دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود
دلنوشته های مهربانو

دلنوشته های مهربانو

اینجا خاطرات زندگی مشترک من و دختر نازنینم به یادگار نوشته میشود

حال هم رو خوب کنیم

سلام دوستان نازنینم . ممنونم از همه ی پیام های مهربونتون . تو این یک هفته ای که گذشت بارها خدا رو برای داشتنتون شکر کردم، چون از هر راهی که ممکن بود باهام همدردی کردید و با وجودتون از بار غمم کم شد. 


من و مهردخت تقریباً تا سه روز بعد از رفتن دارسی ، حالمون خوب نبود ولی بعد از اون به طرز معجزه آسایی آروم شدیم و به زندگی عادی برگشتیم . چیزی از دلتنگیمون برای دارسی کم نشده ولی اوضاعمون به روالِ  منطقی شده . 


چند روز اول رفتار تامی خیلی متفاوت بود . کم غذا و کم تحرک شده بود و معمولاً جایی که من شنبه ی پیش دارسی رو با علامت تنگی نفس دیدم ، مینشینه . 


نمیدونستم دقیقاً چه اتفاقی براش افتاده ولی چند تا از سایت هایی که در خصوص رفتارهای گربه ها مینویسند مطالعه کردم، متوجه شدم که وقتی بیشتر از یه حیوان خانگی داریم ، اون یکی کاملاً متوجه ی فقدان دوستش هست و جدا از اینکه رابطه ی خوبی با هم داشتند یا نداشتند، برای  این تغییر وضعیت واکنش نشون میدن . شاید وقتی شنبه شب دارسی رو از بیمارستان اولی آوردم خونه تا فردا صبح که دیگه بردم بستریش کردم، کاملاً با هم ارتباط گرفتن و تامی متوجه ی اوضاع وخیم حالدارسی شده باشه ... 


امروز از روزای قبل برای من و مهردخت سخت تر میگذره چون تمام لحظه های دوشنبه ی  هفته ی قبل پیش چشممون ظاهر میشه و انگار صدای ساعت تو سرمون میکوبه 


**********


بین اتفاقات هفته ی قبل ،  یکی از دوستان قدیمی این خونه ، مامور بود که بره به گلی خانوم سر بزنه و تحقیق کنه دقیقاً بیمارستان و پزشک معالج براش چه کاری انجام دادن و شرایطش رو بررسی کنه . 


متاسفانه به دلیل شروع مجدد کرونا ، اجازه ی ورود به بیمارستان رو ندادند ولی خوشبختانه  ایشون با یکی از پرستان بخش آشنا بودند و تونستند شرح حال و اقدامات درمانی رو برامون تشریح کنند . 


متاسفانه گلی خانوم بعد از عمل و ترخیص ، با علائم منژیت به بیمارستان برگشته ولی دارن بهش رسیدگی میکنن و شرایطش بد نیست . 


راستی اینم بگم براتون گلی خانوم قبل از عمل رفت با جراحش صحبت کرد و ازش خواهش کرد که تو بیمارستان دولتی عملش کنه که هزینه ی بیمارستان خصوصی رو نپردازه .(زن دست و پا داریه)


 اولش که دکترش قبول نمیکرد ولی نهایتاً موافقت کرد که دستمزد ی  بگیره و گلی رو تو بیمارستان دولتی جراحی کنه . 

بنابراین گلی با یک سوم هزینه ای که اعلام شده بود عمل شد. 



اگر یادتون باشه مدتی پیش هم برای یکی از دوستان همین خونه  تلاش کردیم ولی متاسفانه اون موقع نتونستیم اون قدری که میخوایم کمک کنیم . از تتمه حسابی که تو صندوق مانده بود یه واریز کوچیکی هم برای ایشون انجام دادم که تو این روزای سخت کمی گره گشا باشه . 



برای همگی حال خوب آرزو میکنم مرسی که همیشه تو همه ی شرایط دوستم بودید و حالمو خوب کردید و دستتون رو به دست هم دادید و دیگران رو هم حمایت کردید . 

براتون حال خوب و عاقبت خوب آرزو دارم . 


نظرات 20 + ارسال نظر
لیمو سه‌شنبه 11 مرداد 1401 ساعت 09:23 ق.ظ https://lemonn.blogsky.com/

آخی طفلک تامی
امیدوارم شادی هر چه زودتر به خونه‎تون برگرده

ممنونم لیمو جان

دختر قوی دوشنبه 10 مرداد 1401 ساعت 10:07 ق.ظ http://bacheyetalagh.blogfa.com/

خدا روشکر که خوبین
انشاالله همیشه پستاتون پر از خبر خوب باشه

ممنونم عزیزم

یک مادر یکشنبه 9 مرداد 1401 ساعت 08:18 ق.ظ

دریا جان امیدوارم حال وروز خودت ومهردخت مهربون ،بهتر وبهتر شده باشه.خدا روشکر که گلی خانم هم عمل شد.هزاران بار انرژی مثبت کارهای خوبت به زندگیت برگرده عزیزم

مرسی دوست گل و نازنینم . برای تو مهربون و دوست داشتنیم هم همین باشه

لیمو شنبه 8 مرداد 1401 ساعت 12:49 ب.ظ https://lemonn.blogsky.com/

آخی تامی جان
امیدوارم شادی و حال خوبه دوباره لحظاتتون رو پر کنه


ممنونم عزیزم

الهام جمعه 7 مرداد 1401 ساعت 01:14 ب.ظ

ممنونم مهربانو جان
دو تا سوال دیگر هم دارم
۱. برای تایید دکتر معتمد رفتم روبرو پارک لاله، برای بردن مدارک باید کدوم شعبه برم؟
۲. آیا راسته میگن حتما بایستی حساب بانک رفاه داشته باشم برای واریز تامین اجتماعی یا خیر؟
سپاس

خواهش عزیزم
منم روبه روی پارک لاله رفتم ولی تحویل اسناد پزشکی تو خیابون فاطمیه و البته هر محله تحویل اسناد پزشکی خودش رو داره . من اون موقع یه جایی تو تهران پارس بردم گوگل کنی پیداش میکنی .
تا اونجا که یادمه بله به حساب رفاه میریزن . بهتره از قبل یه حساب باز کنی . البته الهام جان اطلاعاتی که من دارم مربوط به 4 سال پیشه امیدوارم چیزی تغییر نکرده باشه

فنجون پنج‌شنبه 6 مرداد 1401 ساعت 09:18 ق.ظ

خداروشکر که الان حالتون بهتره ... ایشالا آرامش مهمون قلب مهربونتون باشه

ممنونم عززیز دلم

سمیرا پنج‌شنبه 6 مرداد 1401 ساعت 09:03 ق.ظ

سلام مهربانو جان مهربون و دوست داشتنی
بعد از یک غیبت طولانی به خاطر تولد پسر دومم اومدم و اولین کار سر زدن به وبلاگ زیبات و خوندن پستهات بود.
تا این پستهای غمگین آخرت ، برای گربه نازت گریه کردم آخه خودم دوتا گربه دارم توی حیاط خونمون میفهمم چه روزای سختی گذروندی
یه سوال هم داشتم برای غذای گربه ،غذایی که بتونم خودم تهیه کنم چیه؟ براشون گردن و قفسه سینه مرغ میگیرم و غذای خشک
دعا میکنم همیشه شادی مهمون دل مهربون و باصفات باشه

سلام سمیرا جون
تولد گل پسرت مبارک باشه امیدوارم خیر بچه هات رو ببینی . قربون چشمات عزیزم اره واقعا سخت بود.
من برای گربه های خونه م سینه ی مرغ و هویج و کدو میپزم بدون هیچ افزودنی از قبیل پیاز و نمک و هیییچی بعد هم تو ابش جو یا جوی دوسر پرک میریزم که لعاب بندازه چون اونا هم مثل خودمون باید از همه ی گروه های غذایی تغذیه بشن . سینه مرغ پروتیینشونه ، هویج و کدو ویتامین و فیبر دارن . جو و جو دوسر هم که کربوهیدرانه .
این وسط میتونی مواد رو جابجا کنی مثلا بجای جو سیب زمینی یا ماکارونی بریزی یا سبزیجات رو با روبیای سبز ؛ کلم بروکلی و این چیزا تغییر بدی . اما مرغ رو حتما هر چی میریزی استخوانش رو بگیر مثلا گردن پر از استخوان ریزه و میره تو لثه شون گیر میکنه و دهنشون عفونت میکنه و می کشتشون . یا قفسه سینه همینطور حتما گوشتشو بده و استخوان رو جدا کن

رویا پنج‌شنبه 6 مرداد 1401 ساعت 05:01 ق.ظ http://hezaran-harfenagofte.blogsky.com

خوشحالم که بهتر شدین .
من هیچ وقت حیوان خانگی نداشتم و فقط به خاطر همین موضوع سمتش نمی رم چون خیلی سریع وابسته می شم .
وقتی بچه بودیم و توی روستا ، یک سگ داشتیم و همه خانواده دوستش داشتن مخصوصا برادرم ،
خیلی هم آروم و ریلکس بود، صدای ماشین پدرم رو می شناخت و وقتی پدرم می اومد بدوبدو می رفت وقتی اون مریض شد و مرد ، برادرم خیلی خیلی غصه خورد و انگار چشمم ترسیده ‌.

ممنونم رویا جون
البته با نظرت موافق نیستم چون همه به حیوانات وابسته میشیم ولی اینکه عمری خودمون رو از لذت نگهداریشون محروم کنیم بخاطر اینکع روزی که برن خیلی سخته از نظر من درست نیست . الان دارسی رفته و ما در نبودنش غمپینیم ولی سه سال خاطره ی بینظیر و شیرین داریم که هیچ جور بدست نمی اومد مگر با همزیستی با او فرشته ی کوچولو .
درک میکنم عزیزم

الهام سه‌شنبه 4 مرداد 1401 ساعت 08:32 ب.ظ

مهربانوی عزیز اول امیدوارم فقدان دختر گربه تون را کمی فراموش کرده باشید.
میدونم جاش نیست الان ولی چندین بار دو تا پست مفصل اسلیو را خوندم.
من هم پیش همین دکتر کارهایم کردم و پنجشنبه آینده وقت عمل دارم. اما سوالم اینه من بیمه تامین اجتماعی و تکمیلی سینا دارم. از تامین اجتماعی نامه تاییدیه دکتر معتمد را گرفتم اما بیمه سینا میگه مطمئن شو که نیکان تامین را قبول دارد. هیچکس هم درست جوابم نمی‌ده. ممنون میشم راهنمایی کنیم دریا جان

سلام الهام جون ممنونم عزیزم
چرا جاش نیست قربونت ؛ خوب کردی پرسیدی . عمل به سلامتی باشه . ببین روش نیکان اینطوریه که باید کل هزینه رو پرداخت کنی بعد با گزارش و مدارک عمل باید بری تامین اجتماعی یه بخشی از پول رو میده بعد بیمه ی تکمیلیت .
امیدوارم جواب سوالت رو داده باشم اگر درست متوجه نشدم بگو عزیزم

غریبه سه‌شنبه 4 مرداد 1401 ساعت 05:40 ب.ظ

با درود
دستتون درد نکند که باعث قدمهای خیر برای هموطنانمان می شوید
پایدار باشید و سلامت

درود بر شما
دست شما هم درد نکنه که همیشه همراهید

سوفی سه‌شنبه 4 مرداد 1401 ساعت 03:37 ب.ظ

خوشحالم که بهترید و زندگی به روال عادی برگشته، بخصوص برای مهردخت جان
خدا خیرتون بده که گره گشایید و خیرش به عمر و مال تون برسه توی این روزهای سخت باید دست همدیگر رو بگیریم. سال هاست در مورد کمک ها و اعمال خیرتون می خونم و تحسین تون می کنم. بارها خواستم کمک کنم ولی خوب هم شرایط واریز کار رو سخت می کنه و هم فکر کردم میشه به کیس هایی که می شناسم کمک بیشتری بکنم.
خودتون در جریانید که چه اوضاعی توی افغانستان هست و حتی اقوام و دوستانی که توی ایران هستند. از خیلی ساله همسر در حد وسع کمک می کنه و سال هاست که فرزندان دو خانواده رو تحت پوشش قرار داده، اما این ها رو گفتم که بگم پسرک وقتی کوچولو بود یک بار حرف هامون رو شنید و پنج یورویی که بهش داده بودم بندازه تو قلک رو داد بذاریم روی پولی که قرار بود کمک کنیم. دیدم بهترین موقع برای یادگیری هست و براش همه چی رو شرح دادم، سال هاست قسمت خیلی کوچکی از پول ماهانه شو و حالا یک سالی هست قسمت کوچکی از پول دستمزدش رو (بچه ها اینجا از چهارده سالگی اجازه دارند در هفته دو تا ٤ ساعت کار کنند که با بالا رفتن هر شش ماه از سن دو ساعت اضافه میشه، مثلا پسرجان الان در شانزده سالگی اجازه داره در کل هر هفته ١٢ تا ١٤ ساعت کار کنه و البته با حقوق خیلی پایین اما بدون مالیات) میده کمک کنیم. دوست تون دارم بانوی مهر و براتون حال خوب آرزومندم

ممنونم سوفی جانم
عزیز منی رفیق قدیمی و نازنینم . خیر ببینی که اینهمه در مورد تربیت فرزند وآموزش احساس مسئولیت کوشا بودی . الهی خیر گل پسر رو ببینی و عمرتون با عزت باشه .
منم همچنین عزیز دل
ممنون از پیام قشنگت

Nasrin سه‌شنبه 4 مرداد 1401 ساعت 03:23 ب.ظ

خوشحالم که بهتر شدین خیلى تو فکرتون بودم روزهاى سختى باید باشه

ممنونم دوست عزیزم . از دست دادن همیشه سخته

فریبا سه‌شنبه 4 مرداد 1401 ساعت 11:57 ق.ظ

خوشحالم که حالتون خوب شده.
من هیچ واژه ای برای ابراز همدردی با شما پیدا نکردم که در قالب پیام بفرستم از این بابت عذرخواهی می کنم.
الهی که زندگی همیشه روی خوشش رو به شما نشون بده.

ممنونم فریبا جان . عزیز منی شما این دعای قشنگ برای تو هم باشه دوست من

سمیرا(راحله) سه‌شنبه 4 مرداد 1401 ساعت 10:54 ق.ظ http://Samisami0064.blogfa.com

اول از همه برای گلی خانوم یه عااالمه سلامتی آرزو دارم ..چون اشک تو چشمام جمع میشه وقتی کسی رو بیمار میبینم ...طاقتم خیلیی کمه...

و بعدشم دست شما و همه ی دوستان درد نکنه ..الهی که خدا دست تک تک انسان های خوب رو بگیره

ممنونم سمیرا جان . الهی هیچکس دردمند نباشه.
ممنونم دوست من تو خودت هم همیشه همراهی میکنی ممنون که تنهامون نمیذاری

سمیرا(راحله) سه‌شنبه 4 مرداد 1401 ساعت 10:52 ق.ظ http://Samisami0064.blogfa.com

غم از دست دادن هیچوقت فراموش نمیشه ...فقط دیگه باید زندگی کرد ..دیگه چه میشه کرد...طفلی تامی...
حیوانات خیلی با فهم هستند

همینطوره عزیزم

ملیکا سه‌شنبه 4 مرداد 1401 ساعت 05:49 ق.ظ

سلام مهربانو جان
خدارو شکر که بهترین.
آرزوی شادی و سلامتی دارم براتون.
ممنون از پیگیری‌هات برای کارای خیر.

سلام عزیز من
ممنون از لطف همه ی شما

منیژه دوشنبه 3 مرداد 1401 ساعت 11:47 ب.ظ

خداراشکر. خوشحالم حال شما و دختر گل خوب شده. الهی آرامش همیشه باشه براتون در کنار سلامتی. و ممنون بابت یاری به هموطنان و نیازمندان عزیز.

تشکر عزیزم
قربان محبت همگی

ربولی حسن کور دوشنبه 3 مرداد 1401 ساعت 05:52 ب.ظ http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
خوشحالم که زندگی تون داره کم کم به روال عادی برمیگرده
امیدوارم از این به بعد این وبلاگ پر از خبرهای خوب باشه

سلام آقای دکتر .
ممنونم . الهی امین و البته همه ی وبلاگ ها خبرهای شاد و خوبی داشته باشند

Mani دوشنبه 3 مرداد 1401 ساعت 05:13 ب.ظ

تندرست و در آرامش باشین عزیزم

ممنونم مانی جانم . هزیز من دوست مهربونم

نسرین دوشنبه 3 مرداد 1401 ساعت 04:53 ب.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

خیلی خیلی خوشحالم حالتون بهتره عزیز گلم

دستت درد نکنه و تمام دوستانی که کمک کردن


قربون تو خواهری

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد