دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

این بود آرمان های ما؟؟

حدود پونزده سالی میشه که با هم همکاریم. اختلاف نظر که زیاد داریم ولی از انصاف دور نباشه، باید بگم تو بعضی از موارد اتفاقاً خیلی باهاش موافقم و نظرش رو کاملاً تایید می کنم . 


یک سالی از من کوچکتره و تقریباً سه سال بعد از اینکه من از پدر مهردخت جدا شدم اونم کاملاً توافقی از خانمش که همسایه و همبازی بچگی هاش بود، جدا شد البته بچه هم نداشتند . 


  گاهی داریم دور هم گپ میزنیم ، یه آقایی رد میشه، کیوان میگه " بچه ها من حتی از ایشون هم خواستگاری کردم (منظورش اینه که همیشه دنبال ازدواج و تشکیل زندگی بودم وگرنه تو اداره مواردی بوده که ظاهراً پسندیده ولی واقعاً از هیچ نظر به هم نمی اومدن و موضوع کلاً منتفی شده . 


بیرون از اداره هم با خیلی ها  به قصدِ ازدواج وارد رابطه میشه اما هنوز مدتی از بِ بسم لله نمیگذره که همه چیز خراب میشه و رابطه شون بهم میخوره . 


عمده مشکلی که باهاشون پیدا میکنه مالیه . 


بهش میگم : کیوان این یکی چی شد؟ میگه: هیچی بابا ، طبق معمول خانوم درآمد نداره . خیلی هم پر توقعه .ازم مهریه ی خوب میخواد و  میخواد یه چیزی به نامش کنم و ... 


مطمئنم شما که داری این متن رو میخونی الان تو دلت میگی  : عجب مرد پرروییه ، ولی از نظر من کاملاً حق داره و اصلاً بیراه نمیگه . 


الان کیوان 47 سالشه . وضع مالیش خیلی خوبه و مدرکشم کارشناسی ارشد حسابداریه . معمولا مواردی که در نظر می گیره یا بهش معرفی میشن حوالی 37-38 سال تا 45-46 سال دارن. 


ده سال پیش هم همین وضعیت بود و خانم ها حدود 26-27 سال تا 35-36 سال داشتن. 


میگه داریم با هم صحبت های اولیه رو میکنیم. 

از خانم می پرسم :

-کجا مشغولید ؟ 

- هیچ جا . مملکت که رو هواست کو شغل؟

فکر میکنم راست میگه خُب. یکی از معضلات مهم این مملکت نداشتن شغل متناسب با توانایی ها و تخصص جووان هاست . 

-بله خُب حق دارید . چه رشته ای درس خوندید ؟ گاهی وقتا یه چیزی خوندن حالا یه لیسانسی هم گرفتن ،  گاهی هم نه . میگم رشته ی هنری چیزی رو دنبال نمیکنید؟ 

انگار یه حرف فضایی زدم ، بِر و بِر نگام میکنن میگن . 

-نه خُب .. من اعصاب خیاطی و بافتنی و شیرینی پزی و این چیزا رو که ندارم . کارای آرایشگاهی هم حالمو بهم میزنه بدم میاد دست به سر و کله ی یکی دیگه بزنم . 

پیش خودم میگم ، خُب همه که مثل هم نیستن .. شاید واقعا از کارهایی که نیاز به تمرکز داره یا ارتباط لمسی بدشون میاد . می پرسم :

- معمولاً کتاب هایی که میخونید یا فیلم هایی که میبینید تو چه ژانرهایی هستن؟ 

-الان که وقت ندارم ولی دوران دبیرستان   کتابای فهیمه رحیمی رو میخوندم . 

بعد می رسیم به سوالات و توقعات اون ها از من . 

حقوقت چقدره؟ مدرکت چیه؟ کجا درس خوندی؟ کجا کار میکنی؟ چند تا خواهر و برادر داری ؟ چقدر مسئولیت مامانت با توعه ؟ مهریه دیگه کمتر از 110 تا سکه نمیشه . چی به نامم میکنی؟!!!

حالا  میگه وقت ندارم منظورش  اینه که تمام وقتش به دور دور کردن  تو خیابون ها و پاساژ و کافه گردی و چرخیدن تو پیجای بی محتوای اینستاگرامه می گذره این میشه که دیگه وقت برای کارای بی اهمیتی مثل کتاب خوندن و یادگیری زبان و این  چیزا ندارن. 


من نمیدونم کی و کجا به این خانم ها القاِ کرده که شما میتونید بی سواد و بی هنر و علاف باشید ولی مرد جماعت باید چشمش کور دنده ش نرم همه چی تموم باشه و همه رقم کار کنه و به شما امتیاز بده . مگه اسمش زندگی مشترک نیست؟؟


 همین چند وقت پیش  بود که یه نفر دیگه رو معرفی کردند و من دیدم کیوان چقدر داره انعطاف بخرج میده . می گفت سوژه ی مورد نظر 37 ساله ست . کارمند یه شرکته . 

کیوان گفته نظر من در مورد مهریه چهارده تا سکه ست ، و تمام حقوقی که لازمه تا از نظر قانونی برابر باشیم بصورت محضری و مستند به همسر آینده م میدم.

 وسایل زندگی،  هم کامله و هم نوهست، بنابراین نیازی هم نیست شما جهیزیه تهیه کنید . با توجه به اینکه همیشه یکی از شروطش این بود که بچه دار نشن، این خانم گفته بود دوست داره بچه دار بشه و کیوان  اول دلایل مخالفتش رو گفته بود و بعد که دیده بود برای  خانم مهمه ، موافقت کرده بود . 


پری روز اومد گفت اینم بهم خورد . 


دلیلش رو پرسیدیم، گفت : به من میگه من حتی یک ریال از حقوقم رو تو زندگی مشترک نمیارم ، دلیلش هم اینه که تامین هزینه های زندگی به عهده ی آقایونه ، شما هم که ماشالله ندار نیستی چشمت به حقوق من باشه . 

گفتم: برای حقوقتون  چه برنامه ای دارید؟ 

گفت: هر برنامه ای ، فکر میکنم سوال کردنش هم اصلاً در شان شما نیست . 

کیوان گفته : اگر قراره تو خونه ی پدری هزینه کنید ، به هر حال ما قراره زندگیمون مشترک باشه ، میتونیم کمک کنیم اگر مشکلی پیش اومده با هم حلش کنیم  یا اینکه دوست دارید پس انداز داشته باشید که اونم میشه با مدیریت یه بخشی از درامد رو پس انداز کرد . 


خانوم گفته: نه اصلا اینا نیست و به خودم مربوطه حقوقم رو چکار می کنم . برای من سوال شده که شما اصلاً چه معنی داره درمورد برنامه ای که من برای حقوقم دارم سوال می پرسید. 


کیوان میگفت دیگه حتی حوصله نداشتم بگم آدمِ ناحسابی،  تو میخوای از صبح بری سر کار خسته و داغون بیای خونه نه حال حرف زدن داشته باشی نه شور و حال برای زندگی . من قیافه ی خسته ی تو رو تحمل کنم تازه بهم میگی به توچه پولم چی میشه؟ یعنی به این سن رسیدی نمیفهمی قراره تو زندگی مشترک پا بذاری؟ 

از وقت زندگی من خرج کنی و من برام مهم نباشه پولت چی میشه؟؟ 

بجای همه ی این حرفا بهش گفتم از آشناییتون خوشحال شدم . امیدارم شریکِ خوبی برای زندگیتون انتخاب کنید . خدا حافظی کردم و اومدم بیرون . 

****

من کاری به کیوان و اینکه واقعاً چه اتفاقاتی بین خودش و مواردی که برای ازدواج بهش معرفی میکنند ندارم، چون به هر حال ما همه ی وقایع رو از زبون خودش میشنویم و هیچوقت با اون خانم های دیگه آشنا نشدیم ..


ولی منصفانه به ماجرا نگاه کنیم باید بگم اصلاً  خانم ها رو  در این مورد درک نمیکنم . نمیدونم چی تو ذهنشون در مورد زندگی مشترک و روابط زناشویی و تشکیل زندگی میچرخه !!

با واژه ی فمینیست مشکل اساسی دارم ، هیچ فمینیستی در ایران ندیدم که به معنای واقعی کلمه دنبال برابری حقوق باشه معمولاً برتری خواه هستند و مرد ستیز . 


دخترِ خوب کی به تو گفته که باید خودت رو در معرض  خرید و فروش بذاری؟ کی گفته تو ارتباط  با جنس مخالف ، به قصد اینکه میخواین با هم آشنا بشید تو باید بنشینی طرف بیاد دنبالت برداره ببره شام یا ناهار بیرون، میز رو حساب کنه  که شاید وارد زندگی مشترک بشید؟ 


بیاید منصف باشیم ، فرض کنید یه آقایی قراره ازدواج کنه ودر ماه با چند نفر قرار میذاره که با هم آشنا بشن . 

اکثر خانم ها به کم راضی نمیشن یعنی اگر با طرف برن بشینن تو یه کافی شاپ و بیشتر وقتشون رو صحبت کنند (بگذریم که الان یه کافی شاپ مختصر هم که بخوایم بریم همچین ارزون قیمت در نمیاد) بعداً کلی حرف و حدیث درمیاد که طرف عرضه نداشت یه رستوران خوب ببره و ... 


واقعاً چرا اکثر ما تو هر موضوعی دچار حاشیه های مختلف هستیم و چرا همیشه بجای پرداختن به اصل ، فرعیات رو دنبال میکنیم . چرا بجای اینکه ببینید روش و منش شریک زندگیتون چی باید باشه متر دستتون می گیرید و اندازه ی جیبش رو از پول خرج کردنش میسنجید؟ یعنی همه ی دغدغه ی شما تو زندگی همینه؟؟


خودتون رو بذارید جای یه آقا ، بنظرتون منصفانه و درسته کسی که تصمیم به تشکیل زندگی می گیره هزینه ای بهش تحمیل بشه فقط بابت آشنایی؟؟

 چرا نباید این فرهنگ دُنگی حساب کردن  رو با کسی که رفتیم بیرون ببینیم با هم به تفاهم برای ادامه ی رابطه می رسیم یا نه رو داشته باشیم؟ چه اشکالی داره بعد از قرار سهم خودمون رو پرداخت کنیم؟؟ 


چرا فکر میکنیم  جزو وظیفه ی مرد خونه ست که مسکن رو تهیه کنه خرج رو بده و ... 


من بارها شنیدم که خانمی که خودش خونه ی شخصی داشته از خودش ،  گفته چشمش  کور بره برام خونه رهن کنه منم خونه م رو اجاره میدم پولشو میذارم جیبم ، ازدواج کرده وظیفه ی تهیه مسکن با اونه . 


قوانین ما خیلی ظالمانه ست ، حق و حقوق خانم ها خیلی پایمال میشه .. به خانم ها خیلی در این جامعه بی توجهی شده .. همین که مهردخت 22 ساله داره با من زندگی میکنه و من همیشه تو فرم های مربوط به اون،  نام پدر رو براش پرکردم "آرمین" و هیچ جا اسمی از من نبوده نشون میده که ما چقدر نادیده گرفته میشیم . حالا تو این شرایط خودمون با پرداختن به حواشی مثل مهریه و تو مردی وظیفه ی توعه و ... به این فرهنگ غلط و نادیده گرفته شدن مهر تایید میزنیم  و مرد سالاری رو تقویت می کنیم؟؟


خودتون ، دخترانتون، خواهرانتون و هر  مهربانویی  که در کنارتون هست رو تشویق کنید که تو زندگی  به سلاحِ دانش و هنر مجهز باشه . فقط اگر درس خوندن دوست دارید ، بعد از دیپلم درس بخونید و وارد دوره های تکمیلی و دانشگاه بشید. اصلاً  به این موضوع فکر نکنید که باید به هر ترتیب که شده یه رشته ی دانشگاهی ولو خارج از توان و علاقمندیتون  بخونید که از قافله عقب نمونید ، اگر علاقمند به تحصیل علم نیستید، عمر عزیزتون رو هدر ندید.

 وقت خیلی باارزشه ، توان و استعدادتون رو بذارید برای  دنبال کردن  یه هنر و در حد عالی یادش بگیرید ، اصلا کاری نداشته باشید که شرایط فعلی خودتون و خانواده تونخیلی خوبه پس هیچوقت نیاز ندارید درآمد داشته باشید . زندگی غیر قابل پیش بینی تر از این حرفاست .


 چه بسا خانم هایی رو میشناسم که دارن با غیر منصفانه ترین شرایط ممکن زندگی میکنند و فقط چون هیچ قدرتی برای تغییر شرایط ندارند ، تحمل می کنند . وقتی خانواده ی حمایتگری ندارن و خودشونم درآمدی ندارن ، چطوری خودشون رو از شرایط تحمیلی نابرابر نجات بدن؟؟ کجا زندگی کنند؟ با چی اموراتشون رو بگذرونند؟؟ ولی همین خانم ها اگر یه اصلاح صورت یا یه کوتاهی مو بلد باشند تو یه سالن آرایش صندلی کرایه می کنند و حداقل روزگار خودشون رو می چرخونند. اگر یه دوره ی تزریقات و کمک های اولیه بدونند تو یه درمانگاه مشغول میشن یا برای خدمات تزریقات به خونه ی افراد محل میرن و اموراتشون رو می گذرونند. 


عزیزای من کتاب بخونید، زبان یاد بگیرید ، فیلم ببینید .. خلاصه یه کار مفید انجام بدید.

 واقعا اگه یه آقایی بیاد بگه من تو کل عمرم تنها هنری که کردم این بوده که دیپلم گرفتم بعد رفتم یه مدرک لیسانس هم گرفتم و دیگر هیییچ ؛ نه کاری نه درآمدی نه هنری .. هیچچچی به هیچی،  تازه این امتیاز و اون امتیازم میخوام چه حسی بهتون دست میده؟؟ بنظرتون چنین آدمی شایسته ی همراه شدن تو جاده ی زندگی هست؟


برای وجود خودمون ارزش قائل  باشیم ، همراه و برابر با آقایون در همه ی ارکان اجتماعی و زندگی مشترکمون باشیم . 


در ازدواج دنبال کلیشه های قدیمی نباشید . شرط مهریه رو بردارید ولی همه ی حقوق برابر رو طلب کنید و ثبت رسمی انجام بدید .قانون رو به میزان ارزش و قدر وجود خودتون مجاب کنید تا این مردسالاری احمقانه از اذهان  همه و نهایتاً از قانون برچیده بشه . 

برای تشکیل خانواده از خانواده ها کمک معقول بگیرید ولی آخه جهیزیه ی کامل و سیسمونی و ... واقعاً خانواده چه گناهی کردن؟؟ 

من پدرهایی رو میشناسم که با کارگری و زحمت، سالیان ساله دارن قسط جهیزیه و سیسمونی دختر اول و دوم رو میدن . بخدا زندگی اینا نیست . 

من دخترایی رو میشناسم که یه روز هم تو زندگی مشترک احساس خوشبختی و آرامش ندارن و متاسفانه با بغض و کینه میگن جهیزیه مون فلان بود اما عروسی م رو مختصر مفید برگزار کردن و خانواده ی شوهرم به ما نارو زدن !! 


واقعاً این بود آرمان های ما ؟؟!!!


ببخشید اگر خیلی غر زدم ، می دونید که خیلی دوستتون دارم 


نظرات 66 + ارسال نظر
لیلا یکشنبه 16 بهمن 1401 ساعت 12:46 ب.ظ

شما میگی توی زندگی مشترک ، زن شاغل باشه و درآمدشو توی زندگی خرج کنه ولی نمیگی مرد هم توی کار خونه باید شریک باشه غذا درست کنه و لباساشو خودش بشوره و اتو کنه ظرف بشوره خونه رو مرتب کنه آشپزی کنه شما که به برابری پایبند هستی پس باید این موضوع رو هم در نظر بگیری توی متن ندیدم جایی به انجام کارهای خونه توسط آقایون،اشاره کنی . الان خانم های شاغل هم بیرون خونه شاغلن هم توی خونه مجبورن کارهای خونه رو انجام بدند و این ظلم مضاعف به زنه . حالا توی خارج از کشور زنی که شاغله کسی ازش انتظار خونه داری نداره ولی اینجا ایرانه و همه انتظار دارند زن هم کدبانو باشه هم بیرون کار کنه و پول دربیاره هم باردار بشه و بچه داری کنه ، مرد هم دست به سیاه و سفید نزنه به نظرتون توی این زندگی عدالت برقرار شده ؟؟ الان بیشتر خانم های متاهل شاغل از زندگیشون ناراضی اند به دلیل فشار بیش از حد ، فرسوده و پژمرده شدند و افسردگی دارند هیچ وقتی برای خودشون ندارند صبح زود تا شب که سرکارند بعدشم میان خونه مجبورن غذا درست کنند و کارهای خونه رو انجام بدند چون مرد ایرانی که کار خونه نمیکنه یه کنیز گیر آورده داره ازش سو استفاده میکنه اگه این برده داری نیست پس چیه ؟
یه موضوع مهم دیگه که شما نادیده گرفتی اینه که زن هر ماه پریود میشه عوارض بارداری و زایمان رو تحمل میکنه و بعد بچه دار شدن توی بیشتر موارد دیگه نمیتونه کار کنه و مجبوره بچه داری کنه و شغلشو از دست میده هیکلش چاق میشه پوستش خراب میشه و از شادابی میفته اگر مهریه نداشته باشه مرد خیلی راحت میتونه طلاقش بده و زن بدون شغل با بچه تک و تنها میمونه ، مهریه یه پشتوانه هست که زن بعد طلاق یه پولی دستشو بگیره و زندگیش تباه نشه
شما مهریه رو خرید و فروش زن میدونی ولی نمیگی که اگر مهریه حذف بشه پس شرط تنصیف اموال بعد طلاق باید گذاشته بشه مثل خارج از کشور اونا مهریه ندارن ولی بعد طلاق کل اموال و دارایی بین زن و مرد نصف میشه
در ضمن زنان خانه دار بی ارزش نیستند اگر مرد بخواد برای انجام کارهای خونه مستخدم بگیره و یا برای بچه داری پرستار بگیره باید بهشون پول بده درصورتی که زن خانه دار همه این کارها رو بدون دستمزد انجام میده

لیلا جان برام نوشتی : " شما که به برابری پایبند هستی پس باید این موضوع رو هم در نظر بگیری توی متن ندیدم جایی به انجام کارهای خونه توسط آقایون،اشاره کنی" پست من درمورد خانم هاست و روی سخنم با همجنس های خودمونه که درمورد زندگی مشترک کاملاً به حقوق برابر فکر کنند ، هیچ کجای پست من نشون نمیده که طرفدار تحمیل رنج و مشکلی به خانم ها هستم . همه جا دارم به معنای مشترک بودن زندگی و روابط تاکید میکنم . کجایِ معنیِ لغتِ "مشترک " نشون میده که باید یه خانم هم شاغل باشه، هم بیاد منزل بشوره ،بپزه، بسابه؟؟ صحبت از انتظار میکنی که در ایران همه از خانم شاغل انتظار دارند که چنین و چنان باشند ولی در خارج از ایران اینطور نیست . این مشکل به دست خودمون حل میشه دوست عزیز. نگاهی که تو داری ازش صحبت میکنی یه نگاه سنتی هست و چیزی که در خارج از ایران در جریانه ، زندگیه مدرنه ... برای رسیدن به اون زندگی باید همه ی ما خانم ها از خودمون شروع کنیم . مسلماً کار آسونی نیست ولی به هر حال برای تغییر لازمه هزینه بدیم ، هزینه ی این کار هم ثابت قدم بودن و تحمل شنیدن حرف و حدیث هاییه که پیش میاد . اتفاقاً تمام حرف منم در همین راستا بود نمیدونم چرا برات سوء تفاهم شده . وقتی ما به عنوان یک خانم مهریه رو حذف کنیم و از اون طرف همه ی حقوق قانونی و برابر با یک مرد رو بصورت مکتوب بخواهیم یعنی نمیخوایم زن سنتی باشیم . در زندگی مشترک مدرن همه چیز مشترکه درآمد و وظایف (همه ی وظایف) باید تقسیم بشن و با هم انجام بشه . حالا اگر ساعت کار خانم 2 بعد از ظهره ولی آقا 9 شب ؛ خُب مسلمه که خانم نباید و نمیتونه منتظر باشه تا آقا از در برسه و شروع کنند با هم شام آماده کنند . اینا دیگه براساس توافق و تفاهم انجام میشه.. خانم شام رو اماده میکنه ، اقا جمع و جور میکنه و بقیه ی وظایف رو تا آخر شب . (البته الان خنده داره که من اینا رو توضیح میدم چون بنظرم خیلی بدیهیه)
تو زندگی مدرن حتما خانم ها برای خودشون وقت و زمان کافی دارند به ورزش و استراحت و گاهی با دوستان قدیمیشون بدون حضور همسر و بچه ها وقت میگذرونند . چاقی و مسائل دیگه ی بعد از ازدواج و زایمان ، نتیجه ی همین بی توجهی خانم ها به خودشونه . من دوستانی دارم ( همکار یا دوستانی که تو گروه های طبیعت گردی یا سینما و تئاتر با هم آشنا شدیم) بین 35 تا 45 ساله هستند ، شاغل، متاهل و مادر هستند ولی از زندگی سنتی عبور کردند . همه ی وظایف تقسیم شده ست شاداب و زیبا و هستند . تمام اموالی که قبل از ازدواج داشتند که هیچ ، اموالی که بعد از ازدواج با هم بدست آوردن بصورت مستند ، تقسیم شده خدا رو شکر مشکلی هم ندارند .
خلاصه که لیلا جان اگر شریک زندگی درست انتخاب بشه و قبل از عقد بجای دنبال کردن حرف های سطحی و درخواست های سطحی درمورد حق و حقوق و توافقاتی که باید انجام بشه ، با هم صحبت کنند خیلی از مشکلات حل میشه .
یکی ازدوستان تعریف می کردند خواهر و همسر شون تمام مدت قبل از عقد محترمانه و دوستانه انتظاراتشون رو به هم گفتند. اقا اصراری به شاغل بودن خانم نداشت ولی خانم میخواست حتماً کار کنه . قرار براین شد که هیچ قسمتی از حقوق در منزل مشترک خرج نشه . الان خانم برای نظافت منزل به هزینه ی خودش نیروی کمکی داره و از این شرایط هم راضی هستند چون خودش دوست نداره به این امور بپردازه .
با همه ی اینها اصلا نمیشه برای همه نسخه واحد پیچید قدر مسلم شرایط هر زندگی با زندگی بعدی متفاوته ولی میشه توافق کرد و حقوق یکسان داشت .

ملی دوشنبه 18 بهمن 1400 ساعت 12:33 ب.ظ http://stronggirlmeli.blogfa.com/

سلام مهربانو جان اومدم سر زدم منو کنجکاو کردی بیام اینجا رو بخونم . من جاهایی با حرفات مخالف هستم مهریه مهمه درسته گرفتن حق و حقوق مثل حق طلاق و .... هم مهمه ولی مهریه ی ضمانت بسیار عالیه که طرفت خیلی خیالش راحت نباشه که هر کاری خواست بکنه اخرش بگه مهریه ای نداره و طلاقش بده . از طرفی داشتن حق و حقوق هم مهمه و خوبه چون خیلی از زن ها سال ها می دوند تا بتونن از مردی که ولقعا بده و ازارشون میده طلاق می گیرند به هر حال کل قوانینی که تو مملکت ما در این موضوع وضع شده به درد نخوره حالا چه جوری باید اصلاح بششه نمی دونم .
در مورد خونه هم اگه از طرف زن باشه چه اشکالی داره ؟ به نظر من باز کمی اشکال داره چون الان من با همسرم تو خونه من زندگی میکنیم و همسرم اون اوایل هیچی نداشت البته الانم خیلی نداره ولی همین موضوع مردو سست میکنه و باعث میشه خیلی به فکر نباشه کلا اینکه چی درست و چی غلطه به ادمها بستگی داره .
مساله بعدی این ی اصل ه که همیشه مرد باید دنبال زن باشه نه زن . اینکه با هم بیرون برن و زن دنگ بده مسخره است اینکه مرد نیاد دنبالش مسخره است مرد مرکز نیازو زن نازه . اونوقت تعادل زندگی بهم میخوره زن همیشه نیاز به حمایت تو زندگی اش داره هر چند که خودش هم داشته باشه و البته بیشتر منظورم حمایت عاطفی ه . اینا رو من میگم که کارمندم دستم تو جیبم میره دانشجوی دکتری دانشگاه تهرانم . خونه دارم و با همسرم تو خونه خودم زندگی میکنیم . بچه دارم و همسرم از خودم کوچکتره . همه اینها تجربه زندگی منه . با ی ازدواج سابق نا موفق مربوط به سال های پیش . پس همینطوری نمی گم به نظرم تو خیلی خیلی دیگه داری از این ور بوم میافتی . تو با تمام این روشنفکری ها اگر باز وارد زندگی مشترک بشی و اولش ممکنه بگی اشکال نداره منم شریکم تو این زندگی ولی کم کم روحت ازرده میشه .
ببخشید پر حرفی کردم امیدوارم بهم سر بزنی

سلام ملی جان حالت چطوره دختر؟ سالهای قبل بود اگر درست خاطرم باشه درمورد تصمیمی تو زندگیت دچار تردید بودی و بنا به دعوتت اومدم خوندم ماجرا رو و نظرم رو نوشتم فکر میکنم مدت ها نمینوشتی و دیگه ازت خبر نداشتم امروز کلی خوشحال شدم که دیدم هستی . یه سرکوچولو به وبلاگت زدم بنظرم اومد ازدواج کردی و یه پسرکوچولوی شیرین هم داری. بابت همه بهت تبریک میگم امیدوارم کانون زندگیت گرم و مهرانگیز باشه .
ملی جان من و شما در این مورد(ازدواج و اصول و قوانین نوشته و نانوشته ش) اختلاف بنیادی و اساسی داریم عزیزم . میگی مهریه ضمانت اینه که مرد خیالش راحت نباشه که هر کاری دلش خواست بکنه و بعدم بگه مهریه نداره راحت میتونم طلاقش بدم . خب همینجا با هم اختلاف نظر داریم من اصلاً نمیخوام و قبول ندارم زندگی رو که تو اون یکی از طرفین از ترسِ از دست دادن مال یا هر چیزی که براش مهمه ، بمونه تو زندگی .
البته همه میدونیم که اگر آدم به این مرحله برسه دیگه فقط بصورت فیزیکی مونده تو زندگی و حضور عاطفی و مفیدی نداره چون مجبور بوده بمونه و نمیتونسته بره.
در واقع این زناشویی دیگه فقط روی کاغذ وجود داره . البته میدونم که خیلی از خانم ها به همین هم رضایت دارند و همینکه یه مرد بصورت قانونی همسرشون باشه براشون مهمه ولی موضوع اینجاست که من از اون دسته خانم ها نیستم .

بنظر من اگر دونفر باهم زندگی میکنند صرفاً باید از روی عشق باشه و نه به هیچ دلیل بازدارنده ای مثل از دست دادن پول یا حتی بچه .

من تابع و مدافع حقوق برابر برای همه ی انسانها هستم بنابراین مهریه رو نمیخوام نفقه رو نمیخوام جهیزیه هم بهش اعتقادی ندارم ولی حق طلاق و بقیه ی حقوق رو کامل مطابق با همسرم میخوام. راه درست شدن قوانین اینه که تعداد ادمایی که مثل من فکر میکنند زیاد بشه و قانونگزار ملزم به تغییر قانون بشه البته قانون منصفانه هااا نه اینکه بیاد بگه باشه مهریه داشته باش حق طلاقم داشته باش . بیاد بگه همه چیز کاملا یکسان .
درمورد اینکه اگر تو خونه ی خانم زندگی کنند مرد بی مسئولیت بار میاد هم خیلی موافق نیستم میدونی که درمورد زندگی من با پدر مهردخت همینطور بود اون بی مسئولیت بود و تو خونه ی من زندگی میکردیم ولی بنظرم دلیلش خونه ی من نبود ، دلیلش بی مسئولیتی شخصیتی اون بود و انتخاب اشتباه من .
اگر تو خونه ی من هم نبودیم فرقی نمیکرد. در نتیجه با اینکه میگی به آدم ها بستگی داره باهات موافقم .

با پاراگراف بعدی نوشته ت دیگه خیلی خیلی مخالفم . کی گفته این یه اصله که مرد باید همیشه دنبال زن باشه؟؟اینا کلیشه های ذهن ماست که بهمون یاد دادن مردا همیشه باید در حال تقاضا و نیاز باشند و خانم ها یه گوهر مراد دارند که باید طاقچه بالا بذارن و آسون روی خوش به مرد نشون ندن چون مزه ش میره و فونا فکر میکنند سهل الوصوله زن و ... عزیزم این افکار قدیمی و نخ نماست یک زن هیچ گوهر مرادی نداره که بخواد مثل یه شی قیمتی حفظش کنه و در ازای یه قیمت خوب بفروشتش ... اینا رو قدیمی ها میگفتند به دخترا برای اینکه بکارتشون رو مثل یه شی خیلی باارزش حفظ کنند و یه مرد با هزینه ی گزاف عروسی و شیربها و مهریه و هفت شبانه روز بزن و بکوب و شام و ناهار دادن به ملت بخواد تصاحبش کنه .. میبینی ُ همه ش شد فیزیکی .. از نظر من اون گوهر مراد در قلب و اندیشه ی آدماست ُ اونه که اگر پر باشه باارزشه و مرد و زن هم نداره .. مرد من درکنارم میمونه بی مهریه و بی ترس چون میدونه من انسان با کمالات و عاشق و متعهد به اون هستم و پیوندی عاطفی و باارزش بین ما وجود داره که قیمتی نیست و هر کاری دلش خواست نمیکنه و به راحتی طلاقم نمیده چون باور داره وجودم براش مهم و با ارزشه نه اینکه اگر غیر از این رفتار کنه باید خسارت سنگینی پرداخت کنه .
اصلاً اینکه مرد باید دنبال زن باشه ُ کسی دنبال کسی باشه چه معنایی داره؟ دوتا آدم عاقل و باشعور دارن با هم زندگی میکنند برپایه ی عشق هم که نباشه حداقل بر پایه ی محبت و احترام باید باشه وگرنه از نظر من اصلا اسمش زندگی مشترک نیست.چرا بایدهمیشه آقا میز رو حساب کنه؟ یا همیشه بره دنبال خانوم؟؟

(موضوع دنگ دادن وقتی بود که خام و آقا در مرحله ی معارفه هستند و ممکنه همون یه قرار باشه . چرا باید آقا هزینه های کل معارفه رو بده؟ اومدیم یه آقا تصمیم به ازدواج داشت و خواست ماهی چند تا خانم رو ببینه ُ خب چقدر باید هزینه کنه ؟ مگه گناه کرده اگر آقا قرار بوده همسر آینده ش رو انتخاب کنه خانم هم همین قصد رو داشته مهمونی که دعوت نشده؟؟ چرا خانم در پرداخت این هزینه ها مشارکت نکنه؟؟یا چرا بابت معارفه اقا باید بره دنبال خانوم؟؟ )

اگر دارن با هم زندگی میکنند دنگ دادن معنی نداره میتونن نوبتی میز رو حساب کنند یا چرا حتما اقا بره دنبال همسرش؟؟ خب خانوم هم بره دنبال همسرش.. اصلا این چیزا بین دونفر قراردادی نیست که حتما مرد باید ملزم به انجام یه چیزای مشخص باشه؟

این جمله ی ناز و نیاز یعنی چی؟؟
ببین ملی جان تو میگی یه خانوم همیشه نیازمند حمایته من قبول ندارم.. همه ی آدما همیشه نیازمند محبت دیدن و محبت کردن هستند. اگر هر چیزی تو هر جنسی یک طرفه باشه ست که تعادل زندگی بهم میخوره .

قربونت برم تو یکمی از من و زندگیم فاصله گرفتی نمیدونی که منم تو زندگی مشترک هستم یکی دوسالم نیست حدود هجده سالی میشه و با همین روش و عقایدی که بنظرت از این ور بوم افتاده ولی بی نهایت خوشبختم و هیچ آزردگی روحی ندارم چون این بار درست انتخاب کردم با عشق و انصاف جلو رفتم و به هیچ عنوان احساس برتری یا حقارت نداریم هیچکدوم... هر دو پر از نیاز و ناز هستیم برای هم .

نوشته هات اصلا پرحرفی نبود همه ی هدف من اینه که با هم نظراتمون رو به اشتراک بذاریم و از هم یاد بگیریم .. خیلی وقتا من از همین کامنتای خوب شما کلی یادگرفتم ...

حتما و با مهر و علاقه بهت سرمیزنم عزیزم

سپیده یکشنبه 3 بهمن 1400 ساعت 01:42 ب.ظ

مهربانو جان من با کلیت حرف شما موافقم اما راستش همین قوانین مردسالارانه و همین عادت کردن ما( زن و مرد) به این قوانین در بسیاری مواقع اوضاع رو بدتر میکنه. من وقتی ازدواج کردم اوضاع شوهرم خیلی خوب نبود، طلای سنگین انتخاب نکردم، برخلاف عروسهای اون روزها که حنابندون و عروسی و پاتختی میرفتن آرایشگاه من فقط واسه عروسی رفتم گفتم اول زندگی پولمون رو صرف خودمون بکنیم. وقتی بیکار و بی پول شد من تمام حقوقم رو خرج می کردم از کرایه خونه تا قسط و ...هیچی نموند برام تاکید می کنم حتی یه هزار تومن...توی دادگاه طلاق قاضی بهم گفت کی به تو گفت خرج کنی!! می خواست چک بگیری ازش...لیسانسم شد فوق، به کارم ادامه دادم، ورزش می کنم و ...خلاصه سعی می کنم هدر ندم وقتمو اما شاید باورت نشه وقتی پای ازدواج میرسه خیلی مواقع میگن این زرنگه، زیر بار حرف زور نمیره، پس مناسب ازدواج نیس
میدونی راستش منم دوست ندارم توی جلسه های آشنایی از میزان حقوق و درآمدم سوال بشه...خیلی وقتها رسما متوجه میشم که آقا داره نقشه میکشه که خوب اینقد درآمد داره میشه این کارها رو کرد باهاش..توی سن و سال من خیلی از آقایون دیگه زندگیاشون روی روال هست و نیاز مالی ندارن اما باور کن بعضیاشون واقعا می خوان از زیر بار مسولیت زندگی شونه خالی کنن

سپیده ی عزیزم مگه خود من کم از این قصه ی تلخ، دلشکسته شدم؟ مگه ده سال تمام با حداقل ترین ها نساختم و بعد که رفتم سرکار چند سال همون مانتوی بارداریم رو پوشیدم ولی برای ارمین کت های ایتالیایی خریدم؟؟ وقتی تمام وسایل خونه رو بار کامیون کرد و برد ازش شکایت کردم تو دادگاه به چشمای من زل زد و گفت من پول دادم به خانومم رفته کاغذ خرید اجناس رو به نام خودش زده و من چیزی از اون برنداشتم و همه ی وسایل مال خودمه ... درسته که قاضی به حرفش خندید ولی ارمین اون حرف رو زده بود
میدونم کاملا چیزایی که میگی درمورد کیس های فعلی ازدواج و حساب و کتاب کردنش کاملا درسته اما من دارم حرف از تغییر فرهنگ و سنت غلط میزنم . میگم از حالا به بعد رو درست کنیم .
قاعدتاً کسی که انقدر زخم خورده نباید از دخترش بخواد که فقط حقوق قانونی رو بگیره و تو همه ی مخارج و هزینه ها خوودش رو شریک و سهیم بدونه اما من میکنم این کار رو و به تغییرات مثبت برای زنان و مردان کشورم آرزو دارم .

مجتبی چهارشنبه 29 دی 1400 ساعت 04:25 ب.ظ http://issan.blogfa.com

البته حقوق برابر رو خوب اومدی...منم موافقم مهریه حذف نفقه حذف دیه و ارثم برابر باشه...حق خروج از کشور و حضانت و طلاق هم برای هر دو باشه...ارزش شهادت در دادگاه هم برابر
اگه زن مرخصی زایمان داره مرد هم باید ب همون مقدار داشته باشه...مرد که حامله نمیشه؟سوال خوبیه....جوابش اینه که هر وقت خانمش حامله شد به شوهره شاغلش دقیقا ب اندازه ی زنها مرخصیه زایمان بدن....و در این شرایط با تنصیف اموال هم موافقم

درمورد مرخصی زایمان فکر میکنم سالهای قبل پست نوشته باشم .
اگر در زندگی مشترک همدلی و مشارکت واقعی وجود داشته باشه (که در یک خانواده ی طبیعی وجود داره)، پدر و مادر هر دو درگیر نوزاد و مدیریت خانواده خواهند بود . این مرخصی برای هر دو واجبه که با خیال راحت صرفاً به همون امور رسیدگی کنند.

مجتبی چهارشنبه 29 دی 1400 ساعت 04:08 ب.ظ http://issan.blogfa.com

شما با قانون تنصیف اموال موافقی چون ب نفع شما زنهاست
چون غالبا(نه همیشه) مردان کار میکنن و با دسترنج خودشون اموال ملک ماشین و غیره میخرن....بعد زمان طلاق این اموال که زن هیچ نقشی در تهیه و خرید اونها نداشته نصف بشه و بهش برسه کاملا ظلم محضه...البته اگر مالی که زن هم بدست اورده نصف بشه و ب مرد برسه ظلمه

مال باید متعلق به کسی باشد که بنام اوست یا برای بدست اوردنه ان زحمت کشیده

اگر زن جهیزیه اورده و اون جهیزیه بعده طلاق نصف بشه و ب مرد برسه ظلم نیست؟؟معلومه که هست

تا زمانی که در زوجیته هم هستن اموالشون باید مشترک باشه ولی زمانه طلاق هر کسی که مال خودشه باید بهش برسه



خصوصا تو ایران با وجود قانون نفقه که هرگز تنصیف رو قبول ندارم

تو غرب هم نمیدونم بیل گیتس بود یا زاکربرگ یا فرد دیگه ای...زنش ازش طلاق گرفت و به راحتی نصف اموالشو بدون اینکه هیچ‌ زحمتی برای بدست اوردنشون کشیده باشه ب جیب زد

حالا باز غرب چون نفقه وجود نداره هر چند بازم تنصیف اموال منطقی نیست ولی میشه باهاش کنار اومد

خب بسلامتی همه ی خوانندگان بالاخره یک نفر پیدا شد گفت تو با فلان وضوع موافقی چون به نفع خانم هاست!! چون همه میدونند که من معمولاً چیزی به نفع خانم ها نمیگم و بیشتر اوقات انگشت اتهامم به سمت خانمهاست.
جهیزیه جزو اموال بعد از ازدواج نیست من نظرم روی تنصیف اموالی هست که پس از ازدواج به دست آمده .

مجتبی چهارشنبه 29 دی 1400 ساعت 06:16 ق.ظ http://issan.blogfa.com

البته پست شما مربوط به خانمهاست

ولی من ب رفتار بعضی اقایونم انتقاد دارم که دید کلفت ب زنهاشون دارن یا جدیدا چشمشون دنبال شغل و پول زنهاست

برام خنده داره که یه مرد میگه زن شاغل میخام ...قدیما بر عکس بود مردا اجازه نمیدادن زنهاشون سر کار برن

شایدم مردای امروزی حق دارن چون زندکی سخت شده از نظر اقتصادی

سخت نشده، وحشتناک شده
من با همین موضوع اجازه دادن یا ندادن مشکل دارم . ما همه انسانیم و باید حق و حقوق برابر داشته باشیم روابطمون برپایه ی اصول انسانی باشه هیچ جنسی به جنس دیگه برتری نداره . خانم و اقا باید با توافق و تفاهم همدیگه شاغل باشند یا نباشند . گاهی تو زندگی اقتضا میکنه که آدما تغییر روش بدن.

سال ۹۴ که ترم اخر دانشگاه بودم درس حقوق مدنی ۸ داشتیم با یه استاد که دکترا داشت
یه خانمی از استاد پرسید که اکر زن فقط به وظیفه ی قانونیش(تمکین در رابطه) عمل کنه و هیچ کار دیگه ای تو زندگی انحام نده اشکالی داره؟
استاد در جواب گفت بله میتونه ولی مرد هم میتونه فقط به وظایف قانونیش عمل کنه ن محبت و توجهی نه تلاش برای رفاه و حتی بره دنبال صیغه و زن دوم و خوابشو جدا کنه و غیره

پس وقتی بخوای قانونی برخورد کنی باهات قانونی برخورد میشه
شخصا ترجیح میدم همسرم شاغل نباشه و دوستم ندارم که منو به چشم کیف پول ببینه

تو کشورای اروپایی چیزی بنام نفقه و مهریه وجود نداره ...پنجاه درصد مخارج خانواده با مرد و پنجاه درصد با زن هست در مورد کارای خونه هم همینطوره...البته این قانونه ولی در عمل اکثرا مردها خرج خونه میدن و زنها خانه دارن...دیه و ارث و حضانت و حق طلاقم هر دو دارن بصورت برابر

فقط یه قانون چرت دارن بنام تنصیف اموال که این یکی خیلی بده

من با تنصیف اموال (اموال بعد از ازدواج) موافقم

مجتبی سه‌شنبه 28 دی 1400 ساعت 07:50 ق.ظ http://issan.blogfa.com

اولا که من مطالب پست شمارو تایید کردم و خودمم بعنوان تحصیلکرده ی رشته حقوق کاملا با این مزخرفاتی که بعضی خانمها امروزه میگن اشنام حتی یادمه بارها پستم گذاشتم که میگن ما شاغلیمو پولمون مال خودمونه و یه قرونم خرج خونه نمیدیم...نمیدونم چرا با نظر من مخالفت کردین؟در واقع پست خودتونو زیر سوال بردین
و اینکه من نگفتم ازدواج نکردنم ب شما ربط داره من فقط گفتم با این قوانین استثماری ازدواج نخواهم کرد
در مورد خط اخره جوابی که بهم دادین...زندگی خیلی بیخود کرده...یک انسان اگر بخواد و اراده داشته باشه هر کاری میتونه انجام بده ...ازدواج نکردن که جای خود داره
و اینکه جواب های هوی هست...جوابتونو مثل خودتون بدم : اینکه شما از من بزرگتر هستین بمن ربطی نداره برای من نظرات انسانها مهمه نه عدد سنشون

من متوجه شدم که کامنت شما در جهت تایید پست من بود، اما بعنوان کسی که تجربه ی بیشتری نسبت به شما تو زندگی داره نوشتم :
زندگی، من هرگز ... رو ، به چیزای دیگه ای مثل من سعی میکنم و تا اونجا که ممکنه و ... تغییر میده . این موضوع گاهی ربطی به اراده و خواست انسان نداره که هر کاری که دلش خواست انجام بده .
یه مثال میزنم .
من نمیگم هرگز مواد مخدر استفاده نمیکنم چون ممکنه قبل از مرگم به بیماری دچار بشم که تنها راه تسکین دردهای کشنده ش استفاده از مخدر باشه ( این مورد برای یکی از آشنایانمون پیش اومد . هرگز لب به سیگار ساده نزد و با اطرافیان سیگاریش با شدت برخورد میکرد، بعد به سرطان استخوان مبتلا شد نه خوب میشد نه از دنیا میرفت کم کم هیچ دارویی دردش رو تسکین نمیداد و فقط مخدرهای سنگین کمکش میکردن از درد فریاد نزنه، نهایتاً هم خودکشی کرد.
چت و کامنت لحن نداره ، من با عصبانیت و ناراحتی برای شما ننوشتم که شما احساس کردید باید با من مقابله به مثل کنید و جوابم رو مثل خودم بدید.
نوشتم براتون که مسلماً وقتی یه نفر تو زندگی رفیق نیست و ظلم میکنه رفتار طرف مقابل هم دوستانه نخواهد بود ولی این رو میشه با ادبیات مناسب تری نوشت "فرق بین بفرما و بشین و بتمرگه." درواقع تعجب کردم که چطور یه جوان از واژه هایی مثل " دهنشو ... " استفاده میکنه .

کیهان دوشنبه 27 دی 1400 ساعت 06:03 ب.ظ http://Mkihan.blogfa.com

درود بر مهری عزیز
راسیاتش بنظرم این اقا کیوان مجرد بمانه بهتره
من اگر دختر بودم به هیچ وجه زن ایشان نمی شدم

درود کیهان جان
سوای اینکه در یعضی موارد بهش حق میدم ولی منم بهش میگم تو ازدواج نکن

ساغر جمعه 24 دی 1400 ساعت 04:18 ق.ظ

مهربانوجان سلام
عزیزم من با اصل و ریشه موضوع صحبت شما کامل کامل موافقم.جان کلام شما این هست که زن باعرضه باشه و خودش به خودش احترام بزاره و بشه تکیه گاهی برای همسر و فرزندش و در مقابل حقوقی که مطلقا متعلق به مرد هست رو از مرد بخواد که این حقوق رو همونطور که در اختیار مرد هست در اختیار زن هم بگذاره ( این حقوق به صورت پیش فرض و دیفالت در تملک مرد هست و وقتی مرد این حقوق رو به زن هم میده بعدش اونها در شرایط برابر قرار میگیرن).مهربانوجان به شخصه فکر میکنم این مسایل دلی و دوستانه هستند ، مرد و زن اگه از هم راضی باشند ( حالا منظورم رضایت صد درصد نیست که هیچ وقت حاصل نمیشه منظورم اینه که حداقل به هم احترام میزارن و انصاف دارن نسبت به هم) در بحث حق و حقوق و خرج و مخارج زندگی مشترک با هم کنار میان.من در مورد خودم میتونم نظر بدم ، درآمد من از همسرم بیشتره ، من هر ماه مبلغی رو به حساب همسرم میریزم که برای مخارج خونه هزینه میشه، خودم هم هر وقت تو مسیرم باشه مرغ و گوشت و این موارد رو میخرم ،لباسای همسر هم خریدش با منه یعنی خودم دوس دارم براش بخرم برای سپهر هم همینطور .یعنی میخوام بگم همه همه درآمد رو نه نمیارم بخشی میره برای اقساط بخشی هم برای پس انداز بخشی هم برای وقتی که میخوایم سرمایه گذاری کنیم دوتایی با هم پول میزاریم . هیچ هیچ پول قایم کرده هم ندارم همه اش رو هم میدونه و باهاش صادقم و ایشون هم همینطور هر چی داره دوس داره برا من و سپهر باشه و خودم هیچ وقت وقتی حقوق میگیره پولاش رو ازش نمیگیرم یا بازخواست نمیکنم که ته و توش رو در بیارم که چقد حقوق گرفته و خودم هم دوس ندارم شوهرم اینجور باشه که بهم بگه کارت حقوقت رو بده و دوس ندارم که کلا همه چیزم دست شوهر باشه دوس دارم با میل و رغبت خودم هزینه کنم که الحق همسرم هم مرد حق شناسیه.
داشتن هنر و مفید و موثر بودن زن در زندگی هم به خودش عزت میده و جایگاه زن رو تثبیت میکنه و هم میتونه مابه ازاء این تاثیر از همسرش بخواد که اون رو در حقوق قانونی برابر کنه و خودش هم در مقابل حق مهریه اش منطقی رفتار کنه .
مهربانوجان میدونم که مورد اقای کیوان فقط یه مثال بوده تا بتونید مقدمه چینی کنید و مطابتون رو بیان کنید ولی میخوام بگم منم بدم میاد مرد از همون اول بحث مالی و خرج کردن رو وسط بکشه یه حس بدی میگیرم باید زمان بده بزاره اول دل هم رو به دست بیارن بعد دو دو تا چهار تا کنه من دوس ندارم طرف مقابلم اینقد حسابگرانه به زندگی نگاه کنه.
مهربانوجان من پسرم کلاس اوله بیشتر وقتم میره برای درس کار کردن با اون باور کن دلم تنگ میشه برای وبلاگت ولی وقت نمیکنم منو ببخش.میبوسمت عزیزم.ببخش برا پراکنده گویی های من .

سلام ساغر جانم
قربون لطفت که انقدر زیبا هم پست من رو تفسیر کردی هم از رابطه ی درست و زیبا و سرشار از محبت و منطق زندگی خودت نوشتی. حظ کردم خدا خانواده های موفقی مثل شما رو زیاد کنه
در مورد کیوان کاملا درست میگی من نیتم بازگو کردن موضوع بود برای همین هم نوشتم ما از طرف های کیوان خبر نداریم و نمیشه قضاوت کرد واقعیتش نمیدونم چطوری عنوان میکنه موضوع رو . هیچ کس دوست نداره طرف مقابلش کنترل گر باشه و چیزی رو حکم کنه . منم ممکنه هر کاری رو خودم انجام بدم تو زندگی ولی اگر بهم بگن باید چنین کنی و چنان کنی خوشایند نیست .
عزیز منی شما ساغر جون واقعا بلاگستان یا هر محیط مجازی دیگه در اولویت های اخر هستند تو زندگیمون درسته همگی همو دوست داریم و دوستان واقعی هم هستیم .
منم میبوسمت و برای کامنت زیبا و بجایی که نوشتی ممنونتم

کنجکاو پنج‌شنبه 23 دی 1400 ساعت 08:48 ق.ظ http://konjkavi.blogfa.com/

سلام
اینکه ما چیز خوبی و رابطه خوبی بخواهیم کار را تمام نمیکند، اگه تو محیط مناسب دنبال شخص مناسب بگردیم و بلد باشیم که سره از ناسره رو تشخیص بدیم.
اما غالبا دنبال فردی بصورت تصادفی و هرجا و هرکس پیش‌آمد، خوش آمد.
بنظرم نه این آقا کیوان و نه کسانی که فردی رو بهش معرفی میکنند به اندازه کافی تامل نمی کنند، ارتباطات اجتماعی که هوشمندانه نیست، محفل های مرتبط هم (انجمن های کوهنوردی، گروه های کتاب خوان، علاقه مندان به تئاتر و سینما، هم که در دسترس شاید بنظر نرسد) از این رو دل می بندیم به شانس و اقبال که مثلا اولین فردی که از کوچه رد شد بریم بهش پیشنهاد بدیم بیا و ببینیم به هم می خوریم!!!

سلام
احتمالاً همینطوره دوست کنجکاور من

نیکان چهارشنبه 22 دی 1400 ساعت 01:04 ب.ظ

سلام مهربانو جان .وقتت بخیر.من یه همکار دارم متولد 58.دختر خوبیه مهریه نمیخواد بشرط اینکه اقا هم جهیزیه نخواد و حقوق قانونیش و بده.اگه دوست داشتی ایمیل بذار بهت ایمیل بزنم.دوست دارم سرو سامون بگیرن ملت

سلام عزیزم
فعلا قسم خورده دیگه ازدواج نمیکنه ببینم چی میشه

سهیلا سه‌شنبه 21 دی 1400 ساعت 03:34 ب.ظ http://Nanehadi.blogsky.com

سلام دریا جان،قدیم زنها از اونطرف بوم افتاده بودن،که زن با لباس سفید عروسی میره تو خونه شوهر،با کفن میاد بیرون.الان از اینطرف افتادن،پسره پول بیاره،خونه داشته باشه،ماشین و در آمد داشته باشه.ما هیچ.
وبلاگم درسته،نمیدونم چی شده.

سلام عزیزم
قدیما که فاجعه بودن خانم ها و اعتماد به نفس پایین و ...
نمیدونم واقعا چی شده بود وبلاگت

سمیرا(راحله) سه‌شنبه 21 دی 1400 ساعت 09:28 ق.ظ http://Samisami0064.blogfa.com

مرسی (یه مادر) جان گل و مهربون
تو رو خدا خیلییی دعامون کنید

سمیرا(راحله) دوشنبه 20 دی 1400 ساعت 03:57 ب.ظ http://Samisami0064.blogfa.com

مهربانو جونم گفتم بی ادبی نباشه به خاطر

همین قسمت نظرات پست جدیدم رو باز گذاشتم قشنگم

جاانم خیلی کار خوبی کردی عزیزم

یه مادر دوشنبه 20 دی 1400 ساعت 12:38 ب.ظ

دریا جان سلام روزت بخیر وشادی
با اجازه ت خیلی دوست دارم از اینجا به سمیرای عزیز مادرشدنش رو تبریک بگم.ایشالا ورود گل دخترش پر از اتفاق ها خوب باشه براشون
اینم برای مهربانوی دریا دلم

سلام عزیز دل
جااانم چه کار خوبی نازنین
مرررسی قربونت برم

سمیرا(راحله) دوشنبه 20 دی 1400 ساعت 11:52 ق.ظ http://Samisami0064.blogfa.com

عه ببخشید سلام یادم رفت
.
.
.
سللاااااممم به روی ماهتون

سمیرا(راحله) دوشنبه 20 دی 1400 ساعت 11:41 ق.ظ http://Samisami0064.blogfa.com

فدای مهربونیاتون نسرین عزیز:

نسرین به سمیرا دوشنبه 20 دی 1400 ساعت 02:01 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

سمیرا جان سلام، تبریک میگم. یادمه خیلی دلت می خواست مادر شدنو تجربه کنی. ایشالا به سلامتی و دل خوش

منجوق یکشنبه 19 دی 1400 ساعت 05:35 ب.ظ http://Manjoogh.blogfa.com

منظورم از نظر ثوانین جاکم بر ازدواج بود که زن خودش رو معامله میکنه. طبق قاندن شرع ازدواج برای زن این معنس رو داره . حالا درسته که خلنومها وکالت و ... می گیرن اما تحت این قاندن ازدواج میکنن.

متوجه شدم عزیزم

سمیرا(راحله) یکشنبه 19 دی 1400 ساعت 09:35 ق.ظ http://Samisami0064.blogfa.com

ای جانمممم...ببخشید

من فکر کردم میدونی به خدا...

تا آخر هفته دنیا میاد مهربانو ...فدای دل

مهربون و زلالت بشم...انقدر دلم میخواد مثل
تو بشم...تو خیلی مادر خوبی هستی و

خیلییی هم موفق هر بار که میخونمت
کلی ازت نکته های خوب خوب یاد میگیرم..

جااان دلمی عززیزم .. الان حساب کردم اردیبهشت باردار شدی که من و مهردخت و نفس کرونا گرفتیم بعدشم نمیدونم اینجا رو میخوندی یا نه جراحی مامان و تصادف و دادگاه و ... خیلی مشغول بودم و متاسفانه اصلا حواسم بهت نبود خدا رو شکر که خوبید و سلامت یه عالمه برات دعا میکنم و مطمئنم خیلی مامان بهتری نسبت به من خواهی شد عزیز دل

سمیرا(راحله) یکشنبه 19 دی 1400 ساعت 09:00 ق.ظ http://Samisami0064.blogfa.com

منم موافقم باهات مهربانو جان..‌
اصن رو اسمشه:
زندگی مشترک .شریک زندگی

یعنی با هم برابرن و باید پا به پای هم شریک باشن
و دو نفره جور زندگی رو بکشن....اینکه فقط

یه نفر هی تلاش کنه همه جوره و اون یکی

هیچی به هیچی خب خستگی میمونه برای یه طرف و این ظلمه واقعا...

من میگم یه کوچولو هم توقعمون رو از هم

بیاریم پایین تا زندگی قابل تحمل تر و بهتر باشه...
منم تا چند سال پیش کمک علی بودم در کنارش
و کار میکردم ولی الان که بیرون از خونه شاغل
نیستم خیلییی ناراحتم ...دلم میخواد مث قبل
باشم ...چون واقعا تو این اوضاع یه تنه از

پس هزینه های زندگی بر اومدن سخته ...

از علی قول گرفتم دخترمون یه کم بزرگتر شد
دوباره شاغل بشم و تو اجتماع فعالیت کنم ..

سمیرااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
تو مامان شدی؟؟
لعنتی الان من باید بفهمم؟؟ نباید اون کامنت دونیت رو باز کنی>؟؟ اصلاً تو کی شروع کردی به نوشتن
داره دخملت به دنیا میااااد؟؟ زود تند سریع بیا یه راه ارتباطی به من بده ببینم
آخه من قربونت برم عززیزم مبارکت باشه سمیرا جون بخدا خیلی وقت بود اینطوری غافلگیر نشده بودم

سمیرا(راحله) یکشنبه 19 دی 1400 ساعت 08:54 ق.ظ http://Samisami0064.blogfa.com

برید کنار صاحبش اومد
.
.
.
.
آقااااا برابری مرابری یعنی چی چی ...مرد

رو باید تحت فشار زندگی قرار داد ...رسش رو کشید
به ما چه ...دندش هم نررمم
.
.
.
.
خدایی بهم میاد انقدر مرد ستیز باشم؟؟

اصلااااااااااااااً
سر سوزنی بهت نمیاد سمیرا، نقش بازی نکن

مجتبی شنبه 18 دی 1400 ساعت 09:19 ب.ظ http://issan.blogfa.com

هرگز ازدواج نخواهم کرد

اردواج با این قوانین استثماری چیزی جز خودکشی برای مردا نیست
زنی که شاغله و‌زبونشم درازه که از پولم هیچی خرج نمیکنم تو خونه رو باید باهاش مثل خودش قانونی برخورد کرد...بی محلی بی توجهی عدم محبت و نفقه تا حد خیلی کم و بخور نمیر...دهنشو باید سروییس کرد

این که شما تصمیم می گیرید ازدواج کنید یا نه کاملاً شخصیه و به هیچکس از جمله من مربوط نیست . به هر حال وقتی یکی از طرفین زندگی مشترک(به هر صورت باشه چه زندگی مشترک زن و مرد چه دوتا دوست و چه والد و فرزند )به جایی می رسه که یکیشون بگه من از پولم در زندگی مشترک چیزی خرج نمیکنم ، ناخوداگاه همین رفتاری که شما بهش اشاره کردید پیش میاد مثل بی محلی، بی توجهی و ... اما اینکه چرا شما از این ادبیات برای نوشتنش استفاده میکنید جای تعجب داره.

اومدم وبلاگتون رو نگاهی انداختم اگر اشتباه نکنم خیلی نسبت به من جوان هستید ، تجربه نشون میده که هیچوقت نمیشه حکم قطعی درمورد چیزی صادر کرد" زندگی جمله ی من هرگز ازدواج نمیکنم رو به من هرگز با چنین شرایطی ازدواج نمیکنم تغییر میده"
موفق باشید.

پریسا شنبه 18 دی 1400 ساعت 01:18 ب.ظ

مهربانوی عزیز، واقعا که موارد درستی رو گوشزد کردید. من به عنوان یک زن شاغل و تحصیل کرده، واقعاً با تمام وجودم اهمیت توانمند بودن یک زن رو درک کردم و به عنوان مادر دوتا دختر، تمام سعیم بزرگ کردن دو بانوی جوان، تحصیل کرده، مستقل و البته توانمند هست. همیشه هم به دخترا می گم، تا زمانی که مستقل و توانمند نشدید تا حدی که شما انتخاب کننده باشید، منتظر و چشم براه نمونید که انتخابتون کنند. به نظر من وظیفه هر مادری، پرورش نسل (چه دختر و چه پسر) توانمند و آینده نگر و با بینش درست هست

سلام پریسا جان
به وجودت افتخار میکنم . مسلماً با وجود مادران فهیمی مثل تو میشه به آینده این سرزمین و تربیت نسل های بعد امیدوار بود
دخترای نازنینت رو ببوس

فرزانه شنبه 18 دی 1400 ساعت 10:39 ق.ظ

یه مطلب دیگه هم در مورد مهریه بگم مهربانو جان
توی همین کلاس ازدواج استاد گفته بود مهریه را کم کنید ولی اموال را نصف نصف کنید و همسر هم که حرفای استاد را قبول داشت از اول همینو بهم گفت. گفت مهریه کم باشه ولی از الان تا آخر زندگیمون هر چی داشتیم نصف نصف . پدر منم اول چون مهریه خواهرم 600 تا سکه بود اصرار به 600 تا داشت ولی من حتی جلوی پدر مادرم ایستادم و گفتم من با مهریه مخالفم . مگه قراره خرید و فروش بشم؟؟ گفتم اصلا جلسه بله برون هم نمیخوام چون از اینکه سر دختر چونه بزنند بیزارم. بهشون گفتم من و همسر خودمون دو تایی توافق کردیم که چون سال تولدمون 65 هست ، 65 تا سکه باشه ولی در عوض هر چی خریدیم نصف نصف. که بالاخره اونها هم کوتاه اومدند و بدون جلسه بله برون همه چی اوکی شد. وقتی هم که خونه خریدیم طبق قرار نصف خونه به نام من شد. کلا منم با اینایی که توی ازدواج من و تو میکنند مشکل دارم. اخه زندگی مشترک که اینجوری نیست!! من و همسر هر چی داریم با هم خرج میکنیم ولی در کنارش من همیشه بخشی از حقوقم را برای خودم پس انداز میکنم. فکر میکنم بهترین راه همین باشه که توی کلاس ازدواج هم گفتند . اینکه همه اموال نصف نصف بشه !
متاسفانه خیلی خانواده ها مقصرند چون همش به دختر یاد میدند که از شوهرش بکشه !! انگار که مسابقه ست! مثلا شوهر من میگه همسر قبلیم حتی چیزایی که برای خونه مون میخریدم را یواشکی میبرد خونه ی مامانش !!!!!! و اینکه یک ریال از حقوقش را توی خونه خرج نمیکرد که هیچ حتی برای خودشم خرج نمیکرد. همه را پس انداز میکرد و خیلی رفتارهای زشت دیگه که واقعا ادم متعجب میمونه بعضی ها چقدر درک مسخره ای از ازدواج و زندگی مشترک دارند!

فرزانه جون خیلی خوشحالم که انتخاب و روش آگاهانه ای پیش گرفتی امیدوارم همیشه زندگیتون عاشقانه و توام با آرامش و احترام متقابل باشه و سایه ی مهربونتون رو سر گل دختر

لیلی۱ پنج‌شنبه 16 دی 1400 ساعت 09:56 ب.ظ

فقط میتونم بگم حظ بردم از این پست

عزیزمی لیلی جان

بهار پنج‌شنبه 16 دی 1400 ساعت 03:57 ب.ظ

بانوی مهربان
همونطور که قصه ام را میدانی و چاپش کردی، خالصانه هر چه داشتم در اون ۱۸ سال زندگی گذاشتم اما وقتی بیرون اومدم دست خالی بودم چون حتی اون مرد از من جریمه گرفت که دارم زندگی را ترک می کنم.
مطلب شما کاملا برای هر شخصی متفاوته و بستگی به آدما داره.
من و پدر بچه ام روزهای اول زندگی مشترک هر دو با کاستی ها ساختیم و حسابی کارکردیم و صاحب همه چی شدیم . اما شرایط زندگی خوب پیش نرفت و ... . آخرش تمام اموال به اون رسید.
من در این پنج ، شش سال خیلی سخت کار کردم و دوباره از نو صاحب خونه و زندگی شدم و اون خیلی راحت زندگی کرد. کاش آدمها وجدان داشته باشند.
نباید به کسی ایراد بگیریم که چرا پولش را در زندگی نمیاره ، مسلما اون شخص، طرف مقابلش را بهتر می شناسه. واکنش های ما نتیجه کنش های آدمهای طرف مقابلمون هست.

سلام بهار عزیز و دوست داشتنی چقدر از دیدنت خوشحالم امیدوارم همه ی کارها طبق روال و البته به روال خیر درحال انجام یا انجام شده باشه .
عزیزم تو جواب کامنت های قبلی هم نوشتم بازگو کردن داستان این آقای همکار صرفاً برای نوشتن اصل ماجرا بود .
چون ما اصلاً طرف این داستان رو نمیشناسیم و قضاوت هم کاملاً بیجاست.
اصل مطلب اینه که خانمم ها قدر وجود با ارزش خودشون رو بدونند و فکر نکنندباید وارد یه زندگی بشن و سرپرست خودشون رو از پدر به همسر تغییر بدن . همه ی حرف من دانش و هنر اندوزیه . اتفاقاً خودت مثال بسیار خوبی برای این پست هستی .
کاری به انتخاب غلط همسرت ندارم (که خودمم انتخاب شریک زندگیم غلط بود)روشی که پیش گرفتی و خودت رو به مهارت دانش مجهز کردی منجر به این شد که وقتی از تلاش برای حفظ زندگیت ناامید شدی با همون سرمایه ی علمیت تلاش کردی و از خاک بلند شدی . حتی امروز هم میتونی برای جگر گوشه ت امکانات بهتر و متفاوتی تدارک ببینی . اگر شما نه به تحصیل علم علاقه داشتی نه هنر و مهارتی اندوخته بودی ، انصافاً میتونستی زندگیت رو نجات بدی؟؟ همین الان نشسته بودی کنج خونه و تو دلت میگفتی کجا برم خودمو آواره کنم وقتی حتی یه سقف ندارم.
البته که یه نسخه برای همه جواب نمیده ولی بنظرم علم و هنر اموزی همیشه جواب میده .
من میگم همون مهریه ی به دردنخوری که دنبالش هستند رو خانم ها نخوان و بجاش همه ی حقوق برابر رو طلب کنند و محضری کنن.
میبوسمت عزیزم

غریبه پنج‌شنبه 16 دی 1400 ساعت 02:44 ب.ظ

سلام
حقوق همسر در اختیار خودش است و خودش مدیریت می کند
هدیه برای بچه می خره کمک به مستمندان می کند
مسافرت می رود
بعضی وقتا هم می ره تخته وچوب برای خونه می خرد
آنقدر تخته و چوب توی خانه ی ما ریخته که می ترسم کف خراب شود بیفتم توی خونه ی همسایه

سلام
خانم شما هم مثل من به چوب علاقه ی مخصوصی داره

شبنم پنج‌شنبه 16 دی 1400 ساعت 01:55 ب.ظ

سلام
والا من در تعجم چه طوری میشه وقتی دو نفر که زن و شوهرن یعنی حال و آینده اونا، خونه و.. هر دوشون یکیه !! چه طور میشه مال من و مال تو دارن؟؟!!
یه کم به منم یاد بدید
به نظرم وقتی توی یه خونه دارید زندگی می کنید که خرجتون یکیه و عنوان زندگی مشترک رو دارین به یدک می کشید نمیشه گفتن برای من برای تو مال من مال تو این یعنی جدایی نه اشتراک!!!

سلام عزیزم
خوبه که یاد نگیری عزیزم البته برای کسانی که هر دو جنبه و انصاف زندگی مشترک رو داشته باشند که امیدوارم تو و مهربان همسر داشته باشید

آسو پنج‌شنبه 16 دی 1400 ساعت 11:14 ق.ظ

سلام بر مهربانوی مهربانی ها. ممنون عالی بود پستتون درس بسیار برام داشت به خدا منم دقیقا مثل همکار شما شدم. فقط میشه بگید منظورتون اژ حقوق برابری که ثبت کنیم چیه؟

سلام آسوی عزیزم .
حقوق برابری یعنی هرچی که تو عقد اسلامی مرد حقش رو داره ولی زن نداره از جمله حق خروج از کشور، حق طلاق، حق انتخاب شغل و تصنیف اموال... یه واکلت بلاعزل و ثبت در اسناد رسمی میکنید و بصورت عادلانه وارد زندگی مشترک میشد .
آسو جان اینا یی که مینویسم دیگه جواب سوالت نیست ولی برای آگاهی عزیزان و سوالاتی که درکامنت های قبل مطرح شده بود می نویسم .
پرسیده بودن زنی که مهریه نگیره و اصلاً فرض میکنیم زندگی مشترک موفقی هم داشتند ولی آقا فوت میکنه و خانواده ی همسر ارثیه رو میگیرند و اون خانم آواره میشه .
باید بگم از نظر من خانم و آقا هر دو دارن وارد زندگی مشترک میشن . اولاً که انتخاب هاتون رو براساس عقل و تحقیق فراوون انجام بدید و وقتی دارید ازدواج میکنید نه صد در صد ولی هفتاد درصد به سلامت اخلاق و معرفت و خانواده دوستی همسرانتون اعتماد داشته باشید . بعدشم عزیزای من زندگی به هیچ کس هیییچ تضمینی نداده ، اینکه طول عمر کسی چقدره و تو مدت زندگی چه اتفاق های ناگواری می افته رو هیچکس ندیده . اگر خدای نکرده مرد خانواده فوت شد و خانواده ارثشون رو خواستند شما همونطوری که قبلاً زندگی میکردید زندگیتون رو ادامه بدید . اصلاً برای همینه که میگم خانم ها خودشون رو از زندگی عقب نندازند یه درسی، هنری، کاری برای خودشون دست و پا کنند که خدای نکرده اگر زندگی بازی های عجیبش رو نشون داد نابود نشن.
ضمن اینه شما این فکر رو میکنید و میگید مهریه میخوام پشتوانه داشته باشم خب یه آقا هم فرض میکنیم مهریه داد بعد در طول زندگی فکر نکنه اومدیم و من یه تصادف کردم ازکار افتاده شدم خانم از نظر شرعی حق داره من رو ترک کنه و قانون هم کاملاً بهش حق میده . خب حالا مهریه شو گرفته طلاقشم و من رو که از کار افتاده م ترک کرده ، زندگی به من چه تضمینی داده؟؟پس واقعا بنظرم اولا در انتخاب همسر دقت کنیم بعدشم بصورت قانونی و مستند حقوق رو مطالبه کنیم و با عشق و معرفت و انسانیت وارد زندگی بشیم . زندگی به هیچ کس تضمینی نداده

منجوق پنج‌شنبه 16 دی 1400 ساعت 10:33 ق.ظ http://Manjoogh.blogfa.com

در مورد اینکه شما فقط حرفهای کیوان رو میشنوید کاملا موافقم و باید طرز رفتار این اقا و حرفهاش رو هم دید خود من اگه کسی با بی ادبی یا لحن بد این موضوع رو پیش بکشه قطعا علیرغم اعتقاداتم بهش می گم وظیفه تو هست و حقوق من هیچ ربطی به تو نداره.
با بقیه حرفاتم موافقم هرچند جامعه ما همیشه از یک ور بووم میافته. یک زمانی خانواده دختر باید از خواستگاران متعدد پذیرایی می کردند حالا برعکس شده. اما با کامنت اون دوستمون هم که نوشته زنها باید یک پس انداز خارج از ازدواج داشته باشن تا بسوز و بساز نشه هم کاملا موافقم. اما یک چیز دیگه اینکه هر چی هم موقع ازدواج همه حقوق برابر به زن داده باشه بازهم از نظر قانون زن و مرد برابر نیستند چون زن با ازدواج ازادی و جسم خودشو معامله کرده بنابراین بهتره ما خانومها کلاهمونو سفت بچسبیم

درست میگی عزیزم بفرما و بنشین و بتمرگ سه تاش یه معنا داره ولی لحن گفتار خیلی مهمه .
من همیشه تو مراسم خواستگاری هم همینو میگفتم که خانواده دختر بینوا چقر میوه بخرن پذیرایی کنند برای چیزی که اصلا مشخص نیست . برای همین توصیه میکردم وقتی دونفر رو معرفی میکنید اول خودشون برن با هم اشنا بشن اگه تو اصول اولیه توافق داشتن خانواده ها رو وارد داستان کنند .
این موضوع رو که اصلاً خودم مطرح کردم که خانم ها حتماً باید مستقل باشند و فکر نکنند باید یه سرپرست به اسم شوهر داشته باشند . به هر حال با واکلت بلاعزل و ثبت در دفاتر اسناد رسمی قانون ملزم به اعطای حقوقه چه از نظرش زن و مرد برابر باشند چه نباشند.
درمورد اینکه میگی زن با ازدواج آزادی و جسم خودش رو معامله میکنه ، حقیقتاً معنی این جمله رو متوجه نشدم. یعنی چی؟؟
مگه مرد این کار رو نمیکنه؟؟ اصلا چرا میگی معامله میکنه شاید بگیم هر دو |آزادی و جسم خودشون رو به اشتراک میذارن بهتر باشه .
اگر منظورت اینه که مرد ازادیش محدود نمیشه و هر کاری دوست داره با جسمش میکنه این حرف بنظرم کلیشه ست چون یه خانوم هم که سلامت اخلاق نداره و تعهد متوجه نمیشه با ازدواج برای آزادی و جسمش هیچ محدودیتی ایجاد نمیشه ، چه بسا زنان و مردان متعهد و غیر متعهد فراوونی به چشممون دیدیم .
اگر منظورت غیر از این بود لطفاً برام توضیح بده عزیزم

نسرین پنج‌شنبه 16 دی 1400 ساعت 12:02 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

با احترام به همگی:
حیف موضوع به این خوبی بود. که بعضی از دوستان موضوع را نگرفتند.

غریبه چهارشنبه 15 دی 1400 ساعت 09:43 ب.ظ

سلام
من از مردهایی که چشمش به دست همسرانشان باشد اصلا میانه ی خوبی ندارم
همسر من هم شاغل بود الان هم بازنشسته است
حتی پول عائله مندی که به من میدهند و یا اداره به مناسبت ایام مثل روز زن به حسابم می ریزنند به حسابش کارت به کارت می کنم

سلام

اونوقت درآمد حاصل از شاغل بودن همسرتون کجا می رفت؟

زری.. چهارشنبه 15 دی 1400 ساعت 08:34 ب.ظ http://maneveshteh.blog.ir

خب فکر کنم نیاز به گفتن نداره که من جز کدوم دسته ام :)) اما در مورد مردهای جامعه مون، واقعا نمیدونم آیا ظرفیت و جنبه ی زن مستقل را دارند یا نه؟ میخوام بگم متاسفانه زن هایی از قبیل ما که میخواهند مستقل یاشند و حاضرند زحمت بکشند ولی در مقابلش یک نفر مساوی با مرد باشند خیلی خیلی اذیت میشوند و همیشه در حال اثبات خودمون و جنگیدن هستیم. اصلا به این نتیجه رسیدم مردهای زیادی هستند تو همین کشورمون که ترجیح میدهند زن درامد نداشته باشد تا بتوانند براش آقایی کنند!
من هم سعی میکنم دخترم را مستقل بار بیارم اما میدونم در این جامعه با این قوانین و پیشینه ی فرهنگی، چندان چیزهای خوشایندی منتظرش نیست. حقیقتش من زن هایی را که قید مساوی بودن با مرد را زده اند و در مقابلش میگویند بیا هزینه ها را بده و از قدرت مردانه ات و پشتوانه ی قانون لذتت را ببر درک میکنم، هرچند خودم اینطوری نیستم.
اما یک نکته اینکه کلا اون دسته زنهای مفتخور و تنبل را نمیتونم بفهمم! خب بابا حداقل سطح دانش و سواد و مهارت هات را ببر بالا! زخم بستر نگیری


قبول دارم زری جان. چیزی که گفتی درست مثل مهاجرته . فکر کن ما زبان میخونیم امتحان میدیم کلی پول خرج میکنیم از همه ی علائق و ریشه هامون کنده میشیم با چمدون وارد یه کشور دیگه میشیم اینجا تازه با یه نوزاد که گوشه ی یکی از بیمارستان های اون کشور به دنیا اومده پدر و مادر درستی هم نداره یکی هستیم
بله من فراوون دیدم مردانی که اصلا نمیخوان همسرشون رشد مالی فرهنگی داشته باشه تا همیشه وابسته شون باشه و بتونند قلمروشون رو حظ کنند.
چیزی که من دنبال اجراش هستم(حذف مهریه داوطلبانه توسط خانم ها و دریافت حقوق برابری) درخوشبینانه ترین حالت50 سال بعد جواب میده
ببین زری جون درمورد خط آخر کامنتت یه جوری بعضیا مفتخورن که میتونن از من یه قاتل درست کنند

مهناز چهارشنبه 15 دی 1400 ساعت 04:54 ب.ظ

عالی مثل همیشه

عززیزمی

شکوفه چهارشنبه 15 دی 1400 ساعت 04:41 ب.ظ

سلام درموردبیشترحرفات ازجمله حق حضانت وطلاق وسیسمونی وجهیزیه موافقم غیراز مهریه.خیللی خوبه که خانم بتونه یه درامدی داشته باشه ولی متاسفانه همیشه اینجورنمیشه وبدتر اینکه همیشه همه ی ازدواجها موفق نیست.بنابراین یه پشتوانه ای به نام مهریه باید باشه.اصلا امدیم وزندگی موفق بود ولی خدای نکرده اقای خونه قبل از پدر ومادرش فوت کنه واین پدر ومادرم ارثشون روبخوان .حالا فکرکن چیز زیادی هم نباشه مثلا یه خونه.این خونه هن اگر تقسیم بشه دیگه زن بابچه هاش اواره ی کجا بشه.این مورد روبه چشم دیدم که خانم چون مهریه نداشت بعد فوت شوهرش اواره شد.اصلا خدا توقران صریح به مهریه واینکه حق زن هست اشاره کرده.اونم مهریه معقول نه اینکه هیچی نخوای ونه اینکه پسر از روی سادگی مهرزیادی بده که بعد نتونه وباعث دردسرش بشه.البته خودم معلم هستم وحقوقم توی زندگی خرج میشه ولی در اینده معلوم نیست چی پیش بیاد.بازم میگم مهریه ی معقول حق زن هست

سلام شکوفه جان
خسته نباشی معلم عزیز و زحمتکش
شکوفه جانم تنها راه حمایت از خانم ها و حقوق برابری مهریه نیست . برای احقاق این حقوق راه های متفاوتی هست من یه چیزایی میدونم ولی نظر کارشناسی رو دوستان حقوق دانمون راهنمایی کنند خیلی بهتره

ماجد چهارشنبه 15 دی 1400 ساعت 03:56 ب.ظ

سلام مهربانوجان
ممنون از شما که مینویسی و ممنون از مشارکت اهل این خونه.

سلام ماجد عزیز
قربان لطف و همراهی همگی

متین چهارشنبه 15 دی 1400 ساعت 03:18 ب.ظ

پس من در مورد مادرتون اشتباه کردم. چون گفته بودین ایشون ارایشگرن فکر کردم هنوز هم شاغل هستن
من با اصل حرف شما موافقم مهربانو جان. اینکه زن باید به عنوان یه فرد مستقل خودشو به رسمیت بشناسه و نه به عنوان یک فرد وابسته به مرد، چه پدر چه همسر. موافقم که هیچ ادمی چه رن چه مرد نباید عمرشو به بطالت بگذرونه.
من فقط در حزئیات با شما کمی مخالفم. البته ابن برداشت من از حرفای شماست و شاید اشتباه میکنم. راستش من فکر میکنم هرکس با توجه به محیطش تا حدی میتونه مستقل عمل کنه. مثلا من که تهرانم و تو خونواده معمولی بزرگ شدم، میتونم برم سر کار و تو خرج ها با همسرم شریک باشم. اما کسی که در یه جای دورافتاده هست و ممکنه به جرم همین کارهای عادی سرش بریده بشه چی؟ شاید اون زن همینکه بتونه بچه هاش رو جور دیگری تربیت کنه بهترین اقدام باشه.
و خب واقعیت اینه که تو این مملکت (من جای دیگه ای نبودم متاسفانه و نمیدونم چجوریه) برابر بودن زن و مرد با هیچ قانونی برقرار نمیشه.
من دوست بسیار متشخص و فهمیده و توانمندی داشتم که سمت سرپرست داشت و الان دو ساله مه تو خونه اس. دلیلش هم تعرض مدیرش بود و اینکه با وجود شکایت، نتونست به جایی برسونه صداش رو.
این ماجرا رو نگفتم که مث مدیران و امام جمعه ها مغلطه کنم که پس زنا باید بشینن تو خونه ها... ببشتر منطورم این بود که بگم به هر حال شرایط برای ما زنا خوب نیست و شاید اگه فرهنگ مردسالاری و قوانین مزخرف جامعه کم کم حذف بشن، خودبخود روند استقلال زنان هم بهتر بشه.
و در اخر هم بگم که مهربانو جان من به شما خیلی ارادت دارم... امیدوارم که از حرفهای من نرنجین

قربونت برم متین جان .. نرنجیدم راستش چون جزو اولین کامنت ها بود کامنتت درواقع جا خوردم چون اصلاً منظورم اون نبود .. الان که تعداد کامنت ها بیشتر شده و تعدادی از دوستان دیگه هم شبیه کامنتت رو نوشتن فکر میکنم شاید من خوب منظورم رو ننوشته بودم
طرف صحبت من خانم هایی که در مناطق محروم از نظر فرهنگی زندگی میکنند نیستند ، میدونم اونا چقدر با مسائلی که دور از تصور ماست دست و پنجه نرم میکنند آخه اصلا تو محیطی که نود درصد کودک همسری رواج داره ، دم از استقلال زنان زدن حرف مفت حساب میشه . روی سخن من همین دختر خانم ها یا خانم هاییه که مطمئنم همه مون دوروبرمون داریم ، تو دوست ، آشنا، فامیل ، همکار و ... دلم نمیخواست خیلی چیزا رو اینجا مطرح کنم ولی شاید بد هم نباشه .
تو یکی از آیتم های پست دکتر ربولی حسن کور (https://rezasr2.blogsky.com/1400/09/24/post-579/) شماره 3 رو بخونید لطفاً.
این حقیقت تلخ وجود داره که خیلی از خانم ها(دور از جون بقیه)خیلی از ابزارهای جنسی استفاده میکنند البته رسماً احمقن و نمیدونن که چطور راه خیانت و هزار تا معضل دیگه رو به زندگیشون باز میکنند.
اینها مسبب نگاه تحقیر آمیز جنس مرد به زن هستند اینها مرد سالاری رو تقویت میکنند و ... همه ی حرف من اینه که زنان همپای مردان از دانش و هنر غنی باشند . همه انسان باشیم و دیگران رو مجاب کنیم که قابل احترام و حقوق برابر هستیم .
درمورد دوستت خیلی متاسفم عزیزم . میدونی که روزانه چند نفر بخاطر تصادفات رانندگی از بین میرن، بنظرت منطقی میاد که دیگه سوار ماشین نشیم؟ مسلماً نه دیگه .
من میدونم قوانین از ما حمایت نکرده و نمیکنه هم . چراا؟؟ چون این قوانین رو مردا با تفکر مردسالارانه ی شدید نوشتن. اگر خانم ها قوی باشند و قوانین ظالمانه رو دور بزنن و سطح توقعاتشون رو در حد مهریه گرفتن پایین نیارن مردان دیگه هم ملزم به رعایت حقوق میشن و کم کم فرهنگ بد کم رنگ میشه.
بنظر میرسه هر دو یک هدف رو دنبال میکنیم و اونم حذف فرهنگ مردسالاری و قوانین ظالمانه اما راه های انتخابیمون کمی با هم متفاوته . من نظرم اینه که بیشتر تو متن زندگی باشیم و غنی و مجهز به سلاح علم و هنر جلو بریم .
در آخر هم باید بگم منم نسبت به همه ی خوانندگان نازنینم حس ارادت و عشق دارم و اتفاقا خیلی خوشحال و ممنونم که کامنت مینویسی چون در سایه ی همین گفتگو ها میتونیم رشد کنیم و همه از هم یاد بگیریم وگرنه من چیزی بنویسم بقیه بگن به به چقدر عالی بود که فایده ای نداره . یه عده مخالفند و یه عده موافق همه نظر میدن و درمورد دلایلمون با هم گفتگو می کنیم .
میبوسمت عزیزم

فرزانه چهارشنبه 15 دی 1400 ساعت 03:07 ب.ظ

سلام مهربانو جان چقدر این پستت را دوست داشتم عزیزم
اصلا جدای از مساله جنسیت بعنوان یک انسان باید از وقتمون بهترین بهره را ببریم. حتی اگر خانه دار هم هستیم بجای ول گشتن توی فضای مجازی میتونیم کتاب بخونیم و سواد و شعور و درکمون از هستی را بالا ببریم. میتونیم فیلم های خوب ببینیم. زبان و هنر یاد بگیریم و ...
واقعا حیف عمر که به بطالت بگذره
یه نکته دیگه اینکه شوهر منم که کلاس ازدواج میرفته میگفت استادمون تاکید داشت که یک زن باید حتما استقلال داشته باشه تا اگر روزی شرایط جوری شد که خواست جدا بشه بتونه و نگه باید بسوزم و بسازم!! و یک زن همیشه باید یه پس اندازی هم واسه خودش کنار بذار
کلا ایشون با این عبارت سوختن و ساختن خیلی مشکل داشت ! هیچ ادمی نباید اونقدر زندگیش را بی ارزش بدونه که بگه باید بسوزم و بسازم !! هر کس یه جو غیرت و همت داشته باشه میتونه بالاخره کاری دست و پا کنه و زندگیش را بسازه ؛ نه اینکه بسوزه و بسازه !!

سلام فرزانه جون . خوشحالم که موضوع مورد علاقه ت مطرح شده
کاملاً منظور پست منو گرفتی عزیزم

لیلا چهارشنبه 15 دی 1400 ساعت 12:59 ب.ظ

سلام،منم 37 سالمه شاغلم
چه تو دوستی تا حالا چه موردای آشنایی برای ازدواج سعی کردم هزینه ام و کسی نده
لااقل یک بار من یک بار تو باشه، اما می دونید فشار اینکه بقیه میگن رفتارت اشتباهه خرج پسره رو میدی، بهت میگن زن بی خرج بی ارجِ واقعا آزار دهنده است
دیدن دخترایی که سبکشون اینجوری که دیدم حتی کسی براشون خونه میگیره، خرج زندگی شون و میده، همش به آدم فشار میاره که راه کدوم درسته؟
ببخشید من پیام هم دادم بابت رمز ک بتونم داستان بازنده رو بخونم یادم
arta3140@gmail.con

سلام لیلا جون
اونایی که میگن همون کسانی هستن که تو دنیای جنسیت زده و مردسالار گیر کردن. فقط حواست باشه طرفت جنبه و درک موضوع رو داشته باشه . نمیگم اگه نداشت تو روشت رو عوض کن و بگو خرج کنه تا قدرت رو بدونه، میگم اصلاً همچین ادمی صلاحیت ادامه ی ارتباط با تو که مستقل و روشنفکری نداره .
برات ایمیل زدم

پریمهر چهارشنبه 15 دی 1400 ساعت 12:25 ب.ظ https://parimehr.blogsky.com

من کاری با جریانات آقا کیوان ندارم، اینکه ممکنه توقعات ایشون بالا باشه و ...
اصل نوشته تون رو قبول دارم که خانمها باید در جهت رشد شخصی و اجتماعی و شغلشون فعال باشن، لازمه که یه حرفه ای بلد باشن و بتونن کسب درآمد کنن، لازمه که خودشون سرپرست خودشون باشن.

دقیقاً موضوع کیوان برای پرداختن به اصل ماجرا مطرح شد و ارزش بررسی بیشتر نداره.

نیلوفر چهارشنبه 15 دی 1400 ساعت 11:29 ق.ظ

همه حق مطلب رو ادا کردی مهربانو جان.کاملا باهات موافقم.خودم هر وقت هر جا که پیش اومده این حرفها رو به دیگران هم زدم…اگر دنبال برابری و احقاق حقوق امون هستیم باید اونطرف قضیه رو هم ببینیم.مردها ماشین پولسازی ما نیستن…این قدیس سازی از زن و قهرمان سازی از مرد مهمترین عامل نابرابری و تضییع حقوق هر دو طرف هست.

عاالی بود نیلو جان حرف دل من رو مختصر و مفید زدی

نسرین چهارشنبه 15 دی 1400 ساعت 11:11 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

خیلی خوشحال شدم که همکارت به اون خانم بی عقل و منطق گفته برو دنبال یکی دیگه... خیلی.
امیدوارم یکی از خواننده هات شرایط خوب و مناسبی برای همین آقا داشته باشه و همو پیدا کنند.
با حرفات کاملاً موافقم. باید قوانین مسخره و کهنه برداشته بشن. و در مورد کار کردن هم هیچ عیب نیست. هرکاری شرافتمندانه باشه، خوبه.
یادمه زمانی که من برای خونه تمیز کردن دیگران می رفتم روزای اول بغض داشتم ولی بعد فکر کردم: این آسونترین کاره. فکر می کنم دارم خونه خودمو تمیز می کنم ضمن اینکه فشار از روی شونه یه خانواده بر می دارم پول هم بابتش می گیرم.
تا بعد که توی یه تولیدی جین چرخکار شدم و بعدها بیزینس خودمو درست کردم.
فقط همت می خواد و یه ذره فکر باز. که من اولی رو خیلی داشتم.
....
مثل اینکه کامنتم رد نشده (چند روزیه بعد از اون طوفان وحشتناک خط تلفن و اینترنتمون مشکل داره) ولی بد هم نشد. می خوام به دوستان یه نکته رو یادآوری کنم. حرف بر سر یک طرف موضوع هست. خانمها و موضعشون. چرا بعضیا با موضع آقایون مقایسه اش می کنند؟
در مورد اونها حرف کم نیست ولی فکر می کنم مهربانو کلاً اینبار در مورد موضع خانمها نوشته.
مثل اینه که یکی بگه سرم درد میکنه بگیم پس درد دندون چی؟

ممنونم نسرین جانم
تو نمونه ی همون زن پر مایه و غیرتی هستی که من همیشه الگوی دهنی منه
دقیقاً حرف دل منو زدی نسرین جون نمیدونم چرا انقدر سوء تعبیر میشه.
مثالت عالی بود:
مثل اینه که یکی بگه سرم درد میکنه بگیم پس درد دندون چی؟

یه مادر چهارشنبه 15 دی 1400 ساعت 09:52 ق.ظ

سلام دریا جان.من فکر میکنم الان بیشتر دنبال انتخاب کسی هستند که مورد تایید دیگران باشه تا مایه ارامش خودشون .باید انصاف رو رعایت کرد .صداقت داشت ولی تا شناخت کامل هم پیدا نکردن زود اقدام به ازدواج نکنند.زندگی رو زن ومرد باید با هم بسازن بدون توقع مالی از خانواده ها.واقعا لذت داره پا به پای هم همه چی به دست بیارن (ولی الان به خاطر شرایط جامعه اگه خانواده ها میتونن کمک کنن به عنوان لطف).سلامت وشاد باشی دوست خوشقلبم

سلام عزیز دل
تمرکزمون رو از موضوع کیوان برداریم همونطور که تو پست و کامنت های دیگه هم نوشتم ما اصلا صحبت های خانم های طرف کیوان رو نشنیدیم و نمیدنیم اصل موضوع چیه ولی همگی دور و برمون خانم هایی رو دیدیم که فکر میکنند چون صرفاً جنسشون زن هست برای تشکیل زندگی مشترک کفایت میکنه و ...
کمک گرفتن از خانواده ها خیلی هم خوب و درسته ولی کمک گرفتن با تامین همه ی خواسته های غیر ضروری و صرفاً چشم و دهن پر کن زوج های جوان
تو هم همینطور عزیز دوست داشتنی من

الهه چهارشنبه 15 دی 1400 ساعت 09:43 ق.ظ

سلام .این موضوع هم مثل خیلی از موضوعها پیچیده است نمیشه حکم کلی داد .من دختری را میشناسم شاغل تحصیلکرده خانواده متمکن باپسری که دوسش داشت ازدواج کرد.پدر پسر یه آپارتمان بهشون داد وخانواده دختر جهیزیه ی خوب .ظاهرا همه چی اکی ولی بعد مدتی کاشف به عمل اومد پسره که مغازه ی پدرش مشغول بوده پدرش عذرشو خواسته البته ظاهرا .قطعا قبلش هم مشغول نبوده .خلاصه دختر بینوا ازصبح تا عصر سر کار بعد خرید وبعد کار خونه پخت وپز غذا برای فردا .وقتی اعتراض کرده آقا پسر گفتن چون شاغل بودی و وضع بابات خوب بود باهات ازدواج کردم.

سلام الهه جون
انتخاب های اشتباه خودمون و اصرار به ادامه ی اشتباه رو با این موضوع قاطی نکنیم . مگه زندگی خود منو نخوندی ؟
آدم خوب و بد در هر دو جنس داریم عزیزم . من منکر این قضیه نیستم حرفم این بود که خانم ها باید از سطح بیرون بیان و با غنی کردن بار علم و هنرشون در عمق زندگی مشارکت کنند تا نگاه مردسالارانه از فرهنگ و قوانینمون در طول زمان پاک بشه

ردپا چهارشنبه 15 دی 1400 ساعت 09:07 ق.ظ

سلام مهربانو جان. اینقدر که من لذت میبرم از پست هات و کلی چیز یاد میگیرم.
من از 18 سالگی و بعد از دیپلمم کار کرد. همیشه مستقل بودم و دستم تو جیب خودم بوده . خودم خرج دانشگاه خودم رو دادم و سعی کردم تمام هزینه خودم با خودم باشه و از این بابت خوشحالم. تمام جهزیه رو خودم خریدیم فقط چند مورد از وسایل سنگین که پدرم برام خرید و باز از این بابت خیلی راضیم چون قدر تمام وسایل زندگیم رو میدونم که با چه سختی تهیه کردم، حتی با توجه به اینکه بعد از 10 سال خدا دخترمو بهم هدیه داد اجازه ندادم خانوادم هیچ هزینه ای برای سیسمونی بکنن. خودم هم فقط وسایل ضروری و مهم رو خریدم، هم خودم و هم همسرم به هیچ وجه موافق ریخت و پاش و خرید الکی نبودیم. زمانی که ازدواج کردم همسرم تازه درسش تموم شده بود و سرکار نبود و سرباز بود و تمام هزینه زندگی با من بود و من با چشم باز این مسئله رو پذیرفتم. ولی الان که خدا رو شکر که زندگیمون به نسبت قبل رو رواله همسرم قدردان اون دوساله و هر جوری هر هست برام جبران میکنه. در کل به نظر من زندگی مشترک چه مالی و چه احساسی و چه مسئولیتی کاملا مشترکه .

سلام عزیزم . تو به من لطف و محبت داری نازنین
چقدر باعث افتخاره زندگی شما خانم های پر غرور و پرمایه رو میخونم .
الهی شکر که دختر نازت تو دامن یه پدر و مادر فهیم تربیت میشه . زندگیتون به نور عشق هم روشن و گرم باشه عزیزم . مرسی برام نوشتی .
"زندگی مشترک چه مالی و چه احساسی و چه مسئولیتی کاملا مشترکه ."

مینو چهارشنبه 15 دی 1400 ساعت 04:05 ق.ظ http://milad321.blogfa.com

سلام مهربانو جان
در این مورد هم قوانین مشکل دارند ، هم بعضی زن ومردها.زنهایی هستند که حقوق خودشان را سرمایه گذاری میکنند، کار خانه را هم انجام نمیدهند چون از نظر شرعی به عهده مرد نیست.اموال مرد را هم به ترفند های مختلف به نام خودشان میزنند وتازه میگویند عمرا تباه شد.
زنهایی را هم میشناسم که حقوق ودرآمد زن ، چند برابر مرد بوده.زن خانه ساخته ، هزینه زندگی ومسافرت و...پرداخت کرده ، کار خانه را هم با مختصر کمکی انجام داده.این روزها که زن به علت کرونا نمیتواند به دفتر کارش برود ، مرد مدام غر میزند که خرجی ندهد.آنهم در سن هفتاد هشتاد سالگی.
هم زنهایی که تحت عنوان فکنیسم همه چیرا با هم میخواهند زیادند، هم مردهایی که نه حق طلاق و ....میدهند، حقوق زن را هم میخواهند، از خرجی دادن هم خبری نیست.

سلام مینو بانوی نازنین
قوانین خیلی خیلی مشکل دارن عزیزم متاسفانه کسانی این قانون رو نوشتن که کاملاً طرفدار مردسالاراری زن ستیزی هستند و صد افسوس نگاهشون به زن صرفاً نگاه ابزاریه .
همه جور زن و مردی داریم عزیزم یه مقدار زیادش مشکل از خودمونه که تا همسر رو محک نزدیم ایثار و فداکاری رو تموم میکنیم . کسی که جنبه ی محبت رو نداره انقدر اشباع میکنیم که طرف این امر بهش مشتبه میشه که کلاً وظیفه بوده و ...

زهرا..‌. سه‌شنبه 14 دی 1400 ساعت 11:29 ب.ظ http://saatsheni1531.blogfa.com

سلام عزیزدلم اخ که همش حرفای دلم بود.....
همین چندوقت پیش به یکی از دوستانم گفتم میخوام مدرک فنی و حرفه ای رنگ ومش بگیرم گفت باباتوام ک فقط دوستداری ی چی یادبگیری وی مدرکی بگیری،ولش کن بگیر بخوروبخواب لذت ببر
گفتم اتفاقا لذت من توایناس واین دفعه برعکس همیشه میخوام یادبگیرمو کارکنم تواین زمینه بهم گفت ازمن میشنوی اولا نکن دوما اگرم اینکارو کردی ازهمون اول خرجاتو سوا کن و ازدرامدت هیچی توزندگی خرج نکن،حتی خرج خودتو دخترتم نکن همسرت عادت میکنه ک توپول دربیاری،خواهرانه بهت میگم ازاول میختو محکم بکوب.......اصلا انگار باحرفاش خونم بجوش اومد و گفتم نازی حرفاتونشنیده میگیرم چون اونجوری ازدوستی باهات پشیمون میشم!!!!

کاملاباهمه ی حرفات موافقم و حتی عذاب میکشم وقتی میبینم یه سری خانوم ها (حتی زنداداش خودم) ماهانه یه مقدارمشخص ونسبتا خوبی ازهمسراشون خرجی میگیرن،تمام خرج خونه وخودشون هم با مردخونس.....من واقعا نمیفهممشون
حتی مادرهمسرم هم اینطوره،اوایل همسرم هرهفته یه پولی میزد به حسابم ویه روزازش پرسیدم دلیلشو وکاملا توجیحش کردم ک اگرتومادرت رو اینجوری دیدی واینجوری بزرگ شدی باتمام احترامی که برلشکن قائلم اما من اینجوری نیستم،مازندگی مشترک داریم وپول وخرج مشترک وپس انداز مشترک
پول من وپول توهم نداره
خداروشکرمیکنم که الان هم به همین روش زندگی میکنم وامیدوارم یه روزی برسه که همه ی این خانوما که ادعای روشن فکری وفرهنگو...دارن به این حد ازفهم وشعوربرسند که زندگی مشترک یعنی چی!

بادنگی حساب کردن هم خییییلی موافقم

راستی منم خیلی دوستون دارما

سلام زهرای عزیزم
خدا رو هزاربار شکر میکنم همسر محترمت با وجودی که با تربیت سنتی شخصیتش شکل گرفته تاب و توان تغییر و پدیزش استقلالت رو داشته و همراه و همدل مناسبیه برای این شراکت عاشقانه .
عزززیز ئلمی زهرا جون

Reyhane R سه‌شنبه 14 دی 1400 ساعت 11:17 ب.ظ http://injabedoneman.blog.ir/

سلام و صد سلام مهربانوی عزیزم.
بخدا کیف میکنم مطالب و نوشته هات رو میخونم.بس که خوب مینویسی و عاقلانه تجزیه تحلیل میکنی.نه صرفا از روی احساس بلکه با منطق.
مهربانو میخواستم اینو هم بگم که تو شهرهای کوچیک تر و جاهایی که هنوز تفکرات سنتی تر هست دقیقا برعکسه.آقایون خیلی توقعات بیجا دارند که اکثرا هم برمیگرده به مسائل مالی.مثلا اینکه خانواده دختر سرشناس و پولداااار باشه حتما و خیلی کاری به اینکه خود دختر چیکاره است و هنرش چیه ندارن.انقد اطرافم هستن دخترایی که چون خانواده سالم و پدر پولداری نداشتند موقعیت مناسبی برای ازدواج هم براشون فراهم نشده...
و در نهایت هم میرسیم به همون حرف شما که یاد گرفتن هنر و مهارت و تلاش برای مستقل شدن برای خانمها از نون شب هم واجب تره...

سلام به روی ماهت ریحانه ی عزیزم
میدونم نازنین و متاسفم واقعاً

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد