398 ساعت 06:00 ب.ظ http://gush.blogfa.com

صنعت مد فقط سرگرمی هست برای تباهی انسان ها
و قرآن کریم هم به خوبی به این مساله اشاره کرده

خیلی عالیه که وبلاگ نویسی رو با عشق انجام می دهید

اما پیشنهاد می کنم عمیق تر و حرفه ای تر بنویسید

نه این مباحث خاله زنکی!

عمر انسان خیلی ارزش داره

قلمتان استوار

نظر شما هم محترمه
منم پیشنهاد میکنم برای انسانها ارزش قائل باشید و اگر مباحثشون بنظرتون خاله زنکی اومد ، محترمانه از خوندنشون انصراف بدید نه اینکه با نوشتن کامنتی از این دست میزان ادبتون رو برای نویسنده و خوانندگان عزیزش به نمایش بذارید .

مهرگل یکشنبه 5 خرداد 1398 ساعت 02:26 ب.ظ

مهربانوی عزیزم سلام
پست بند ناف رو قبلا خونده بودم و دوباره خوندمش. براش واقعا متاسفم . همیشه میگم ما آدمها بجای اینکه یادبگیریم چطوری خوشگلتر بشیم چطوری پولدارتر بشیم چطوری فلان و فلان تر بشیم کاش اولش یاد بگیریم چطوری زندگی کنیم. برای همین برای این آدم و امثالش تاسف میخورم .
متاسفانه منم یکی یکم شبیه ایشون تو زندگیم هست البته یکم متفاوت تر. از زمین و زمان شاکیه اصلا نمیشه باهاش حرف زد سمتش رفت وقتی که ناراحته. همیشه میگم کاش فقط بدونه ماها مقصر نیستیم خودش باید با مشکلاتش کنار بیاد و انقدر ماها رو تحت تاثیرش قرار نده
برای مهردخت آبجی زاده ی نازنینمون هم خیلی خوشحالم . خوشحال برای اینکه رفته دنبال اونیکه دوسش داره و دنیاشو براش قشنگ میکنه. آدم بجای شصت هفتاد سال پنجاه سال زندگی کنه اما دنیاش اونی باشه که میخواسته.
تق تق قدر مشتاقیو بدونید

سلام دخمل جانم
عزیزمی مهرگلی .. اره واقعا با حرفت موافقم طول زندگی مهم نیست .. کیفیتش مهمه که اونم با رسیدن به علاقمندی های درست و خوبمون تو زندگی میشه به دست بیارمشون .
امیدوارم همه راه خوب زندگی کردن رو یاد بگیرن

x جمعه 27 اردیبهشت 1398 ساعت 01:55 ق.ظ http://malakiti.blogfa.com

بند ناف رو خوندم
چقدردلم واسه اون خانم سوخت
یه اتیش روشن کرده بود که قبل از دیگران خودشو می سوزوند

دارم فکرمیکنم م_ن تو دید دیگران چجوری ام ؟! یه روز نباشم خوشحالن یا ناراحت ؟!

خیلی غم انگیزه از نبودن آدم ، دیگران خوشحال باشن

نسرین چهارشنبه 25 اردیبهشت 1398 ساعت 10:40 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

چرا ثبت شده باید صبور باشیم... خود سایت نوشته در حال بررسی می باشد، صبور باشید!
منو نشناخته یه ذره هم صبر ندارم و ننه ی عجله هستم

اینبار هم نشد عدد روند بمونم

هاااا !!! شما خارجکی ها رو خیلی با احترام باهاتون رفتار میکنه . مال ما رو فررتی ثبت میکنه
از تو عجول تر منننم

نسرین چهارشنبه 25 اردیبهشت 1398 ساعت 02:25 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

پیداش کردم. لیدی گاگا رو محشر نوشته بود دوتا نظر هم دادم که یه موقع لال از دنیا نرم

مرررسی عززیز دلم
نسرین جون نظراتت ثبت نشده

طیبه سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1398 ساعت 10:10 ب.ظ http://almasezendegi.mihanblog.com

سلام شبت به خیر
از خاطراتت از آرشیو از فروردین۸۴ تا شهریور۸۴ رو خوندم .همه شو.فقط سه ماهش مونده مهر و آبان و آذر
دیگه گردنم درد می کنه وگرنه تازه گرم شده بودم.
ولی الهی بمیرم برات
خیلی اذیت شدی.رسیدم به روزهایی که نزدیک جداییتون هست

سلام عزیز دلم
گفتی داری خاطرات زندگی و جداییمو میخونی ، برو استراحت کن زیاده .. تازه با هم دوست شدیم حالا حالا هاا وقت داری عزیز من
خیلی سخت بود ولی گذشششت خدا رو شکر

خورشید سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1398 ساعت 06:36 ب.ظ

سلام مهربانوی عزیز
به به چه اسم قشنگ و تکی مثل اسم مامان ‌مهربونش
در پناه خدا سلامت و شاد باشین

سلام عزیز دلم
قربون محبتت ممنونم همچنین تو و عزیزانت

ونوس سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1398 ساعت 04:04 ب.ظ http://calmdreams.blogfa.com

اسم مهردخت خیعلی قشنگ و تکه آفرین به تو مامان باسلیقه
خدا برات حفظش کنه و شاهد موفقیت های تمام نشدنی ش باشی الهی.
به آشتیانی بگو ماهم قدرشو میدونیمممم

ای جااانم ونوسی مرسی عزیز دلم .
اگه کامنتاتونو نشونش بدم که غش میکنه از ذوقش

آرزو سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1398 ساعت 03:43 ب.ظ

اسمشون بی نهایت زیباست.مرحبا به این سلیقه

محبت داری عزیزم

مهربانو برای آرزو سه‌شنبه 24 اردیبهشت 1398 ساعت 02:41 ب.ظ http://baranbahari52.blogsky.com/

سلام خاموش جان .
بله

افشان دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 ساعت 09:03 ب.ظ

طیبه دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 ساعت 06:38 ب.ظ http://almasezendegi.mihanblog.com

سلام
عمومی باشه عزیزم.صاحب اختیاری
الان میرم کامنت ها رو تو وبم جواب میدم.تنبل خانومم دیگه
نیکان هم شیشه ی مخصوص شکاف کام داشت ولی ما وقتی نیکان بزرگ شد فهمیدیم کلا اشتباه استفاده می کردیم

سلام عزیزم .
ای داااد .. اداااچ اشتباه میزدی پس

خان دایی دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 ساعت 04:24 ب.ظ

دایی مد مال جووناست
ما مال دوره ای هستیم که همه بد تیپ بودیم

قدر آشتیانی رو هم بیشتر بدونید

نگووو دایی دلت میاااد ؟؟اون دوره گذذشت تازه شم همیشه و در هر حالتی میشه خوش تیپ تر باشیم
اشتبانی حرررف نداره

مینو دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 ساعت 03:27 ب.ظ http://milad321.blogfa.com

برای مهر. دخت جان آرزوی موفقیت روز افزون دارم.حتما سایت را میبینم.راستش من از دنیای مد درکی ندارم.فعلا که هر لباسی اندازه ام بشه و راحت باشم میپوشم.
روح مادر گرامی جناب غریبه و برادر گرامی نگین جان شاد .

ممنون مینوی عزیز . خیلی لطف داری . البته همونطور که گفتم مُدی که کارشناسان مد بهش می پردازند خیلی با تصورات ما فرق داره .. مقوله ی جالبیه و تاریخچه ی جالبتری داره .
الهی آمین خدا بهشون صبر بده

مهربانو برای فرحناز دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 ساعت 02:34 ب.ظ http://baranbahari52.blogsky.com/

ای جااانم فرحناز درست شناختی مهردخت رو خیلی ممنون بابت محبتی که بهش داری عزیزم

مجید دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 ساعت 12:15 ب.ظ http://vafadarfaz.blogfa.com/

کلمه سحرانگیز ســـلام
چہ قدرتی دارد برای تابش محبت
حس کرده ای کہ بیانش
چہ خون گَرمی در رگ صبح می دواند
پس موج لطیفی بساز از واژه پرمهر
سلااااام مهربانوی عزیز

پاشو بیا مشهد روحیه ای عوض کن الن هوا خوبه
بشرطی که منو یه دنده کباب شاندیز دعوت کنی

سلااام خیلی باحالی مجید وفادار .
آآخ آآخ گفتی شاندیز و کردی کباااابم

فندوقی دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 ساعت 11:37 ق.ظ http://0riginal.blogfa.com/

سلام مهر بانوی نازنین. باز هم تشکر میکنم از حضورتون تو وبم.
خب من سالهاست که میخونمتون و خیلی کم کامنت گذاشتم ولی خب خیلی چیزها ازتون یاد گرفتم و آرامشو تو محیط کار از تغییر رفتارم و یاد گرفتن از ننوشته های شما و دیگر دوستان میدونم. واقعاً ممنونم و مدیونتونم و همیشه برای شما و مهردخت نازنین دعا میکنم.
مجله ای که معرفی کردید عالیه و حتما استفاده میکنم.

سلام عزیزم خواهش میکنم قربونت اصلا نیاز به تشکر نیست هرچند لطف و خانومی تو رو میرسونه ولی منم از نوشته های شما دوستای عزیزم استفاده می کنم و یاد میگیرم نازنین .
امیدوارم همیشه موفق و درخشان باشی عزیزم .

نوشی دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 ساعت 10:03 ق.ظ

وااااای پیدا کردنه دختر گلمون اصلا کار سختی نبود واقعا
وقتی مامان و دختری عاشقه هنر هفتم هستند پیداکردنشون خیلیی راحته .

چه اسم زیبایی داره مهردخت عزیز زیبای خوش روی ما . موفق باشی عزیزدلم .

ای جاان نوشی مهربون .. اتفاقا" تو اون قسمت فقط یه مطلب داره بیشتر نوشته هاش قسمت سلبریتی ها منتشر شده .
ممنون از لطفت نازنین.
دیگه عاشق ایران باستان باشی همین میشه

کیهان دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 ساعت 08:42 ق.ظ http://mkihan.blogfa.com

فرحناز دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 ساعت 08:16 ق.ظ

سلام بر بانوی مهر. عزیزم ماشاله به این خانم هنرمند و آکادمیک. من بهش رای دادم مهربانو جان. از طرف منم بهش تبریک بگید

سلام فرحناز عزیزم . ممنون از محبتت نازنین .از طرف مهردخت هم تشکر میکنم . کاش اسم مهردخت رو برام مینوشتی ببینم کی زودتر از همه پیداش میکنه

نسرین دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 ساعت 01:54 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

من اسم و عکس نویسندگان رو پیدا نکردم

نسرین جان پایین سمت راست همه ی مطالب جا برای امتیاز دادن به مطلب داره بعد عکس و اسم نویسنده ست و در پایینش جا برای نظر نوشتن

نسرین دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 ساعت 01:47 ق.ظ http://yakroozeno.blogsky.com/

به به!
نمی دونستم دختر خواهرم یه فعالیت اینچنینی هم داره! باعث افتخاره.

فکر کنم تمام ادارات و حتی خونه ها از این پاکن ها نیاز مبرمی دارند. دستش درد نکنه.

از دست دادن عزیزان بخصوص وقتی جوونند خیلی دردناکه. متاسف شدم.

ای جااانم . قربونت برم نسرین جان چون اول مطالب رو مینویسند بعد از مدتی ویرایش و منتشر میشه یکم زمان میبره و تو این پروسه یادم رفته بود درموردش بنویسم فکر میکنم اولین مطلبش کمی قبل از تعطیلات نوروز منتشر شد که در ارتباط با همین موضوع تعطیلات بود .

پونی دوشنبه 23 اردیبهشت 1398 ساعت 01:28 ق.ظ

روح همه درگذشتگان شاد

واللا با این قواره ای که من داشتم تابحال فقط درگیر یافتن لباسهایی بودم که تنم بشه فقط دیگه حتی رنگ و جنس و مدلش هم چندان مهم نبوده برام

شاید ازین به بعد

ما هم دوتا همکار داریم بازنشسته بشن من شخصا شیرینی میدم

تمامیت خواه، بی نظم و توطئه گرند

خیلی بده آدم از اخلاق بدش تنها بمونه

آمییین .
دوست عزیزم بعد از این ، یکی از موضوعات جذاب و مهم برات همین میشه و این بابت رضایت قلبی از خودت و تلاشته .
امیدوارم زودتر شیرینی بدی ...
واقعا بزرگترین شکنجه ست

غریبه یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 ساعت 11:35 ب.ظ

با سلام وتشکر از شما بانوی گرانقدر
خداوند شما را برای خانواده حفط فرماید و سایه پدر و مادر گرامیتان مستدام باشد

سلام غریبه جان . الهی آمین . خدا سایه ی شما رو هم بر سر خانواده با عزت نگهداره و عزیزانتون رو براتون حفظ کنه .. بازم تسلیت میگم . مادر موجود بینظیریه و بدون شک فقدانش مایه ی رنج زیاد برای بازماندگان . خدا بهتون صبر بده

الی یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 ساعت 11:13 ب.ظ http://elhamsculptor.blogsky.com

آفرین به مهردخت عزیزم
امثال مهردخت باعث افتخار هستن، مطمئنم با علاقه و استعداد و پشتکاری که داره حتما به زودی روی قله های افتخار میبینیمش گرچه همین الانم هست.
متاسفانه الان نت م خیلی ضعیفه بعدا حتما مجله رو پیگیری میکنم و کارهای قشنگشون رو
حتما از طرف من بهش تبریک بگو و ببوسش

ممنون الی جانم . امیدوارم از خودش رضایت داشته باشه که این بهترین حس دنیاست .
قربونت عزیزم محبت داری . سلام مخصوص برای تک تک شما داره چون خیلی درمورد دوستان بلاگستان صحبت میکنیم

شادی یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 ساعت 07:01 ب.ظ

مهربانو جونم انستاگرام ندارى اونجام داشته باشیمت؟ البته سو برداشت نشه منظورم پیج شخصیتون نیست پیج روزانه

اختیار داری شادی جااانم . نه متاسفانه ندارم . یه صفحه ای هست که برای خبر داشتن از اهالی فامیل و رصد کردن نمایش ها و اتفاقات هنریه عزززیزم

مهناز یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 ساعت 06:07 ب.ظ

ای جانم آقا مهرداد چقد زیبا و بانمکن

ممنون مهناز عزیزم

کیهان یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 ساعت 01:42 ب.ظ http://mkihan.blogfa.com

مرسی از معرفی سایت مدوپیا
دیدم و خوشم آمد

قربانت کیهان جان . خوشحالم خوشت اومده

کیهان یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 ساعت 01:29 ب.ظ http://mkihan.blogfa.com

درود بر شما و خسته نباشید
حضور چند نفر یک دل و بی ریا و خوش ذوق در یک مجموعه کاری مطمینن هم در پیشرفت کار و هم در شادی محیط کار بسیار ها موثر است
شادیهایتان همیشگی

درود بر تو دوست من
برای تو هم ، همینطور باشه

عسل یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 ساعت 01:15 ب.ظ

ای جانم عجب جایی رو معرفی کردی ی دیکشنری کامله
بدخترم معرفی میکنم عاشق تاریخچه هرچیزیه
مهردخت هنرمندم رو ببوس


ای جاان خوشحالم دوست دارید عسل جان .. من خودمم تاریخچه بخونم .
تو هم گل دخترای نازت رو ببوس عزیزم

نوشی یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 ساعت 12:35 ب.ظ

اگه من بخوام نوشته مهردخت جونم رو بخونم دقیقا الان باید کدوم مطلب رو بخونم ؟؟؟

ای نوشی شیطون
نمیخوای خودت یکم خلاقیت بخرج بدی؟؟ خیلی راحته پیدا کردنش . عکسشو که دیدین . پایین مطالب تو سایت هم که عکس نویسنده هست .. ببینم کی زودتر پیداش میکنه

سیمین یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 ساعت 12:19 ب.ظ

مهربانو جان منم اگه چیزی مد شه و تو تن منم زیبا باشه استفاده می کنم ولی حرفه ای دنبالش نیستم.گفته بودم به مهردخت جان افتخار می کنم حتما مجله رو می خونم و نظر می ذارم.
اوووف چه خوب که خانم فردوسی رفت و همکار خوبی مثل محمد داری. ما همکارهای آقامون هم خوبن ولی نه به خوبی بچه های شما.
دوست دارم زیاد

مثل خودمی عززیزم .
محبت داری عزیز من
آره بخدا خیلی اذیت بودیم . دوتاشون گل هستند محمد و آریا
ای جان دل به دل راه داره

نازلی یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 ساعت 11:11 ق.ظ

چقدر خوبه همکارهای آدم بخصوص کسانی که در یک اتاق کار میکنن هم روحیه باشن
اول های ورودم به اینجا همکاری داشتم که هم اتاق بودیم شاید یکهفته هم میگذشت و ما جز سلام و خداحافظی حرفی نمیزدیم
میدونی در مورد خانم همکارت الان به چی فکر میکردم ؟ اینکه با اون روحیه منفی و ذهن بیمار خداقل چندساعتی که اینجا بود کمتر میتونست به تفکرات سمی پروبال بده اما حالا که خونه نشین شده ( میگم خونه نشین چون میدونم ادمی با این تفکرات نمیتونه از بازنشستگی و اوقات فراغت بیشتر داشتن لذت ببره و فقط به افکار سمی خودش اجازه رشد بیشتر میده ) یکجورهایی دلم براش سوخت
این سایت به پیشنهاد خودت قبلا دیدم و به نظرم جوانهایی مثل مهردخت آینده درخشانی دارن چون شرط اولیه موفقیت در هر کار و رشته ای علاقه و شوق درونی و واقعی هست که مهردخت داره
از طرف من اینو بذار روی صورت خوشکلش

آره واااقعا عزیزم . ما سه تا یه گوشه ی سالنیم ، شش نفر دیگه هم تو سالن هستند که یکمی با هم فاصله داریم . کما بیش همه با هم راحتیم ولی ما سه نفر یه حریم شه نفره ی خوبی داریم .
کاملا درست میگی ، هر کی هم به من میگه امیدوارم الان یه تغییری کرده باشه میگم تقریبا غیر ممکنه چون کاملا میشناسمش و میدونم الان به مراتب بدتر هم شده .
راست میگی تو پستی که خواسته بودی صفحه های خوب مجازی رو معرفی کنیم ، برات نوشته بودم . البته بنظر من سایتشون از صفحه اینستا شون کامل تره و پربار تر .
بعد از ظهر که دیدمش حتما امانتی با محبتت رو بهش میدم عزیزم

تیلوتیلو یکشنبه 22 اردیبهشت 1398 ساعت 10:41 ق.ظ http://meslehichkass.blogsky.com

سلام مهربانو جان
هروقت وسط کار و روزمرگی خسته و کلافه میشم صفحه را باز میکنم... الان که دارم لبخند میزنم ... لبخند پررنگ
چقدر پست خوبی بود
من هیچوقت پیرو مد نبودم... نه که خیلی دور باشم ولی اینطوری نیست که هرچی مد بشه بپوشم ، منم هرچی بهم بیاد و البته استایل و تیپ مخصوص به خودم را دارم
ولی راست میگی برای تشویق جوانها بد نیست بخونیم و خبر داشته باشیم و پیگیری کنیم
برای خانم فردوسی هم ارزو میکنم یه ذره از محیط کاری دور بشه و به خودش بیاد

سلام عزیزم ای جاان الهی همیه بخندی دوست من .
منم همینطور ولی جالبه ما از مد فقط همینو میدونیم که چی مد شده و یا مطابق مد باشیم یا نه ولی صنعت مد و دنیاش خیلی بزرگ و پیچیده ست .
اصلا باور نمیکنم سرسوزنی تغییر کنه تیلویی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد